نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۹ مرداد ۲۴, یکشنبه

تعطيل شرافتمندانه!


!« خار روئيدن جزای کشت اوست »
ميدی » داستان داستان نھضت آزادی وکارنامه ی سياسی اين جمعيت ودبير کل آن
استبدادی سلطنت وابسته « نظام » است،که با واژگونی « آيت اله خمينی » برگزيده ی « بازرگان
شکوھمند گرديد،وحاصل رفتاروکنش وواکنش ھای او « قيام » به بيگانه،سکان دارآن
درپيش « ملت ايران »، وھمياران نھضت آزادی اش،آنگونه می گذرد،که اين تيره روزی را
دارد! نگارنده باخواندن کوتاه نوشته ی خبری آورده شده در"نامه جمھوری"برآن شد
وديگر دست اندر « بازرگان » بپردازد ونيزاين يادآوری به « کارنامه » که،اگرچه فشرده ،به اين
کاران نھضت آزادی؛ که ای فقيه اول بيادآورنقش خويش را !
سياسی اسلامی بازرگان،مدتھاست که نامه – « جمعيت » نھضت آزادی وپيشاپيش اين
دفترچه –کتاب و...پراکنی با عناوينی از جمله "مقام محترم رھبرانقلاب وبنيانگزار جمھوری
روی آورشده اند،که از ،« پايوران استبداداسلامی » وياديگر « آيت لله خمينی » اسلامی "،برای
جمله است نامه ١٢ مھرماه ١٣۶٧ ،که بطور خبری به آن "نامه جمھوری"اشاره رفته است
نظام » !بااندک توجھی به اين نوشته ھا خواننده به آسانی درمی يابد که ؛ ١-اين جمعيت با
ھيچ اختلاف اصولی يا ريشه ای ندارد ويکی از اساسی ترين بذرکاران اين « استبداداسلامی
کشتبوده است.
بزنيم،بخوبی درمی يابيم که « استبداداسلامی » ٢-اگرسرکی به نوشته ھای اين نھال پروران
ايران است ونه اسلام آنھا نسبت به « استقلال » ورھايی آن وخط « ملت » ناله وفريادشان نه برای
تاريخی - » نقشی بھتر درجھت برآورده سازی خواستھای « آيت لله خمينی » اسلام
مردم ايران می تواندداشته باشد!ناليدن اين جمع يافتگان دراين جمعيت،ازکنار « اجتماعی
گذاشتن ازقدرت وببازی نگرفتن آنان است ونيز اگر اندک وجدانی،آنھم نه در ھمه ی
اعضاءآن جمعيت ،وجوددارد،ازبذرخود است ، که چه رويانده اند!!
باتوجه به نوشته ھای آورده شده درکتاب "انقلاب ايران"دردو « استبداداسلامی « نظام »-١
که ضمن ملاقات ھای سری اووموسوی اردبيلی باسفير کبير ،« بازرگان » حرکت
آمريکا،دردوران بختيار طرح ومورد پذيرش سفير آمريکا قرارمی گيرد!وسپس طی نامه ای
١٣۵٧ ، آيت لله خمينی :"جنابعالی را(مھدی بازرگان)بدون درنظر گرفتن /١١/ بتاريخ ١۵
بازرگان !« روابط حزبی وبستگی به گروھی خاص مامور تشکيل دولت موقت مينمائيم
درھمين کتاب درقسمت "مصاحبه ھای امام"متذکر می شود که اين"مراجعات ومصاحبه ھا
که غالباءبوسيله ی آقای دکتر يزدی تنظيم وترتيب داده وترجمه ميشد تاثير فوق العاده
درشناساندن نھضت ملی واسلامی ايران وشخصيت امام خمينی بدنيا داشت!"اين بذرافشانی
گرديدند وادامه ی « قيام » بدست اين عناصر وابسته به نھضت آزادی ادامه دارد وسکان دارآن
درآن شبھای تيره « يزدی » اين سکان داری وبا توجه به نمايشھای تلويزيونی ومعرکه گيری
گی آور،جنايتکاران رژيم واژگون شده ی سلطنتی را،به پشت تلويزيون آوردند وتمامی
فضيلت ھای انسانی راباآن رفتارھای زشتوناپسند بزيرپای گذاشتند! زيبائی ھای
وخواستھای مھر آفرين بپاکنندگان ھمه روزه ی آندوران،آھسته آھسته،توسط « قيام » آن
ھا بديگر سوئی رنگ می باخت وپروراندند آن چھره ی کريه خشونت را که اکنون « يزدی »
دامن گير آنھا نيز شده است !
ھا-اعدام وکشتار بی محاکمه شدگان – « يزدی » تعزيه گردانی ھای "شبھای"تلويزيونی
تصوير جسد ھای پاره پاره شده برصفحه ی روزنامه ھای روزانه –زمينه سازی جشن
وسرور ولذت بری از کشتار واعدام وکشاندن ذھن جامعه بسوی اين وحشيگری ھا در زمان
ھا صورت گرفت « نھضت آزادی » ودست اندرکاران « دولت بازرگان »
راساخت،که حال برآن خرده می گيرند ولعنت به او می گويند! « نظامی » و
دراين روزھا وشبھای سياه وتيرگی آور،بازرگان وياران نھضھت آزادی اش فرماندھان
اصلی ويا حداقل،سھمی عظيم وقابل توجھی داشتند وآنچه را خود ازشاه می خواستند وبه او
خرده می گرفتند ،اين برپاکنندگان "جمعيت ايرانی دفاع ازآزادی وحقوق بشر"!!پس ازبرسر
قدرت نشستن،براه انداختند وبسيار ھم زشت خوی ترووحشيانه تر! نھالی بپاداشتند بنام
"جمھوری اسلامی"که عملکرد وحشيانه وتاريکی آوراين نھالخونريز،بدست ديگرانی ادامه
ی کارمی دھد،که به آنھا اعتراض می کنند وسخت می گيرندنسبت به اعمال ورفتاری که
!« ننگ » خود بذر افشان ن بوده اند وچه
ودوستان "نھضت آزادی "اش رابرمينماياند،که ديگر « بازرگان » اين نه کارنامه ی سياسی
رادر پيش چشم می آورد « رياست جمھوری » کسانی را ھم،درمقام وپست ھای کليدی،از جمله
ھا ودوران کارآموزی ديدن ديگر « خلخالی » وباز خاطر می شود،امکان عمل بخشيدن به
جنايتکاران استبداداسلامی ، که ھنوز که ھنوزآست به راه حل کشت وکشتاردل بسته اند
تابرسرير قدرتباقی بمانند!
دراين وجدآفرينی تيره آورولذت بری ازاعدام ومرگ دشمن به زانو درآمده وشکست
خورده ی جنايتکاران نظام سلطنت وابسته،ويا زمينه مساعد وتائيد به آن اعمال زشت وننگ
آفرينی،بسياری ازسازمانھا ی به اصطلاح چپ ودرراس آنھا حزب توده ھمداستانی کامل
داشتند ،وبرپای داری شادی می کردند ولذت می بردند،که خود برسرشان آمد! لذا فقط روی
نقش خطشومحک نشده است،که « آيت لله خمينی » ودرراس آن « استبداداسلامی » سکه ی
وديگرانی که گونه ای ديگر ازآن رايادآور می شوند « نھضت آزادی » ديگرروی آن ، يعنی از
نيز،"نقشی"جزحک اين "خط"بيادگار نمانده است!
رھبرنھضت آزادی –ھمراه با موسوی اردبيلی درتماس گيری ھای سری « بازرگان »
برای نخست وزيری ،خوددرکتاب"انقلاب « خمينی �� آيتا » باسفيرکبير آمريکا وبرگزيده ی
ايران دردوحرکت،خويش،ضمن برشماری سئوالھائی،پاسخ می دھد که "نظام
جمھورياسلامی ازنظرقانونيوشکل وظاھری يين اللملی وحقوقی آن مسلما استبدادینيست
.چه بصورت فئودالی،اشرافی،ناسيوناليستی وامپراطوری سابق اروپاوچه بصورت
استبدادھای شرقی خاقان چين وشاھنشاھی ايران که مالک الرقابی وفعال مايشائی
بوده اند وحتی مشروطه ھای سلطنتی ،قانون اساسی داريم وھمچنين قوانين (despotiq)
موضوعه مجلس واحکام شرعيهکه به آنھا اتکاءواستناد می شود. حال اگر ولايت
فقيهرابعضی ھا درتبليغات ومقالات خود بصورت مالکيت اعلی وحاکميت مطلقه تعبير نمايند
وامامرا بمصداق آيه النبی اولی بالمومنين من انفسھم ،که درشاًن پيغمبرآمده است صاحب تقدم
درمال وجان ملت وحق تصرف وآمريت درھمه شئون مملکت ودولت بدانند،چنين غلووتوجيه
ھنوز رسميت قانونی ومقبوليت عمومی پيدا نکرده است"!اين قضاوت واظھار نظرھای
اجتماعی –سياسی،ونتيجه « نظام » است درسالھای ١٣۶٣ که ضمن برشماری ھشت « بازرگان »
گير ھائی ،آنرا "محصول نبوغوابتکارناشی از شخصامامومتکی ومخصوص بخود
ايشان"می شناسد وبا توجه به "به اعتقاد واخلاص واطاعتی مه نسبت به امام "ابراز ميدارد
آنرا قبايی بقامت وتن آيت لله خمينی دوخته ميداند ! سپس ضمن اعتقاد به وجود "ھم روابط
اداری وقانونيازنوع دموکراتيک و..." بدون ترديد "استواری واستمرارنظام
حاضر"را،"بستگی به حيات وحضور امام ازيکطرف ،وبدوام اعتقادات واخلاص پيروان
ازطرف ديگر"دارد واز خدا می خواھد که "حامی وھادی ملت ايران درراه پرفراز ونشيب
جھان پرازفتنه وفساد حاضر باشد واسلام وايران را برقرار ورستگار "بگرداند !!
مراجع شود،نيک « جمعيت » حال وبا توجه به آنچه گذشت ودقيق تراگر بتمامی آثار اين
ازبنياد گزاران ،« يزدی »، وپيش از او « مھدی بازرگان » يافته ومی يابيم که آنھاوپيشاپيش
بوده اند وقوام گيری وسامانه پذيری اين "نظام"را مرحله به مرحله بوجود آورده « نظام »
ومورد تائيد قرارداده وبرای آن ورھبرآن آيت لله خمينیاستواری واستمراروبقا می خواھند !
بس دست که بوسد ش سرانگشت »
!« ور دست دھد، بردبه شمشير
که در « ولايت فقيه » وبويژه « استبداداسلامی » ١-اگرسرکی به نوشته ھای اين نھال پروران
آيت لله خمينی خطاب به « فتوای » ارديبھشت ١٣۶٧ نوشته شد وپاسخی است درواقع به
١٣۶۶ ،که /٩/ وپاسخ سئوال وزير کاردولت استبداداسلامی درتاريخ ١۶ « رئيس جمھور »
ورھايی آن وخط « ملت » صادرکرده است،بخوبی درمی يابيم که ناله وفريادشاننه برای
ايران است ونه اسلام آنھا نسبت به اسلام "خمينی"بھتری دارد درجھت برآورده « استقلال »
مردم ايران !آنھا چه دردوران شاه وبا توجه به نوشته « تاريخی-اجتماعی » سازی خواستھای
ھايشان وازجمله در"انقلابدردوحرکت"،نه به ريشه کن سازی اختناق وخشونت می پرداختند
،که "اختناق وخشونت را تخفيف"داده می خواستند! وراضی ازاين بودندکه "اين اولين
باربودکه توده ايھا شعارھای ضداستعماروضدامپرياليسم خودرا عقب زده ،صحبت ازدفع
استبداد"به ميان آورده اند!
آيت لله » تصوير آندوران وشعارھا و...را طرح می کند وبه « مھدی بازرگان » دراين کتاب
مستقيم وغيرمستقيم می خواھد بنماياند که مثلا ؛"ازاين شعارھا وحرف وسخن ،« خمينی
ھادرآن زمان نبود"ودرواقع باآمدن ويا اشاره وتائيد "خمينی"است که نوع شعار ھا تغييرمی
کند وبه "نابودی استکبار،حمايت از استضعاف"-"مرک برآمريکای جھانخوار،درافتادن با
امپرياليسم ،مرگ برشوروی و..."سخن به ميان "می آيدو"مبارزه باارتجاع
،استثمارواستعماروبا سرمايه داری "به شعارھا وخواسته ھای روزانه "بدل می گردد!
نھضت آزادی،با توجه به نوشته،گفتاروعملکردھای آنان،چه درچھره ی
درچھار چوبيمبارزه را می طلبند ومسيرحرکتی ،« يزدی » وچه ،« بازرگان » نمايندگی
اسلامشان می طلبد وپی گيری می نمايدوکرده است که،با اساس بينشی ونظرگاھی آنھا
مغايرتی نداشته باشد ! نه مايلند شعاریقاطع وريشه ای برعليه امپرياليسم واستعمارداده
مطلوب حال ايشان است،که دراين ،« آزادی » شود ونه برخوردی با مالکيت بوجود آيد ،وآن
آزادی ورھبرآن « نھضت » ! ھاباشد « خواسته » ھا ومراعات اين « محدوده »
نظام »- را ديکتاتور نمی شناسد « آيت لله خمينی » درتمامی نوشته ھاوگفتارش « بازرگان »
رااستبدادی نمی داند وھرآنچه را گفته ونوشته است،درصلاح وبخاطر « جمھری اسلامی
و...می خواند وسرانجام ذکری « امام خمينی » توفيق -« جمھوری اسلامی »- « اسلام » عظمت
به ميان می آيد! نھضت آزادی درتمامی اين دوران سياه وتيره گی « ملت ايران » ازسعادت
آور،ھرگز درنوشته وگفتارش به اعدام،شکنجه،زندان گروھا و...اشاره نداردوانتقاد نمی کند!
واين تصوير وبرداشت را ھموارھدرميان تمام نوشته ھا وگفتاراين آقايان می يابيم تازمان
خطاب به رئيس جمھوروپاسخ سئوال « آيت لله خمينی » صدور آن منشور نامه ويا فتوائيه
نھضت آزادی ،منتشر « ولايت مطلقه فقيه » ١٣۶۶ وتنظيم وتدوين /٩/ وزير کار،به تاريخ ١۶
! شده درارديبھشت ١٣۶٧
دراين منشوروفتوائيه اش،پاسخ مثبت ميدھدبه وزيرکاربه « آيت لله خمينی »
وفقھای جمع يافته درآن وديگر جناح روحانيون « شورای نگھبان » ودرمقابل « کارگران » نفع
راست مجلس،چھره برافروخته ميدارد وچنين حکم صادرمی کند،"مادامی که حکومت
اسلامی وجود دارد ،مراعات مسائل شرعی ودينی درمراحل پائين تری" قرارمی گيرد نسبت
به اقدامات دولت،وطرح اين موضوع که :"شريعتوجودداردتابرپائی حکومت اسلامی وچون
حکومت اسلامی پاگرفت،مسئله شريعتنقشی محدودتر وضعيف تری درزندگی اجتماعی "می
تواند داراباشد!ودرحدعبادتیتقليل می دھد ،وتاجائی که می گويد:اگراين اعمال شريعت
و...سدراه حکومت اسلامی شد ،می بايست مساجدرابرسرحاميان آن خراب"کرد!! اين گنش
اگربی نظيرنباشد،بسيارکم نظيربوده است « اسلام » که بھرحال درتاريخ « خمينی » وگفتارقاطع
ورسمی ،که جنبه ھای « اسلام سنتی » ،پيشاپيش ضربه ايست به دارندگان ومعتقدين به
ارتجاعی بسيارقوعی تری می توانند داشته باشند واز خود بروز دھند،درمقابل اين با
!! « اسلامحکومتی » تھورترين نمود وقاطع ورسا ترين زبان
ھا نسبت به "ولايت مطلقه « نھضت آزادی » دراينجاآھنگ رشد وپی گيری اعتراضات
فقيه" چھره نشان می دھد وبرای اولين بار طرح وبيان اين موضوع که "جمھوری اسلامی"
جمعيت کارسياسی » ودرراس آن "خمينی"به نظام ديکتاتوری و...کشيده می شود!!ونيز اين
پايان يافته وآه وناله ھای گذشته را برای"اسلام"و"جمھوری اسلامی"خودساخته « خودرا
اش،پايان گرفته وبی ثمر می يابد،وبازرگان زبان حال سياسی گذشته وحال خودش رادراين
خلاصه می يابد،که درآن نامه پنج ؟!« حيات خفيفخائناننه يا تعطيل شرافتمندانه »: فرمول
وبا « نھضت آزادی » صفحه ای ١٢ مھرماه ١٣٦٧ دررابطه با دستگيری عده ای ازاعضاً
آيت لله » عنوان"مقام محترم رھبرانقلاب وبنيانگزارجمھوری اسلامی"يادآورشده وبرای
ارسال داشته است ! « خمينی
ببانگ چنک بگوئيم اين حکايت ھا »
« که ازنھفتن آن ديگ سينه ميزد جوش
احمدرناسی
۴ديماه ١٣۶٧

هیچ نظری موجود نیست: