«رژيمي كه عمدهٌ ثروت و امكانات كشور را صرف خريد سلاح و سازماندهي سركوب داخلي و تروريسم خارجي ميكند، خود فاجعه آفرینست ، نمی تواند مانع شتابگیری فجایع زیست محیطی شود .»
کریم قصیم ، شهریور 1375
با استقرار رژيم بنيادگراي مذهبي، به رهبري خميني،يك نوع جريان فكري قرونوسطايي ـ ضدمدرنيسم و بهشدت مخرّب و خشن و بحرانزا ـ زمام امور ايران را به چنگ آورد.
پيامد اين حاكميت غيرتاريخي و نابهنگام (آناكرونيك) ، كه تحت عنوان حكومت اسلامي و نظام ولایت مطلقه فقیه به امالقراي (متروپل) تروريسم و بنيادگرايي اسلامی در جهان تبديل شد، در همهٌ ابعاد حيات جامعه و سرزمين ايران فاجعهبار بود.
اكنون ديگر مدتهاست افكار عمومي دنيا ميداند كه اختناق سياسي، فناتيسم مذهبي و فرهنگي، بحران مزمن اقتصادي و انحطاط اجتماعي در ايران بيداد ميكند. ولي كمتر كسي خبر دارد كه كشور و مردم ایران در يك چرخه معیوب ازافزایش تخريب و آلودگی محيط زيست نيز گرفتار شدهاند.
در تمامي دورهٌ حكمراني ملاها،مسألهٌ حفظ و احياي منابع طبيعي (جنگلها و مراتع،خاكهاي حاصلخيز، منابع آب،هواي شهرها و…) هيچ نقشي در سياستگذاري واقعی و سرمايهگذاري اصلي كشور و به اصطلاح «برنامهريزيهاي پنجساله» ايفا نكرده است.
حضور هيأتهاي رنگارنگ اين رژيم در كنفرانسها و مجامع بينالمللي محيط زيست هم ، بهطور عمده، به منظور بهره جُستن از اعتبارات مالي و ظاهرسازي در امر تعهد به ميثاقهاي بينالمللي صورت مي یابد.
واقعيت اين است كه خصوصيات فكري و اجتماعي اين حكومت ـ آنتيمدرنيسم و سياستهاي سوداگرانه ، غيرتوليدي و نظامي امنیّتی ـ باعث شده كه عمدهٌ بودجهٌ مملكت (حاصل فروش نفت) به پروژههاي تسليحاتي، تغذيهٌ بوروكراسي دولتی/ نظامی وسيع استبداد، برنامههاي تبليغاتي و شبكههاي گسترش یابنده تروريسم و جنگ و «صدورانقلاب» اختصاص يابد.
حاصل همين سياستها به تشديد فقر عمومي منجر گرديده و فقرا و مهاجرتهاي ميليوني،به نوبهٌ خود، عامل مضاعفي در خرابي و آلودگي محيط زيست شدهاند. از همه بدتر و وخیمتر، خط مشی ترغيب به افزايش جمعيت ، که در این فاصله ( تا سال 74) به تقریب موجب دوبرابر شدن جمعيت ايران شده.
مجموعهٌ اين سياستها و عواقب زنجیره ای آنها، پروسهٌ تخريب را در اكثر محورهاي كلاسيك محيطزيست،به بحرانهايي مداوم ، تشدید کننده يكديگر و فرا آورنده بحرانهای اوج گیرنده دیگر برکشیده است. گرداب بحرانهائی به شدّت وخيم كه، در يك كلام،به ديناميسم فاجعه ميماند. درسطور زیر ، به طور فشرده هم شده ، به چند حلقه تودر توی دینامیسم ویرانگری توجه می دهم:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فرسايش خاك
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
طبق آماري كه رسماًمنتشر شده، مقدار فرسايش خاك در ايران در سالهاي قبلاز رژيم خميني، سالانه 80ميليون تن بوده است (كتاب كويرهاي ايران،ص49).
به علل نبود سیاستها و برنامه های آبخیزداری و حفظ و غنای خاکهای کشور، عدم اجرای پروژه های بیابان زدائی، فقدان سرمایه گذاری درحفظ و توسعه عرصه های سبز، عدم رسیدگی به مسیلها و ساختن آبراهه های لازم ، عدم تراس بندی دامنه های شیب دار به منظور پیشگیری از جریانهای ویرانگر نزولات آسمانی . . . ازآن طرف افزایش روزانه تخریب و نابودي جنگلها و مراتع، کاشت و برداشت بی رویه و عدم رسیدگی به خاکها . . . پروسه فرسايش خاكهاي زارعي در ايران در طول 17سال گذشته مرتب شديدتر شده و اكنون، بنا به آماري كه در روزنامههاي دولتي آمده، به 50برابر زمان شاه بالغ شده است:
«…فرسايش شديد خاك به ميزان 4ميليارد تن در سال، انهدام حاصلخيزترين زمينهاي زراعي كشور…» (اطلاعات ـ 15مهر74).
ميزان فرسايش خاك زمينهاي حاصلخيز و دشتهاي بارآور ايران چنان شديد است كه كارشناسان از «مرگ دشتهاي حاصلخيز ايران» صحبت ميكنند (دكتر محمدطاهر نظامي، مجلهٌ سنبله، شمارهٌ50)ـ
در برخي از مناطق زراعي ايران ميزان فرسايش سالانهٌ خاك در هر هكتار «بيش از 33تن» ميباشد (همانجا).
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نابودي جنگلها و مراتع
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برطبق آماري كه در منابع رسمي و دولتي منتشر شده،جمع كل مساحت جنگلهاي ايران در آستانهٌ بهقدرترسيدن خميني بالغ بر 74/12ميليون هكتار بوده است (سالنامهٌ آماري 1363). در طول يك دهه، بهخصوص در سالهاي جنگ، هيچ برآورد تازهيي در اين مورد وجود نداشت، تا اينكه در سال69، يعني دوازده سال بعد، در نامهيي كه غلامرضا فروزش، وزير جهاد سازندگي، يعني بالاترين مسئول كنوني در ارتباط با جنگلها و مراتع، به خامنهاي مينويسد به يك واقعيت وحشتناك ، درواقع حاصل 13 سال حکومت اسلامی درعرصه جنگلها و مراتع تا آن زمان ، اشاره ميكند:
«در هر ثانيه 200مترمربع از سطح جنگلها و حدود 400مترمربع از سطح مراتع تخريب ميشوند» (روزنامهٌ اطلاعات 11اسفند70).
دو سال بعد مقالهيي به قلم يك كارشناس و استاد دانشگاه در يكي از مجلات ايران چاپ ميشود. از جمله اطلاعات مهم زيستمحيطي كه در اين نوشته آمده، اشاره به دامنهٌ تخريب جنگلهاي شمال كشور است:
«در 15سال گذشته سهچهارم مساحت جنگلهاي شمالي از بين رفته است»
(مجلهٌ جامعهٌ سالم ـ ديماه72).
در همين سال،آمار و اطلاعات منتشره در ديگر مجلات و روزنامهها نيز از تخريب بيسابقهٌ جنگلها خبر ميدهند:
«وسعت جنگلهاي كشور… در سالهاي اخير به كمتر از 7ميليون هكتار رسيده است» (25اسفند72).
آخرين فاكت، اعترافي است كه رئيس سازمان جنگلها و مراتع كشور ميكند:
«هماينك تنها يكميليون هكتار جنگل اقتصادي و صنعتي در كشور وجود دارد و بقيه يا به صورت مخروبه درآمده و يا فاقد صرفهٌ اقتصادي براي بهرهبرداري است»(اطلاعات، 2خرداد74).
در مورد نابودي مراتع هم وضع به همین ترتیب بسيار وخيم است:
«سالانه حدود يكميليون هكتار مرتع از بين ميرود» (اطلاعات، 1خرداد74).
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ازدياد سيل و خرابی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ايران در منطقهيي خشك و نيمهخشك واقع شده، متوسط باران سالانهٌ آن كمتر از يكسوم ميانگين باران سالانه در جهان است. بهغير از استانهاي شمالي كشور، قسمت اعظم سرزمين ايران دچار مشكل كمبود آب است و می باید مرتب برنامه ریزی و جبران شود. اما، در طول 30سال اخير هيچ تغيير قابل توجهي در حجم و اندازه بارش سالانه پيش نيامده است. با وجود اين، در طول يك دهه و نيم گذشته شمار سيلهاي جاريشده در كشور به طور مداوم افزايش يافته است:
«گرچه بنا بر اطلاعات موجود دبيآب از لحاظ حجم بارشها افزايش چنداني نيافته، ولي تعداد وقوع سيل ده برابر سابق شده است»(روزنامهٌ رسالت، 4دي73).
يعني هر سال حدود 500 سيل در ايران جاري ميشود. چرا؟
اين تغيير و تحول منفي و ویرانگر، بيش از هر كجا استانهاي شمالي ايران را به خطر انداخته است:
«تا 15سال پيش در اثر بارندگيهاي طولاني، حتي بهمدت 4شبانهروز،در شمال كشور بههيچوجه سيل جاري نميشد. ولي اكنون با يك بارندگي چندساعته سيلاب راه ميافتد» (روزنامهٌ كيهان، 24تير71).
دریافت دشواری نیست كه علل اصلي ازدياد سيل درسراسر كشور، بهخصوص در مناطق شمالي، نابودي جنگلها و مراتع و فرسايش خاك ميباشد.ولي يكي ديگر از علل اين وضع وخیم، عدم رسيدگي به شرایط و اوضاع رودخانههاست. رودخانهها لايروبي نميشوند و براي تمشیّت بستر رودخانه ها، بهبود كناره ها سرمايهگذاري لازم صورت نميگيرد:
«بهعلت عدم تخصيص اعتبارات لازم، طرحهاي پيشگيري از وقوع سيل اجرا نشده است»
(روزنامهٌ اطلاعات، 11فروردين72).
«با بودجههاي فعلي نميتوان رودخانهها و مسيلهاي كشور را در برابر بارانهاي شديد مجهز كرد» (روزنامهٌ كيهان، 6اسفند71).
در نتيجهٌ ازدياد سيل، خسارات بيحد و حسابي متوجه خطوط ارتباطي، پلها، مزارع و باغها، مناطق مسكوني و مراكز اقتصادي ميشود. روشن است که يكي از وخيمترين عواقب فرسايش خاك و جاريشدن سيل عبارت است از پرشدن رودخانهها، درياچهها و بهخصوص پشت سدها از رسوبات:
«سد سفيدرود [يكي از بزرگترين سدهاي كشور] بر اثر رسوبات نصف حجم خود را از دست داده و كاركرد آن به نصف تقليل يافته است» (روزنامهٌ رسالت، 3دي73).
با وجود اين كه ايران از بيآبي فزاينده در رنج است ، ولي بهعلت عدم رسيدگي به مهار سيلابها و استفاده از نزولات، بخش اصلي بارانهاي سالانه نيز تلف ميشوند:
«سالانه بيش از 75درصد آب حاصل از نزولات آسماني،يعني 67ميليارد مترمكعب، در پي بروز سيلها بدون استفاده از دست ميروند» (روزنامهٌ رسالت، 4دي73).
ــــــــــــــــــــــــــــــ
گسترش بيابانها
ـــــــــــــــــــــــــــــ
كشور ايران حدود 165ميليون هكتار وسعت دارد. از اين ميان بخش وسيعي بيابان و كوير است. از ديرباز مسألهٌ گسترش بيابانها و نيز مشگل حركت شنهاي روان، كه باعث تخريب نواحي اطراف ميشوند بهعنوان يك معضل جدي زيستمحيطي شناخته شده و راههاي مبارزهٌ موفق با آنهم پيدا شده است. در ايران تجربه و دانش كافي براي جلوگيري از اين ضايعه وجود دارد، ولي به سبب فقدان مديريت، و عدم برنامه ریزی و سرمايهٌ گذاری لازم، اين مشكل اکنون بهصورت فوقالعاده حادّي درآمده است:
«سالانه مساحتي به اندازهٌ 2ـ1ميليون هكتار از مراتع كشور تخريب ميشود و از خط توليد خارج و به بيابان تبديل ميشود» (مجلهٌ سنبله، شمارهٌ49).
درواقع،پس از رويكار آمدن خميني، كليهٌ برنامههاي مبارزه با گسترش بيابانها معلق ميماند. با پيشروي بيابانها،طبق يك برآورد تقريبي مربوط به ده سال پيش:
«حدود 21درصد اراضي مملكت،يعني قريب 33ميليون هكتار، مناطق بياباني و كويري شدهاند» (پيشگفتار كتاب كويرهاي ايران،1364).
ولي عدم توجه رژيم ملاها به اين مسأله، باعث شد كه روند گسترش بيابانها شتاب پيدا كند، بهطوريكه آخرين آمار منتشره در مطبوعات رسمي رژيم رقم وحشتناكي را اعلام داشته:
«اكنون 50ميليون هكتار از اراضي كشور بياباني و كوير است» (روزنامهٌ رسالت، 15اسفند72).
اين وضع وخيم به مهاجرت گستردهٌ روستائيان اطراف كوير منجر گرديد:
«بهخاطر گسترش پديدهٌ مخرب بيابان، بيش از 80درصد روستاهاي حاشيهٌ كوير تخليه شده است» (روزنامهٌ همشهري، 16مهر74).
اینهم از "مراحم اسلام" و حکومت اسلامی بوده که مراکز اصلی نیروئی آن نیز چنین ریشه کن و آواره شهرهای اطراف می شوند ( آماده برای پیوستن به ارتش و سپاه و بسیج؟)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آلودگي هواي تهران
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شهرهاي ايران همه با بحران زيستمحيطي روبه رو هستند. يكي از مهمترين محورهاي بحران، عبارت است از آلودگي هوا. شهر تهران، از اين لحاظ در رأس شهرهاي آلودهٌ ايران و جهان قرار دارد:
«آلودگي هواي تهران، بهتدريج، مانند امراض سهمگين وبا و طاعون، وضع بسيار نگرانكننده و وحشتناكي بهوجود آورده است. سكتههاي قلبي، سرطان پوست و ريه،تنگي نفس، خارش پوست، كماشتهايي و سردرد… از همه مهمتر ناراحتيهاي شديد روحي و رواني و مرگ زودرس، در تهران افزايش چشمگيري پيدا كرده است»
(يكي از استادان دانشگاه تهران، روزنامهٌ سلام، 10ارديبهشت73).
دو سال پيش،در يك گزارش مفصل و جدي مطبوعاتي فاش شده بود كه:
«آمار پزشكي قانوني تهران از روند فزايندهٌ مرگهاي زودرسي حكايت ميكند كه مستقيماً ناشي از افزايش برخي آلايندهها در هواي پايتخت به ميزان 10 تا 20برابر استانداردهاي تعيينشده از سوي سازمان بهداشت جهاني است» (مجلهٌ صنعت حمل و نقل، ديماه72).
هنوز در ايران هيچ قانون لازمالاجرايي براي معاينهٌ فني خودروها وجود ندارد. شركتهاي اصلي توليدكنندهٌ خودرو همه دولتي هستند و تكنولوژي خودروها متعلق به دههٌ60 ميلادي. در تهران روزانه متجاوز از 8ميليون ليتر بنزين سربدار و دو ميليون ليتر گازوئيل بهوسيلهٌ خودروها مصرف ميشود و متوسط انتشار روزانهٌ گازهاي آلودهكنندهٌ اين خودروها به قرار زير است:
مونوكسيد كربن 5200تن
اكسيدهاي ازت 183تن
هيدروكربنها 750تن
دياكسيد گوگرد 432تن
سرب 5تن
(بيانيهٌ هواي تهران ـ 72)
در همين «بيانيه» كه استادان دانشگاه و كارشناسان محيط زيست منتشر كرده بودند، آمده كه:
«در تهران متوسط توليد هيدروكربنها به بيش از نود برابر حد مجاز ميرسد».
بايد دانست كه حدود 60 درصد كل صنايع ايران در منطقهٌ تهران قرار دارد و اين شهر از نظر جوّي، بيش از 200 روز در سال گرفتار وضعیّت وارونگي هوا (اينورژن) است.
وضع آلودگي هوا در شهرهاي ديگر ايران چون اراك، تبريز، مشهد، اصفهان، زاهدان، رشت و… هم بسيار وخيم ميباشد. ولي هيچ برنامهٌ جدي مبارزه با اين بحران در دستور كار قرار ندارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آلودگي آبهاي آشاميدني
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ايران همهٌ منابع آبي در معرض خطر آلودگي قرار دارند:
«حدود 70درصد از منابع آبهاي سطحي و زيرزميني كشور در معرض انواع آلودگي شيميايي و بيولوژيكي قرار دارد»
(روزنامهٌ كيهان، 8ارديبهشت70ـ معاون وزير نيرو).
زبالهها و فاضلابهاي شهري، پسابهاي صنعتي و كشاورزي، عوارض جنگ و سوانح كشتيهاي نفتكش، بهطور وسيع منابع آبي کشور را آلوده و مسموم ميسازند. بهطوركلي در شهرهاي بزرگ ايران سيستم كاناليزاسيون براي خروج و تصفيهٌ فاضلابهاي شهري وجود ندارد. در نتيجه خطر حادّ آلودهشدن آبهاي زيرزميني توسط چاههاي فاضلاب وجود دارد و هر سال موجب شيوع اپيدميهاي خطرناك چون وبا و… ميگردد.
«آلودگي محيط زيست تهران توسط فاضلابهاي خانگي به يك مسألهٌ حاد تبديل شده است… در تهران، با بيش از 10ميليون جمعيت، شبكهٌ جمعآوري فاضلاب شهري هنوز اجرا نشده است… تنها مشكل عدم اجراي اين طرح، كه حدود 30سال روي آن بحث شده، كمبود اعتبارات و نقدينگي است»
(معاون طرح اجراي فاضلاب تهران ـ در روزنامهٌ رسالت، 20سپتامبر95)
اكنون سالهاست كه منابع مهم آب آشاميدني اين شهر عظيم ـ رودخانهٌ كرج، درياچهٌ سد لتيان و… در عينحال محل دفع زباله و فاضلابهاي اطراف نيز ميباشند. چند ماه پيش ديگر روزنامهٌ شهرداري تهران هم اعلام خطر كرد:
«براي نجات درياچهٌ سد لتيان از آلودگي و انگلهاي خطرناك، همين امروز بهسرعت بايد اقدام كرد كه فردا خيلي دير است…» (همشهري، 6آبان74)
در شهرهاي ديگر ايران هم وضع آبهاي آشاميدني بسيار وخيم است:
«براساس آزمايشهاي بهعملآمده، منابع آب آشاميدني استان اصفهان داراي آلودگي است» (روزنامهٌ همشهري ـ 2آبان74).
«آلودگي آب شرب شهر تبريز در اثر ورود فاضلاب بوده است» (روزنامهٌ سلام، 2آبان74).
در اوايل پاييز گذشته در اثر آلودگي آب آشاميدني در اين شهر ميليوني، هزاران نفر به امراض حاد عفوني مبتلا شده بودند…
ــــــ
اين آمار و ارقام و نقلقولهاي كوتاه، تنها يك تصوير نمونه وار از فيلم بيپايان بحران همهجانبهٌ محيط زيست ايران را ارائه ميدهد. اما، خبرخوف اینست که قطار شيطاني تخريب و آلودگي و افزايش جمعيت و غارت منابع طبيعي، در تونلی بسته از جهالت و سوداگری با شتاب روزافزون ادامه دارد.
رژيمي كه عمدهٌ ثروت و امكانات كشور را صرف خريد سلاح و سازماندهي سركوب داخلي و تروريسم خارجي ميكند، خود فاجعه آفرینست نمی تواند مانع شتابگیری فجایع زیست محیطی شود .
|
۱۳۹۴ خرداد ۳, یکشنبه
ديناميسم فاجعه ، از نگاهِ 20 سال پیش!
رهبر نیابتی
رهبر نیابتی
|
عده ای می نشینند و واژه های نو می پردازند و با صبوری و وسواس آن واژه ها را روانه ی بازار ذهن مخاطبان می کنند. از آن سوی اما جماعتی نیز واژه های ساخته و پرداخته شده ی دیگران را "مصرف" می کنند. واژه پردازی، بسانِ خلقِ یک طعم تازه است، و مصرفش مثل خوردن های هر روزه. جناب رهبر ما مثل خیلی از ماها، مصرفت کننده ی واژه های خلق شده است. گه بگاه او را می بینیم که از اینجور الفاظ ِ تازه پا گرفته مصرف می کند. و نه که اینجور الفاظ با شاکله ی فکریِ وی و با طعم گفتار هماره اش بیگانه اند، خیلی زود لو می روند. یعنی ما می توانیم دست این الفاظ بیگانه را بگیریم و به دلمشغولی های همیشگیِ رهبر سر بزنیم و از درون بی قرار و دشمن خواهِ وی خبر بگیریم.
من می گویم: اگر " ارتش نیابتی" یک نکبت ناجور برای کشورهایی است که داعشیان را بر کشیده اند و برآورده اند تا در داخل عراق و سوریه و حتی در مرزهای ما جنب و جوش کنند، پس چرا ما خودمان حزب الله لبنان را نیابتاً تا کمر در بخت و اقبال ایرانیان فرو برده ایم و بجان اسراییل و دیگرانش انداخته ایم در این سالهای اسلامی؟ اگر ارتش نیابتی را دیگران خلق کرده اند، ما خود مصرفش کرده ایم و می کنیم با چه ولعی!
از اینها که بگذریم، خود رهبر نیز به نیابت از امام زمان بر سر ما آوارند. نایب امام زمان و نمایندگیِ خود خدا، بهانه ی خود پرداخته ای است برای روفتنِ دار و ندار مردم از خِرَد تا پول توی جیب شان.
رهبر در سخنان اخیر خود فرموده است: 1- به من خبر داده اند .... 2- مسئولان سفیه .... 3- ارتش های نیابتی..... 4- در مرزهای ایران.... پاسخ ما سخت خواهد بود..... شما را بخدا یکی بوق بلندی بر آورد و سر گشاد همین بوق بلند را بطرف بیت رهبری بگیرد و برای فهم بیشتر هوار بکشد: این ها که برای شما خبر می آورند، همانهایی هستند که شما را بر سر کار آورده اند و سفارت آمریکا را برایتان اشغال کردند و سالهای سال شما را از مذاکره با آمریکا بر حذرتان داشتند و شما نیز این پرهیزِ از مذاکره را با بزکِ انقلابی گری لعاب دادید برای فریب مردم.
این ها که برای شما خبر می آورند همانهایی اند که شما را برای ساخت بمب اتمی گولاندند و پولهای ما را با امضای خود شما روبیدند و بردند. اینها که برای شما خبر می آورند همانهایی اند که شما را به بخت و اقبال بشار اسد سنجاق کرده اند تا پولهای بیشتری از ما بربایند و دست و بازوی شما را تا کجا در خون مردم سوریه فرو ببرند. آنها که برای شما خبر می آورند، همین کسانی اند که جملات تند و عبوس شما را پیش فروش کرده اند برای کارخانه های اسلحه سازی شان پیشاپیش. و حیثیت ما و شما را در مذاکرات هسته ای به خاک مالیده اند بد جوری.
شما " خیال " می کنید که با اراده ی خود یکی را می پذیرید و یکی را می رانید. شما " خیال " می کنید که امور مملکت با اراده ی شما به چپ و راست می خزد. نخیر جناب رهبر، شما درست بر ریلی غنوده اید که برای رفت و آمد شما به هر کجا کار گذاشته اند پیشاپیش. سرداری که چشم و چراغ شماست و برای شما خبر می آورد، مطمئن باشید یا از اسرائیل خط گرفته یا از آمریکا یا از روسیه. چرا؟ به این خاطر که شما یک مورد، بله یک مورد نشان ما بدهید که به انجام چیزی فرمان فرموده اید و در آن یک چیز به نتیجه ای درست و عاقلانه و مبتنی بر منافع ملی دست یافته اید؟ نکند از فرستادن میمون به فضا سخن بگویید یک وقت که حال خیلی ها دگرگون می شود؟
بله اما، در دزدیدن اموال مردم و ترساندن مردم و تاراج آینده ی نسل های بر نیامده، سرداران شما به چیزی که شما ازشان خواسته اید دست یافته اند. بی آن که بدانید و بدانند به کشتن هر معترضی اگر دستور فرموده اید، باز ردی از عنایت و خواست اسراییل و آمریکا و روسیه در کار بوده است بلا تردید. اگر ناراحت نمی شوید بگویم: حتی متن سخنرانی های گاه به گاه شما را نیز برایتان پیش نویس می کنند در ذهن تان. و شما همانی را بر زبان می آورید و همانی را بر می خروشید که برایتان خبر آورده اند.
شما وقتی بر می خروشید که: ما چنان می زنیم که حیفا و تل آویو با خاک یکسان شود، دقیقاً همانی را سخنرانی می فرمایید که ریل ش را پیشتر برای شما کار گذاشته اند. رهبر نیابتی که می گویم یعنی همین! اما چه رازی در این میان است؟ می گویم: راز این همه قتل و دزدی و پخمگی و در هم ریختگی اوضاع مملکت در هیچ نیست الا در این که: آخوند جماعت در این ملک بر جایگهی بر آمده که در خمیره و استحقاقش نیست و همان جایگاه را با اختیاراتی که برای خود بلوکه کرده به فساد کشانده است و می کشاند. آخوندهای نشسته بر سر مسئولیت ها آدمهای خام و خسبیده و گول خوری اند. به راحتی هم به یک تشر و هم به یک خبر هوایی می شوند. راز گول خوردن های شما نیز در همین است و لاغیر!
|
رهامی: در هیچ دورهای از ۳۵ سال اخیر اینقدر فساد مالی و اداری وجود نداشت
یک فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: انتخابات یک فرصت است و نه تهدید و امروز در داخل خانه به همدلی، باهم کار کردن و آشتی ملی نیاز داریم.
به گزارش از ایرنا، محسن رهامی شنبه شب درهمایش ‘خرداد حماسه تا حماسه’ به مناسبت بزرگداشت دوم خرداد در جمع اصلاح طلبان بوشهری افزود: آن چیزی که برای انتخابات مجلس، شورای هماهنگی اصلاحات برنامه ریزی می کند چیزی خارج از قانون اساسی نیست.
وی گفت: انتخابات حزبی و استانی آن وقت است که احزاب نقش بیشتری پیدا کنند، معلوم شود که این لیست مال کدام حزب است و با تابلو رسمی بیایند وسط مسوولیت انتخابات را بپذیرند هزینه ها و درامدها مشخص شود که از کجا آمده و کجا هزینه شده طبق قانون احزاب ثبت شود و در پایان طبق قانون به اطلاع وزارت کشور برسد تا فردا معاون اول دولت نیاید بگوید آقای رییس جمهور شما که می گویید این پول ها چیست ۱۷۰ نفر از آنانی که وارد مجلس شده اند را ما از این طریق پرداخت کردیم.
وی با اشاره به اینکه چرا باید این موضوع پیش بیاید، نهادهای نظارتی و قضایی ما نباید کنترل کنند؟ من کاری به صحت و بطلان این نامه ندارم یادآورشد: در چه دوره ای از دوران ۳۵تا ۴۰ سال انقلاب این سطح از فساد مالی و اداری وجود داشته است.
رهامی یادآورشد: بیکاری فزاینده، تورم، مهاجرت مغزها چقدر درمان آنها هزینه دارد؟ اگر این میلیاردها تومان پولی که از بیت المال خارج شد صرف این امور می شد این مشکلات حل نمی شد؟
تپه تاریخی 8000 ساله با 20 میلیون تومان رشوه صاف شد +عکس
|
یکی از مقامات مسئول در دزفول از رشوه گیری دو کارمند میراث فرهنگی این شهر برای موافقت با تخریب یکی از کهن ترین تپه های باستانی ایران که نخستین نشانه های خط و کتابت ایرانیان کهن در آن پیدا شده است، خبر داد. به گزارش ایرنا، یکی از تپه های پیرامون اثر باستانی چغامیش در اطراف شهر دزفول اواخر اردیبهشت ماه توسط یکی از کشاورزان تخریب و تسطیح شد. به دنبال تخریب این تپه باستانی رییس اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری دزفول از کار برکنار شد. این مقام مسئول که خواست نامش در خبر ذکر نشود به خبرنگار ایرنا اظهار کرد: دو کارمند میراث فرهنگی در دو بخش مختلف در خصوص تخریب و تسطیح یکی از تپه های چغامیش تخلف کرده و با دریافت 200 میلیون ریال رشوه به کشاورز چراغ سبز نشان دادند. وی افزود: پس از دریافت رشوه، نظر مساعد و بلامانع بودن تسطیح تپه تاریخی چغا میش به کشاورز اعلام شد، ولی مجوزی (کتبی) در این باره داده نشده است. وی در ادامه گفت: رییس برکنار شده میراث فرهنگی دزفول در این تخلفات مقصر نبوده است، ولی با توجه به زمزمه های قبلی احتمال تغییرات، بروز تخلف رشوه گیری، سبب شد این جابجایی سرعت بگیرد و یعقوب زلقی به عنوان سرپرست اداره میراث فرهنگی،صنایع دستی و گردشگری دزفول منصوب شود. اسدالله درویش امیری معاون امور مجلس، حقوقی و استانهای سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری کشور نیز به تازگی از نشست هیات فوق العاده رسیدگی به تخلفات اداری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به منظور بررسی پرونده تعرض به یکی از تپه های مجاور محوطه تاریخی چغامیش خبر داد. وی در زمینه بروز این تخلف اظهار کرد: برابر مقررات آیین نامه رسیدگی به تخلفات اداری و تکمیل مستندات تخلف نامبردگان در فرصت قانونی، جرم آنان رسیدگی و احکام جرم متعاقبا صادر و اعمال خواهد شد. چغامیش را باید نخستین منطقه در ایران دانست که خط و کتاب در آنجا پیدا شده که قدمت آن به هشت هزار سال پیش می رسد. سایت باستانی چغامیش واقع در دشت خوزستان و در کنار رودخانه دز در دوران خود دارای خانه های خشتی بوده و در این منطقه فعالیت های کشاورزی، بازرگانی و اقتصادی صورت می گرفت. در این تپه ها آثار یک شهر باستانی ساخته شده از خشت های پخته متعلق به عصر پیدایش خط مشاهده شده است. |
شاهین سپنتا از اعضای انجمن دوستداران اصفهان درباره تاریخچه سرود اصفهان گفت: «شعر این سرود را دکتر حسین گل گلاب سروده و آهنگساز آن استاد روح الله خالقی هستند که هر دو سراینده و آهنگساز سرود ملی "ای ایران" هستند و این مساله اهمیت سرود اصفهان را نیز دوچندان می کند و جایگاهی ویژه به این سرود می دهد که حتی در مراسم رسمی شهر اصفهان پس از سرود ملی نواخته شود.»
سپنتا درباره انگیزه تلاش برای اجرای این سرود گفت: «شنیده بودیم که از حسین گل گلاب و روح الله خالقی کار مشترکی با نام " نغمه اصفهان" برجا مانده اما هیچ نسخه اجرا شده ای از آن به دست نیامد و پس از چند سال جستجو حتی شعر و نت آن نیز دور از دسترس به نظر می رسید تا این که سرانجام در کتاب "ای ایران" که در سال 1385 به کوشش گلنوش خالقی منتشر شده است، متن شعر و بخشی از نت به دست آمد.»
سپنتا افزود: «شعر و نت به دست آمده از "نغمه اصفهان" در اصل در بروشور نخستین اجرای این اثر در تیرماه 1324 خورشیدی و در کنسرت انجمن موسیقی ملی که در تالار دبیرستان سعدی اصفهان برگذار شد، منتشر شده بود. به این ترتیب سرود اصفهان تنها یک سال پس از سرود "ای ایران" به اجرا درآمده است. نخستین اجرای سرود «ای ایران» 27 مهر 1323 در تالار دبستان نظامی دانشکده افسری در خیابان استانبول تهران بود.»
عضو انجمن دوستداران اصفهان ادامه داد: «مدتی در جستجوی هنرمندی بودیم که بتواند با عشق به اصفهان این اثر ارزشمند را اجرا کند و هنرمندانی چون علی اصغر شاهزیدی و علیرضا افتخاری نیز مطرح بودند اما سرانجام شهریار بلوچستانی دل در گرو این اثر نهاد و با همه دشواری هایی که پیش رو داشت آن را برای نخستین بار پس از 70 سال اجرا کرد و پس از سال ها فراموشی در پنجمین همایش نکوداشت روز اصفهان در آذرماه 1392 در تالار همایشهای دانشگاه آزاد خوراسگان معرفی و در سال 1394 منتشر شد.»
سپنتا و بلوچستانی در حال معرفی سرود اصفهان
روحالله خالقی (۱۲۸۵ - ۲۱ آبان ۱۳۴۴) از استادان موسیقی ایرانی، و آهنگساز سرود ملی «ای ایران» بود. خالقی از شاگردان علینقی وزیری بود و تلاش او برای احیای موسیقی ایرانی در دورانی که توجه رسمی به این موسیقی کاهش یافته بود، تأثیرگذار و مهم شمرده میشود.
زنده یاد استاد روح الله خالقی
حسین گلگلاب، (۱۲۷۶ تهران -۱۳۶۳تهران) گیاهشناس، ادیب، نویسنده، شاعر، مترجم، استاد دانشگاه، نوازنده، موسیقیدان، عکاس و هنرمند ایرانی بود.
گلگلاب از معدود شاعرانی بود که هم نت میدانست و هم به موسیقی آگاه بود، از این روی سرودن شعر روی آهنگ برایش مشکل نبود و واژه ها را با نتهای موسیقی تطبیق میداد. او به تشویق علینقی وزیری چندین سرود و تصنیف تهیه کرد. سرودههای جاودانه «ای ایران»، «نغمه اصفهان» و «آذرآبادگان» از ماندگار کارهای اوست.
زنده یاد دکتر حسین گل گلاب
شهریار بلوچستانی، زاده 1354 در اصفهان، از سال ۱۳۶۸ تنبک نوازی را نزد استادانش مطاع و شفائی فراگرفت و از سال 1374 تا 1379 شش دوره پی در پی نفر اول جشنواره فجر کشوری و در سال ۱۳۸۰ نفر ممتاز در بداهه نوازی تنبک کشور شد. از سال ۱۳۷۳ به آموختن آواز نزد استادانی چون نوربخش، طاهر پور، علی تجویدی، محمد رضا شجریان، مجید مطاع، و رسول شفاهی پرداخت. آلبوم «آسمان شب» و آلبوم «اشک من هویدا شد» بازخوانی بخشی از آثار امیرهمایون خرم از آثار اوست.
نغمه اصفهان با صدای شهریار بلوچستانی نغمه اصفهان، پس از 70 سال فراموشی به گوش رسید!
3 خرداد 1394 | |
نغمه اصفهان با صدای شهریار بلوچستانی | |
نغمه اصفهان، پس از 70 سال فراموشی به گوش رسید!
|
اشتراک در:
پستها (Atom)