احمد رناسی- در رسای نیکان، به مناسبت سالروزِ درگذشت فتح
الله بنی صدر
«سعدیا مرد نکوُ نام نمیرد هرگز
مرُده آنست که نامش به نکوُیی نبرند»
سخن از پاکانِ نیکونامی است، با تکیه به سروده ی یکی از
بلندپایگان ادب فارسی در رسای این نیکان. و سال روزِ درگذشت «فتح الله بنی صدر»،
که در زمره ی پاکان بشمار می آید و زیبنده خواهد بود یاد کردن از او ، یکی از پیروان راه «اسقلال و آزادی» و خط دوران ساز
«مصدق»،که بی کم و کاست و بی ترس از گزمه و شبگردانهای «شاه و شیخ»، استوار این راه
پیش رفتند. نترسیدند نه از ننگ خفته گان سامانه ی پیشین و گزمه هایی چون «آزموده»،
و نه از گزمه ها و شبگردان نظام فاشیستی کنونی و شبگردانی چون «خلخالی». اینان
هرگز نتوانستند براین خوبان چیره گی گیرند و آنان رابه زانو درآورند. سخن از زنده
یاد و نام فتح الله بنی صدر است که از پیروان ثابت قدم راه «مصدق» بود. او در سال
1300خورشیدی زاده میشود و زندگیِ اجتماعی و مبارزاتی خود را از دوران دانشجوئی، درکِسوت یکی از
شمار بنیان گذارانِ جنبش دانشجوی ِپس از شهریور 1320 می باشد.
در جنبش 17آذر 1321، در زمان حکومت «قوام السلطنه»، شرکت می
کند و سپس، وارد نهضت ملی می شود. در بستر دیدگاهیِ «مصدق»، در راهِ
دوران سازِ «اسقلال و آزادی» که پس از جنبشِ ناکام مشروطه باز گشوده می گردد،
پروریده می شود.
او در رشته حقوق به تحصیل می پردازد و درپی دریافت دانش
نامه خود، هم زمان، روزنامه نگار و قاضی می شود. اما روزنامه نگاری را رها
کرده و به جامه قاضی باشرف و پاک اندیش درمی آید و تا پایان زندگی، گام نهی دارد
به خویشکاری خود و هرگز روی از آن برنمی گرداند، اگر چه با تهدید و زندان
و...مرتبه هایی روبرو میگردد!
پایه و مایه گرفتن گزین کار شرافتمندانه او درپی شهریود
1320 و سپس دوره چهاردهم مجلس شورایملی و شکایت مصدق از «علی سهیلی، نخست وزیر و
سید محمد تدین، وزیر خوار و بار»،به مناسبت دزدیها و دخالتها در در انتخابات مجلس
می باشد و تجربه ای برای جوانانی چون او که، راهِ مبارزه با فساد را گزیده بودند،
که جای دارد از حقوقدانانی چون زنده یادان «اسدالله مبشری و علی شهید زاده» و
دیگرانی از این دست هم یاد کرد، که دلیرانه پی گرفتند شکایت «مصدق» را، اما با
اندوه بسیار در باریان توانستند جلوگیر دادباختگی دزدان شوند!؟ از این جوان حقوقدان، شاید اولین کار شایسته اش
در دورانِ وزیر دادگستری حکومت «مصدق» که زنده یاد «رضا لطفی» بود. او جوان ترین
عضو هیأت تصفیه و تجدید سازمان دادگستری بود. او می دانست که در ادارات، دزدان،
همه امور را دردست دارند، و به درستی «ماهی از سربگندد نی زدم»،و ریشه تاریخی
گرفته اش از زمان «رضا شاه» میباشد و اینانی که در جایگاه بلند دولتی، همچون «تدین
و سهیلی» نشسته بودند، برده های سربه فرمان و برکشیده گانِ دوران استبداد بیست
ساله پیش از شهریور 1320،زمان «رضاشاهی»، میباشند و بایست کمر بستن و زدن ریشه فساد، و راندن همه
دزدان از ادارات، از جمله دادگستری. اولین کارِ او، تحت تعقیب و به پای میز محاکمه
کشیدن «جمال امامی»بود!
در دوره ی حکومتِ «مصدق»، در وزارت دادگستری،فتح الله بنی صدر
از جوان ترین قاضیان دیوان کیفر به شمار می آید. در آن دوران، بسیارند پاک اندیشانی که
یکدیگر را پیدا میکنند. از جمله،«حسین فاطمی» که دوستی میگیرد با فتح الله بنی صدر
و درپی کودتای 28 مرداد «آمریکا و انگلیس»، و بازگردانی «محمدرضاشاه» فراری و پایه
ریزی «نهضت مقاومت ملی» با کوشش زنده یاد و نام «آیت الله زنجانی»، ایستادگان بر آرمان نهضت ملی، در کنار یکدیگر
قرار می گیرند: از جمله پاکانی که با «آیت الله زنجانی» هستند، «داریوش
فروهر،کریم سنجابی،بازرگان،بختیار و...» . فتح الله بنی صدر در زمره اینان است.
هریک برعهده دارد مسئولیت و رابطه با شبکه های چون «دانشگاه، بازار، احزاب ملی،
افسران وطن دوست و..» نیز دیگرانی چون «دهخدا، صدیقی، صالح و کاظمی و معظمی و...»
که با اینان همکاری تنگاتنگ داشتند!
چنین است همکاری فتح الله بنی صدر با «آیت الله زنجانی»
برای تهیه وکیل مدافع برای «حسین فاطمی» و لایحه دفاعیه او، که درنامه های زندان
از سوی «حسین فاطمی به آیت الله زنجانی» مرتبه هایی از او نام برده شده است، چه با
آوردن نام او و چه با نوشتن حرف اول نام و نام خانوادگی او، همچنین از دیگرانی چون
زنده یاد «علی شهیدزاده» که تدوین کننده پرونده ی دفاعی مصدق را هم برعهده گرفته
داشت.
فتح الله بنی صدر پس از کودتای 28 مرداد و در دوره ی وزارت
«گلشاییان» بر دادگستری، منتظر خدمت مشود، همچون پاره ای دیگر از قضات پاک اندیش و
میهن دوست. پس از مدتِ درازی که از انتظار خدمت او میگذرد، دوباره به کار قضائی
باز می گردد. می بایست در دوران نخست وزیری «علی امینی» و با وزارت دادگستری
«نورالدین الموتی»باشد،که بسیاری از دزدانی که در کابینه های گذشته بودند، از جمله
ارتشیانی به دادگاه کشیده شدند و دادباخته به همت آنانی چون او،که پیشگام اینان
زنده یاد و نامان «دکتر امیر علائی» و «دکتر اسدالله مبشری» بودند. مبشری، پس از قیام پیروز
ملت ایران، در حکومتت موقت وزیر دادگستری بود و فتح الله بنی صدر که آن زمان مستشار
دیوان کشور است، معاونت او را برعهده می گیرد. این بار نیز، عضو هیأت تصفیه و
تجدید سازمان دادگستری می شود. یک دادگستری منزه آماده می شود که نقش خود را بعنوان
قوه قضائیه برعهده گیرد. فتح الله بنی صدر، دادستان دیوان کشور می شود.
با تصویب و اجرای قانون اساسی جدید، «آیت الله خمینی» برخلاف قانون
اساسی خودساخته شان، «موسوی اردبیلی» را برجای او می نشاند. از آن پس، او مشاور حقوقی
ریاست جمهوری «ابوالحسن بنی صدر» می شود.
یکی از کارهای ارزنده و زیرکانه او،تهیه راه حقوقی بود برای برچیدن مجلس خبرگان،
که به جای «مجلس موئسسان»،بنا برخواست ودستور «آیت الله خمینی» به پاگشت و یکی از
گژراهه هایی گردید به سود استبدادِ روحانیون و زیانهایی دیگر که ببارداشت!
اعلام جرم برضد «رجایی نخست وزیر و بهزادنبوی، وزیر مشاور»،
درمورد «توافق نامه الجزایر» که خیانتی آشکار و به زیان «ملت ایران» و به سود دولت
جهانخوار «آمریکا» بود و پی آمدهای شومش همچنان گریبانگیر ملت ایران است، را او تهیه کرد.
فتح الله بنی صدر،سپس با کودتایی که به زیان «ابوالحسن بنی
صدر» به کار آمد، دستگیر و مورد آزار جسمی و روحی قرار می یرد. از زندان آزاد می شود و
سرانجام در 29 مهرماه 1375 خورشیدی، با کوله باری از نیک کاری و پای بندی به
شرافت، در می گذرد.
او را دو بار در منزلِ زنده یاد دکتر« اسدالله مبشری»دیدم و
لذت بردم از بزرگ منشی و شخصیت «ملی مردمی» که در او هویدا بود، و از جمله کسانی
که در آن روز دیدم و سزاواری یک میهن دوست مردمی را دارنده بود،زنده یاد «تیمسار
ناصر مجللی» می بود، که یاد و نام همه این پاک اندیشان شاد باد! سخن به پایان میبرم با سخنی از «سنایی»، دیگر
بزرگی از بزرگان ادب فارسی:
«آنرا که زندگیش به عشق است، مرگ نیست!»
احمد رناسی 29 مهرماه 1391برابر با دهم اکتبر2012
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر