نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۰, جمعه

مادر مجید توکلی: ترا بخدا بگذارید صدای مجید را بشنوم

:
  مجید توکلی که از شانزده آذر هشتاد و هشت تاکنون در زندان بسر می برد همچنان از حق مرخصی محروم است. این دانشجوی سبز دربند که به دلیل بازداشت‌های متعدد و ماههای انفرادی به "شرف جنبش دانشجویی" معروف شده است، در بهمن ۸۹ به شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه فراخوانده شد تا مورد محاکمه قرار بگیرد این در حالی است که به وکیل و خانواده توکلی اطلاعی داده نشده بود. قاضی مقیسه رئیس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب از وی خواسته بود که با تکذیب بیانیه‌های منتشر شده و نوشته‌هایی که به بیرون از زندان فرستاده است، از سایت ها و عاملان انتشار این مطالب نیز اعلام شکایت کند که پس از مخالفت مجید توکلی، نهایتا در دادگاهی شش ماه زندان به دوران محکومیت وی اضافه شد.

مادر مجید توکلی با اشاره به اینکه هیجده ماه است که نتوانسته فرزند خود را ببیند، می گوید: " هیجده ماه است که او را ندیدم و از بهمن ماه که تلفنش را قطع کردند از شنیدن صدای پسرم هم محروم هستم. من دیروز به زندان زنگ زدم و شرایط مریضی ام را برایشان گفتم و به آنها گفتم انتظار زیادی ندارم فقط می خواهم حداقل صدای مجید را بشنوم ترا بخدا بگذارید صدای مجید را بشنوم اما گفتند دست ما نیست. برای یک مادر هیجده ماه فرزندش را نبیند و چهار ماه صدای او را نشنود خیلی عذاب آور است آن هم در یک کشور اسلامی! حالا مجید که در زندان است بعنوان یک زندانی حق و حقوقی دارد یا نه؟ و یا خانواده زندانیان سیاسی حق و حقوقی دارند یا نه؟"

مجید توکلی در تاریخ ۱۶ آذر ماه بعد از مراسم روز دانشجو در مقابل دانشگاه پلی تکنیک توسط مامورانی که منتظر وی بودند بازداشت شد. توکلی به ۸ سال زندان محکوم شد که حکم وی به قرار زیر است: ۵ سال به دلیل اجتماع و تبانی، ۲ سال توهین به رهبری، ۱ سال تبلیغ علیه نظام، ۶ ماه توهین به رئیس جمهور، ۵ سال محرومیت از فعالیت سیاسی و ۵ سال ممنوع الخروج از کشور.

گفتنی است در پی استقبال زیاد دانشجویان سراسر کشور از اعتصاب روز یکشنبه 25 اردیبهشت، گروهی از دانشجویانِ سبزِ دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک تهران) طی بیانیه ای اعلام کرده بودند: "ما دانشجویان دانشگاه امیرکبیر به پاس مقاومت های "اسطوره" و "شرف" جنبش دانشجویی مجید توکلی که اخیرا نیز شش ماه دیگر به حکمش اضافه شده، روز ٢۵ اردیبهشت را سبز می کنیم."

به همین مناسبت "جرس" با مادر مجید توکلی در خصوص دلتنگی ها و خواسته هایش به گفتگو پرداخته که متن آن در پی می آید:

خانم توکلی الان چند وقت است که از مجید بی خبر هستید؟

هیجده ماه است که او را ندیدم و از بهمن ماه که تلفنش را قطع کردند از شنیدن صدای پسرم هم محروم هستم. فقط فروردین ماه برادر مجید توانسته بود او را ملاقات کند.

وضعیت روحی مجید چطور بود؟

وضعیت روحی اش خیلی خوب بود و شکر خدا بسیار مقاوم و صبور است. الان من و پدرش بیمار هستیم نمی توانیم به تهران برویم و او را ملاقات کنیم. زمانی هم که خبر اعتصاب غذای زندانیان سیاسی از جمله مجید را از خانواده ها شنیدم نگران شدم از بهمن ماه هم که تلفن مجید را قطع کرده اند شرایط روحی خوبی ندارم.

برای درخواست مرخصی یا وصل تلفن چه اقدامی کرده اید؟

من دیروز به زندان زنگ زدم و شرایط مریضی ام را برایشان گفتم و به آنها گفتم انتظار زیادی ندارم فقط می خواهم حداقل صدای مجید را بشنوم. ترا بخدا بگذارید صدای مجید را بشنوم اما گفتند دست ما نیست. برای یک مادر هیجده ماه فرزندش را نبیند و چهار ماه صدای او را نشنود خیلی "عذاب آور" است آن هم در یک کشور اسلامی! حالا مجید که در زندان است بعنوان یک زندانی حق و حقوقی دارد و یا خانواده زندانیان سیاسی حق و حقوقی دارند یا نه؟

به شما نگفتند با این وضعیت جسمانی اتان با چه کسی صحبت کنید تا به فرزندتان اجازه تماس تلفنی بدهند؟

گفتند برو دفتر دادستانی درخواست بده من هم گفتم اگر من بیمار نبودم می توانستم بروم دفتر دادستانی که می آمدم ملاقات. مشکل این است که من و پدرش مریض هستیم و نمی توانیم از خانه بیرون بیایم. بخدا من الان هفده ماه است نتوانسته ام از خانه بیرون بیایم. من به آنها گفتم روزهای ملاقات فکر کنید من آمده ام ملاقات، چند دقیقه بگذارید مجید با تلفن با مادرش حرف بزند اما گفتند نمی شود. بخدا نمی دانم چکار کنم؟ (به علت گریه مدتی گفتگو قطع شد)

دوست دارم مجید را ببینم و صدایش را بشنوم، بیاید من را ببرد دکتر...بخدا من یک مادرم دوست دارم صورت فرزندم، صدایش را بشنوم، چه بگویم، دردم را به کی بگویم؟ اما دردی که خدا به من داده صبرش را هم می دهد دوری و بی خبری از مجید همه اش درد است اما چه کنم جز تحمل.

مجید که کاری نکرده یک دانشجوی این مملکت است، سخنرانی کرده، اگر یک دانشجو نتواند حرف بزند پس کی باید حرف بزند؟! مجید فقط حقایق و حرف ملت را زده، کاری نکرده است. بخدا مجید حقش نیست در زندان باشد، آخه چه گناهی کرده؟

چند وقت پیش یک دادگاهی برای مجید تشکیل دادند و شش ماه برایش دوباره حکم زدند از این موضوع اطلاع دارید؟

ما از طریق دوستان شنیدیم که دوباره برای او در زندان دادگاه تشکیل داده اند. نه به ما، نه به وکیلش اطلاع دادند و مجید هم که تلفنش قطع بود و ما هیچ خبری ازش نداشتیم. این خبر خیلی ناراحت کننده بود، آخه کسی که در زندان است دوباره دادگاه برایش تشکیل بدهند و برایش حکم بزنند، دیگر نمی دانم چه بگویم!

خانم توکلی با توجه به اینکه به شما گفته اند دادستان باید اجازه تماس تلفنی و مرخصی بدهد و شما هم مریض هستید و توانایی رفتن به تهران و دفتر دادستانی را ندارید، از همین تریبون با دادستان حرفهایتان را بزنید؟

من چیز زیادی نمی خواهم فقط بگذارند مجید یک تماس تلفنی با من بگیرد تا من با این حال مریض صدایش را بشنوم. بخدا من هم مادرم و احساس مادری دارم، فکر کنند من رفته ام ملاقات و بگذارند مجید یک تلفن به من بزند. من که بیمارم و نمی توانم ملاقات بروم حداقل صدای فرزندم را بشنوم. من از دادستانی، از رئیس قوه قضاییه و از هر مسئولی که صدای من را می شنود خواهش می کنم بگذارند یک مادر صدای فرزندش را بشنود. بخدا اینقدر دلم تنگ می شود، کنار گوشی تلفن می نشینم و دعا دعا می کنم مجید زنگ بزند اما غروب قلبم می گیرد و گریه می کنم و شب از کنار تلفن پامی شوم...

در پایان هم از همه دوستانی که به ما سر می زنند و با تلفن دلداریمان می دهند تشکر می کنم و من با صدای اینها زنده هستم و به امید روزی که همه زندانیان از جمله مجید من "آزاد" شوند.

با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.

شام - داريا - اطلاق النار على المتظاهرين جمعة الحرية 20-5

شام - البوكمال - إطلاق نار حي على المتظاهرين 20-5-2011

فراموشتان شده قلم در دست دشمن است؟

فراموشتان شده

 قلم در دست

دشمن است؟

رضانافعی
پس از انتشار مقاله ” لیبی، با نام رمز دموکراسی، کشوری آباد را ویران کردند ” یکی از خوانندگان محترم، با نام صبا عادل، بقول معروف ” کامنتی” برای من فرستاد که آنرا بی کم و کاست ، می خوانید:
با درود فراوان. نمیدانم با این ارقام و شرح اوضاع لیبی یقینا  می خواهید بگوئید که دوران قذافی زمان بالندگی و پیشرفت لیبی بوده؟ واقعا اینطور فکر میکنید؟ عناد و دشمنی با غرب و غرب ستیزی و متوسل شدن به تحلیل های احزاب کمونیستی با رویکردهای دهه های 60 و 70 یک ذهن گرائی مطلق و واپسگرائی میباشد. زمانی حزب توده ایران با چاپ کتاب های کم حجمی دست به اشاعه طرز تفکری میزد بنام راه رشد غیر سرمایه داری. نویسده اولیانفسکی و عجیب پافشاری می کرد و مطمئن بود. این امار را نگاه دارید. نگاهی به کوبا کنید. انجا که خبری از حمله ناتو نیست. واقعا تبلیغ انچه که شما بنام کمونیست، البته داخل پرانتز که به این شکل و شیوه در هیچ کدام از اثار کلاسیک دیده نشده می کنید، فقط منتهی به یک کشور عقب افتاده استبداد زده و منزوی که فقط ریشه در غرب ستیزی دارد. نگاهی به تحلیل های خود بیاندازید. بی دلیل نیست که دقیقا نقطه نظرات جمهوری اسلامی را بیان می کند. اگر واقعا معتقد به عدالت اجتماعی و سوسیالیسم هستید نگاهی به تحلیل ها و موقعیت احزاب سوسیال دمکرات بیاندازید و ببینید کشورهائی که در چهار چوب فکری این احزاب حرکت می کنند چه پیشرفت های شگرفی در جهان دارند و گل سر سبد جامعه جهانی هستند . سوئد و نروژ و فنلاند نمونه های خوبی برای این طرز تفکر هستند. ولی انچه که شما در قالب فکری پی کا دی بیان میکنید انسان را در جبهه صدام و قذافی می نشاند.
. من  توصیه خواننده محترم را که نوشته است “نگاهی به کوبا کنید انجا که خبری از حمله ناتو نیست” بکار بستم و نگاهی به کوبا کردم. حاصل آن این است که می خوانید.

کوبا درمحاصره بازرگانی ، اقتصادی و مالی آمریکا

گزینش و ترجمه رضا نافعی
از
  ویکی پدیا

در سال 1959، انقلاب کوبا به رهبری فیدل کاسترو، به پیروزی رسید و باتیستا، دیکتاتور کوبا همراه با تمام همکارانش، یکجا،  به زباله دان تاریخ  افکنده شدند.  پیروزی جوانان کوبائی بر دیکتاتور دست نشانده، آن هم درست در چند کیومتری خاک امپریالیسم، ضربه تکان دهنده ای بود، شوک بود، برای ادعا و آبروی ابر قدرتی که آمریکای لاتین را در واقع مِلک مطلق خود می دانست. آمریکا در صدد برگرداند ن چرخ تاریخ به عقب بر آمد .

بخش نخست

روز 17 آوریل 1961حمله نظامی آمریکا به کوبا آغاز شد. عاملان حمله عبارت بودند از سیا و هوادران فراری باتیستا.
شورای امنیت سازمان ملل به بحث دربارۀ  حقوقی بودن این حمله پرداخت و کوبا خواستار محکوم ساختن آمریکا بعنوان متجاوز شد. ولی آمریکا با استفاده از حق وتوی خود مانع موفقیت درخواست کوبا گردید.
ویکی پدیا می نویسد:”  این   شکست،   فقط یک شکست نظامی نبود، از آن مهم تر آبروریزی  سیاسی برای آمریکا بود . انتقادات شدید بین المللی و داخلی از سوئی سبب از بین رفتن اعتماد به دولت جان اف کندی شد که تازه 90 روز از روی کار آمدنش گذشته بود و از سوی دیگر سبب تقویت کاسترو و انقلاب کویا گردید”.

نگاهی به گذشته

” سیاست و اقتصاد کوبا تا انقلاب کوبا بشدت زیر نفوذ آمریکا قرار داشت. مافیا هم در هاوانا پایگاه های سود آوری داشت ( از منابعی چون:  کازینو ها، روسپی خانه ها و فروش مواد مخدر. م ) … پس از انقلاب 1959 ، کوبا دست به اصلاحات عمیق زد ( از جمله سلب مالکیت از زمینداران بزرگ ، و پرداخت بهای زمین به آنها که شامل موسسات بزرگ کشاورزی آمریکا در کوبا مانند United Fruit Company  نیز می شد). از سال 1898 که اسپانیا از آمریکا شکست خورد و مجبور شد مستعمره خود، کوبا را، به آمریکا واگذار کند، تا سال 1959 ( انقلاب کویا) آمریکا خود را فعال ما یشاء در کوبا می دانست و این کشور را از هرلحاظ وابسته به خود تصور می کرد.

دخالت اقتصادی آمریکا در کوبا

نخستین گام آمریکا علیه کوبای بعد از انقلاب منع فروش نفت به کوبا بود. تصور آمریکا  این بود که چون تولید برق در کوبا مطلقا متکی بر نفت است قطع نفت موجب قطع برق خواهد شد و به  شکست انقلاب خواهد انجامید. شوروی به کمک کوبا آمد و نفت مورد نیاز را در اختیار دولت انقلابی گذاشت. آمریکا به شرکت های آمریکائی تصفیه نفت در کوبا فرمان داد که از تصفیه نفت شوروی خود داری کنند. طبق قراردادی که کوبا با این موسسات منعقد ساخته بود، انحصار تصفیه نفت به شرطی به آنها داه شده بود که نفت را صرفنظر از این که  از کدام کشور خریداری شده تصفیه کنند. ولی این شرکت های آمریکائی با سرپیچی از تصفیه نفت خریداری شده از شوروی، قرارداد را نقض کردند و  دولت کوبا مجبور شد اداره  این تصفیه خانه ها را زیر نظر حود قرار دهد.

آمریکا نفوذ خود را در کوبا از دست می دهد

دولت آمریکا از  تمام امکانات برای وارد آوردن فشار سیاسی به کوبا استفاده کرد( از جمله منع خرید شکر از کوبا و تحریم فروش قطعات یدکی به آن و غیره)  و سرانجام دست به  تحریم کامل اقتصادی آن کشور زد، اما همبستگی بین المللی انقلابیون شرق و غرب از اسپانیا گرفته تا کشورهای سوسیالیستی تمام این فشار ها را بی اثر ساخت و نقش بر آب کرد. آنگاه آمریکا روی به  دخالت نظامی علیه کوبا آورد. ( یعنی بازگشت به سیاست استعماری کلاسیک .م)

عملیات نظامی  

اما اجرای سیاست  زبان توپها که قبل از جنگ جهانی اول (1914 / 1918) بکار گرفته می شد و مؤثر بود، دیگر ممکن نبود، زیرا به دلیل ” دخالت در سیاست یک کشور دیگر “  با اعتراض بین المللی  روبرو می شد و این اعتراض عواقب  پیش بینی ناپذیر ژئو پلیتیک ، بویژه در کشورهای جهان سوم  ببار می آورد.
دولت آیزنهاور، رئیس جمهور وقت آمریکا، به سازمان سیا دستور داد طبق نمونه های قبلی عملیات PBSUCCES در گوآتمالا و عملیات آجاکس در ایران ( کودتای بیست و هشت مردادـ م) مقدمات اجرای کودتا در کوبا را فراهم آورد. نقشه این بود که نخست فراریان کوبائی تقاضای  کمک کنند و در پی آن حمله نظامی صورت گیرد. این صحنه سازی به انتخاب نیکسون به ریاست جمهوری آمریکا نیز کمک می کرد. ولی تدارک این صحنه سازی که گویا عامل این عملیات فقط خود کوبائی های فراری هستند، بموقع  تمام نشد  و در نتیجه ریچارد نیکسون هم نتوانست جانشین آیزنهاور گردد و با تفاوتی اندک انتخابات را باخت. روز. 17 فوریه 1961 ، کندی ، رئیس جمهور تازه آمریکا، از مشاوران خود پرسید  که آیا می توان ” سلاحهائی که کوبا دریافت می دارد بعنوان بهانه برای  ساقط کردن کاسترو  بکار بست ” ؟ ” آیا نمی توان ادعا کرد که هدف اصلی حمله از بین بردن بمب افکن های مدرن و راکت هائی هستند که امنیت آمریکا را تهدید می کنند ؟” . ولی این ادعا در سال 1961 بی پایه بود، زیرا سلاح های روسی که  کوبا در آن زمان در اختیار داشت اندک بود و نیروی هوائی کوبا را بمب افکن های باز مانده از دوران  باتیستا  تشکیل می دادند، که همه ساخت آمریکا بودند.
تنها بهانه ای که از لحاظ بین المللی می توانست عملیات نظامی را توجیه کند این بود که عده ای از کوبائی ها ی مقیم کوبا از آمریکا تقاضای کمک کرده اند.  چنین زمینه ای راه را برای حمله نظامی آمریکا به کوبا   باز می کرد.

تدارک حمله نظامی

سیا با تکیه بر موفقیت عملیات خود در سال 1953 در ایران و در 1945 در گواتمالا، که با تدارکی اندک دولت هائی را که با انتخابات آزاد روی کار آمده بودند، ساقط کرد، دست به کار شد. از سال 1960  در گوانمالا به ” کوبائی های تیعیدی ” آموزش هائی برای عملیات خرابکارانه  داد  و 40 نفر از آنان را مخفیانه در خاک کوبا پیاده کرد تا آنها نخست دست به تشکیل  گروه های مقاومت بزنند. ولی پس از 48 ساعت  دیگر خبری از جاسوسان  گروه عملیات 40  باز نیامد که نیامد.
سیا با توجه به نفاق زدگی احزاب مخالف داخلی پی برد که ایجاد انقلاب از داخل عملا ممکن نیست و به آموزش چند صد کوبائی مقیم خارج روی آورد ( که بعدا با نام بریگاد 2506 شناخته شدند) ماموریت آنها حمله به کوبا با حمایت آمریکا بود و  نام سری عملیات آنها   عملیات زاپاتا .

حمله به کوبا ، تدارک نقشه

   افراد این گروه عبارت بودند  از اعضای سازمان های اطلاعاتی دیکتاتور سابق باتیستا و فرزندان زمینداران بزرگ ، که تنها وظیفه آنها  حفظ قطعه زمین مسطحی بود که برای فرود آمدن هواپیما ها در نظر گرفته شده بود. آنها باید این فرودگاه موقت را تا فرود آمدن افراد ” دولت تبعیدیان” کوبا از میامی  حفظ کنند. قرار بر این بود که این افراد  بمحض پیاده شدن در خاک کوبا با دستگاههای مخابراتی خود از آمریکا تقاضای کمک نظامی کنند.   بنظر می رسید، برای انجام این عملیات، بهترین محل خلیج خوک هاست، زیرا :
ــ در منطقه باتلاقی Ciena de Zapata  قرار دارد که عملیات نظامی برای ارتش انقلابی کوبا را دشوار می سازد.
ــ در دامنه کوههای Esvambray قرار دارد که تا اواسط سالهای دهه 60 گروههای ضد انقلابی عملیات خود را علیه حکومت انقلابی از آنجا انجام می دادند.
ــ منطقه ای بود کم جمعیت   و احتمال نمی رفت که اهل محل دست به مقاومت محلی بزنند.
نقشه ای که سیا طرح کرده بود متکی بر گزارش هائی  بود که   کسانی از داخل کوبا  فرستاده بودند، کسانی  که تمام امیدشان به دخالت نظامی آمریکا بود و از گزارش ها چنین بر می آمد که گویا فضای داخلی در کوبا کاملا  ضد انقلابی است. …
روز 12 آوریل 1961، پنج روز قبل از حمله، پرزیدنت کندی اعلام کرد که ” تحت هیچ شرائطی نیروهای نظامی آمریکا در کوبا دخالت نخواهند کرد” و دولت آمریکا ” نهایت کوشش را خواهد کرد که هیچ یک از اتباع آمریکا در عملیاتی که در کوبا رخ می دهد سهمی نداشته  باشند”.

کندی، درست دو روز بعد از این قول های موکد و صریح، در 14 آوریل  به سازمان سیا فرمان داد نقشه خود را پیاده کند…

سیر وقایع

روز 15 آوریل، هواپیماهای ب 26 آمریکا، برای تدارک زمینه، سه فرودگاه کوبا را بمباران کردند. آمریکا هواپیماهای خود را با رنگ و نشان هواپیماهای کوبائی آراسته بود که بنظر آید  نیروی هوائی کوبا خود دست به عملیات علیه دولت انقلابی زده است. نیروی ضد هوائی کوبا پنج هواپیمای آمریکائی را سرنگون کرد.
روز 17 آوریل 1500 ” کوبائی های تبعیدی” از بریگاد 2506 ، تحت فرمان دو تن از اعضای سیا و با حمایت نیروی دریائی آمریکا که آنها را  از میامی به کوبا آورد، حمله خود را آغاز کردند.
نیروی هوائی کوبا که خبر داشت  دو کشتی آمریکائی حامل مهمات و اسلحه قرار است  در کجا پهلو بگیرند، هر دو کشتی را بمباران و غرق کرد.
روز 18  و 19 آوریل هواپیماهای ب 52 آمریکائی به کمک حمله کنندگان آمدند و 8 بمب ناپالم نیز بر کوبا افکندند. نیروی ضد هوائی کوبا دو هواپیمای دیگر را نیز سرنگون ساخت و سرنشینان هواپیما ها را که  از اتباع آمریکا  و از خلبان های Air National Gard ـ نیروی هوائی آمریکا بودند به جهانیان معرفی کرد.
پس از سه روز نیروی مهاجم شکست خورد . کوبا اعلام کرد که 1000 مهاجم را اسیر کرده و 90 نفر از مهاجمان نیز کشته شده اند و اسیران را در یک دادگاه علنی محاکمه کرد. بعدا کوبا اسیران مهاجم را در مقابل دریافت دارو، مواد غذائی و ماشین آلات کشاورزی که سخت به آنها نیاز داشت، به آمریکا تحویل داد. ناگفته نماند که هزینه این معاوضه را آمریکا نپرداخت بلکه بستگان اسیران خود مجبور به  گرد آوری پول و پرداخت هزینه های ضروری شدند.

بخش دوم ـ

تحریم اقتصادی کوبا



آمریکا روز 7 فوریه 1962بازرگانی و داشتن  مناسبات اقتصادی و مالی با کوبا را تحریم کرد.
در سال 1992 تحریم بصورت قانون در آمد و تحکیم شد. و نام این قانون را Cuban Demokracy Act  یعنی قانون دموکراسی برای کوبا گذاشتند. در سال 1996 کنگره آمریکا Helms- Burton Act قانون هلمز ـ برتون را به تصویب رسانید که امکانات اتباع آمریکا را برای داد و ستد با کوبا محدود می ساخت. طبق این قانون حتی موسسات غیر آمریکائی هم اجازه ندارند با کوبا داد و ستد داشته باشند و اگر با کوبا خرید و فروش کردند اجازه داد و ستد با آمریکا به آنها داده نخواهد شد. دلیل آن هم این است که این موسسات چیزهائی را خرید و فروش می کنند که اموال به سرقت رفته آمریکاست و خرید و فروش مال دزدی ممنوع است. طبق این قانون تا زمانی که دولت کوبا و جانشین آن مطالبات اساسی از آن دولت را تامین نکند هرنوع حمایت خصوصی یا عمومی از رژیم هاوانا ممنوع است.
این قانون بشدت مورد اعتراض کانادا قرار گرفت که آنرا به تمسخر گرفت و بعنوان معامله به مثل قانون  Godfrey- Milliken را بتصویب رسانید.  این قانون از دولت آمریکا طلب می کرد که کلیه اموال  هواداران انگلیس را که پس از پیروزی جنبش استقلال آمریکا مصادره شده بود به صاحبان اصلی آنها پس بدهد. توضیح آنکه در آن زمان آمریکای شمالی خود مستعمره انگلستان بود و    آمریکای شمالی انگلیس Britisch- Nordamerika   نام داشت.    ( البته   لایحه قانونی  کانادا هم هیچ وقت به اجراء گذاشته نشد).پارلمان اروپا اعلام کرد که این قانون، خود غیر قانونی است و برای اتباع اروپا   لازم الاجرا نیست.
اتحادیه اروپا این قانون را که برای دیگر  کشورهای قانون خرید و فروش وضع می کند نپذیرفت و آن را  ناقض اعتبار دیگر کشور ها دانست، سرانجام این کار به مصالحه انجامید.  پس از سرنگون ساختن هواپیماهای Brothers to the Rescue ( سازمانی متعلق به کوبائیان تبعیدی در آمریکا ـ میامی ) در سال 1996 اکثریتی از نمایندگان دو حزب جمهوری خواه و دموکرات آمریکا، قانون هلمزـ برتون را تصو یب کرد. فصل سوم این قانون تصریح می کند که حتی موسسات غیر آمریکائی هم که ” آگاهانه اموال موجود در کوبا را که متعلق به اتباع آمریکاست و بدون پرداخت خسارت مصادره شده است،  خرید و فروش  کند با پیگرد قانونی روبرو خواهد شد و ممکن است ورود مدیریت این نوع  موسسات به آمریکا  ممنوع گردد. افزون بر این، موسسات غیر آمریکائی نیز می توانند مورد تعقیب و مجازات قرار گیرند. مثلا کشتی هائی که به یک بندر کوبائی وارد شوند تا 6 ماه اجازه ورود به بنادر آمریکا را ندارند. پرزیدنت کلینتون قانون مذکور را تشدید کرد، به این صورت که آن موسساتی که درکشورهای دیگر فعالند اما از ” دختر شرکت ” های آمریکائی هستند یعنی موسسات یا شعباتی هستند که در مالکیت موسسات بزرگ آمریکائی قرار دارند، نیز اجازه داد وستد با کوبا را ندارند. ولی فروش برخی از تولیدات به کوبا بلا مانع است.
هنوز هم    این تحریم اقتصادی که  طولانی ترین تحریم اقتصادی در تاریخ معاصر است ادامه دارد. ..

در دسامیبر 1898 اسپانیا در پی شکست در جنگ اسپانیا با آمریکا کنترل کوبا را به آمریکا واگذار کرد.
28 سال بعد در سال 1926 ــ 60 درصد از صنایع تولید شکر کوبا متعلق به آمریکا بود و 95 در صد از تولیدات شکر کوبا به بازار آمریکا حمل می شد.
روز اول ژانویه 1959  با پیروزی انقلاب کوبا، باتیستا دیکتاتور کوبا، ساقط گشت و فیدل کاسترو زمام قدرت را در دست گرفت.
در 8 زوئیه 1963 آمریکا سرمایه های کوبا را در آمریکا توقیف کرد و دیگر محدودیت ها نیز تثبیت گشت.
آمریکا سفر اتباع خود به کوبا را ممنوع کرده است، البته آنها می توانند غیر مستقیم  از طریق مکزیک، باهاما یا کانادا به کوبا سفر کنند و مقامات کوبائی هم در پاسپورت آنها مهر ورود نمی زنند ولی اگر مقامات آمریکائی به سفر آنها  پی ببرند، مسافران را مورد تعقیب قضائی و مجازات قرار خواهند داد. در 26 اکتبر 2006 در آمریکا ادارۀ  تازه ای  برای تعقیب کسانی که مخفیانه به کوبا سفر کنند تاسیس شد. اگر افرادی که به کوبا سفر کرده اند شناخته شوند به پرداخت چند هزار دلار جریمه نقدی و تا 10 سال زندان محکوم  می گردند.
یاراک اوباما روز 11 مارس 2009، هفت هفته پس از گرفتن زمام کار در دست، قانونی را به تصویب کنگره رساند که طبق آن کوبائی های تابع آمریکا اجازه یافتند سالی یکبار برای دیدار اقوام خود به کوبا سفر کنند و پول بیشتری برای آنها حواله کنند.  برای صدور تولیدات کشاورزی و دارو نیز تسهیلاتی در نظر گرفته شد.
در 13 اکتبر 2009 محدودیت سفر برای آمریکائیان کوبائی تبار  و ارسال پول  از سوی آنها برای بستگانشان بکلی لغو شد. سناتور ریچارد لوگار در ماه فوریه اعلام کرد که تحریم اقتصادی   شکست  خورده است.آمریکا باید سیاستی که تا امروز در برابر کوبا داشته   مورد تجدید نظر قراردهد. تحریم اقتصادی که 47 سال از عمر آن می گذرد و به اهداف خود نرسیده  سیاستی است شکست خورده  .

تاثیرات تحریم

بررسی تاثیرات تحریم بر اقتصاد کوبا دشوار است. نخست آن که کوبا مجبور شد مجموعه اقتصاد خارجی خود را که بر پایه صادرات به آمریکا استوار بود از بنیاد تغییر دهد که خود این کار هزینه زیادی  را به کوبا تحمیل کرد. افزون بر این قطع مبادلات فنی، افزایش هزینه حمل و نقل در بازرگانی خارجی، کاهش فروش تولیدات در بازار بین المللی  که حاصل آن کاهش تولید در داخل بود و همچنین محدودیت استفاده از اعتبارات و برنامه های بین المللی ـ مثلا از صندوق بین المللی پول  و  بانک جهانی ــ .  افزایش هزینه های نظامی برای دفاع از کوبا در برابر خطراتِ نظامیِ تازه بوجود آمده، هزینه زیادی را به کوبا تحمیل کرد .
این مخارج که در سال 1987 بالغ بر 20  میلیارد دلار بر آورد شده بود تا سال 1995 به 45 میلیارد دلار افزایش یافت. و در ژوئن 1997 به 60 میلیارد دلار بالغ گشت. فقط خسارات ناشی از قانون هلمز ـ برتون به سالی یک میلیارد دلار تخمین زده شده است.
طبق محاسبات دولت کوبا در سال 2006، خساراتی که در اثر تحریم اقتصادی ( تا آن سال ـ م ) به کوبا وارد شده به 89 میلیارد دلار بالغ گشته است.

تاثیرات سیاسی

تاثیرات سیاسی تحریم چند سویه است و باید آنرا در سطوح گوناگون مورد پژوهش قرار داد. این تحریم نه تنها   مناسبات آمریکا و کوبا را تحت تاثیر قرار داد بلکه بر مناسبات هم پیمانهای دو کشور نیز تاثیر گذاشت.
به تاثیر این تحریم بر لطمه ای که به آبرو و حیثیت آمریکا وارد آورد  نیز نباید کم بها داد. در دوران جنگ سرد تقریبا تمام همپیمان های آمریکا از این تحریم حمایت کردند. با پایان چالش شرق و غرب و پیدایش آرامش پس از چالش انتظار می رفت که تحریم نیز پایان یابد. ولی بر خلاف انتظار جامعه بین المللی این طور نشد. جامعه جهانی تحریم را بازمانده از دوران جنگ سرد می دانست که امروز دیگر غیر عادلانه  و کهنه بنظر می رسد. ولی بر خلاف نظر مجمع عمومی سازمان ملل، تحریم  نه تنها لغو نگردید بلکه تشدید هم شد. و امروز، حتی دیگر کشورهائی هم که  تحریم را رعایت نکنند مورد تنبیه آمریکا قرار خواهند گرفت.

دست آوردهای کوبا

آموزش در کوبا رایگان است. آموزش ابتدائی 9 ساله اجباری است. نظام آموزشی کوبا از بهترین نظام های آموزشی آمریکای لاتین محسوب می گردد. در سال 2001 در آزمون یونسکو از شاگردان کلاسهای چهارم و پنجم  آمریکای لاتین، دانش آموزان کوبائی با فاصله زیاد بهترین نتایج را ارائه دادند. صد درصد کودکان  کوبائی  به دبستان راه می یابند، بیسوادی در کوبا به صفر رسیده است. بر اساس فهرست یونسکوUNESCO-Education for All Development Index کوبا از لحاظ آموزش و پرورش در ردیف پیشرفته ترین کشورهای جهان قرار دارد و اهالی کشور از آموزشی خوب برخودار گشته اند. کوبا بسیاری از آموزگاران خود را برای کمک به ایجاد نظام آموزشی کار آمد به دیگر کشورهای آمریکای لاتین اعزام می دارد و در مقابل از ونزوئلا نفت با قیمت مناسب دریافت می کند.  آموزش دانشگاهی در کوبا رایگان است، ولی دانشجویان متعهد می گردند پس از پایان تحصیل سه سال به  انجام خدمات اجتماعی بپردازند. تعداد نسبی دانشجویان زن در کوبا از تمام کشورهای آمریکای لاتین بیشتر است. دانشجویان کوبائی در عرصه های ریاضی، علوم طبیعی و زبان از دانشجویان دیگر کشورهای آمریکای لاتین بهترند. بخشی از آموزش دانش آموزان و دانشجویان کوبائی این است که  بطور منظم به مدارس شبانه روزی فرستاده می شوند  تا در کنار آموزش در مزارع نیز کار کنند.

نظام بهداشتی کوبا

خدمات پزشگی در کوبا برای تمام شهروندان رایگان است. هر 163 شهروند کوبائی یک پزشگ دارند. هر مجموعه مسکونی  یک پزشگ خانوادگی دارد. پزشگان خانوادگی در ساختمانهائی زندگی می کنند که در تمام کشور طبق نقشه واحدی بنا شده اند . محل کار و زندگی پزشگان در یک ساختمان قرار دارد و این بمعنی آنست که پزشگ در 24 ساعت برای بیماران قابل دسترسی است. میزان مرگ و میر نوزادان بسیار پائین است  و میزان طول عمر درکوبا، در تمام قاره آمریکا در مرتبه اول قرار دارد. در سال 2010 مرگ و میر نوزادان به رکود تازه ای رسید و به 4،5 در هزار نوزاد کاهش یافت. کوبا 6،3 در صد از درامد ناخالص ملی خود را صرف بهداشت و خدمات اجتماعی می کند.
گر چه کوبا خود یک کشور رشد یابنده است ولی ازهمان سالهای آغازین،  کمک به کشورهای آفریقا، آمریکای لاتین و آسیا، در سه عرصه نظامی،پزشگی و آموزشی، به بخشی از سیاست رسمی و عملی دولت تبدیل شد.
تعداد افرادی  که کوبا برای خدمات پزشگی به کشورهای جهان اعزام  میدارد از تعداد افرادی که World Health Organization WHO )  (  سازمان جهانی بهداشت، وابسته به سازمان ملل، برای خدمات پزشگی به کشورهای جهان می فرستد بیشتر است و از این  جهت کوبا نه تنها از تمام کشور های جهان، بدون استثناء، بلکه از سازمان جهانی بهداشت نیز جلو تر است. پزشگان و پرستاران کوبائی در کشورهای گوناگونی از جمله در هائیتی، ونزوئلا و بولیوی در آمریکای مرکزی و بعنوان مثال پس از وقوع زلزله در پاکستان، مشغول به خدمتند.
قربانیان فاجعه چرنوبیل در کوبا از خدمات رایگان برخور دارند. تا ماه مه 2009 بیست و چهار هزار کودک اوکرائینی مورد مداوا قرار گرفته بودند. طبق محاسبات صورت گرفته فقط هزینه داروئی این مداوا به 350 میلیون دلار تخمین زده شده است.
پس از زمین لرزه سختی که در سال 2005 در پاکستان رخ داد، کوبا به دلیل کمک های فوری و مؤثر خود مورد ستایش گسترده قرار گرفت. پزشگان کوبائی یگانه پزشگانی بودند که جرئت رفتن به مناطق صعب العبور کوهستانی را داشتند. و آخرین کسانی بودند که آن مناطق را ترک کردند. سالهاست که کوبا کمک های گسترده پزشگی به کشور همسایه خود هائیتی می کند. پس از وقوع زمین لرزه فاحعه آمیز سال 2010 چندین بار بر تعداد تیم های پزشگی اعزامی به هائیتی افزود و در پایان تعداد آنها به 1200 نفر رسید.
مجموعه مطالبی که در این نوشته درج شده از مقالات متعددی فراهم آمده که در دانشنامه آزاد ویکی پدیا درج شده است. برای پیشگیری از طولانی  تر شدن مطلب  از ارائه فاکت فراوان دیگر چشم پوشیدم.
***
سخنی با صبا عادل و هم اندیشان ایشان:
  جرائد آلمان گزارش دادند که آلمان قهرمان صادرات جهان شده است و بانو مرکل صدر اعظم آلمان نیز این خبر را تایید کرد. برخی از دیگرکشورهای اروپائی نیز کارنامه اقتصادی قابل ملاحظه ای دارند. نمونه های موفق دیگر چین و ژاپن در آسیا هستند. اینک،فقط برای یک لحظه ، تصور کنید که این کشورها با همان شرائطی روبرو گردند که کوبا نزدیک به پنجاه سال است با آن روبروست، یعنی محاصره اقتصادی. یعنی اجازه داد و ستد از این کشورهای پیشرفته با اقتصاد شکوفانشان گرفته شود. یک لحظه فرض کنید این کشور ها از دریافت نفت و گاز محروم گردند ( همان کاری که آمریکا با کوبا کرد)  فکر می کنید در آن صورت، از این ثروت، شکوه و جلال امروزی آنها، چقدر و تا کی باقی خواهد ماند؟ اگر سوئد و نروژو فنلاند با تحریم اقتصادی روبرو گردند، کارشان به کجا خواهد رسید؟
اگر بـاران بـه کـوهستان نـبـارد
 به سالی دجله گردد خشگ رودی.
خواننده گرامی
چرخ جهان امروز بر مدار داد و ستد و مبادله اقتصادی می گردد.  سوسیالیسم فقر افزا نیست، تحریم اقتصادی است که کمر شکن است.
شاید با این قصه سعدی آشنا باشید :
ندانم کجا دیده ام در کتاب
که ابلیس را دید شخصی به خواب
به بالا صنوبر، به دیدن چو حور
چو خورشیدش از چهره می تافت نور
فرا رفت و گفت ای عجب، این توئی ؟
فرشته نباشد بدین نیکوئی
تو کاین روی داری  به حسن قمر( به زیبائی ماه)
چرا در جهانی به زشتی سمر( شهرت یافته)
چرا نقشبندت ( نقاش) در ایوان شاه
دژم روی کردست و زشت و تباه
شنید این سخن بخت برگشته دیو
بزاری بر آورد بانگ و غریو

Tribute to Imprisoned Student Majid Tavvakoli for his birthday

Interview: Robert Fisk on Obama speech

Strauss-Kahn victim of 'dollar lobby'?

دلاورمادران دراوج شرف وعزت