نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۹ بهمن ۲۷, چهارشنبه


27بهمن: گزارشی از يکی از دختران شجاع شرکت کننده در اعتراضات گسترده و خونين 25 بهمن ماه در تهران 
گزارشی از يکی از دختران شجاع که همراه با مادر و جمعی از زنان ديگر در اعتراضات گسترده و خونين 25 بهمن شرکت داشتند جهت انتشار در اختيار " فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران" قرار داده شده است. متن ارسالی به قرار زير می باشد.
روز 25 بهمن بار ديگر فرياد آزاديخواهانه زنان و مردان ايران برعليه حکومت ظلم و جور در سراسر ايران طنين انداز شد و بار ديگر ديکتاتور از اين همه شهامت و شجاعت به خود لرزيد .
ساعت 14:40 به سمت ميدان انقلاب حرکت کرديم .ترس و وحشت حکومت از مردم بی سلاح آنقدر زياد بود که در تمامی مسير مأمور گماشته بودند خيابانها مملو از نيروهای سرکوبگر بسيجی ، گارد و نيروی انتظامی بود بخشی از ميدان آزادی را با سيم خاردار بسته بودند تا مانع از حرکت مردم به سمت ميعادگاه ( ميدان آزادی ) شوند اما مردم مبارز و آزاديخواه از هر راه ممکنی به سمت ميدان آزادی حرکت می کردند.
برای جلوگيری از اطلاع رسانی مردم از آنچه در خيابان ها می گذشت تمامی خطوط تلفن همراه را قطع کرده بودند. همگام با جمعيتی 2000 نفری به سمت ميدان آزادی در حرکت بوديم . جمعيت از نقاط مختلف با شعار الله اکبر به يگديگر پيوند می خورد جمعيتی بالغ بر 2-1 ميليون در خيابان ها با صدايی هر چه رساتر شعار مبارک بن علی نوبت سيد علی ،مرگ بر ديکتاتور ، مرگ بر خامنه ای ، سر می دادند.
در چهرۀ تک تک نيروها وحشت و سردرگمی از عزم و حضور گسترده مردم ديده می شد. زمانيکه جمعيت با صدای رسا و بلند شعار الله اکبر را سر می داد نيروهای گارد وحشيانه به جمعيت حمله می کردند و مردم را آماج باتونهای خود قرار می دادند .موتور سوارها با موتور وارد جمعيت می شدند و به مردم يورش می بردند .آنها همچنين تير هوايی و گاز اشک آور شليک می کردند مردم با روشن کردن سيگار با گازهای اشک آور مقابله می کردند تا نشان دهند هيچ چيز مانع حضور آنها نخواهد شد .
تعدادی از نيروهای سرکوبگر با سلاحشان که به سمت مردم نشانه رفته بودند بر پشت بامها مستقر کرده بودند دريغ از اينکه مردم شجاعانه و تا آخرين نفس ايستادگی می کردند . ببينيد ترس حکومت از مردم بی دفاع تا کجا بود که به زنان و مردان سالخورده هم رحم نمی کردند و آنها را آماج باتونها و لگدهای خود قرار می دادند .
چنان وحشتی بر حکومت حاکم شده بود که حتی نوجوانان15- 14 ساله بسيجی را با پنچه بوکس و نانچيکو وارد خيابانها کرده بودند . نيروهای گيج و سردرگم وقتی می ديدند مردم با ضربات باتون و شليک گلوله ميدان را ترک نمی کنند عقده های خود را بر روی اتومبيل ها خالی می کردند پلاک آنها را می کندند و شيشه ها را می شکستند. آنها همچنين تعدادی از مردم را بازداشت و به داخل ون ها منتقل کردند.
به منظور ممانعت از رسيدن مردم به خيابانهای اصلی انقلاب و آزادی ايستگاههای مترو و اتوبوس واحد را بسته بودند. در مسير انقلاب � آزادی نيروها به ما حمله کردند و ما را با باتون مورد ضرب و جرح قرار دادند .به مادر سالخورده ام رحم نکردند و او را آماج باتونهای خود قرار دادند با باتون به گيجگاه من زدند، دچار سرگيجه شدم در حاليکه تعادل خود را از دست داده بودم با لگد و باتون به کمرم ميزدند . با هر باتونی که می خورديم شعار مرگ بر خامنه ای را با فريادی رسا تر سر می داديم .
اعتراضات مردم تا پاسی از شب در خيابانهای مختلف تهران ادامه داشت.
گزارشی از يکی از دختران شرکت کننده در اعتراضات روز 25 بهمن ماه
27 بهمن 1389
فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران
27 بهمن 1389 برابر با 16 فوريه 2011 

هیچ نظری موجود نیست: