نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه

نیروی انتظامی به تجمع مالباختگان با اسپری فلفل حمله کرد و عده ای را بازداشت نمود

نیروی انتظامی به تجمع مالباختگان با اسپری فلفل حمله کرد و عده ای را بازداشت نمود

نیروی انتظامی به تجمع مالباختگان با اسپری فلفل حمله کرد و عده ای را بازداشت نمود
نیروی انتظامی به تجمع مالباختگان با اسپری فلفل حمله کرد و عده ای را بازداشت نمود
در تجمع امروز سهامداران پدیده که در اعتراض به بلاتکلیفی هفده ماهه برگزار کرده بودند تعداد مامورین نیروی انتظامی به چند صد نفر می رسیده و اجازه هیچ گونه تجمع و یا حتی توقف داده نمی شده است و به دستور پلیس سینما آفریقا و مجتمع زیست خاور نیز به همین منظور تعطیل شدند.
در ادامه سهامداران به صورت پراکنده در خیابان های اطراف و خیابان منتهی به استانداری گرد هم می آمدند و تکبیر می گفتند که سربازان پلیس آنها را متفرق کرده و در نهایت ده ها نفر را  بازداشت کردند و به گفته شاهدان ماجرا پلیس  از اسپری فلفل نیز استفاده کرده است.


جواب آرش رحمانی به فرج سرکوهی در دفاع از دکتر ساعدی

جواب آرش رحمانی به فرج سرکوهی در دفاع از دکتر ساعدی


خدمت جناب آقای فرج سرکوهی:

احتراما شما در تاریخ 28 اسفند 1394 در برنامه صفحه آخر 
صدای آمریکا حضور داشته و به بیان نظرات خود درباره 
دکترساعدی پرداختید.
بدون شک دکتر ساعدی از قله های مرتفع داستان نویسی و 
نمایشنامه نویسی ادبیات معاصر ایران می باشد و شما هم مانند 
هر منتقد ادبی دیگر برداشت خود را از ایشان بیان نمودید اما 
بخشی از سخنان شما کاملا در تضاد با اندیشه های ایشان بوده و 
تاسف برانگیز تر نسبت دادن نگاه ضد ملی به دکتر ساعدی 
فردی که کاملا دارای گرایشات ایران دوستانه است.
شما در شروع صحبت خود بدون دلیل ورود به بحث زبان 
مادری که بهیچ وجه دغدغه ساعدی نبوده است می فرمایید و 
می گویید:
"ساعدی زندگیش نشان می دهد از همان زمان جوانی که چپ 
گرا بوده است و رنج ننوشتن به زبان مادری را برده و لذت 
نوشتن در دوره فرقه دموکرات و بعد دوباره سرکوب زبان 
مادری ..............................."
الف ) شنیدن این جملات درباره ساعدی از عجایب روزگار است 
در گفته شما با زیرکی خاصی و به گونه ای نا محسوس دفاع از
 فرقه دموکرات آذربایجان نهفته است.گروهی که به لطف اسناد 
منتشر شده بسیارو اعتراف اعضای بلند پایه خود کاملا ساخته و
 پرداخته سازمان مخوف و امنیتی ک گ ب بوده و مقامات آن 
تماما از سر سپردگان دستگاه دیکتاتوری مخوف استالینی بوده 
اند .پرسش مهم در همین نکته نهفته است که چگونه چنین افرادی 
میتوانند لذت آزادی را برای مردان بزرگی چون ساعدی ایجاد 
کنند در حالی که خود دژخیمان آزادی کش ضد ایران و فرهنگ 

تنومند آن بوده اند. ایده ای جز به سرانجام رساندن پان ترکیسم 
آنهم به شیوه مکتب ترکان جوان (پایه گزاران پان ترکیسم در 
قرن بیستم) که به نسل کشی گسترده ارامنه دست زده بودند در 
ایران نداشتند.
نصرت الله جهانشاه لو افشار معاون اول پیشه وری در باره
 مذاکره پیشه‌وری با کنسول شوروی، پیش از پناهندگی به 
شوروی چنین شهادت می‌دهد: آقای پیشه‌وری با پرخاش به 
قلی‌اف گفت: «شما ما را آوردید میان میدان و اکنون که منافع‌تان 
اقتضا می‌کند، نا جوانمردانه ما را رها کردید، از ما گذشته‌است، 
اما مردمی را که به گفته‌های ما سازمان یافتند و فداکاری کردند،
 همه را زیر تیغ داده‌اید، به من بگوئید پاسخگوی این همه نابسامانی‌ها کیست؟» آقای قلی‌اف که از جسارت آقای پیشه‌وری سخت بر آشفته بود، زبانش تپق زد و یک جمله بیش نگفت: «سنی گتیرن، سنه دییر گِت!! یعنی کسی تو را آورد، به تو می‌گوید برو!!»
ب) در ایران هیچگاه صحبت کردن و نوشتن به زبان ترکی 
آذربایجانی با مشکلی روبرو نبوده است. ظاهرا شما ایران را با 
ترکیه که با سرباز کردی که به جرم کردی صحبت کردن با 
مادر خود محاکمه می شود اشتباه گرفته اید. مگر در همان زمان
 شهریار دیوان اشعار خود را به زبان ترکی آذربایجانی انتشار
 نداده است؟؟
اتفاقا فرهنگ ایران نیست که با تنوع فرهنگی و زبانی سر ستیز 
دارد که از قضا امثال همان فرقه دموکرات هستند که چنین 
برخوردهای خشن و نابخردانه ای داشته اند خلیل ملکی چنین
اظهار می نماید:
"خلیل ملکی که معاون وزارت فرهنگ بود متقابلا جواب داد که
 او مشکلات زیادی در استخدام معلمین برای آذربایجان داشته 
است، از وقتی که معلمین عضو حزب نتوانسته بودند به زبان 
ترکی تدریس کنند،آنان را مانند سگ از آذربایجان بیرون 
میانداختهاند"
ج) غلامحسین ساعدی چپ بود اما نه از نوع استالینی آن که 
مانند خلیل ملکی از زمره چپ های ایران دوست و آزادیخواهبود.
 او درباره زبان فارسی و جایگاهش در ایجاد همبستگی و نقشِ آن در وحدت ملی ایرانیان، طی مصاحبه‌ای با رادیو بی‌بی‌سی
 چنین گفت:
 "زبان فارسی، ستونِ فقرات یک ملت عظیم است. من می‌خواهم 
بارش بیاورم. هرچه که از بین برود، این زبان باید بماند."

او در زمان تبعید اجباری چنین میگوید:

"و الان نزديك به دو سال است كه در اين جا آواره ام و هر چند 
روز را در خانه يكی از دوستانم به سر می برم. احساس می كنم 
كه از ريشه كنده شده ام. هيچ چيز را واقعی نمی بينم. تمام 
ساختمان های پاريس را عين دكور تئاتر می بينم. خيال می كنم 
كه داخل كارت پستال زندگی می كنم. از دو چيز می ترسم: يكی 
از خوابيدن و ديگری از بيدار شدن. سعی می كنم تمام شب را 
بيدار بمانم و نزديك صبح بخوابم و در فاصله چند ساعت خواب،
 مدام كابوسهای رنگی می بينم. مدام به فكر وطنم هستم. مواقع تنهايی، نام كوچه پس كوچه های شهرهای ايران را با صدای بلند 
تكرار می كنم كه فراموش نكرده باشم. حس مالكيت را به طور 
كامل از دست داده ام. نه جلوی مغازه ای می ايستم، نه خريد می 
كنم؛ پشت و رو شده ام.
در عرض اين مدت يك بار خواب پاريس را نديده ام. تمام وقت 
خواب وطنم را می بينم. چند بار تصميم گرفته بودم از هر راهی شده برگردم به داخل كشور. حتی اگر به قيمت اعدامم تمام شود. 
دوستانم مانعم شده اند. همه چيز را نفی می كنم. از روی لج 
حاضر نيستم زبان فرانسه ياد بگيرم و اين حالت را يك مكانيسم 

دفاعی می دانم. حالت آدمی كه بی قرار است و هر لحظه ممكن 
است به خانه اش برگردد. بودن در خارج بدترين شكنجه هاست. 
هيچ چيزش متعلق به من نيست و من هم متعلق به آنها نيستم. و 
اين چنين زندگی كردن برای من بدتر از سال هايی بود كه در
 سلول انفرادی زندان به سر می بردم..."
در گفته های ایشان رنجی از جنس آنچه شما به جای ایشان بیان
 نمودید نمیتوان یافت . بدون شک تمام زبان ها و گویش های ما 
ایرانیان از درجه اهمیت و اعتبار بالایی برخوردار است و بر 
تمامی ما حفظ و حراست از تنوع زیبای فرهنگی ایران واجب 
است اما زبان فارسی به گفته دکتر ساعدی ستون فقرات ایرانیان 
است .

آرش رحمانی
هموند جبهه ملی ایران
7 فروردین 1395 خورشیدی
سئول روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش خراسان شمالی گفت که دانش آموز ۱۰ ساله بجنوردی به علت تنبیه بدنی معلم ورزش دچار آسیب دیدگی از ناحیه اندام تناسلی شده و در بیمارستان تحت درمان قرار گرفته است .
به گزارش آبشارنیوز علی قلی زاده روز چهارشنبه در گفت و گو با ایرنا گفت: اداره رسیدگی به شکایات از ابتدا این موضوع را پیگیری کرده و مدیریت آموزش و پرورش بجنورد نیز در حال بررسی ابعاد مختلف این حادثه است.
وی تاکید کرد: پرونده بررسی و پیگیری آسیب دیدگی علیرضا شاهدی دانش آموز ابتدایی در اداره رسیدگی به شکایات آموزش و پرورش بجنورد به منظور نتیجه قطعی تشکیل شده است.
اما شاهدی پدر این دانش‌آموز ابتدایی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا، از تنبیه بدنی فرزندش توسط معلم سخن گفت و اینکه فرزندش پس از آسیب دیدگی در مدرسه مورد بی توجهی قرار گرفته است.
وی گفت: فرزند ۱۰ ساله اش در حین ورزش و با لگدی که از پشت به او وارد شده از ناحیه اندام تناسلی دچار آسیب شده است.
وی درباره جزئیات این حادثه اظهار کرد: فرزندش از ۱۹ اردیبهشت ماه در بخش جراحی ۲ بیمارستان امام علی (ع) بجنورد بر اثر شدت جراحت وارده بستری است و طی این مدت به جز مدیر مدرسه از آموزش پرورش کسی برای خبرگیری به سراغشان نرفته است.
وی در مورد روز حادثه به نقل از فرزندش گفت: در روز حادثه فرزندم کلاس ورزش داشت و توپی را نیز برای این کلاس همراه خود به مدرسه برده و زیر میزش قرار داده بود که ناگهان از طریق یکی از همکلاسی هایش ضربه به این توپ می خورد و به زیر میز معلم کلاس درس سر می خورد.
وی مدعی شد: فرزندم برای گرفتن توپ پیش معلمش می رود که معلم از او می خواهد تا پایان ساعت کلاس صبر کند هنگامی که علیرضا برمی گردد که سرجایش بنشیند معلم با عصبانیت لگدی از پشت به وی می زند که ضربه شدید پا به آلت تناسلی وی برخورد می کند و نقش بر زمین می شود.
بنابر اظهارات پدر این دانش‌ آموز شدت ضربه به حدی بوده که فرزندش پس از برخاستن از زمین دیگر قادر به راه رفتن و نشستن نبوده اما با این حال او را از ساعت ۱۵ تا ۱۷ در مدرسه نگه می دارند تا اینکه مادرش از این موضوع مطلع می شود و وی را به اورِژانس بیمارستان می‌رساند.
وی با گلایه از این اقدام ناشایست معلم فرزندش بیان کرد: فرزندم هر شیطنتی کرده بود می بایست پس از این آسیب دیدگی از سوی مدیر و معلمان به بیمارستان و یا خانه منتقل می شد.
شاهدی با بیان اینکه فرزندش سه روز است در بیمارستان بستری شده ادامه داد : در شغل رفتگری مشغول به کار هستم و تا کنون ۲ روز نتوانسته ام سر کار بروم و حتی قادر به پرداخت هزینه بیمارستان نیستم و برای ترخیص فرزندم باید قرض کنم.
***پرونده شکایت در کلانتری ۱۲ بجنورد
وی در خصوص پیگیری شکایت از عامل این حادثه گفت: ۲۱ اردیبهشت ماه برای شکایت به دادسرای بجنورد مراجعه و پرونده ای در این خصوص تشکیل داده ام.
وی با اشاره به این که پرونده برای رسیدگی از طریق دادسرا به کلانتری ۱۲ بجنورد ارجاع شده است افزود: ساعت ۹ روز ۲۲ اردیبهشت ماه این معلم توسط کلانتری ۱۲ بجنورد جهت توضیحات احضار شده است.
وی تاکید کرد: تا وقتی از سلامت کامل فرزندم اطمینان حاصل نکنم پیگیر شکایت خواهم بود.
سرهنگ علی پاکدل فرمانده انتظامی شهرستان بجنورد نیز در گفت و گو با خبرنگار ایرنا تشکیل پرونده در این خصوص را تایید کرد.
*** ۷۰۰ هزار تومان هزینه بیمارستان
طی پیگیری از آخرین وضعیت جسمانی این نوجوان پدر وی با اشاره به ترخیص فرزندش از بیمارستان در ساعت ۱۴ روز ۲۱ اردیبهشت ماه اظهار داشت: هزینه بیمارستان ۷۰۰ هزار تومان شده بود، که عامل این حادثه با دادن چک هزینه را پرداخت کرد.
یک منبع آگاه در بیمارستان امام علی (ع) بجنورد نیز گفت: فرد بستری به نام علیرضا شاهدی در بخش ۲ جراحی مردان را با تشخیص ترومای شکم و لگن تحت نظر دکتر فتوحی قرار دارد.
به گفته وی این دانش آموز ۲۱ اردیبهشت ماه به تشخیص پزشک معالج از بیمارستان ترخیص شده است
امروز، پنجشنبه 23 اردیبهشت، تجمع گسترده ای در مشهد صورت گرفت که در آن مال باختگان اعتراض خود را به کلاهبرداری موسسات مالی که اکثرشان به نهاد های قدرت مانند سپاه و دادگستری و استان قدس رضوی وابسته هستند ابراز داشتند.    در جریان این اعتراضات به دستور نیروی انتظامی سینما آفریقا مشهد و مجتمع زیست خاور نیز به همین منظور تعطیل شدند و در اکثر خیابان های منتهی به تجمع طرح ترافیکی ویژه بر قرار بود. با این وجود مردم خشمگین علیرغم خشونت نیروی انتظامی کوتاه نیامده به خیابان ریخته و شعار هایی مانند استاندار بی لیاقت استعفا استعفاء؛  یا حجه ابن الحسن ریشه ظلم را بکن و...سر دادند.   تعداد مامورین نیروی انتظامی به حدی بود که گویی در مشهد حکومت نظامی برقرار است.   به گفته شاهدان نیروهای انتظامی برای سرکوب مردم معترض از اسپری فلفل و شوکر استفاده کرد. گفته میشود نیروهای پلیس دهها تن را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند. 
- سفر تفریحی چندصد میلیونی مدیران نفتی

روزنامه جوان نوشته است: مديران شركت پتروپارس پس از برگزاري نمايشگاه بين‌المللي نفت تهران به تورسياحتي رفته‌اند؛ برنامه‌اي كه از رشت شروع شده و با عبور از اردبيل و سرعين به تبريز ختم مي‌شود. طبيعت گردي و خوشگذراني بيش از 30 مدير اين شركت نفتي خشم كاركنان نفت را برانگيخته است. سفر لوكس و چند صد ميليوني در شرايطي انجام شده است كه اين شركت نامه قطع همكاري با تعدادي از مهندسان جوان خود را صادر و به بهانه بي پولي و كمبود منابع مالي آنها را بيكار كرده است. اين هم از عجايب روزگار است كه حقوقي كه حق كاركنان است صرف خوشگذراني مديراني مي‌شود كه نتيجه‌اش به ضرر كشور و نظام است.
متأسفانه روحيه حاكم بر وزارت نفت همان روحيه يقه‌سفيدهايي است كه در كشورهاي در حال توسعه به فكر منافع خود هستند و سعي مي‌كنند با روحيه اشرافي گري، برتري خود را در بوق و كرنا كنند. منابع انساني مهم‌ترين ركن توسعه صنعت نفت است و از مباحثي همچون سرمايه گذاري و تكنولوژي نيز مهم‌تر است اما قرار نيست اين اصل در نفت رعايت شود. تا كمي آسمان پول ابري مي‌شود كاركنان را زير تيغ اجرا قرار مي‌دهند و عذر آنها را مي‌خواهند تا مبادا خللي به هزينه‌هاي ضروري لوكس گرايي وارد شود.
منابع انساني در صنعت نفت حالا به يك مبحث كم ارزش و بي‌اهميت تبديل و اعتراض‌ها شديدتر شده است، البته در مقابل اين اعتراض‌ها، هيچ اتفاق خاصي رخ نمي‌دهد. اضافه حقوق اين قشر زحمتكش پرداخت نمي‌شود، امكان تحصيل براي آنها سلب مي‌شود و انگيزه‌ها به سفر متمايل مي‌شود. در چنين شرايطي كه گفته مي‌شود به دليل كمبود منابع مالي است كارگر ساده در عسلويه نمي‌تواند تشريفات خاص مديران را تحمل كند و قطعاً درذهن خود، به دنبال پاسخ‌هايي است كه پرسشش را اينگونه رفتارها ايجاد كرده است.
چه بخواهيم چه نخواهيم كاركنان نفت با همه مشقت هايي كه در مناطق سخت عملياتي مي‌بينند تاب مشاهده تبعيض‌هاي فراوان را ندارند. آنها مديران را از خود نمي‌بينند، از نگاه ابزاري و زائدي كه به آنها وجود دارد بيزارند و انگيزه كافي براي دلسوزي ندارند. اين زنگ خطر بزرگي است كه صنعت نفت را تهديد مي‌كند. كاركنان اقماري دچار تألمات روحي شديدي شده‌اند و تجمل گرايي‌هاي برخي مديران آنها را به مرز نابودي كشانده است. قطعاً مديران نفت مي‌دانند طي يك سال اخير اقدام به خودكشي در نفت چه رشدي داشته است. اين زنگ خطر را بايد جدي گرفت، بايد از هزينه‌هاي لوكس گرايي مديران كسر كرد و كاركنان را راضي نگه داشت. هرچند دير است اما هنوز هم وقت هست.

*******************************************
* خراسان
- شرکت های دولتی،حیاط خلوت فیش های حقوقی چند ده میلیونی
این روزنامه حامی دولت از حقوق‌های میلیونی مدیران دولتی انتقاد کرده است: افشای فیش های حقوقی برخی از مدیران بیمه مرکزی، زخم کهنه اختلاف طبقاتی را باز کرد. زخمی که سالیان سال وجود داشت و در دوران تحریم ها با ماشین های شاسی بلند و لوکس خودنمایی می کرد. حالا، جنبه ای دیگر از اختلاف طبقاتی مشاهده می شود. جنبه ای که بسیار دردناک تر از موارد قبلی است. چرا که موارد قبلی در مورد مصرف بود و می توانستیم اینگونه خود را تسکین دهیم که پول هایی که خرج خودروهای میلیاردی و بستنی های میلیونی شده است، از کسب و کار شخصی به دست آمده است. شاید هم با خود می گفتیم که این مبالغ از ارث پدری آن ها ناشی شده است.
اما حالا صحبت از درآمد است. صحبت از درآمدی است که دولت پرداخت می کند. درآمدی که می توانست دردهای بسیاری از خانواده های نجیب ایرانی را دوا کند. صحبت از فیش حقوقی 80 میلیونی اسفندماه یکی از مدیران بیمه مرکزی است، اگرچه عنوان شده است که حقوق ماهانه این فرد کمتر است و بخشی از مبلغ مذکور، مطالبات گذشته این مدیر است، اما تردیدی درباره پرداختی چند ده میلیونی به چنین مدیرانی نیست. در این میان، این مدیر بیمه تنها مدیر دولتی نیست که اینگونه حقوق می گیرد. ماشاءا...آنقدر شرکت و سازمان دولتی وجود دارد که می توان سهم ایرانی ها از این حقوق ها را افزایش داد.
اجازه بدهید چند مثال بیاوریم. در حال حاضر، 8 بانک دولتی در کشور وجود دارد. این بانک ها هر کدام 5 عضو هیات مدیره دارند. اعضایی که وزیر اقتصاد آن ها را انتخاب می کند. البته فقط بانک ها نیستند، شرکت های بیمه، خودروسازی، صنعت برق، شهرداری ها و ... قسمتی دیگر از بخش های دولتی و عمومی اقتصاد ایران است. البته این فیش ها به مدیران بیمه محدود نمی شود و سایر شرکت های دولتی نیز پرداخت های مشابهی را به مدیران خود انجام می دهند. مثلا چند وقت پیش یک فیش حقوقی از شرکت سایپا منتشر شد که رقم 26 میلیون تومانی را نشان می داد. مورد دیگر به مدیرعامل شرکت بیمه دولتی مربوط می شد که 26 میلیون تومان دریافت می کرد. رئیس کمیسیون اصل 90 مجلس نیز چندی قبل از مدیرانی خبر داده بود که 200 تا 300 میلیون تومان پاداش دریافت می کنند. پورمختار در برنامه گفت و گوی ویژه خبری« از مدیرانی سخن گفته است که فیش های متعددی برای آن ها صادر می شود». بخش هایی که غالبا به صورت غیرکارا فعالیت می کنند و حقوق های چند ده میلیونی دریافت می کنند. برخی از این افراد آنقدر نا کارآمد هستند که اگر از دولت جدا شوند و رابطه آن ها با حاکمیت قطع شود، بیکار خواهند ماند!

اجتهاد در مقابل نص؛اساس جمهوری اسلامی ایران
محمد شوری

اجتهاد در مقابل نص؛اساس جمهوری اسلامی ایران
از : محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)22اردیبهشت1395
فرمانده«ناجا»درتبیین و تعمیم گشت نامحسوس گفته است:
«گشت نامحسوس می‌تواندتوسط کاسب،دانش‌آموز،خبرنگاریااستاددانشگاه انجام شود».
بعداز 37سال استقرار نظام«جمهوری اسلامی ایران»،7هزارمقام رسمی امنیتی، بعلاوه سیاهی لشگری از«ستون پنجم»قراراست نگهبان درب ورودی جهنم شده و مارابه ضرب قوانین«سلبی»وبه شیوه ی «نصربالرعب»به بهشت ببرند!!
اساس وریشه ی سخن فوق،ازکجاجعل شده است که این چنین وبه شکلی معیوب ومعکوس،درلسان مغلطه وجعل حقیقت(کارسوفسطائیان)،اززبان زمامداران جمهوری اسلامی مکررمی شنویم!؟
سال ها پیش خمینی(19مرداد136o)گفت:
«ومن به حسب تكليف شرعى به همه ملت عرض مى كنم كه هر منزلى اين دوسه منزلى كه دراطراف خانه خودش است نظربكندببيندچه جورمى گذرددرسرتاسر ملت. وقتى ممكلت مـال خودماهست ودارندبرضدمملكت شماعمل می كنندخودتان بايد اين مسائل را حل بكنيدو ننشينيدكه دولت بكند. دولت همچو قدرتى الان ندارد كه همه درسرتاسركشورعرض مى كنم اطلاعات داشته باشد.خود شما بايدجمعيت اطلاعاتى وگروه اطلاعاتى باشيد.خوب هرانسانى مى تواندكه بفهمداين منزل همسايه كى هاهستندوچه مى كنند،آن منزل آن طرفيش هم چه مى كند.اين دوسه تامنزلى كه اطراف است،شماراتحت نظربگيردشماهم اوراتحت نظربگيريد.اگرده روز،بيست روز، يك ماه اينكاربشودكه همه مردم توجه به اين داشته باشندكه اين همسايه من چه مى كند،توخانه همسايه من کى رفت وآمدمى كند،پيداكردن يك ردپائى ازاين منافقين ومنحرفين رافورااطلاع بدهندبـه آن كميتـه نزديك،به آن كلانترى نزديك اطـلاع بدهندكه يک همچوفردی در آن منزل هست،اگراينطور بشودزودحل مى شود».
 4راه درمذهب شیعه،توسط مجتهدین ومتخصصین دین برای  استنباط واستخراج قوانین خدا(!)برروی زمین،وبرای ماآدم ها که انسان بشویم،متصورشده است؛که عبارتنداز:
1-کتاب(همان قرآن منظوراست)2-سنت(قول وفعل پیامبروائمه)3-عقل4-اجماع (تجمیع واتفاق نظرعلمای دین دریک موضوع که اساسش نیزازکتاب وسنت باشد).
عقل دراین اصول چهارگانه درعرض سه اصل دیگراست؛درحالیکه  براساس تحولات و زمان حال،این سه اصل باید درطول ودنباله ی عقل قرارگیرندوهمه اموربایدبرپایه عقل(وعقل جمعی،یعنی نمایندگان واقعی مردم ومبتنی براصل آزادی)باشد.
آیت الله«منتظری»چندین جلدکتاب،باعنوان«مبانی فقهی حکومت اسلامی»به تفصیل تمام وکامل،وبادرج آیات قرآن واحادیث،درتشریح احکام وقوانین حکومت دراسلام(آنهم برپایه اخلاق،عدالت وعقل ودرنظرگرفتن تحولات زمان)،برای نظام جمهوری اسلامی تبیین وبه رشته تحریر درآورده است.
درج4(ترجمه ابوالفضل شکوری)در«فصل هشتم»وباب«احکام استخبارات وکسب اخبار»،بحث چهارم،ص383می نویسد:
«نکته مهم دیگراینکه درگزینش وانتخاب وانتصاب افرادبرای مشاغل تجسس وکسب اخبار،نبایدمعیارگزینش بیکاربودن آن افرادوشاغل بالفعل شان باشد،بلکه باید معیار ملاک انتخاب آگاهی واهلیت وصلاحیت داشتن و واجد شرایط بودن آن اشخاص برای تصدی واشتغال درحین منصب هایی باشد.روی این اصل ممکن است اعضای دستگاه کسب اخبارحتی ازمیان کسانی که شغل هایی نیزدارندبرگزیده شوند.مانند نمایندگان مجلس که نسبت به وضع موکلین خودآگاهی دارند،ائمه جمعه و جماعات وجماعت گویندگان و وعاظ اساتید،محصلین ،رانندگان،برخی ازکسبه،روسای قبایل و عشایر وامثال اینها...»
وی هم چنین درقسمتی دیگر ازاین کتاب(دربیان اینکه مامورین امنیتی واطلاعاتی بایدچه ویژگی هایی داشته باشند)اضافه می کند:
«چنانکه بارهاگفته ایم عمل مراقبت وتجسس یک عمل حساس وخطیرمی باشد. برای اینکه باحریم مردم وآزادی های مشروع آنان تماس مستقیم دارد.روی این اصل جایزنیست برای تصدی این شغل استخدام منصوب شودمگرکسی که خردمند، باهوش،ومورداعتمادوموثق،متعهدوملتزم به احکام وموازین شرع مقدس اسلام،عارف وآشنا به حلال وحرام،نسبت به مردم خوش برخوردومهربان ونسبت به اسرارمردم امین وحافظ بوده وباشد.وازتحقیروکوچک بینی مردم بپرهیزدودرخواری آنان نکوشد. بویژه درباره افرادوشخصیت های خوش سابقه وسرشناس باوقار،متانت وادب برخورد کند.ودرباره همه افرادواعضای جامعه وکسانیکه سروکارشان باآن شخص می باشد خالی ازحقدوکینه وحسدو رشک باشد».(همان.ص382)
آیت الله منتظری در همین کتاب،درص385درموردانحراف مامورین اطلاعاتی و امنیتی (که بعدهانمونه هایش رامثل  سعید امامی  وهمکیشان وهمکارانش دیدیم وباآنها آشناشدیم)می نویسد:
«اگر روزی فرض شود که کجروی و انحرافی ازبرنامه هاواهداف اصلی ومشروع آن صورت گرفته،این بسیارخطرناک خواهدبود،هرچندکه این انحراف باندازه یک ذره باشد. چون همین انحراف کوچک بتدریج وبه مرورزمان برای نظام ومردم هردوتبدیل به یک خطروفاجعه بزرگ می گردد.چنانچه نمونه های آن را درموردبسیاری ازدولتهاو رژیمهادیده ایم.مثال گسترش فزاینده ی غیرقابل کنترل این قبیل انحرافات احتمالی که اگرموردتوجه قرارنگیرد،مثال زاویه است.وقوع یک جدایی.انفراج کوچک درراس زاویه موجب این می شودکه دو خط مربوط به زاویه فاصله شان هر چه بیشتر گردد.آن دوخط به مقیاسی که ازراس زاویه یعنی نقطه انفراج و انحراف فاصله می گیریند از همدیگر دورتر می شوندواین مساله بسیار شایان دقت است».
وجای دیگر،(ص383)نوشته است:
«آنچه که به مامورین  اطلاعات جایزوبلکه واجب است که درآن زمینه تحقیق و تجسس کنند،عبارتست ازشناسایی وکشف دشمنان نظام اسلامی که برضد اسلام ومصالح عمومی فعالیت مخفی می کنند...».
ودرتشریح نهادهای امنیتی چنین تحریرمی کند:
«هدف موسسات امنیتی وموجوددرکشورهای جهان برمحور حفظ وحراست حکام بویژه شخص اول ورئیس کشورخلاصه می شود،وفقط برای تحکیم سلطه و قدرت آنان کوشش می کندوبه چیزی جزاین،مانن موازین اخلاقی وشرعی اعتنایی ندارند. دستگاه امنیت و استخبارات حکومت اسلامی بایددرهمه مسائل مقیّدومتعهدبه ملاکهاومعیارهای اخلاقی و شرعی باشد.چون همانگونه که پیشتر گفته شدهدف ازتاسیس آن جز حفظ اسلام،کیان مسلمین و نگهداری نظام عدل و انصاف چیز دیگری نیست»(همان.ص400،ج4).
امادر مقام عمل،این اجتهاد،یعنی تفسیروآنالیزعلمای دین(به شکل فردی واجماع) ازکتاب وسنت بوده وهست که اصل دین،شدونص(صراحت وشفافیت قرآن)منسوخ وبه کناررفت.
نص چیست؟
نص قرآن است که می گوید(سوره ی حجرات،آیه ی 12):
«یاایهاالذین امنوااجتنبواکثیرامن الظن.ان بعض الظن اثم.ولاتجسسواولایغتب بعضکم بعضا.ایحب اخذکم ان یاکل لحم اخیه میتا؟فکرهتموه.واتقواالله ان الله تواب رحیم».
(ای کسانی که ایمان آورده اید،ازگمان های بدنسبت به یکدیگرپرهیزکنید.درزندگی یکدیگرتجسس نکنیدوپشت سرهم بدگویی وغیبت نکنید،آیادوست داریدگوشت برادر مُرده ی خودرابخورید؟پس از خدابترسید.خدواند توبه پذیرمهربان است).
وآشکارکردن وافشا کردندگناهان وحریم خصوصی دیگران-که باتعبیر«تشییع فاحشه»یادمی کند-راگناهی نابخشونی تر وبزرگتر ازگناه آن فاعل گناه می داند:
«ان الذین یحبون ان تشییع الفاحشه فی الذین امنوالهم عذال الیم فی الدنیاوالاخره.والله یعلم وانتم لاتعلمون!(سوره ی نور،آیه ی 19).
(کسانی هستندکه منکروفحشارااشاعه علنی کرده وازآن باکی ندارند.آنان هم دراین دنیاوهم درآخرت به عذاب خداوندگرفتار خواهندشد.وخدامی دانندوشمانمی دانید).
نص همان سوره ی«بقره»آیه119،است که خداوندبه پیامبرگوشزدمی کندکه ای پیامبر!تووظیفه ای جزدادن بشات وانذارنداری:  
«اناارسلناک بالحق بشیراونذیراولاتسئل عن اصحاب جحیم»!
(ای پیامبرماتورابه حق فرستادیم که مردم رابه راه راست آشناکنی وازعذاب جهنم بترسانی.تومسئول کافران که به راه جهنم می روند نیستی!».
نص آنجاست که می گوید:
«لااکراه فی الدین،قدتبین الرشدمن الغی،فمن یکفربالطاغوت ویومن بالله...»(سوره ی«بقره»آیه ی256):
(درآوردن ایمان به دین وخداوروزقیامت اجباری نیست.راه ضلالت آشکاروراه هدایت هم آشکار...»
ولذاانتخاب را به عهده ی خودماگذاشته ومی گوید:«فبشرعبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه...»(سوره ی«زمر»آیه ی17):
(بشنویدوببینید-بخوانید وفکر کنیدوبراساس عقل وتجربه وایمان-بهترین راانتخاب و سرلوحه وراهنمای عمل درزندگی فردی واجتماعی قراردهید)
برای همین است که خداونددرسوره ی«قلم»آیه ی1،به قلم و آنچه می نویسد قسم می خورد وقلم برایش مقدس است واهمیت ویژه دارد:
«نون والقلم ومایسطرون».وبرهمین سبیل وصراط است که درسوره ی«مرسلات»آیه ی3،به نشر وانتشارات(مکتوبات)نیزقسم می خوردومقدس می شماردومی گوید:
«والناشرات نشرا».
الان پایه ورکن رکین استنباط قوانین(شرع و اسلام)درجمهوری اسلامی ایران بر اساس دیدگاه  شش مجتهدمنصوب ولی فقیه،که همین ولی فقیه خودنیزبرگزیده شده باشیوه ی«نظارت استصوابی»تفسیر شده ازاصل98و99قانون اساسی است.مبتنی  ست.
یعنی عقل واجماع عقلا،«کان لم یکن»تعطیل است.ووقتی پای حفظ نظام (که حفظ آن اوجب واجبات است ولوباترک واجبات دین)درمیان باشد،سیاست ماکیاولی مبنامی شودوبرای حفظ قدرت،وسیله اگرمجازشد،آنگاه همین نقل قولی که در مطبوعات ازعلماوزعمای قوم  روایت شده است،پایه ی قوانین مامی شود:
«درفقه بابی داریم تحت عنوان«مباهته».مطابق با این بابِ فقهی،اگرمردم به دور کسی جمع شوندکه محبوبیت و نفوذ زیادی داردودرعین حال خلاف اسلام سخن می گویدونمی توان مردم راازاطراف اوپراکنده کرد،می توان به او«بهتان»و«تهمت»زدو شخصیت او را تخریب کرد وازاین طریق بااودرپیچیدوازنفوذوتأثیرش کاست».
 لذابه بهانه ی«دفع افسد به فاسد»هرکاری درنطام جمهوری اسلامی ممکن ومیسورشد!...وزبان انگلیسی زبان جهل و ورودی نفوذ!!
نقل می کنند:
«روزی درجنگل قانونی به تصویب رسیدکه گردن زرافه هارابزنند؛فیلی رادرحال فراردیدند،گفتند گردن زرافه هارامی زنند،توچرافرارمی کنی؟
فیل گفت:برای اینکه مجری قانون«الاغ»است».
پای ثابت مطبوعات ایران(عباس عبدی)دریادداشت خوددرتوجیه وتائید افشای علنی و آشکارعلت مرگ فوتبالیست معروف توسط«محسنی اژه ای»معاون اول وسخنگوی قوه ی قضائیه،باآوردن مثالی از دوران ریاست جمهوری کلینتون(ماجرای مونیکا)آنرا«تشییع فاحشه»-که یعنی آشکارکردن گناهان شخضی وافشاکردن حریم خصوصی-نمی داندواعتقادداردکه برای آدم های مشهورچنین بزه وفعل هایی مجرمانه بایدبرای مردم آشکارشود.ودیگر اینها جزوحریم خصوصی نیست!  
اماایشان نمی نویسدکه درآنجا(آمریکا)آزادی تنهابرای یک عده خاص از«خودی ها»!؟نیست؛(آنهم تازمانی که ازسوی اعوان وانصار ولی مطلقه فقیه-وبدستور مستقیم وغیر مستقیم وی-خودی هستند)که بتوانندهرچه بخواهدبنویسند وبگویند وبتوانند نماینده ی تدوین وتحریرقوانین هم بشوندومدیریت هاهم فقط دراطراف آنها بچرخد!؟!
پای ثابت مطبوعات درایران نمی نویسدکه درآنجامطبوعات آزاداست وروزنامه نگارانش می توانند ماجرای واترگیت رارقم بزنندو الخ...
ایشان نمی نویسدکه دراین جابرای فسادوفحشاواختلاس روحانیت-که مدیریت اصلی نظام جمهوری اسلامی برآن استواراست-«دادگاه ویژه روحانیت»تاسیس می شودتابرای حفظ شان ومقام مقدس روحانیون،لاپوشانی شودتاهیچ احدالناسی ازآن مطلع نگردد.وازآن طرف هم هرشخص روحانی که خلاف جهت وخواسته ی ولی مطلقه فقیه  قدم بردارد وطبل دیگربکوبد،به طرز وحشتناکی بی آبرووبی حیثیت شده وافعالی که حتی ثابت کردنش تقریبا محال است(مثل لواط)علنی می شود!؟!
وازهمه آدمهای مشهور،گیرشان صرفابه هنرمندان وفتوبالیست هاست،نه انگارکه گفته اند:«الناس علی دین ملوکهم»...