تجربهِ رؤیاوَش وحی
رؤیا صدایِ وجدان ما است
اگر قرآن از زبان
پیامبر و حاصل رؤیاهای او است، چه ضرورتی داشت که پیامبر این گونه سخن
بگوید و خود را «مخاطب» سخنان خداوند بداند؟ چرا پیامبر زبان خطاب را
برگزیده است؟
دستورات تجویزی به
پیامبر که در قرآن بیان شده، هم چنین آنجا که خدا در قرآن برای کتاب خود
رقیب میجوید و گاه خود پیامبر را مورد خطاب قرار میدهد همه قابل توجه
است.
آستانه و پیشاهنگ کردار آدمی، گفتار اوست
سالها پیش در مقاله ای با
عنوان «دکتر سروش و فقه فرسوده صفوی» به نسل رنجدیده ای اشاره کردم که در
ابتلای سال ۶۷ با حکم هولناک آیتالله خمینی «آفتاب دیروز و کیمیای امروز»
به دار کشیده شد…
انتقاد من به آقای سروش این
نبود که در سالهای اول دهه ۶۰ شلاق بدستان در زندان با تکیه بر نوشته های
ایشان مثل «دانش و ارزش» خوره زندانیان غیر مذهبی میشدند. (چون شاید
اطلاع نداشتند.)
از بگو مگو های مربوط به
انقلاب به اصطلاح فرهنگی هم عبور کرده بودم. انتقاد من در این بود و هست
که ایشان برخلاف ادب و افتادگی که در نوشتارشان موج میزند، گه گاه فراموش
میکنند آستانه و پیشاهنگ کردار آدمی، گفتار او است…
در قضاوت نسبت به دیگران به
«هفوات اللسان» و «سقطات الالفاظ» (به سقوط گفتار) دچار میشوند که نمونه
اش را در قضاوت نسبت به نویسنده ارجمند رمان «کلیدر» (محمود دولت آبادی)
و… دیدیم.
…
میدانم که رنج بسیار دیده اند و خیلی ها دوست دارند او زنده نباشد.
به سهم ناچیز خود از ارائه
مقاله «رؤیاهای رسولانه» قدردانی میکنم. برایشان آرزوی سلامتی و طول عمر
دارم و به دانش و وقارشان احترام میگذارم.
ــــــــــــــــــــــــــ
گفت و گو هاست در این راه که جان بگدازد…
روز و روزگاری مجاهدین (و به
ویژه محمد حنیف نژاد) به قرآن و مضمون و جوهر آن (قسط و رهایی) توجه
میکردند و از راه انبیا به راه بشر و مبارزه با ستم و استثمار میرسیدند.
البته و صدالبته بازگشت آنان به قرآن با رویکرد امثال سید قطب در مصر یا ابوالعلی مودودی در پاکستان و… تفاوت اساسی داشت.
حنیف و یارانش پیشه ای جز
مبارزه انقلابی و ضد بهره کشانه نداشتند، تابع تعادل قوای بین المللی یا
تعادل جناحهای حاکمیت نبودند و برایشان حل مسائل انسان، بخصوص انسان معاصر و
مردم دردمند استثمار شده اهمیت داشت و معتقد بودند در زمینه های اقتصادی
اجتماعی، مرزبندی اصلی نه بین با خدا و بی خدا بلکه بین استثمار شونده و
استثمار کننده است…
…
زمان تقی شهرام اما ورق برگشت و عملاً قرآن از مرجعیت افتاد و پرسشهای حول و حوش آن هم بی جواب ماند. [...]
…
البته در زندان شاه مجاهدین
وفادار به راه و رسم حنیف، دست از آن کتاب مبین نکشیدند و تکیه کلام امثال
موسی خیابانی و کاظم ذوالانوار آیات قرآن بود.
بعد از جانباختن بیژن جزنی و
کاظم ذوالانوار و… که ساواک از آزادکردن زندانیانی که حکمشان تمام شده بود
خودداری کرد، من نیز با اینکه وابسته به هیچ گروه سیاسی نبودم آزاد نشده و
با دیگران به کمیته مشترک ضد خرابکاری فرستاده شدم. یادم میآید که
مجاهدینی چون «محمد رضا منانی» قرآن از زبانشان نمیافتاد. پیش و بعد از
انقلاب، آن مصحف شریف مونس زندانیان مسلمان بود.
…
پرتوی از قرآن آیت الله طالقانی و سوره هایی چون محمد و انفال و آل عمران و… بحث میشد و مجاهدین «دینامیسم قران» را هم نوشتند.
سال ۱۳۵۸ مسعود رجوی در
درسهای تبیین جهان و موسی خیابانی در بحث شعائر از آیات قرآن شاهد
میآوردند و تا همین اواخر در کلام رهبری مجاهدین به آیات قران اشاره
میشود.
اما…(و چه امای بزرگی)
اما این دیگران هستند (نه مجاهدین) که در این زمینه کند و کاو را ادامه داده و نوآوری میکنند.
نسل جدید در اینگونه موارد
سخن نو را نه از مسعود رجوی و امثال آقای جلال گنجه ای، بلکه از مجتهد
شبستری، عبدالعلی بازرگان، حسن یوسفی اشکوری، علی طهماسبی، محسن کدیور،
مصطفی ملکیان، اکبر گنجی، آرش نراقی، رضا علیجانی، عبدالعلی بازرگان، حمید
انتظام… و محمد ارکون، طه عبدالرحمن، ﻣﺤﻤﺪ ﻋﺎﺑﺪ اﻟﺠﺎﺑﺮی، نصر حامد ابوزید،
لیلی احمد، ﺑﺮﻫﺎن ﻏﻠﻴﻮن، عبدالله یوسف علی و بیشتر از همه از دکتر
عبدالکریم سروش میشنود که از جمله آموزه هایش این است:
دین تاریخی است و قران هم بشری و تاریخی است و احکام الهی باید با شاقول عدالت و مفید و موثر بودن تراز، و به روز شوند…
واقعیتی که قبل از انقلاب در زندان شاه بحث میشد اما به برگ و بار ننشست و ابتر ماند.
…
دکتر سروش که برخی با گوشه
زدن به «انقلاب فرهنگی»، و اینکه نام اوحسین حاج فرج دباغ بوده و…، گمان
میکنند از قدر آثارش میکاهند، در ادامه مقاله های پیشین (زنبور و طوطی،
بشر و بشیر، بسط تجربه نبوی…)، بحث تازه ای را در باب قرآن و اینکه محمد
راوی رؤیاهای رسولانه است، هفدهم خرداد ۱۳۹۲ خورشیدی، گشوده اند که عصاره
آن (تا هم اکنون که دو گفتار منتشر شده) این است:
کلام الله و کتاب الله، (فرآن) درواقع کتاب نبی و بیان مکاشفات و رؤیاهای پیامبر از زبان خود او است و خلاصه «وحی» از جنس رؤیا است…
…
آنچه به آن میپردازم طرح
موضوع به منظور آشنایی مقدماتی با این مقوله است. اشراف من به این بحث
بسیار بسیار ناچیز است و پیشاپیش از نارسایی های آن پوزش میخواهم. تلاش
کرده ام پرسشهای دیگران را هم بیآورم.
برای دوستی تعریف کردم که دو
شب تمام تا سحر بیدار ماندم تا این مقاله را بنویسم. کلی خندید و با نگاهی
فقیه در سفیه گفت اینگونه مباحث چه اهمیتی دارد که به آن بپردازی… حیف وقت
نیست؟…پشت سر هم میخندید…
…
بیشتر ما که در خارج از کشور
به سر میبریم و همه چیزمان فضای مجازی است، فراموش میکنیم که فضای مجازی
نماینده جامعه ایران نیست. اگر در این اکواریوم بسته محصور شویم، از
اقیانوس جامعه (جامعه هزارتوی ایران) دور میافتیم و پاک ذهنی میشویم. کما
اینکه شده ایم.
بگذریم.
…
دریغا که گرچه مصحف شریف، همنشین من است اما عامل به آن نبوده و نیستم.
با اینکه سراپا شور و امیدم ولی «قبَس» درونم وقت و بی وقت به خاموشی میگراید و بر آن خاکستر مینشیند…
گفت و گو هاست در این راه که جان بگدازد…
ــــــــــــــــــــــــــ
رؤیا تجربهای نیست که هنگام خواب رخ دهد
دکتر سروش میگوید آنچه محمد
در قالب قرآن بیان کرده درواقع رؤیاهای او است. (با مسامحه معادل آنچه آقای
شبستری «دید» یا «بلیک» blick مینامند.)
ایشان ضمن اشاره به اینکه
قرآن بیان مکاشفات و رؤیاهای پیامبر از زبان خود او است، یادآور میشوند از
نقطهنظر معرفتی نوع شناخت پیامبر از کنه هستی، براساس رهیافتهای درونی و
روحی خود او است و تحقق ذهنی و زبانی آن برایش به شکل خواب در آمده است…
…
البته این دیدگاه خیلی تازه
نیست و خاستگاهش مربوط به مسیحیت است. در مسیحیت وحی بیشتر بر این رهیافت
مبتنی است و گفته میشود شیخ محمد عبده در رساله التوحید و اقبال لاهوری در
احیای فکر دینی و مجتهد شبستری در «ایمان و آزادی» و… به آن گوشه زده اند.
(در «بسط تجربه نبوی»، «صراط های مستقیم» و نشریه ی فصل و وصل، (شماره یک)
نیز به آن اشاراتی شده است.)
…
قاضی نعمان از دانشمندان
اسماعیلیه هم در تفسیر تاویلی خود اشاره نموده که هر گاه قرار بود وحی
بیاید پیامبر به خواب میرفت و به این روایت از قول وی استناد میکند که
رؤیای صالحه بخشی از پیامبری است.
…
در عهد عتیق، (به جز آنچه در
باره موسای کلیم گفته شده که خداوند چهره به چهره با او صحبت کرد (سفر
اعداد فصل ۱۲ آیه ۶ تا ۸)، رؤیا (ظرف) و کلام الله (مظروف) است.
رؤیا وسیله انتقال وحی به اکثر پیامبران بیان میشود (سفر پیدایش فصل ۱۵ آیه ۱، اشعیا فصل ۲۹ آیه ۷، ایوب فصل ۳۳، آیات ۱۴-۱۶)
کتب متأخرتر عهد عتیق البته
کمتر به رؤیا بها میدهند و گاه رؤیا را با کابوسهای پریشان که اشرار به آن
دچار میشوند یکی میگرفتند. (اشعیا فصل ۲۹ آیه ۸، ایوب فصل ۲۰ آیه ۸،
جامعه فصل ۵ آیه ۶)
اما در آئین پروتستان رؤیا
(به شرطی که با حکمت و جوهر تعالیم الهی تضاد نداشته باشد) میتواند از
جانب خداوند باشد تا اراده او از طریق نبی (کسی که رؤیا را گرفته است)
انجام شود.
…
تجربه رؤیا با تجربه بیداری یکی نیست. تجربه رؤیا نامنظم است اما تجربه بیداری شفافیت و پیوستگی دارد.
به قول رنه دکارت «حافظه
نمیتواند خوابهای ما را به یکدیگر یا به کل مسیر زندگی مان مربوط کند، در
حالی که وقایعی که در حال بیداری برای ما اتفاق میافتند دارای اتحاد
میباشند.»
- رؤیا را باید بر اساس آنچه هنگام بیداری «بیاد میآوریم» فهمید. رؤیا تجربهای نیست که فقط هنگام خواب رخ دهد.
- تجربه رؤیا به اندازه تپش
قلب و اثر انگشت، منحصر به فرد است. رؤیا صورت گرفتن معانی، تجسم ایده آل
ها، و بود شدن آن چیزی است که میخواهیم باشد.
ــــــــــــــــــــــــــ
ما از قماش رؤیاهای مان هستیم
نمیتوان به آسانی میان زمینی کردن «وحی» و «قدسی» کردن رؤیا و روان پل زد.
بگذریم که دنیای پر ایهام و
پیجیده رؤیا، فهم قرآن را دشوارتر میکند. اگر تا حالا نیازمند مفسرین قرآن
بودیم حالا محتاج خوابگزارانی میشویم که زبان رمز و راز آنها را کمتر کسی
میتواند کندوکاو کند.
وقتی رؤیا را تا آنجا ارج و
قرب دهیم که آدمیان و پیامبران را از رؤیاهاشان باز شناسیم، البته اگر
قید رسولانه به رؤیا بزنیم، صفت آسمانی و غیبی پیدا میکند. اما بر چه اساس
و مبنایی رؤیا باید این همه اهمیت و ارزش پیدا کند؟!
میخواهیم بگوییم محمد در
خواب میبیند و در بیداری میخواند؟ مراد از رؤیا (که نباید نمادین در نظر
بگیریم) دقیقاً چیست؟ تا حالا (تا بخشی که منتشر شده) آقای سروش هیچ تعریفی
از رؤیا به دست نمیدهند و (تا این بخش مطلب که منتشر شده) مشخص نیست که
منشاء این رؤیا (با هر تعبیری که از آن داریم) در خود پیامبر (در ضمیر او و
ضمیر قومی او) است یا به عنصر قدسی (ضمیر جهان) مربوط است. تعیین کننده
اینجا است.
اینکه بگوییم: «رؤیاها لعب
معکوساند و نعل باژگونه. در رؤیا زمان پیش و پس میشود، شخصیتها بهجای
هم مینشینند، پارادوکس و تناقض ممکن میشود، نظمها پریشان میشود و
اندازهها و معیارها بر هم میخورد و…»، ایهام و ابهام را پاسخ نمیدهد.
دکتر سروش میپرسند: «آیا
تجربۀ ابراهیم که ابتدا ستاره و سپس ماه و خورشید را خدا میبیند و نهایتاً
به خدایی میرسد که هرگز افول نمیکند، تجربۀ محمّد(ص) نیست که در رؤیا،
جامۀ مبدّل میپوشد و تجربۀ ابراهیمی میشود؟»
در اینجا ایشان به تجربه
پیامبر و رؤیای خود او اشاره دارند اما در پاراگراف بعد میگویند: «خدا
دشمنان محمّد(ص) را، در خواب، در چشم او اندک نمود تا دلیری یابد و به
سپاهیان خود دلیری دهد تا در جنگ پیروز شوند…»
با درک مطلق در نسبی و نسبی
در مطلق آنچه گفتم تناقضی ندارد اما با نظریه آقای سروش در مورد رؤیا،
ظاهراً این دو همگون نیستند. مگر آنکه هو معکم اینما کنتم را به بیرون و
درون و همه جا تسرّی دهیم و بگوییم خدا در جایی جز همه جا نیست. (ببخشید
اگر نتوانستم منظورم را برسانم.)
…
آیا رؤیا تنها رقص ذهن و مغز،
خواب پرنده در قفس خویش، و آن چیزی است که خود آدمی تمایل دارد و چون
تمایل دارد ممکن است در خواب هم ببیند؟
آیا منظور از رؤیا چیزی است
که در زمان حال وجود ندارد و در ذهن کسی میآید مثلا رؤیای براداران رایت
که روزی به هواپیمایی بدل شد که پیشتر نبود؟
آیا آقای سروش به آن رؤیا که با خواب هم معنا است، اشاره دارند؟
واقعش پدیده خواب دیدن، اکنون
چندان رازآلود نیست و تا حدودی غبار از روی آن برداشته شده است. چگونگی
آن، زمان آن و انواع آن توسط دانشمندان مورد بررسی قرار گرفته و مباحث علمی
روشن و اثبات شده وجود دارد.
…
رؤیا خود نوعی زندگی است.
صدای وجدان ما است و ما از قماش رؤیاهایمان هستیم و همانطور که زندگی
میکنیم خواب میبینیم. شتر، خواب پنبه دانه، و فیل، خواب هندوستان
میبیند.
ما اساسا (و نه مطلقاً) آن
چیز یا مفهومی را در خواب میبینیم که در گذشته خود یا دیده ایم یا در
موردش شنیده ایم یا تصور و تصویری از آن داریم مثلا قبل از اختراع موبیل و
آی پاد کسی در خواب، موبیل و آی پاد نمیدید. [...]…
ــــــــــــــــــــــــــ
خوابها تعبیر ندارند بلکه تفسیر و تحلیل دارند
پس از داروین و فروید و
یونگ…و با دستاوردهای نوین روان شناسی و عصب شناسی و ژنتیک در گشودن رمز و
رازهای مغز آدمی، مکانیزم رؤیا، پیچیدگی گذشته را ندارد و تا حدودی کشف
حجاب کرده است.
رؤیا اساساً (و نه مطلقاً) امری است زمینی، فیزیکی و تحت تاثیر فعل و انفعالات شیمیایی ذهن.
آنچه به «روان» انسان بر
میگردد، بیشتر تابعی از شرایط جسمی و فیزیکی اوست و تجربه ماوراء حس به
این معنا نیست که هر رؤیایی را به «ملکوت» و «جبروت» متصل کنیم.
…
رؤیاها در عین حال که از
پیچیدهترین موضوعات ذهنی و عصبی هستند، بخودی خود بازتاب دهنده «امر قدسی»
و «وحی» نمیباشند. علم میگوید حتی نوع تکامل یافته رؤیا در انسان، نشات
گرفته از عقدهها و آمال سرکوب شده است.
بگذریم که خوابها تعبیر
ندارند بلکه تفسیر و تحلیل دارند کسی که در روز شاهد اتفاق ناپسندی بوده شب
ممکن است کابوس ببیند. خواب یک فرآیند مغزی است.
…
ما اساسا آن طور که زندگی
میکنیم خواب میبینیم. اگر بپذیریم آنچه محمد بن عبدالله در قالب قرآن
بیان کرده درواقع رؤیاهای او است، این سئوال پیش میآید که چرا رؤیاهایی که
به اذن و تایید خداوند بوده مصداقی در عالم واقع ندارد؟
مقولاتی از قبیل فرشتگان، جن،
ابلیس، عرش و کرسی، معجزات پیامبران و…. همه زاده خیال پیامبرند نه واقعی
اما با این وجود باز هم به اذن و تایید خداوند !
«خدا اگر از طریق رؤیا
میخواست وحی را ارسال کند چرا رؤیاهای کاذب فرستاد ؟! نمیتوانست گزاره
هایی واقعی را به پیامبر خویش القا کند؟ چرا باید حتما افسانه سرایی
میکرد؟ نمیخواست یا نمیتوانست حقیقت را به او بنمایاند؟ یا اینکه اصلا
حقیقتی (جز جهان ماوقع) وجود ندارد؟
آیا آنچه پیامبر با چشم سر و در دوران حیات خود در جامعه خویش دیده و برداشت عقلیاش از آنها را «روایت» کرده هم از جنس رؤیا است؟»
ــــــــــــــــــــــــــ
قرآن «انکشافهای خیالی» پیامبر است؟
این نظریه که «قرآن بیان مکاشفات و رؤیاهای پیامبر از زبان خود او است» ــ به نوعی گره گشا است. چرا؟ چون:
- مشکل نامفهوم بودن و درهم و برهم بودن برخی آیات،
- سوره هایی که از این شاخه به آن شاخه میرود،
- اشاراتی چون پی کردن شهاب و دیو (جن)،
- آفرینش حوا از استخوان پهلوی آدم،
- غلطهای املایی و انشایی در رسم الخط مصاحف عثمانی
- ناسازگاریهای متن در بخشهای مختلف،
- اسامی تاریخی اشتباه از اسطوره های یهودی،
- واژه های نامأنوس و غیر عربی در قرآن،
- درک نادرستی که از عالم وجود در آن منعکس است،
- گزاره های هیئت بطلمیوسی و…را تا حدودی موجه میسازد و فهم آن را منوط به تفسیر خواب گذار میداند…
اما با قدسی کردن رؤیا
کوششهای پیشین برای قداستزدایی از متن کتاب مقدس عملاً کم نتیجه میشود
برای اینکه قرآن «خوابنامه» پیامبر و «انکشافهای خیالی» او قلمداد میشود.
…
چگونه میتوان «روایت
رسولانه» را از روایت «عارفانه» و کابوس «عامیانه» جدا کرد و ارزش یکی را
بر دیگری برتری داد؟ فقط با رؤیاهای متعالی که تصعید ذهنی خواستهها و
آرزوهای دست نیافتنی است سر و کار نداریم. خیالبافی و توهم و…هم جای خود
دارد.
اگر پیامبران را غرق رؤیا و
خیال پنداریم از نظر روانشناسی آنها را در دسته افراد متوهمی قرار دادهایم
که در شناخت امور گرفتار بزرگنمایی، تناقض، اسکیزوفرنی حاد و پریشانگویی
هستند !
این که شخصی با خودش حرف بزند
و گمان کند که کس دیگری در او حلول کرده٬ کسی که تصور میکند رؤیاهایش عین
واقعیت است٬ فرشته میبیند و نظاره گر آتشی مهیب است که شریران در آن تا
ابد سوزانده میشوند٬ شیطان و اجنه میبیند و احساس میکند که سوار بر براق
به طرف آسمان پرواز میکند و از منظومه شمسی میگذرد و وارد جهان های
موازی میشود٬…
چنین کسی اصلاً سالم نیست. دچار بیماری روانی و اسکیزوفرنی از نوع وخیم آن است که باید به نزد روان پزشک برود و خودش را معالجه کند.
اینکه بگوییم رؤیا ها خود
درجات و مراتبی دارند و گاهی از آنچه ما خیال انگیز مینامیم واقعی تر و
حقیقی ترند، پیچیدگیهای مسئله را توضیح نمیدهد.
البته امیدوارم تفسیر به رأی من غلط اندر غلط باشد و آقای دکتر سروش قرآن را سراسر خوابنامه و روایت خیالی و تمثیلی ندانند.
چه بسا منظور ایشان این نباشد که حقیقت ماجراهای عینی و تاریخی نیز به شکل خواب و رؤیا درک و سپس به شکل آیات قرآن روایت شده است.
ــــــــــــــــــــــــــ
اگر بنابه «تاریخی بودن معرفت» باشد…
فهم صحیح و دقیق عبارات قرآن
مبتنی بر دانستن اسلوب ادبی زبان عرب و شناخت قوانین فصاحت و بلاغت ادبی
است. واقعش قرآن و گفتار نبوی (نهج الفصاحه و احادیث منسوب به پیامبر و…)
از لحاظ سبک بیان و شیوه ترکیب کلمات و جملات، اصلاً قابل مقایسه نیست و
این را کسانیکه آشنا به زبان عربی هستند میدانند.
- این تفاوت (تفاوت قرآن و گفتار نبوی) بهترین گواه بر داخل نشدن سخنان پیامبر در میان آیات قرآن است.
- در مدل و تبیین دکتر سروش از پروسه وحی، نزول یکباره قرآن هم مسئله است. آیا نزول یکباره، حاصل رؤیایی طولانی بوده است؟
- تکلیف سورههای یکپارچه و آیات منسجم قرآنی چه میشود؟ چه توضیحی برای آن داریم؟
- اگر تجربه نبوی را در نزول آیات قران دخیل بدانیم، باید بپذیریم که
نزول آنی قران با نزول تدریجی آیات متفاوت است. چرا؟ چون تجربه نبوی و در
نتیجه رؤیاهای پیامبر در این دو تجربه متفاوت هستند.
- میتوان پذیرفت که واقعه ای در رؤیا دیده شده است اما چطور میتوان
تشخیص داد که چه کسی این رؤیا را و با چه توانمندی این واقعه را به شکلی
کاملا منسجم و دارای اصول و قواعد ادبی روایت کرده است؟
شاگردانه بگویم قبول اینکه آیات قرآن با این ویژگیهای کلامی و ادبی، کلمه به کلمه و خط به خط در رؤیا دیده شده باشد آسان نیست.
- درخواب میتوان حادثه یا اتفاقی را مربوط به زمان گذشته یا آینده دید
ولی نمیتوان متن گزارش این حادثه را هم «کامل و دربست» در خواب دید.
- بیش از ۳۰۰ آیه در قرآن با کلمه «قُل» (بگو) شروع میشود که بسیاری از آنها را نمیتوان کلام غیر خدا شمرد. مانند:
«بگو ای بندگان من که ایمان آوردهاید…»
- تکلیف آن دسته از آیات قرآن که گوینده ضمیر اول شخص است و یا صرفاً
ناظر بر موارد خاص و رویدادهای پیرامونی نازل شده اند، چیست؟ تعبیر رؤیا بر
این ها سازگار نیست.
- خداوند گاه به پیامبر انذار میدهد و فاعل را خود قرار میدهد. صریح
چند آیه این است که تو مأمور ابلاغ هستی، بدون کم و زیاد پیام را ابلاغ کن.
- بشری بودن قرآن با تعبیر: «تَنزیلٌ مِن رَبِّ العالَمین» و تعابیر مشابه نیز، سازگار نیست.
- آیات زیادی با تعبیر انزال و تنزیل، نزول قرآن را به خداوند نسبت میدهد.
سوره بقره: آیه ۹۹، سوره یوسف: آیه ۲، سوره زمر: آیه ۱ و سوره واقعه: آیه ۸۰ از آن نمونه هستند.
- در آیه ۶۷ سوره مائده میخوانیم: «ای پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر
تو نازل شده است، تمام و کمال به مردم برسان و اگر نکنی، رسالت او را انجام
ندادهای.» چه کسی به پیامبر مأموریت میدهد و با او این گونه سخن گفته
است؟ خودش یا خداوند؟
- آیه ۳۷ سوره یونس و… را هم با نظریه آقای سروش نتوانستم تطبیق دهم.
(شاید شما میتوانید.): وَمَا کانَ هَذَا الْقُرْآنُ أَن یفْتَرَى مِن
دُونِ اللّهِ …
و چنان نیست که این قرآن از جانب غیر خدا و به دروغ ساخته شده باشد…
…
از این بحث میگذرم که اگر
بنابه «تاریخی بودن معرفت» باشد رؤیا و روایتی که در قرن بیستم از هستی
وجود دارد زبده تر از دوران پیامبر است و دلیلی برای استناد به روایت
رسولانه از هستی و ترجیح آن بر معرفت علمی و فلسفی نداریم.
ــــــــــــــــــــــــــ
خداوند ناظر بوده و «اوکی» کرده است!
حالا بنا را بر این میگذاریم که قرآن بیان مکاشفات و رؤیاهای پیامبر از زبان خود او است و خلاصه «وحی» از جنس رؤیا است.
بسیار خوب.
آیات مربوط به احکام را چه
کنیم؟ وقتی قرآن چگونگی تقسیم ارث را میآموزد باید مطابق این نظریه
بپذیریم که پیامبر رؤیایی دیده که در آن عده ای مشغول تقسیم ارث بوده اند.
به عنوان وظیفه شرعی آن را به عنوان نمونه برای مسلمانان نقل میکند و اوسا
کریم هم ناظر بر این تقسیم ارث بوده و «اوکی» کرده!
و بنابراین پیامبر متوجه شده که تقسیم ارث عادلانه همین است که مورد تایید خداوند است؟!
…
در برخی آیات به صراحت آمده
که ای محمد تو آن زمان که فلان اتفاق افتاد آنجا نبودی و ندیدی و ما آن را
برای تو وحی میکنیم، ذَلِک مِنْ أَنبَاء الْغَیبِ نُوحِیهِ إِلَیک وَمَا
کنتَ لَدَیهِمْ إِذْ أَجْمَعُواْ أَمْرَهُمْ وَهُمْ یمْکرُونَ
سوره یوسف آیه ۱۰۲«…تو هرگز نزد آنان (برادران یوسف) نبودی هنگامی که به اتفاق تصمیم میگرفتند و توطئه میکردند.»
اگر قرآن از زبان پیامبر و
حاصل رؤیاهای او است، چه ضرورتی داشت که پیامبر این گونه سخن بگوید و خود
را «مخاطب» سخنان خداوند بداند؟ چرا پیامبر زبان خطاب را برگزیده است؟
دستورات تجویزی به پیامبر که
در قرآن بیان شده، هم چنین آنجا که خدا در قرآن برای کتاب خود رقیب میجوید
و گاه خود پیامبر را مورد خطاب قرار میدهد همه قابل توجه است.
اگر قرآن صرفاً بازگویی رؤیای یک انسان بود که صدها شاعر و نویسنده زیباتر و تأثیرگذارتر از آن را سروده بودند.
…
این که بگوییم آقای دکتر سروش
بیشتر بر بال شعر و ادبیات و عشق و مولانا سوار است تا بر دیالکتیک محض و
کانت گرایی و برداشت ایشان از قرآن به مثابه رؤیاهای پیامبر، بیشتر جنبه ی
لطیف ایمانی دارد تا جنبه ی کتابت، مشکل را حل نمیکند.
ــــــــــــــــــــــــــ
آیا رؤیا همان Dream است؟
انسان با کانال های ارتباطی (حواس پنجگانه، ذهن، تخیل، خواب، رؤیا، قلب…) با جهان خارج ارتباط برقرار میکند.
اما «وحی» ارتباط از سوی «دیگر» است (من آن دیگر را نمیدانم چیست.)
ارتباط از سوی دیگر است با
آدمی و ممکن است کانال آن، رؤیا هم باشد. گاه به دلمان چیزی برات میشود.
گاه به وسیله رؤیا هم خبر میشویم.
آبراهام لینکلن رئیس جمهوری اسبق امریکا در خاطرات خود اشاره نموده:
در خواب دیدم که مردم سرگردان
از این سو به آن سو میروند و گریه میکنند، در اتاقی از کاخ سفید جنازه
یی دیدم که درون تابوتی بود و رویش را کاملاً پوشانده بودند، از یکی از
سربازان پرسیدم چه کسی در کاخ کشته شده؟ گفت:
رئیس جمهور. او در جریان یک ترور به قتل رسیده است.
چنانچه میدانیم خواب او به همین صورت به حقیقت پیوست.
آنچه گفتم غیر از دژاوو déjà vu و «آشناپنداری» است.
…
اما اصلاً رؤیا چیست؟ همان است که «دریم» Dream مینامیم؟
آیا در بحث آقای سروش رؤیا به این معنا است که پیامبر خواب میدیده ؟ یا کنکاش در ذهن و از نوع الهام است؟
…
آقای سروش برای تأئید مدعای خودشان به خواب ابراهیم خلیل و حکم ذبح اسماعیل که در قرآن آمده اشاره فرموده اند.
ابراهیم در خواب بود دید و شنید و…
اما درجاهای دیگر گفته میشود ما به رسول خود وحی کردیم. (یعنی صحبت از خواب نیست.)
…
در آیات مربوط به غدیر خم و یا جنگ هایی که در میانه آن کسانی از صحابی رفتند و آمدند و…
موضوع این آیات و موارد مشابه در روز اتفاق افتاده و در حالت خلسه و شبانگاهان و رؤیا نبوده است.
…
آیاتی در قرآن است که بطور
صریح به «راوی» اشاره شده مثل آیه ۹۰ سوره یونس (وَجَاوَزْنَا بِبَنِی
إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ…=فرزندان اسرائیل را از
دریا گذراندیم پس فرعون و سپاهیانش از روى ستم و تجاوز آنان را دنبال
کردند…)
انگار کسی با پیامبر صحبت میکند.
حتی اگر بگوییم ابلاغ این موضوع در عالم رؤیا بر پیامبر صورت گرفته، باید فکری به حال «راوی» بکنیم.
چرا پیامبر خودش صادقانه با پیروانش ماهیت رؤیاگونه قرآن را شرح نداد و
آنان در طول ۲۳ سال حیات پیامبر با قرآن معامله کتاب قانون کردند؟ همه که
بی ظرفیت نبودند. بین شان انسانهای فداکار و امثال سلمان فارسی هم بود.
وقتی قران میگوید افلا تعقلون افلا تتفکرون آیا انسان باید در خواب و رؤیا تعقل کند و تفکر کند؟
فضای تعقل در بیداری است نه خواب. خود پیامبر زمانی به پیامبری برگزیده شد که صاحب اخلاق شد و در خواب نبود.
ــــــــــــــــــــــــــ
آیا همه قرآن روایت رؤیاهای محمد است؟
آقای سروش با اشاره به
رؤیاهای رسولانه میگویند هیچ فرد دیگری نمیتواند چنین تجربه ای داشته
باشد… اما قرنها پیش بسیاری از همین رؤیاها در تورات با اندکی تفاوت مکتوب
شده است.
روایت داستانهای پیامبران
پیشین هم به رؤیاهای محمد مربوط است؟ تمامی پیامبران به جز آن انسان کریم،
پیامبران قوم بنی اسراییلند و در تورات داستان های شان قبل از پیامبر آمده
بود. (در قرآن هم آمده است.)
…
آیا همه قران روایت رؤیاهای محمدبن عبدالله است؟ اصلاً چرا پیامبر قبل از چهل سالگی این رؤیا ها را نمیدید؟
چگونه شد که بعد از بیرون آمدن از غار حرا این رؤیا ها را دید؟
آیا جوابهایی را که به
سوالهای مردم میداد را هم در رؤیا میدید؟ آیا پس از هر سوال، پیامبر سفری
رؤیایی میکرد و در رؤیا جواب را مییافت وبه مردم میگفت؟
اگر محمد و همه انبیا پیشین هم رؤیا میدیدند پس اساساً این خدایی که به گفته قرآن فرستنده انبیا است کیست؟
…
«اگر داستان آفرینش آدم،
طوفان نوح، شکافتن دریا و اژدها شدن عصا و… همه تمثیل و افسانه است پس
حقیقت چیست؟ خداوند چرا ضمن وحی (حال به هر طریق: رؤیا، حضور جبرئیل،
مکالمه مستقیم، یا….) از گزاره های کاذب استفاده کرده است؟»
…
«فرض کنیم ابراهیم در تعبیر
خواب خود در ذبح اسماعیل به خطا افتاد به گونه ای که خداوند با فرستادن قوچ
این خطا را نشان داد، پس تعببر سایر احکام مانند مجازات قاتلان و محاربان
که دست و پاهاشان باید قطع شود و… نیز اشتباه بوده و تعبیر دیدن این احکام
در رؤیا چیز دیگری است؟ و هم چنین در مورد سایر احکام اصولا تعبیر خواب در
مورد احکام چه صورت دارد؟ آیا این احکام در زمان پیامبر اجرا شده اند؟ اگر
بلی، پس چگونه خداوند پیامبر را در زمان اجرای این احکام از تعبیر صحیح
آنها همچون ابراهیم آگاه نساخت و از اجرای آنها جلوگیری نکرد؟»
…
آیا رؤیاهای پیامبر همه از یک
جنس بوده و ارزش یکسانی دارند و به تعبیری دیگر آیا همه آنچه را رؤیا می
خوانیم باید به یک اندازه جدی گرفت؟ آیا پیامبر در دیدن رؤیاهایش اختیار
داشته یا نه؟…
…
از داستان ذبح اسماعیل و از خواب پیامبر در مورد فتح مکه درمیبابیم که «رؤیا»ی پیامبران و «وحی» به آنان، همیشه یکی نیست.
رؤیا بازتاب دغدغه های ابراهیم خلیل و محمد مصطفی است و ربطی به وحی ندارد.
ابراهیم به فرزندش میگوید: در «خواب» میبینم که میخواهم تو را ذبح کنم:
قَالَ یا بُنَی إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُک
اما در قربانگاه و درمرحله ای که فرزند ابراهیم هنوز ذبح نشده است خدا ندا میدهدکه «قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیا»
ابراهیم در خواب ندیده که فرزندش را ذبح کرده است. بلکه در خواب میدیده که
میخواهد فرزند خود را قربانی کند. در قربانگاه ندا میگوید که این به
حقیقت پیوست…
…
در جریان فتح مکه نیز پیامبر در رؤیا دیده که پیروز شده و به مسجدالحرام
وارد میشوند. در آیه ۲۷ سوره فتح گفته شده، لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ
رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ…
خدا رؤیای محمد را در پیروزی محقق میکند.
در این مثال نیز میتوان دریافت که «رؤیا»ی پیامبران و «وحی» به آنان همیشه یکی نیست.
…
با بهرهگیری از آموزههای
قرآنی درمییابیم که حقیقت وحی بر تدبیر تکوینی، القای غریزی، القای قلبی،
القای اشارهای و القای شیطانی دلالت دارد و البته القای نبوی را هم شامل
میشود. در قرآن آمده که به زنبور عسل هم وحی میشود…
وحی الهام، وحی اشاره، وحی تقدیر، وحی خبر ..و وحی دروغین و کذب هم داریم. (انعام: ۱۱۲)
وحی (در لغت) القای پیام به غیر، با دو ویژگی سرعت و استتار است.
اگرچه در معنای لغوی وحی، وحی
کننده و وحی گیرنده خصوصیت و ویژگی خاصی ندارند اما هیچ حکم جدی در جهت
ابطال یا اثبات وحی نمیتوان کرد. اینکه چگونه به پیامبران نازل میشده، بر
ما روشن نیست. غیرقابل دسترسی و آزمون ابطال پذیری است.
پانویس
آفتاب دیروز و کیمیای امروز
«آفتاب دیروز و کیمیای امروز»
عنوان سخنرانی آقای سروش، در خرداد سال ۱۳۶۸، به مناسبت درگذشت آیتالله
خمینی است که در مجله کیهان فرهنگی به چاپ رسید.
«امام قطعا تفکر عرفانی داشته اند، قطعا عارف بوده اند، و به خوبی با
اندیشه های عارفان آشنا بودند، بیشتر آثار ایشان غیر از آثار فقهی و
اصولی،در زمینه ی عرفان است… هرجا به مطالب عرفانی تر میرسیدند،بر سر شوق
میآمدند و گرم میشدند و بسط کلام میدادند و مستمعان و مخاطبان را بر سر
شوق میآوردند. ایشان به مولوی هم علاقه ی بسیار داشتند…»
ــــــــــــــــــــــــــ
رؤیا منزلت بسیار دارد
رؤیا منزلت بسیار دارد اما سخن گفتن از «رؤیا» های پیامبر بدون وارسی و واکاوی آیات قرآن درباره «رؤیا» و «وحی» مشکل است.
در قران واژه های «رؤیا»، «منام»، «بشرا» و «حلم» به رؤیا و خواب اشاره دارند.
رؤیا (سوره یوسف آیات ۵، ۴۳ و ۱۰۰؛ سوره اسرا آیه ۶۰؛ سوره صافات آیه ۱۰۵؛ سوره فتح آیه ۲۷)
«منام» به معنی خواب (سوره روم آیه ۲۳؛ سوره زمر آیه ۴۲) و به معنی رؤیا (سوره انفال آیه ۴۳، سوره صافات آیه ۱۰۲)
«بشرا» =خبر خوب (سوره یونس آیه ۶۴)
«حلم»= رؤیای بد (در عبارت أَضغَث أَحْلَمِ (به معنی خوابهای مشوش) در سوره انبیاء آیه ۵؛ سوره یوسف آیه ۴۴)…
ــــــــــــــــــــــــــ
فرضیه دوجایگاهی Two-chamberedness
یکی از دوستانم با اشاره به فرضیه دوجایگاهی که توسط
روانشناسی به نام جولیان جینز در سال ۱۹۶۷ در کتابش به نام «نقش آگاهی در
فروپاشی ذهن دوجایگاهی» طرحریزی شده، میگفتند که مغز انسان دارای دوبخش
فرض میشود که یکی تصمیمگیرنده(سخنگو) و دیگری فرمانبرندهاست.
جولیان جینز در این کتاب به طرح این نظریه پرداخت که
انسانهای عصر باستان آگاهی نداشتهاند، اما به جای آن، رفتار ایشان توسط
توهمات شنیداری (که تولید مغز خودشان بود) جهت داده میشدهاست. آنها این
توهمات شنیداری را به عنوان صدای سَرور، پادشاه و یا خدایان تعبیر
میکردهاند. (چیزی شبیه وحی؟)
جینز به طرح این مسئله پرداخت که تغییر از این روش تفکر (که
آن را ذهن دوجایگاهی نامید) به آگاهی، در دورهای از قرون در حدود سه هزار
سال پیش رخ داد که بر توسعهٔ زبان استعاری و پیدایش خط تکیه دارد.
ــــــــــــــــــــــــــ
قرآن بی نقطه و اِعراب، و دغدغه متن شناسان
امروزه شماری از مورخان و متن
شناسان بحث میکنند که نمیتوان ادعا کرد که این متنی که در اختیار
مسلمانان است دقیقاً همان «قرآن»ی است که ادعا میشود محمد مصطفی آورده
است. قدیمی ترین نسخه قرآن متعلق به هشتاد سال بعد از پیغمبر است و متون
اولیه نقطه و اعراب نداشته است، پس احتمال پیدایش قرآن های مختلف از متون
اولیه را ممکن میکند.
مدعای قوق این است و جزاین نیست، نیست و جای نقد و بررسی دارد.
…
بار دیگر از آقای دکتر سروش قدردانی میکنم و پوزش میخواهم اگر نتوانستم حق مطلب را ادا کنم.
موضوع بغرنجی است و من در این مورد بسیار کم میدانم.
بیشتر میخواستم پرسشهای خودم و دیگران را طرح کنم.
همنشین بهار
…