۱۳۸۸ مرداد ۲۹, پنجشنبه
سخنرانی احمدی نژاد از تلویزیون و فریاد مرگ بر دیکتاتور و الله اکبر مردم!
By jonbeshekhordadفعالین حقوق بشر و دموکراسی گزارش داده اند، مردم تهران همزمان با آغاز سخنرانی احمدی نژاد به صورت گسترده ای دست به اعتراض زده اند و هنگام پخش سخنرانی او از تلویزیون از تمامی نقاط شهر تهران صدای بانگ الله اکبر و شعار مرگ بر دیکتاتور شنیده می شد.
برپایه ی این گزارش مردم تهران حوالی ساعت نه و نیم شب همزمان با شروع سخنرانی احمدی نژاد از تلویزیون دولتی بصورت گسترده بر بام منازل و در کوچه ها و خیابانهای فرعی اعتراض خود را با بانگ الله اکبر و مرگ بردیکتاتور اعلام کردند و ادامه دادند. در بعضی از خیابانها جوانان موتور سوار و خودروهای شخصی مردم با بوق زدن متمد با اعتراضات همراهی می کردند.
فریادهای اعتراضات از تمامی مناطق تهران شنیده می شد. از جمله در تهران پارس، آزادی، ستارخان، توحید، بلوار کشاورز، ونک، فاطمی، میرداماد، سیدخندان، ولنجک، خیابان قزوین، آذری، یافت آباد، منیریه، خیام، پونک، تجریش، الهیه، فرمانیه، فاطمی، جمهوری، فیاض بخش و نارمک.
همچنین گزارشاتی از شهرهای مختلف ایران رسیده است که همزمان با آغاز سخنرانی دیکتاتور منصوب ولی فقیه مردم به سر دادن شعار اقدام کرده اند. در این گزارش گفته شده است از جمله در اصفهان، شیراز، اهواز، آبادان، کرمانشاه و قزوین مردم به شعار دادن اقدام کرده اند.
در تهران نیروهای سرکوبگر ولی فقیه، بسیج و سپاه پاسداران و لباس شخصی ها سوار بر موتور بصورت گله ای در میادین و خیابان های اصلی گشت می زدند. مردم با مشاهده ی آنها بر شدت اعتراضات خود می افزودند و بانگ الله اکبر و شعار مرگ بر دیکتاتور می گفتند و آنها را هو می کردند.
احمد زیدآبادی به مرز جنون رسیده است!
روزآنلاين : احمد زیدآبادی، روزنامهنگار و سخنگوی ادوار تحکیم وحدت به شدت تحت فشار است تا تعهد دهد کار سیاسی و مطبوعاتی را برای همیشه کنار خواهد گذاشت. این روزنامهنگار سرشناس ایرانی از نیمه شب 31 خرداد ماه بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شده است. او روز دوشنبه برای اولین بار با خانوادهاش در زندان اوین در شرایطی دیدار کرد که وضعیت جسمانی و روحی مساعدی نداشت. خانم مهدیه محمدی، همسر احمد زیدآبادی در حالی از همسرش با روز سخن گفته است که به شدت ملتهب و نگران بوده و مدام گریه میکرده است.
همسر احمد زیدآبادی با تکذیب خبر بستری شدن همسرش در بیمارستان به روز گفت: در قسمت اداری زندان اوین همراه با وکیل با همسرم ملاقات کردیم. آقای زیدآبادی خیلی لاغر و ریش هایش بلند شده بود و می گفت روزی که او را به دادگاه آورده بودند صورت او اصلاح شده بود.
خانم زیدآبادی به نقل از همسر دربندش گفت: آقای زیدآبادی از اول دستگیری در اعتراض به بازداشت غیرقانونی و رفتارهای خارج از قانون دست به اعتصاب غذا زده بود. در این مدت او را در سلولی زندانی کرده بودند. در تمام این مدت هیچ کسی سراغ او نرفته بود؛ نه صدایی، نه نوری. تا اینکه به شدت حالش بد می شود و آنها مجبور می شوند بعد از 17 روز پزشکی بالای سر او بیاورند. آن پزشک به او می گوید خیلی ها آزاد شده اند و هیچ کسی از تو و اعتصاب غذایت خبر ندارد و اینگونه فقط خود را به کشتن میدهی. به هر حال آن پزشک احمد را متقاعد کرده بود که اعتصاب غذایش را بشکند.
به گفته خانم محمدی، آقای زیدآبادی بعد از 35 روز قرار گرفتن در آن شرایط، دچار حالت جنون می شود و قصد خود کشی می کند، اما چیزی برای خودکشی پیدا نمی کند و شروع به داد زدن و فریاد کشیدن می کند که متوجه می شوند و می بینند که احمد دارد دیوانه می شود؛ بعد از آن او را به سلول انفرادی دیگری منتقل کرده اند.
همسرآقای زیدآبادی توضیح داد: احمد می گفت انگار توی قبر بودم میخواستم خودم را بکشم اما هیچ چیزی برای اینکار پیدا نکردم.
بازجویی احمد زیدآبادی 35 روز پس از بازداشت و بعد از انتقال به سلولی جدید شروع شده است. آقای زیدآبادی به همسرش گفته که اول در بند 2 الف سپاه بوده اما اکنون نمیداند در کجا زندانی است و بازجویان هیچ چیزی علیه او ندارند. زیدآبادی در بی خبری مطلق بوده و هیچ گونه اطلاعاتی از بیرون نداشته است. به او گفته بودند همه اعتراضات تمام شده و اکثر زندانی ها آزاد شده اند.
خانم محمدی همچنین گفت که بازجویان به شدت احمد را تحت فشار قرار داده اند که تعهد دهد کار سیاسی و مطبوعاتی را برای همیشه کنار بگذارد و به هیچ عنوان کار سیاسی و مطبوعاتی انجام ندهد.
خانم زیدآبادی که به شدت متاثر و نگران سلامتی همسرش است در پایان می گوید: از هر انسانی که یک ذره وجدان دارد خواهش می کنم به داد ما برسد.
----------------------------------------------
خبرهایی از اوین- افزایش فشارهای روحی و فیزیکی بر کیوان صمیمی
بر اساس آخرین اخبار دریافتی، کیوان صمیمی که فعالیت های خود را در چهارچوب قوانین اساسی نظام می داند، اصل بازداشت خود را زیر سوال برده، با بازجوی خود همکاری ننموده و در نتیجه به منظور اعمال فشار برای اعتراف، با ضرب و شتم و انتقال های پیاپی به سلول انفرادی روبه رو شده است.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، وی در شامگاه 24 خرداد در پی یورش به منزلش که با شکستن در همراه بوده، بازداشت و با ضبط وسایل و کامپیتر شخصی اش راهی زندان اوین شد. او بیش از دو ماه است که در بند 209 به سر می برد و در این مدت تنها دو بار با خانواده خود تماس گرفته و دو بار نیز اجازه ملاقات داشته است.
به گفته یکی از نزدیکان وی، بازجوی کیوان صمیمی، از عدم همکاری او شکایت داشته و خواستار تقویت این همکاری از طریق دخالت خانواده اش شده است.
کیوان صمیمی، مدیر مسوول مجله توقیف شده نامه، عضو هیأت اجرایی شورای ملی صلح، رئیس انجمن حامیان حقتحصیل، عضو کمیته پیگیری بازداشتهای خودسرانه، عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات و بنیانگذار کانون زندانیان سیاسی است.
پیش از این نیز دادگاه رسیدگی به جرایم مطبوعاتی، به ریاست قاضی مدیر خراسانی، کیوان صمیمی را در مورد مجله نامه، به جهت نشر مطالب مخالف موازین اسلامی از طریق ترویج مطالبی كه به نظام لطمه میزند و تحریص و تشویق افراد و گروهها به اعمالی علیه امنیت كشور و نظام جمهوری اسلامی مجرم شناخته بود و هیأت منصفه دادگاه مطبوعات هم پس از بررسی، وی را مستحق تخفیف ندانست.
لازم به ذکر است وی نیز همچون دیگر بازداشتشدگان اخیر با اتهامات واهی روبه رو بوده و این روند نشان از عزم قدرت حاکم به مقابله با هرگونه جریان منتقد به شیوه برچسب زدن است.
خبر ويژه: مراسم چهلمين روز به خاک سپاری سهراب اعرابی بر مزار او برگزار شد
امروز ساعت ۸:۳۰ صبح، خانواده سهراب به همراه گروهی از مردم بر مزار او گرد آمدند و ياد اين جانباخته وقايع اخير ايران را گرامی داشتند.
مراسم سهراب با خواندن متنی از خود سهراب که در اولين سالگرد پدرش نوشته بود آغاز شد و سپس يکی از انشاهای سهراب در مورد تاريخ که در کلاس دوم دبيرستان نوشته بود قرائت گرديد.
همچنين يکی از شرکت کنندگان در مراسم، شعری با اقتباس از شاهنامه فردوسی را در رسای سهراب اعرابی دکلمه کرد.
پس از خواندن زيارت عاشورا مردم حاضر، سرود "سر اومد زمستون" را خواندند و در انتها به مدت بسيار طولانی شعار "الله اکبر" را سرداده و بهشت زهرا را ترک گفتند.
گفته می شود جمعيت بسيار زيادی در اين مراسم حضور داشتند و مراسم بدون هيچ گونه اتفاقی به پايان رسيده است.
جمهوری اسلامی یعنی 30 سال زندان، شکنجه، اعتراف سازی، اعدام
تظاهرات خیابانی میلیونی مردم، پس از تقلب غیر قابل انکاردر انتخابات نمایشی(انتصابات) ریاست جموری در ایران و توحشی که رژیم در سرکوب تظاهرکنندگان نشان داد، بخشی ازچهرۀ واقعی و دهشتناک رژیم جمهوری اسلامی را در مقابل چشمان حیرت زدۀ جهانیان به نمایش گذاشت و نهال شک و تردید را در دلهای پاکی کاشت که به غلط به حکومتهای اسلامی به عنوان وسیله ای برای مبارزات ضد امپریالیستی و عدالت جویانه امید بسته اند.
بخشی از سردمداران دیکتاتوری مخوف مذهبی نیز سرانجام به چاهی افتادند که در کندنش مشارکت داشتند. آنان ناگهان "کشف" کردند که بغیر از زندانهای علنی، زندانهای مخفی هم موجودند، که شکنجه وجود دارد، که به زندانیان تجاوز میشود، که اعترافهای تلویزیونی ساختگی اند و تحت فشار به اجرا درمی آیند و بسیاری از زندانیان سیاسی در زیر شکنجه جان میسپارند وفجایعی دیگر. اینان فقط بخشی از حقیقت را بیان میکنند و با "امّا" و "اگر" در پنهان سازی بخش بزرگی از حقیقت همچنان پا میفشارند. تلاش میکنند تا شاید جنایتهای 30 سالۀ جمهوری اسلامی، شکنجه های مخوف و قتل عام دهۀ 60، کشتار دسته جمعی تابستان 67 به دستور مستقیم خمینی، قربانیان هجومهای وحشیانه به کردستان، ترکمن صحرا، قتلهای زنجیره ای، حملۀ سال 78 به کوی دانشگاه وبسیاری از جنایات دیگر این رژیم، پوشیده مانده و مردم بپذیرند که دوران جمهوری اسلامی عمدتاً دوران "نور" بوده است و توحش موجود تنها توحش یک جناح است و آنهم پس از 22 خرداد امسال رخ داده است! با این حال اعترافات سر و دم بریده اشان از ارزش خالی نیست و مسلما در دادگاههای صالحه که باید به همۀ جنایات جمهوری اسلامی رسیدگی کند، متهمینی که به خود جرأت داده اند و حقایق بیشتری از این جنایات را بر ملا کرده و سعی در کم کردن فاصلۀ خود با مردم کرده اند، از مجازات کمتری برخوردار خواهند شد.
زندانهای علنی و غیر علنی رژیم از مبارزین لبریز است. شاهدان عینی که پس از تحمّل شکنجه های دهشتناک، کابل خوری، سوزانده شدن بوسیلۀ سیگار، از دست یا پا آویزان شدن از سقف ، تحمّل تجاوزات جنسی دسته جمعی، گرسنگی کشیدنها و اجبار به ادامۀ زندگی در میان ادرار و مدفوع خود و دیگران، آزاد میگردند حامل اخبار هولناکی هستند. برای ایجاد رعب و وحشت، جمهوری اسلامی می کوشد جنایاتش هر چه فجیع تر و وحشتناک تر باشد. تعداد زندانیان به حدی است که کمبود جا در سیاهچالهای رژیم حتی نشستن را برای زندانی غیر ممکن میسازد. تعداد نامعلومی از زندانیان گمنام در زیر شکنجه جان سپرده اند. یکی از شیوه های رایج جمهوری اسلامی استفاده از برچسب قاچاقچیان مواد مخدّر و قاتلین، برای حذف فیزیکی مخالفین و اعدام جوانانی است که در تظاهرات یا در حمله به خانه های علامت گذاری شده گرفتار آمده اند. این اخبار به آنچه در دهۀ 60 در زندانهای جمهوری اسلامی میگذشت بشدت شباهت دارد و هشداریست به تمامی مدافعین آزادی و حقوق بشر در سراسر دنیا تا با ازاستفاده از هر وسیله ای در راه جلوگیری از فجایعی که هرگز در جمهوری اسلام متوقّف نشده است تلاش کنند. ما با تأکید بر حفظ استقلال مردم ایران در تعیین سرنوشت خود و مخالفت قاطع با هر گونه دخالت نظامی یا غیر نظامی دولتها و قدرتهای اقتصادی استعمارگر در امور داخلی کشورمان، مردم آزادۀ جهان را به دفاع فعال از مبارزات مردم در کسب آزادیهای دمکراتیک دعوت میکنیم .
آنچه که امروز در خیابانها و هجوم به خانه های مردم، زندانهای پنهان و آشکار و بیدادگاههای جمهوری اسلامی رخ میدهد، ادامۀ جنایات دهۀ 60 و پس از آن است. هجوم وحشیانه به تظاهرات مسالمت آمیز مردم یادآور هجوم مسلحانۀ جمهری اسلامی در 28 مرداد 58 به کردستان و مردمی است که حقوق اولّیۀ انسانی خود را برای خواندن و نوشتن به زبان مادری و برخورداری از حقوق برابر با دیگرهموطنانشان را طلب میکردند. همۀ اینها به اضافۀ سرکوب مطالبات زنان، سرکوب و حذف فیزیکی دگر اندیشان و اقلیت های مذهبی، سرکوب مبارزات حق طلبانۀ کارگران، سر به نیست کردنهای با نقشۀ قبلی و منظم، برقراری نمایشات تلویزیونی برای هتک حرمت و اتهامات واهی به شهروندان دگر اندیش و بسیاری دیگر از این نوع جنایات، همگی از مصادیق جنایت علیه بشریت می باشند که باید در دادگاههای صالحه مورد رسیدگی قرار گیرند. دولتها و قدرتهای بزرگ جهانی که کودتای 28 مرداد 32 را تدارک دیدند و دیکتاتوری محمّد رضا شاهی را جانشین حکومت ملّی مصدق کردند، در کنفرانس گوادولوپ و رهبرسازی برای انقلاب ایران نیز نقش مهمی به عهده داشتند. به این ترتیب جمهوری اسلامی خود نتیجۀ سرکوب مبارزات استقلال طلبانه و آزادیخواهانۀ مردم ایران برای برچیدن نظام 28 مردادیست. امروز فقط نظامی که در آن جدائی دین از دولت به عنوان یکی از اولین شروط دمکراسی برقرار باشد، اولین گام مهم و اساسی خواهد بود بسوی آینده ای بهتر برای مردم استقلال طلب، آزادیخواه و برابری طلب ایران.
28 مرداد 1388 (19 ژوئیۀ 2009)
"انجمن دفاع از زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران" (پاریس)