نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۹ مرداد ۷, پنجشنبه

دستاورد 18 تیر: نظم کهنه از درون اصلاح نمی شود، این مهم مستلزم فروپاشی آن است

- آناهیتا اردوان

دستاورد 18 تیر: نظم کهنه از درون اصلاح نمی شود، این مهم مستلزم فروپاشی آن است

آناهیتا اردوان
هر سال هیجدهم تیرماه یادآور خیزش شجاعانه دانشجویان و سرکوب وحشیانه آنان توسط استبداد مذهبی در سال 1378 است. امسال یازده سال از این جنایت و زیر پا گذاشتن ددمنشانه حقوق دانشجویان گذشت. از آنرو که جلادان تاریخ هنوز با توسل به سرکوب، زمام امور را در دست دارند و به دلیل نبود شرایط دموکراتیک، برپایی دادگاهی که قادر باشد به محاکمه آمران و عاملان این جنایت با در نظر گرفتن منافع دانشجویان و خانواده های آنان بپردازد، هنوز ابعاد دستگیریها، شکنجه و قتل دانشجویان دانشگاههای تهران، تبریز و دیگر شهرهای کشور در پرده ای از ابهام قرار دارد.
خیزش دانشجویی در واکنش به توقیف روزنامه حکومتی "سلام" به دلیل چاپ نامه محرمانه سعید امامی مبنی بر طرح سرکوب مطبوعات شکل گرفت. قربانعلی دری نجف آبادی، وزیر اطلاعات به دلیل چاپ این سند محرمانه، از مدیر مسوول روزنامه سلام به دادگاه ویژه روحانیت شکایت کرد. کلیات طرح اصلاح قانون مطبوعات در تاریخ 16 تیر 1378 به تصویب رسید و بدین ترتیب روزنامه سلام در تاریخ 17 تیر 1378 از سوی دادگاه به مدت پنج سال توقیف گردید. شکاف در حاکمیت بر سر منافع جناحهای مختلف بعد از مضحکه انتخاباتی سال 1378 و به قدرت رسیدن خاتمی به دلیل نفرت مردم از ناطق نوری، تعمیق یافته بود. این مساله همراه با فشار روزافزون از پایین، یک سری گشایشهایی را در جامعه ایجاد کرده بود که چاپ همین سند محرمانه توسط روزنامه "سلام" در فرایند اوج گیری تضادهای درون حکومتی بر سر منافع جناحی و نه مردم، یکی از نمونه های آن بود.
انزجار و تنفر دانشجویان از سانسور و سرکوب و وعده های پوچ و توخالی دولت خاتمی مبنی بر اصلاحات حکومتی، با توقیف روزنامه سلام پرده سکوت را درید و ستونهای اریکه قدرت ولایت فقیه را به لرزه درآورد. دانشجویان به خیابانها آمدند و با سر دادن شعار علیه سانسور از دولت خاتمی خواستند تا در برابر این حکم ساکت ننشسته و به تبلیغات انتخاباتی خود جامه عمل بپوشاند. اعتراضهای دانشجویان از محوطه کوی دانشگاه به خیابانها کشیده شد و درگیری با نیروی انتظامی آغاز گردید. دانشجویان سعی کردند از حمله ماموران انتظامی به کوی دانشگاه جلوگیری به عمل آورند اما در نیمه های شب و آغاز روز جمعه 18 تیر بود که ماموران اطلاعاتی و انتظامی موفق به ورود به کوی دانشگاه شدند و به ضرب و شتم دانشجویان پرداختند. دستگاه سرکوب آمده بود تا اعتراض دانشجویان را در نطفه خفه کند. لباس شخصیها با فریاد "یا حسین، خودت بپذیر" دانشجویان را به پایین پرتاب کرده و بسیاری را دستگیر، مجروح و به قتل رساندند. تصویرها و گزارشهایی که تا کنون در رابطه با این جنایت به چاپ رسیده، اوج ددمنشی و درنده خویی آنان را به نمایش می گذارد. افزون بر این، نشان می دهد که فرمان سرکوب بی درنگ و قاطع از سوی هرم حاکمیت به نیروهای سرکوبگر صادر شده است.
روز هیجده تیر مردم با شنیدن خبر حمله به کوی دانشگاه به کمک دانشجویان می شتابند. اعتراض و درگیریها سراسر تهران را فرا می گیرد و تظاهرات به سوی بیت ولایت فقیه در خیابان آذربایجان کشیده می شود. درگیری بین سپاه و دانشجویان در بسیاری از گزارشها بی سابقه عنوان شده است. عدم سکوت دانشجویان و پیوستن فزاینده دیگر گردانهای اجتماعی به آنان و اوج گیری شعارها علیه خامنه ای آنچنان ولایت فقیه را وحشتزده کرد که وی مجبور به سخنرانی برای آرام کردن اوضاع شد. اما راهپیمایی و اعتراضات دانشجویی، درگیری دانشجویان و پشتیبانان آنها با نیروهای سرکوبگر ادامه پیدا کرد. گویی حمله نیروهای سرکوبگر برای خفه کردن صدای عدالت طلبانه دانشجویان برای استبداد حاکم نه تنها راه برون رفتی را طراحی نکرد بلکه، فریادهای دانشجویان رساتر از همیشه می رفت تا ضربه مهلکی به سیستم حاکم وارد سازد. ریشه ای تر شدن خواستهای دانشجویان همراه با پولاریزه شدن اعتراضها، شاهرگ حیاتی رژیم را نشانه گرفته بود. با این که در آن دوران جناحی از حاکمیت به سردمداری محمد خاتمی، تلاش کرده بود با شعار اصلاح حاکمیت و همزمان التزام و اطاعت از ولایت فقیه اندیشه رفرم پذیری ساختار سیاسی را با تاکید بر حفظ آرامش و مبارزه قانونی بر دانشگاه تا حدود زیادی مستولی کند اما حرکت دانشجویی اواسط تیرماه هیچ وجه اشتراکی به این گرایش که همواره به جامعه تزریق می شد، نداشت. بدین ترتیب منافع مشترک جناحها و باندهای حکومتی در راستای حفظ کلیت نظام باعث شد تا دولت مدعی اصلاحات نیز ماسک از چهره بردارد و از راه حل خفه کردن صدای معترضین با سلاح گرم استقبال کند. در این مسیر دولت خاتمی حتی به سرکوب دانشجویانی که از دولت وی حمایت می کردند هم اعتراض نکرد و آنان را "آشوب طلب" خواند:
خاتمی در پایان جلسه کمیته ویژه شورای عالی امنیت ملی برای پیگیری حوادث کوی دانشگاه تهران، بر مقابله جدی دولت با جریانات آشوب طلب وی اظهار داشت: "حادثه ای که پنجشنبه شب رخ داد، بعد از یکی دو روز، جریانی انحرافی در آن پیدا شد و به نظر من این جریان هدفش لطمه زدن به اصل نظام (تاکید از نویسنده) و ایجاد تشنج در جامعه است. خوشبختانه جامعه دانشجویی برائت خود را از این جریان اعلام کرد زیرا رفتارهای انجام شده با هیچ یک از موازین سازگار نیست. علاوه بر آن مشخص شد که عده ای از دستگیر شدگان دانشجو نیستند و قطعا سوواستفاده ای از این جریان می شود. من از مردم که این روزها تا حدودی آرامش شان در بعضی از نقاط تهران به هم خورد معذرت می خواهم و اطمینان می دهم که این حرکتها ادامه پیدا نکند و از ملت شریف ایران خواهش می کنم هر چه بیشتر از این جریانات دور باشند تا دولت راحت تر در این زمینه عمل کند."
با این سخنان دولت خاتمی در عمل چراغ سبز را به نهادهای سرکوبگر برای سرکوب جنبش دانشجویی نشان داد. بدین ترتیب اصلاحاتی که از بند ناف ولایت فقیه تغذیه می کرد و هدف عالی اش بازسازی مشروعیت نظام در جهت حفظ آن و پیاده کردن فرمانهای خمینی بود، با فریادهای حق طلبانه دانشجویان و مردم از رحم بیرون زد. گذاشتن نام "آشوبگر" بر روی دانشجویان و تهدید مردم در لفافه که "اگر به خانه هایتان نروید با شکنجه و زندان روبرویید" نشان داد که منافع این جناح هیچ همخوانی با منافع مردم زحمتکش ایران ندارد. با این حال خاتمی به عنوان سردمدار بازسازی مشروعیت نظام هنوز هم از تکرار آنچه که سالها از رسوایی اش می گذرد خسته نشده است. وی چندی پیش نسخه پیچید: "اگر اصلاح‌طلبان واقعی به جای نشستن در مسند قدرت، فرهنگ مردم‌سالاری را تقویت می‌کردند، امروز وضع بهتری داشتیم."
وی با تقدیر از راه و روش امام راحلش، دوباره از "مردم سالاری دینی" که مقوله ای من درآوردی و متناقض است سخن گفت و دوری مردم از حاکمیت را یک خطر نامید. معلوم نیست چرا محمد خاتمی در زمان ریاست جمهوریش، زمانی که بر مسند قدرت بود نه تنها پس از کشتار دانشجویان از سمت خود استعفا نداد و مانند زالویی به قدرت چسبید بلکه، همراه با ولایت فقیه، سرکوب قیام دانشجویی را کاری مناسب برای حفظ آرامش جامعه (بخوانید نظام) دانست. البته چنین حرکتی به هیچ وجه در چارچوب منافع گرایش خاتمی نمی گنجد که دل نگرانی اش دوری مردم از حاکمیت جهل و خرافات است.
آنچه در طول نزدیک به یک هفته ارکان نظام استبدادی را به لرزه در آورد و حمایت از سرکوب دانشجویان از سوی دولت خاتمی با همه شعارهای پر آب و تابش، دستاوردی بسیار صریح برای دانشجویان داشت: به پایان رسیدن پروژه فریبکارانه اصلاح نظام که در صحن دانشگاه و خیابانهای تهران با خون سرخ دانشجویان به ثبت رسید. این رویداد به درستی نشان داد که مبارزه دانشجویان و مردم ایران فرآیندی مستقل و جدا از اختلافات ناچیز جناحهای حکومتی می باشد و منافعی فراتر از مطالبات جناحهای حکومتی دارد. اندیشه ای که تلاش می کرد به دانشجویان بقبولاند که "تغییر" در اصلاح نظم کهنه می گنجد، از صحن دانشگاه روی برتافت و ماهیت انقلابی جنبش دانشجویی، برای رسیدن به خواستهای سیاسی پررنگ تر شد.
رسوا شدن دولت مدعی اصلاحات از سوی دیگر نشان داد که جنبش اجتماعی متشکل از جنبش کارگران، دانشجویان و زنان، موتور محرک اساس هر گونه تحول بنیادین در کشور است و این تحول را نمی توان با فریب و موعظه متوقف کرد. حاکمیت استبداد مذهبی همچنان در سالهای بعد از واقعه تاریخی هیجده تیر ماه سال 1378 نیز به بهانه های متفاوت ابزار سرکوب خود را به صحن دانشگاه فرستاده و به سرکوب دانشجویان پرداخته است.
جنبش دانشجویی همواره به عنوان حرکتی رادیکال و انقلابی در تحولات و تغییرات اجتماعی میهن ما موثر بوده و نقش بازویی پر اقتدار را در پروسه مبارزه طبقاتی زحمتکشان بازی کرده است. این جنبش با تشکیل اولین مجامع دانشجویی در سال 1316 نقش بسیار موثری در مبارزه برای دستیابی به دموکراسی و عدالت اجتماعی داشته است. فعالیت دانشجویان در جنبش ملی شدن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد سال 1332 و کشته شدن سه دانشجو در 16 آذر همان سال و به ثبت رساندن "روز دانشجو" در تاریخ، تشکیل سازمانهای سیاسی مارکسیستی و مترقی توسط دانشجویان در دهه چهل و فداکاریها و جانفشانیهای دانشجویان در گرماگرم قیام ضد سلطنتی همگی نمونه هایی از موثر بودن جنبش دانشجویی در تاریخ مبارزاتی میهنمان علیه سیاستهای عقب مانده حاکمان است.
شرایط امروزی جامعه بسیار متفاوت با زمانی است که خیزش 18 تیر اتفاق افتاد. ولایت فقیه پروژه یکدست سازی نظام را با انتصابات سال 1388 به پیش برد و بسیاری از نیروهای "خودی" را از حاکمیت بیرون انداخت. البته هنوز آنهایی که از قدرت سیاسی به بیرون رانده شده اند، بر طبل خالی "اصلاح نظام"، رعایت قانون اساسی و مبارزه در چارچوب قانون اساسی می کوبند. اگر این اندیشه یکبار به صورت تراژدی در تاریخ نظام حاکم ظهور کرد، اینک به صورت کاریکاتور خودنمایی کرده و تلاش می کند از پتانسیل جنبش دانشجویی به نفع خود سوواستفاده کند. اما اینبار انتظار می رود که جنبش دانشجویی با درایت تاریخی خود و با توجه به آزمون 18 تیر به موازات هر چه کوچک تر شدن نظام ولایت فقیه، ژرفش تضادها بین رقبا، قدرتمند تر شدن جنبش اجتماعی و تشدید بحرانهای بین المللی و داخلی، با تحلیل درست از شرایط برای هر چه رادیکال کردن قیام مردم علیه رژیم جهت فروپاشی سیستم به پا خیزد.
جنبش دانشجویی قادر است در شرایط حساس کنونی بر راهکارهای رنگ و رو باخته ای که بر اصلاح نظم کهنه و رعایت قانون اساسی پافشاری می کند مهر رد بکوبد، اندیشه ای علمی و عملی را در دستور کار قرار دهد که تغییر اساسی سیستم را تضمین کند.




هیچ نظری موجود نیست: