پانته آ فیوضی، دلالی برای همه فصول
پانته آ فیوضی، دلالی برای همه فصول
حسن داعی
چند هفته پیش و در اوج جنگ و جدال بین احمدی نژاد و خامنه ای، " پانته آ فیوضی" لابیست و دلال با سابقه رژیم و مسئول یک پروژه ساختمانی عظیم در کیش، مورد هجوم باندهای ولی فقیه قرار گرفت و از اینرو چمدان ها را بست و به واشنگتن گریخت. احتمالا وی در طول این سفر از خود می پرسید که چرا باندهای افسار گسیخته رژیم بدینگونه برای خرد کردن وی وارد صحنه شده اند. مگر وی بجز خدمت کار دیگری نیز برای جمهوری اسلامی کرده بود؟ مگر در سال 1998 برای جوش دادن یک معامله نیم میلیارد دلاری بین مافیای اقتصادی رژیم با کمپانی های آمریکائی دلالی نکرده بود؟ این بار نیز قرار بود که ارتباطات خارج از کشوری خود را برای جذب سرمایه در پروژه ساختمانی کیش و در جهت منافع نظام بکار گیرد.البته این اولین بار نیست که یکی از دلالان رابطه ایران و آمریکا مورد غضب واقع میشود. 4 سال پیش هاله اسفندیاری که نزدیک به یک دهه برای سازش آمریکا با جمهوری اسلامی و برداشتن فشار از روی رژیم فعالیت کرده بود هنگام سفر به ایران دستگیر و مدتی در اوین زندانی بود. بهمین ترتیب محمد شریف ملک زاده که مسئول شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور و از مسئولان اصلی لابی وابسته به حلقه احمدی نژاد در آمریکا بود، دستگیر و روانه زندان شد.جرم همگی این افراد این بود که در آغاز برای کل نظام جمهوری اسلامی واسطه گری میکردند و از نفوذ و ارتباطات سیاسی و تجاری شان در خارج برای منافع رژیم خرج میکردند اما کم کم به دلالان یک جناح خاص تبدیل شدند. این جناح خاص نیز با گذشت زمان و کسب قدرت و نفوذ، دچار خود بزرگ بینی شد و در برابر ولی فقیه قرار گرفت. خامنه ای و باندهای وابسته به وی تصمیم گرفتند تا از خیر این افراد گذشته و جلوی شر آنان را بگیرند. از اینرو ضروری است داستان "پانته آ فیوضی" و معامله نیم میلیارد دلاری 13 سال پیش ایشان را یکبار مرور کنیم تا دلیل نگرانی ولی فقیه از این افراد را بشناسیم و با لابی مماشات در آمریکا باندهای مافیائی رژیم و متحدان خارجی آنها بهتر آشنا شویم. درآغاز نگاه کوتاهی به پیشینه لابی طرفدار مماشات در آمریکا نگاه کنیم. در سال 1996 کنگره آمریکا قانون تحریم موسوم به ILSA را علیه ایران و لیبی تصویب کرد و جلوی چند معامله بزرگ منجمله یک قرارداد نفتی 2 بیلیون دلاری بین ایران با کمپانی نفتی کونوکو را گرفت. اما یکسال بعد که محمد خاتمی رئیس جمهور شد لابی بزرگ USA*Engage به نمایندگی از 500 کمپانی بزرگ آمریکائی مثل غولهای نفتی و همچنین کمپانی های بزرگ محصولات کشاورزی مثل گندم و ذرت براه افتاد تا تحریم های اقتصادی علیه ایران را از سر راه بردارد. (برای آشنائی با فعالیت های اخیر لابی کمپانی های بزرگ آمریکا و همکاری شان با نایاک به این سند که مجموعه ای از ایمیل های داخلی نایاک است نگاه کنید: رابطه نایاک با لابی کمپانی های بزرگ)لابی آمریکائی که بطور تنگاتنگ با مافیاهای اقتصادی رژیم همکاری میکرد، برای پیشبرد فعالیت های خود، به دلالان ایرانی احتیاج داشت تا برداشتن تحریم از روی رژیم ایران را مشروع و موجه جلوه دهد. در همین راستا سه سازمان ظاهرا ایرانی تشکیل شد که به ترتیب اهمیت عبارت بودند از شورای آمریکائی ایرانی به رهبری هوشنگ امیر احمدی، انجمن تجارت ایرانی در سان دیه گو به رهبری شهریار افشار و گروه کوچک موسوم به "ایرانیان برای همکاری بین المللی" به رهبری تریتا پارسی.من قبلا در باره این گروهها گزارشات متعددی چاپ کرده ام که بعنوان مثال میتوانید به این سری از مقالات نگاه کنید: (پایه های مالی و سیاسی لابی رژیم ایران: بخش اول - بخش دوم - بخش سوم)حال به پروژه "پانته آ فیوضی" میرسیم که رسما بعنوان لابیست معرفی میشود. در سال 98 لابی کمپانی های محصولات کشاورزی در آمریکا در همکاری تنگاتنگ با مافیای وابسته به رژیم و بمنظور شکاف در قانون تحریم ILSA و بازکردن درب تجارت، پروژه ای برای انجام یک معامله بزرگ خرید گندم به ارزش بیش از نیم میلیارد دلار طراحی نمود و از دولت کلینتون خواست که بنا به ملاحظات بشردوستانه، قانون تحریم را از روی محصولات کشاورزی بردارد. البته قابل ذکر است که رژیم ایران به آسانی از کانادا و اروپا گندم وارد میکرد و تحریم محصولات آمریکائی هیچ تأثیری در واردات ایران نداشت و قیمت محصولات کانادائی نیز عموما از رقبای آمریکائی اش بهتر بود. به عبارت دیگر، هدف اصلی، شکاف در قانون تحریم و برداشتن اولین گام برای لغو بقیه تحریم ها بود. حال به شیوه اجرای پروژه نگاه کنیم که بسیار قابل توجه است.پانیه آ بهمراه پدرش یحیی فیوضی و یک لابیست آمریکائی بنام Richard Bliss یک شرکت دلالی بنام "Niki " براه انداختند. کمپانی "Niki " زیر مجموعه "انجمن تجارت ایرانی" وابسته به شهریار افشار بود که بطور آشکار و ضمن رابطه رسمی با دولت ایران، از طرف کمپانی های نفتی و شرکت کاترپیلار حمایت مالی و سیاسی میشد. چند هفته پس از تشکیل شرکت Niki و طبق قرار قبلی، دولت ایران بطور رسمی تقاضای خود برای خرید سه و نیم میلیون تن گندم را به این شرکت فرستاد. "پانته آ" و شریکش با در دست داشتن این قرار داد به سراغ دولت آمریکا رفتند تا به دلائل بشردوستانه قانون تحریم در زمینه فروش گندم را لغو کرده تا انجام این معامله امکان پذیر گردد.· برای آشنائی با نحوه راه اندازی کمپانی دلالی "پانته آ فیوضی: نگاه کنید به این مقاله، و این مقاله· برای آشنائی با انجمن تجارت ایرانی وابسته به شهریار افشار مقاله فارسی من را مطالعه فرمایئد. · برای آشنائی با رابطه این انجمن با لابی کمپانی های بزرگ آمریکا نگاه کنید به این مقاله و این مقاله بلافاصله پس از آنکه کمپانی "Niki " تقاضای خرید گندم و لغو تحریم را تسلیم دولت آمریکا نمود، لابی کمپانی های بزرگ غلات در آمریکا دست بکار شد و با مراجعه به نمایندگان کنگره که از مناطق کشاورزی آمریکا انتخاب شده بودند کارزار وسیعی براه انداخت. دهها نماینده کنگره با ارسال نامه به دولت خواستار انجام این معامله و برداشتن تحریم شدند. در سنای آمریکا بلافاصله یک قانون پیشنهاد شد تا اصولا تحریم از روی مواد غذائی برداشته شود. (برای مشاهده کرنولوژی فعالیت های لابی در این زمینه، این مقاله را نگاه کنید)حال باید عنصر ایرانی نیز به این لابی اضافه میشد تا به آن شکلی انساندوستانه و مردم پسند داده شود. تریتا پارسی به کمک سازمان کوچک لابی خود تحت نام "ایرانیان برای همکاری بین المللی"، ارسال نامه و طومار از طرف ایرانیان به کنگره برای انجام این معامله و برداشتن تحریم از روی رژیم را شروع کرد. در یک سند که از طریق دادگاه بدست آورده ام، تریتا پارسی فعالیت های لابی خودش در زمینه طومار نویسی را با نماینده فاسد کنگره باب نی هماهنگ میکند. باب نی کارفرمای تریتا پارسی بود که بجرم رشوه گیری به زندان رفت. دو تن از کسانی که به وی رشوه داده بودند قاچاقچیان مقیم لندن بودند که در صدد خرید یک هواپیمای تشریفاتی برای خامنه ای بودند.با مراجعه به این آدرس میتوانید چند نمونه از طومار و نامه نویسی تریتا پارسی برای حمایت از معامله گندم "پانته آ فیوضی" را مشاهده نمائید. همانطور که خود تریتا پارسی در نامه خصوصی به روی کافی لابیست معروف واشنگتن نوشته بود، بایستی به لابی ضد تحریم شکل و قیافه انساندوستانه داد تا ماهیت تجارت مآبانه آن توی ذوق نزند و این نکته را میتوان در طومار هائیکه از طرف وی برای کنگره ارسال میشد مشاهده نمود. (نامه تریتا پارسی به روی کافی، لابیست واشنگتن و معاون تبلیغاتی جرج بوش)سرانجام دولت آمریکا در برابر این لابی هماهنگ و گسترده ایکه از شرکت کوچک پانته آ شروع شد و به دخالت سناتور ها و لابیست های حرفه ای رسید عقب نشست و تحریم مواد کشاورزی برداشته شد.
*****************************************************
در چند ماه اول این کار ، وزیر وقت بازرگانی گفت : به خاطر کار پانته آ ایران بیش از 500 میلیارد دلار سود کرده است . / وزرا و روسای جمهور دولت های سابق و الآن از من تقدیر کرده اند . نام کار تاریخی را که انجام دادم را نیکی گذاشتم / پانته آ فیوضی : ای کاش اول سایت محترم شفاف با من و پدرم این تهمت ها و داستان های نادرست را چک کرده و بعد منتشر می کرد . /شفاف : درباره بررسی مدارک پیش از انتشار آنها ، نیازمند همکاری خوب خانم فیوضی هستیم . اکنون نیز یک سری از مدارک را برای ایشان ارسال کرده ایم . طبیعتا اگر ایشان پاسخ مستدلی به سوالات ما بدهند ... [Image]به نام خدا
سلام بر هیات مدیره محترم سایت شفاف
من پانته آ فیوضی یوسفی هستم . چند روزی هست که بسیار دگرگون و غصه دار شده ام از مطلبی که در مورد من ، پدرم ، آقای مهندس یحیی فیوضی و دوستان و فامیل هایم چاپ شده است .
ای کاش اول سایت محترم شفاف با من و پدرم این تهمت ها و داستان های نادرست را چک کرده و بعد منتشر می کرد . هر کسی می تواند مانند آقای یوسف خ داستان سرایی کند ، اما دلیلی بر چاپ آن نیست .
از شما خواهش می کنم که مواردی که برای شما خلاصه در این نامه آوردم را چاپ کنید که اقلا واقعیت ها باز شوند .
در مورد داستان اول
1ـ من هیچ وقت در زندگیم آقای عباس غ را ندیده ام و اصلا نمی شناسم . اصلا نمی دانم که ایشان که هستند و چه می کنند .
2ـ من هرگز آقای یوسف خ را ندیده ام و نمی دانم که ایشان چه کار می کنند و در کجا کار می کنند یا زندگی می کنند. هیچ زمان ایشان را در مورد هیچ کار یا پروژه ای ندیدم.
3ـ من اصلاً روحم از داستان های آقای یوسف خ خبر نداشته ، تا اینکه در سایت شفاف چاپ شد اصلا اسم این افراد را هم نشنیده بودم.
در مورد داستان دوم و سوم
من در حومه واشنگتن زندگی می کنم . در رشته شهرسازی مدرک خود را از بهترین دانشگاه های آمریکا گرفتم .
تمام دوران تحصیلی ام بورسیه کامل بودم . چه در فرانسه و چه در آمریکا . به پنج زبان صحبت می کنم . به خاطر همین دلیل با دعوت پدرم آقای مهندس فیوضی عضو هیئت مدیره شرکت بین المللی فیوضی ( فیاک ) شدم که دارای درجه بندی یک در معماری از سازمان مدیریت و برنامه ریزی می باشد .
چون پروژه ساختمان اجلاس کیش بسیار مهم و آبرومندانه برای مملکتم هست ، تصمیم گرفتم که کارهای خود را در آمریکا کم کرده و به خاطر دانش زبان ، شهرسازی و تجربیات زیادی که در قراردادهای بین المللی داشتم به پدرم کمک کنم . به خاطر همین رفت و آمدم را به مملکت عزیزم زیاد کردم که باعث افتخار من هست .
من بیش از بیست سال در آمریکا مشاور ساختمان های بزرگ بین المللی بودم و به خاطر همین تجربه عضو هیئت موسس شرکت فیاک کیش نیز می باشم.
در ضمن خوشحال می شوم اگر در سایت شفاف بنویسید که در سال 1998 من دست تنها در آمریکا با کمک یک وکیل عالی رتبه توانستم تحریم اقتصادی غذا و دارو را از روی مملکتم ایران بردارم . در چند ماه اول این کار ، وزیر وقت بازرگانی گفت : به خاطر کار پانته آ ایران بیش از 500 میلیارد دلار سود کرده است . هیچ زمان برای خدمتی که به مملکتم کردم پولی دریافت نکردم و تمام خوش حالیم از کمک به مردم مملکتم بوده است .
وزرا و روسای جمهور دولت های سابق و الآن از من تقدیر کرده اند . نام کار تاریخی را که انجام دادم را نیکی گذاشتم چون همزمان باردار دختری بودم که نام او را هم نیکی گذاشتم . کار نیکی برای کشورم انجام دادم و دختر نیکی به دنیا آوردم که افخار من و پدرش هرمز فرخوان می باشد .
شرایط سخت کشور و فشار غربی ها
خدمات من فقط در مورد سرزمین مادریم ایران بوده و از شما مدیران محترم سایت شفاف خواهش می کنم در این شرایط سخت که کشورهای غربی و دشمنان استقلال و قدرت امروزی ایران سمپاشی برای تفرقه افکنی می کنند ، از انتشار این مطالب غیر واقعی که خدای ناکرده آب به آسیاب دشمان ایران عزیزمان می ریزد ، خودداری کنید .
پانته آ فیوضی یوسفی
توضیح سایت شفاف :
1ـ سایت شفاف هیچ اسمی از خانم پانته آ فیوضی یوسفی در مطلبش نیاورده بود و صرفاً نوشته بود خانم " پ " . با این حال ایشان خودشان ترجیح دادند منظور سایت شفاف مشخص شود که خانم " پ" همان خانم پانته آ فیوضی یوسفی است .
2ـ ایشان گفته اند آقای یوسف خ را نمی شناسند . شاید اساساً این یک نام مستعار بوده و قرار نباشد نام واقعی نویسنده مطلب روشن شود. اما اصل داستان این است که خانم یوسفی و شرکت فیاک قراردادی 400 میلیاردی برای ساختمان اجلاس سران غیر متعهدها منعقد کرده اند . اما چرا خودشان دنبال شرکت های دیگری هستند که با فیاک قرارداد ببندد و این ساختمان را بسازد ؟
3ـ سوال اصلی این است که ارتباط خانم پانته آ با آقای مشایی چیست و چرا ایشان درباره ایشان مطلقاً سکوت می کنند ؟ چرا ترک تشریفات شده و منطقه آزاد کیش به عنوان کارفرما بدون هیچ مناقصه ای با شرکت فیاک کیش که تنها چند روز از ثبت آن گذشته است ، قرارداد امضا کرده است ؟ به هر حال تنها ایرانی که به وطنش علاقه مند است خانم فیوضی نیست . بسیاری از ایران متخصص و با تجربه دیگر نیز هستند که به کشورشان علاقه مند هستند ، چرا برای ساخت این ساختمان رقابتی میان این ایرانیان علاقه مند به وجود نیامد و به صورت انحصاری و دستوری کار به شرکت فیاک صادر شده است ؟
4ـ خانم فیوضی از خدماتی سخن گفته اند که ما امیدواریم صحیح باشد و برایشان آرزوی توفیق می کنیم . اما پرسش های ما را پاسخ نداده اند . آیا ایشان به همراه هیچ چهره شاخصی در این سال ها به مشهد مقدس نرفته اند ؟ آیا ایشان در سفر یک چهره سیاسی مشهور به آلمان همراه ایشان نبوده اند ؟ آیا همه ایرانیان خارج از کشور کافی است به ایران بیایند و یک شرکت ثبت کنند تا چند روز بعد یک قرارداد 400 میلیاردی منعقد کنند، یا انعقاد اینگونه قراردادها فقط با عده ای خاص از ایرانیان خارج از کشور ممکن می باشد ؟
5ـ خانم فیوضی در پایان این نامه از ادبیاتی استفاده کرده است که بعید به نظر می رسد ادبیات ایشان باشد . " دشمنان استقلال کشور " ، " دشمنی غربی ها " ، " قدرت ایران امروز " ، "آب به آسیاب دشمن ریختن " و ... . این ادبیات بسیار هم خوب است اما حتما ایشان به ما حق می دهند که چنین ادبیاتی را از خانم فیوضی باور نکنیم و احساس کنیم لااقل این بخش از نامه به ایشان به ایشان که حتی حاضر به زندگی در ایران نیستند و تنها به خاطر پروژه ای اقتصادی به ایران رفت و آمد می کنند ، باور نکنیم .
6ـ درباره بررسی مدارک پیش از انتشار آنها ، نیازمند همکاری خوب خانم فیوضی هستیم . اکنون نیز یک سری از مدارک را برای ایشان ارسال کرده ایم . طبیعتا اگر ایشان پاسخ مستدلی به سوالات ما بدهند می توانیم گزارش های بعدی خود را درباره شرکت فیاک و برخی رفت و آمدهای خاص و مسائل مالی و ... این شرکت با اطمینان بیشتری منتشر کنیم . اما اگر ایشان بخواهد درباره برخی موارد خاص مانند آقای مشایی یا به تعبیر ایشان " جناب آقای مشایی " و برخی قراردادها و تفاهم نامه ها سکوت کند ، طبیعتاً ممکن است در گزارش به نکاتی اشاره شود که خوشایند ایشان نباشد .