۱۳۹۲ آذر ۲۸, پنجشنبه
خودکشی مادر یک زندانی پس از اعدام فرزندش
مادر ۵۲ سالهای پس از اعدام فرزند ۴۰ سالهاش در زندان دیزل آباد کرمانشاه با طناب دار دست به خودکشی زد.بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، پروین گراوند زن ۵۲ ساله کرمانشاهی در تاریخ ۱۷ آذر ماه پس از گذشت ۳ روز از تاریخ اعدام فرزند ۴۰ ساله خود بنام فریدون خنجری، بر اثر تالمات روحی با طناب دار خود را حلق آویز کرد و به زندگی خود خاتمه داد.
فریدون خنجری که حدود ۲ سال از بازداشتش میگذشت در تاریخ ۱۴ آذر ماه به همراه ۶ زندانی دیگر به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر در محوطه زندان دیزل آباد کرمانشاه بهدار آویخته شده بود.
فریدون خنجری که حدود ۴۰ سال سن داشت، تمام مدت بازداشت خود را در زندان دیزل آباد کرمانشاه سپری کرده بود.
تصویب قطعنامه حقوق بشری در سازمان ملل علیه ایران
مجمع عمومی سازمان ملل روز چهارشنبه با تصویب قطعنامهای٬ نسبت به نقض حقوق بشر در ایران ابراز نگرانی کرد٬ اما در عین حال از قولهایی که رئیس جمهور ایران در خصوص بهبود شرایط در برخی زمینههای حقوق بشری داده است٬ استقبال کرد.راديو فردا ـ به گزارش خبرگزاری رویترز٬ روز چهارشنبه ۲۷ آذرماه٬ مجمع عمومی سازمان ملل با ۸۶ رای موافق و۳۶ رای مخالف قطعنامه حقوق بشری علیه ایران را به تصویب رساند.
به موجب این قطعنامه٬ اگرچه نسبت به نقض حقوق بشر در ایران ابراز نگرانی شده است٬ این مجمع قولهای حسن روحانی در زمینه حقوق بشر٬ از جمله تاکیدش به تلاش برای حذف تبعیض علیه زنان و اقلیتهای مذهبی و همچنین ارتقای آزادی بیان و عقیده را مورد استقبال قرار داده است.
در این قطعنامه همچنین از طرح حسن روحانی برای اجرای منشور حقوق مدنی استقبال و از ایران خواسته شده است تا گامهای «ملموسی» در جهت اجرایی شدن فوری این تعهدات بردارد.
متن پیشنویس این قطعنامه ۲۸ آبانماه در کمیته سوم مجمع عمومی به تصویب رسیده بود.
این قطعنامه پیامدهای قانونی ندارد اما به گفته رویترز فشار بینالمللی بر ایران را افزایش داده و انزوای بیشتر جمهوری اسلامی را به دنبال خواهد داشت.
روز چهارشنبه ۲۷ آذرماه پیش از تصویب این قطعنامه٬ نماینده ایران در مجمع عمومی سازمان ملل این قطعنامه را «غیرسازنده» دانست و گفت قطعامه مزبور بیانگر واقعیات ایران نیست.
آبانماه سال جاری احمد شهید٬ گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران به کمیته سوم این سازمان گفته بود که سابقه حقوق بشری ایران نباید به خاطر قولهایی که حسن روحانی به غرب داده است٬ نادیده گرفته شود. او آن زمان از اعدام «۷۲۴ تن» در ایران در عرض ۱۸ ماه انتقاد و تاکید کرد که دهها تن از این افراد پس از انتخاب شدن حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور٬ اعدام شدهاند.
ایران همواره گزارشهای احمد شهید درباره وضعیت حقوق بشر در ایران را تکذیب کرده و تاکید دارد که این گزارشها «مغرضانه» هستند و با «انگیزه سیاسی» تهیه میشوند.
انتقاد سازمان ملل از حکومت سوریه و تصویب قطعنامه علیه کره شمالی
مجمع عمومی سازمان ملل روز چهارشنبه همچنین از نقض گسترده حقوق بشر در سوریه ابراز نگرانی کرد و به اتفاق آرا نیز قطعنامهای حقوق بشری علیه کره شمالی تصویب کرد.
این مجمع حکومت سوریه و شبهنظامیان مرتبط با دولت بشار اسد را به دلیل آنچه «دوام نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر و آزادیهای اساسی و همچنین نقض قوانین بینالمللی بشردوستانه» خوانده است٬ به شدت محکوم کرد.
در جریان دو سال و نیم جنگ داخلی در سوریه٬ بیش از صد هزار تن در این کشور کشته شده و میلیونها تن آواره شدهاند.
مجمع عمومی سازمان ملل در قطعنامهای نیز که به اتفاق آرا به تصویب رسید٬ نسبت به گزارشهایی مبنی بر «دوام نقض سیستماتیک و گسترده حقوق شهروندی٬ سیاسی٬ اقتصادی٬ اجتماعی و فرهنگی» در کره شمالی به شدت ابراز نگرانی کرد.
به گزارش رویترز دولت کره شمالی یکی از منزویترین و سرکوبگرترین کشورهای جهان به شمار میرود که هزاران تن در زندانهایش از گرسنگی و شکنجه رنج میبرند و پیونگیانگ اقدامهای گستردهای برای جلوگیری از خروج شهروندان کره شمالی از کشور و پناه بردن به سایر کشورها صورت داده است.
نماینده کره شمالی در مجمع عمومی میگوید این قطعنامه «ساختگی» است و توسط «نیروهای متخاصم» تهیه شده است.
هفت زندانی محکوم به قصاص در زندان ارومیه اعدام شدهاند
هفت زندانی محکوم به قصاص در سه روز گذشته در زندان مرکزی ارومیه به دار آویخته شدند.
آژانس خبری موکریان امروز چهارشنبه ۲۷ آذرماه گزارش داد هفت
تن از زندانیان محبوس در زندان مرکزی ارومیه که همگی پیشتر به جرم قتل عمد
به قصاص محکوم شده بودند، طی سه روز گذشته در زندان اعدام شدند.
یکی از اعدام شدگان بههنگام وقوع جرم کمتر از ۱۵ سال سن داشت
بنا به این گزارش سه نفر از آنها به نامهای ایرج نصیری،
چنگیز صالحی و احد شکوری بامداد امروز اعدام شدند و چهار نفر دیگر به
نامهای پیمان محمدی، مهدی اژیر کفاش، حسین آقازاده و قادر نیکاندیش صبح
روز دوشنبه ۲۵ آذرماه اعدام شدهاند.
اعدامشدگان چند سال گذشته را در زندان بهسر بردهاند و ایرج
نصیری که از شش سال پیش در زندان بود بههنگام وقوع جرم کمتر از ۱۵ سال سن
داشت.
موکریان پیش از این گزارش داده بود که روز چهارشنبه هشتم آبانماه نیز در زندان مرکزی ارومیه ۱۱ نفر ۲۸آذر سالروز شهادت انقلابي بزرگ شكرالله پاكنژاد
شکرالله پاک نژاد انقلابي هميشه در ياد, مبارز بزرگی که خمينی در يکی از هولناکترين جناياتش درهمان سال ۶۰ خون پاکش را بر زمين ريخت.
هنوز صدايش به گوشها می رسد، هنوز پيامش در رگهای جنبش جاری است، می جوشد و می خروشد.
شهيد، شکرالله پاک نژاد که توسط دوستانش با نام ”شکری“ خوانده می شد، از فرزندان رشيد مردم خوزستان بود که در شهر دزفول متولد شد و دوران نوجوانی خود را در ميان مردم اين شهر گذراند. ديدن نابرابريهای اجتماعی و فقر مردم از اولين سالهای نوجوانی، او را تحت تأثير قرار داد و همين عشق بود که او را به مبارزه عليه نظام ستمگر سلطنتی کشاند.
او دست به ايجاد تشکل و هسته يی برای آغاز مبارزه قهرآميز با رژيم شاه زد.
اين هسته که به گروه فلسطين معروف شد اولين تلاش برای سازماندهی مقاومت مسلحانه عليه رژيم شاه بود.پس از پيروزی قيام ضدسلطنتی نيز، شهيد پاک نژاد که از مؤسسين جبهه دموکراتيک ملی ايران بود.
او در مرداد سال ۶۰ توسط گشتيهاي خميني دستگير شد ودر ۲۸ آذر سال ۶۰ به شهادت رسيد.
قسمتي از دفاعيان مبارز شهيد شكرالله پاكنژاد در دادگاه:
«از چابهار بلوچستان تا ماكوي آذربايجان و از خرمشهر خوزستان تا درگز خراسان همه جا را ديده ام همه جا به رغم تبليغات, دستگاه فقر و فلاكت از سر وروي مردم مي بارد.
گرسنگي بي سوادي مرض، نداشتن مسكن، يكتا پيراهنيها و محروميتهاي مادي و معنوي در تمام نقاط ايران بيداد ميكند.
انسان اگر بخواهد اوضاع ايران را از روي آمار و ارقام و رپرتاژهاي دولتي قضاوت كند تصور خواهد كرد كه اين كشور بهشت برين است, اما تا خود به ميان مردم نرود نخواهد فهميد كه ما در چه جهنمي زندگي ميكنيم.
آزادي اين كلمه زيبا و دوست داشتني را هيچ كس نميتواند فراموش كند.
آزادي انسان از قيد گرسنگي بيسوادي و بي عدالتي زور و استبداد، مفاهيم كهنه كه حافظ استثمار انسان از انسان است.
چگونه ميتوان در ميان مردمي كه در چنگال استبداد،گرسنگي, بيسوادي و وحشت اسيرند احساس آزادي كرد ؟»
مادر و همسر امیر رضا عارفی زندانی سیاسی ، در هنگام رفتن به ملاقات وی در جاده اهواز تصادف کرده و جان باختند
نمی دانم این درد را چگونه باید بیان کرد . جوان بیگناهی را زندانی کنی آنهم زندان شهر مسجد سلیمان و بعد 15 سال حبس برای او بتراشید که مادر و همسر بیچاره اش مجبور باشند هر ماه این همه راه از تهران بکوبند و به دیدارش بروند و سر آخر در این جاده های نا امن ایران تصادف کنند و شاید تصادفانده شوند .
از اقای حسن روحانی و محمد خاتمی و سایر اصلاح طلبانی که مردم را به بهانه آزادی زندانیان سیاسی به پای صندوق رای کشاندند میخواهم عمامه خود را بالاتر بگذارند. من فقط نمیدانم اکنون به امیر رضا چه در زندان میرود وقتی خبر تصادف مادر و همسرش را بشنوند.
بعاد حیرت انگیز دریافتی های میلیاردی مدیران دولتی
چرا مقامات بالاتر برای
عضویت در هیات مدیره این شرکتها، به جای آن که فرد متخصصی که دارای وقت
کافی است، را انتخاب نمی کنند که هم بر عملکرد شرکت نظارت داشته باشد و هم
به مراجع بالاتر پاسخگو باشد. ...
انتشار اسناد دریافت حقوقهای هشت رقمی مدیران دولتی گرچه موجب واکنش و تعجب افکار عمومی شده است، اما اگر مردم از واقعیت دیگری به نام هیات مدیره غیرموظف مطلع باشند، خواهند دید که حقوق ده ها میلیونی مدیران در برابر این موضوع کوچک است.
به گزارش پارسینه، یکی از رویه های صددرصد نادرست در شرکتهای دولتی، وجود هیات مدیره های غیرموظفی است که از مقامات بالاتر همین شرکتها انتخاب می شوند.
این هیات مدیره ها معمولا صوری بوده و نه نظارتی بر عملکرد شرکت دارند و نه به مقامات بالاتر (یعنی خودشان) پاسخگو هستند.
سوال اینجاست، پس چرا مقامات بالاتر برای عضویت در هیات مدیره این شرکتها، به جای آن که فرد متخصصی که دارای وقت کافی است، را انتخاب نمی کنند که هم بر عملکرد شرکت نظارت داشته باشد و هم به مراجع بالاتر پاسخگو باشد.
پاسخ در نکته ظریفی به نام “پاداش پایان سال هیات مدیره” این شرکتها نهفته است که در هیچ فیش حقوقی نوشته نمی شود، اما از مجموع حقوق ماهیانه بالاتر است.
به طور مثال، اگر رییس یک سازمان دولتی که به عنوان سهامدار در مجامع عمومی شرکتهای که این سازمان در آنها سهام دارد شرکت کند وخود را بعنوان عضو هیات مدیره منصوب نماید علاوه بردریافت حقوق ماهیانه که معمولا برای اعضای غیرموظف هیات مدیره در حد چند صد هزار تومان ، در انتهای سال پاداش دهها میلیونی تا صدها میلیون تومانی نیز دریافت می کند که اگر این عضویت بجای یک شرکت در چند شرکت باشد در بعضی موارد پاداش پایان سال این مدیر دولتی به میلیارد ها تومان بالغ می شود که چندین برابر حقوق رسمی دهها میلیون تومانی اوست.
هم اکنون تعدادی از سازمانهای بزرگی دولتی وعمومی ایران این اصل را رعایت می کنند وحضور مدیران بالادست در هیات مدیره شرکتهای زیرمجموعه خود را ممنوع کرده اند اما متاسفانه در برخی از سازمانها و بانکهای دولتی وتجاری این موضوع همچنان وجود دارد ومدیران بالادستی بخاطز پاداشهای پایان سال منافع ومصالح بیت المال و زیرمجموعه خود را زیرپا می گذارند.
بطور نمونه در مورد خانم ایراندخت عطاریان رییس صندوق بازنشستگی که فیش حقوقی وی پیش از این در پارسینه منتشر شد، توجه به این نکته جالب است که این خانم در هیات مدیره شرکتهای متعددی عضو است که تنها به دو مورد از عضویت ها اشاره می شود:
اکنون سوال اینجاست که اگر رقم نجومی پاداش پایان سال هیات مدیره انگیزه این حضور نیست چه دلیلی برای اینکه خانم مذکور که برای ریاست صندوق حدود بیش از بیست میلیون تومان حقوق در ماه بعنوان حقوق تمام وقت واضافه کار می گیرد چه اصراری دارد که عضو هیات مدیره غیرموظف شرکت دیگری باشد که نیاز به تخصص، وقت ومطالعه کافی دارد؟
معاون گمرک درآمد هشت ماهه دولت از واردات خودرو به ۲۰۰ میلیارد تومان رسید
معاون گمرک ایران از درآمد 200 میلیارد تومانی دولت از محل حقوق ورودی
خودرو در هشت ماهه امسال خبر داد و گفت: با توجه به محدودیتهای اعمال شده
روی واردات خودروهای با حجم موتور بالای 2500 سیسی درآمد پیشبینی شده از
محل حقوق ورودی خودرو در سال جاری محقق نشده است.
به گزارش دنیای خودرو محمدرضا
نادری در گفتوگو با ایسنا ، درباره پیشبینی درآمد ۱۰۰۰ میلیارد تومانی
دولت از محل حقوق ورودی خودرو در لایحه بودجه سال ۱۳۹۳ گفت: در صورتی که
محدودیتهای اعمال شده روی واردات خودروهای با حجم موتور بالای ۲۵۰۰ سیسی
برداشته شود امکان تحقق این میزان درآمد در سال آینده وجود دارد.وی با اشاره به اینکه روند واردات خودرو تقریبا از نیمه دوم سال جاری رفته رفته روند صعودی به خود گرفته است، گفت: همین موضوع باعث شد تا تنها در ماه آبان درآمد حاصل از حقوق ورودی خودرو بالغ بر ۱۲۰ میلیارد تومان شود در حالی که کل درآمد این حوزه در هشت ماهه امسال حدود ۲۰۰ میلیارد تومان بوده است. ضمن اینکه برای آذر ماه نیز انتظار رشد درآمد حاصل از حقوق ورودی خودرو را داریم.
معاون گمرک ایران با بیان اینکه برای سال جاری حدود ۲۰۰۰ میلیارد تومان به عنوان درآمد حاصل از حقوق ورودی خودرو پیشبینی شده بود که البته محقق نمیشود، اظهار کرد: اصلیترین دلیل این کاهش اعمال محدودیتهای روی خودروهای بالای ۲۵۰۰ سیسی بوده که اگر سیاستهای دولت در این زمینه تغییر کند قطعا شاهد رشد واردات خودرو و در نتیجه افزایش درآمد دولت از محل حقوق ورودی خودرو در سال آینده خواهیم بود.
به گزارش ایسنا، دولت در لایحه بودجه سال ۱۳۹۳ کل کشور درآمد حاصل از حقوق ورودی خودرو را برای سال آینده معادل ۱۱۶۴ میلیارد تومان پیشبینی کرده است.
این در حالی است که در لایحه بودجه سال جاری دولت به صورت جداگانه درآمد حاصل از حقوق ورودی خودرو را اعلام نکرده بود. در عوض حقوق ورودی خودرو و سایر کالاها (براساس موضوع بند ۳ ماده ۱۲۱ آیین نامه اجرایی قانون امور گمرکی – خردهفروشی ۱۲ درصد – عمدهفروشی هشت درصد) برای سال جاری معادل ۸۷۷۰ میلیارد تومان پیشبینی شده بود.
طبق آخرین آمار گمرک ایران در هشت ماهه سال جاری واردات انواع خودروی سواری با رشد ۳۲٫۲۹ درصدی به ۳۶ هزار و ۲۱۲ دستگاه رسید. همچنین ارزش خودروهای سواری وارداتی هم با رشد ۲۱٫۱۱ درصدی از مرز ۷۵۱ میلیون دلار رسید.
در حال حاضر تعرفه واردات خودرو به کشور ۴۵ درصد بوده و پیشبینی میشود روند صعودی واردات خودرو به کشور دستکم تا پایان سال ادامه یابد. از سوی دیگر بحثهایی نیز مبنی بر احتمال لغو ثبت سفارش کالاهای اولویت ۱۰ شنیده میشود که اگر این اتفاق رخ دهد نیز بر روند واردات خودرو به کشور تاثیر مثبت خواهد گذاشت.
دولت دهم در نیمه دوم سال گذشته به دلیل بحران ارزی رخ داده ثبت سفارش کالاهای اولویت ۱۰ از جمله خودروهای با حجم موتور بالای ۲۵۰۰ سیسی را متوقف کرد. البته دولت یازدهم چندی پیش واردات خودروهای بالای ۲۵۰۰ سیسی را تا پایان امسال آزاد کرد.
همچنین درآمد موضوع اخذ عوارض شماره گذاری بر خودروهای وارداتی که اولین بار شمارهگذاری میشوند متناسب با میزان آلودگی و ارزش گمرکی آنها برای سال ۱۳۹۳ معادل ۲۵۰ میلیارد تومان پیشبینی شده است. ضمن اینکه درآمد حاصل از مالیات شمارهگذاری خودرو هم برای سال ۱۳۹۳ معادل ۵۲۱ میلیارد و ۶۱۶ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان برآورد شده است.
نقش آقای وزیر در تعیین پاداش ۶ میلیارد تومانی؟! +اسناد
آشکار شدن اسرار جدید تحقیق و تفحص از تأمین اجتماعی در کشمکشها؛
اگر
به جوابیه عباسی، وزیر سابق تعاون، کار و رفاه اجتماعی خطاب به مجلس دقت
کرده و اسناد هیأت تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی از تأمین اجتماعی، شستا و
شرکتهای تابعه را زیر و رو کنیم، با ابهاماتی به مراتب عجیبتر روبهرو
خواهیم شد؛ ابهاماتی که در نتیجه کشمکش مسئولان هر روز بر شمارشان افزوده
شده و ابعاد جدیدی از ماجرا ترسیم میکند.
کد خبر: ۳۶۵۶۶۴
تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۳۹۲ - ۱۷:۵۱ - 18 December 2013
به
فاصله چند هفته پس از آنکه دومین گزارش هیأت تحقیق و تفحص از تأمین
اجتماعی، شستا و شرکتهای تابعه به قرائت در صحن علنی مجلس رسید و نام
افراد دخیل در ماجرا هم خوانده شد، اکنون واکنش مسئولان سابق به این گزارش
یکی پس از دیگری از راه رسیده و موجبات افشای ابعاد دیگر پرونده را فراهم
میآورد.در پی واکنش اسدالله عباسی، وزیر سابق تعاون، کار و رفاه اجتماعی که به رغم کوتاه بودن دوران وزارتش در دولت دهم، نامش چند بار در گزارش هیأت تحقیق و تفحص مجلس آمده و از تریبون رسمی مجلس شورای اسلامی خوانده شده است، پیگیریهای خبرنگار ما به کشف اطلاعاتی منجر شد که میتواند ابعاد دیگری از ماجرای شگرفِ گذشته در وزارت تعاون و صندوق بزرگ تأمین اجتماعی با سی و چند میلیون نفر عضو را آشکار کند.
وزیر سابق تعاون در گفتوگو با یک سایت خبری پس از آنکه توضیحاتی درباره گزارش هیأت مجلس داد و با ایراداتی مانند «دستپاچگی و عجله در تنظیم گزارش»، «زد و بند و تسویه حساب سیاسی» و «پرداخته نشدن به مشکلات برخی شرکتها»، برخی ادعاهای مطرح در گزارش از جمله دریافت یکصد و پنجاه میلیون تومان کارت هدیه توسط خود را دروغ و تهمت خواند و در ادامه، مدعی شد که صورت جلسه هیأت مدیره تأمین اجتماعی درباره پرداخت مبلغ شش میلیارد تومان پاداش به هیأت مدیره، مدیرعامل و برخی دیگر از مدیران تأمین اجتماعی را امضا نکرده، چون مخالف آن بوده است.
رئیس هیأت امنای وقت تأمین اجتماعی در حالی امضا نشدن صورتجلسه این هیأت را که در دفتر وی تشکیل جلسه داده بود، به معنای عدم موافقت خود با این تصمیم دانسته و گواه اثبات مدعای خود را امضا نشدن صورتجلسه توسط دو عضو دیگر میداند که در نامه جوابیهای که خطاب به رئیس مجلس نوشته (سند پیوست به این مطلب) تصمیم هیأت مدیره درباره پاداش را این گونه روایت کرده است: «قرار شد همانند سنوات گذشته پرداخت گردد؛ بنابراین، طرح آن در گزارش جز بهره برداری سیاسی و تشویش اذهان عمومی و سو استفاده برخی رسانهها و سایتها، نتیجه ای حاصل نگردیده است و وجاهت قانونی ندارد».
اسنادی را که در خصوص ادعای وزیر سابق به دست آورده، با توضیحاتی مختصر درباره اسناد منتشر مینماید؛ بدون آنکه درباره کشمکشهای بوجود آمده میان افراد پس از قرائت گزارش تحقیق و تفحص در مجلس اظهار نظر کرده و یا در مقام تأیید یا رد وقوع تخلف یا جرم برآید.
آن گونه که از متن صورتجلسه چهل و پنجمین جلسه هیأت امنا با حضور وزیر و تشکیل شده در محل دفتر وی برمیآید، در ذیل بند ۶، پیرو نامه شماره ۹۲/۹۲۳۷۱ مورخ ۹۲/۳/۲۷ رئیس هیأت مدیره سازمان بیمه سلامت ایران و همچنین نامه شماره ۵۳۱/۹۲/۱۱۰۱ مورخ ۹۲/۵/۲ رئیس هیأت مدیره صندوق تأمین اجتماعی، مصوبه هیأت امنا این گونه آمده است: [تنها بخشهای مرتبط نامه آمده و از تکرار مطالب دیگر صرف نظر شده است]
الف: ... سقف ناخالص پرداخت حقوق و مزایای ماهانه به میزان حد اکثر یکصد و پنجاه میلیون ریال [معادل پانزده میلیون تومان] تعیین میگردد.اگر از بند «ج» صورت جلسه هیأت مدیره که در آن صراحتا به موافقت وزیر با مصوبه اشاره شده چشمپوشی کرده و تنها به این موضوع توجه کنیم که عباسی در نامه جوابیه گفته: «قرار شد همانند سنوات گذشته پرداخت گردد»، میبایست انتظار داشته باشیم که این مصوبه ابلاغ نشده باشد، حال آنکه اسناد زیر نشان میدهد این مصوبات بی کم و کاست ابلاغ شده است، چراکه امضای مورد نیاز برای تصویب را داشته و اصولا این گونه نیست که امضا نکردن یکی از اعضای یک هیأت، ولو آن فرد مقام عالی داشته باشد، مصوبه را ابطال نماید!
ب: ...
ج: با توجه به نظریه مقام عالی وزارت در ذیل نامه رئیس هیات مدیره صندوق تامین اجتماعی، پرداخت حقوق ماهانه اعضای هیات مدیره صندوق تامین اجتماعی تا 92/5/31 به میزان علی الحساب دریافتی ماهانه قبلی حداکثر به میزان 000ر000ر100 ریال خالص ماهانه مورد تایید قرار گرفت، بدیهی است از 92/6/1 پرداخت حقوق و مزایا بر اساس بند "الف" این مصوبه خواهد بود.
فارغ از این مباحث، ادعای وزیر درباره امضا نکردن صورتجلسه به نشانه مخالفت از این روی مبهم جلوه خواهد کرد که بررسی تمامی صورت جلسات هیأت امنا در دوران حضور عباسی در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ـ چه مدتی که سرپرست این وزارتخانه بوده و چه وقتی در کسوت وزیر در جلسات هیأت مدیره تأمین اجتماعی حضور مییافته ـ حکایت از آن دارد که امضای «اسدالله عباسی» زیر هیچ کدام از صورت جلسات دیده نمیشود!
علم به این اتفاقِ عجیب به خودی خود میتواند ابهامات فراوانی به همراه داشته باشد، ولی اگر بپذیریم فقدان امضای وزیر پای صورت جلساتی که در دفتر وی و در حضور شخص وی تشکیل شده، به معنای مخالفت او با مصوبات این هیأت امنا بوده، آن زمان باید پرسید چگونه وزیر با تمامی مصوبات مخالف بوده و همه مصوبات ابلاغ هم شده است؟! و پرسشهای متعدد دیگری از این دست.
مصاحبه شیوا محبوبی با خانم اکرم نقابی (مادر دانشجو سعید زینالی)
احمد رحمانی ⋅ ⋅
سلام خدمت شما و بینندگان. من مطمئن هستم که بسیاری از بینندگان با نام سعید آشنا هستند. چهارده سال از تاریخ بازداشت سعید گذشته است و در طی این چهارده سال شما برای کسب خبری در مورد فرزند خود، به تمام نهادهای ذیربط مراجعه کرده اید. تا بحال چه نتیجه ای توانسته اید از این پیگیری ها بگیرید؟
در این چهارده سال گذشته ما بعنوان خانواده سعید زینالی مرتبا بین ارگان های مختلف در حرکت بوده ایم و به نوعی بازی خورده ایم. هم اکنون نزدیک به یک سال است که پیگیری علنی شدن گزارش ارسالی از زندان اوین به دادستانی بوده ایم و متاسفانه هنوز از متن این گزارش بی اطلاع هستیم. پاسخ مسوولین این است که دستگیری سعید حقیقت داشته است ولی مکان اون نامشخص است. نزدیک به نه ماه است که با آقای آوایی در دادگستری کل استان تهران در تماس بوده ایم و درخواست استعلام از همه نهادهای مربوط را داشته ایم تا بتوانیم پیگیری سرنوشت فرزند خود باشیم. ایشان در روزهای یکشنبه جلسه دیدار مردمی برگزار می کند و من هر هفته به ایشان مراجعه کرده و هر هفته با پاسخ های متفاوتی روبرو می شوم. در حدود ده روز پیش از ما خواسته شد جهت روشن شدن پاره ای از مسائل در جلسه ای که در آن اقای جعفری دولت آبادی (دادستان تهران) و نماینده سپاه حضور دارند شرکت کنیم که گویا پیش از رسیدن ما آقای جعفری جلسه را ترک کرده و نماینده سپاه نیز حضور نیافته بودند. مجددا نامه ای مرقوم کردیم و از سپاه پاسداران درخواست پاسخ روشن نمودیم. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز مسوولیت بازداشت سعید را متوجه خود نمی داند. امروز نیز مجددا با آقای آوایی گفتگویی داشتم که ایشان نیز ضمن عنوان اینکه از همه مراجع مربوط استعلام کرده اند، مسوولیت کارشکنی را بر عهده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می داند و این ارگان را جوابگو نمی داند. نامه دیگری برای من ارسال شده است که در آن نامه از من خواسته شده است تا وضعیت فرزندم را از دانشگاه نیز پیگیری کنم. من نیز با عصبانیت اعتراض نموده ام که چنین پیگیری چه فایده ای خواهد داشت؟ آیا دانشگاه مسوول بازداشت دستگیری فرزند من بوده است؟ حتما وزارت اطلاعات و یا اطلاعات سپاه پاسداران باید در این زمینه ها پاسخگو باشند. طبیعتا دانشگاه پاسخی در این زمینه ندارد.
اگر فرزند مرا کشته اید من از شما یک جنازه می خواهم و نه قبر. اگر زنده است خواسته من امکان برقراری ملاقات است. مجلس شورای اسلامی و دفتر رهبری نیز نامه نگاری های من را بدون پاسخ گذارده اند. آقای کوثری عضو فراکسیون امنیت ملی مجلس سال گذشته وعده داده بود که تکلیف وضعیت فرزند من را مشخص کنند ولی من واقعا نمی دانم که ترس ایشان از بیان واقعیت سرنوشت فرزند من چیست؟ آیا از منِ مادر ترسی دارند؟ از من که پانزده سال است از وضعیت فرزند بیست و دوساله دانشجوی خود بی اطلاع هستم؟ گویا ایشان صدای مرا نمی شنوند. ای مردم آگاه باشید این یک مرغ نبود، فرزند من بود که نیست و نابود شد. از همه نهادهای بی ن المللی خواستارم که به صدای یک مادر گوش فرا دهند و از جمهوری اسلامی کسب خبر کنند. واقعا بیش از این توان بالا و پایین رفتن از پله های دادگاه را ندارم ولی من و خانواده ام تا زنده هستیم برای کسب جواب همه تلاش خود را ادامه می دهیم. من حقیقتا از شنیدن این مطلب که وضعیت فرزند خود را از طریق دانشگاه پیگیری کنم عصبانی و متعجب هستم. فرزند مرا یا واواک و یا اطلاعات سپاه بازداشت کرده اند و باید در این زمینه پاسخگو باشند. بله خانم نقابی. به نظر من درست فرمودید. واقعا نهادهای مربوط در موضع ترس قرار دارند. گویا شما را دوبار هم دستگیر کرده اند. آیا در طول مدت بازداشت به شما گفته اند که چرا بازداشت شدید؟
نخیر. فقط در بازجویی ها اشاره کردند که بعد از ده یا یازده سال فقط دنبال چند تکه استخوان می گردم. تهدید کرده اند که اگر می خواهم دخترم در امان باشد نباید حرفی از سعید بزنم. مپر چنین چیزی امکان پذیر است. حتی اگر تک تک ما را نیز به قتل برسانند باز هم من از خواست خود دست نمی کشم. پس در واقع رک و پوست کنده عنوان کرده اند که علت دستگیری شما پیگیری وضعیت فرزندتان بوده است. و این ادعای مسخره که باید از طریق دانشگاه سرنوشت فرزند خود را جویا شوید. هر چند به نظر من عملکرد شما و اینکه اجازه نداده اید صدای سعید خاموش شود، کاملا در خور تقدیر است. شاید شما خبر نداشته باشید ولی در بسیاری از جاها در مورد سعید صحبت می شود و خود من به شخصه در سخنرانی های بسیاری از او یاد کرده ام چرا که مردم باید بدانند که ابزار جمهوری اسلامی فقط شکنجه و کشتار نیست بلکه بازداشت های خودسرانه این چنینی را نیز شاهد بوده ایم. گویا به شما اطلاع داده بودند که سعید تا سال هشتاد و یک در زندان اوین بوده است. این خبر چقدر صحت دارد؟
بله. حتی فرم ملاقات نیز پر کردم و کارت ملاقات نیز دریافت کردم و برای ملاقات سعید به زندان اوین مراجعه کردم که فردی به نام سید مجید ( ظاهرا منظور مجید پورسیف می باشد) با توهین و شتم مرا از زندان بیرون کرد و مدعی شد که فرزند مرا به زندان انتقال نداده اند و اگر هم انتقال داده باشند، ممنوع ملاقات است. در سال هشتا و دو نیز با نمایندگان سازمان ملل و در سال هشتاد و چهار با آقای سالارکیا معاون دادستان تهران در امور زندان ها گفتگو داشتم که ایشان نیز عنوان نمودند که سپاه پاسداران با ارائه ملاقات به فرزند شما موافق نیست. من هم بعنوان یک مادر فقط می خواهم این را بدانم که فرزندم کجاست. سعید فرزند اول من بود. بیست و دو سال از او مراقبت کردم که روزی بالیدن و ثمره وی را به چشم ببینم نه اینکه با یک بازداشت ده دقیقه ای پانزده سال مفقود الاثر شود و سرنوشت او را نیز با ترس و جبن از من پنهان کنم. جنایت از این بالاتر که پانزده سال هست شب و روز ناله می کنم. گاهی در روز تولد سعید به این می اندیشم که امروز روز برگشتن یا تماس گرفتن اوست. چهل شب بر بالای بام قرآن به سر گرفتم بلکه به حرمت قرآن خداوند یاری کرده و از عاملین این رفتار بخواهد که سعید را به من بازگردانند. گاهی اوقات دلم برای همه مادران شهدا می سوزد. مادر ستار بهشتی. مادر ندا. همه و همه. ولی باز هم به ایشان حسادت می ورزم که حداقل صاحب یک قبر هستند. من هیچ ندارم. هیچ. نمی دانم بر سر کدام قبر ناله کنم. هر هفته به زندان مراجعه می کنم و هر هفته هیچ جوابی دریافت نمی کنم. از من می خواهند که دیگر به زندان مراجعه نکنم. هزاران نامه به بیت رهبری ارسال کرده ام. آیا من ایرانی نیستم. آیا نمی بینند که یک مادر هر روز ناله می کند؟ به نظر می آید که هیچ کدام از این فریادها را نمی شنوند. اشاره به ارتباط با مسوولین حقوق بشری کرده اید. چه پاسخی از آنها دریافت کرده اید؟
من در گزارش اول احمد شهید و در گزارش دوم ایشان از سعید نام بردم. تا کنون این سازمان ها نیز نتوانسته اند در این زمینه کمکی بنمایند. به هر روی تا امروز نتیجه ای نگرفته ام. واقعا تحسین برانگیز است که در تمام این سال ها تلاش های خود را ادامه داده اید. من واقعا توان این را ندارم که حتی دو دقیقه خود را به جای شما قرار دهم. ولی در عین حال شما به معنی بزرگ تر باعث شدید که سعید فراموش نشود. ما نیز از سال ها پیش سعی کرده ایم که صدای شما و سعید را منعکس کنیم و در گزارشات خود خطاب به احمد شهید نام سعید را یادآوری کنیم. مایل نیستم سوال بیشتری بپرسم زیرا هر سوال من شما را در آن حالت اندوه و ناراحتی نگاه دارد. اما اگر نکته دیگری دارید، می توانید اضافه کنید.
متشکرم. خیلی لطف می کنید که صدای یک مادر دلسوخته را به گوش همگان می رسانید. شاید این باعث شود که هیچ مادر دیگری مثل مادر سعید در چنین موقعیتی قرار نگیرد. من می خواهم دنیا شنونده این اخبار باشد تا سعید های دیگری از بین نروند. الان مادران دیگری نیز هستند که فرزندانی در زندان دارند و امیوارم که هیچ مادر دیگری به حال و روز من دچار نشود. از شما بسیار سپاسگزارم و شما را به گرمی در آغوش میگیرم . همانطور که گفتم این رسانه همیشه در اختیار شما خواهد بود.
اشتراک در:
پستها (Atom)