نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه

گسترش جنبش مطالباتی، کابوس حاکمان اسلامی






گسترش جنبش مطالباتی، کابوس حاکمان اسلامی


ارژنگ بامشاد


زمانی که دولت جمهوری اسلامی، اجرای طرح حذف یارانه ها را در دستور قرار می داد، از واکنش مردم به شدت هراسان بود. دولت احمدی نژاد و باند حاکم بر این باور بودند که باید طرح حذف یارانه ها را به گونه ای پیشبرد تا جلو واکنش مردم در گام اول گرفته شود. امید آن ها این است که با گذر از فاز اول اجرای این طرح، عنصر عادت در مردم عمل کرده و حساسیت آن ها نسبت به دامنه ی گرانی ها کمرنگ شده و بتدریج با وضعیت موجود سازگار گردند و دولت از این گذر خطرناک به سلامتی بگذرد. آخرین موضع گیری احمدی نژاد به واکنش مردم به رهاسازی قیمت ها، نشان می دهد که این امید در دولتیان زنده شده که گویا به هدف خود رسیده اند. اما برای تشریح وضعیت کنونی، و سکوت معنادار مردم در قبال طرح رهاسازی قیمت ها و دستبرد آشکار به سفره ی نان مردم، باید تاکتیک های رژیم برای مقابله با این شرایط را مورد بررسی قرار داد.


دولت احمدی نژاد و متحدان حاکم، برای جلوگیری از واکنش مردم در گام های اولیه رهاسازی قیمت ها، روی محور سرکوب وپرداخت نقدی یارانه ها، برنامه ریزی کرده اند. این دو بازوی کنترل، در پیوند با یکدیگر بوده و همدیگر را تکمیل می کنند.






اولین بازوی رژیم برای جلوگیری از واکنش مردم، واریز یارانه های نقدی است. واریز این مبلغ به شماره حساب های مردم، برای بخش عظیمی از آن ها که زیر خط فقر زندگی می کنند، و بویژه برای خانواده های پراولاد، امکان جدیدی است. این مبلغ فرصتی برای آن ها بوجود آورده است تا پاره ای از کمبودهای زندگی را با سرعت تامین کنند و به امید واریز قسط های بعدی به انتظار بنشینند. دولت نیز با این روانشناسی مردم بازی کرده و هر بار وعده ی جدیدی در این رابطه را مطرح می سازد. گاه از افزایش مبلغ دم می زند، گاه از سرعت در واریز قسط بعدی سخن می گوید، گاه حرف جایگزین کردن کالا بجای پول را به میان می آورد و به هر رو مردم را با این وعده و وعید ها سردرگم می سازد . به گونه ای که فشار رهاسازی قیمت ها را برای مدتی هم که شده فراموش کرده و دچار این اشتباه محاسبه بشوند که با دریافت یارانه های نقدی، از پس قیمت های نجومی برخواهد آمد. هم زمان با پرداخت نفدی یارانه ها، سیاست دولت در قبال واحدهای تولیدی و خدماتی که توان مقابله با عوارض رهاسازی قیمت ها را ندارند، عقب نشینی های رندانه و فریبکارانه است تا امکان گسترش اعتراضات آن ها حداقل در مقطع کنونی از میان برود.






دومین بازوی اقدامات رژيم ، بستن دهان هاست. دستگیری فریبرز رئیس دانا به بهانه انتقاد از اجرای طرح یارانه ها، نشان داد که حاکمیت تا چه حد از به بحث گذاشته شدن عواقب این طرح خانمانسوز نگران است. دستورالعمل دولت به روزنامه ها برای عدم درج اخبار منفی نسبت به اجرای یارانه ها، تذکر شدید سپاه پاسداران به منتقدین این طرح و هم زمان دستگیری پاره ای از روزنامه نگاران، با هدف ایجاد شرایط سکوت و جلوگیری از انتقاد انجام گرفته است. برای ایجاد شرایط سکوت، حاکمیت به تهدید و اجبار به سکوت قناعت نکرده است. احکام سنگین بیدادگاه های اسلامی نیز وظیفه در هم شکستن مقاومت فعالان مدنی و کنشگران اجتماعی و ایجاد ترس در آن ها را به عهده داشته است. احکام سنگین علیه جعفر پناهی، محمد رسول اف، نسرین ستوده ، محمد سیف زاده و شیوانظرآهاری، پیام روشنی به کنشگران مدنی و اجتماعی و فرهنگی کشور در پی داشته است. احکام سنگین علیه فعالان کارگری و مبارزان دانشجوئی نیز همین هدف را دنبال می کند.






علاوه بر بستن دهان ها، گسترش اعدام های روزانه نیز برای تکمیل سیاست مرعوب سازی، در دستور قرار گرفته است. بسیاری از احکام صادر شده ی اعدام، به یکباره در فاصله ی زمانی کوتاهی ، هم زمان با طرح رهاسازی قیمت ها، به طور روزانه به اجرا در می آید. هر روز خبر اعدام چندین و چند نفر از شهرهای مختلف کشور اعلام می شود. از اعدام ها در زاهدان، مشهد، قم، تهران، خرم آباد و بسیاری از شهرهای دیگر، اخبار روزانه ای منتشر شده است. اعدام در ملاءعام و یا اجرای احکام قطع دست و اعضای بدن، نه تنها اعلام، که اجرا می شود. هدف موج اعدام ها و بیان رذیلانه ی آن، ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه است. آن ها می خواهند این روانشناسی را ایجاد کنند که حاکمیت در مقابله با هر نوع مقاومت سازمان یافته ای، با احکام اعدام واکنش نشان خواهد داد. حاکمیت اسلامی، در گام اول، اعدام قربانیان آسیب های اجتماعی را مقدم قرار داده تا امکان اعتراضات سیاسی و مدنی در قبال آن ها، گسترده نباشد.






بر متن دو بازوی سرکوب گسترده و واریز یارانه های ی نقدی برای جلوگیری از خیزش جنبش مطالباتی، باندهای حاکم، در هم شکستن نفوذ سیاسی اصلاح طلبان را نیز در دستور قرار داده اند. هدف آن ها این است که بتوانند با یک دست کردن قدرت، روند سرکوب جنبش مردمی با سرعت بیشتری ادامه دهند. این تعرض تمامیت خواهان در حالی صورت می گیرد که اصلاح طلبان بدلیل عدم مخالفت شان با اجرای طرح حذف یارانه ها، و هم چنین نگرانی شان از رشد جنبش مطالباتی اردوی کار و زحمت، تمایلی برای همراهی و همسوئی با جنبش مطالباتی مردمی ندارند. این امر نه تنها در مورد اصلاح طلبان حکومتی صادق است، بلکه بسیاری از اصلاح طلبان لیبرال که طرح های نئولیبرالی بانک جهانی برای ایران را قبول دارند و آن ها را برای اقتصاد ایران مفید می دانند، هم در این راستا در کنار جنبش مطالباتی نخواهند بود. نمونه ی برجسته ای این گرایش را می توان در نامه فرخ نگهدار به خامنه ای و دفاع او از طرح هدفمندکردن یاران ها دید.






در چنین شرایطی که تیغ سرکوب هر روز عریانتر از پیش به کار گرفته می سود و لیبرال ها و اصلاح طلبان نیز، یارای همراهی و همگامی با جنبش مردمی و مطالباتی را از دست می دهند، چگونه می توان مقاومت در برابر این تعرض فاشیستی را سازمان داد؟ برای سازماندهی مقاومت همه جانبه، قبل از هر چیز و بیش از هر چیز باید روی شکل دهی به شبکه های تشکیلاتی و سازمانی خود مردم تاکید کرد. اگر کارگران و ارودی کار و زحمت نتواند خود را در محیط های کار و زندگی شان سازمان دهد، اگر دانشجویان و جوانان نتوانند تشکل های مستقل را تشکیل دهند و قوام بخشند و اگر زنان و ملیت های کشور، نتوانند خود را سازمان دهند، امکان مقاومت در برابر این تهاجم سازمانیافته و همه جانبه بوجود نخواهد آمد. اما این سازمانیابی، نمی تواند به شیوه ای انجام گیرد که امکان حفظ آن در برابر تعرضات امنیتی رژیم را نداشته باشد. واقعیت این است که تشکل های شکل گرفته در دهه ی اخیر، با توجه به فضای کشور، به عنصر تلفیق کارعلنی با فعالیت مخفی توجه کافی نکرده است. از این روست که بسیاری از شبکه های و تشکل های شکل گرفته مدنی و اجتماعی و صنفی، در موج اول سرکوب، یا در هم شکستند و یا با مشکلات جدی ای برای بقاء خود روبرو شدند. اکنون که فضای کشور، هر روز امنیتی تر از روز پیش می شود و چشم انداز سرکوب خشن تری در راه است، تشکل های جدید و هسته های مقاومت باید به گونه ای سازمان یابند، که امکان حفظ آن ها و بویژه ی حفظ مبارزان اصلی شان بوجود آید و مورد توجه قرار گیرد. روشن است که فعالیت های توده ای و گسترده نمی توانندعلنی نباشند. اما فعالیت های توده ای و علنی گسترده به معنای علنی بودن تمامی سازمانگران نیست. سیاست امنیتی دولت حاکم، از میان بردن شبکه ها و تشکیلات های سیاسی و مدنی و اجتماعی و بویژه بی سر کردن آن هاست. صدور احکام سنگین برای فعالان و مبارزان مؤثر اجتماعی و مدنی در شرایط کنونی و یا بستن وثیقه های سنگین و زمین گیر کردن آن ها و حتی احضار زندانیان سیاسی سابق و تذکر دادن به آن ها، همه و همه با این هدف صورت می گیرد تا جنبش را از مبارزان و فعالان با تجربه محروم سازد.






جدا از ضرورت سازمانیابی جنبش مطالباتی و سیاسی، باید روی تلفیق تاکتیک ها و شیوه های مبارزاتی که نیروی دشمن را فرسوده سازد نیز تاکید ویژه ای داشت. این نکته را نباید از یاد برد که توازن قوای کنونی میان جنبش مردمی و قدرت حاکم به گونه ای است که در یک جنگ رویاروی، تمرکز قدرت سرکوب رژیم، می تواند جنبش را با خطرات جدی ای روبرو سازد. با این حال نباید از یاد برد که در جامعه ای بسر می بریم که مردم آن تجربه یک سال مبارزه گسترده ی ضداستبدادی را از سر گذرانده اند و گاه ممکن است از یک جرقه حریق گسترده ای شکل بگیرد. این آن کابوسی است که خواب حاکمان را برآشقته کرده است. نمونه ی آغاز جنبش توده ای مردم تونس، بر نگرانی حاکمان اسلامی بیش از پیش افزوده است. اگرچه رژیم طرح ونقشه ی خود را برای اجرای طرح هدفمندی یارانه ها بر بستر به کارگیری سرکوبی خشن حول دو محوربرشمرده ی بالا ، پیش می برد، اما جنبش مقاومت مدنی نیز دارای تجربیات گرانبهایی است که در کوران مبارزه ی دهه های گذشته آبدیده شده ودر شرایط حاضر به خوبی می تواند به آن تکیه کند. از این رو برای مقابله با ترفندها و یا آمادگی های پلیسی، می توان در گام نخست روی اعتراضات مدنی و بویژه روی تاکتیک مقاومت مدنی و جنگ و گریز گریلائی تاکید کرد. نافرمانی مدنی، وقتی توسط توده ی وسیع مردم عملی شود، نه تنها قدرت سرکوب رژیم را بشدت کاهش می دهد بلکه نیروی آن را نیز فرسوده خواهد ساخت. هم اکنون با رهاسازی قیمت ها و عدم پرداخت حقوق کارگران، امکان گسترش اعتصابات و اعتراضات کارگری بیش از گذشته فراهم آمده است. گسترش اعتصابات و اعتراضات در کنار نافرمانی مدنی مردم، زمینه های گسترش جنبش مطالباتی را بسیار مساعد کرده است. گسترش جنبش مطالباتی و پیوند آن با جنبش اعتراضی سیاسی علیه موج سرکوب، نفی آزادی های مدنی و سیاسی و دستگیری های گسترده و فشار شدید بر جامعه مدنی، می تواند موج گسترده ای برای مقابله با تهاجم فاشیستی حاکمیت ایجاد کند. این نکته را نباید از یاد ببریم که جنبش مطالباتی و حرکت های اعتصابی و اعتراضی توده ای، تنها وقتی که بتوانند با جنبش سیاسی و مدنی همسو و همراه شوند، توان و قدرت آن را بدست خواهند آورد تا دیکتاتوری تا دندان مسلح را در هم بشکنند و زمینه ی فرار مستبدین را فراهم آورند.


۲۵ دی ماه ۱۳۸۹ـ ۱۵ ژانویه ۲۰۱۱






برچسب‌ها

هیچ نظری موجود نیست: