۱۳۸۹ شهریور ۳۰, سهشنبه
بخش ھفتم)
محمد حسيبی
٢٩ شھريورماه ١٣٨٩ برابر با ٢٠ سپتامبر ٢٠١٠ ميلادی
کتاب اسناد س » بازنويسی عينا از روی مندرجات جلد اول
: ٨٣٧ و ٨٣٨ ،٨٣۶ ،٨٣۵ ، رجائی و مھين سروری (رجائی) صفحه ھای ٨٣۴
ادامه؛
متن کامل سخنرانی آقای دکتر مصدق در دفاع از
« حاکميت و حقوق ملت ايران »
در جلسات شورای امنيت سازمان ملل متحد.
* * *
٣. ھيچ اقدامی نمی تواند ما را از اجراء و اعمال حق حاکميت خودمان بر صناعت
نفت ايران جلوگيری کند.
قبل از ايراد و قرائت نطق خويش ميل داشتم از طرف ملت و دولت ايران به مناسبت قتل
ناجوانمردانه لياقت عليخان به ملت ودولت پاکستان تسليت عرض کرده و نسبت به اين فقدان
تأسف انگيز اظھار تأثر نمايم.
ملت پاکستان از مللی است که ملت ايران نظر بسيار عالی نسبت به آن داشته و ما برای مردم
پاکستان احترام کامل قائل می باشيم.
در ضمنِ نطق اول خود تذکر دادم که در مورد قطعنامه جديد انگلستان تذکراتی خواھم داد.
اين تذکرات مختصر خواھد بود.
يک نکته مھم موجود است که بايد قبل از اين که شورای امنيت تصميمی در باره دو قطعنامه
انگليس اتخاذ کند، حل شود. اين نکته در باره صلاحيت شورا برای رسيدگی به قضيه نفت ايران
است. من تاکنون نظر خود را راجع به عدم صلاحيت شورا در اين قضيه تشريح کرده ام و بايد
بگويم که در اين خصوص قطعنامه جديد انگلستان شبيه قطعنامه پيشين آن است. اگر به جای
اين شورا يک دادگاه انگليسی بود يقينا عرض حال انگليسی را به عنوان اين که مبھم و ضد و
نقيض است مورد بحث و رسيدگی قرار نمی داد. دولت انگليس در تشريح علل اعتراض خود
اظھار می دارد که بايد فورا از دستور دولت ايران داير بر اخراج کارشناسان انگليبسی از آبادان
جلوگيری کرد. بايد متذکر شد که نماينده انگليس تخليه کارشناسان انگليسی را به اخراج آن ھا از
طرف دولت ايران تعبير می کند.
دولت انگليس پس از اين که از کارشناسان جلوگيری گرد که حاضرنشوند برای ما کارکنند و
نيز تھديد کرد که آن ھا را از ايران بيرون خواھد کرد به شورای امنيت شکايت آورد و چون ما به
ميل خودشان رفتار کرده و تصميم گرفتيم که کارشناسان انگليسی را تخليه کنيم ھمان طوری که
نماينده انگليس گفت دولت انگليس اين قسمت مربوط به اخراج کارشناسان انگليسی را از
قطعنامه دوم خود حذف کرد.
دراين موقع ما ممکن است اميدوار شويم که نماينده انگليس حقايق را در نظر گرفته و برای
فراھم کردن زمينه جلسه فوری و ايجاد اين ھمه تشنج بی مورد از شورا پوزش بخواھد.
نماينده انگليس نه تنھا از اين عمل پيروی نکرد بلکه سعی می کند با طرح يک شکايت
جديد که به قول خودشان قطعنامه تعديل شده است روح جديدی به مذاکرات شورا بدھد و
برای اين که به جلسات شورا در اين زمينه ادامه بدھد يک عنوان دروغين به اين مسأله داده و از
شورا تقاضا کرده که در مورد يک منازعه ای که وجود خارجی ندارد اظھار نگرانی نموده و بگويد
که اين منازعه صلح و امنيت دنيا را به مخاطره می اندازد.
تنھا اختلاف موجود بين کشور من و دولت انگلستان مربوط به عمليات مداخله آميز
انگلستان در امور داخلی کشور ايران است که البته اين عمل با قوانين بين المللی مغايرت تام
دارد.
تأسيسات نفت ما به انگلستان مربوط نيست واگر اين منازعه خطری به صلح وارد می کند به
ھيچ وجه مربوط به تأسيسات نفت نيست بلکه رويه انگليس است که سعی می کند با تھديد
نظامی ما را از اجرای امور داخلی در کشورمان باز دارد.
نمايندگان انگليس مجبورند به عللی که مربوط به خودشان است اين قضيه را درشورا مطرح
کنند و ھمان طوری که نمی توان افکار عمومی را گول زد از اين که گوسفند گرگ را خورده،
نماينده انگليس ھم اکنون اميدوار است که از خارج شدن اين موضوع از دستور جلسه جلوگيری
کند و برای اين عمل دلايل و استدلال ھای ساختگی و ظاھر فريب اقامه می کند.
البته اين تلاشھا مورد توجه قرار نخواھد گرفت و با يک نظر اجمالی معلوم می شود که
درخواست ھای انگلستان از شورای امنيت کاملا از حدود صلاحيت شورا خارج است. در
قطعنامه جديد برخلاف قطعنامه سابق از دولت من تقاضا نشده که طبق رأی بی اعتبار دادگاه
بين المللی لاھه رفتار کند.
رأی ضمنی و احتياطی دادگاه لاھه نمی تواند پايه و اساس اقدامات شورای امنيت باشد.
دولت انگليس بيھوده تلاش می نمايد که اين منازعه را بزرگ جلوه دھد چون ھمان طوری که گفتم
اصلا منازعه ای وجود ندارد.
تنھا موضوعی که با قضيه نفت ارتباط دارد و بايد حل شود مسأله پرداخت خسارت به
شرکت سابق نفت است. اين مسأله صرفا مربوط به ما و شرکت سابق بوده و دولت انگليس حق
مداخله در آن را ندارد. ما با پرداخت خسارت مخالفت نکرده ايم و برعکس ما به نمايندگان
شرکت سابق و دولت انگليس تأکيد کرده ايم برای اين که در جريان عمليات تأسيسات نفت ما
وقفه ای ايجاد نشود آن ھا ميزان خسارت و نوع پرداخت آن را تعيين کنند. اين کار ھنوز انجام
نگرفته چون شرکت سابق و سھامدار بزرگ آن يعنی دولت انگلستان ھنوز ادعا می کند که ما حق
نداريم صنعت نفت خودمان را ملی کنيم. آن ھا ميل دارند که شورای امنيت درباره اين حق دولت
ايران تصميم بگيرد.
تنھا علتی که باعث می شود دولت انگليس علنا به حق حاکميت ايران بر تأسيسات نفت خود
حمله نکند اين است که آن دولت می داند که حق حاکميت ھر دولتی در انجام دادن امور داخلی از
ھرگونه حمله و تعرض خارجی مصون می باشد.
پس از ملی شدن نفت ايران دولت انگليس نشان داده است به تجديد مذاکرات علاقه مند
نيست و فقط ميل دارد با اقدامات غيرقانونی و فشارھای اقتصا دی و نظامی اراده ما را دراين کار
درھم شکند.
آن دولت تاکنون اعتراف کرده که با ملی شدن نفت ايران موافق است ولی مذاکرات ماه
ژوئيه گذشته نشان داد که اين اعتراف فقط ظاھرسازی و فريب بوده است.
انگلستان پس از طرح موضوع نفت در يک دادگاه غير صالح اکنون وانمود می کند که مدافع
قانون می باشد.
انگلستان پس از اين که رزم ناوھای خود را در آب ھای ساحلی ايران متمرکز ساخته و يا
تھديد نظامی می کرد اکنون خود را طرفدار و حامی صلح می خواند و سعی می کند با ارائه
قطعنامه ھای بی اساس رأی شورای امنيت را به ما تحميل کند.
نماينده دولت انگليسی به شورا گفته استکه دولت متبوع وی به تصميم قانونی بيش از
تصميم نظامی علاقه مند است. بايد متذکر شوم گه ما نيز به ھمان اندازه که انگلستان علاقه دارد
مايل ھستيم که اين مسأله حل شود و لذا دائما تقاضا کرده ايم که روی ھمين اساس مذاکرات را
شروع کنيم.
اصل ملی شدن صنعت نفت ايران اکنون به صورت قانون در آمده و ھيچ اقدامی نمی تواند ما
را از اجرای آن و اِعمال حق حاکميت خودمان بر صنعت نفت ايران جلوگيری کند. اين قانون
ضمنا کليه فشارھای سياسی و نظامی را خنثی می کند و باعث می شود که ھيچ گونه تھديد
اقتصادی، فشار، تحريم و خرابکاری که از طرف انگلستان برای از بين بردن اقتصاد ايران اِعمال
می شود بر ما موثر نشود و نتواند عزم مارا بشکند.
توسل به قوه قھريه آخرين راه حل مسأله نفت ايران به شمار نمی رود.
ما در تعطيل صنعات نفت ايران مسئول نيستم. ما برای پرداخت خسارت به شرکت سابق
پيشنھادھای عملی و صحيحی داده ايم و نيز حاضر شده ايم نفت به مشتريان سابق بفروشيم. ما تا
اندازه ای که قانون اجازه می دھد امتياز برای شرکت سابق قائل شده ايم. ما مدت ٥ ماه منتظر
بوديم تا اين که دولت انگليس پيشنھادی که با قانون ملی شدن نفت ايران ھم آھنگ باشد به ما
ارائه نمايد، ولی دولت انگليس ھمواره از راه اِعمال زور وارد می شود.
ما در قطعنامه جديد انگلستان علائمی که حاکی از حسن نيت برای تجديد مذاکره باشد
مشاھده نمی کنيم و برعکس در اين قطعنامه مشاھده می شود که دولت انگليس ھنوز حاضر
نيست حق ما را بشناسد و آن را محترم بشمارد و با ما بر اساس ملی شدن نفت مذاکره کنند.
دولت انگليس ھنوز سعی دارد که رأی غير عادلانه دادگاه لاھی را به ما تحميل کند اين دولت چون
نمی تواند به طور مستقيم يا غير مستقيم بر حق حاکميت ما تجاوز کند اکنون سعی دارد که
شورای امنيت را وادار سازد که ما را از اِعمال حق حاکميت خود در ايران باز دارد.
ما چنين تصورمی کنيم که منظور قطعنامه جديد انگلستان تجديد مذاکرات نيست بلکه مقصود
وی تبديل يک مسأله داخلی به صورت يک مسأله بين المللی می باشد. ما ھزارھا فرسنگ راه را
پيموده ايم تا در اين تالار ثابت کنيم که شکايت انگليس يک اعلام خطر دروغين است و
نماينده انگليس به جای اين که اجازه دھد ھمه ما به وطن خود بازگرديم و به سر کار و زندگی
خود برويم شکايت مبھم جديدی ارائه داده و سعی می کند جلسات شورا را طولانی کند.
کليه ھيأت ھای نمايندگانی که فعلا دراين شورا حضور دارند بايد تعجب کنند که چرا در اين
جا ھستند. برای ما مقدور نيست در شورای امنيت منتظر شويم و ببينيم که درد يا غم و نگرانی
انگلستان چيست و چرا تصور می کند که شورا بايد به آن رسيدگی کند. ما حاضر نيستيم برای مدت
نامعلومی در اين جا مانده و ناظر ھمان نمايشات و صحنه سازی ھايی شويم که در تابستان گذشته از
طرف ميسيون انگليسی در تھران انجام گرديد.
شورای امنيت بھترازما می تواند تشخيص بدھد که آيا ادامه اين صحنه سازی ھا به حيثيت و
شأن آن لطمه وارد می سازد ياخير؟ ما چه شفاھا و چه عملا تمايل خود را برای تجديد
مذاکرات نشان داده ايم. لزومی ندارد که به شورای امنيت زحمت داده شود که ما را مجبور سازد که
با انگلستان بر سر يک ميز بنشينيم و به اصطلاح توافق کنيم. چون تا به حال فقط انگلستان
بوده که به طور ناگھانی ميزھای مذاکره را ترک می گفته و کليه پيشنھاد ھای ايران را رد می کرده
است.
پس از ورود به نيويورک باز ما سعی کرديم که مذاکرات دوستانه را تجديد کنيم ولی اين بار
نيز سعی ما بی حاصل بود زيرا دولت انگليس فقط متکی به تاکتيک کھنه زورگوئی است. من می
بينم اوقات خود را بيھوده به ھدر می دھيم. به اين جھت است که اگر پيشنھاد ما برای بحث در
اطراف اختلافات قانونی فی مابين ايران و انگلستان يعنی موضوع عدم صلاحيت شورا رد شود،
چاره ای نداريم جز اين که به وطن خود باز گرديم و تصور می کنم که ساير آقايان نمايندگان عضو
شورا نيز چنين کنند.
ادامه دارد . . .
زنده ياد دکتر محمد مصدق در بخش بعدی سخنان منطقی و کوبنده خود اعلام می دارد:
حاضر نيستيم با منابع ملی خود خواب ھای
شيرين امپراتوری مردم ديگر را تأمين کنيم . . . .
ما بايد ھمه يکصدا شويم و؛
ما بايد ھمه يکصدا شويم و؛
از ما صدائی غير از صدای ايران در نيايد.
(دکتر محمد مصدق)
امتيازنامه ھای استخراج نفت و ساختن راه آھن در ايران که در دوران پادشاھان قاجار به
بيگانگان داده شده بود نه تنھا تمام ثروت زيرزمينی ايران را در کف چپاولگران انگليسی و
روسی قرار می داد، بلکه ايران را به مستعمره بيگانگان مبدل می ساخت (نگاه کنيد به
اينگونه امتيازنامه ھا در کتاب " طلای سياه يا بلای ايران ") در:
https://www.chebayadkard.com/ketabkhaneh/nehzatmelli/tala/book01/html/p0001a.html
زنده ياد دکتر محمد مصدق از روزھای جوانی عزم خود را برای رھانيدن ايران از عواقب
مسموم امتيازنامه ھای قاجاری و برای رھانيدن ايران از چنگال بيگانگان انگليسی و
روسی جزم کرده بود تا قدم به قدم ايران را به سوی " استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی"
سوق دھد.
انگليس و روس ايران را به محل مسابقه امتياز گيری و سلطه برای چپاولگری ھا و
تجاوزات خود مبدل ساخته بودند به طوری که شاھان قاجار مراتب امتياز دادن به روسيه را
تا قبل از امضای آن امتازنامه از انگليس پنھان کرده و ھنگام امتياز دادن به انگليس مراتب
را از روسيه پنھان می داشتند.
زنده ياد دکتر محمد مصدق برای متوقف نمودن اين مسابقه دادن و اينگونه امتيازدھی ھا
برنامه "سياست موازنه منفی" را در مجلس چھاردھم با تمام مشکلاتی که با آن روبرو بود
عملی کرد. ( برای آکاھی يافتن از جزئيات نگاه کنيد به دو لينک زير)
https://www.chebayadkard.com/ketabkhaneh/nehzatmelli/movazeneh1/book01/html/p0000a.html
https://www.chebayadkard.com/ketabkhaneh/nehzatmelli/movazeneh2/book01/html/p0000a.html
دکتر مصدق در جلسه يازدھم آذرماه ١٣٢٣ طرح " تحريم امتياز نفت" را مطرح کرد.
:« فرياد خلق » آقای عبدلله راستگو در کتابی با عنوان
https://www.chebayadkard.com/chebayadkard/sokhan/20100517/faryade-khalgh1.pdf
چنين آورده است که:
اين طرح دولت را برای ھميشه از انجام ھر نوع مذاکراتی برای دادن امتياز نفت و امضاء
قرارداد امتياز نفت منع و مجازات تخلف از اين امر را حبس مجرد از سه تا ده سال تعيين
ميکرد و تنھا اجازه ميداد که دولت در باره فراھم آوردن وسائل استخراج و فروش نفت
مذاکره کند. اثرات اوليه اين قانون متوجه شوروی ميشد که در آن زمان ھيأتی را برياست
س.ای. کافتارادزه، معاون کميساريای ملی امور خارجه شوروی سوسيا ليستی بايران فرستاد و خواھان
دريافت امتيازی برای استخراج و بھره برداری از نفت شمال ايران بود و سپس متوجه امريکائيان
ميگرديد که درست قبل از ورود کافتارادزه با درخواست مشابھی مشغول چنين مذاکراتی بودند م
موقتاً با ورود روسھا کنار رفته و در انتظار فرصت ساکت نشسته بودند. مصدق در اينجا از مخالفت
عناصر دست راستی مجلس با شوروی استفاده کرد و ھمراه با اقليت که تحت رھبری وی اقدام
مينمود اين طرح را به تصويب رسانيد. بديھی است که نمايندگان عضو فراکسيون حزب توده
که خواھان پيشرفت نوعی ديگر از سياست خارجی در ايران بودند از دادن رأی امتناع ورزيدند.
بدنبال تصويب اين طرح افراد و دستجات و جرايد تابع حزب توده و پيرو سياست شوروی
انتقادات و حملات شديدی را عليه مصدق شروع نمودند از جمله روزنامه آژير در شماره
٢٢١ مورخ ١۴ آذرماه ١٣٢٣ چنين نوشت:
شما به املاک و دارائی خود بيشتر از منافع ملت علاقه داريد، شما . . . . »
از بزرگترين ملاکين اين کشور ميباشيد اغلب لوايح تقديمی شما روی حفظ منافع
طبقه ملاکين بوده است. شما از آزادی ملت می ترسيد، شما از دوستی اتحاد
جماھير شوروی بيمناک ميباشيد، شما اگر واقعاً ملت پرست ھستيد و واقعا
ميخواھيد فداکاری کنيد بفرمائيد اين گوی واين ميدان ... نبردرا از اينجا آغاز
کنيد امتياز مضر دارسی را لغو نمائيد . . . . . . . شما واقعا اينقدر ساده "
ھستيد که خيال ميکنيد خواھند گذاشت با سرمايه داخلی نفت استخراج بکنيد
آيا در حقيقت شما از اوضاع ايران اطلاع نداريد؟ . . . . نميدانيد که کمپانی
نفت جنوب تاچه اندازه ريشه ھای خودرا بزندگی جامعه مردم ايران فرو " برده
«. . . . . ؟ است
مصدق جواب اين مطلب و ساير کسانی را که بعلت سياست انترناسيوناليستی و سوسياليستی دادن امتياز را
به شوروی مضر نميدانستند و او را مرتجع و مالک ميناميدند در سخنان قبل از دستور خود در جلسه
٢٨ آذر ١٣٢٣ مجلس چنين گفت:
ھر کس در اين روز و در اين مملکت بخواھد بوطن خود خدمت " " کند وھرکس که »
بخواھد منافع اين جامعه را حفظ کند از دو " " طرف مورد خطاب است. يک وقت
روزنامه ھای دست راست بمن دشنام ميدادند و روزنامه ھای دست چپ بشھادت اوراق
خود مرا تحسين مينمودند . امروز برای پيشنھادی که من بمجلس نموده ام اوّلی ھا
ساکتند و دوّمی ھا انتقاد مينمايند و ھرکدام ميخواھند که من ھرچه ميگويم بمنافع
آنھا باشد. ازروزی که شرکتھای خارجی برای گرفتن امتياز استخراج نفت " " به
ايران آمده اند و از روزی که آقای ساعد نخست وزيردر مجلس اظھار نمود که راجع به
نفت با آنھا مذاکره ميکنم (مقصود امريکائيان است) چون من با ھر امتيازی قوياً "
« . . . . " مخالف بودم ، تصميم گرفتم که ھروقت موقع رسيد مخالفت نمايم
مصدق سپس اضافه ميکند که کليه پيشنھادات وی دراين جھت بوده است که شوروی بتواند با کمک
به استخراج نفت توسط ايرانی خريدار نفت ايران شود و نه صاحب امتياز آن بطرزی که رويه دول
استعماری است و اضافه ميکند که:
من اگر اھل ايمان و عقيده نبودم ٢٠ سال با دولت ديکتاتوری جدال نمينمودم ، ... »
من با آن دولت جنگيدم، زندان رفتم وتحت نظارت درآمدم و من وقتی آزاد شدم "
" که دولت شوروی در صحنه سياست ايران دخالت کرد (مقصود اشغال شمال ايران
درجنگ جھانی دوم است) پس دليل ندارد که من بايک سياست موافقت کنم وبا سياست
" " دولت شوروی مخالفت نمايم. من رنجانيدن و عصبانی کردن ھمسايگان
بخصوص ھمسايه شمالی را ................ بزرگترين خيانت ميدانم وآرزومندم
سياسيون بزرگ آن دولت " " وسوسه و اغوای پاره ای ناصحين بدخواه را در دماغ
« . . . . خود راه ندھند و سعی کنند کماکان در قلوب مردم اين مملکت راه يابند
سپس با دعوت به اتحاد ميگويد:
من متاسفم که بعد از سقوط ديکتاتوری بجای اينکه سياسيون اين مملکت ... »
ازتجارب گذشته عبرت بگيرند وبه آزادی خواھان صدر مشروطيت تأسی کنند و از يک
سياست بتمام معنی ايرانی پيروی کنند و بجای اينکه نطق و قلم يعنی نعمتی را که در
سايه مشروطيت تحصيل شده در راه دفاع از مصالح ايران بکار برند . . . عده ای
شمال و عده ای جنوب را قبله حاجت خود ساخته اند و جار و جنجالی در اين کشور
راه انداخته اند که ھستی ما را تھديد مينمايد . من ازھموطنان عزيزم تمنا ميکنم بحال اين
ملت رحم کنند وقدری بخود بيايند و اگر دچار لغزشی شده اند استغفار کنند و متوجه
باشند که امروز روزی نيست که ايرانی وارد درسياست خارجی حيدرنعمتی شود ما
بايد ھمه يکصدا شويم و از ما صدائی غيراز صدای ايران در
«. نيايد
اکنون اگرچه با کمال تأسف مردم ايران در درونمرز، زير سلطه جمھوری اسلامی ولايت
مطلقه فقيه از نعمتی که در سايه مشروطيت تحصيل شده بود برخوردار نيستند و نمی توانند
از آن نعمت در راه دفاع از مصالح ايران کوچک ترين بھره ای ببرند، اما ما ايرانيانی که در
برونمرزی تعدادمان بين ۴ تا ۶ ميليون است در سايه زندگی در غربت می توانيم از نعمت
آزادی نطق و قلم در راستای مصالح ايران به دفاع برخيزيم. ما می توانيم ھمانطور که زنده
جار و » ياد دکتر محمد مصدق در آذرماه سال ١٣٢٣ به ملت ايران پيشنھاد ميکرد
را که ھستی ما را و ميھنمان را تھديد می کند به دور اندازيم، و می توانيم تمنای « جنجالی
مصدق بزرگ را به ياد آوريم که گفت:
من از ھموطنان عزيزم تمنا ميکنم بحال اين ملت رحم کنند و قدری بخود بيايند و اگر »
دچار لغزشی شده اند استغفار کنند و متوجه باشند که امروز روزی نيست که ايرانی وارد
سياست خارجی حيدرنعمتی شود ما بايد ھمه يکصدا شويم و از ما صدائی غير
از صدای ايران در نيايد.
محمد حسيبی
شھريور ١٣٨٩ – سپتامبر ٢٠١٠
اشتراک در:
پستها (Atom)