۱۳۹۴ خرداد ۱۴, پنجشنبه
در سالمرگ خمينی! آنچه ازاو بملت بارث رسيده!اعدام!شکنجه!فحشا!اعتياد!خريد و فروش مواد مخدر!چپاول وغارت ورشوه خواری!
در سالمرگ خمينی! آنچه ازاو بملت بارث رسيده!اعدام!شکنجه!فحشا!اعتياد!خريد
و فروش مواد مخدر!چپاول وغارت ورشوه خواری!
همه ی اينها دست آورد: رهبر!کبير!انقلاب!امام!خمينی است.اين خيانتها توسط
دست پروردگان امام خمينی!يعنی آخوندها زالو صفت وروضه خوانها وپاسدارها و
۰۰۰امروزدرتن ملت که خونشان مکيده شده است،ديگربحالت ضعف افتاده است۰
و فروش مواد مخدر!چپاول وغارت ورشوه خواری!
همه ی اينها دست آورد: رهبر!کبير!انقلاب!امام!خمينی است.اين خيانتها توسط
دست پروردگان امام خمينی!يعنی آخوندها زالو صفت وروضه خوانها وپاسدارها و
۰۰۰امروزدرتن ملت که خونشان مکيده شده است،ديگربحالت ضعف افتاده است۰
نان خوران دولت
به گفتهی معاون سرمایه انسانی معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهوری، «در حال حاضر ۴۱ درصد خانوارهای کشور حقوق و مستمری بگیر دستگاههای دولتی هستند که با احتساب دو میلیون و ۲۱۵ هزار نفر بازنشتگان این عدد به ۱۰ میلیون یعنی ۵۰ درصد خانوارهای کشور میرسد.» (الف، ۲۸ مرداد ۱۳۹۳) اما ۵۰ درصد از این تعداد تحصیلاتی پایینتر از لیسانس دارند، در کشوری که حدود ۴ میلیون دانشجو دارد و هر ساله یک میلیون نفر فارغ التحصیل میشوند. استخدام در مراکز دولتی به گونهای است که فقط وفاداران به نظام و متظاهران استخدام شده و در شغل خود میمانند. به همین دلیل دولت جمهوری اسلامی از کارایی بسیار پایینی برخوردار است.
بر اساس شاخصهای بینالمللی رتبهی ایران در قانونمندی در میان ۲۱۲ کشور ۱۶۹، در اثر بخشی دولت ۱۳۳ از ۲۱۰، در کیفیت مقررات ۱۹۴ از ۲۱۰، در توسعه دولت الکترونیک،۱۰۰ از ۱۹۰، در ادراک از فساد ۱۴۴ از ۱۷۷ و در کنترل فساد ۱۵۸ از ۲۱۰ است. در بهبود وضعیت کسب و کار رتبه ایران در میان ۱۸۹ کشور ۱۴۷، در سهولت در اخذ مجوزها ۱۶۹ در میان ۱۸۹ کشور و در آزادی اقتصادی در میان ۱۵۲ کشور ۱۲۷، در پاسخگویی از ۲۱۲ کشور ۱۹۹ و در رفاه از ۱۴۲ کشور ۱۰۱ است.
در حکومتی که هم ۵۰ درصد از جمعیت نان خور دولت هستند و هم دولت کارایی ندارد طبعا افراد انگیزهی لازم را برای تغییر حکومت از دست میدهند چون اکثر کارکنان دولت (که در کار نوشیدن چای، گپ و گفتگو و کاغذ بازیاند و مهارتهای لازم را هم فاقدند) هم میترسند حقوق خود را به خاطر تغییرات از دست بدهند و با توجه شناختی که از وضعیت موجود دارند (و نیز به دلیل تجربهی انقلاب ۵۷) هم میترسند حکومتی بدتر از این حکومت نصیب آنها شود.
شوق عمومی به فساد
فساد حکومت جمهوری اسلامی نه در تاریخ معاصر ایران و نه در منطقهی خاورمیانه نظیری داشته است. تاراج اموال عمومی و سوء استفاده از قدرت در ایران به سطوحی غیر قابل تصور رسیده است. حاکمان جمهوری اسلامی در سطوح مختلف در کسب قدرت و ثروت و منزلت اجتماعی کاری نیست که نکرده باشند. ایران از معدود حکومتهایی است که سالانه حدود ۱۰ تا ۱۲ میلیارد دلار از بودجهی آن به گزارش سازمان حسابرسی مجلس گم میشد یا حدود نیمی از ۱۵۰ هزار میلیارد تومان وامهای معوقهی بانکی به حدود ۶۰۰ نفر داده شده است. در این حکومت ۳،۷۰۰ بورس تحصیلی خارج و داخل کشور در مقطع دکترا به اقوام و خویشان مقامات حکومتی در دورهی دولت احمدی نژاد داده شده است. این کار در دولتهای قبل هم انجام میشد اما نه در این سطح. در حوزهی قدرت نیز نظارت استصوابی و پروندهسازی کاست حکومتی را بسته نگاه داشته است. امکانی از امکانات جامعه نیست که بنا به فرصتهای مساوی در اختیار شهروندان قرار گیرد و امکانی از امکانات جامعه نیست که حاکمان سهمی قابل توجه در آن نداشته باشند.
مقایسه کاخ شاهنشاهی،قبر خمینی و قبر ملک عبدالله
آرامگاه گاندی:
آرامگاه جان اف کندی:
آرامگاه جورج واشنگتن:
آرامگاه شارل دو گل:
قبر ملک عبدالله پادشاه سعودی که یکی از ثروتمندترین مردان جهان بود:
بهروز سورن: تعرض گسترده به دستفروشان تهرانی
اینکه گفته اند هر یک از حکومتهای استبدادی و بهتر بگوئیم غیر مردمی نوع کنار رفتن خود را تعیین میکنند بی ربط نیست. در واقع امر رفتار سیاسی و اجتماعی آن حکومت در برابر مردم کشورش به نوع مقاومت مردمی در برابر آن شکل میدهد.رفتار و کردار جمهوری اسلامی از بدو روی کار آمدنش در برابر معضلات سیاسی و اجتماعی موجود تنها بر یک سخن احاطه داشته است و آنهم قتل و زندان و شکنجه و غارت و چپاول منابع ملی, بیکار سازی و تشدید فقر و فلاکت و تبعیض بوده است و از ایجاد هیچگونه جنایت و هیجان سازی در ارتباطات بین المللی کوتاهی نکرده است.
جمع آوری دست فروش ها بارها با حرکت خودسوزی آنان در اعتراض به شبیخون زدن ناگهانی به تنها منبع درامد خود و خانواده هایشان تراژدی غمناک انسانی است که در ایران امروز بکرات اتفاق می افتد. ماموران را در تصاویر نگاه کنید لابد مامورند و معذور!اگر بساط این زنان و مردان و جوانان دردمند را مصادره نکنند و به وظایف قانونی! و شرعی خود عمل نکرده اند و نان شب شان قطع میشود.
این ماموران به هملن اندازه در سرکوب مردم کشورمان تقصیر کارند که آمرانشان. در نظر بگیرید که حتی در مناسبات بربرانه سرمایه داری در کشورمان هنوز میتوان هزاران شغل شرافتمندانه و سالم انتخاب کرد و روزگار را بسختی گذراند. اما این مزدوران پیشه شان سرکوب کسانی است که در اعماق جامعه تقلا می کنند تا مخارج زندگی خود و خانواده شان را تامین کنند.
این ماموران معذور نه از زوایای تمایلات مذهبی و اعتقادی و نه از باورهای دینی و شرعی و نه از روی سلیقه و مزاح که در دفاع از شرکت ها و مغازه ها و صاحبان آنها به این بی پناهان شرافتمند تعرض می کنند و بساط حقیر انها را مصادره می کنند. این شرکت ها و مغازه ها و صاحبان گردن کلفت و مالخوارشان چند قدمی آنطرف تر هستند و وجود این دستفروشان را با کسب و کار پر رونق و پر روغن شان در یک راستا نمی بینند.
مقامات و رسانه های دولتی بدرستی بر کاذب بودن دستفروشی بعنوان یک معضل اجتماعی اشاره می کنند بی آنکه این معضل را در شرایط حاکمیت مناسبات نا عادلانه و بربرانه موجود ریشه یابی کنند. دستفروشی همیشه بعنوان شغل چندم و بطور معمول شغل دوم و سوم ارزیابی شده است. بدین معنا که درآمد نان آور خانواده از شغل اصلی اش کفاف مخارج بالای زندگی ساده انها را نداده است و وی یا یکی از اعضای دیگر خانواده به دستفروشی ناچار بوده است.
ناگفته پیداست که مامورانی که درتصاویر دیده می شوند به دستگاه چندگانه و عریض و طویل سرکوب جمهوری اسلامی تعلق دارند. شغل نه چندان شریفی دارند که نان شان را از قبل له کردن پابرهنگان و زن و کودک و پیر و جوان دستفروش و بی سرمایه بدست می آورند و با واژه هائی نظیر وجدان و عاطفه و احساس بیگانه اند. نکته اینجاست که میلیون ها دستفروش در سراسر کشور قهر رژیم را اینگونه حس می کنند و بخاطر می سپارند زیرا که با نان شب خود و عزیزان شان مرتبط است و روز پاسخ آنها روزی است که در برابر این قهرحکومتی صف آرائی می کنند و مقاومت و مبارزه با آن ستم را در هم می آمیزند.
تصاویر خود گویا هستند
اشتراک در:
پستها (Atom)