نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱, پنجشنبه

نام‌نويسی برای خانه‌ی ۱۰ ميلياردی


«آيفون تصويری - دارد -درب ريموت – دارد – تلفن ۷ خط. گاز دارد – بالکن – دارد - - پنت هاوس – کف = سنگ ايتاليائی – آشپزخانه مدل جزيره ای – تريبلکس –– ضد زلزله ۱۱ ريشتر – دارای باند اختصاصی هلی کوپتر - سونا و جکوزی داخل واحد – روف گاردن – پارکينگ با آسانسور ماشين بر – دارای دوربين مدار بسته به صورت ماهواره ای – سيستم ااتفاء حريق و ضد سرقت – شومينه – ۶ خوابه با موقعيت بسيار استثنائی»


نام‌نويسی برای خانه‌ی ۱۰ ميلياردی
- الو. آقا سلام.
- بفرمائين. الو.
- راجع به خونه ی ده ميليارد تومنی ....
- بفرمائيد.
- هنوز نرفته؟
- صداتون خوب نمياد.
- از تلفن عمومی هستم.
- بعله. چون همه تون ميخواين ناشناس بمونين. بفرمائين.
- نشنيدم چی گفتين.
- بفرمائين. نه خير آقا. هنوز نرفته. به همه کس که نميديمش!
- اطلاعات بيشتری ميخواستم.
- در خدمتم. خشک بده خدمت آقا!
- بله؟
- با شما نبودم. بفرمائيد.
- از همون بالا شروع ميکنيم. در زعفرانيه است؟
- بله قربان.
- يک مقدار برای ما دوره ولی ...
- کجا تشريف دارين شما؟
- عرض ميکنم. تعداد خواب نوشته ...
- منظور اتاقخوابه.
- اجازه بفرماپيد يکی يکی چک کنيم. متراژ هزار.
- درسته.
- پارکينگ؟
- دارد.
- کف سنگ و نماسنگ.
- چه سنگی!
- سرويس ايرانی و فرنگی چيه؟
- هم مستراح داره٬ هم دبليوسی!
- خوب شد نگفتی خلا.
- آخه رو به قبله است. معصيت داره.
- آشپزخونه ی «اُپن» چيه؟
- بازه! بيست و چهار ساعته است!
- آسانسور؟
- البته.
- کجا ميره؟
- بالا و پائين.
- استخرش که زياد گود نيست؟
- فکر نميکنم. جکوزی هم تازه داره.
- نوشته آيفون تصويری داره. رنگی يا سياه و سفيد؟
- بستگی داره کسی که در ميزنه چی پوشيده باشه.
- تلفن٬ هفت خط؟ واسه ما زياده.
- نميشه. کسی که اين خونه رو ميخره يا ميفروشه، هفت خط بهش مياد!
- پنت هاوس ديگه چيه؟
- ماشين رختشوئيشه!
- از کجا مطمئن باشيم سنگ کف ايتاليائيه؟
- کاغذ خريد داره.
- آشپزخونه ی جزيره ای چه جوريه؟
- گمونم دورش آبه. با قايق ميرن وسطش املت درست ميکنن برميگردن!
- گرفتی مارو؟
- نه به امامززمون. منم آخه تازه استخدام شدم.
- تريپلس چی؟
- ماشين رختشوئی!
- اون که پنت هاوس بود.
- پس اين ماشين ظرفشوئيه!
- راست راستی باند هلی کوپتر داره؟
- نداشت که نمينوشتيم داداش.
- چندتا هلی کوپتر ميتونن همزمان بشينن؟
- بستگی به تعدادشون داره. چندتا دارين شما؟
- عرض ميکنم. نوشته ضد زلزله ی يازده ريشتری. درسته؟
- حداقلشو گفته وگرنه تا پونزه تاشم مقاومه! مهمون ژاپنی داشته باشين کيف ميکنن!
- ضد سونامی هم هست؟
- مگه قراره سونامی بياد؟
- مگه قرار بوده زلزله بياد؟
- عزيز من سونامی هم بياد فوقش ميزنه اون ۹ طبقه ی زيری رو ميبره. به طبقه ی ده که زور سونامی نميرسه!
- روف گاردن چيه؟
- باغ بالا پشت بوم.
- آب دادنش سخته.
- نه بابا. هلی کوپتر که ميخواد بشينه دوتا سطل آبم ميريزه توی روف گاردن!
- پارکينگ با آسانسور ماشين بر.
- آره ديگه. با ماشين ميری توش٬ ميبره بالا.
- لابد دگمه شو باهاس بزنيم.
- نه بابا. اتوماتيکه.
- من اصلاً رانندگی نميکنم!
- اينا وظيفه ی راننده تونه.
- دوربين مداربسته بصورت ماهواره ای چيه؟
- يعنی دزد و ناشناسو نشون ميده اگه بياد. زيرنويسش هم آگهی کرم حلزون رد ميشه لابد!
- سيستم اتفا حريق و ضد سرقتش چه جوريه؟
- اين اولا مدرنه٬ آتيشو با تای دونقطه خاموش ميکنه. قديما حتما بايد تای دسته دار بود.
- ۶خوابه با موقعيتی بسيار استثنايی يعنی چی؟ اتاقخواب که معذرت ميخوام استثنايی بودنش به خودمون مربوطه!
- شما چقدر وسواسی هستی برادر. چرا اينقد سوال ميکنی؟ دلالی؟ مشت و مال داشتی؟
- چی ام؟ چی داشتم؟
- عرض کردم دلالی شما؟ نماينده ی کسی هستی يا واسه خودت ؟
- نه. واسه مادرزنم ميخوام.
- مادر زنت پولداره؟
- نه آقا پولش کجا بود. هرچی داشت همون سه تا النگو و يک جفت گوشواره بود که منِ گردن شيکسته ازش گرفتم ريختم به حساب صد امام که بهمون خونه بدن. بعدشم خودم دوتا فرشِ زير پامونو فروختم با نقدينه ی عيال ريختيم همونجا. ديگه بعدش هر دری زديم جوابمونو ندادن گفتن به وقتش توی روزنامه اعلام ميکنيم. حالام از شما چه پنهون که به دلمون برات شد که اين از همون خونه هائيه که بنا بوده اعلام کنن. حالا قربونت اسم مارم بنويس. حضرتعباسی ما همه اشم نميخوايم. يک اتاق از شيش تا اتاق به مادرزنم بدن٬ من و زنمم شب يک جا کنج همون گاراژ ميخوابيم امامو دعا ميکنيم. والله بچه هم نداريم. نه بچه داريم نه هلی کوپتر. بلانسبت اهل جکوزی و اين چيزا هم نيستيم.
- پس چرا پرسيدی باندش چندتا هلی کوپتر ميگيره؟
- خب آدم باهاس بدونه کجا ميره کجا نميره. حالا حضرتعباسی اين خونه اگه مال حساب صد امامه٬ اسم مارم بنويس.
- والله داداش ممکنه پولش از محل حساب صد اومده باشه٬ اما خونه نذر حساب صد نيست. واسه فروشه.
- به حساب صدی ها تخفيف هم نميدن؟
- چرا. طلا ملا دارين بردارين بيارين.
- برادرزنم توی اينترنتش ديده بود. گفت ما زودتر واسه اسم نويسی اقدام کنيم.
- آره. من هم ديدم! ولی شما که اينقدر وسواسی هستی٬ چرا شماره تلفنو عوضی گرفتی؟
- اونجا پس خونه ی ده ميلياردی نيست؟
- نه جانم. شما گرمابه ی نظافتو گرفتی! پسر حوله بده به اون آقا.
- والله آقا ميثم شماره رو داد. گفت صبح زود زنگ بزنم تا اشغال نشده.
- مگه نگفتی راهش برای شما دوره؟
- خيلی ممنون که شما هم مارو دست انداختی!
- شرمنده تم داداش. خواستم صبح اول صبحی باهات مزاح کرده باشم. شرمنده تم. می بخشی.
- از جوابائی که ميدادی باهاس ميفهميدم. حالا شما شماره ی اونجا رو نداری؟ از کجا معلوم؟ شايد مال حساب صد باشه. شايد ميخوان از خجالت گوشواره و النگوی مستضعفا در بيان. آخه امام راحل که استغفرالله کلاهبرداری بهش نميومد. بالأخره حساب صد به اسم خودش بود. مادرزنم همين که شنيد امام ميگه طلا بدين همچين هول هولکی گوشواره شو در آورد که گوشش خون افتاد. گفتم که. من به دلم برات شده که اين خونه يکی از خونه های حساب صد امامه. حالا اگرم خونه ای خبر نيست اقلاٌ زنگ بزنم النگوها و گوشواره ی مادرزنم رو پس .... الو ... الو ... الو ... ای بابا. اينم که رفت. گمونم از خجالتش قطع کرد. بد جوری مارو گذاشت سر کار. من ديدم ميگه خشک بده، لنگ بده، نگو حمام نظافتو گرفته بودم! حالا خدائيشم راه اين خونه هه به ما دور بود. همين يک اسباب کشيش از قلعه مرغی به نياورون شيش تا النگو ميبرد. کدوم النگو ديگه؟ خدايا به داده ات شکر، به نداده ات هم شکر ....

پايان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[اصغرآقا، سايت هادی خرسندی]

هیچ نظری موجود نیست: