سوريه، استثنايی تحمل ناپذير - سرمقاله لوموند، 26 آوريل 2011 - برگردان : سيامند
سوريه، استثنايی تحمل ناپذير
سرمقاله لوموند، 26 آوريل 2011
برگردان : سيامند
در سوريه، اگر اصطلاح مورد استفادهی سازمانِ ديدهبان حقوق بشر را تکرار کنيم، سرکوب به «قتلِ عام» تبديل شده است. شمارِ کشتهگان به صدها تن رسيده و مجروحين، هزارانند. رژيم پرزيدنت بشارالاسد، که از يک ماه و نيمِ پيش با جنبش انقلابیِ بزرگِ عربی روبرو شده، با خشونت به پاسخگويی برخاسته است. و از مصونيتی بينالمللی که پيش از او نه حسنی مبارکِ مصری، نه معمر قذافیِ ليبيايی، و نه حتی بن علیِ تونسی از آن برخوردار بودهاند، سود میبرد... يک استثنای عجيبِ سوری در اين جا حکمفرماست.
دوشنبه 25 آوريل، «اوج» چهار روز سرکوب خونين در سراسر کشور، رژيم تانک و پياده نظام فرستاد تا ساکنان شهرِ کوچکِ درعا را تنبيهی سخت و سنگين کنند. شهری واقع شده درمنتهیاليه جنوب کشور ؛ از آنجا که درعا اولين شهری بود که حکومت را به چالش طلبيد، «هزينهاش را میپردازد».
معدود گزارشات رسيده از کشوری غيرقابلِ دسترسی برای مطبوعات [بينالمللی] خبر از صحنههای ترور و وحشت میدهد. جريانِ برق و تلفن قطع شدهاند. ابری سنگين و ضخيم مرکز شهر، جايی که صدایِ انفجاراتی سنگين به گوش رسيده، را پوشانده است.
شايد بشارالاسد تصميم گرفته با درهم شکستنِ نافرمانی «نمونه»ای از درعا برای ديگران درست کند، به همان روشی که پدرش برای مهار و متوقف کردن عصيانی که پيش از آن شروع شده بود، شهر حما را در فوريهی 1982 به خاک و خون کشيد – با هزاران کشته- .
هجوم به درعا در پیِ حمامِ خونِ روز جمعه 22 آوريل رخ میدهد. در اين روز، در زمانِ خروج از [مراسم] نماز تظاهرات در عمده شهرهای کشور دهها هزار تظاهر کننده ی صلح جو را گرد آورد. نيروهای مسلح لباس شخصی و نظاميان، بدون هيچ هشدار و اخطاری بر روی آنها آتش گشودند : حدود صد نفر کشته شدند. به اين ترتيب شمار کشته گان سوری زيرِ آتش گلولههای رژيم طی يک ماه و نيم به نزديک به 400 نفر رسيد.
سرکوب در مصر اين تعداد کشته به دنبال نداشت، حتی [شمار کشته گان] در ليبی، به اين حد نرسيد تا «جامعهی بينالمللی» بسيج شود. دو معيار سنجش متفاوت ؟ بله. چرا که وزنِ دمشق روی توازنِ استراتژيک منطقهای «بيشتر» از قاهره يا تريپولی است.
از حکومت خاندانِ الاسد چهل سال میگذرد- بشار در سالِ 2000 جانشين پدرش، حافظ شد- اين خانواده به اقليتِ علوی (يکی از شاخههای اسلام شيعی) اين کشور تعلق دارند ؛ آنها با حمايت ديگر اقليتها، مسيحيان و دروزها بطور ويژه، در قدرتند.
اين خاندان روابطی بسيار نزديک با جمهوری اسلامی در ايران تنيده است. متحدِ حزباله شيعه در لبنان است. روابطِ اقتصادی بسيار مهمی با ترکيه برقرار کرده. کشور را با مشتِ آهنين در دست خود گرفته، و با ترور، خودکامگی و فساد خود را به اکثريتِ سُنی مذهب کشور تحميل کرده است.
اما تضمين کنندهی نوعی ثباتِ منطقهای است که همه به نوعی به آن وابستهاند – از آنکارا تا واشنگتن، از رياض تا اورشليم. از ميان رفتنش، گويا، راه را برای اخوان المسلمين، که در ميانِ سنی مذهبها فعال است، باز خواهد گذاشت. پس آنچه را که در قاهره و تريپولی محکوم میکرديم، در دمشق بر آن چشم پوشيده و مورد اغماض قرار میدهيم.
به اين خوش رويی و ملاطفت بايد پايان داد. در هنگامِ عذاب و مصيبتِ درعا، میبايست که رژيم بشارالاسد را منزوی و مجازات کرد.
برگردان : سيامند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر