مورخان ریشهی بردهداری در ایران را در دورهی هخامنشیان و ساسانیان شناسایی کردهاند، اما رواج شکل رسمی بردهداری به صورت سنتی، همزمان با حملهی مغولان به ایران بوده است. در دورههای ایلخانیان (۶۵۴ـ۷۵۰)؛ تیموریان / گورکانیان (۷۷۱ـ۹۱۶)؛ صفویه (ح. ۹۰۵ـ ۱۱۴۸)، زندیه (ح ۱۱۶۳ـ ح ۱۲۰۸). مردان برده را «غلام» و «زرخرید»، بردگان سیاه را معمولاً «کاکاسیاه» و زنان را «کنیز» یا «کنیزک» میخواندند.
گذشته از خشونت و خرید، «هدیه»، راه دیگر تهیهی برده بود. شاه هم برده میخرید، هم، مثلاً به مناسبت عید نوروز، به او هدیه میدادند. ارامنه که مقرر بود جزو خراج خود، دختران و پسرانی نیز به پادشاه ایران بدهند، در ۱۱۹۴ از این کار خودداری کردند (پری، ص ۲۱۳). شاه نیز به دیگران برده هدیه میداد. به نوشتة جهانگردی ایتالیایی، هنگام سفر سفیران گرجستان به دربار شاه اسماعیل اول صفوی، «کنیزی» به ایشان هدیه داده شد.
دورهی قاجار در تاریخ ایران، مقطعی دیگر از بردهداری ایرانی است. تا زمان ناصرالدین شاه و حتی تا آغاز مشروطیت، بردهداری در خانوادههای اعیانی تهران کمابیش رواج داشتهاست.
به گزارش پارسینه به نقل از دائرةالمعارف اسلامی، این بردگان سیاه، معمولاً از دو طریق به ایران میآمدهاند. یا حجاج ایرانی در موسم حج آنان را از مکه خریداری نموده و از طریق شامات و عراق به ایران میآوردند و یا برده فروشان آنها را از راه خلیج فارس به سواحل جنوبی کشور انتقال میدادهاند. ورود بردگان به ایران در دوران صدارت امیرکبیر، سالانه بین دو تا سه هزار نفر گزارش شدهاست. این بردگان به سه گروه بمبئی، نوبهای و حبشی تقسیم میشدهاند.
علاوه بر بردگان وارداتی، بردههای داخلی نیز وجود داشتهاند که معمولاً از خانوادههای بلوچ خریده و یا دزدیده میشدهاند. به بردگان مذکر کاکا و به بردگان مونث دده یا کنیز گفته میشدهاست. برای بردگان مذکر نامهایی همچون «مبارک» و «فیروز» و یا طبق مثل مشهور «کافور» انتخاب میشدهاست. برای کنیزها، نامهای «غنچهدهان»، «زعفران» و یا صنوبر، نامهای معمول بودهاست. با پیر شدن کنیز، به او «دده» اطلاق میشدهاست. به فرزند کنیز از ارباب، «دده والده» گفته میشدهاست.
در زمان محمدشاه قاجار اولین قانون بر ضد بردهداری در ایران بوجود آمد. ولی تا پایان دوران قاجار امکان عملی اجرای آن به مفهوم واقعی وجود نداشت.
منابع تهیه برده. در ایران دورة قاجار، بردگان را یا میخریدند یا در جنگ اسیر میکردند و سپس به بردگی در میآوردند. والدین فقیر نیز با فروش فرزندان خود به این کار کمک میکردند؛ چنین معاملاتی در ارمنستان، جنوب ایران و کردستان صورت میگرفت. جنگهایی مانند جنگ ایران و روس، حملات عشایری (چَپو)، یورشهای خاص برای گرفتن برده و نیز لشکرکشیهای تنبیهی، بویژه بر ضد ترکمنها، منبع اصلی تهیة برده سفیدپوست بخصوص در شمال ایران بود. در درجة اول بردگان ارمنی، گرجی و چرکسی را میگرفتند. «ترکمنها و بازرگانان خیوهای، کنیزان را به نام «کَلموک» (مغول) جا میزدند، ولی عموماً اهل قزاقستان اند و ایرانیان آنها را میخریدهاند.». در درجة دوم، هدف عمده ایرانیان مسلمانی بودند که بویژه در حملههای ترکمنها گرفتار شده بودند. ترکمنها شیعیان ایرانی را اسیر میکردند و ایشان را، اگر خود به آنها نیاز نداشتند، به بازرگانان خیوهای میفروختند. البته از اسیر کردن هم مذهبان سنی خویش نیز ابایی نداشتند. آبوت، کنسول انگلیس، گزارش دادهاست که گوکلانها به یُموتها حمله میبردند و هر که را اسیر میکردند، معمولاً به ایرانیان میفروختند.
در جنوب ایران، بردگان عمدتاً سیاهپوست بودند، و آنها را یا برده فروشان ایرانی و عرب از طریق خلیج فارس وارد میکردند یا زایران از راه زمینی از مکه و کربلا میآوردند (تعدادی از بردگان نیز از دمشق میآمدند). ایرانیان به این بردهها، به سبب محلی که از آن آورده شده بودند، «حاجی» میگفتند. در جنوب شرقی ایران، بردگان عمدتاً کسانی بودند که با والدینشان، به سبب فقر، آنان را میفروختند، یا برده فروشان در حملات خود اسیرشان میکردند. همة اینان در عربستان و افغانستان فروخته میشدند. در حدود ۱۳۱۸، برخی از خوانین مکران برای برده گیری دست به حملاتی میزدند. بردگان مسلمان بیشتر در عربستان فروخته میشدند؛ سالانه ۴۵۰ برده از بندر جاسک به آنجا فرستاده میشد. صادرات برده از مکران، ظاهراً در حدود ۱۳۲۳، یک بار دیگر متوقف شدهاست. در نیمة اول سدة چهاردهم، برخی از والدین در کرمان و حوالی بندرعباس نیز به سبب فقر ناچار به فروش فرزندان خود شدهاند.
الغای بردهداری در ایران
از میان برداشتن تجارت برده حدود یک قرن به طول انجامید. مرحلة اول فتح قفقاز توسط روسها، بلافاصله بر تجارت برده تأثیر گذاشت. روسیه فروش مردان و زنان قفقازی (ارمنی، گرجی و چرکسی) را به ایران ممنوع کرد، اما این تجارت در قسمت ایرانی قفقاز ادامه یافت. پسران و دختران را از قلمرو روسیه مخفیانه به ایران میآوردند. با وجود این، اثر تحریم فروش برده محسوس بود، چون دروویل اظهار میدارد که تعداد موارد برده گیری نسبت به گذشته کمتر شده بود. اما همو میگوید که میزان فروش تقریباً با گذشته یکسان بود. بر اثر امضای قرارداد ترکمن چای در ۱۲۴۳ بین ایران و روسیه، که به موجب آن قفقاز به زیر سلطة روسیه در آمد، بردة قفقازی بسیار نادر شد. از این گذشته، بسیاری از بردگانی که در جریان لشکرکشی ۱۲۱۰ آقامحمدخان به قفقاز و نیز سربازانی که در جنگهای ایران و روسیه گرفتار شده بودند به روسیه برگردانده شدند. این کار بر اساس مادة سیزدهم قرارداد صورت میگرفت که طرفین را به مبادلة اسرا مکلف میساخت. مادة مشابهی نیز برای بازگشت اسرای جنگی در معاهدة صلح ایران و عثمانی (مورخ ۱۱۶۰) گنجانده شده بود. پس از ۱۲۱۰، هنوز هم از قلمرو روسیه بردههایی به طور قاچاق به ایران آورده میشد، ولی سفارت روسیه خواستار بازگشت فوری آنها میشد. گسترش دامنة نفوذ روسیه در سواحل شرقی دریای خزر، نیز بر تحدید برده داری اثر مثبت داشت. پایگاه دریایی روسیه در جزیرة آشوراده، امکان متوقف ساختن کشتیها و پشتیبانی نظامی از عملیات را به آنها داد. فتوحات روسها در آسیای مرکزی، بویژه فتح خانات آنجا، برده گیری را در مرزهای شمالی ایران متوقف ساخت. آدم ربایی در ایران، که ترکمنها و بلوچها، به سبب نبودن قدرت دولت مرکزی انجام میدادند، ادامه یافت. در آذربایجان غربی نیز وضعی مشابه وجود داشت و عشایر کرد آزادانه به قتل و غارت و اسیر کردن مردم میپرداختند، تا اینکه رضاخان به استقرار نظم پرداخت.
وضع در جنوب ایران نیز به همین منوال بود. انگلیسیان برای متوقف ساختن تجارت برده در ایران، از طریق پیمانهای خود با سلطان مسقط و دیگر حکام خلیج فارس، تلاش میکردند. در ۱۲۶۵، ناصرالدین شاه حمل بردگان سیاهپوست را از طریق دریا به ایران ممنوع کرد. در ۱۲۶۸، ایران و انگلیس پیمانی امضا کردند که به موجب آن کشتیهای انگلیسی مجاز بودند کشتیهای ایرانی را برای یافتن برده بازرسی کنند. به موجب مادة سیزدهم پیمان صلح مورخ ۱۲۷۴ میان انگلیس و ایران، حق بازرسی کشتیها تا ۱۲۹۰ تمدید شد. اما این پیمانها بر میزان تجارت برده تأثیر عمدهای نداشت و این تجارت تنها بر اثر بازرسی دریاییِ شدیدتر پس از ۱۲۸۷ تا حدی کاهش یافت. به موجب پیمان جدیدی که در ۱۳۰۰ به امضا رسید، اختیارات انگلستان گسترش یافت: بردگانی که در کشتیهای ایرانی یافت میشدند آزاد میشدند و دادگاه مسئول رسیدگی به جرم صاحب کشتی ایرانی نیز باید در حضور نمایندة کنسولی انگلیس تشکیل میشد. ایران همچنین در کنفرانس بروکسل در مورد الغای بردگی شرکت کرد. در نتیجه، در ۱۳۰۸، ایران تجارت و واردات برده را، چه از طریق آبی چه از طریق خاکی، ممنوع کرد. در ۱۳۲۸، تجارت برده قانوناً متوقف شده بود؛ اما هنوز برای مدتی برده داری وجود داشت که آن هم در پایان دورة قاجار بکلی از میان رفت. ایران با پیوستن به کنوانسیون ۱۳۰۵ش /۱۹۲۶ ژنو و نیز اعلامیة جهانی حقوق بشر (۱۳۲۷ ش /۱۹۴۸)، رسماً خود را متعهد به الغای برده داری کرد.
قانون منع خرید و فروش برده در خاک ایران و آزادی برده در موقع ورود به مملکت
در روز ۱۸ بهمن ۱۳۰۷ لایحه دو فوریتی زیر در مجلس شورای ملی به تصویب رسید:
«ماده واحده - در مملکت ایران هیچ کس به عنوان برده شناخته نشده و هر برده به مجرد ورود به خاک یا آبهای ساحلی ایران آزاد خواهد بود هر کسانسانی را به نام برده خرید و فروش کرده یا رفتار مالکانه دیگری نسبت به انسانی بنماید یا واسطه معامله و حمل و نقل برده بشود محکوم به یک تا سهسال حبس تأدیبی خواهد گردید.
تبصره - هر یک از مأمورین دولتی مکلف است به محض اطلاع یا مراجعه کسی که مورد معامله یا رفتار بردگی شده است فوراً وسائل استخلاص او را فراهم آورده برای تعقیب مجرم به نزدیکترین پارکه بدایت اطلاع دهد.»