گل- زادگان ( محمدصادق)
محمد صادق گلزاده غفوری در سال ۱۳۳۶ در ساوه به دنیا آمد. وی در اسفند سال ۱۳۵۴ دستگیر و به اتهام اقدام علیه رژیم پهلوی به ۵ حبس محکوم شد و در آبانماه ۵۷ همراه با صدها زندانی سیاسی دیگر از زندان قصر آزاد شد. صادق پس از پیروزی قیام ضد سلطنتی به هواداری از سازمان مجاهدین خلق پرداخت و در سال ۵۹ محافظت پدرش دکتر علی گلزاده غفوری را نیز که به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شده بود به عهده گرفت. وی در مرداد ماه ۱۳۶۰ دستگیر شد و پس از تحمل شکنجههای طاقت فرسا و دفاع سیاسی و ایدئولوژیک از مجاهدین در دادگاه در مقابل جوخه اعدام ایستاد. تلویزیون جمهوری اسلامی در سال ۶۰ یک صحنهی کوتاه از دادگاه وی را نشان داد که صادق با صلابت در پاسخ به رئيس دادگاه که وی را از عذاب آخرت میترساند گفت: به زودی همه چیر روشن میشود.
نامههای وی به خانواده و همچنین وصیتنامههای پرشور او نشاندهنده ارادهی خلل ناپذیرش در مبارزه با نظام جمهوری اسلامی بود.
نامه صادق گلزاده به خانواده
بنام خدا
خدمت پدر، مادر و سایر برادران و خواهران عزیزم. پس ازعرض سلام میدانید که گذران روز شب در اجتماعی که نظام فاشیسم مذهبی بر آن حاکم است و ظلم و ستم اینها از قبل ۲۲ بهمن توسط بهشتی خائن طرحریزی شده بود و توافقهای پشت پرده با آمریکایی ها هم ایجاد شده بود و سپس با ایجاد حزب چماقداران پس از ۲۲ بهمن کار سازماندهی چماقداران را آغاز کردند و الان پس از رشد و نمو این پدیده، ما شاهد آخرین مرحله آن یعنی خونخواری شبانه روزی ارتجاع و استبداد زیر پرده دین از خون جوانان و مردان و زنان قهرمان آزاده میهنمان هستیم. آری بر خلاف نظر بعضی روشنفکران این پدیده دفعتاً ایجاد نشده و راه مبارزه با آن هم نمیتواند دفعتاً کشف شود. تا حال هر چه در حق مردم ما خیانت کردند از قبیل تدوین قانون اساسی، تشکیل مجلس قلابی و خفقان مطبوعاتی و ... و هرچه برادران و خواهران قهرمان میلیشیا را مظلومانه به ضرب چماق و چاقو به شهادت رساندند ولی نسل رزمنده و آگاه ما سنگر مقاومت انقلابی را ترک نکرد و دست به افشای چهره کریه مرتجعین زد تا این که برای اولین بار طبق هشدار برادر مجاهد مسعود رجوی به مرتجعین که : «وای بر شما که تصمیم بگیریم مشت را با مشت و گلوله را با گلوله پاسخ دهیم»، در روز تاریخی ۳۰ خرداد جواب اراذل و اوباش چماقدار و چاقوکش را با همان اسلحه سرد دادند و دیدیم که مرتجعین شکست خورده رگبار سرب مذاب را بسوی قلب مردم بی سلاح نشانه رفتند و داغ ننگ ابدی بر پیشانی سردمداران حاکم بخصوص خمینی این پیر ضحاک خون آشام زمان نشاندند. آری کشتار بیرحمانه و ناجوانمردانه و دستگیری انبوه مبارزان و معترضان گسترش یافت،اما جواب انقلابیون و آزادیخواهان میهنمان هم دیگر پا بپای آن با قاطعیت و هشیاری انقلابی ادامه دارد و امید که هرچه زودتر ریشه پوسیدهی این درخت کهنسال برای ابد از صحنهی اجتماعمان کنده شود ولی باید بدانید این راه – راه خدا- رسالت انقلابیون و آزادگان بدون سختی و بذل خونهای پاک امثال حسین (ع) که در بارهاش گفتهاند : «بذل مهجته لیستنقظ عبادک من عباده العباد الی عبادالله...» (۱) امکان ندارد. لذا به تمام مدعیان ریایی اسلام بگوئید یا دست از اسلام نمایی بردارید یا اگر در جهت همیاری و همکاری با انقلابیون در هراسند «حق ندارید» با عنوان اسلام راه مبارزه مسلحانه با رژیم ضد خلقی کودتا را محکوم کنید»
نامه صادق گلزاده به مادرش
مادر قهرمانم هیچ ترس و یاس به دل راه مده، پیوسته همچنانکه تا حال با ترسویان و بزدلان قاطعانه به بحث و جدل میپرداختی راه مقاومت مسلحانه انقلابی را در میان خلق تبلیغ کن و بدان که خونهای ناچیز ما اگر در جهت ضربه به نهادهای ضدخلقی و ضدانقلابی و ضد اسلامی مرتجعین برخاک میریزد فردا قیام سرتاسری خلق را در پی خواهد داشت، خلقی که نیروی بی پایان و بالنده خود ایمان میآورد و به نابودی مرتجعین نیز.
إذا الشّعْبُ يَوْمَاً أرَادَ الْحَيَـاةَ فَلا بُدَّ للقدر أنْ ینقضی
وَلا بُـدَّ لِلَّيـْلِ أنْ يَنْجَلِــي وَلا بُدَّ للقَيْدِ أَنْ يَـنْكَسِـر (۲)
درود بر فرزند قهرمان خلق و تبلور نسل انقلاب ، مسعود رجوی
مرگ بر امپریالیزم
مرگ بر پیرکفتار ارتجاع خمینی و ایادی خونخوارش
سلام بر خلق- زنده باد آزادی و اسلام انقلابی
فرزندت صادق ساعت ۳ و نیم بعد از ظهر ۶۰/۵/۲۳
وصیت نامه صادق گلزاده غفوری
بنام خدا و بنام خلق قهرمان ایران
اینجانب محمد صادق گلزاده فرزنده علی دارای شماره شناسنامه ۱۰۲۹ صادره از ساوه پس از بررسی عملکرد رژیم کنونی حاکم بر ایران که از ابتدا بر پایه انحصارطلبی و حذف نیروهای مخالف که بعضاً خیلی خیرخواهانه و از موضع مترقیانه به مخالفت با طرز تفکر حاکم بر روند امور اجرایی مملکت میپرداختند قرار داشت قابل پیشبینی بود که این خشک مغزی روزی جلوی رشد تمام استعدادهای تکاملی انسان را در این کشور خواهد گرفت. آری میدیدیم بیشرمانه تفکر پوسیده و ارتجاعی خود را تحت نام اسلام و قانون اساسی تصویب کردند و با تقلبهای بزرگ مجلس نمایندگان قلابی درست کردند که پیوسته حقوق خلق را زیر پا بگذارند و کسی هم مزاحمشان نشود. خفقان مطبوعاتی ایجاد کردند و ... ولی مجاهدین خلق و میلیشیای قهرمان که حاضر نبودند حتی ذرهای از مطالبه حقوق اساسی خلق کوتاه بیایند پیوسته در زیر ضربات مرتجعین قرار داشتند ولی همچنان در سنگر مبارزه و مقاومت ماندند و خلق را به حقوقشان آگاه کردند. و اینک پس از کودتای ارتجاعی خمینی و کشتار بیرحمانه بهترین فرزندان خلق در راهپیمایی ۳۰ خرداد و اعدامهای شبانه روزی جوانان انقلابی، قهر انقلابی مسلحانه تحت لوای پرافتخار سازمان مجاهدین خلق ایران هرچه پرفروغتر رخ مینماید و راه آینده خلق را روشن مینماید.
با امید روزی که ارتش خلق یکپارچه و مسلح بساط ظلم و استثمار رژیم خونخوار خمینی را از میهنمان برچیند و به زباله دان تاریخ بیاندازد.
پیش به سوی جامعه بیطبقه توحیدی
مرگ بر پیرکفتار ارتجاع خمینی و مزدوران خونخوارش
مرگ بر امپریالیزم
سلام بر خلق زنده باد آزادی و اسلام انقلابی
۶۰/۵/۲۹ محمد صادق گلزاده
وصیتنامه صادق گلزاده غفوری
این کلمات را در عید فطر سال ۱۴۰۱ هجری قمری مطابق ۱۳۶۰/۵/۱۱ به عنوان آخرین وصیتنامه خود مینویسم:
نگرانی عمیق خود را از این ... که این تغییر اوضاع در ایران یافته است و دست اندرکاران، این اوضاع را اوضاع اسلامی میشمارند ابراز میدارم. فریاد میزنم که این کارها که اینان کرده و میکنند به هیچ وجه اسلام نیست. این نظام سیاسی نظام سیاسی اسلامی نیست. این سیاست اقتصادی، اقتصاد اسلامی نیست. این پیشوایان مدعی اسلام، اسلام را وسیلهای برای سرکار ماندن خود قرار دادهاند. تعصباتی نابجا و غروری بیاندازه دارند. عملشان در این مدت کوتاه بعد از تغییر اوضاع سیاسی و اجتماعی مردم را از اسلام بیزار ساخته است. ... زندانهایشان اینطور پر باشد و ... مذهبیها اینطور بیزار از مجلس شورایشان، اقتصاد...
... (با) رندی و نقشه کشیها... و حزب بازیها ... قوانینی ... بگذرانند که سازگار فقط با قشر خاصی باشد. بودجه بیتالمال (را) اینقدر بی تقوی تنها در راه حفظ خودشان بکار برند . اسلحهها را با قیمت گزاف بدون آنکه مردم بدانند که چه میگذرد از اسلحه سازان بینالمللی خریده جان و مال مردم را هدر دهند و بسیاری نگرانیهای دیگر.
اینهمه انحصارطلبی ها، خودخواهی. سرتا پا دافعه بودن، تحمل مخالف را نداشتن
۲- ... برای تشییع و تشریفات پس از مرگ ، خود را و دیگری را به زحمت نیاندازند در گوشهای گمنام اگر شد کوهستاننی دورافتاده، یا حتی قعر دریاها بی نام و نشان....که بودم ....که از خواندن فاتحه بر سر قبر ... چه نامی که چه اثری...زهی.......از این نام و عکس و نظایر آنها...
۳-...از کتابهایی که در کتابخانه منزل هست بعضیها را نوشتهام که متعلق به کیست رسانده شود به صاحبان اصلیش، بقیه را هم ... (به جایی بدهید) که... استفاده شود . مگر آنکه خودتان به تناسب اهمیت از آن استفاده کنید. بهر حال مطمئن باشید در یک مرکز عام المنفعه ... با تصویب خانوادگی
۴- ... نظام ... به نظام شورایی معتقدم. و در قانون اساسی هم که در مجلس به اصطلاح مجلس خبرگان تهیه شد ... قرار شد توسط اعضاء شرکت کننده امضا شود. ...
(شماره ۵۵ در زیر صفحه، متن قانون اساسی)
توضیح مطلب اینکه ... یکی از اصول قانون اساسی مطرح شده با این جمله شروع میشود. ...
من پیشنهاد کردم که این جمله......من طرحی دادم که...
بهر حال به نظر من این نظام فعلی در چهارچوب اسلام نیست...
۵- از این اختلافات درون... برادرکشیها...اختناق...سخت نگرانم و بنظر میرسد که در انقلاب اصیل اولیه انحراف حاصل شده است. از این خونها که...، احساس ناراحتی شدید مینمایم و باعث و بانی آنرا غرور نابجای تصمیمگیرندگان میدانم. عدم بهرهمندی از عمق اسلام که دین سازندگی و با مخالف فکری، رفتاری کریمانه و بزرگوار داشتن که بر عکس آن بسیار .... عمل شده و متکبرانه.... و آن را ... میدانم. حسابرسی به آن...
دست اندرکاران رهبری و قضایی را به محاکمه و... میکردم تا پاسخگوی ... از یکطرف که سخت به ... اسلام خیانت شد. این ... که خود را جای امام معصوم قرار داده .... ولی امر ...ساختهاند در حالیکه لیاقت آنرا ندارند. سلطه گرانه اینکار را میکنند. عدالت و قسط اسلامی را نمیدانند و نمیشناسند ...
با قضاوت غیر شایسته نام قاضی بر خود نهادهاند .
واحسرتا از این قضاوتها و خونها که...
ایرج مصداقی
۲۸ دیماه ۱۳۸۸
www.irajmesdaghi.com
irajmesdaghi@yahoo.com
پانویس
۱- اشارهای به زیارت عاشورا . بيدريغ خيرخواهى كرد و جان خود را در راه تو داد تا برهاند بندگانت را از عبادت بندگانت و آنها را به عبادت الله رهنمون کند.
۲- این شعری است با نام «ارادة الحياة» یا «ارادهی زندگی» از سرودههای ابوالقاسم الشابی شاعر تونسی
که درست آن به شرح زیر است:
إذا الشّعْبُ يَوْمَاً أرَادَ الْحَيَـاةَ فَلا بُدَّ أنْ يَسْتَجِيبَ القَـدَر
وَلا بُـدَّ لِلَّيـْلِ أنْ يَنْجَلِــي وَلا بُدَّ للقَيْدِ أَنْ يَـنْكَسِـر
وَمَنْ لَمْ يُعَانِقْهُ شَوْقُ الْحَيَـاةِ * تَبَخَّـرَ في جَوِّهَـا ...
هنگامی که خلقی اراده میکند که برخیزد سرنوشت باید به او بگوید چشم (سرنوشت چارهای جز اجابت خواست او ندارد )
بر شب (شب تیره) است که به صبح انجامد و بر زنجیرهاست که بگسلد
هر آنکه شور زندگی او را در بر نمیگیرد در فضای زندگی محو و نابود میشود