نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ بهمن ۲۱, دوشنبه

قصه روسپیان ایرانی در هزار و یک شب دوبی


علی همدانی

قصه زنان روسپی ایرانی در دوبی (نسخه کامل)
قصه زنان روسپی ایرانی در دوبی، قصه تازه ای نیست. سالهاست که گفته می شود زنان و دختران جوان ایرانی به دوبی می روند تا از این راه کسب در آمد کنند.
برای پخش این فایل، نرم افزار "جاوا اسکریپت" باید فعال شود و تازه ترین نسخه "فلش" نیز نصب شده باشد
این قصه سر دراز دارد... همه درباره اش می گویند، اما هنوز "راز مگو" مانده. شب های دوبی با قصه زنان روسپی ایرانی در این شهر غریبه نیست. اخیرا رئیس پلیس مهاجرت ایران هم اسمش را گذاشته "پدیده قاچاق دختران" و گفته بیشترین میزان این قاچاق به کشور امارات متحده عربی است و شهر دوبی.
اما مهدی، ایرانی ساکن دوبی، به من گفت که حقیقت قصه این زنان و دختران، به خشکی "یک خط خبر نیست"... پای حرفشان که بنشینی، با یک دنیا "زندگی" روبرو می شوی. زندگی که چرخش با "شبکاری" این کارگران جنسی می چرخد... زنانی که شب هایشان در "کاباره های ایرانی" شروع می شود و در آغوش "مردان مشتری" ختم. او من را به تماشای یکی از همین شب ها برد... به یکی از "محل های کسب".

"همه چیز" به جز موسیقی

رقص در میانه میدان
رقص در میانه میدان
 
تصویر بزرگ یکی از مشهور ترین خوانندگان لوس آنجلسی، در ورودی این "کاباره" به چشم می خورد. چند پله پیچ در پیچ، به نور قرمزی ختم می شود در زیر زمین که دری است و از پشت در، صدای بلند موسیقی و "قهقه خنده" هجوم می آورد.
در را باز کردم... بیشتر از چشم، دماغم به کار افتاد! دود غلیظ سیگار و قلیان است در این کاباره. در دوبی اصولا استعمال دخانیات در مکان های سربسته ممنوع است. همراهم برایم توضیح می دهد: "آنقدر در می آورند که برایشان صرف می کند قلیان بدهند و جریمه شوند."
خواننده نه چندان مشهوری، با رقصی ترین ترانه "لاله زاری" مشغول بازار گرمی است... هنوز باورم نمی شود خواننده مشهور که تا دلتان بخواهد در لوس آنجلس لقب استادی به او بسته اند، کیلومترها سفر کرده تا روی "چنین صحنه ای" آواز بخواند. " آخه کسی به آوازش گوش نمی کنه اینجا که..." بیشتر از سوال، غر زدم. جواب داد: "مهم نیست. شبی هزار دلار گیرش می آید. مالیات هم که نمی دهد. کجا در یک ماه چنین دشتی می کند؟" حالا از میان نگاه های حضار گذشته ایم و فرود آمدیم نزدیک یکی از میزهای نزدیک صحنه.
دور و بر را نگاه می کنم. میزهای گرد گرد... سر هر میز یکی دو مرد نشسته اند، اکثرا میان سال از قشرهای جور و واجور... بدون استثنا، سر هر میز، یکی از همان "دخترها" نشسته.
کاباره، با کلوپ های شبانه دیگر در دوبی فرق می کند. درجه سه، با چراغ های رنگی... صحنه ای کوچک دارد برای خواننده و "دختران" که با ترانه ها، هجوم می برند برای رقصیدن و احتمالا دلبری برای مشتری ها. با نهیب صدای بمی به خودم می آیم... فارسی حرف می زند با گویش تاجیکی: "ضمن خوش آمدگویی به شما. اولین بار است به اینجا می آیید؟" و منتظر جوابم نمی شود: "یک پارچ ویسکی، مزه و یک هم صبحت برای سه نفر حداقل است. اگر بخواهید قلیان سفارش بدهید هزینه جدا می گیریم. اگر خانمی را پسند کردید صدا کنید می آید خدمتتان فقط هزینه پذیرایی از او بر عهده شماست"... اینجاست که فهمیدم منظور از "هم صحبت" یکی از همان "دخترهاست"...
"چطوری بگویم. نهایت توهین، نهایت تحقیر... نهایت زیر سوال رفتن ماهیت و شخصیت یک زن، آن لحظه است. اما ناچار بودم. اگر فقط خودم بودم شاید این کار را نمی کردم ولی به خاطر بچه ام..."
کنجکاویم را ادامه می دهم. به هر طرف که سر بر می گردانم، "چشمکی" حواله ام می شود. خوب به چهره شان نگاه می کنم. بزرگترینشان، ۳۰ ساله است ولی اکثرا جوان هستند. اگر اشتباه نکنم دخترکان زیر ۱۸ سال هم در بینشان پیدا می شود. "اینطوری نگاه نکن، پیشانی سفید می شویم"... مهدی به من گفت و ادامه داد: "به مظلومیتشان نگاه نکن، پشتشان گرم است به شبکه هایی که آوردنشان. آنها برای نگه داشتن این تجارتشان هر کاری می کنند. کافی است بفهمند برای چه اینجا هستی"... در یکی از همان "سر چرخاندن ها"، چهره آشنایی می بینم. ماتم برد. آقایی که در هتل محل اقامت خودم دیده بودم، "پدربزرگی" بود که با خانواده به دوبی آمده بودند. اینجا چه کار می کرد؟
مشتری ها، همدیگر را نمی شناختند ولی گه گداری برای "تقسیم هزینه میزها"، با هم دور یک میز نشسته بودند تا دونگ "هم‌صحبت" و "ویسکی" ارزان تر تمام شود. همین هم کلامشان کرده بود. گوش می کردم: "لعنتی این دلار دولتی که قطع شده، هزینه عشق و حال گران شده" میان سالی بود با لهجه جنوبی، دمپایی به پا داشت، موهای جو گندمی. با انگشتر عقیقش بازی می کرد: "اینجا از مالزی بهتره... آنجا گیر دختر فلیپینی ها می افتی". معلوم بود که "هم میزش" ناشی است. سر تکان می داد و ناشیانه پرسید: "پول را اول می گیرند یا آخر شب؟ بعد اگر راضی نبودیم چطور؟"... جنوبی، پکی به قلیان زد و خنده توام با "سرفه سیگار" کرد که: "بهش رحم نکن. خودت را راضی کن".
مهدی در گوشم گفت: "دنبال اصول انسانی نباش، اینجا همه چیز خیلی غریزه مدار است"

رقابت

"محفل" تازه شروع می شود وقتی که گارسون که سینی حاوی پارچ نوشیدنی و خوراکی های میز ما را می آورد. گویی همزمان با آماده کردن سفارش ها به خانم های حاضر هم ندا می دهد. دخترهای بیکار که روی صندلی های تکی نشسته بودند، "گوله" آمدند به سمت میز ما. هر کدام برای جلب توجه شیوه ای به کار می گیرند. یکی انگشت به دهان روبرویمان ظاهر شد و دیگری از پشت بر حسب تصادف کیفش محکم بر سر من کوبیده شد...
مهدی می پرسد که چطور می خواهم مصاحبه کنم. در آن آشفته بازار مصاحبه کردن هم ماجرای خود را دارد... در همین گیر و دار، ساناز، همان که کیفش به من اصابت کرد، منتظر تعارفم نمی شود. روی صندلی کنارم لنگر می اندازد... در شلوغی خواندن خواننده ناشناس، در میز ما، سکوت حکمفرماست. یک راست می روم سر اصل مطلب. می گویم که خبرنگارم. ماتش می برد. نزدیک تر می آید: "خراب می شه اینجا بفهمن". به علامت "عکسبرداری اکیدا ممنوع" بالای صحنه اشاره می کند و می گوید: "خیلی خطرناکه. نه که بفهمن شما مشتری نیستین ها... شک می کنن! فکر می کنن می خوام مشتریشون رو برای خودم قاپ بزنم و خارج از دستور کار کنم". دست می کند از کیفش دستمال کاغذی بیرون می آورد و آرایش چشمش را پاک می کند و همان دستمال را روی میز می گذارد. "شماره ام تو این دستمال هست، بعدا تلفن کن. بدم نمیاد با یکی درد و دل کنم"... می گوید و می رود.
در همین گیر و دار، "خواننده مشهور" روی صحنه می آید. باورم نمی شود "پدر فلان سبک موسیقی" هنرش را در چنین مکانی ارایه می دهد. هر بار که ترانه های شادش را می خواند، کارگران جنسی، روی صحنه قطار می شوند و رقص های نمایشی را با ریتم ترانه های خاطره انگیز دهه شصت هماهنگ می کنند. شاد می خواند، ولی شاد نیست... دیدم که وقتی "شش و هشتش" را می خواند که دختران برقصند، اشکی هم می ریزد.

"نهایت تحقیر یک زن"

"الان باید خواب باشم، با تو قرار گذاشتم ها..." تا در اتوموبیل کرایه ای که در آن نشسته بود را باز کردم، گفت و ادامه داد: "دیشب در کاباره، با کسی آمده بودی، اون چی شد؟"... وقتی با شماره تلفنی که داده بود تماس گرفتم، پیشنهادم را برای ملاقات در "مکانی ثابت" رد کرد و پیشنهاد کرد گفتگو را در اتوموبیل انجام دهیم. شاید می ترسید که "دامی" باشد و گرفتار شود...
"تا ۵ صبح مشغول یک پیرمرد بودم... از این کارهاش گذشته بود ولی امان از شما مردها. تا توی گور سر و گوشتان می جنبد"... حالا فهمیدم که چرا باید سر ظهر، خواب می بوده... در سی و چند سالگی اش سیر می کند. آرایش غلیظ اش تو ذوق می زند... بوی عطر و سیگار در ماشین پیچیده. جیرینگ جیرینگ زیور آلاتی که به دست و گردنش بسته، قطع نمی شود.
سئوالهایم شروع می شود، هر چند او بدون سئوال هم پر از حرف است.
"اول برام خیلی بعید می آمد. می گفتم طرف می خواهد چندر غاز پول بدهد چه انتظارات عجیب و غریبی دارد، ولی یاد سختی های ایران می افتادم و با خودم می گفتم که اینجا کسی نیست که من را ببیند... یاد بچه ام می افتادم... اینجا خرد شدنم را فقط خودم می دیدم"
"ماهی سه چهار شب می آیم اینجا. پاره وقت کار می کنم. زن ها در ایران طلاق که می گیرند، با یک چمدان لباس خانه شوهر را ترک می کنند. بچه دارم و باید خرجش را در بیاورم. از همه جور قشری هستیم. یکی می بینید از خدایش هست... یکی دیگر می بینید، اجباری آمده. من از آن اجباری ها هستم. بچه ام بزرگ است و خواسته هایی دارد... اجاره خانه باید می پرداختم. بماند خیلی سختی ها کشیدم تا یکی از دوستانم پیشنهاد داد یک سفر بیایم دوبی. البته خوب خیلی در باغ سبز نشان دادند ولی وقتی آمدم دیدم آن خبرها هم نیست... ولی خوب باز هم! چطوری بگویم. نهایت توهین، نهایت تحقیر... نهایت زیر سوال رفتن ماهیت و شخصیت یک زن، آن لحظه است. اما ناچار بودم. اگر فقط خودم بودم شاید این کار را نمی کردم ولی به خاطر بچه ام..."
"اول برام خیلی بعید می آمد. می گفتم طرف می خواهد چندر غاز پول بدهد چه انتظارات عجیب و غریبی دارد، ولی یاد سختی های ایران می افتادم و با خودم می گفتم که اینجا کسی نیست که من را ببیند... یاد بچه ام می افتادم... اینجا خرد شدنم را فقط خودم می دیدم."
به دیشب اشاره می کند... به دیده هایم و درباره مشتری ها توضیح می دهد: "همه جور تیپ هستند. وقتی در خیابان راه می رویم این عرب ها پیشنهاد می دهند. آدم می ترسد! با خودم می گویم باز مشتری ها ایرانی باشند، بهتر است، زبانشان را می فهمیم... همه تیپ. از جوان گرفته تا مرد ۷۰ ساله..."
سوال می شود برایم که چطور "جمعشان جمع " می شوند. تجارت است و رئیس دارند یا تکی هم کار می کنند: "تکی سود ندارد، خطرناک هم هست. به ما گفتند کسانی که پشت جریان هستند، محکم هستند. من هم اولین بار با خانمی آشنا شدم که اینجا تور گردشگری داشت و از ایران مسافر می آورد ولی بعدا فهمیدم که آن پوشش است برای این تجارت اصلی. البته همه خانم های کاباره ما، زیر نظر آن خانم کار نمی کنند. هر کسی تعداد مشخصی دارد در هر کاباره."
"هر کاباره؟"... سوال من بود و جواب فوری او: "آره دیگر. چندین جا هست. اجاره می کنند و خواننده می آورند. بعد نیروها تقسیم می شوند"... "نیروها" را که می گوید، می خندد و ادامه می دهد: "کاباره ما معمولا جوان تر ها می آیند. جاهای دیگر هست که خانم ها مسن تر هستند... حساب و کتاب داریم بابا..."
شب که می شود دوباره به همان کاباره می روم. بیرون می مانم تا مشتری ها را ببینم. خیلی ها، برای نپرداختن ورودی، داخل نمی شوند... دم در کشیک می دهند تا "نیروها" را پیش از ورود، "تور کنند"... و درست همینجاست که می شود به "حساب و کتابی" که شنیدم پی می برم. دو پسر جوان که "کارگر جنسی" را در بدو ورود پسندیده بودند، کوشش می کنند او را راضی کنند تا شبی را با آنها بگذارند.
چند لحظه نمی گذرد که زنی "جا افتاده" جلوی آنها را می گیرد، "سر کارگر" است و طلب پول می کند. دو پسر جوان، جا می خورند ولی با چشمک "دخترک" قبول می کنند که حساب و کتاب را همانجا انجام بدهند. "رئیس" پول را می شمرد و تعارف هم می زند: قابل نداره! خدا بده برکت...

پژوهشی در باره نقش مردان در رواج تن فروشی زنان در تهران




در پژوهشی که با عنوان «ویژگی‌های مشتریان تن‌فروشی از دیدگاه زنان تن‌فروش خیابانی شهر تهران» توسط سعید مدنی (قهفرخی) و پیام روشنفکر انجام شده ، سعی شد ویژگی‌های مشتریان تن‌فروشی از دیدگاه زنان تن‌فروش خیابانی شهر تهران، بررسی شود. به نوشته خبرگزاری مهر در این تحقیق آمده است:

سهم مردان از کل موارد مثبت شناسایی‌شده ناکا (نشانگان اکتسابی کمبود ایمنی)، بسیار بیشتر از زنان است. از این‌رو بهداشت در روابط جنسی مردان در کنترل و کاهش ناکا از اهمیت خاصی برخوردار است. تفاوت بسیار زیاد سهم مردان و زنان از موارد شناسایی‌شده مثبت ابتلا به ویروس انسانی کمبود ایمنی، نگرانی از ورود جامعه ایران به موج سوم شیوع ناکا را به واقعیت بسیار نزدیک کرده است. مطابق گزارش‌های موجود از کل موارد مثبت ناکا، ۹٣.۷ درصد را مردان و ۶.٣ درصد را زنان تشکیل می‌دهند. از این‌رو بهداشت در روابط جنسی مردان و پرهیز از روابط پرخطر جنسی از اهمیت بسیار برخوردار است. زنان تن‌فروش یکی از مهم‌ترین عوامل انتقال ناکا هستند که اغلب بدون اطلاع مشتری، او را بیمار می‌کنند و به این ترتیب مشتریان به طور ناخواسته چرخه پیچیده‌ای از انتقال ویروس را ایجاد می‌کنند که اولین قربانیان آن اعضای خانواده‌شان هستند. بر این اساس شناخت مشتریان می‌تواند امکان مداخله موثر را برای برنامه‌های کنترل و کاهش ناکا فراهم آورد. تمایل مردان به روابط جنسی خارج از روابط خانوادگی، پدیده جدیدی در جامعه ایران نیست، درست؛ به همان دلیل که تن‌فروشی به صورت رسمی ‌و غیررسمی‌، قدمتی طولانی دارد. آنچه امروزه بر نگرانی‌ها افزوده است، تغییرات مهم مورد اشاره در الگوها و ویژگی‌های این مشکل اجتماعی در زنان تن‌فروش و مردان مشتری آنان است. با توجه به موارد ذکرشده، این پژوهش به بررسی ویژگی‌های مشتریان زنان تن‌فروش پرداخته است.

روش تحقیق
این مطالعه از نوع مطالعات پهنان‌گر و مقطعی است که در آن از جمعیت مورد نظر (زنان تن‌فروش خیابانی) درباره ویژگی‌ها، رفتارها، دانش، نگرش‌ها و باورهای آنها پرسش شده است. برای گردآوری اطلاعات از هر دو روش کمی‌ و کیفی استفاده شده است. در این مطالعه تن‌فروش عبارت است از زنی که بدون رعایت ضوابط قانونی و شرعی و به عنوان حرفه، امرار معاش و کسب درآمد کرده و در برابر دریافت پول یا کالا، خدمات جنسی مربوط به تن خود را به دیگران ارائه می‌دهد. این زنان در این پژوهش در زمان اجرای طرح در مراکز حمایتی سازمان بهزیستی و در زندان به سر نمی‌برند. مشتریان نیز مردانی هستند که به دعوت زنان تن‌فروش به دریافت خدمات جنسی پاسخ مثبت داده یا خود تقاضای چنین خدماتی را به زنان می‌دهند و در قبال دریافت این خدمات، به زنان پول یا کالا داده‌اند. جامعه آماری این پژوهش زنانی هستند که در مناطق ۲۲گانه شهر تهران تن‌فروشی می‌کنند و اطلاعات روشنی از تعداد جمعیت و ویژگی‌های آنان در دست نیست. به علاوه زنان مورد بحث، محل تجمع یا سکونت خاصی ندارند. حجم نمونه با استفاده از روش محاسبه تعداد نمونه در تحقیقات راجع به جمعیت‌های پنهان، معادل ٣۰۰ نفر برآورد شد. در این پژوهش از نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای استفاده شده و به این منظور فهرستی از واحدهای بزرگی که افراد در آن جمع می‌شوند، تهیه شد. واحدهای اولیه نمونه‌گیری یا همان "خوشه‌ها" می‌توانند محلات، میدان‌ها، خیابان‌ها، پارک‌ها، فاحشه‌خانه‌ها یا کافه‌ها باشند. زمانی که اعضای گروه مکان ثابتی دارند، از خوشه‌های متعارف استفاده می‌شود. مثلاً زنان تن‌فروش که در فاحشه‌خانه‌ها زندگی می‌کنند؛ اما اغلب اوضاع این‌طور نیست و اعضای گروه به طرز "شناوری" رفت و آمد می‌کنند؛ مثل زنان تن‌فروش خیابان، رانندگان کامیون در ایستگاه‌ها و... در این مورد تعداد افراد، روز به روز یا ساعت به ساعت فرق می‌کند. بنابراین واحدهای اولیه نمونه‌گیری می‌تواند تنها مکان را در برنگیرد و شامل روز، هفته، یا ماه نیز باشد و یک مکان می‌تواند چندین واحد اولیه باشد، مثلاً صبح‌ها، ظهرها، شب‌ها. با توجه به اینکه حداقل ٣۰ واحد اولیه نمونه‌گیری برای به دست آوردن حداکثر پراکندگی نمونه است، حجم نمونه‌ای معادل ٣۰۰ نفر در ۴۰ واحد ۶ الی ٨ نفری طراحی و انتخاب شدند. در هر واحد اولیه نمونه مورد نظر با استفاده از روش نمونه‌گیری گلوله برفی انتخاب شد. یکی از روش‌های نمونه‌گیری هدف‌مند، روش گلوله برفی است که در آن از افرادی که به هر طریق آنها را می‌شناسیم، مصاحبه را شروع می‌کنیم و از آنها می‌خواهیم که افراد دیگری را معرفی کنند. برای انجام مصاحبه ساختاریافته نیز از پرسشنامه به عنوان ابزار استفاده شد.

یافته‌ها مردان میانسال؛ بیش از نیمی از مشتریان زنان تن‌فروش
اولین یافته پژوهش نشان می‌دهد بیش از نیمی ‌از تن‌فروشان معتقدند مشتریان آنها در سنین میانسالی ( ٣۰ تا ۵۰ سال ) قرار دارند. پس از این گروه، ۱٨ تا ۲۹ ساله‌ها قرار می‌گیرند که ٣۴ درصد زنان به آنها اشاره کرده‌اند و تنها یک درصد زنان به جوانان سنین زیر ۱٨ سال و افراد نسبتاً مسن بالای ۵۰ سال به عنوان مشتری اشاره داشتند. یک تن‌فروش ۱۶ ساله که دو سال است تن‌فروشی می‌کند، می‌گوید: «بیشتر مشتریان تو مایه‌های ۲۵ تا ٣۵ سال هستند». تن‌فروش ۲۰ ساله‌ای نیز که از ۱۴ سالگی به این کار مشغول است، می‌گوید: «مشتری‌هامون خیلی جوان باشه ٣۵ سالش هست».
تن‌فروش ۵۰ ساله با سابقه ٣۰ سال تن‌فروشی نیز سن مشتریان خود را بیشتر این‌گونه توصیف می‌کند: « بیشتر میانسال هستند؛ ٣۹ ـ ۴۰ ساله». تن‌فروش ۲۲ ساله‌ای نیز که از ۱٨ سالگی این کار را می‌کرده، می‌گوید: «کمترین سن ۲٣ ـ ۲۴ سال بود».
تن‌فروش ٣۹ ساله‌ای نیز که از ۱٣ سالگی تن‌فروشی می‌کرده است، حداقل سن را چنین عنوان می‌کند: « اکثرا ۲۵ سال به بالا ». تن‌فروش ۲۲ ساله‌ای با سابقه یک سال کار، محدوده سنی را چنین توصیف می‌کند: «از ۲۵ سال تا ٣۰، ۴۰ سال».

مردان متأهل بیشتر مشتری زنان تن‌فروش هستند
طبق دومین یافته پژوهش، ۵۱.۶ درصد از زنان تن‌فروش اظهار داشته‌اند که مشتریانشان بیشتر متأهل هستند. گروه بعدی مجردها هستند که ۲۵ درصد زنان به آنها اشاره کرده‌اند. حدود ۱۰ درصد از تن‌فروشان در مورد وضعیت تأهل مشتریان خود اطلاعی به دست نداده و ۷.٨ درصد نیز به مطلقه بودن مردان مشتری اشاره داشته‌اند. با توجه به یافته‌ها درباره سن مشتریان که مطابق آن بالاترین فراوانی مشتریان در گروه سنی ٣۰ ـ ۵۰ سال بود، اختصاص سهم قابل توجهی از مشتریان به افراد متأهل به نظر هماهنگ و منطقی است. به علاوه با توجه به ترکیب سنی مشتریان، احتمالاً افراد مجرد که در سنین بالاتر از ۱٨ سال قرار دارند، بیشتر مشتری زنان تن‌فروش هستند.
پنج‌شنبه‌ها و جمعه‌ها؛ روزهای شلوغ کاری زنان تن‌فروش
نگاهی به اولویت‌های زمان کار تن‌فروشان در طول هفته و همچنین ساعات شبانه‌روز و انطباق آن با شرایط مشتری هم به نحوی موید بالا بودن سهم متأهلان در بین مشتریان آنهاست. مطابق یافته‌های این تحقیق ۵۲.۲ درصد از زنان تن‌فروش روزهای پنج‌شنبه را در اولویت اول خود برای کار عنوان کرده‌اند و پس از آن نیز جمعه (۲۶.۱ درصد ) و چهارشنبه ( ۱۲.۶ درصد) در اولویت اول قرار دارند. بررسی ساعات کار زنان تن‌فروش در ۲۴ ساعت شبانه روز نشان می‌دهد بالاترین فراوانی ساعت کار در اولویت اول زنان تن‌فروش در حد فاصل ۱۶ بعدازظهر تا ۲۴ نیمه‌شب است که ۶۹.۶ درصد از زنان به آن اشاره کرده‌اند. این روزها و ساعات بیشترین انطباق را با وضعیت متأهل‌های شاغل نشان می‌دهد. یک تن‌فروش ۲۱ ساله با سابقه ۷ سال تن‌فروشی می‌گوید: «مشتری‌ها همه‌جوره هستند. اما متأهل الان خیلی زیاد شده». یک تن‌فروش ٣٨ ساله با سابقه ۱۲ سال نیز می‌گوید: «من فکر می‌کنم بیشتر مردان حریص و متأهل این کار را می‌کنند، چون از طرف خانواده‌هایشان تأمین نمی‌شوند. از وقتی ماهواره و فیلم‌های سکس آمده تقاضاها بالاتر رفته و نیز پسرانی که مزه این کار را چشیدند، معمولاً نمی‌توانند کنار بگذارند». نمی‌شه که آدم همش آبگوشت بخوره، یک شب هم باید چلوکباب بخوره تن‌فروش ۱۵ ساله با سابقه یک سال کار در این باره می گوید: «مشتری‌ها اکثراً متأهل‌اند و پولدار، و گرنه دنبال خلاف نمی رفتن». تن‌فروش دیگری که ۲۰ سال دارد و از ۱۰ سالگی این کار را شروع کرده، می‌گوید: «توشون مطلقه که تنها زندگی می‌کنه یا متأهل یا مجرد، ولی مجردها توی مشتری‌هامون خیلی کم است». تن‌فروش ۵۰ ساله دیگری با ٣۰ سال سابقه کار نیز علت مراجعه بیشتر مردان متأهل را چنین عنوان می‌کند: «مردها معمولاً زن دارند ... کسانی که از زن و خونه محبت آنچنانی ندیده‌اند. یکیشون می‌گفت وقتی که اون دلی که می‌خوام، زنم بهم نمی‌ده، من مجبورم. زنم می‌گه چون دخترم بزرگه و پسرم بزرگ شده، من دیگه با تو تماس ندارم... می‌گفت دختر و پسر بزرگ دارم، به خاطر اینکه زنش زیاد باهاش نبود و رابطه برقرار نمی‌کرد، مجبور شد پناه بیاره به ما». تن‌فروش ۲۲ ساله‌ای که ۴ سال است این کار را شروع کرده، می‌گوید: «مردها اکثراً متأهل هستند و ما از فرم خونه، کیف لوازم آرایش یا آینه و شمعدان می‌فهمیم که این مرد زن داره». یک تن‌فروش ٣۹ ساله نیز که ۱٣ سال سابقه کار دارد، می‌گوید: «اکثراً هم متأهل‌اند. زن و بچه دارن. من سعی می‌کنم با سنین بالا برم. مثلاً زن و بچه‌اش رفته خونه مادرش و میان یکی رو می‌برن ...... من با یکی رفتم و گفتم تو زن داری؟ گفت آره زنمو دوسم دارم. گفتم فکر نمی‌کنی زنت بهتر از من باشه؟ چرا میای با من برنامه می‌ذاری؟ گفت نمی‌شه که آدم همش آبگوشت بخوره، یک شب هم باید چلوکباب بخوره».

مردان مشتری چه تحصیلاتی دارند؟
چهارمین یافته تصریح می‌کند بیشترین مشتریان از طبقه تحصیل‌کرده‌اند. به گفته زنان تن‌فروش، مشتریان، بیشتر دارای تحصیلات عالی بوده‌اند. در رده بعدی ۴۲.٨ درصد زنان به افراد با تحصیلات دبیرستانی به عنوان مشتری اشاره کرده‌اند. در مجموع، بر اساس اظهارات ۹۰ درصد پاسخگویان، مشتریان آنها، تحصیلاتی در حد دبیرستان و بیشتر داشته‌اند. اظهارات زنان تن‌فروش در خصوص تحصیلات مشتریان گاهی ضد و نقیض است. عده‌ای از آنان تحصیلات مشتریان خود را بالا ذکر می‌کنند. یک تن‌فروش ۲۱ ساله که خودش تا سوم راهنمایی تحصیل کرده، می‌گوید: «تحصیلات هم فرق داره. الان تو تحصیل‌کرده‌ها بیشتره. الان من خودم با یه دکتر رابطه دارم که دندان‌پزشکه، ۲۵ سالشه، وضعش توپ، اما زن نداره. همه نوع خدمات هم می‌خواد. کراک می‌کشه». یک تن‌فروش ۲۰ ساله با سابقه ۱۰ سال تن‌فروشی که تا سوم دبیرستان خوانده است می‌گوید: «تحصیلات اونها دیپلم، فوق دیپلم، اما بین اونها ممکن است تحصیلات عالی هم داشته باشند». تن‌فروش دیگری که ۲۵ سال دارد و لیسانسه است، می‌گوید: « ۶۰ تا ۷۰ درصدشون اکثراً تحصیل‌کرده‌اند». در مقابل این گروه، عده دیگری نیز خبر از تحصیلات پایین مشتریان می‌دهند. یک تن‌فروش ۲۰ ساله که تا پنجم ابتدایی تحصیل کرده است، می‌گوید: «تحصیلات اونها بیشتر دیپلم و زیر دیپلم است. البته یک مشتری داشتم که سال آخر دانشگاه بود و داشت طرح می‌گذروند». نکته دیگری که به آن اشاره شده است تأثیر تحصیلات بر روابط جنسی محدودتر مرد با زنان تن‌فروش است. بدین معنا که مردان با تحصیلات بالاتر معمولاً روابط جنسی را با زنان تن‌فروش محدودتری تقاضا می‌کنند. یک تن‌فروش ٣٨ ساله که تحصیلات فوق دیپلم دارد، می‌گوید: «معمولاً تحصیلات بالایی ندارند، سیکل و در حد دیپلم هستند. نه اینکه برای من این طور بوده. من آدم تحصیل‌کرده زیاد دورم بوده، ولی معمولاً قشر تحصیل‌کرده با یکی دو نفر فابریک دوست می‌شوند». قاضی و بازپرس دادسرای مجتمع قضایی مسئول بررسی پرونده‌های تن‌فروشی نیز در این باره اظهار داشت: «تحصیلات آنها (مشتریان) معمولاً پایین است. البته افراد دارای تحصیلات بالا هم ممکن است چنین مشکلاتی داشته باشند، ولی معمولاً با زن‌هایی که از نظر مالی بهترند و آن هم فقط با یک زن ارتباط دارند. این طور نیست که با زنان خیابانی و تن‌فروش ارتباط‌های متعدد داشته باشند. چون این روابط مشکلاتی در پی خواهد داشت».

وضعیت شغل مشتریان
۹۷.۹ درصد از تن‌فروشان که به سوال درباره وضعیت شغلی مشتریان پاسخ داده‌اند، مشتریان خود را شاغل اعلام کرده و تنها ۵ نفر (۲.۱ درصد) از آنان معتقد بودند مشتریان بی‌کار هستند. داده‌های کیفی نیز نشان‌دهنده گستره وسیعی از مشاغل بین مشتریان است. تن‌فروش ۱۶ ساله در این باره می‌گوید: «همه شون شغل دارن، کار می‌کنن، وگرنه از کجا می‌آرن این پول‌ها رو پرداخت کنن. من با اکثر اونهایی که سر و کار داشتم یا فروشنده بودن یا کفاش». تن‌فروش ۱۵ ساله دیگری می‌گوید: «شغل‌ها هم فرق داره؛ شرکتی، فروشنده، مهندس، کفاش، کارگر». یک تن‌فروش ۲۰ ساله نیز می‌گوید: «بیشتر بازاری هستند که بتونند اون بودجه‌ای رو که ما می‌خواهیم بدهند». تن‌فروش ۲۲ ساله دیگری می‌گوید: «بیشتر کاسب هستن و کارمند. راجع به خودشون اطلاعات نمی‌دن و من نمی‌پرسم چون برام مهم نیست. کارمندهای دولتی، کاسب‌های بازار، مغازه‌دارها». تن‌فروش ۵۰ ساله دیگری می‌گوید: «شغل آزاد دارند، بازاری هستند». یک تن‌فروش ۲۲ ساله نیز می‌گوید: «دکتر، مهندس همه چی هست. شاغل هستند و کارمند خیلی کم است، چون به سختی پول درمیاره، این کارو نمی‌کنه، ولی بیشتر بازاری، کاسب کار آزاد، اون‌هایی که شلوارشون دوتاست؛ اونها بیشترند». تن‌فروش ٣۵ ساله‌ای در مصاحبه عمیق اظهار داشته: «کارمند هسن، کارگر هسن، بازاری هسن، بیکار هستن». در مقابل تن‌فروشانی که بیشتر مشتریانشان شغل آزاد و با درآمدهای بالا دارند، عده دیگری نیز وضعیت شغلی مشتریان را چندان مساعد نمی‌بینند. تن‌فروش ٣۹ ساله که در محله‌ای فقیرنشین در جنوب شهر تهران خدمات جنسی ارائه می‌دهد، در این مورد می‌گوید: «بیشتر کارگرن که حالا یا ما رو می‌برن توی اتاق مجردیشون یا محل کارشون. به ندرت پیدا می‌شه که از ۱۰ تا مردی که میاد، دوتاشون آدم حسابی باشن و جای خوب داشته باشن». یکی از بازپرسان دادسرای مجتمع قضایی ویژه بررسی پرونده‌های تن‌فروشی درباره یکی از زنانی که پرونده‌اش به او ارجاع شده بود، می‌گوید: «او در مناطق خاصی از تهران (ولنجک) با سرایدارهای افغانی رابطه برقرار می‌کرد و از این طریق هم یک ماشین پراید خریده و یک خانه هم رهن کرده بود. او دو سال بود که صرفاً با سرایدارهای افغانی رابطه داشت و از این راه مثلاً کسب درآمد می‌کرد».

بیش از نیمی از مشتریان زنان تن‌فروش، درآمد بالا دارند
ششمین یافته نشان می‌دهد از مجموع پاسخ‌دهندگان ۱۹.۲ درصد به سوال درباره وضعیت درآمد مشتری پاسخ نداده‌اند، اما از مجموع کسانی که به این سوال پاسخ داده‌اند، ۵۴.۷ درصد، مشتریان خود را بیشتر در گروه‌های پردرآمد قرار داده‌اند. رده بعدی، گروه‌هایی با درآمد متوسط هستند که ۴۵.٣ درصد پاسخ‌گویان بیشتر آنها را مشتری خود می‌دانند. در مجموع، هیچ‌یک از پاسخ‌گویان، مشتریان خود را افراد فقیر و کم درآمد معرفی نکرده‌اند. داده‌های کیفی نیز نتیجه به دست آمده را تأیید می‌کند.
تن‌فروشی ۲۱ ساله با تقسیم‌بندی مشتریان بر اساس وضعیت مالی آنها می‌گوید: «مشتری‌ها با پول تقسیم‌بندی می‌شن، البته به شغل اونها هم بستگی داره. بعضی‌ها پول کمتری می‌دن، اما مودب‌تر و تمیزترن، آدم رو بهتر درک می‌کنن. توهین نمی‌کنن، بعضی‌ها هم هستند که کارشونو که می‌کنن، به آدم توهین هم می‌کنن». تن‌فروش ۲۰ ساله دیگری درباره وضعیت اقتصادی مشتریان می‌گوید: «از لحاظ درآمدی بیشتر متوسط هستند». تعدادی از زنان تن‌فروش وضعیت مالی مشتری را در درخواست رابطه جنسی او چندان موثر نمی‌دانند. یک تن‌فروش ۲۲ ساله در این باره می‌گوید: «هم توشون مایه‌دار هست و هم کسی که وضعش معمولی باشه ... پول هم نداشته باشن از زیر سنگ پول تهیه می‌کنن و حالشون رو می‌کنن و بعد بهمون پول می‌دن». تن‌فروش ٣۵ ساله دیگری در این مورد می‌گوید: «اصلاً ممکن است طرف پولدار هم نباشه، ولی از نوع خواستن او آدم می‌فهمه که حاضره بده. خب من داشتم، طرف حاجی بازاری بود، ولی چونه می‌زد تا بکشونه زیر قیمت. ولیکن داشتم طرف دانشجو بود ولی می‌داد. حاضر بود».

محل سکونت مشتری
هفتمین یافته این پژوهش تصریح می‌کند زنان تن‌فروش محدوده وسیعی را به عنوان محل سکونت مشتریان مطرح کرده‌اند که نشانه پراکندگی متقاضیان در سراسر شهر تهران است و علاوه بر این نشان می‌دهد که مشتریان برای یافتن تن‌فروشان گاهی مسافت‌های زیادی را نیز می‌پیمایند. یک تن‌فروش که بیشتر در مناطق نازی‌آباد، گیشا و جمهوری واقع در جنوب و مرکز تهران کار می‌کند، می‌گوید: «اکثراً خونه‌هاشون تو مرکز شهر بود؛ ونک، سلسبیل، بهارستان و ...». تن‌فروش دیگری که در محدوده نازی‌آباد، خزانه و جوادیه واقع در جنوب تهران کار می‌کند، می‌گوید: «بچه‌های آریاشهر و گیشا خیلی زیادند». یک تن‌فروش که درنازی‌آباد، خزانه و یادگار امام (جنوب تهران) فعال است، می‌گوید: «محل سکونت اونها بیشتر مناطق بالا مثل نیاوران و قیطریه بود. با یکی دو تا هم توی نازی‌آباد کار کردم و چون نمی‌تونستند مبلغ خوبی بدهند، دیگه نرفتم». تن‌فروش دیگری که محدوده فعالیتش شهرک غرب، امامزاده حسن و سعادت‌آباد است، اظهار داشت: «پولدارها شمال، شمال غرب تهران زندگی می‌کنن. چون تو محدوده‌ای که خودم زندگی می‌کنم زیاد نیستن. بیشتر مشتری‌هام شمال یا شمال غرب تهران هستن».

مردان مشتری زنان تن‌فروش اغلب از روابط زناشویی خود ناراضی‌اند
هشتمین یافته تصریح می‌کند بسیاری از تن‌فروشان، نارضایتی مشتریان از روابط خانوادگی یا اختلال در روابط جنسی با همسر را عامل گرایش آنان به تقاضای رابطه جنسی عنوان کرده‌اند. یک تن‌فروش مطلقه ٣٨ ساله در این باره می‌گوید: « مهم‌ترین مسئله، بحث سکس است که به دلیل مسائل مذهبی و تعصبی، خیلی مردان مشکلاتی از طرف زنانشان دارند که برآورده نمی‌شود. پس عامل مهمی ‌در پناه آوردن به بیرون است. مسئله مهمم دیگر تنوع‌طلبی مردان است و این سبب می‌شود که هیجانات خودشان را تخلیه کنند». وی در یک طبقه‌بندی از مشتریان آنها را به شش گروه تقسیم می‌کند: «اول مردانی که از طرف زنان خود تأمین نمی‌شوند. دوم مردانی که نیازهای جنسی‌شان فراتر از عقاید همسرشان است. سوم پسرهایی که اول سکس‌بازی‌شان است و با دوستانی رقم خورده‌اند که این کار را تشدید می‌کند. چهارم مهم‌تر از همه مردانی که دارای پول زیاد هستند و نمی‌دانند چطور پولشان را خرج کنند. پنجم مردانی که خیلی خوش‌گذران و رفیق‌باز هستند و با خانواده تفریح و حال نمی‌کنند. ششم مردانی که در مذهبی‌بودن فیلم بازی می‌کنند و زنشان باید طبق الگوی آنها رفتار کند، بالطبع زنانشان از مد و سکس و جامعه عقب می‌مانند و مردانشان در جای دیگر تخلیه می‌شوند».
تن‌فروش ۱۵ ساله دیگری می‌گوید: «البته خیلی‌هاشون زن‌های گندی دارن که بلد نیستن شوهراشونو راضی کنن. باید یه دوره کلاس برن». یک تن‌فروش ۲۲ ساله نیز می‌گوید: «همه جور هستن، بعضی‌هاشون که دچار‌ هاری هستن و با وجود اینکه زن خوبی دارن از لحاظ روحی تشنه هستن و میان و با ما حال می‌کنن و با ما با خشونت رفتار می‌کنن که یک ذره روحشون ارضا بشه. بعضی‌هاشون هر روز این کار رو می‌کنن و اگر این کار رو نکنن مثل آدم‌های معتاد می‌مونند و بعضی‌ها هم زمانی که با زن‌هاشون نمی‌تونن این کار رو بکنن حالا زنه پریوده یا حامله است، میان سراغ ما و یک عده هم هستن که هر از گاهی میان و یک موقع یک هفته پشت سرهم میان و یک موقع می‌بینی یک ماه هم ازشون خبری نیست، ولی اکثراً با وجود داشتن زن، چون زن سردی دارن یا خوب حال نمی‌دن میان سراغ ما». برخی از زنان تن‌فروش به تنوع‌طلبی و تمایلات شدید در رابطه جنسی مشتریان به عنوان دیگر عوامل مراجعه آنان اشاره کرده‌اند. یک تن‌فروش ۵۰ ساله که ٣۰ سال سابقه کار دارد، می‌گوید: «این مردهایی که می‌خواهند برنامه بروند، دوست دارند طرفشون جوان باشه. یکی هم مثلاً می‌خواد با هر زنی برنامه بره تا اون برنامه‌ای که با زنش نمی‌ره رو با زن اینکاره می‌ره. چون یه زن غریبه که ۱۰ تومان یا ۲۰ تومان می‌گیره، هر چی رو که مشتری بگه انجام می‌ده که با زن خودش نمی‌تونه این کار رو بکنه و اون زن که احتیاج به پول داره، هر کاری که می‌گن رو انجام می‌ده، ولی یکبار مصرف است و با هر زنی فقط یک بار می‌رن؛ این زن‌هایی که باهاشون اهل برنامه هستند. اون هم یک نوع عادت هست....، به این کار معتاد هستند. این مردها مثل زن هرزه هستند». تن‌فروش ۲۲ ساله دیگری می‌گوید: « همه جوره هست. مثلا یکی هست زنش مثل عروسک می‌مونه، تازه دو ماه است که عروسی کرده و هنوز جهیزیه زنش چیده نشده که میاد این کار رو می‌کنه. زمانی که خونه این افراد می‌ریم، زنش مهمونی است یا خونه مامانش یا سفر خارج از کشور».