نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۹ خرداد ۲۶, چهارشنبه

كارنامه سي ساله دلدادگان «حفظ نظام

عبدالعلی معصومی : كارنامه سي ساله دلدادگان «حفظ نظام» (قسمت دوم)

قسمتي از مقاله:


بندوبستها در آخرين روزهابهمن 1357

در اوج خيزش ميليوني مردم بهپاخاستة ايران در نيمة دوم سال57, بهپيشنهاد ژيسكار دِستن، رئيس جمهوري وقت فرانسه، سران چهار كشوربزرگ غربي در روز 15ديماه (5ژانويه 1979) براي گفتگو و رايزني دربارهٌ بحران ايران، كنفرانس سه‌روزه‌يي را در جزيرهٌ گًوادلوپ (از جزاير آنتيل كوچك در آمريكاي مركزي) تشكيل دادند. در اين گردهمايي كارتر، كالاهان (نخست وزير انگليس)، هِلموت اِشميت (صدراعظم آلمان) و ژيسكار دستن شركت داشتند.
15 ديماه 1357ـ

در روز 23شهريور 77 روزنامه «توس» با ژيسكار دِستن مصاحبهيي انجام داد. او در اين مصاحبه درباره مذاكرات گُوادلوپ گفته بود: «ما چهار كشور در اين گفتگوها شركت كرديم: آمريكا, انگلستان, آلمان و فرانسه. تنها كشوري كه در اين جلسه زنگ خاتمة حكومت شاه را بهصدادرآورد, نمايندة دولت آمريكا بود و معتقد بود وقت تغيير رژيم در ايران است, طوري كه همة ما متحيّر و متعجّب شديم». براي آلمان و فرانسه «اين نظرية آمريكا غيرمترقّبه و خيلي غافلگيرانه بود. در همان جلسه انگليس و آمريكا هر دو متّفقاً, بهعنوان يك نيروي متّحد و همفكر و همعقيده, خواهان خروج شاه از ايران بودند». امّا, «خميني بهمحض ورود بهفرانسه در فرودگاه تقاضاي پناهندگي سياسي كرد» و «شاه از من خواست بهاو رَواديد (=ويزا) بدهم و مراتب امنيتي و حفاظتي درمورد آيتالله خميني را از سوي دولت فرانسه تاٌمين كنيم». بعد «شاه براي من پيغام داد كه كوچكترين مشكلي براي آيتالله خميني بهوجودنياورم و حتّي بهسفير من گفت اگر دولت فرانسه مقدّمات پذيرايي و آسايش او را فراهم نكند, او دولت فرانسه را هرگز نخواهد بخشيد».

(پس از چاپ اين مصاحبه, تلويزيون رژيم در روز 6مهر77 اعلام كرد: «مطالب مُندرج در روزنامة “توس“ مورّخ 23شهريور, تحتعنوان مصاحبه با والري ژيسكار دستن, رئيس جمهور پيشين فرانسه», «توهين بهخميني» بوده و «پروانة انتشار اين روزنامه, بهدليل اهانت بهبنيانگذار جمهوري اسلامي لغو شده است» ـ مجاهد, شماره 427, 20بهمن 1377).

بندوبستها در آخرين روزها

اول بهمن1357ـ مهندس مهدي بازرگان در مصاحبه با خبرگزاري فرانسه، دربارهٌ بختيار, آخرين نخست وزير شاه, گفت: «ايشان را مرد با تشخيص و وطن‌دوست ديده‌ام». و بختيار نيز دربارة مذاكره با «بازرگان و بهشتي و…» گفته بود: «آقاي سيدجلال تهراني (رئيس ”شوراي سلطنتي“ كه بعد از خروج شاه از ايران در 26ديماه 57, تشكيل شده بود) در پاريس مشغول مذاكره با آقاي خميني است. من هم مرتباً مشغول مذاكره با آقايان هستم. اينها همگي از دوستان قديمي و صميمي من مي‌باشند» (خدمتگزار تخت طاووس، پرويز راجي، ترجمهٌ مهران،ص304).

در اين روزها, رابطهٌ بختيار و سران ارتش با نمايندگان خميني آن‌قدر نزديك و دوستانه بود كه براي برخي از وابستگان نزديك رژيم شگفتي‌آفرين بود. يكي از دولتمردان پيشين در اين باره نوشت:
«در تهران ماٌموران فرمانداري نظامي كه انباري را با حدود هزار پلاكارد و شعارهاي ضد رژيم توقيف كرده بودند، پس از تلفن بهشتي بهمقامات حكومتي انبار را آزاد كردند تا تظاهركنندگان روز بعد بتوانند آنها را با خود ببرند… تلفنهاي رهبران مذهبيِ مخالف، وزني بيش از وزيران داشت. هيچكس در دولت از اين تضاد درشگفت نميماند كه چرا بايد تظاهركنندگان را در خيابانها بهگلوله بست ولي از رهبران آنان فرمان برد» (ديروز و فردا، داريوش همايون، چاپ آمريكا, 1991, ص82).

ـ در اوايل بهمن 57, ديدارهاي پنهاني بازرگان, بهشتي و… با بختيار و قَرهباغي, سوليوان, هايزر و… بيشتر شد. بازرگان در گزارش تماسهاي بختيار با «شوراي انقلاب» بهخميني يادآورشد كه «بختيار آماده است چند پست وزارت را در اختيار شوراي انقلاب بگذارد تا هركس را مايل باشند منصوب كنند. نظارت نسبي شوراي انقلاب را هم بر دولت ميپذيرد».

بازرگان در يك مكالمة تلفني بهخميني خبرداد كه «مقدّم, رئيس ساواك, گفته شخصاً بهآقا ارادت دارم و مِنباب ارادت خيلي نگران هستم براي آقا. مقدّم بيميل نبود كه ملاقاتي با رهبران مذهبي در تهران داشته باشد (منطورش آقاي بهشتي بود) تا بتواند پيشبيني حوادث را بنمايد و جلوگيري از حوادث احتمالي نمايد. شمارة تلفن بهشتي را بهاو داديم كه خودش تماس بگيرد» (آخرين تلاشها, در آخرين روزها, ابراهيم يزدي، ص142).
هايزر و سوليوان از برژينسكي خواستند اجازه دهد كه اقدام جدّيتري درجهت «ائتلاف ميان ارتش و عناصر مذهبي» انجام شود. «اين چيزي بود كه مورد توافق شديد سايروس وَنس قرارداشت» (اسرار سقوط شاه، برژينسكي، ترجمة حميد احمدي، ص102).

7بهمن ـ «شوراي امنيّت ملي» رژيم شاه, مركّب از بختيار, مقدّم, قرهباغي و ديگر سران ارتش, در جلسهيي سفر بختيار بهپاريس را براي ديدار و گفتگو با خميني بهتصويب رساند. در اين جلسه متني بهاين مضمون بهتصويب رسيد:
«من بهعنوان يك ايراني وطنپرست, كه خود را جزء كوچكي از اين نهضت و قيام عظيم ملي و اسلامي ميدانم و اعتقاد صادقانه دارم كه رهبري و زَعامت حضرت آيتالله العظمي امام خميني و راٌي ايشان ميتوانند راهگشاي مشكلات امروزي ما و ضامن ثبات و امنيت كشور گردد, تصميم گرفتم كه ظرف 48ساعت آينده شخصاً بهپاريس مسافرت كرده و بهزيارت معظّملَه نايلآيم و با گزارشي از اوضاع خاص كشور و اقدامات خود, ضمن درك فيض, دربارة آيندة كشور كسبنظر نمايم».
بازرگان اين متن را براي خميني خواند. خميني آن را پذيرفت و قرار شد همان شب توسّط بختيار از راديو و تلويزيون خوانده شود. بختيار اين كار را انجام داد, ولي خميني نيمه شب پشيمان شد. گويا ترسيد كه اگر بختيار بهپاريس برود ارتش كودتا كند.

8بهمن ـ خميني بامداد امروز اعلام كرد: «بختيار را تا استعفا ندهد, نميپذيرم».
ـ مقدّم (رئيس ساواك), بازرگان و يداللّه سحابي را بهمنزل ارتشبد قره‌باغي برد. بين آن چهارتن مذاكرات محرمانه‌يي درمورد بازگشت خميني بهايران صورت گرفت (حقايق دربارهٌ بحران ايران، عباس قره‌باغي، چاپ پاريس, ص 286).
ديدار مشابهي نيز بين بازرگان و بختيار واقع شد.

9بهمن ـ بختيار, بدون مشورت با «شوراي امنيّت ملي», در يك مصاحبة مطبوعاتي اعلام كرد: «فرودگاه مهرآباد امروز باز خواهد شد و هيچ ممانعتي براي بازگشت حضرت آيتالله خميني بهعمل نخواهد آمد».
وقتي قرهباغي از او پرسيد چرا بدون مشورت با «شوراي امنيّت ملي» بهچنين كاري دست زده است, گفت: «موضوع را با سُفراي آمريكا و انگليس بررسي كرديم. اگر آيتالله بهايران نيايد, مردم آرام نخواهند شد. ما مذاكره كردهايم, ترتيب كارها دادهشد» (حقايق دربارهٌ بحران ايران، قره‌باغي، ص341).
ـ در روز 9بهمن نيز در تهران و اكثر شهرهاي ايران تظاهراتي برپا شد كه بهنوشته روزنامهها صدها شهيد بهجاي گذاشت.

ـ روزنامه كيهان: ـ «امام خميني: من يك طلبهام, تشريفات را كم كنيد».
ـ «ميليونها نفر از سراسر ايران براي استقبال از امام بهتهران آمده اند».
ـ «50هزار نفر از امام حفاظت ميكنند».
بختيار در پيامي خطاب بهمردم, گفت: «…در اين ساعات كه حضرت آيتالله العُظمي امام خميني پس از ساليان دراز وارد خاك كشور مي‌شود، دولت ضمن تبريك و تهنيت بهكليه مسلمانان ايران، لازم مي‌داند كه نكات زير را بهاطلاع عموم برساند:
دولت كليه نظرات و راهنماييهاي معظّم‌لَه و آيات عِظام را مغتنم خواهد شمرد… من با صداي بلند بهعموم هموطنان عزيز هشدار مي‌دهم از اين ساعت هر قطرهٌ خوني كه در اين كشور ريخته شود، با درنظرگرفتن آزاديهايي كه داده شده و روش مسالمت‌آميز دولت، بهگردن افرادي خواهد بود كه توطئه نموده و قواي انتظامي را بهمبارزه دعوت مي‌كنند… ديگر جاي خشونت و زدو خورد نيست».
11بهمن ـ در اين روز و نيز روزپيش از آن, تظاهرات مردم بهپاخاستة شهرها ادامه داشت. بهنوشته روزنامهها, ماٌموران نظامي صدها تن را كشتند و زخمي كردند.

بختيار از سپهبد مقدّم (رئيس ساواك) و سپهبد رحيمي (فرماندار نظامي تهران و رئيس شهرباني كشور) خواست كه «اقدامات امنيّتي لازم را در هنگام ورود آقاي خميني بهاجرا بگذارند و علاوه بر آن، سپهبد ربيعي (فرمانده نيروي هوايي) را ماٌمور امنيت پرواز و امور داخلي فرودگاه مهرآباد نمود و بهنامبرده دستور داد با آقاي صبّاغيان، رئيس كميته‌يي كه از طرف مردم براي استقبال آقاي خميني تعيين شده است، همكاري نمايد». «بقيه نيروهاي مسلّح شاهنشاهي نيز بهمنظور جلوگيري از اغتشاش، ماٌمور نمايش قدرت و راهپيمايي در شهر گرديدند… در موقع عبور يكانهاي نظامي در خيابانهاي شهر… مردم عكسهاي خميني و گل بهسربازان دادند. آنها عكسها را گرفته و با خود حمل و ابراز احساسات مي‌كردند».

«ديو چو بيرون رود, فرشته درآيد»

12بهمن ـ روزنامة كيهان: «آيتالله روحالله خميني», كه از روز 13آبان 1343 ابتدا بهتركيه و سپس, بهعراق تبعيد شده بود, در ميان استقبال پرشور مردم بهايران بازگشت.
ميليون در ميليون مردم داغدار و بلارسيده, «در نگاه او آيينهيي ميديدند بهوسعت آزادي»؛ در نگاه مردي كه ميآمد تا «دروازههاي بسته» را بگشايد و بهاران آزادي را در كران تا كران ميهن, ميهمان كند.
«در ساعت هفت ديشب جبهة ملي پلاكاردهاي خود را در مقابل دانشگاه تهران با اين مضمون: ”ديو چو بيرون رود, فرشته درآيد“ بالابرد».
«ديو» (محمدرضا شاه) در روز 26ديماه 57, بيرون رفت و اكنون دلها در انتظار نُزول «فرشته» بيقرار بود.
«قلب خونين ايران در شوق شعله كشيد. كوچهها در باران نور و گلاب بهخيابانها رسيدند و خيابانها در هَلهَله و فرياد جاري شد. مردم؛ شطّ عظيم مردم, دست در دست؛ هر دست نمايندة هزاران بازو, شب را بهصبح پيوند زدند؛ صبحي كه در آن خورشيد بر آسمان كوير طلوع ميكرد».

سرانجام پس از انتظاري طاقتسوز, «خورشيد بر آسمان كوير طلوع كرد» و «فرشته» در ساعت نه و نيم صبح روز پنجشنبه, 12بهمن ماه 1357, بههمراه يك مهماندار فرانسوي, از پلههاي هواپيماي «اِرفرانس», كه از فرودگاه «شارل دو گل» پاريس بهپرواز درآمده بود, بر زمين فرودگاه مهرآباد تهران فرود آمد و در ميان «دود اسپند و كُندر… شاخههاي گل… شعارهاي سوزان پيروزي… و ميليونها استقبال كننده, ميليونها قلب پرتپش و شوق» «بعد از 15سال پا بهخاك وطن گذاشت».

كيهان: «آيتالله خميني» پس از سخنان كوتاهي در فرودگاه مهرآباد «از در ِ غربي سالن فرودگاه خارج شد و با اتومبيل بليزر مخصوص, بهطرف مسير تعيين شده, حركت كرد … بههنگام عبور امام خميني هزاران نفر كه در كنار خيابانها گرد آمده بودند, بر مسير امام گلهاي سرخ فرو ميريختند… درياي وسيع مردم, از شوق و اشك توفاني بود. دستها فضا را ميشكافت. از سينهها شعار و درود بيرون ميريخت… در نگاهها آفتابِ مهرباني و بر دهانها رودهاي سرود جاري بود… اين خلق از ميدانهاي خون و آتش, شهيد و حماسه گذشته بود و اكنون در بهار آزادي ميخنديد, ميگريست و فرياد ميزد».

كيهان دربارة استقبال مردم از خميني نوشت: «بزرگترين استقبال تاريخ برگزارشد». «طول جمعيت استقبال كننده 33كيلومتر بود». «33كيلومتر گل, در مسير بهار تازه. از مهرآباد تا بهشت زهرا, شاخههاي سرخ و سفيد گل, كيلومتر در كيلومتر, در دست مردم بود… و سه رديف در تمام اين 33كيلومتر, دستها را در دو طرف مسير امام درهم قفل كرده بودند؛ زنجيري از انسان كه پيوند مشتها و انگشتها, پيام وحدت و نويد آن بود».

خميني در «قطعة 17» بهشت زهرا براي مردم مشتاق سخنراني كرد. او در سخنرانيش, ازجمله, گفت: «… ميخواهيم مملكت داراي نظامِ ناشي از ملت باشد… محمدرضاي پهلوي, اين خائن خبيث… همه چيز را بهباد داد؛ مملكت ما را خراب كرد, قبرستانهاي ما را آباد… تمام اقتصاد ما الآن خراب و درهم ريخته است… زراعت, بهكلّي ازبين رفت… اصلاحات ارضي يك لطمهيي بود بهمملكت كه شايد تا 20سال ديگر نتوانيم آن را جبران كنيم… تمام انسانها و نيروي انساني ما را, اين آدم, ازبين برده است… خونهاي جوانان ما براي اين ريخته شد كه ما آزادي ميخواهيم. ما پنجاه سال است كه در اختناق بهسر بردهايم… اي مردم بيدار باشيد… بر همه واجب است كه اين نهضت را ادامه بدهيم تا آن وقتي كه اينها ساقط بشوند و ما بهواسطة آراي مردم, مجلس مؤسّسان درست كنيم…» (كيهان, 12بهمن 1357).

ـ خميني در يك مصاحبة مطبوعاتي در پاسخ بهاين پرسش كه «آيا تا بهحال تماسي با رهبران ارتش داشته‌ايد؟» گفت: «تماس في‌الجمله بوده است. اگر مقتضي بدانيم بازهم تماس حاصل مي‌كنيم. ملّت از آنها و آنها از ملّت هستند» (كيهان، 14بهمن57)

«مخالفت با اين حكومت,
مخالفت با شرع است»

17 بهمن ـ كيهان: «امام خميني بعد از ظهر ديروز (دوشنبه 16بهمن) در يك كنفرانس مطبوعاتي (در سالن دبيرستان علوي) مهندس مهدي بازرگان را بهسِمَت نخست وزير دولت موقّت معرّفي كرد».

فرمان خميني دربارة نخست وزيري بازرگان, بهنقل از كيهان: «بنا بهپيشنهاد شوراي انقلاب… بهموجب اعتمادي كه بهايمان راسخ شما بهمكتب مقدّس اسلام و اطّلاعي كه از سوابقتان در مبارزات اسلامي و ملّي دارم, جنابعالي را… ماٌمور تشكيل دولت موقّت مينمايم تا ترتيب ادارة مملكت و خصوصاً, انجام رفراندم و رجوع بهآراء عمومي ملت دربارة تغيير نظام سياسي كشور بهجمهوري اسلامي و تشكيل مجلس مؤسّسان از منتخبين مردم, جهت تصويب قانون اساسي نظام جديد و انتخاب مجلس نمايندگان ملت برطبق قانون اساسي جديد را بدهيد…»

ـ سخنان خميني در كنفرانس مطبوعاتي ديروز بهنقل از كيهان: «… همه مردم يك دل و يك جهت, جمهوري اسلامي ميخواهند. ملت ما مُسلم است, علاقمند بهاسلام است, عدل اسلامي را ديده است… حضرت اميرالمؤمنين عليبن ابيطالب, كه حاكم ممالك بزرگ, از عربستان تا مصر و عراق و ايران و سوريه و ساير جاها بوده است و قاضييي كه خودش براي قضا قرار داده بود, وقتي يك يهودي از امام بهاو شكايت كرد, قاضي, حضرت علي عليه السّلام را خواست و با يهودي در عرضِ هم نشستند و دادخواهي شد و قاضي حكم برخلاف حضرت علي داد. ما آرزوي چنين حكومتي را داريم؛ يك حكومت عادل ميخواهيم؛ حكومتي كه نسبت بهافراد علاقمند باشد و عقيدهاش اين باشد كه بايد من نان خشك بخورم مبادا يك نفر در مملكت من زندگيش پست باشد, گرسنگي بخورد. ما چنين حكومتِ عدلي ميخواهيم ايجاد كنيم. من كه ايشان (=مهندس بازرگان) را حاكم كردهام… ايشان واجب الِاتّباع است, ملت بايد از او اِتّباع (=پيروي) كند. يك حكومت عادي نيست؛ يك حكومت شرعي است… مخالفت با اين حكومت, مخالفت با شرع است… در فقه اسلام, قيام برضدّ حكومت الهي, قيام برضدّ خداست. قيام برضدّ خدا, كفر است…»

انقلاب پيروز ميشود

20بهمن ـ پرسنل نيروي هوايي در پايگاه دوشانتپه ـ مركز فرماندهي نيروي هوايي ـ در حدود نيمهشب 20بهمن, با ديدن مراسم فيلم بازگشت خميني كه از تلويزيون پخش ميشد, با دادن شعار بهابراز احساسات پرداختند. ماٌموران گارد شاهنشاهي براي خاموش كردن احساسات بههيجان آمدة پرسنل با آنها درگير شدند و كار بهتيراندازي كشيد. پرسنل براي مقابله درب اسلحهخانه را شكسته و مسلّح شدند. درگيري خونين با روز ادامه يافت.
فرداي آن شب, در خيابانهاي اطراف محل درگيري, تظاهرات گستردهيي از سوي مردم بهطرفداري از پرسنل نيروي هوايي برگزارشد.

21بهمن: بختيار در ساعت 19 روز 21بهمن در تهران حكومت نظامي اعلام كرد تا شايد بتواند از خيزش مردم جلوگيري كند. او درضمن تاٌكيد كرد كه ارتش عليه خميني و بازرگان كودتا نميكند (روزنامة اطلاعات).
ـ برخي از سران نظامي مانند سپهبد ربيعي (فرمانده نيروي هوايي), سپهبد مقدّم (رئيس ساواك), سرلشكر مولوي (رئيس پليس تهران), سرلشكر نشاط (فرمانده گارد جاويدان), همبستگي خود را با جنبش مردم به«كميتة امام» اطّلاع دادند.

ـ در تهاجم دهها هزارتن از مردم قهرمان تهران بهمركز ستاد مشترك ارتش، 26تن از اعضاي ارشد هياٌت مستشاري آمريكا در ايران بهمحاصرهدرآمدند.
بهشتي و ابراهيم يزدي، پس از اطلاع از اين موضوع، بهصحنه آمدند و براي نجات محاصره‌شدگان در ميان دوطرف درگيري آتش‌بس برقرار كردند. رئيس مستشاران آمريكايي از زيرزمين ساختمان ستاد ارتش اين خبر را, تلفني, بهسوليوان اطلاع داد: «ما اطلاع يافتيم كه آتش‌بس در اطراف ستاد كل برقرار شده و نه فقط ابراهيم يزدي كه با ما تماس داشت، بلكه آيت‌اللّه بهشتي هم در صحنه حاضر شده و براي رهايي پرسنل ما از مخمصه كمك كردند».

سوليوان در اين باره نوشت: «ساعت 5صبح روز بعد افراد ما با وسائط نقليه نظامي، درحالي كه آيت‌اللّه بهشتي و يزدي شخصاً آنها را همراهي مي‌كردند، وارد محوّطه سفارت شدند. چارلي ناس (معاون سوليوان) از بهشتي و يزدي به‌واسطهٌ كمك و همراهي براي نجات اَتباع آمريكايي تشكّر كرد و آنها هم متقابلاً از گرفتاري و ناراحتي‌يي كه براي افراد ما ايجاد شده بود، عذرخواهي كردند» (ماٌموريت در ايران، ويليام سوليوان، تهران1361, ص178).

ـ در شامگاه 21بهمن, فرمانداري نظامي اعلام كرد: «اهالي محترم پايتخت… با توجّه بهاعلاميههايي از آيات عِظام كه در آن براي جلوگيري از خونريزي مسائلي را مطرح نمودهاند, فرمانداري نظامي بهكلية يكانها و عناصر انتظامي دستور داده است كه شبانه, ضمن حفظ نقاط حسّاس, بهيكانهاي مربوطه مراجعت نمايند» (اطّلاعات, 22بهمن).
پس از انتشار اين اعلاميه اغلب نيروهاي نظامي رژيم كه در تهران مستقر بودند, بهقرارگاههاي خود برگشتند. فرمانده قرارگاه ستاد ارتش, وضع لشكر گارد را پس از بازگشت بهسربازخانه اينگونه توصيف ميكند:
«در سربازخانة قصر بيانضباطي و بينظمي عجيبي است. يكانهاي لشكر گارد كه از ماٌموريت فرمانداري نظامي مراجعت ميكنند, پس از رسيدن بهآسايشگاه اسلحة خود را روي تختخوابها انداخته از ديوارهاي سربازخانه پريده و فرار مينمايند» (ماٌموريت در ايران، ويليام سوليوان، تهران1361,ص192).

22بهمن ـ به‌رغم بندوبستهاي پشت پردهٌ خميني و همدستانش با عوامل «شيطان بزرگ» براي انتقال آرام قدرت, شور و خروش مردم براي ازهم‌گسستن شيرازهٌ نظام شاهنشاهي، هم‌چنان ادامه داشت. شهر تهران در آتش مي‌سوخت. مركز شهرباني كل بهدست مردم بهآتش كشيده شد. كلانتريها، يكي پس از ديگري، تسليم شدند. پادگان عباس‌آباد، بدون مقاومت تسليم شد. صداي صفير گلوله‌ها لحظه‌يي خاموش نمي‌شد.
ـ عليقلي اردلان, وزير دربار, «مراتب همبستگي كاركنان دربار را بهكميتة امام خميني» اطلاع داد. نمايندگان مجلس شورا و سنا پيوستگي خود را بهجنبش مردم اعلام كردند.

ـ «شوراي فرماندهان ارتش» بهرياست ارتشبد قرهباغي و با شركت 26تن از فرماندهان, معاونان, رئيسان و مسئولان سازمانهاي نيروهاي مسلّح شاهنشاهي, جلسهيي تشكيل داد. شركتكنندگان پس از بررسي اوضاع بحراني و فلاكتبار ارتش, شهرباني و ساواك, بر اين نكته همراٌي شدند كه ارتش «بيطرفي» خود را اعلام كند. در صورتجلسهيي كه بهاتّفاق آرا تصويب شد, آمده بود:
«… با توجّه بهتحوّلات اخير كشور, شورايعالي ارتش در راٌس ساعت ده و نيم روز 22بهمن 57 تشكيل و بهاتّفاق آرا تصميم گرفته شد كه براي جلوگيري از هرج و مرج و خونريزي شديد, بيطرفي خود را در مناقشات سياسي فعلي اعلام [كند], و بهيكانهاي نظامي دستور داده شد كه بهپادگانهاي خود مراجعت نمايند. ارتش ايران هميشه پشتيبان ملت شريف و نجيب و ميهن پرست ايران بوده و خواهد بود». اين اعلاميه در ساعت يك بعد از ظهر روز 22بهمن از راديو ايران پخش شد.

ـ پيام راديو ـ تلويزيوني مهندس بازرگان: «… خوشوقتم بدين وسيله بهملت مبارز و مسلمان ايران كه امروز در راه پرپيچ و خم و پرگردنه انقلاب نجاتبخش خود با شنيدن اعلامية مورّخ 22بهمن 57 شورايعالي ارتش, بهپيروزي ديگري نايل شده است, تبريك بگويم. در اين تصميم اُمراي ارتش باكمال قدرت اعلام بيطرفي در امور سياسي و پشتيباني از تمام خواستههاي ملت كردند و تيمسار رياست ستاد ارتش (تيمسار قره باغي) در ملاقات حضوري همكاري خود را با دولت موقّت بهاينجانب اظهار نمود…»

پس از اعلام بيطرفي ارتش درگيريها فروكش كرد و نبرد دو روزة پرسنل نيروي هوايي و مردم دلير تهران با سرسپردگان رژيم شاه بهپايان رسيد. بسياري از سران و ايادي رژيم مانند ارتشبد نصيري, سپهبد رحيمي, سالارجاف (نمايندة پاوه در مجلس و از عوامل سركوبي مردم آن ناحيه), سرلشكر پرويز اميني افشار (رئيس ادارة دوم ستاد ارتش) و… بهدست مردم افتادند و بهاقامتگاه خميني برده شدند.
انقلاب بهپيروزي رسيد و شور و شادي سراسر ايران را فراگرفت.

24بهمن ـ كيهان: ديروز مهندس بازرگان, نخست وزير, شماري از وزيران خود را انتخاب كرد: مهندس هاشم صبّاغيان, معاون نخست وزير در امور انتقال قدرت؛ دكتر ابراهيم يزدي, معاون نخست وزير در امور انقلاب؛ مهندس عباس اميرانتظام: سرپرست نخست وزيري.

25بهمن ـ كيهان اسامي چند وزير ديگر «دولت انقلابي» را اعلام كرد: دكتر سنجابي, وزير خارجه؛ دكتر كاظم سامي, وزير بهداري و بهزيستي؛ احمد صدر حاج سيدجوادي: وزير كشور؛ داريوش فروهر: وزير كار؛ مهندس علي اكبر معينفر: وزير مشاور در امور سازمان برنامه و بودجه؛ دكتر اسدالله مبشّري: وزير دادگستري.

26بهمن ـ خميني طي سخناني در اجتماع بازرگانان و اصناف و پيشهوران گفت: «… الآن كه قواي انتظامي ملحق شد بهملت اسلام و در پناه اسلام واقع شد, بهقواي ارتشي و چه شهرباني و چه ژاندارمري و چه ساير قوايي كه ملحق شده بهملت و در پناه اسلام واقع شدند, احدي از مردم حق تعرّض بهآنها را ندارد؛ تعرّض بهآنها, تعرّض بهدولت اسلامي است؛ تعرّض بهدولت اسلامي تعرّض بهخداست…» (كيهان, 27بهمن 1357).

27بهمن ـ كيهان: «همدستان شاه سابق تيرباران شدند». «اولين گروه اعدامشدگان (در نيمهشب ديشب ـ 26بهمن): ارتشبد نعمتالله نصيري, رئيس پيشين ساواك؛ سرلشكر منوچهر خسروداد, فرمانده پيشين هوانيروز؛ سرلشكر رضا ناجي, فرمانده نظامي پيشين اصفهان؛ سپهبد مهدي رحيمي: رئيس شهرباني و فرماندار نظامي پيشين تهران. در اطلاعية «دادگاه انقلابي» جرم اعدام شدگان, «شكنجه و كشتار مردم و خيانت بهكشور» اعلام شد.

28بهمن ـ كيهان ـ عنوان اصلي صفحة اول: «21جنايتكار ديگر بهاعدام محكوم شدند». «اعضاي دادگاه انقلاب عبارت بودند از 3قاضي دادگستري, دكتر ابراهيم يزدي, از اعضاي شوراي انقلاب و يك نماينده مخصوص امام».

ـ كيهان: «ديروز (28بهمن) دهها هزارتن از گروههاي مختلف مردم, بهويژه دانشجويان, در يك راهپيمايي آرام از دانشگاه صنعتي بهمحل اقامت امام رفتند و خواستار تشكيل ارتش خلقي شدند».
راهپيمايان اين پلاكاردها را حمل ميكردند: «ارتش ملي ايران تيمسار نميخواهد ـ تعقيب و بركناري فرماندهان مزدور, اولين خواست ماست ـ راديو و تلويزيونِ با سانسور نميخواهيم ـ سانسور انديشهها مغاير آزادي است…»

29بهمن ـ كيهان: «حزب جمهوري اسلامي» با انتشار بيانيهيي اعلام موجوديت كرد. در اين بيانيه اعضاي مؤسّس آن عبارتند از: سيدمحمد بهشتي, اكبر هاشمي رفسنجاني, سيدعلي خامنهاي, سيدعبدالكريم موسوي اردبيلي و محمدجواد باهنر.
ـ صادق قطبزاده, سرپرست راديو ـ تلويزيون ملي ايران, در گفتگو با روزنامة كيهان اعلام كرد: «… ما در ابتداي كار اعلاميههاي تمام گروهها را خوانديم ولي حالا تصميم گرفتهايم كه از امروز (چهارشنبه 25بهمن) از هيج گروهي اعلاميه نخوانيم (اين شامل سازمان مجاهدين خلق ايران هم كه داراي ايدئولوژي اسلامي است, ميشود), بهعلت اين كه اينجا بيان انقلاب اسلامي است و از اين جهت امام خميني اهميت خاصي براي آن قائل است. بهجاي آنها, پيامهاي امام خميني …و اخبار ستاد فرماندهي پخش خواهد شد…. تلويزيون در اختيار صاحبان ايدئولوژيهاي گوناگون قرار داده نميشود.
گوينده از او پرسيد: چرا سرود ”اي ايران“ را كم پخش ميكنيد؟ قطب زاده گفت: زيرا, بهنظر من, سرود ”اي ايران“ يك سرود فاشيستي است كه در زمان رضاخان تهيه شده و رضاخاني است…»

30بهمن ـ كيهان: ظهر امروز, اين «پيام مهم» از سوي «امام خميني» خطاب بهمردم انتشار يافت: «… بايد تمام اقشار, بههر اسمي كه هستند, در تحت پرچم اسلامي بهفعاليت خود ادامه دهند و در غيراينصورت, قيام عليه حكومت انقلابي اسلامي است كه جزاي آن در قانون اساسي اسلام معلوم است…»

اسفند1357

اول اسفند 1357ـ كيهان: اعضاي «كانون نويسندگان ايران» با خميني ديدار كردند. در اين ديدار باقر پرهام, بهنمايندگي از سوي كانون, ضمن تبريك پيروزي ملت ايران, از اختناق دورة شاه سخن گفت و فشاري كه بر نويسندگان و اهل قلم وارد ميآمد.

خميني در پاسخ بهسخنان او, خطاب بهاعضاي كانون گفت: «… آقايان, شما نويسندگان الآن تكليف بزرگي بهعهدهتان است. پيشتر قلم شما را شكستند, الآن قلم شما باز است, لكن, استفاده از قلم در راه آزادي ملت و در راه تعاليم اسلامي بكنيد. اين ملت كه ميبينيد تمامشان زير بيرق اسلام است كه وحدت پيداكردند… با اسلام آشتي بكنيد… بدانيد كه اسلام همه چيز را دارد. از وقتي كه ازدواج بين مرد و زن انجام ميشود تا وقتي كه توي قبر ميرود, آثار دارد؛ اَحكام دارد؛ دستور دارد…»
ـ كيهان: سازمان چريكهاي فدايي خلق اعلام كرد كه روز پنجشنبه سوم اسفند, از خيابان بلوار (كشاورز), تا محل اقامت «امام خميني» راهپيمايي خواهند كرد.

2اسفند ـ كيهان: «دفتر تبليغات امام خميني, ديشب طي اطلاعيهيي دربارة راهپيمايي فردا (پنجشنبه سوم اسفند) اعلام كرد: … راهپيماييِ اعلام شده براي روز پنجشنبه سوم اسفند 57, از طرف كمونيستهاست و شركت خواهران و برادران مسلمان در آن جايز نيست و امام اين افراد را بهحضور نخواهد پذيرفت…»

ـ كيهان: پس از اطلاعية «دفتر تبليغات امام خميني», سازمان چريكهاي فدايي خلق طي اطلاعيهيي اعلام كرد: «… نظر بهعدم استقبال خلاف انتظاري كه از اقدام و ابتكار فدائيان براي تحكيم صفوف متحد خلق و اعلام همبستگي از جانب كميتة تبليغات انقلاب اسلامي بهعمل آمده است… و نظر بهاين كه راهپيمايي پنجشنبه ميتوانست مانع جريان عادي امور تلقّي شود, هم ميهنان را بهشركت در اجتماعي كه روز جمعه چهارم اسفندماه , ساعت 10صبح در دانشگاه تهران تشكيل ميشود, دعوت مينمايد…»

منبع: مهر ایران

هیچ نظری موجود نیست: