نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۹ تیر ۲۴, پنجشنبه

انفجار پنجشنبه شب در زاهدان

/ انفجار پنجشنبه شب در زاهدان + 16











[تاريخ مطلب: بيست و چهارم تير ۱۳۸۹ برابر با پانزدهم ژوئيه ۲۰۱۰]
[کد مطلب: 19218] [تعداد نظرات: 0]
نسخه مناسب چاپ
اظهار نظر و بحث در مورد اين خبر. [نظرات شما در مدت کوتاهی پس از دریافت به نظر دیگر خوانندگان سايت می رسد.]

Bazar Strike.Full movie.13July فیلم کامل اعتصاب در بازار تهران ۲۲ تیر

Tabriz on Strike 15.July اعتصاب در بازار تبریز ۲۴ تیر

Tabriz on Strike 15.July(2) اعتصاب در بازار تبریز ۲۴ تیر

عاملین عمليات انتحاری پنجشنبه زاهدان


SPRING IN THE PRAQ AND LOOK ....wmvبهار پراک تمام شد

تقی روزبه: بازار،حربه اعتصاب و علل تداوم آن

مردم ناراضی ،روحانیت ناراضی،بازارناراضی،سایرباندهای قدرت ناراضی ازفرادستی باند احمدی نژاد.... .پس دراین مملکت کی ازاوضاع راضی است؟.بنظرمی رسد اوضاع شیرتوشیروبقول خامنه ای غبارآلوداست که البته برخلاف ادعای او نه فقط به سمت فرونشستن غبارها نمی رود بلکه غبارآلوده ترمی شود.به قول فردوسی معرکه نبردچنان داغ شده که گوئی" زمین شش شد وآسمان گشت هشت"!.دراین وضعیت وارونه که طبقه ای ازگل ولای اززمین کنده شده وبه آسمان می رود، ظاهرا معلوم نیست که کدام طبقه بهره مند ازاوضاع است وراضی ازآن وکدام طبقه اوضاع به کامش نیست وناراضی. وخلاصه آن که جنگ مغلوبه هفتادودوملت است.

اما سؤال غامض ترآنکه حالا که دولت فهمید سنبه حریف پرزوراست وبه سرعت عقب نشینی کرد،*بطوری که نه فقط حتی 70%افزایش مالیات را به 30% که قبلا موردتوافق طرفین قرارگرفته بود تقلیل دادبلکه حتی درگامی تازه به عقب به 15% هم رضایت داد؛ پس چرا بازار-به موازات این چانه زنی ها،هم چنان به اعتصاب خود ادامه داده است؟ ظاهرا این سؤال حتی ازسؤال اول هم بغرنج تراست:

چنین پدیده ای معرف پیچیدگی منازعات واوضاع واحوالی است که بدون دقت درآن به پاسخی قانع کننده دست نخواهیم یافت:

الف-نخست آنکه بازاربه دولت فخیمه احمدی نژاد و وعده وعیده های آن اعتماد لازم را ندارد.دولتی که دریک لحظه می تواند این چنین عقب نشینی کند،می تواند درلحظه دیگروازجای دیگرتعرض خود را شروع کند. پس لاجرم توافقات به عمل آمده نیازمند تضمین های بیشتری است ضمن آنکه خوداین عقب نشینی سراسیمه حاکی ازضعف دولتی است که می توان با چانه زنی های بیشتربه دست آوردهای بیشتری نائل آمد.وضعیت بحران به نوعی نیست که بشود برپایداری توافقات به عمل آمده اطمینان کرد.خود دولت بیش ازهرکس دیگر حرمت احترام به قانون را بربادداده است.وقتی احمدی نژاد رسما وعلنا درصداوسیما اعلام می کند به مصوبات مجلس،مجلسی که دست نشانده نظام است، وقعی نخواهد گذاشت به رقبای خود می آموزد که بدانند قانون قبل ازهرچیزیعنی نظر هرکس که زوربیشتری داشت.

ب-معنای دیگرتداوم اعتراض آن است که گرچه اعتراض حول مطالبات معین صنفی شروع شده اما الزاما با تحقق این مطالبات ممکن است پایان پیدانکند.برخاسته ازوخامت بحران هم دربعد سیاسی وهم در بعد اقتصادی، درپشت خواستهای صنفی ولوبصورت پوشیده و ضمنی، وجوه سیاسی ومطالباتی کلان هم وجود دارند که ضمن نقش آفرینی اما هنوزنتوانسته اند با صراحت لازم مطرح شوند:

ازنظرسیاسی وقتی احمدی نژاد برای حذف رقبای اصول گرای سنتی خود ازگردونه قدرت ، که هم چون گروه مؤتلفه دارای پایگاه نفوذ اجتماعی دربازارهستند، خیزبرداشته ویا متحددیرین دیگرش روحانیت سنتی، تحت فشارهای روزافزونی ازسوی نسل جدید نواصول گرایان قرارگرفته است، بازاربه مثابه ضلع سوم این اتحاد نمی تواند بی تفاوت بماند.

ازنظراقتصادی هم بازاردارای آن چنان غریزه وآگاهی طبقاتی هست که نداند دولتی که درآستانه جراحی بزرگ اقتصادی قراردارد ودرعین حال با افت شدید منابع ارزی وافزایش بدهی دولتی و کسربودجه وفشارهای بین المللی مواجه شده است،به ناگزیر برای تأمین بخشی ازنیازهای عظیم مالی خود به کیسه فتوت اصناف وافزایش مالیات چشم ندوخته باشد. چنین رویکردی درعین حال مبین نارضایتی بازارازسیاست های اقتصادی وسیاست وارداتی وانحصاری دولت است.دولتی که دارای نقش عظیم اقتصادی است ویک دولت رانتیرنفتی است ودرعین حال بیش ازپیش به ابزاردست اندازی ومطامع باندی یکی ازباندهای فرادست تبدیل شده است.بی تردید تقلیل نقش غول دولت به ابزاری دردست یکی ازباندها به خودی خود منبع عظیم بحرانی است که بندها ومفاصل حاکمیت را به لرزه افکنده است.

حاصل آن که بازاربه مثابه بخشی ازطبقه حاکم اقتصادی حاضرنیست به جراحی اقتصادی یعنی سرشکن کردن هزینه های سنگین آزادسازی قیمتها و حذف سبوبسیدها گردن بگذارد.هم چنان که این نگرانی خود را درمورد وضعیت اقتصادی، درحین مذاکرات تحت عنوان رکود،عدم رشد اقتصادی وتورم بیان کرده است. دروجه سیاسی هم مخالف تمرکزقدرت سیاسی واقتصادی دردست باندهای رقیب است .

ازهمین رو اعتراض بازارضمن داشتن وجه مشخص صنفی-اقتصادی معین، اما درهمان حال دارای سایرووجوه کلان اقتصادی وسیاسی ولو ناگفته است که برخاسته ازکل بحران است. بحرانی که درآن هیچ طبقه ای نمی تواند خود را بی تفاوت نشان دهد وسردرگریبان خود داشته باشد.

حربه اعتصاب

گرچه منازعه بازارودولت درماهیت خود ازنوع منازعات بالائی ها و حول چگونگی تقسیم قدرت وثروت بشمارمی رود ونه آنگونه که برخی می خواهند آن را جدال جامعه مدنی و دولت وانمودکنند،وحتی می توان گفت که نقش حامیان "سبزبازار"دراین بحران کمرنگ است؛ اما درفضای سیاسی ملهتب کنونی ودرشرایطی که یافتن اشکال مبارزه سراسری وکارسازباتوجه به سرکوب تظاهرات خیابانی از چالش های مهم جنبش است، دارای بازتاب وسیع تری ازمنازعه بالائی ها است.چراکه به موازات مبارزه بالائی ها با یکدیگر، مبارزه ای ازسوی اقشارگوناگون مزدوحقوق بگیر و همه لایه های مردمی و زحمتکش وجنبش های اجتماعی با سیاست آزادسازی قیمت ها و افکندن هزینه های سنگین آن بردوش زحمتکشان وجود داردکه اندیشیدن به اعتصاب سراسری به عنوان حربه ای مؤثروکارآ دربرابراین سیاست ویگرانه و برای متوقف کردن آن درجریان است.سیاستی که درکلیت خودسیاست کل طبقه حاکمه وحتی سیاست بانک جهانی هم محسوب می شود. صرفنظرازجایگاه بازاردرساختارقدرت وقدرت چانی زنی ناشی ازآن وهم چنین منازعات بالائی درتضعیف اقتدارنظام،نقش اعتصاب وگسترش آن به بازارشهرهای بزرگ و مختلف وخطر فراگیرترشدن وبازتابی که دراذهان عمومی نسبت به کاربرد این شکل مبارزه بوجودمی آید،موضوعی قابل توجه است.

با امتناع بازاریان واحتمالا سایراقشاربورژوازی درپذیرش بخشی ازهزینه های آزادسازی قیمت ها،دولت پرمدعا که دیواری کوتاهترازدیوارمردم نمی یابد ،قطعا تلاش خواهد کرد که با فشاربیشتری به مردم و به لایه های زحمتکش هزینه های کمرشکن باصطلاح جراحی وورشکستگی اقتصادی نظام را به دوش نهیف آنها بارکند. همانطورکه پیش ازاو ودرآستانه سال نوخامنه ای سال جدید را سال کاروتلاش مضاف نام نهاد. ازهمین روتلاش برای فراگیرکردن ایده تدارک اعتصاب عمومی ومردمی علیه کل سیاست های اقتصادی و خانه خراب کنِ آزادسازی قیمتها،که حاصلی جزبیکاری وبی خانمان کردن میلیونها تن دیگرندارد،امری است ضروری و اجتناب ناپذیر.چنانکه مشهوداست بورژوازی وطبقات میانی رو به بالا درراستای دفاع ازمنافع وحفظ درآمدهایشان تلاش خود را برای مقابله با سرشکن کردن(بخشی از) هزینه های بحران بدوش خود شروع کرده اند.وقت آن است که کلیه مزدوحقوق بگیران و همه طبقات واقشارتهیدست وصفوف همه استثمارشوندگان با مزدوبی مزد نیز،برای مقابله با بهمن بحرانی که درحال فرودآمدن است،دست بکارشوند.

2010-07-14-23-04-89

*-این اولین بارنیست که دولت احمدی نژاد به مصاف بازاریان می رود. دربارنخست حول ارزش افزوده نیزمنازعه بین آنها به عقب نشینی احمدی نژاد منجرشد.دراین رابطه می توانید به مقاله اعتصاب بازار ومنازعات باندهای درونی حاکمیت به آدرس زیرمراجعه کنید:

http://taghi-roozbeh.blogspot.com/search?updated-max=2008-12-04T05%3A00%3A00-08%3A00&max-results=20

اسامی متهمان دادگاه کهریزک آمران غایب بودند، فرماندهان تبرئه شدند

جولای 15, 2010



روز آنلاين، فرشته قاضی : خانواده قربانیان و وکلای بازداشتگاه کهریزک، به حکم صادره توسط دادگاهی که به صورت غیرعلنی برگزار شد و از جزییات آن خبری در دست نیست، اعتراض کردند. حکم این دادگاه ۶ روز بعد از اعلام در رسانه ها به وکلای جان باختگان کهریزک ابلاغ شد؛ آن هم در حالیکه یکی از اتهامات اصلی متهمان این است: فراهم کردن موجبات بدبینی نسبت به ناجا.

‫صالح نیکبخت، وکیل خانواده امیر جوادی فر در گفتگو با “روز” از اعتراض خانواده قربانیان به این احکام خبر داده است. وی با تاکید بروجود تعارضات فراوان در این حکم، می گوید: “علیرغم درخواست وکلا و اولیای دم براینکه اگر دادگاه از نظر صلاحیت ذاتی نمی تواند مرتضوی را محاکمه کند حداقل او را به عنوان مطلع در این دادگاه احضار کند، مورد توجه واقع نشد.”

براساس گزارش “روز” متهم ردیف اول این پرونده، سرهنگ دوم فرج کمیجانی، رئیس بازداشتگاه کهریزک است که اتهامات او عبارتند از: بی احتیاطی، بی مبالاتی و عدم رعایت نظامات دولتی در ارتباط با امور خدمتی منجر به تلفات جانی و صدمات بدنی، محروم کردن بازداشت شدگان از حقوق مقرر در قانون اساسی و عدم رعایت حقوق شهروندی آنها، فراهم کردن موجبات بدبینی نسبت به ناجا (سازمان متبوعش) و همچنین مشارکت در تنظیم گزارش خلاف واقع دایر بر اینکه مقتولین بازداشتگاه کهریزک به علت بیماری قبلی مننژیت فوت کرده اند.

در حکم صادره درباره این متهم آمده است: “دفاعیات متهم ردیف اول و وکلای مدافع ایشان دایر بر اینکه «من همه مسائل بازداشتگاه را به فلاح گزارش می‌دادم، من هیچ گونه اطلاعی نداشتم که افسر نگهبانان بازداشتی ها را می زنند اگر هم بوده بعد از ظهر بوده که من آنجا نبودم، من قبول دارم نامه را با دستور مافوقم امضا کرده‌ام، متن نامه را آقای فلاح و آقای مرتضوی به من دادند و من تایپ کردم و امضا کردم و به آقای مرتضوی دادم. آقای مرتضوی به من گفت که با پزشکی قانونی صحبت کرده‌ام که علت مرگ مننژیت بوده است» موجه نیست زیرا اگر نامبرده به عنوان رئیس بازداشتگاه، مدیریت خوبی اعمال میکرد چنین اتفاقات ناگواری در آنجا رخ نمی داد و از جمله مصادیق عدم رعایت نظامات دولتی، نگهداری تعدادی از اراذل و اوباش در بین بازداشت شدگان این پرونده بوده و همچنین بی توجهی به این موضوع که محیط بازداشتگاه بسیار گرم بوده و امکانات تهویه، دستشویی و حتی امکانات اولیه برای نماز خواندن نیز نبوده است و…. به همین جهت دادگاه او را جمعا به ۳۵ ماه حبس و ۷ میلیون ریال جزای نقدی بدل از حبس و 6 ماه محرومیت از خدمت محکوم نمود.”

دیگر افسر محکوم در این پرونده، سرهنگ روانبخش فلاح، مدیر کل بازرسی ناجا است. در حکم صادره درباره این متهم آمده است: “دفاعیات نامبرده مبنی بر اینکه از این جریانات اطلاع نداشته، وارد نبوده زیرا بازداشتگاه (کهریزک) زیر نظر ایشان اداره می شد و همه برنامه های بازداشتگاه از سوی ایشان ابلاغ می شد و مطلع نبودن ایشان از اعمال خلاف قانون و خلاف شئون اسلامی، مسموع نیست و لذا ایشان به اتهام «بی احتیاطی، بی مبالاتی و عدم رعایت نظامات دولتی در ارتباط با امور خدمتی منجر به تلفات جانی و صدمات بدنی، محروم کردن بازداشت شدگان از حقوق مقرر در قانون اساسی و عدم رعایت حقوق شهروندی آنها، فراهم کردن موجبات بدبینی نسبت به ناجا (سازمان متبوعش) و همچنین مشارکت در تنظیم گزارش خلاف واقع»، جمعا به 14 ماه زندان، 7 میلیون جزای نقدی و 4 ماه انفصال از خدمت دولتی محکوم گردید”.

سومین افسر متهم در این پرونده سرهنگ محمد عامریان بود که در حکم صادره درباره او آمده است: “وی به همان اتهامات متهمان ردیف اول و دوم، به جز مشارکت در تنظیم گزارش خلاف واقع، محاکمه گردید و دفاعیات او دایر بر اینکه از این جریانات مطلع نبوده از طرف دادگاه مورد پذیرش واقع نشد. زیرا بازداشتگاه (کهریزک) زیر نظر مستقیم بازرسی فاتب بوده و مشار الیه هم مسئول عملیات بازرسی بوده و کوتاهی و قصور او در انجام وظایف روشن است و به همین جهات او به ۱۷ ماه حبس، ۷ میلیون ریال جزای نقدی و ۳ ماه انفصال از خدمت محکوم گردید.”

سرتیپ عزیز الله رجب زاده، فرمانده نیروی انتظامی تهران در سال ۸۸ دیگر متهم این پرونده از همه اتهامات تبرئه شده است. در حکم صادره درباره او آمده: “دادگاه سرتیپ عزیز الله رجب زاده، فرمانده نیروی انتظامی تهران در سال ۱۳۸۸ را از همه اتهامات وارده تبرئه کرد. وی در دفاعیات خود گفته است در طول ۳۱ سال خدمت ام حتی تذکر شفاهی هم نرفته ام. یکی از اتهامات من آمریت در گزارش خلاف واقع در خصوص موضوع بیماری مننژیت است. ای کاش آقای مرتضوی هم به عنوان مطلع اینجا می آمد تا روشن شود کجای کار من آمریت بوده است تا زمانی که کمیجانی، متهم ردیف اول در دادگاه صحبت کرد من نمی دانستم موضوع گزارش خلاف واقع چیست، مرتضوی را در جلسه ای دیدم به من گفت فلاح پیش من بیاید با او کار دار. من هم به دفترم اعلام کردم که فلاح پیش مرتضوی برود. به ما چه مربوط است که علت مرگ در بازداشتگاه مننژیت باشد یا چیز دیگر. من شخصا از روز اول که به تهران آمدم با کهریزک مخالف بودم. دوستان من شاهد بودند حتی یکبار هم طرح اراذل و اوباش را اجرا نمی کردم. من کجا بی مبالاتی کردم. حدود ده ماه در خیابان ها به صورت سه شیفته بودم و می بایست امنیت ۱۲ میلیون نفر را تامین میکردم. من باید همه اینها را مدیریت میکردم. بازداشتگاه زیر نظر معاونت بازرسی فرماندهی نیروی انتظامی اداره می شد. همیشه می پرسیدم به من گزارش میدادند”.

براساس گزارش “روز” ابراهیم محمدیان و محمد خمیس آبادی دو متهم دیگری هستند که به اعدام محکوم شده اند. این دو نفر افسر نگهبان و استوار دوم بودند.

متهم غیرنظامی این پرونده، محمدرضا کرمی معروف به “ممد بی سیل” است که از او به عنوان یکی از زندانیان اراذل و اوباش نام برده می شود. او به پرداخت دیه و حبس محکوم شده است. اتهام او ضرب و شتم زندانیان است اما در دادگاه گفته سه نفری را که جان باخته اند مورد ضرب و شتم قرار نداده اما بقیه بازداشت شدگان را زده است.

ستوان سوم سید کاظم گنج بخش، دیگر متهم پرونده، از مامورانی بود که بازداشت شدگان را به زندان اوین و سایر زندان ها منتقل می کرد و براساس کیفرخواست، “کسی بوده که به بازداشت شدگان و از جمله جان باختگان درحین انتقال به اوین آب نداده است. پیش از این برخی آزاد شدگان از کهریزک اعلام کرده بودند در راه انتقال به اوین هر چقدر سه نفری که جان باختند آب خواستند و تشنه بودند به آنها آب ندادند.”

او به ۴ ماه حبس، ۳ ماه انفصال از خدمت، ۲ میلیون ریال جزای نقدی و همچنین شلاق محکوم شده است.

استوار اکبر رهسپار، مسئول تدارکات داخل بازداشتگاه کهریزک دیگر متهم این پرونده است. استوار دوم حمید زندی، از نگهبانان و پرسنل کهریزک، استور دوم مجید وروایی، نگهبان و از پرسنل کهریزک و همچنین گروهبان دوم مهدی حسینی فر از پرسنل کهریزک، دیگر متهمان این پرونده هستند که به حبس، شلاق و انفصال از خدمات دولتی محکوم شده اند.

وکیل خانواده جوادی فر: اعتراض داریم

صالح نیکبخت، وکیل خانواده امیر جوادی فر، یکی از بازداشت شدگان روز 18 تیر سال گذشته که در بازداشتگاه کهریزک جان باخت در گفتگو با “روز” با تایید موارد بالا، از ابلاغ حکم دادگاه کهریزک به او و وکلای سایر قربانیان و شاکیان کهریزک خبر داد و گفت این حکم 16 تیر به او ابلاغ شده و خانواده امیر جوادی فر و خود او به عنوان وکیل پرونده به این حکم اعتراض دارند.

گفتگوی “روز” با آقای صالح نیکبخت، وکیل خانواده امیر جوادی فر را در ذیل بخوانید:

آقای نیکبخت، حکم چه زمانی به شما ابلاغ شد؟ ممکن است درباره این حکم توضیح دهید؟

در حکم صادره دو نفر از درجه داران نیروی انتظامی به دلیل ایراد ضرب و جرح منتهی به فوت سه نفر از بازداشت شدگان یعنی مرحومان جوادی فر، کامرانی و روح الامینی، به اعدام محکوم شده اند و تعدادی دیگر از درجه داران هم به دلیل ضرب و جرح و توهین و همچنین محروم کردن بازداشت شدگان از حقوق محقق در قانون، و سایر اتهامات وارده به زندان، انفصال از خدمت و شلاق و پرداخت دیه محکوم شده اند اما هیچ یک از افسران مسئول زندان و سایر متهمان پرونده، به اتهام ضرب و جرح منجر به فوت محاکمه نشده اند.

ارزیابی شما به عنوان وکیل خانواده امیر جوادی فر از این حکم چیست؟ گفتید هیچ یک از افسران مسئول زندان و سایر متهمان پرونده، به اتهام ضرب و جرح منجر به فوت محاکمه نشده اند. ممکن است در این مورد بیشتر توضیح دهید؟

این حکم صادره دارای یک تعارض اساسی است زیرا در کیفرخواست صادره از طرف دادسرای نظامی تهران آمده است که “علت فوت، ضربات و صدمات وارده به بازداشت شدگان بوده که به علت وضعیت اسفناک قرنطینه محل نگهداری بازداشت شدگان از جهت بهداشت، تغذیه و فضای نگهداری و هوای گرم تابستان، عدم تهویه، آب آشامیدنی آلوده، نبود امکانات دارو و درمان و عوامل متعدد دیگر که حداقل نیازهای اولیه حیات است موجب تحلیل قوای جسمانی و ضعف مفرط بدنی و کاهش مقاومت بازداشت شدگان در مقابل جراحات ناشی از ضرب و جرح بوده است”. بنابراین طبق کیفرخواست تنها ضربات و صدمات وارده به تنهایی موجب قتل مقتولین نمی شد بلکه آنچه موجب قتل شده وضعیتی بوده که برای بازداشت شدگان به وجود آمده بود و آنان را در آن شرایط چنان ضعیف کرده بود که نمی توانستند این ضربات را متحمل شوند. لذا محکومیت دو درجه دار که هر دو استوار دوم هستند به عنوان افسر نگهبان، بدون توجه به مسئولیت کیفری کسانی که آن وضعیت را ایجاد کرده بودند، به دور از عدالت است و چنین حکمی در ذات خود دارای تناقض می باشد. به همین جهت این حکم صرف نظر از اینکه نتوانسته است رضایت شکات را جلب کند از اساس موجب ایراد اساسی قضایی می شود و ای کاش مرجع قضایی به این تعارض در نفس حکم توجه میکرد.

غیر از این تعارض آیا مورد دیگری هست که شما و خانواده آقای جوادی فر بدان اعتراض داشته باشید؟

بله ما به حکم صادره برای متهم ردیف اول، دوم و سوم پرونده اعترض داریم. درباره متهم ردیف اول پرونده، یعنی رئیس بازداشتگاه کهریزک، علیرغم اینکه یکی از اعتراضات این جانب به کیفرخواست صادره و در دادگاه این بود که این فرد، حتی در آخرین روز انتقال بازداشت شدگان به زندان اوین، با پوتین چند لگد به مرحوم امیر جوادی فر زده و از طرف دیگر پزشکی قانونی نیز اعلام کرده بود علت مرگ امیر کلیه ضربات وارده به وی در 72 ساعت قبل از فوت بوده و این لگدها هم جزو ضرباتی بوده که در 72 ساعت قبل از فوت امیر واقع شده، لذا ایشان نیز می بایست مانند آن دو درجه دار دیگر محکوم به قصاص شود اما این امر مورد توجه دادسرا و دادگاه نظامی قرار نگرفت و او از این اتهام تبرئه شد! ما به احکام صادره برای متهم ردیف دوم پرونده یعنی مدیر کل بازرسی ناجا و تبرئه او از برخی اتهامات و برخی متهمان دیگر نیز اعتراض داریم.

آیا شما اعتراض خود را به دادسرای نظامی اعلام کرده اید؟

ما قطعا به دلیل آن تعارضاتی که در حکم وجود دارد ناگزیریم که به حکم اعتراض کنیم چون در حکم گفته اشده که ضربات وارده به علت اینکه محیط به آن صورت بوده و… منجر به فوت شده، خب ما نمی توانیم بگوییم کسانی که ضربه را زده اند را مورد تعقیب قرار دهیم اما کسانی که آن شرایط و زمینه قتل را ایجاد کرده اند مورد تعقیب قرار ندهیم.

یعنی در اصل خواهان محاکمه آمران هستید، . پرونده رسیدگی به اتهامات قضات پرونده در چه مرحله ای است؟

واقعیت این است که تمام خانواده ها شکایت کرده اند و دادسرای انتظامی قضات هم کار خود را انجام داده و پرونده به دادگاه انتظامی قضات رفته است؛ بعد از آن رادیگر خبر ندارم.

گفته می شود قرار است به اتهامات قاضی مرتضوی در دادگاه انتظامی قضات رسیدگی شود، اما شما به عدم حضور او در دادگاه نظامی هم اعتراض داشتید. ممکن است توضیح دهید در این زمینه؟

در مورد نقش آقای مرتضوی در این ماجرا آنچه که مسلم است این است که نامه مورد نظر که از آن به عنوان “گزارش خلاف واقع” تعبیر می شود توسط او دیکته شده و دو افسر نیروی انتظامی آن را تهیه و منتشر کرده اند. ولی علیرغم درخواست وکلا و اولیای دم براینکه اگر دادگاه از نظر صلاحیت ذاتی نمی تواند وی را محاکمه کند حداقل او را به عنوان مطلع در این دادگاه احضار کند، مورد توجه واقع نشد.

آقای نیکبخت، بحث هایی هم قبلا درباره احضار سردار رادان مطرح شده بود اما ایشان جزو متهمان پرونده نیستند. درست است؟

در مورد اتهام سردار رادان، او در زمان بازپرسی در تابستان و پاییز سال گذشته دو بار به بازپرسی احضار ش ولی در همان اوایل برای او منع تعقیب صادر شد. او در بازپرسی ادعای برخی افراد نیروی انتظامی دایر بر اینکه وی هر روز پنج شنبه ها به کهریزک می آمد را رد کرد و بعد دیگر پای او به دادگاه کشیده نشد.

و رامین پوراندرجانی چطور؟ آیا ایشان در کیفرخواست به عنوان متهم بوده اند؟

بله رامین پوراندرجانی در این پرونده به عنوان متهم بود که به دلیل فوت برای او منع تعقیب صادر کرده اند.

آقای نیکبخت ممکن است بفرمایید روند رسیدگی به پرونده از سوی قاضی چگونه بود؟

هرچند حکم صادره نتوانسته رضایت خانواده های مقتولان و وکلا را جلب کند ولی باید بگویم که قضات در هر مرحله ای از کار قضایی مانند آشپزانی می باشند که بر اساس مواد اولیه ای که به آنها تحویل داده می شود، غذا را تهیه می کنند. با این وجود هر کسی که بتواند به نسبت موادی که در اختیار داشته کار خود را به خوبی انجام دهد قابل تقدیر است و از این جهت می گویم هم قاضی دادگاه، هم بازپرس و دادستان نظامی تهران، در حد امکاناتی که داشتند کار خود را به خوبی انجام دادند.

امروز در اخبار بود که رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح گفته است حکم دادگاه “با توجه به اعتراض متهمان و محكومين پرونده براي تجديدنظر در مرحله رسيدگي نهايي است” اما شما گفتید هنوز اعتراض خود را نداده اید.

مرجع صادر کننده حکم بدوی، قبل از انقضای مدت زمان ابلاغ حکم حق ارسال پرونده به دیوان عالی کشوررا ندارد و ایشان خلاف گفته اند. در اصل از مدت زمان ابلاغ به ما تا 20 روز ایشان حق چنین چیزی را ندارند.

یعنی حکم مستقیم به دیوان عالی کشور می رود یا دادگاه تجدید نظر؟

براساس قانون احکام صادره در دادسرای نظامی، در شعبه تجدید نظر بررسی نمی شود بلکه در دیوان عالی کشور بررسی می شود.

در پایان اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید.

دو نکته را لازم به توضیح میدانم اول اینکه تمام بچه هایی که روز 18 تیر و یا قبل از آن بازداشت و به کهریزک منتقل شده اند، هیچ کدام دارای پرونده اتهامی قضایی نیستند و همه آنها به غیر از کسانی که جان باختند، آزاد شده اند و دارای هیچ اتهامی نیستند و به صورت فله ای بازداشت شده بودند و در اصل هیچ اتهامی هم نداشتند. نکته دیگری که باید توضیح دهم این است که در همین بازداشتگاه کهریزک، افراد شرافتمندی وجود داشتند که با اینکه محکومان در دادگاه با بازداشت شدگان برخوردی غیر انسانی داشتند، آنان به وظایف انسانی خود عمل میکردند. در حالیکه دیگران، بازداشت شدگان را از فرایض دینی منع میکردند اما برخی از آنها برای بازداشت شدگان مراسم دعای عاشورا برگزار و سعی میکردند از نظر روحی به آنها کمک کنند یا آنها را برای هواخوری به حیاط زندان می بردند. رئیس بهداری فاتب نیز علیرغم اصرارهای زیادی که از او خواسته شده بود بنویسد کشته شدگان به دلیل مننژیت فوت کرده اند، قبول نکرده و گفته من به عنوان پزشک قسمی یاد کرده ام که زیر پا نمی گذارم. دکتر فرهمندپور حاضر نشده بود دستور غیرقانونی مقام مافوق را اجرا کند.

اولین سالگرد دو شهید کهریزک؛ آمران همچنان در حصار مصونیت


بدست oceania5
فاطمه شجاعی
جرس: مراسم اولین سالگرد شهادت دو تن از قربانیان فجایع کهریزک، امروز در حالی برگزار خواهد شد که این روزها اخبار بسیاری راجع به محکوم شدن چند فرد گمنام به عنوان متهمان فجایع کهریزک منتشر می شود. محسن روح الامینی و امیر جوادی فر دو جوانی هستند که درست یک سال پیش، تحت شکنجه و آزار، در بازداشتگاهی که رهبر ایران تنها آن را “غیر استاندارد” خواند، کشته شدند.

امیرجوادی فر دانشجوی 24 ساله رشته مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد قزوین بود که در روز ۱۸ تیر ۱۳۸۸ در جریان تظاهرات مردم در اعتراض به نتایج انتخابات دستگیر و به بازداشتگاه کهریزک منتقل شد.
امیر در تقاطع خیابان شهدای ژاندارمری و دانشگاه، توسط نیروهای لباس شخصی‌ دستگیر و مورد ضرب و شتم شدید قرار می گیرد و از آنجا به کلانتری ۱۴۸ تهران منتقل می شود.

در کلانتری حال او در اثر ضرب و شتم وخیم می شود و ماموران کلانتری او را در ساعت ۹ شب به بیمارستان فیروزگر منتقل و روز ۱۹ تیر ماه، به دستور قاضی مرتضوی، او را از بیمارستان فیروزگر به بازداشتگاه کهریزک منتقل می کنند.

گفته می شود در بازداشتگاه کهریزک با پوتین آنقدر به سینه و سرش می‌کوبند که یک چشمش ‌ترکیده و دچار خونریزی ریوی می‌شود. بعد از این شکنجه ها، در ۲۳ تیر ماه در مسیر انتقال به اوین، دچار تشنج و ایست قلبی می‌شود.
محسن روح‌الامینی شهید دیگر بازداشتگاه کهریزک، دانشجوی رشته کامپیوتر دانشگاه تهران بود و او هم در تجمع روز ۱۸ تیر سال گذشته دستگیر و به بازداشتگاه کهریزک منتقل شد. پیکر بی جان محسن را روز اول مرداد به خانواده‌اش تحویل دادند.
پدر محسن، عبدالحسین روح‌الامينی دبیرکل حزب عدالت و توسعه و از اساتید دانشگاه علوم پزشکی تهران، درباره فرزندش می گوید: وقتی او را گرفته‌اند، مورد ضرب و شتم شدید قرار داده و او را مجروح کرده‌اند. جنازه‌اش را که دیدم، متوجه شدم که دهانش را خرد کرده‌اند.


از اوین زنگ زدند که بیا جنازه پسرت را تحویل بگیر

روزهای پس از شنیدن خبر شهادت، برای خانواده این افراد بی شک روزهایی سخت و پرتنش بوده است.
علی جوادی‌فر پس از مرگ فرزندش در نامه‌ای نوشت: حال که این نامه را ارسال می‌کنم از اوین زنگ زدند و گفتند بیا جنازه پسر و جگرگوشه‌ات را از پزشکی قانونی تحویل بگیر. لازم است بگویم پسرم در تاریخ ۱۸ تیر ماه در محدودهٔ امیرآباد توسط لباس شخصی‌ها مصدوم و در بیمارستان بستری بود، اما پس از بهبودی به زندان اوین برده شد و حالا جنازهٔ پسر ۲۴ ساله‌ام را تحویلم می‌دهند. پسرم بنام امیر جوادی لنگرودی پسری بود به دور از جریانات سیاسی و فقط عاشق وطن بود همین و بس، پسری مودب و سربه‌زیر که به تازگی مادرش را از دست داده بود و عزادار مادرش بود. حال من تنها باید برایش عزا بگیرم و مادری نیست تا برایش گریه کند.
او که با پسر دیگرش پیگیر پرونده امیر است، هنگام اعلام حکم قصاص متهمان گفت که با اعدام موافق نیست و به دنبال محاکمه عاملان است.
عبدالحسین روح‌الامينی، نیز در این روزها با مشکلات رو به رو بوده است. او درباره برگزاری مراسم تشییع پیکر فرزندش می گوید: ابتدا اجازه تشییع جنازه در جلوی منزل نمی‌دادند و بهانه می‌آوردند که خانه شما، نزدیک دانشگاه تهران و محل برگزاری نماز جمعه‌است و ممکن است مردم به آن بپیوندند و مشکلاتی ایجاد شود. من گفتم که وقت برگزاری نماز جمعه هنگام ظهر است و ما صبح او را تشییع خواهیم کرد و وقت زیادی نخواهد گرفت و با نماز جمعه تداخل ندارد.
بالاخره با تعهد من و آقای ضرغامی رییس سازمان صدا و سیما که افراد زیادی مطلع نخواهند شد، و با این شرط که تشییع در جلوی منزل زیاد طول نکشد و بجز لا اله الا الله شعار دیگری داده نشود، اجازه دادند تا مراسم تشییع برگزار شود.

دادگاه متهمان کهریزک؛ جای خالی آمران اصلی
روابط عمومی سازمان قضایی نیروهای مسلح ایران ۹ تیر ماه با صدور اطلاعیه ای اعلام کرد که دادگاه نظامی یک تهران این دو تن را مسئول قتل شهدای کهریزک می داند و آنها را علاوه بر “قصاص نفس”، به تحمل حبس، انفصال موقت از خدمت، پرداخت جزای نقدی، تحمل شلاق تعزیری و پرداخت دیه هم محکوم کرده است.
بر اساس این اطلاعیه ۹ متهم ديگر را حسب اتهامات منتسب به آنان، به تحمل حبس، پرداخت ديه، جزای نقدی، انفصال موقت از خدمت و شلاق تعزيری محکوم کرده و يکی از متهمان نيز به دليل احراز نشدن جرم، از اتهامات وارده تبرئه شده است.
این احکام غیر قطعی و قابل تجدید نظر عنوان شده اند.
پیش از این در بسیاری از گزارش های مربوط به بازداشتگاه کهریزک نام سعید مرتضوی دادستان سابق تهران و احمد رادان، رئیس پلیس سابق تهران به عنوان کسانی که در کنترل بازداشتگاه کهریزک نقش داشته اند، مطرح شده است؛ اما در این دادگاه کوچکترین اسمی از آنان به میان نیامده است.
پس از برگزاری این دادگاه ها، علی جوادی فر، پدر امیر اعلام کرد که در میان متهمان، مأموران انتظامی با درجه های مختلف از گروهبان تا سرتیپ حضور داشتند؛ اما اعضای خانواده کشته شدگان خواهان شناسایی و محاکمه آمران بدرفتاری در بازداشتگاه کهریزک هستند. ما رسما در دادگاه گفتیم که باید آمران نیز در کنار عاملان محاکمه شوند. در حالیکه در این دادگاه فقط عاملان هستند و اسمی از آمران نیست؛ ما گفتیم فقط اینها را نمی خواهیم باید آمران نیز بیایند و محاکمه شوند.

مادر محسن روح الامینی نیز پس از اعلام حکم بدوی برای محکومان پرونده کهریزک می گوید: عاملان این جنایت به دو دسته آمر و مباشر تقسیم می‏ شدند. آنچه تا به حال مورد رسیدگی واقع شده است، در پایین‏ترین سطح قرار دارد. یعنی افراد اجرایی و کسانی که با ضرب و شتم و بی تدبیری منجر به این جنایت شدند، مورد محاکمه قرار گرفتند و امیدواریم از این سطح فراتر برود و تا رده‏های آمر که مسبب اصلی فاجعه کهریزک بودند، پای میز محاکمه بیایند. چون این‏ها با وجود آن که از فضای آنجا اطلاع داشتند و می‏دانستند چه اتفاقاتی در آنجا رخ داده است، دستور انتقال جوانان را به کهریزک صادر کردند. با توجه به اینکه حکم مربوط به محدوده‏ای است که اتفاق در آنجا روی داده و فقط اجرا کنندگان را در سطح رئیس، افسر نگهبان و … شامل می‏شود نه فراتر از آن، امیدواریم آمران قضیه نیز مانند مباشران مورد محاکمه قرار گیرند.
همچنین سازمان عفو بین اللمل و کمیته مادران عزادار در بیانیه هایی خواستار محاکمه عاملان اصلی این پرونده شدند.
به نظر می رسد پرونده کهریزک به سمتی هدایت می شود که پیش از این پرونده های ملی دیگری آن را پیموده بودند؛ پرونده قتل های زنجیره ای، پرونده کوی دانشگاه، پرونده ترور حجاریان. پرونده هایی که نقطه مشترک تمام آن ها خودداری از بررسی اتهام آمران اصلی بوده است.

اعتصاب گسترده بازاریان تبریز علیرغم عقب نشینی دولت/ ادامه اعتصاب بازاریان تبریز

در حالی که روز دوشنبه گزارش‌هایی در باره توافق میان دولت و بازاریان بر سر نحوه تعیین و دریافت مالیات منتشر شده بود، خبرها حاکی از آن است که تعطیلی و اعتصاب در بازار تهران و تبریز در روز سه‌شنبه نیز همچنان ادامه یافته است.


بازار تبریز روز سه شنبه علیرغم عقب نشینی دولت در اخذ مالیات ۷۰ درصدی، در اعتصاب کامل به سر برد. این اعتصاب که از شش روز گذشته آغاز شده است دیروز شاهد گسترده ترین تعطیلی خود از آغاز اعتصابات بود.

همچنین بازار تبریز امروز چهارشنبه، 23 تیرماه را نیز در اعتصاب کامل بسر برد. این اعتصابات که با مرکزیت بازار سرپوشیده تبریز از روز پنج شنبه هفته گذشته از برخی بازارچه های این بازار آغاز شده بود، دیروز و امروز به گسترده ترین شکل خود رسید، بطوریکه علاوه بر بازار سرپوشیده تبریز، بازارچه ها، تیمچه ها و راسته های آن کلیه مغازه های پیرامون این بازار، اصناف خیابان فردوسی، خیابان تربیت، جمهوری اسلامی،راستا بازار، میدان نماز، خیابان دارایی، میدان شهدا، خیابان ارتش شمالی ، سه راهی امین نیز کرکره های خود را پایین کشیدند.

این اعثصابات که در روزهای ابتدایی از بازارچه های فرش فروشان، کفاشان و زرگران بازار سرپوشیده تبریز آغاز شده بود، دیروز تمامی بازارچه های راستابازار، امیر، بلورفروشان چینی فروشان، پارچه فروشان، لوازم التحریر و … را نیز به تعطیلی کشاند، بطوریکه “بازار سرپوشیده تبریز” که بزرگترین بازار مسقف خاورمیانه بحساب می آید، دیروز کمتر مغازه و حجره ای را با کرکره بالارفته به خود دید! به گزارش رسیده از تبریز این تعطیلی تنها به بازار سرپوشیده خلاصه نشد و در عرض چند ساعت تمامی مغازه های خیابان جمهوری اسلامی، تربیت، خیابان فردوسی، میدان نماز را نیز به تعطیلی کشاند.

همچنین برخی گزارش‌های دیگر حاکی از آن است که همزمان با اعتصاب در بازار تهران، بازاريان در برخی نقاط ديگر ايران، مانند کرمانشاه و مشهد نیز اعلام کرده بودند، به اين اعتصاب خواهند پیوست.