نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۴ آبان ۲۵, دوشنبه

مالیخولیا
محمد نوری‌زاد

یک: دیروز شنبه  روزی سراسیمه بود برای سرهنگ. که دوستان ما را از جلوی اوین کوچاند و تا مرا دید که از دور به سمت آنان می روم، با قدمهای بلند به طرف من آمد و در راه با دستش اشاره کرد که نیا بل برو. من اما نرفته بودم که به یک اشاره و اخم سرهنگ بازگردم. گفت: امروز روز شوخی و شُل گرفتن نیست. شده بزنم همه را، می زنم. گفتم: جناب سرهنگ، ما نیامده ایم که …. گفت: همین که گفتم. من امروز مهیای کتک زدنم. گفته باشم. سرهنگ هوار می کشید اما ته دلش هیچ نبود. او انسان تر از آن بود که به روی دخترها و بانوانی که برای رهایی عزیزانشان به آنجا آمده بودند مشت بکوبد. ظاهراً از بالا او را در منگنه قرار داده بودند که: تو عُرضه ی جمع کردن اینها را نداری؟
دو: سرهنگ گفت: از حوزه ی استحفاظی من خارج شوید هرکجا که می خواهید بروید. گفتم: برویم سمت چمران؟ گفت: آنجا باعث تصادف می شوی و فردای قیامت جلویت را می گیرند که فلانجا حقی را ضایع کرده ای. گفتم: برویم سمت میدان کاج؟ چیزی نگفت: بالاخره این جمعیت باید به یک سو می رفت. تحت الحفظ رفتیم به سمت بالا. این شیب برای هر که مفرح بود، برای دکتر ملکی کمی با دشواری همراه بود. پیرمرد اما آمد بی اعتراض. که اعتراضش به گنده ترهایی بود که سختیِ شیب راه  در کنارشان دیده نمی شد.
سه: کوچه به کوچه و خیابان به خیابان رفتیم و رفتیم تا رسیدیم به میدان فرهنگ. زیرپل اوین اگر اتومبیل های گذری ما را می دیدند، اکنون این ما بودیم که به دیدار مردم یک محله می رفتیم. اتومبیل های گذری نیز از کنارمان رد می شدند بجای خود. جناب سرهنگ و مأمورانش تا مرز محدوده ی کلانتری شان ما را مشایعت کردند. حتی جناب سرهنگ در یکجا به دوستی که با یکی از مأموران بگو مگو کرده بود، کلی بر سرمان هوار کشید که: هرکس به مأمور من توهین بکند من دِروش می کنم. از محدوده که خارج شدیم  خیال سرهنگ راحت شد. به میدان فرهنگ در سعادت آباد که رسیدیم، مأموران کلانتریِ آنجا به استقبالمان آمدند. بنای ما رسیدن به ساعت دوازده ظهر بود.  در پایان مأموران، جلوی اتومبیل یکی از دوستان ما را گرفتند و گوشی تلفنش را برداشتند. خیال می کردند این او بوده که امکان مصاحبه  با شبکه های خارجی را ترتیب می داده. و حال آنکه شبکه ی ” دُر تی وی” در این چند هفته ی گذشته  مرتب با ما تماس می گرفته و داغ داغ حال و احوال ما را منتشر می کرده. دیروز هم من صحبت کردم هم دکتر ملکی هم خانم علی شناس هم مادر سعید زینالی. چه بکنیم؟ وقتی صدای و سیمای ملاها با ما مصاحبه نمی کنند، ما نیز با هر کجا مصاحبه می کنیم. به کسی چه مربوط؟
چهار: در این مسیر، کلی پرسش و پاسخ و گفتنی ها رخ داد که در نوشته ی بعدی شاید بدانها اشاره کردم. اما اشاره ای بکنم به این سخن جناب سردار شمخانی که: در سوریه، کل شهدای ما به زیر پنجاه نفر نمی رسد. من مانده ام که اگر انقلابی صورت نمی پذیرفت و جنگی رخ نمی داد و مسندها برای آدم های همینجوری له له نمی زد، دوستانی چون جناب شمخانی چگونه روزگار می گذراندند. من پیشتر نیز گفته ام که بسیاری از سرداران سپاه، بسیار فراتر از قیل و قالی که دارند، آدمهای ساده و پوک و پخمه اند. وقتی دروازه ی ندانم کاری ها و پلشتی ها اسمش می شود: باب شهادت، پنجاه نفر که چیزی نیست، بگو صدهزار نفر. بگو یک میلیون نفر. از جیبم که نمی دهم. ارث پدری ام که نیست!
پنج: داستان دانشگاه و کنسرت و اردوهای مختلط از زبان رهبر کم کم دارد به یک جشنواره ی شیرین زبانی بدل می شود. کار رهبر همین است دیگر. که هر از گاه یک چیزکی بپراند و جمعی را بخود مشغول دارد. رهبری که باید سر بر زمین خاک آلود بگذارد و ضجه بزند بخاطر بی کیاستی ها و به باد دادن ها و لخت کردن و تحقیر مردم، طلبکارانه پتک بر سر بدیهیات می کوبد که: این منم. می گویم: اگر دقت کرده باشید، جناب رهبر از دانشگاه  یک محیط با نشاط علمی نمی خواهد، بل مرادش یک هیأت عزاداری است که پسران و مردان در میانه بر سر و سینه بزنند و بانوان تماشا بکنند. درس؟ علم؟ شوخی نفرمایید. هر چه بر میزان علم و فهم افزوده شود، راه غارتگری برای ملاهای حاکم دشوار تر می شود. مردم؟ هرچه ببوتر مطلوب تر. نگاه فقاهتیِ حاکم مگر به چیزی جز امور جنسی متمایل است در کل؟ اردوی مختلط؟ موی سر؟ روابط نامشروع؟ نگاه حرام؟ موسیقی؟ تحریک؟ آرایش؟ صدای تحریک آمیز زن؟ صدای تق تق کفش زنانه؟ کنار هم نشستن دخترها و پسرها؟  زیر یک سقف نشستن نامحرمها؟ باور کنید اگر ملاها شرم نمی کردند، درِ دانشگاهها را می بستند و خیال شان را راحت می کردند از بیخ. اما چه کنند که این عقده از درون می سوزاندشان تا وقتی که عملی اش بکنند. داعش مگر چه می کند؟
شش: من فاجعه ی تروریستی ای را که در فرانسه رخ داد و گروه داعش مسئولیتش را پذیرفت، بحساب غمزه های خونین ملاهای ایران در تمامی سالهای پس از انقلاب می گذارم. پیش از انقلاب مگر خبری از جیش العدل و بوکوحرام و طالبان و القاعده و داعش و النصرة  و جیش المختار بود؟ همه ی اینها خروجی بدیهی رفتار ملایان در داخل ایران و در بیرون مرزها و در کل منطقه اند. مگر مردم بدبخت یمن برای چه بمباران می شوند؟ جز بخاطر همین غمزه های خونین ملایان حاکم بر ایران؟ و یا  بحرین و عراق و سوریه؟ ای خدا، این چه مالیخولیایی بود که از دامانِ ایرانیان برجهاندی؟
محمد نوری زاد بیست و چهارم آبان نود و چهار – تهران telegram.me/MohammadNoorizad


خیابان‌های تهران

دو خودوری گران‌قیمت و عجیب وارد خیابان‌های تهران شدند 



شطرنج با داعش



تو خبر نداشتی!
مخفيانه به شهر آمدم،
تمام نشانه های تو را بوسيدم،
جای پاهايت گل های سوخته گذاشتم،
شمعی كنار اتاقت روشن كردم
و به ابديت برگشتم!
تو از اين سفرها خبر نداری…
«محمود درویش»

مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور از وجود حدود هفت میلیون هکتار زمین بحرانی بیابانی در کشور خبر داد.


beyaban-isna.jpg
مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور از وجود حدود هفت میلیون هکتار زمین بحرانی بیابانی در کشور خبر داد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)- منطقه خراسان، عباس کارگر ظهر امروز ۲۴ آبان ماه در نشست مطبوعاتی حاشیه مراسم بیست و پنجمین کارگاه آموزشی طرح بین‌المللی مدیریت مشارکتی منابع طبیعی و توسعه روستایی که در هتل پارس مشهد برگزار شد، عنوان کرد: در حال حاضر در حدود هفت میلیون هکتار زمین کشور، خطر تشکیل بیابان وجود دارد.

دستگیری بهاییان و پلمپ مغازه‌های آنها در چند شهر

زد و بند در پشت پرده دادگاه فرمایشی برای جلوگیری دفاع دکتر مصدق و وکیل شرافتمندی که زیر بار نرفت.



زد و بند در پشت پرده دادگاه فرمایشی برای جلوگیری دفاع دکتر مصدق و وکیل شرافتمندی که زیر بار نرفت.
-----------------------------------------
محاکمه پیشرفتی نداشت. برای حل این مشکل به چاره جویی پرداختند و دستگاه تصمیم گرفت که با وارد کردن من به مختصر صحبتی درباره عدم صلاحیت دادگاه، دکتر مصدق را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد و سپس دادگاه با اعلام رای در مورد صالح بودن خود، وارد رسیدگی به ماهیت دعوی شود. از این رو با تلفن به منزل پدر همسرم که در آن وقت در آنجا سکونت داشتم، تماس گرفتند و مرا برای ساعت هفت بعد از ظهر به ستاد ارتش احضار کردند. حاضرین در جلسه عبارت بودن از: سرتیپ دیهیمی(معاون اول ستاد ارتش)، سرتیپ حسن اخوی(معاون دوم ستاد ارتش)، سرتیپ هوایی[محمد] معینی(فرمانده هواپیمایی ارتش) و سرهنگ [محمد] امیر خاتمی(افسر نیروی هوایی که در روز ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ عهده دار خلبانی شاه بود و با وی به بغداد رفته بود.)
سرتیپ اخوی مرا مخاطب قرار داد و اظهار داشت:« دکتر مصدق می خواهد از هر طریقی که شده، جریان محاکمه را به تاخیر اندازد.[...] و با اعمال غیر عادی نظم دادگاه را به هم بزند. شما وکیل دادگاه هستید. حالا که او نمی خواهد دفاع کند، برای دفاع به شما خطاب می کند، شما دفاع کنید.»
جواب دادم« طوری که حاضرین دیروز در دادگاه دیدند، دکتر مصدق نسبت به من ابراز عدم اعتماد کرد و گفت که لایحه دفاعیه را به دادگاه داده ام و کلیه اوراق دفاعیه را از من گرفت و در داخل کیف خود گذاشت و گفت: تو وکیل دادگاه هستی، وکیل من نیستی. حالا من چیزی ندارم که دفاع کنم. به علاوه من چندبار اعلام استعفا کرده ام که مورد قبول قرار نگرفت. در این صورت چگونه می توانم اظهاراتی بکنم و اصولا چه اظهاری بکنم؟»
تیمسار اخوی گفت: «اگر تو دفاع نکنی معلوم می شود که مصدقی هستی و برای آتیه خدمت شما خوب نیست. پنج سطر کلیاتی بگو و غال قضیه را بکن.» در این بین سرتیپ هوایی معینی، که منصوب [در دولت] دکتر مصدق بود، برای خود شیرینی گفت:« اگر امشب مصدق را بکشند، بهتر است تا فردا بکشند.» سرهنگ هوایی خاتمی هیچ نگفت...اظهارات بعدی مفید واقع نشد و ساعت ۸ بعد از ظهر به منزل مراجعت کردم. توضیح اینکه می خواستند با وادار کردن اینجانب به دفاع و جلوگیری از دفاع دکتر مصدق، اظهارات مرا ملاک عمل قرار داده ، سر و ته قضیه را هم بیاورند . دکتر مصدق هم علاوه بر اینکه زیر بار نمی رفت، می خواست لایحه مربوط به رد صلاحیت را قرائت کند( به قول خودش نه برای دادگاه، بلکه برای ملت ایران و انعکاس در جهان)
صبح روز سه شنبه ۱۹ آبان ۱۳۳۲ که روز جلسه بود. برحسب معمول، قبل از تشکیل جلسه دادگاه به محل زندان رفتم و جریان شب گذشته را تمام و کمال و با نهایت سادگی برای دکتر مصدق تعریف کردم. متوجه جریان شد، ولی از من نپرسید که «در مقابل سوالات رئیس دادگاه چه خواهی کرد؟».
محمد مصدق در محکمه نظامی، جلیل بزرگمهر، ص ۱۵۳

Tributes left in the centre of Paris this evening

ISIS using 'Playstation 4 network to recruit because it's more secure than WhatsApp'
Tributes left in the centre of Paris this evening 
A man carries two children after panic broke out among mourners who payed their respect at the attack sites at restaurant Le Petit Cambodge (Little Cambodia) and the Carillon Hotel in Paris, Sunday, Nov. 15, 2015. Thousands of French troops deployed around Paris on Sunday and tourist sites stood shuttered in one of the most visited cities on Earth while investigators questioned the relatives of a suspected suicide bomber involved in the country's deadliest violence since World War II. (AP Photo/Peter Dejong)

French police secure the perimeter after panic broke out among mourners who payed their respect at the attack sites at restaurant Le Petit Cambodge (Little Cambodia) and the Carillon Hotel in Paris, Sunday, Nov. 15, 2015. Thousands of French troops deployed around Paris on Sunday and tourist sites stood shuttered in one of the most visited cities on Earth while investigators questioned the relatives of a suspected suicide bomber involved in the country's deadliest violence since World War II. (AP Photo/Peter Dejong)
French police secure the perimeter (Picture: AP Photo/Peter Dejong)
Left items cover the streets around "Le petit Carillon" restaurant one of the site of the attacks in Paris after a crowd movement that led to a panic on November 15, 2015, in the 10th district of Paris. Islamic State jihadists claimed a series of coordinated attacks by gunmen and suicide bombers in Paris that killed at least 129 people in scenes of carnage at a concert hall, restaurants and the national stadium. AFP PHOTO / DOMINIQUE FAGETDOMINIQUE FAGET/AFP/Getty Images
Tributes outside the restaurant in central Paris (Picture: AFP/Getty Images)
The panic was sparked near the scene of a shooting on Friday nighThe Brussels-born man is believed to be on the run.
Salah Abdeslam born 15th september 1989 brussels Person likely to be involved the attacks of ParisAttacks Police Nationale
Salah Abd