نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۹ تیر ۱۲, شنبه

برای آشنایی با شیوه نفوذ ساواک در گروه‌های سیاسی چند مثال می‌زنم. مثال اوّل، ماجرای امیر فطانت و «گروه گلسرخی» است.

***

برای آشنایی با شیوه نفوذ ساواک در گروه‌های سیاسی چند مثال می‌زنم. مثال اوّل، ماجرای امیر فطانت و «گروه گلسرخی» است.
امیرحسین فطانت 1 در سال 1329 در شیراز در خانواده‌ای متمول به دنیا آمد. پدرش مالک هتل پالاس بود که در آن زمان از هتل‌های خوب شیراز به‌شمار می‌رفت. با حسن مکارمی خویشاوند نزدیک است. مکارمی پسرخاله یا پسرعمه اوست. 2 مکارمی به یک خانواده یهودی‌تبار شیراز تعلق دارد و خویشاوند نزدیک [...] است. به دلیل وصلت‌های درونی این‌گونه خاندان‌ها احتمالاً فطانت نیز چنین است.

فطانت در دبیرستان کمال نارمک درس می‌خواند. در دوره دبیرستان در انجمن مبارزه با بهائیت (حجتیه) فعالیت می‌کرد. برای ادامه تحصیل در رشته پیوسته فوق لیسانس عمران ملّی به دانشگاه پهلوی (شیراز) رفت. از دانشجویان فعال «چپ» در این دانشگاه بود. در سال 1349 دستگیر و دو سال محکوم شد. پس از اتمام دوره زندان، تحصیلات دانشگاهی را در شیراز با اخذ مدرک فوق لیسانس عمران ملّی به پایان برد.

فطانت عضو گروهی کوچک از بقایای «گروه فلسطین» بود که می‌خواستند از طریق هواپیماربایی اعضای زندانی «گروه فلسطین» و «گروه جزنی» را آزاد کنند. خشایار سنجری با این گروه بود ولی ساواک ماجرا را مسکوت گذارد و سنجری را وارد پرونده نکرد. می‌خواستند از طریق رابطه دوستانه فطانت با خشایار سنجری شبکه چریک‌های فدائی را شناسایی کنند. سنجری هم‌زمان با فطانت (1351) آزاد شد؛ اندکی بعد به سازمان چریک‌های فدائی خلق پیوست و مخفی شد. 3 «لو نرفتن» ارتباط خشایار سنجری با پرونده هواپیماربایی «برگ برنده‌ای» بود که سالیان سال اعتماد دوستان نزدیک فطانت به او را سبب شد.

فطانت در زندان با بسیاری از زندانیان سیاسی، به‌ویژه کرامت‌الله دانشیان و گرسیوز برومند، دوست شد. گرسیوز برومند4 از فعالین «کنفدراسیون» و بنیانگذاران «سازمان انقلابی» در ایتالیا بود که پس از گذرانیدن دوره جنگ چریکی در کوبا5 به ایران آمد. او در سال 1349 دستگیر و پس از گذرانیدن سه سال محکومیت آزاد شد تا در تور «عملیات فریب»، که ساواک با کارگردانی سیروس نهاوندی طراحی کرده بود، اسیر شده و به قتل رسد. حضور چهره‌ای جذاب چون گرسیوز برومند این «تور» را اعتمادپذیرتر می‌کرد.

مهم‌ترین اقدام فطانت گستردن دام برای افرادی بود که به «گروه گلسرخی» شهرت یافتند. نامدارترین چهره‌های این گروه خسرو گلسرخی و کرامت‌الله دانشیان بودند. پیش‌تر گفتم که فطانت در دوران دو ساله زندان با دانشیان صمیمی شد و اعتماد فراوان دانشیان را به خود جلب کرد.6 اعضای گروه در پایان شهریور 1352 دستگیر شدند. دادگاهی جنجالی برایشان برگزار شد. و سرانجام، دانشیان و گلسرخی در سحرگاه 29 بهمن 1352 در میدان چیتگر تیرباران شدند.
نخستین بار، یوسف آلیاری و عباس سماکار، دو تن از اعضای پرونده فوق، در بند 5 زندان قصر به فطانت بدگمان شدند. این تردید در اواخر سال 1354 رخ داد؛ دو سال پس از تیرباران دانشیان و گلسرخی.

«... یک روز هنگام قدم زدن با یوسف آلیاری در حیاط بند 5 به کشف جاسوسی امیر فتانت و چگونگی دستگیری‌مان رسیدیم. البته ضمن پخش این خبر بین بچه‌ها مواظب بودیم که ساواک متوجه منبع پخش خبر نشود. زیرا ممکن بود بخواهد در مقابل این افشاگری انتقام بگیرد. یکی دو هفته بعد از این ماجرا از بیرون زندان خبر رسید که بچه‌ها امیر فتانت را در شیراز دیده‌اند که با خیال راحت با مادرش در خیابان راه می‌رفته و بعد هم سوار یک ماشین شیک، که احتمال می‌دادیم ساواک در اختیارش گذاشته، شده است. دیگر شکی برای ما باقی نمانده بود که او جاسوس کثیفی بوده که دو تن از بهترین فرزندان این مملکت را به کشتن داده و عده دیگری را هم به شکنجه و زندان کشیده است.» 7

سماکار ماجرا را چنین شرح می‌دهد:

«کرامت دانشیان پس از گذراندن دوره یک ساله محکومیت خود از زندان آزاد شد و به شیراز رفت. در آنجا یکی از زندانیان که پنهانی با ساواک تماس داشت به سراغ او رفت و از آشنایی‌اش در زمان زندان با او سود جست و خود را به عنوان رابط سازمان چریک‌های فدائی معرفی کرد. این شخص امیر فتانت نام داشت. او سرانجام توانست در تماس با دانشیان و طیفور بطحایی8 از طرح گروگان‌گیری رضا پهلوی برای آزادی زندانیان سیاسی آگاه شود و موضوع را به ساواک خبر دهد و موجبات دستگیری یک گروه دوازده نفره را در این رابطه فراهم آورد...» 9

«در واقع، ساواک یکی از پلیدترین نقشه‌ها را در رابطه با او [کرامت‌الله دانشیان] به پیش برده بود. از همان وقتی که می‌گفت تحت تعقیب است، ساواک مقدمه‌چینی می‌کرده است که از طریق امیر فتانت به او نزدیک شود. یوسف بعد تعریف کرد که چگونه امیر فتانت پس از آن تعقیب‌ها، و در زمانی که کرامت فکر می‌کرده که ساواک دیگر دست از سر او برداشته، به او نزدیک می‌شود و به عنوان رابط چریک‌ها او را برای سازمان فدائی عضوگیری می‌کند. و برای جلب اعتماد او، همواره دست اوّل‌ترین خبرهای عملیاتی و اعلامیه‌هایی که از چریک‌ها به دست ساواک می‌افتاده را به او می‌داده تا رابطه‌اش با سازمان فدائی را اثبات کند. یوسف توضیح داد که علت اعتماد اوّلیه کرامت و خود او به امیر فتانت هم این بوده است که او در سال 48 با هر دوی آن‌ها مدتی زندانی کشیده و خیلی خوب هم مقاومت کرده بوده است. منتهی ساواک بعد از زندان می‌تواند او را به همکاری بکشاند و از این طریق برای دیگر مخالفین خود توطئه بچیند و دام بگستراند.» 10


..............................................
1. نگارش درست نام این فرد «فطانت» است نه چنان‌که مرسوم شده «فتانت». فطانت به معنی زیرکی و تیزهوشی است. فتانت از ریشه «فتنه» است و معمول نیست کسی چنین نامی را برگزیند. در متن حاضر، هر جا در نقل‌قول‌ها «فتانت» نوشته‌اند، برای وفاداری به سند، عیناً تکرار کرده‌ام.

2. حسن مکارمی دانشجوی دانشکده پلی‌تکنیک بود. گرایش‌های چپ داشت و به دلیل فعالیت سیاسی مدت کوتاهی در قزل‌قلعه زندانی بود و سپس به سربازی اعزام شد. پس از اتمام دوره سربازی به دانشکده بازگشت و تحصیلش را به پایان برد. به دلیل اعدام همسرش، فاطمه زارعی (عضو سازمان مجاهدین خلق)، در سال 1361 به فرانسه رفت. هم‌اکنون ساکن پاریس و مدیر خدمات راهبردی در وزارت کشاورزی فرانسه است. بیش‌تر به عنوان نقاش و هنرمند شهرت دارد. بنگرید به وبگاه شخصی او:
http://www.makaremi.net/

3. خشایار سنجری در سال 1347-1348 در دانش‌سرای‌عالی نارمک (دانشکده علم و صنعت) به تحصیل اشتغال داشت. در 28 اردیبهشت 1350 به دلیل متواری شدن برادرش، کیومرث، در ارتباط با چریک‌های فدائی خلق، دستگیر و یک سال بازداشت بود. در 3 فروردین 1351 با قرار منع پیگرد آزاد شد. به سربازی رفت ولی در اوّل بهمن 1351 متواری شد و به‌طور حرفه‌ای به فعالیت در سازمان چریک‌های فدائی پرداخت. در 24 فروردین 1354 با حمله ساواک به خانه تیمی به قتل رسید. کیومرث سنجری در 9 بهمن 1355 با مأموران ساواک درگیر شد و با خوردن سیانور خودکشی کرد. (محمود نادری، چریک‌های فدائی خلق، از نخستین کنش‌ها تا بهمن 1357، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، چاپ اوّل، 1387، صص 561، 573، 801)
کیومرث و خشایار برادر کوچکی داشتند به‌نام فریبرز که عضو فعال سازمان بود. او به حبس ابد محکوم شد. در سال 1352 که مرا به زندان عادل‎آباد شیراز منتقل کردند، فریبرز سنجری کم سن و سال‌ترین زندانی سیاسی بود. بیست ساله بود. با آمدن من، که هفده ساله بودم، «رکورد» او شکسته شد. در دوره زندان، من و فریبرز سنجری صمیمی بودیم. پس از انقلاب با اشرف دهقانی، از چهره‌های سرشناس جناح تندرو سازمان چریک‌های فدائی خلق، ازدواج کرد.

4. گودرز و گرسیوز برومند فرزندان سرهنگ ابوتراب برومند گزی بودند.

5. ایرج کشکولی، نگاهی از درون به جنبش چپ ایران: گفتگو با ایرج کشکولی، به‌کوشش حمید شوکت، تهران: نشر اختران، چاپ اوّل، 1380، صص 77-82.

6. کرامت‌الله دانشیان در سال 1325 در شیراز به دنیا آمد. پدرش از ایل قشقایی و مادرش کازرونی بود. پدر به استخدام ارتش درآمد. این خانواده در حوالی سال 1335 به تبریز مهاجرت کردند.
http://www.ciooc.com/contents/reading/mag12/66.html

7. عباس سماکار، من یک شورشی هستم، خاطرات زندان، تهران: انتشارات مهراندیش، چاپ اوّل، 1381، ص 326.
8. طیفور بطحایی، عضو «گروه گلسرخی»، با مسعود بطحایی، عضو «گروه فلسطین»، نسبتی ندارد.
9. سماکار، همان مأخذ، صص 256-257.
10. سماکار، همان مأخذ، ص 159.
11. http://www.bookfiesta.ir/modules/fa/news_cultural_details.aspx?newsid=57

کد مطلب: 67849
زمان انتشار: چهارشنبه 19 خرداد 1389 - 21:17:57

مطالب مرتبط

هیچ نظری موجود نیست: