الاب بین المللی گاوخونی که در ردیف کنوانسیون رامسر نیز قرار دارد و سالها به علت خشکی زاینده رود و تغییر اقلیم در اصفهان، حیات خود را از دست داده، در برنامه ریزیهای ملی برای احیای این تالاب جا مانده است و تن خشک و بی جانش در شرق اصفهان، رنجورتر از گذشته می شود.
تنها اقدام نمایشی برای حفظ این میراث طبیعی با ارزش که جان صدها گونه گیاهی و جانوری به آن وابسته بود، پر کردن چند روزه تالاب آن هم با پساب تصفیه شده شرق اصفهان بود.
متأسفانه عدم نگاه ملی به تالابی که بین المللی به شمار می رود، سبب شده تا کمترین اقدامات در حوزه محلی هم در خصوص این تالاب صورت نگیرد و تنها برنامه در زمینه احیای تالاب گاوخونی ـ که در حال حاضر قدرت عملیاتی شدن دارد ـ در ذیل مصوبه 9 ماده ای احیای زاینده رود است که آن هم به دلیل دهها مشکل سد راه زاینده رود، خود اندر خم یک کوچه است.
بی مهریها به گاوخونی از گستره اصفهان هم پا را فراتر گذاشته است و در واکاوی تصمیمات مدیران پایتخت نشین اثری از توجه به گاوخونی دیده نمی شود.
به گفته محسن سلیمانی، مدیر ملی طرح حفاظت از تالاب های ایران، تهیه برنامه مدیریت هفت تالاب شامل هامون خوزستان، حله بوشهر، حرای میناب هرمزگان، میقان استان مرکزی، چغاخور چهارمحال و بختیاری، زریوار کردستان و مجموعه تالاب های آلاگل - آلما گل و آجی گل در گلستان نیز در دست تهیه است. که در این بخش از تصمیمات نیز جای خالی گاوخونی به چشم می خورد.
قطعا اگر عزم ملی با پیگیری مسئولان محلی برای احیای گاوخونی ایجاد نشود، همان طور که تاکنون گاوخونی قربانی تصمیمات مقطعی و غیرمدون شده است، از این پس نیز این تالاب را تنها می توان در کتاب های جغرافیا نشانی داد.
این مسأله نشان می دهد، مسئولان اصفهان چندان که باید و شاید در ارائه عمق فاجعه در این تالاب، همت به خرج نداده اند که از آن سو، در سطح کلان هم شاهد تدبیری برای این موضوع نیستیم، زیرا اگر ابعاد مختلف اجتماعی و زیست محیطی خشک شدن گاوخونی ـ که سال هاست گریبان مردم اصفهان را گرفته است ـ تبیین میشد، اکنون گاوخونی از قلم تصمیم گیری ها نمی افتاد.
تنها اقدام نمایشی برای حفظ این میراث طبیعی با ارزش که جان صدها گونه گیاهی و جانوری به آن وابسته بود، پر کردن چند روزه تالاب آن هم با پساب تصفیه شده شرق اصفهان بود.
متأسفانه عدم نگاه ملی به تالابی که بین المللی به شمار می رود، سبب شده تا کمترین اقدامات در حوزه محلی هم در خصوص این تالاب صورت نگیرد و تنها برنامه در زمینه احیای تالاب گاوخونی ـ که در حال حاضر قدرت عملیاتی شدن دارد ـ در ذیل مصوبه 9 ماده ای احیای زاینده رود است که آن هم به دلیل دهها مشکل سد راه زاینده رود، خود اندر خم یک کوچه است.
بی مهریها به گاوخونی از گستره اصفهان هم پا را فراتر گذاشته است و در واکاوی تصمیمات مدیران پایتخت نشین اثری از توجه به گاوخونی دیده نمی شود.
به گفته محسن سلیمانی، مدیر ملی طرح حفاظت از تالاب های ایران، تهیه برنامه مدیریت هفت تالاب شامل هامون خوزستان، حله بوشهر، حرای میناب هرمزگان، میقان استان مرکزی، چغاخور چهارمحال و بختیاری، زریوار کردستان و مجموعه تالاب های آلاگل - آلما گل و آجی گل در گلستان نیز در دست تهیه است. که در این بخش از تصمیمات نیز جای خالی گاوخونی به چشم می خورد.
قطعا اگر عزم ملی با پیگیری مسئولان محلی برای احیای گاوخونی ایجاد نشود، همان طور که تاکنون گاوخونی قربانی تصمیمات مقطعی و غیرمدون شده است، از این پس نیز این تالاب را تنها می توان در کتاب های جغرافیا نشانی داد.
این مسأله نشان می دهد، مسئولان اصفهان چندان که باید و شاید در ارائه عمق فاجعه در این تالاب، همت به خرج نداده اند که از آن سو، در سطح کلان هم شاهد تدبیری برای این موضوع نیستیم، زیرا اگر ابعاد مختلف اجتماعی و زیست محیطی خشک شدن گاوخونی ـ که سال هاست گریبان مردم اصفهان را گرفته است ـ تبیین میشد، اکنون گاوخونی از قلم تصمیم گیری ها نمی افتاد.