۱۳۸۹ اسفند ۱, یکشنبه
چشمان بیدار - مهستی شاهرخی !هنرهای نمایشی رژیم در حال سقوط
هنرهای نمایشی رژیم در حال سقوط
- این نوشته را تقدیم می کنم به همه اقلیت ها، کردها و اهل تسنن و صانع ها که پس از مرگ جنازه شان بر دوش بسیجیان حمل شد و به قانع ها که جنازه برادر می خواستند و دستگیر شدند تا بیشتر مورد فشار و اهانت قرار گیرند. صانع، کرد، اهل تسنن، دانشجوی هنر و مخالف رژیم دارای همگی عوامل اقلیت و مضاعف بود تا او را بکشند و پس از مرگ برایش به شیوه ای نمایشی کارت بسیج درست کنند و با انبوهی از سیاه لشگران بسیجی جنازه اش را تشییع کنند و دانشجویان معترض را دستگیر کنند. جنازه صانع خواستار آزادی برادر زنده اش می باشد.
جنازه محمد مختاری را هم تحویل ندادند، پیشاپیش جنازه را دفن کرده بودند و نمایشی با تابوت خالی و سیاه لشگران رژیم، مراسم تدفین محمد جوان را هم که نه کرد بود و نه اهل تسنن و نه اهل هیچ اقلیتی دیگر بلکه به اکثریت مخالفان رژیم تعلق داشت؛ جنازه او را هم به خانواده اش تحویل ندادند.
پیش به سوی اعتراض و اعتصاب سراسری
زندانی سیاسی آزاد باید گردد
مرگ بر دیکتاتوری
زندانی سیاسی آزاد باید گردد
مرگ بر دیکتاتوری
# posted by Mahasti Shahrokhi : 7:30 PM
نگاهی به سخنرانی رفيق اشرف دهقانی درباره درسهای سياهکل!
نادر ثاني |
۱۹ بهمن امسال چهلمين ساگرد رستاخيز سياهکل بود و به همين دليل هم شاهد بوديم که دوست و دشمن به تکاپو افتاده بودند تا درباره اين رويداد - که به باور من يکی از مهمترين رخدادهای تاريخ ايران و نقطه عطفی در نهضت انقلابی مردمی ما میباشد - سخن بگويند . از بیبیسی و راديو فردا و نمايشی که "پژوهشکده بينالمللی تاريخ اجتماعی" در آمستردام قصد داشت برگزار کند که بگذريم در کشورهای مختلفی مراسم گراميداشت چهلمين سالگرد سياهکل برگزار شد که نفس خود این امر مبین اهمیت و نقش سیاهکل و حرکت انقلابی پس از آن، در کشور ما و در میان افکار عمومی ست. در مورد نمایش "پژوهشکده بینالمللی تاریخ اجتماعی" در آمستردام لازم است تاکيد کنم که این برنامه به علت هوشياری نيروهای انقلابی و رشد اختلافات آنهائی که به اين نمايش دعوت شده بودند و يا آنقدر بدنام بودند که به اجبار اسمشان خط خورده و دعوت نشده بودند و بعد همين امر را وسيلهای برای سنگاندازی کردند اساساَ شکل نگرفت. چون از قرار اکثريتیهای شناختهشده میديدند دارند به مراسمی پا میگذارند که گرچه "همه" قماش نیرویی در آن هست اما رهبرشان فرخ نگهدار را به آن راه نمیدهند! و اين گویا برای کسانی که در بدنامی دستکمی از فرخ نگهدار ندارند و اساسا در تمامی اين سالها دست در دست وی بر عليه منافع مردم ايران حرکت کردهاند خيلی "سنگين" آمد و به همين دليل هم عدم اجازه شرکت به فرخ نگهدار را علم کرده و کل برنامه را به هم زدند. بهتر است که بررسی جامعتر اين موضوع را به فرصت ديگری موکول کنم و برگردم به نکته اصلیای که مرا به نوشتن این یادداشت واداشت. به باور من مهمترين برنامه بزرگداشت سياهکل امسال در تورنتو کانادا و به وسيله چريکهای فدائی خلق ايران برگزار شد. این گمان نه به دليل تعداد بالای شرکتکنندگان، که راديو فردا آنها را حدود ۷۰۰ نفر اعلام نمود، بلکه به اين علت که آنها به دليل پايداریشان بر آرمانهای رزم سياهکل و پيرویشان از تئوری راهنمای رزمندگان سياهکل به راستی شايسته برگزاری چنين مراسمی بودند و از عهده این امر به خوبی برآمدند. بدون شک نکته برجسته اين مراسم سخنرانی رفيق اشرف دهقانی در آن بود، فردی که مطالعه مواضعش در تمامی اين سالها به خوبی نشان میدهد که او به راستی يکی از معدود بازماندگان آن رستاخيز میباشد که همچنان پرچم آرمانهای انقلابی آن رزمندگان را برافراشته نگاه داشته است. عليرغم اشتياقم به حضور در اين حلسه به دليل موقعيت کاریام، چون در محل زندگیم سوئد آموزگار هستم ناچار شدم که برنامه را از پالتاک دنبال کنم (و به راستی که این فرآورده تکنیکی میتواند چه امکاناتی در اختیار ما بگذارد). به دليل تفاوت ساعت سوئد با کانادا سخنرانی تقريبا در نيمهشب تازه شروع شد. پس از آغاز برنامه وقتيکه مجری میخواست رفيق اشرف را برای سخنرانیاش دعوت کند جملاتی از صفحه ۲۸۰ کتاب "حماسه مقاومت" را تحت عنوان "خطاب به دشمن" خواند که با اينکه در طول اين سالها به کرات آنرا خوانده و شنيدهام اما باز هم از شنيدنش سرشار از اندیشههای خوب و گرمکننده شدم و وقتيکه داشتم اين مطلب را مینوشتم پيش خودم گفتم که حيف است آنرا با خوانندگان اين سايت در ميان نگذارم. آن سخنان که پس از فرار موفقيتآميز رفيق از زندان شاه نوشته شده چنين است: "میدانم که آرزو میکنید دوباره زنده دستگیرم سازید، ولی قاطعانه به شما میگویم که این آرزو را به گور خواهید برد. ولی از شما این را میپرسم: اگر به فرض محال هم این چنین شود ، چه میتوانید بکنید؟ آیا به زیر شکنجهام میکشید؟ تیربارانم مینمایید؟ آیا نهایتی از کشته شدن هم هست؟ خودتان خوب میدانید که برای ما فداییان خلق ، کشته شدن در راه خلق و برای آزادی آنها سعادت و افتخار بزرگی است و شما تازه بعد از آن همه تلاش ، با کشتن ما آرزوهایمان را بر آورده میکنید." به طور طبيعی با حضور کسی که چنين ساواک شاه و ماشين سرکوب ددمنشانهاش را مورد خطاب قرار داده بود در محل سخنرانی جمعيت به ابراز احساسات پرداخت، همانطور که به احتمال فراوان بسیاری از افرادی که مانند من برنامه را از طريق پالتاک دنبال میکردند چنين کردند. اما شور و شوق اين لحظه، زمانی بيشتر شد که شنيدم رفيق اشرف در پاسخ به جمعيت گفت: "من همیشه اعتقاد داشتم و گفتهام که این ابراز احساسات عزیزان، صرفاً برای یک شخص نیست، بلکه این در واقع بیان احساس به نفس مقاومت انقلابی، به چریکهای فدائی خلق و به همه کمونیستها و مبارزینی است که در راه تحقق آرمانهای کارگران و دیگر تودههای ستمدیده با خون خود نهال انقلاب ایران را آبیاری کردند، و به آنهایی که هنوز هم سرفراز و استوار و پایدار در مقابل دشمن ایستاده و مبارزه میکنند." به اين ترتيب سخنران با تواضع تمام ابراز احساسات جمعيت را تقديم کرد به آنهائی که با خون خود نهال انقلاب ایران را آبیاری کردند.و چقدر اين برخورد به دل من نشست. با توجه به موضوع جلسه طبيعی بود که سخنران به مبانی تئوريک راهنمای رزمندگان سياهکل و چريکهای فدائی بپردازد و در همين چهارچوب هم او به آثار رفقا پويان و احمدزاده يعنی دو کتاب "ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقاء" و "مبارزه مسلحانه هم استراتژی، هم تاکتیک"، نوشتههای پایهای اندیشههای این سازمان اشاره کرد؛ نوشتههایی که تئوری مبارزه مسلحانه در آنها بررسی شده و در مورد آن توضيح داده شده است. رفیق اشرف در همين رابطه توضیح داد که چریکهای فدائی خلق با بررسی شرایط ایران و اوضاع جهان به این نتیجه رسیدند که "مبارزه مسلحانه تودهای طولانی، و نه قیام، استراتژی منطبق با شرایط جامعه ایران است. این استراتژی، فقط جنبه نظامی ندارد، بلکه در طی جنگ با ارتجاع، فضا و محیطی در جامعه به وجود میآید که امکان متشکل شدن را به طبقه کارگر و دیگر اقشار و طبقات مردمی میدهد." و سپس با توجه به کارزار بزرگی که دشمنان مردم و دوستان نادان خلق بر عليه انقلاب و ضرورت اعمال قهر انقلابی به راه انداختهاند تاکيد نمود که "اولین و مهمترین درس "آفتابکاران جنگل" این است که قهر ضدانقلابی را تنها با قهر انقلابی میشود پاسخ داد." در اين سخنرانی که حدود يک ساعت و ربع طول کشيد سخنران به جنبههای گوناگونی از فعاليت چريکها پرداخته و ضعفها و نقاط قوت آنها را مورد بررسی قرار داد. او در پایان به شرایط کنونی جامعه ما پرداخت و ضمن رد تمامی تبليغات دروغینی که در باره مبارزه مسالمتآميز و امکان اصلاح جمهوریاسلامی سازمان يافته است، با تاکيد بر اين درس رستاخيز سياهکل که "قهر ضدانقلابی را تنها با قهر انقلابی میشود پاسخ داد" از نسل جوان کشورمان خواست تا با آموزش مارکسيسم در راستای تشکل خود گام بردارند تا بتوانند هم در جهت فائق آمدن بر ضعف کنونی شرايط ما يعنی فقدان يک رهبری انقلابی گام بردارند و هم به ضرورت شرايط کنونی يعنی خواست اساسی جنبش رهائیبخش تودههای تحت ستم ما؛ "جمهوری اسلامی با هر جناح و دسته نابود باید گردد"؛ پاسخ دهند. متاسفانه از آنرو که برنامه را از طريق پالتاک دنبال میکردم نمیتوانستم آنگونه که میخواستم خود شاهد ابراز احساسات مردم در سالن پس از پايان سخنرانی با شعار "جمهوری اسلامی با هر جناح و دسته نابود باید گردد." باشم اما انعکاس شعار فدایی، فدایی تو افتخار مائی" در بلندگوی رایانهام نشاندهنده آن بود که بخش بسیار بزرگی از حضار با صحبتهای سخنران توافق دارند. بخصوص با توجه به موج جنبشی که در دو ماه گذشته شمال آفریقا و خاورمیانه را به لرزه درآورده است، موجی که حرکت مبارزان درون کشور در ۲۵ بهمن گوشهای از آن بود، به اميد اينکه دست در دست هم بتوانيم پشتيبان حرکتی در سطح جامعه باشيم که نابودی جمهوری اسلامی در تماميت خود را هدف قرار داده است چهلمین سالگرد سياهکل را به تک تک مبارزان تبريک میگويم. |
م |
-به دستور خامنهای، در ستاد کل نیروهای مسلح رژیم، ستادی بهنام ”ستاد مقابله“ تشکیل شد.
***
-به دستور خامنهای، در ستاد کل نیروهای مسلح رژیم، ستادی بهنام ”ستاد مقابله“ تشکیل شد.
-سپاه موسوم به ولی امر، حفاظت بیتالعنکبوت خامنهای و مقر ریاستجمهوری احمدینژاد را در خیابان پاستور و خیابانها و چهارراههای اطراف آن به عهده گرفت.
-سپاه پاسداران ۴۶هزار نفر را در قالب ۱۸۴گردان از ۲۳ ناحیه بسیج و از سپاه ضدمحمد در نقاط مختلف تهران مستقر کرد.
-سپاه ضدسیدالشهدا، مسئول حفاظت و کنترل ثابت از میدان آزادی و مناطق اطراف آن گردید.
-۳۰۰۰نفر از یکان ضربت موتوری و ۱۰۰۰نفر از یکان ضربت پیاده از سپاه ضدثارالله در خیابانها گشت میدادند.
- ۴۰۰۰ مأمور سرکوبگر نیروی انتظامی از شهرستانها به تهران منتقل شدند.
- ۱۵۰۰ مزدور از حزبالله لبنان به نیروی عملیاتی تهران افزوده شد که ۶۰۰نفر از آنها جدید الورود بودند.
- ۸۰۰ کماندوی شهری از نیروی تروریستی قدس برای کنترل اوضاع از میدان امام حسین تا میدان آزادی بهکار گرفته شدند.
-بسیجیان ناحیه مقداد و ناحیه ابوذر و همچنین بسیجهای دانشجویی و اصناف و ادارات با لباسشخصی در خیابانها و مناطق مختلف بهطور شبانه روزی پرسه میزدند.
- نیروی هوایی و هوانیروز و کلیه کلانتریها در آمادهباش کامل بودند
سپاه پاسداران ۵۵ دستگاه آبپاش با مخزن ۲۰۰۰۰ لیتری با موتور جت بهکار گرفت و قرار بر این شد در صورت نیاز ۱۵۰دستگاه از آتش نشانی امانت گرفته شود.
- ۳۰ دستگاه آبپاش دیگر برای پاشیدن مواد سوزان بهکار گرفته شد
-۸۰۰ دوربین مداربسته جدید با زاویه چرخش۳۶۰ درجه در نقاط مختلف تهران نصب گردید.
-به هر پایگاه ۱۰۰نفره بسیج، شوکر، گاز تهوعآور، و انواع گلولهها از جمله گلوله لاستیکی دادند.
- طرح پارازیت ماهوارهیی و اختلالات اینترنتی و موبایل به اجرا درآمد.
-بر کنترل ایمیل توسط افتا (امنیت فضای تبادل اطلاعات) و واجا (وزارت اطلاعات ج ا) و همچنین شنود کامل تلفنهای داخلی و خارجی و موبایل تأکید مؤکد گردید.
-و سرانجام دستور آتش به اختیار در صورت حمله مردم به مراکز حساس رژیم صادر شد.
***
موج اعتصابات کارگری مصر را فراگرفته است
منبع: روزنامه گاردين / ترجمه: ايوب رحمانی
دولت نظامی جديد در مصر در خواست کرده که به اعتصاب هايی که کشور را فرا گرفته است، پايان داده شود. کارگران با استفاده از آزادی ای که به تازگی به دست آورده اند، اعتصاب کرده اند و خواهان افزايش دستمزد ها برای جبران بالا رفتن قيمت مواد غذايی در سال های گذشته هستند.
کارگران بانک ها و کار کنان صنعت توريسم، به کارگران نفت و گاز پيوسته اند و دست به اعتصاب زده اند. بعد از قيام سه هفته ای که موجب سرنگونی حسنی مبارک شد، اين اعتصاب ها تلاش ارتش برای باز گرداندن مصر به شرايط عادی را به چالش گرفته است. شورای عالی ارتش از مردم مصر می خواهد که به سر کار برگردند. اين شورا در بيانيه خود که از تلويزيون خوانده شد، می گويد که اين اعتصاب ها " به امنيت ملی ضربه می زنند". و ادامه می دهد که: " از نظر مردم نجيب مصر اين اعتصاب ها در شرايط حساس کنونی نتايج منفی به بار می آورند".
به گزارش رويترز، ارتش در حال بررسی اعلام حکومت نظامی و ممنوع کردن اعتصاب است؛ اگر چه به سختی می تواند چنين اقدامی را با توجه با قول های اش در مورد استقرار دموکرسی و آزادی توجيه کند.
ارتش در بيانيه خود، همچنين می گويد که اعتراض های سياسی بايد خاتمه يابد. ارتش، چند صد نفر از تظاهرات کنندگانی را که در ميدان تحرير قاهره باقی مانده بودند و خواهان کنار رفتن ارتش به نفع يک دولت غير نظامی بودند، از آنجا بيرون کرد. سرباز ها مانع فيلم برداری تلويزيون ها ی خارجی از اين صحنه شدند.
ارتش کوشش می کند تا آن دسته از جوانانی راکه نقش رهبری در قيام داشتند، متقاعد سازد که در دموکراتيزه کردن جامعه جدی است. ارتش می گويد که تا دوماه آينده، قانون اساسی را بعد از اصلاح آن به رفراندوم خواهد گذاشت. اما مشخص نيست که چه کسانی قرار است که قانون اساسی را اصلاح کنند و آنها تا چه حد می گذارند که فضای سياسی مصر، باز باشد.
اما نخستين چالش در برابر رژيم نظاميان، نارضايتی و خشم فروخورده و چندين ساله کارگران از افزايش قيمت هاست. بيش از نيمی از مردم مصر با در آمد يک پوند در روز زندگی می کنند. اين بخش از مردم با افزايش شديد قيمت کالا های اساسی مانند برنج و اسپاگتی در سالهای گذشته، بطور فزاينده به مصرف مواد غذايی يارانه ای روی آورده اند.
نظاميان حاکم بر مصر، بعد از آنکه کارکنان بانک ها نيز در روز دوشنبه اعتصاب کردند و به کارگران اعتصابی در صنايع دولتی نفت و گاز، رانندگان آمبولانس ها، کارگران نساجي، کارگران کارخانه فولاد و کارکنان اداره پست پيوستند، اين روز را تعطيل عمومی اعلام کردند. اعضای پليس، کارکنان وزارت بهداشت و نهاد های فرهنگی نيز در اعتصاب بسر می برند .
صد ها نفر از کارگران " بانک اسکندريه" در بيرون شعبه اين بانک در مرکز قاهره تظاهرات کردند و عليه مديران بانک شعار دادند: ارحل، ارحل ( برو، برو ). اين همان شعاری است که قيام کنندگان عليه مبارک می دادند.
کارگران اعتصابی در شرکت حمل و نقل عمومی نيز به خيابان ريختند و خواستار افزايش دستمزدها، پاداش ها و استفاده رايگان از بيمارستان ها شدند. احمد يکی از اين کارگران است؛ او می گويد که به عنوان راننده، 18 سال در اين شرکت کار کرده است. دستمزد او حدود 60 پوند در ماه است که بيش از نصف آن صرف پرداخت کرايه مسکن می شود. او با نصف ديگر دستمزد اش بايد هزينه خانواده پنچ نفری خود را تامين کند. او می گويد: " فقط برای غذا پول باقی می ماند. ما هفته ای يک بار گوشت می خوريم، آن هم نه درهر هفته. اگر يکی از بچه ها سر و کارش به بيمارستان بيافتد ما بايد هزينه بيمارستان را بپردازيم و در اين صورت من و زنم غذا نخواهيم داشت". احمد می گويد: " اين نا درست است. چرا مبارک آن همه ثروت دارد اما ما هيچ چيز نداريم؟".
احمد می گويد که بعد از سال ها سکوت به دليل ترس از پليس مخفی رژيم مبارک که درهمه جا حضورداشت، حالا ديگر ترسی ندارد. او می گويد" در گذشته ما بايد حواس مان را جمع می کرديم وگرنه دستگير می شديم. اما حالا می توانيم حرف مان را بزنيم. ما چهار روز است که در اعتصاب بسر می بريم. ارتش نمی تواند جلوی ما را بگيرد".
حاتم صلاح، يکی ديگر از کارگران شرکت حمل ونقل عمومي، فيش حقوقی اش را در هوا می چرخاند؛ فيش نشان می دهد که پايه دستمزد او درماه گذشته 25 پوند بوده و 24 پوند هم برای اضافه کاری و مزايا دريافت کرده است. او نيز بايد نصف در آمدش را برای کرايه مسکن بپردازد.
صلاح، به محض ورود به آپارتمانی که با زن و دو دختر نوجوان اش در آنجا زندگی می کند، در يخچال را باز می کند ومی گويد: " يخچال ما بزرگ است، اما می بينيد که خالی است. ما چی در يخچال داريم؟ کمی نان و مقداری سبزيجات که کفاف دو روز را هم نمی دهد. ما دوهفته است که گوشت نخورده ايم، چون بايد مقداری پول به مدرسه دخترمان می پرداختيم. اگر لباس بخريم، مجبوريم که کمتر غذا بخوريم. بعد از بيست سال کارکردن چرا بايد ما چنين وضعی داشته باشيم؟".
مصر در رژيم مبارک، سال ها با بحران غذايی روبرو بود. تلاش های دولت برای کاهش سوبسيد مواد غذايی برای تهی دستان - که هزينه آن بيش از بودجه بهداشت و آموزش بود- و نيز تشويق کاشت محصولات صادراتی به جای کشت گندم، باعث شد که قيمت مواد غذايی طی چند سال گذشته افزايش يابد. افزايش قيمت ها زمانی اتفاق افتاد که تقاضا برای مواد غذايی سوبسيد شده، افزايش يافته بود. زيرا مردم توانايی کمتری برای خريد کالاهای اساسی ديگر مانند برنج و اسپاگتی داشتند که قيمت شان در نتيجه بالا رفتن بهای نفت و کمبود محصول، بطور شديد رشد کرده بود.
سه سال پيش فعالين سياسي، چندين حرکت اعتراضی عليه افزايش قيمت مواد غذايی سازمان دادند که از بعضی لحاظ، نويد دهنده قيام امسال بود. در آن زمان نيز اعتصاب و اعتراض ها بخشا از راه ايميل، پيامک و اينترنت، سازماندهی شد. اما دولت توانست اين حرکت ها را با افزايش 30 درصدی دستمزد کارگران بخش دولتي، دستگيری تعدادی از سازمان دهندگان اعتراض ها و تهديد ديگران، کنترل کند.
اما دولت جديد نظاميان، اکنون با کارگرانی روبروست که ديگر از حاکمان نمی ترسند.
http://www.guardian.co.uk/world/2011/feb/14/egypt-army-strikes-workers
25 بهمن وپی آمدهای آن
تقی روزبه
حضورگسترده مردم در25 بهمن رژيم را غافلگير،مضطرب وخشمگين ساخت.شايد کسی نتواند اظهارنظرقاطعی درموردتعدادشرکت کنندگان بکند،اما اجماع گزارشات پيرامون گستردگيآن، محتوای قاطع مطالبات مطرح شده وعکس العمل هائی که ازهرسو-بويژه رژيم-برانگيخته، اين روز را به روز مهمی درتقويم رويدادهای جنبش اعتراضی تبديل کرده است.دراينجا نگاهی داريم به مهم ترين دلايل آن:
-چنانکه می دانيم بدليل گستردگی سرکوب وتاکتيک اصلی رژيم برای جلوگيری ازشکل گيری تظاهرات متمرکزوسراسري، تجمعات گوناگونی درنقاط مختلف(ونه فقط درتهران بلکه هم چنين درچندين شهرستان) تشکيل گرديد.حتی خبرگزاری دولت ازرقم سرجمع ده هزارمعترض سخن به ميان آورد.پيام های بيسيمی و محرمانه مبادله شده درميان نيروهای انتظامی تعدادشرکت کنندگان يکی ازاين تجعات متعدد را حدود شش هزارتن برآوردمی کند.علاوه براين تناقض بين ادعاهای تبليغاتی رژيم مبنی بر وجودچندصدنفرباعکس العمل غيرعادی رژيم اعم ازدامنه بسيج نيروها ودامنه خشم رژيم،بخوبی برملاکننده ماهيت دوگانه رفتاررژيم ودروغ پردازی های آن است.درواقع اينهمه هياهووخشم وجنون برانگيخته شده،عليرغم ادعاهای ظاهری اش مبنی براينکه خبری نبوده است، بدان دليل صورت می گيرد که رژيم برای مقابله باواقعيتی که حاضربه اذعانش نيست،نيازمند بسيج نيروهای خوداست. تعداد گزارش های ويدئوئی وغيرويدئوئی درمورد حضورگسترده مردم درخيابانها وسراسرپياده ها رو، حاکی است از حضورچندصدهزارنفری مردم بوده است.
-فقط گستردگی شرکت کنندگان منشأ خشم ونگرانی رژيم نبوده است.بلکه بيش ازآن مشاهده نشانه هائی مهم ازبی خاصيت شدن حربه سرکوب نيزدخيل درآن هست.اهميت اين تجمع بزرگ ازآنجاست که درپی َنسق گيری ازمردم وجوانان واجرای يک دوره طولانی سرکوب سنگين،اعدام وبگيروبه بندهای گسترده ای که درآن جرم سنگ پراکنی ونفس حضوردرخيابان معادل محاربه با نظام عنوان شده،صورت گرفته است. واگر درنظربگيريم که حربه سرکوب وايجاد رعب مهمترين ابزاررژيم برای کنترل وخاموش کردن جنبش به شمارمی رود،بروزنشانه هائی درکند شدن آن فاجعه ای است درحد آغاز يک پايان. رژيم درچهارچوب چنين سياستی بامشاهده بی خاصت شدن داروی بکارگرفته، دربرابرافزايش دوزسرکوب قرارگرفته است.واين درشرايطی است که درجهان کنونی سرکوب مستقيم وگسترده به عنوان ابزارعمده بقا يک حکومت با دشواری های روزافزون و عظيمی مواجه است که اعتبارچنين سياستی را بزيرسؤال می برد. درهرحال وقتی تعدادهرچه بيشتری ازمردم به بی اثرشدن عنصرسرکوب پی می برند ،بهمان اندازه به روحيه مبارزجوئی وريسک پذيری افزوده شده وخطر تسخيردوباره خيابانها جدی می شود.
- محتوای قاطع شعارها وآماج قراردادن کانون اصلی قدرت-اصل ولايت فقيه- وبکارگيری شيوه های قاطع ترمقابله بروشنی خصلت ساختارشکن وعزم به زيرکشيدن جمهوری اسلامی را به نمايش گذاشت. حضورمجدد مردم درخيابان آشکارامبين يک نافرمانی مدنی-اجتماعی بودکه عليرغم منع رسمی وهشدارهای رژيم صورت گرفت وتمرين خوبی برای نبردهای آتی بود.تجربه انقلاب بهمن وبطوراخص تجربه مردم مصر(درموردناديده گرفتن فرمان منع عبوومرور)برای نسل جديد حاوی اين درس گرانبها بوده است که بدون زيرپاگذاشتن بايد ونبايدهای رژيم،امکان يک مبارزه قاطع وتعيين کننده عليه استبدادناممکن است.
واقعيت تلخی که دراين رابطه شاهدش بوديم،تصميم به ارتکاب جنايت توسط جنايتکاران حاکم بود.آنها وقتی حضوربی مهابای جمعيت را مشاهده کردند برآن شدند تابرای زهرچشم گرفتن ازمردم وبرخ کشيدن هزينه مقاومت، آن را به خون بکشند.
-تاکتيک رژيم دراين رابطه باتوجه به شرايط منطقه و جهان اقدام به ارتکاب محدود جنايت وافکندن مسئوليت آن به دوش خود معترضان بودتاباصطلا با يک تيرچند نشان زده باشد. باوقاحت بی مانندی که فقط ازدست نظامی به غايط منحط وفاسد هم چون جمهوری اسلامی برمی آيد،بافراربه جلو مسؤليت جنايت خود را به گردن مخالفين(وبرخی گروهای برانداز)می اندازدتا ضمنا شرايط را برای سرکوب مخالفين و اعمال خشونت های بيشتربعدی هموارکند.درحقيقت جعل کارت بسيجی برای يک دانشجوی ترورشده و مخالف ومبادرت به معرکه گيری های مشمئزکنده ای هم چون "شهيددزدی" و برگزاری مراسم تدفين ونظايرآن، نفشه شوم تنظيم کنندگان کندذهن اين سناريور را به نمايش می گذارد که خوشبختانه تاهمين جاهم با هوشياری معترضين وازجمله دانشجويان مبارز دانشگاه هنر ئوطئه هايشان خنثی شده و لقمه درگلويش گيرکرده است.
-نمی توان انکارکرد که دراصل اين قاطعيت بدنه جنبش است که اصلاح طلبان و"رهبران نمادين جنبش سبز" را وادارساخته است که برای حفظ موقعيت دشوار خود، درعمل،تاحدمعينی ازشعارها وبرنامه ها وظرفيت های رسمی ومعطوف به چهارچوب نظام فراتررفته وبرشعارهای سرنگون طلبانه جنبش و بسترتاکتيکی جدا ازمراسم رسمی رژيم ونافرمانی مدنی-اجتماعی مردم صحه بگذارند. گرچه،چه اطلاعيه جبهه مشارکت قبل از25 بهمن وچه اطلاعيه داده شده پس ازراه پيمائی توسط موسوی تلاشی بود برای تعديل آن رويکرد و درراستای تأکيد برمواضع رسمی .
6-دقيقا يکی ازعوامل مهم عربده وخط ونشان کشيدن های جناح حاکم نسبت به مخالفين خود، عبورازهمين خط قرمزهابود که رژيم آن را برکروبی وموسوی هرگز نخواهدبخشيد.طوفانی ازتهديد وآژيستاسيون برای دستگيری ومحاکمه وحتی اعدام موسوی وکروبی ومفسدفی الارض خواند آنها و يا تهديد به خلع لباس خاتمی وموارد مشابه نشاندهنده آن است که رژيم درطی اين چندروزگذشته تاچه حد درگيراتخاذ تصميم نهائی برای خاموش کردن به اصطلاح صدای سران فتنه- که به زعم آنها همراهی باشمنان خارجی بوده وسبب تشويق مردم به حضوردرصحنه گرديد �بوده است.هنوزهم نمی توان از عملياتی کردن تصميم نهائی خود برای بازداشت ومحاکمه آنها سخن گفت.بنظرمی رسد عليرغم همه خط ونشان کشيدن ها، هنوزهم رژيم نگران پی آمدهای محتمل اقدام خود است وبنظرمی رسد آنگونه که رئيس قوه قضائيه درآخرين واکنش رژيم اعلام داشته ،نظام(ورهبری) هنوززمان کنونی را برای دستگيری وزندان ومحاکمه به مصلحت نظام نمی داند. برطبق همين تصميم واکنش ها معلوم می گردد که آنها براين نظرشده اند که فعلا اجازه فعاليت وبقول خودشان اعلاميه پراکنی به آنها ندهند. معنای اين تصميم چيزی جزحصرخانگی وکنترل همه جانبه رفت وآمدها وقطع ارتباطات آنها نخواهد بود.
-علاوه براين شاهد بازخورد سريع اعتراضات 25 بهمن دردورن حاکميت نيزهستيم که حاکی ازتشديد تضادهای درونی وورود آن به فازجديدی ازمنازعات درون جناحی است پخش شعارهائی مرگ بررفسنجانی ازصداوسيما برای اولين بار وبرگزاری تحصن دربرابرمنزل او وتهديد به خلع مسؤليت درترييونهای مختلف وياهشدارمجلس به وی درمورد ضرورت داشتن بصيرت ونيز به تعطيل کشاندن کلاس های وحيد خراسانی و...همه همه نشان ميدهندکه رژيم درآستانه مبادرت به يک جراحی دردناک درونی برای يک دست کردن صفوف خويش است .ازآنجاکه اين شتربه دم درب نزديک ترين عناصرازرده بنيان گذاران وخوديها رسيده است، اقدام به آن هم دردناک تروخونين تراست وهم با پی آمدهای نامعلومی که معلوم نيست تاچه حد قابل کنترل باشد. بخصوص با توجه به برخی گزارشات مبنی بر انتقال اين تضادها به درون ارگانهای سرکوب وعدم مقابله برخی ازعناصر اين ارگانها بامردم،بخصوص با توجه به شعارها ودعوت مردم ازآنها برای اجتناب از روياروئی با تظاهرکنندگان درصحنه عمل، باتوجه به تجربه مصروتونس ،خطرخارج شدن اوضاع ازکنترل بازهم بيشترمی شود. درهرحال حفظ انسجام ازطريق خود خواری يعنی حذف لايه به لايه طبقه سياسی حاکم-راهی که رژيم برای بقاء خود برگزيده است- نه فقط به معنی شکننده ترشدن کليت آن وبخشی ازفرايند فروپاشی است،بلکه هم چنين موجب بازتوليد و سربازکردن سريع تضادها درهمان محدوده تنگ ترشده است.
-بی ترديد ازديگردستاوردهای تظاهرات 25 بهمن همبستگی مبارزات مردم ايران ومنطقه است. جای پای تحولات منطقه وتأثيرمثت برآن برشعارهای داده شده و درتقويت روحيه مبارزاتي،بروشنی درتظاهرات 25 بهمن مشاهده می شود.بديهی است که گسترش اين همبستگی متقابل می تواند موقعيت اسلام سياسی را چه درداخل ايران وچه درمنطقه تحت فشارقراربدهد وباين ترتيب يکی ديگرازابزارهای مهم تبليغاتی رژيم را فلج کند.درهمان حال ميزان ودامنه فشاربه رژيم درمقياس جهانی هم روبافزايش است.
-برطبق اخبارمنتشرشده، دستگاه های امنيتی 1500 نفر را دستگيرکرده وطبق گفته مقامات قضائی-امنيتی اين تعداد هم چنان درحال گسترش است.تجمع صدها خانواده درمقابل زندان اوين که رژيم آنها را نيزتهديد به بازداشت کرده است، بيان گرهمين واقعيت است. دراين رابطه تداوم وتشديد مبارزه برای کندکردن ونهايتا ازکارانداختن حربه سرکوب وآزادکردن زندانيان ازطريق تداوم و گسترش کارزارهای جهانی وافزايش فشاربررژيم، هم چنان ازنخستين اولويت هاست.
2011-02-18 29-11-89 تقی روزبه http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com
29 بهمن 1389
عکس وفيلم:اکبر امینی جوان شجاع بر بالای چرثقیل ـ در ۲۵بهمن ـ در خطر اعدام فوریه 18, 2011 — جنبش خرداد اکبر امینی جوان شجاع بر بالای چرثقیل ـ در ۲۵بهمن ـ در خطر اعدام فیلم شجاعت این جوان را در اینجا ببیند! فیلم شجاعت این جوان را در اینجا ببیند! فیلم شجاعت جوان داغدار از زاویه دیگری فیلم دیگری از این اقدام شجاعانه اکبر امینی جوان شجاع بر بالای چرثقیل ـ در ۲۵بهمن ـ در خطر اعدام جوان شجاع ۲۵ بهمن شناسایی شد: اکبر امینی در خطر اعدام حوان شجاع داغدیده ایرانی بر بالای چرثقیل ـ او دنیا را تکان خواهد داد جوانی که در روز ۲۵ بهمن از جرثقیل بالا رفته بود و توسط نیرو های امنیتی بازداشت شد، شناسایی شد. خانواده او توسط نیروهای امنیتی تحت فشار برای انجام مصاحبه با صدا و سیما و اعلام عدم ثبات روانی اکبر هستند و امکان دارد حکم اعدام نیز برای وی صادر گردد. اکبر امینی که در جریان اعتراضات سال گذشته نیز چند ماهی باز داشت بوده، در روز حادثه به همراه پارچه های سبز و تصویری از شهدا بالای جرثقیل رفته بود. وی گردن خود را با طناب آبی به جرثقیل بسته بود تا در صورت دخالت ماموران به دار آویخته شود. اما ماموران امنیتی با آوردن خانواده وی به محل وی را مجبور به پایین آمدن کردند. بر ماست تا با بر سر زبان آوردن اسم وی از سوء استفاده ماموارن امنیتی از گمنامی وی جلوگیری کنیم. منبع خبر : انجمن سبزها فیلم شجاعت این جوان را در اینجا ببیند! فیلم شجاعت جوان داغدار از زاویه دیگری فیلم دیگری از این اقدام شجاعانه
عکس وفيلم:اکبر امینی جوان شجاع بر بالای چرثقیل ـ در ۲۵بهمن ـ در خطر اعدام
فوریه 18, 2011 — جنبش خرداد اکبر امینی جوان شجاع بر بالای چرثقیل ـ در ۲۵بهمن ـ در خطر اعدامفیلم شجاعت این جوان را در اینجا ببیند!
فیلم شجاعت این جوان را در اینجا ببیند!
فیلم شجاعت جوان داغدار از زاویه دیگری فیلم دیگری از این اقدام شجاعانه
اکبر امینی جوان شجاع بر بالای چرثقیل ـ در ۲۵بهمن ـ در خطر اعدام
جوان شجاع ۲۵ بهمن شناسایی شد: اکبر امینی در خطر اعدام
حوان شجاع داغدیده ایرانی بر بالای چرثقیل ـ او دنیا را تکان خواهد داد
جوانی که در روز ۲۵ بهمن از جرثقیل بالا رفته بود و توسط نیرو های امنیتی بازداشت شد، شناسایی شد. خانواده او توسط نیروهای امنیتی تحت فشار برای انجام مصاحبه با صدا و سیما و اعلام عدم ثبات روانی اکبر هستند و امکان دارد حکم اعدام نیز برای وی صادر گردد. اکبر امینی که در جریان اعتراضات سال گذشته نیز چند ماهی باز داشت بوده، در روز حادثه به همراه پارچه های سبز و تصویری از شهدا بالای جرثقیل رفته بود. وی گردن خود را با طناب آبی به جرثقیل بسته بود تا در صورت دخالت ماموران به دار آویخته شود. اما ماموران امنیتی با آوردن خانواده وی به محل وی را مجبور به پایین آمدن کردند. بر ماست تا با بر سر زبان آوردن اسم وی از سوء استفاده ماموارن امنیتی از گمنامی وی جلوگیری کنیم. منبع خبر : انجمن سبزها
فیلم شجاعت این جوان را در اینجا ببیند!
فیلم شجاعت جوان داغدار از زاویه دیگری
فیلم دیگری از این اقدام شجاعانه
بازيگران زن اين فيلم، ليلا حاتمی، سارينا فرهادی و ساره بيات و بازيگران مرد آن پيمان معادی، بابک کريمی و شهاب حسينی هستند. «جدايی نادر از سيمين» به کارگردانی اصغر فرهادی در روزهای ۲۶ و ۲۷ بهمن در جشنواره بينالمللی فيلم برلين نمايش داده شد و قرار است فردا نيز به روی پرده برود. از زمان نمايش «جدايی نادر از سيمين» در برليناله عموم صاحبنظران و منتقدان سينما اين فيلم را شايسته دريافت جايزه خرس طلايی دانستند. اصغر فرهادی دو سال پيش نيز موفق شده بود با فيلم «درباره الی» جايزه خرس نقرهای پنجاه و نهمين دوره جشنواره برلين را از آن خود کند. «جدايی نادر از سيمين» هم مانند «درباره الی» به سويههای پنهان در رفتار انسانها میپردازد. سيمين و همسرش نادر قصد دارند از ايران به کشور ديگری مهاجرت کنند. مقدمات سفر فراهم شده که نادر ناگهان ترديد میکند و بهدليل پدرش که به بيماری آلزايمر مبتلاست از مهاجرت صرفنظر میکند. کار اين زن و شوهر به جدايی میکشد، سيمين از دادگاه خانواده تقاضای طلاق میکند و وقتی که با تقاضای او موافقت نمیشود، به خانه پدرش برمیگردد. تنها فرزند آنها، ترمه اما تصميم میگيرد پيش پدرش بماند. نادر که بهدليل گرفتاریهای زندگی روزانه از عهده پرستاری پدر بهتنهايی برنمیآيد، زنی بهنام راضيه را به پرستاری از پدرش میگمارد. راضيه باردار است و به خانوادهاش اطلاع نداده که در نزد نادر کار میکند. يک روز که نادر به خانه برمیگردد، میبيند راضيه پدرش را به ميز طنابپيچ کرده و پی کاری از خانه بيرون رفته است. وقتی راضيه برمیگردد، نادر او را بهسختی مجازات میکند. اما همزمان تصوری که دخترش، ترمه از او در ذهن دارد کاملاً ويران میشود. اصغر فرهادی در نشست خبری «جدايی نادر از سيمين» در روز سهشنبه ۲۶ بهمن گفت: «يکی ازجنبههای اين فيلم چالشی است که ميان طرفداران سنت و طرفداران زندگی مدرن وجود دارد.» جايزه بزرگ هیأت داوران را فيلم «اسب تورين» ساخته بلا تار، فيلمساز نامی مجارستانی و رقيب تنگاتنگ اصغر فرهادی در اين دوره از جشنواره، از آن خود کرد. اين فيلم که از قلمرو سينمای مؤلف میآيد، امضای کارگردان را پای خود دارد: نماهای طولانی، حرکت کند دوربين، تصاوير سياه و سفيد و ديالوگهای بسيار موجز و کوتاه. خرس نقرهای بهترين کارگردانی اين دوره را اولريش کوهلر، فيلمساز آلمانی به خاطر فيلم «بيماری خواب» به دست آورد. خبرگزاری آلمان نوشته است که ايزابلا روسلينی، رئيس هیأت داوران امسال و همکارانش با انتخابهای خود به دليل فشارهای مختلف بر سينماگران ايرانی در اين کشور، از آنها پشتيبانی کردهاند. افزون بر سانسور شديد در سينمای ايران، جعفر پناهی، فيلمساز مطرح ايرانی که جايزه خرس نقرهای سال ۲۰۰۶ را با فيلم «آفسايد» برنده شد به شش سال حبس تعزيری و ٢٠ سال محروميت از ساختن فيلم، فيلمنامهنويسی و سفر به خارج از کشور محکوم شد. جعفر پناهی امسال عضو هيأت داوران جشنواره برلين بود اما به دليل محکوميت قضايیاش نتوانست به جشنواره بيايد. اصغر فرهادی کارگردان و فيلمنامهنويس ۳۸ ساله ايرانی تاکنون سه بار در سالهای ۱۳۸۴، ۱۳۸۷ و ۱۳۸۹ برنده جايزه سيمرغ بلورين بهترين کارگردانی در جشنواره فيلم فجر شدهاست. فرهادی مجموعه تلويزيونی داستان يک شهر را در سال ۱۳۷۸ - ۱۳۸۰ و سپس فيلمهای بلند رقص در غبار (۱۳۸۱)، شهر زيبا (۱۳۸۲)، چهارشنبهسوری (۱۳۸۴) و درباره الی (۱۳۸۷) ساخت. فيلمها و نمايشنامههای او همواره از مطرحترين آثار سينمای ايران بهشمار آمدهاند.
بازيگران زن اين فيلم، ليلا حاتمی، سارينا فرهادی و ساره بيات و بازيگران مرد آن پيمان معادی، بابک کريمی و شهاب حسينی هستند.
«جدايی نادر از سيمين» به کارگردانی اصغر فرهادی در روزهای ۲۶ و ۲۷ بهمن در جشنواره بينالمللی فيلم برلين نمايش داده شد و قرار است فردا نيز به روی پرده برود.
از زمان نمايش «جدايی نادر از سيمين» در برليناله عموم صاحبنظران و منتقدان سينما اين فيلم را شايسته دريافت جايزه خرس طلايی دانستند.
اصغر فرهادی دو سال پيش نيز موفق شده بود با فيلم «درباره الی» جايزه خرس نقرهای پنجاه و نهمين دوره جشنواره برلين را از آن خود کند.
«جدايی نادر از سيمين» هم مانند «درباره الی» به سويههای پنهان در رفتار انسانها میپردازد.
سيمين و همسرش نادر قصد دارند از ايران به کشور ديگری مهاجرت کنند. مقدمات سفر فراهم شده که نادر ناگهان ترديد میکند و بهدليل پدرش که به بيماری آلزايمر مبتلاست از مهاجرت صرفنظر میکند.
کار اين زن و شوهر به جدايی میکشد، سيمين از دادگاه خانواده تقاضای طلاق میکند و وقتی که با تقاضای او موافقت نمیشود، به خانه پدرش برمیگردد.
تنها فرزند آنها، ترمه اما تصميم میگيرد پيش پدرش بماند. نادر که بهدليل گرفتاریهای زندگی روزانه از عهده پرستاری پدر بهتنهايی برنمیآيد، زنی بهنام راضيه را به پرستاری از پدرش میگمارد. راضيه باردار است و به خانوادهاش اطلاع نداده که در نزد نادر کار میکند.
يک روز که نادر به خانه برمیگردد، میبيند راضيه پدرش را به ميز طنابپيچ کرده و پی کاری از خانه بيرون رفته است. وقتی راضيه برمیگردد، نادر او را بهسختی مجازات میکند. اما همزمان تصوری که دخترش، ترمه از او در ذهن دارد کاملاً ويران میشود.
اصغر فرهادی در نشست خبری «جدايی نادر از سيمين» در روز سهشنبه ۲۶ بهمن گفت: «يکی ازجنبههای اين فيلم چالشی است که ميان طرفداران سنت و طرفداران زندگی مدرن وجود دارد.»
جايزه بزرگ هیأت داوران را فيلم «اسب تورين» ساخته بلا تار، فيلمساز نامی مجارستانی و رقيب تنگاتنگ اصغر فرهادی در اين دوره از جشنواره، از آن خود کرد.
اين فيلم که از قلمرو سينمای مؤلف میآيد، امضای کارگردان را پای خود دارد: نماهای طولانی، حرکت کند دوربين، تصاوير سياه و سفيد و ديالوگهای بسيار موجز و کوتاه.
خرس نقرهای بهترين کارگردانی اين دوره را اولريش کوهلر، فيلمساز آلمانی به خاطر فيلم «بيماری خواب» به دست آورد.
خبرگزاری آلمان نوشته است که ايزابلا روسلينی، رئيس هیأت داوران امسال و همکارانش با انتخابهای خود به دليل فشارهای مختلف بر سينماگران ايرانی در اين کشور، از آنها پشتيبانی کردهاند. افزون بر سانسور شديد در سينمای ايران، جعفر پناهی، فيلمساز مطرح ايرانی که جايزه خرس نقرهای سال ۲۰۰۶ را با فيلم «آفسايد» برنده شد به شش سال حبس تعزيری و ٢٠ سال محروميت از ساختن فيلم، فيلمنامهنويسی و سفر به خارج از کشور محکوم شد.
جعفر پناهی امسال عضو هيأت داوران جشنواره برلين بود اما به دليل محکوميت قضايیاش نتوانست به جشنواره بيايد.
اصغر فرهادی کارگردان و فيلمنامهنويس ۳۸ ساله ايرانی تاکنون سه بار در سالهای ۱۳۸۴، ۱۳۸۷ و ۱۳۸۹ برنده جايزه سيمرغ بلورين بهترين کارگردانی در جشنواره فيلم فجر شدهاست.
فرهادی مجموعه تلويزيونی داستان يک شهر را در سال ۱۳۷۸ - ۱۳۸۰ و سپس فيلمهای بلند رقص در غبار (۱۳۸۱)، شهر زيبا (۱۳۸۲)، چهارشنبهسوری (۱۳۸۴) و درباره الی (۱۳۸۷) ساخت. فيلمها و نمايشنامههای او همواره از مطرحترين آثار سينمای ايران بهشمار آمدهاند.
اشتراک در:
پستها (Atom)