نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۵ فروردین ۹, دوشنبه

حسین رونقی ملکی، زندانی سیاسی، در اعتراض به عدم دسترسی به امکانات درمانی در اعتصاب غذاست. هم‌بندی‌های سعید رضوی فقیه هم از اعتصاب غذای او به دلیل بلاتکلیفی و روشن نشدن وضعیتش خبر می‌دهند.
Hossein-Saeed
سعید رضوی فقیه – حسین رونقی ملکی
خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز یک‌شنبه هشتم فرودین ماه از قول بستگان حسین رونقی، وبلاگ‌نویس و زندانی بیمار زندان اوین، خبر از دومین روز اعتصاب غذای او داد.
پدر این زندانی سیاسی هم گفته است که اگر امکان دسترسی فرزندش به خدمات پزشکی فراهم نشود، در اعتصاب غذا با پسرش همراه خواهد شد.
حسین رونقی ملکی با وجود توصیه‌های پزشکان زندان و خارج از زندان و پزشکی قانونی باید بیرون از زندان تحت نظر و درمان قرار بگیرد، اما او به دلیل کارشکنی در روند درمانش دست به اعتصاب غذا زده است.
یکی از نزدیکان خانواده رونقی ملکی به هرانا گفته است که حسین از قبل عید بدون درمان و دارو یا اعزام به بیمارستان، در زندان و مریض احوال است: «برای آزادی یا مرخصی نوروزی‌اش هیچ اقدامی انجام نشده و به خانواده‌اش هم هیچ جوابی نمی‌دهند. حسین به صورت غیرقانونی در زندان است. حکم او متوقف شده بود و از طرف پزشکی قانونی عدم تحمل کیفر گرفته بود، عفو هم گرفته بود و بر اساس مواد ۲۹۷ و ۵۰۴، آزادی مشروط داشت اما هیچ‌یک از آن‌ها اجرا نشد. این در حالی است که مسئولان زندان اوین هم حسین را با تهدید و اذیت می‌کنند و او را مورد توهین قرار می‌دهند.»
این وبلاگ‌نویس مرداد ماه سال گذشته در یادداشتی وضعیت بد جسمانی خود را توضیح داده بود و گفته بود که طبق قانون و به دلیل وضعیت جسمی‌اش نباید به زندان بازگردد، اما دادستانی تهران بر این موضوع اصرار دارد و حتی او را تهدید می‌کند: حسین رونقی ملکی: من نباید به زندان بازگردم
این منبع نزدیک به خانواده رونقی درباره شرایط فعلی سلامت این زندانی سیاسی گفته است که او باید برای مشکل کمر و مهره‌هایش تحت درمان و آزمایش ام‌‌.آر‌‌‌.آی قرار بگیرد: «برای غلظت خونش هم باید تحت آزمایش و درمان قرار بگیرد. یکی از کلیه هایش را که در زندان از دست داد و آن یکی هم که کار دو کلیه را انجام می‌دهد، عفونت کرده و ورم دارد و با این روند تنها کلیه‌اش هم از دست می‌رود.»
حسین رونقی ملکی آخرین بار روز چهارشنبه ۱۹ اسفند‍ به دلیل مشکل مهره‌ها و کمر به مطب متخصص ارتوپد فرستاده شد، اما بعد از معاینه او را به زندان برگردانند.
این زندانی سیاسی-عقیدتی که با نام مستعار بابک خرمدین وبلاگ می‌نوشت، در تاریخ ۲۲ آذرماه ۱۳۸۸ در شهر ملکان استان آذربایجان شرقی بازداشت شد. او به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد که دادگاه تجدید نظر استان تهران این حکم را تایید کرد.
او ۱۲ تیرماه سال ۱۳۹۱ پس از ٣٢ ماه حبس و با پشت سر گذاشتن چندین اعتصاب غذا سرانجام با وثیقه یک میلیارد تومانی به مرخصی آمده بود اما پس از مدتی و در جریان کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان آذربایجان، دوباره بازداشت شد.
او از شهریورماه سال گذشته از زندان آزاد و به دلیل بیماری، ادامه اجرای حکمش متوقف شده بود اما نهم اسفند ۹۳ به دادسرای اوین احضار و بازداشت شد. این در حالی بود که پزشکی قانونی برای او گواهی عدم توانایی تحمل کیفر صادر کرده بود.
آنژین قلبی، مشکل کلیه، ورم صورت، خونریزی معده، غلظت خون، عفونت چشم و مشکل ریوی و تنفسی از جمله دیگر مشکلاتی است که خانواده رونقی بر اساس آن، بار دیگر برای فرزندشان درخواست صدور گواهی عدم امکان تحمل کیفر کرده‌اند.
حسین رونقی اینک بر خلاف اصل تفکیک جرائم، بدون رسیدگی پزشکی و در شرایط نامناسب در بند هفت زندان اوین محبوس است.
سعید رضوی فقیه هم از نظر شرایط نگهداری و دسترسی به خدمات پزشکی در موقعیتی مشابه حسین رونقی به سر می‌برد. او نیز پیشتر و در شهریور ماه سال گذشته، دست به اعتصاب غذا زده بود: سعید رضوی فقیه دست به اعتصاب غذا زد
اواخر دی ماه امسال، مسعود رضوی فقیه، برادر این زندانی سیاسی، به کمپین حقوق بشر در ایران گفته بود که وضعیت سلامت برادرش در زندان به دلیل بیماری قلبی «نگران کننده» است: «مسعود رضوی فقیه گفت: «اگر اتفاقی برای سعید بیفتد در نگاه من قتل عمد است و کاملا مشخص است مسئولیت مرگ او با چه کسانی است.»
وضعیت این زندانی سیاسی از آن زمان تا به حال تغییری نکرده است:‌ «وضعیت سلامت سعید رضوی فقیه در زندان نگران کننده است»
سعید رضوی فقیه، ۱۵ اسفند ۱۳۹۲ به علت آن‌چه خبرگزاری فارس آن را سخنرانی «ساختار شکنانه» در جمع اصلاح‌طلبان شهر همدان توصیف کرد، در کرج بازداشت و به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی» به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.
این زندانی باید در تاریخ ۹ اسفند ۱۳۹۳ با تمام شدن دوره یک سال محکومیتش از زندان رجایی‌شهر کرج آزاد می‌شد اما از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران، به اتهام «توهین به رهبری، توهین به مجلس خبرگان و تبلیغ علیه نظام» به سه سال و نیم حبس دیگر محکوم شد و اکنون در حال گذراندن این محکومیت است.

گنجشکک اشی مشی که بود؟ شاملو از کجا آن را الهام گرفته بود؟

گنجشکک_اشی_مشی که بود؟ شاملو از کجا آن را الهام گرفته بود؟

«گنجشکک اشی‌مشی» نام مثلی ایرانی با ریشه کازرونی است که ابتدا پری زنگنه و بعد فرهاد مهراد ترانه‌ای بر اساس آن خوانده‌اند. آهنگ این کار از اسفندیار منفردزاده بود. این ترانه در فیلم گوزن‌ها اجرا شده ‌است.
گنجشکک اشی مشی از تاج شاه یاقوتی می‌دزدد تا به بچه‌هایش بدهد تا با آن بازی کنند. اما در میان راه آن را به پیرزنی می‌بخشد تا به زندگی‌اش سر و سامان بدهد. پس از آن گنجشکک به دزدی رابین هود وار جواهرات شاه و بخشش این جواهرات به مردم ادامه می‌دهد. او برای اینکه شناخته نشود، هر بار خود را در حوض نقاشی به رنگی دیگر در‌می‌آورد.
انتخاب یک پرنده آزاد به عنوان شخصیت اصلی داستان، رنگ به رنگ شدن و تغییر چهره او، تقابل رنگ‌هایی که گنجشکک خود را به آن می‌آمیزد «وجه مثبت رنگ‌ها» با رنگ‌های گوناگون جواهرات پادشاه «وجه منفی رنگ‌ها»، همگی از نکات برجسته داستان هستند.
«اشی‌مشی» تنها واژه‌ای است که در هیچ یک از لغت‌نامه‌‌ها و ادبیات فارسی، معنی خاصی برای آن ذکر نشده است و معلوم هم نیست که این صفت را چرا به «گنجشک» داده‌اند؛ با این حال با چسبیدن این صفت به گنجشک‌‌ها بود که این پرنده زیبا نیز وارد حوزه ادبیات عامیانه و کودکانه کشورمان شد و سال‌های سال است که مردم کشورمان همه گنجشک‌‌ها را «اشی‌مشی» هم صدا می‌زنند و عده‌ای نیز نام دیگر گنجشک را «اشی‌مشی» می‌دانند.
این ماجرا از روزی شروع شد که «حسن حاتمی» شاعر و قصه‌نویس کودکان اهل کازرون در سال ۱۳۴۰ به تهران آمد و یکراست سراغ احمد شاملو رفت و ماجرای یکی از داستان‌های کودکانه‌اش را برای او شرح داد.
آن روزها احمد_شاملو در روزنامه کیهان کار می‌کرد و مسئول و سردبیر کیهان هفته بود. شاملو داستان گنجشگک اشی‌مشی او را از زبان و لهجه شیرازی و کازرونی به تهرانی تبدیل کرد و در هفته‌نامه «کیهان هفته» به چاپ رسانید.
به گفته حسن حاتمی، نخستین نویسنده و بنیان گذار قصه‌های گنجشگک اشی‌مشی در کشور، «اشی‌مشی» در گویش و لهجه کازرونی، مخفف ترکیب « با شاه منشین» است و به کسی اطلاق می‌شود که با شاه و دربار نمی‌نشیند و از حاکم و شاه و حکومت جانبداری نمی‌کند و طبع بالا و عزت نفس دارد.
«حامد هاتف» در جلسه نقد و بررسی «عناصر بین متنی اشی‌مشی» در شماره ۱۴۵ ماهنامه کتاب ماه کودک و نوجوان شهر کتاب گفته است: انتخاب یک پرنده به عنوان شخصیت اصلی یک داستان کودکانه اعتراضی، قصه احتمال رنگ به رنگ شدن و تغییر چهره را در شرایط ویژه حکایت می‌کند و این که در هر شرایط گنجشک چگونه باید خود را حفظ کند
گنجشگک اشی‌مشی…
لب بوم ما مَشین
بارون میاد خیس میشی
برف میاد گوله میشی
می‌افتی تو حوض نقاشی
می‌گیرتت، فراش باشی،
می‌کشتت، قصاب باشی
می‌پزتت، آشپزباشی
می‌خورتت، حاکم‌باشی
Suicide Bombing in Pakistan
عملیات تروریستی انتحاری در پاکستان ده ها کشته برجا گذاشت
«انزوا»

آنقدر سنگباران شده‌ام 

که دیگر از سنگ نمی‌ترسم

این سنگها از چالهٔ من برجی بلند ساخته‌اند

بلند در میان درختان بلند

سپاس از شما ای معماران

پریشانی و اندوه را نای عبور از میان این سنگها نیست

اینجا آفتاب زودتر بر من طلوع می‌کند

و آخرین نورهای سرخوش خورشید دیرتر غروب می‌کنند

گاهی از پنجرهٔ اتاقم

نسیم شمالی به درون پرواز می‌کند

کبوتری از دستان من دانه می‌چیند

صفحات ناتمام مرا نیز

دست‌گندم‌گون الهه شعر، این دست آرام آسمانی

تمام خواهد کرد.

«آنا آخماتووا »

برگردان: آزاده کامیار