نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۴ شهریور ۲۰, جمعه

الاب بین المللی گاوخونی که در ردیف کنوانسیون رامسر نیز قرار دارد و سال‌ها به علت خشکی زاینده رود و تغییر اقلیم در اصفهان، حیات خود را از دست داده، در برنامه ریزی‌های ملی برای احیای این تالاب جا مانده است و تن خشک و بی جانش در شرق اصفهان، رنجورتر از گذشته می شود.

الاب بین المللی گاوخونی که در ردیف کنوانسیون رامسر نیز قرار دارد و سال‌ها به علت خشکی زاینده رود و تغییر اقلیم در اصفهان، حیات خود را از دست داده، در برنامه ریزی‌های ملی برای احیای این تالاب جا مانده است و تن خشک و بی جانش در شرق اصفهان، رنجورتر از گذشته می شود.

تنها اقدام نمایشی برای حفظ این میراث طبیعی با ارزش که جان صدها گونه گیاهی و جانوری به آن وابسته بود، پر کردن چند روزه تالاب آن هم با پساب تصفیه شده شرق اصفهان بود.

متأسفانه عدم نگاه ملی به تالابی که بین المللی به شمار می رود، سبب شده تا کمترین اقدامات در حوزه محلی هم در خصوص این تالاب صورت نگیرد و تنها برنامه در زمینه احیای تالاب گاوخونی ـ که در حال حاضر قدرت عملیاتی شدن دارد ـ در ذیل مصوبه 9 ماده ای احیای زاینده رود است که آن هم به دلیل د‌ه‌ها مشکل سد راه زاینده رود، خود اندر خم یک کوچه است.

بی مهری‌ها به گاوخونی از گستره اصفهان هم پا را فراتر گذاشته است و در واکاوی تصمیمات مدیران پایتخت نشین اثری از توجه به گاوخونی دیده نمی شود.

به گفته محسن سلیمانی، مدیر ملی طرح حفاظت از تالاب های ایران، تهیه برنامه مدیریت هفت تالاب شامل هامون خوزستان، حله بوشهر، حرای میناب هرمزگان، میقان استان مرکزی، چغاخور چهارمحال و بختیاری، زریوار کردستان و مجموعه تالاب های آلاگل - آلما گل و آجی گل در گلستان نیز در دست تهیه است. که در این بخش از تصمیمات نیز جای خالی گاوخونی به چشم می خورد.

قطعا اگر عزم ملی با پیگیری مسئولان محلی برای احیای گاوخونی ایجاد نشود، همان طور که تاکنون گاوخونی قربانی تصمیمات مقطعی و غیرمدون شده است، از این پس نیز این تالاب را تنها می توان در کتاب های جغرافیا نشانی داد.

این مسأله نشان می دهد، مسئولان اصفهان چندان که باید و شاید در ارائه عمق فاجعه در این تالاب، همت به خرج نداده اند که از آن سو، در سطح کلان هم شاهد تدبیری برای این موضوع نیستیم، زیرا اگر ابعاد مختلف اجتماعی و زیست محیطی خشک شدن گاوخونی ـ که
سال هاست گریبان مردم اصفهان را گرفته است ـ تبیین میشد، اکنون گاوخونی از قلم تصمیم گیری ها نمی افتاد.

روستاهاي شهرستان سردشت روستاهاي شهرستان سردشت اتا اين روستاها با وجود ظرفيت هاي مناسب و كشاورزي همچنان در محروميت


Image copyrightEPA
دولت عربستان سعودی از کشته شدن ۸۷ نفر در اثر سقوط یک جرثقیل در محوطه مسجدالحرام در شهر مکه خبر داده است.
در این حادثه بیش از ۱۵۰ نفر زخمی شده‌اند.
به گفته سعید اوحدی، رئیس سازمان حج و زیارت ایران ۱۵ زائر ایرانی هم در میان زخمی‌شدگان این حادثه بودند که "اکثر آنها به صورت سرپایی مداوا شدند و سه نفر از آنان دچار شکستگی دست و پا شده‌اند".
هنوز جزییات این حادثه روشن نشده است، اما تصاویری که از این حادثه در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده اجساد خون‌آلود قربانیان را در مسجدالحرام نشان می‌دهد.
شهر مکه در آستانه عید قربان آماده برگزاری مراسم حج با حضور صدها هزار زائر مسلمان می‌شود.
ساخت و ساز در محوطه مسجدالحرام برای توسعه فضای آن در چند سال گذشته در جریان بوده است.

ز زمزمه های ولگردی پیر که ترانه هم میسرود. اسماعیل وفا یغمایی



از زمزمه‌های ولگردی پیر که ترانه هم می‌سرود
اسماعیل وفا یغمائی
بیست و چهارم اکتبر ۲۰۱۲  میلادی
***
چنین که می‌تازند جهانداران
بر خون ما و سکه‌های طلا
 بزودی علف هم نمی‌شود خورد
منظور شمایان نیستید
با ماتحت‌های معطرتان
از این پائین از خودمان صحبت می‌کنم
از هفتاد، هشتاد، و سرانجام نود درصدی‌ها
بزودی ما علف هم نمی‌توانیم بخوریم]
یک کیلو سالاد میکس چهارده یورو
و درآمد ما در ماه نهصد یوروست.
***
چنین که می‌تازد کاپیتالیسم
بر خون ما و سکه‌های طلا
در خیابان جمیل شهر
زیر چشم‌ها و اشک‌های من
خواهرزادگان زیبای «مائو » با سی یورو
و در کمربندی دور شهر
برادرزادگان «ولادیمیر »  با پنجاه یورو
کمربندهایشان را باز می‌کنند
تا «تزار» و «چیانکایچک»
زیبائی درخشان جوانشان را بچشند و کیفشان را بکنند
و در انتهای بزرگ‌ترین بلوار
بچه‌های «بن بلا»
و نوه‌های «لومومبا»
با بیست یورو حتی با «موسی چومبه» و «ایدی امین» هم می‌خوابند
و بسیاری از ما برادرانشان سعادت این را داریم
که در بازار کار
اگر شانس داشته باشیم
 مثل خر کار کنیم
و پس از شستن مستراح‌های دیگران
پیش از بازگشت خواهرانمان از سر کار
 به شکر خداوند بپردازیم
که کارفرما اخراجمان نکرده است
***
چنین که می‌تازند جهانداران
بر خون ما و سکه‌های طلا
بدون تردید و حتماً
در فرجام کار و پس از اجرای تمام قراردادها
و وقتی که ماتحت طبل‌ها و گلوی شیپورهای ارکستر تشریفات
در کشورهای دموکراتیک، در استقبال قحبه‌ترین دیکتاتورها
و پس از مبتلا شدن به بواسیر، کاملا جر خورَد
دیکتاتورها سقوط می‌کنند
 و البته با صلاحدید
و البته در انتهای عمرشان
و البته وقتی خوب خوردند و سپوختند و خون ریختند
و البته پس از آن‌ها
انتگریستها  و فاندامانتالیستها
می‌آیند تا بخورند و بسپوزند و خون بریزند
و زمینۀ خستگی عمومی را برای برنامه‌های آینده فراهم کنند
و صفوف فراریان و پناهندگان.
***
چنین که می تازند جهانداران
بر خون ما و سکه‌های طلا
بدون تردید و حتماً طراحان جهان بیدارند
و معلم طبیعی پدر سگ اشتباه می‌کرد
و مرگ دایناسورها دروغ بود
دایناسورها هستند
  فیلم می‌سازند، می‌رقصند، می‌خوانند
شعر و قصه می‌نویسند
رهبران احزابند
اکونومیست و تاریخدان و فیلسوف شده‌اند
فکر و ذوق ما را برش میدهند و به قواره میکنند
صاحبان کارخانه‌ها و کارگاه‌هایند
در انتخابات شرکت می‌کنند و برنده می‌شوند
به بدن‌ها و اندیشه‌های ما فرم می‌دهند
کلوپ‌های بدن‌سازی
و کلوپ‌هائی برای ساختن فکر!
[گاهی به پدر بزرگ دهاتی‌ام غبطه می‌خورم
که کمتر می‌دانست و بیش‌تر واقعی بود
و از آفتابی بهره‌مند بود که لوله‌کشی نشده بود
و عشقبازی با مادر بزرگم را
از کبوترها  یا شاید قوچ همسایه آموخته بود
ونه «لیدی گوگا» یا «لیدی گاگو» یا یک زهر مار دیگر]
***
چنین که می‌تازند جهانداران
بر خون ما و سکه‌های طلا
دایناسورها بیدارند و ما خفته‌ایم
دایناسورها بسیار بزرگ شده‌اند
دیگر نه یک فیل سیرشان می‌کند و نه چندین گاو
خاک می‌خواهند و زمین و کوهسار و دریا
و برای خوردن جائی که بزرگ است باید تکه تکه‌اش کنند
آذربایجان جنوبی، بلوچستان غربی
عربستان شمال غربی
کردستان شرقی
و به تخمشان هم نیست که ما بیست و پنج قرن با هم بوده‌ایم
***
چنین که می‌تازندجهانداران
بر خون ما و سکه‌های طلا
چنین که می‌تازد 
امام دوازدهم شیعیان اگر ظهور کند
به نیابت از پیامبر و یازده امام معصوم
مطمئنا سوار اسب نخواهد شد
و شمشیرش را به دور خواهد انداخت
ریشش را خواهد تراشید
 وسبیل کمونیستی خواهد گذاشت
و با رهنمود حضرت باقرالعلوم حتما علیه السلام
که  تئوریسین مکتب تشییع بود
و اشارۀ فرزندش صادق آل محمد  که خیلی دانشمند بود و هست
مانیفست مارکس را حتماً خواهد خواند و تدریس خواهد کرد
و به نواب اربعه خواهد گفت
دوز و کلک را بس کنند
 وبه بعضی از پیروانش بگویند
 که از پاک کردن اطراف ضریح مقعد مطهرجهانداران
 حتماً سودی نخواهند برد
***
چنین که می‌تازند جهانداران
بر خون ما و سکه‌های طلا
نگاه می‌کنم:
سنگ گور مارکس
و زمینی که هیتلر در آن مفقود شد
در حال لرزیدنند
تا کدام یک زودتر از خاک و گور برخیزند
در زایشگاه‌های تمام شهرها نیز
نوه‌هایشان در حال زائیدن هزاران و ده‌ها هزاران و صدها هزاران کودک
تا کدام زودتر بزایند
چنین که می‌تازند جهانداران....
------------------------------
این شعر را در اکتبر دو هزار و دوازده سرودم. سه سال  قبل 

در سپتامبر گذشته روبين رايت نويسنده و تحليلگر آمريکايی در مطلبی در روزنامه نيويورک تايمز حالت فرضی مرزهای خاورميانه بر مبنای تمايزهای قومی و مذهبی را توصيف کرد.


​ عراق و سوريه: گذشته، حال و نقشه‌های فرضی آينده


او در مقاله خود يادآوری کرد که تمرکز زدايی قدرت سياسی در منطقه ای از جهان که هميشه توسط ديکتاتورهای قدرتمند کنترل شده ممکن است باعث شود که تمام اقليت های قومی و مذهبی خاورميانه به سمت تغيير دادن مرزهايی حرکت کنند که طی دو قرن گذشته توسط قدرت های اروپايی و امپراطوری عثمانی تعيين شده اند.

نبردهای اخير در عراق ممکن است يک نمايش کوچک از فرضيه روبين رايت باشد.

طی يک دهه اخير مناطق غربی عراق صحنه عمليات شورشيان سنی عراق بوده و در دو سال گذشته بسياری از آنها به گروههای شورشی سنی ای پيوسته اند که در سوريه می جنگند. يکی از اين گروهها به نام دولت اسلامی عراق و شام اکنون دامنه عمليات خود را به خاک عراق گسترش داده است. البته تاکنون اکثر رهبران قبايل سنی عراق از عمليات حکومت برای سرکوب اين گروه حمايت کرده اند.

رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی نگاهی دارد به سه نقشه متفاوت: عراق و سوريه امروزی، اين مناطق در زمانی که جزو قلمرو امپراطوری عثمانی بودند و نقشه ای از يک آينده فرضی.

امپراطوری عثمانی

در آغاز قرن بيستم دولت – ملتی به نام سوريه و يا عراق وجود نداشت و بخش اعظم خاورميانه توسط امپراطوری عثمانی کنترل می شد که بيش از چهار قرن از تاسيس و قدرت گيری آن می گذشت.

بخشی از خاک عراق و سوريه امروزی صاحب هويت سياسی مستقل و اسلامی بودند.

امروزه

شکست امپراطوری عثمانی در جنگ جهانی اول باعث شد اين حکومت سرنگون شده و قلمرو آن در خاورميانه تجزيه شود. جامعه ملل که به تازگی تاسيس شده بود به حکومت های بريتانيا و فرانسه اين حق را داد که اين مناطق را اداره کرده و به دلخواه خود نقشه سياسی جديدی برای تقسيم آن ترسيم کنند.

طی دو دهه بعد و تا سالهای دهه ۱۹۴۰ تمام کشورهايی که به اين شکل تاسيس شدند استقلال خود را از بريتانيا و يا فرانسه کسب کرده ولی همان مرزها را حفط کردند.

دو کشور عراق و سوريه به فاصله کوتاهی از اين تاريخ در دهه ۱۹۶۰ دستخوش يک موج سياسی شدند که ناسيوناليسم عرب نام گرفت و در تداوم اين روند دولتهای مرکزی بسيار نيرومندی در آن کشورها کنترل را در دست گرفت که همه سکولار بودند. 


حزب بعث عراق که رهبری آن در دست اعراب سنی بود از دهه ۱۹۶۰ تا زمان سقوط رژيم صدام حسين حکومت اين کشور را در کنترل داشت.

در سوريه خانواده اسد که علوی تبار هستند طی چهار دهه گذشته حکومت را در دست دارند.

آينده فرضی

پيامدها و تاثيرات درگيريهای فرقه ای و قومی که از زمان اشغال عراق شروع شد و با جنگ داخلی خونين سوريه تشديد شده که به هويت فرقه ای و قومی در ميان مردم اين کشور را تشديد کرده است.

حکومت اکثريت در عراق به کنترل دولت مرکزی توسط شيعيان منجر شده که تاکنون غير از دادن سهم نمادين به سنی ها حاضر نشده است اين اقليت را در قدرت شريک کند. تشديد و تداوم فساد اداری و مالی و تقسيم امتيازها بين خانواده و وابستگان خونی و قبيله ای باعث شده که اختلافات قومی مو فرقه ای تشديد شوند.

در اين قسمت با استفاده از فرضيه های روبين رايت، نقشه های جغرافيای انسانی دانشگاه کلمبيا و اطلاعات تحليلگران راديو اروپای آزاد/ راديو آزادی خواهيم ديد که گسترش حملات
شورشيان سنی و افزايش تنش در منطقه به چه شکلی ممکن است عراق و سوريه را به چهار کشور جداگانه تقسيم کند.

کشور شيعه:

گذشته از تعداد کمی از سنی ها که در جنوب کشور زندگی می کنند منطقه اصلی شيعيان عراق از حوالی شهر بغداد شروع شده و تمام نواحی جنوبی کشور تا مرز با ايران را در برمی گيرد. سنی های عراق که اکثر آنها در غرب و يا قسمت هايی از شمال غرب زندگی می کنند از ميزان نفوذ حکومت شيعه ايران در امور داخلی عراق به شدت ناراضی هستند.

کشور سنی:

مناطق اصلی سنی نشين از غرب و جنوب غربی شهر بغداد شروع شده و به سمت غرب بخش های زيادی از قلمرو سوريه را شامل می شود. در حال حاضر جنگ داخلی سوريه از منظر نظامی به نوعی بن بست رسيده است و بنابراين تجزيه خاک سوريه و پيوستن سنی های عراق و سوريه برای تشکيل يک کشور واحد ممکن است يک گزينه واقع گرايانه باشد.

کشور کردی:

مناطق کردنشين عراق که تقريبا در تمام ۱۰ سال اخير عاری از خشونت بوده اند به اشکال مختلف تلاش کرده از نظر اقتصادی خود را از بغداد مستقل کند. به عنوان مثال با ترکيه قراردادهای نفتی جداگانه ای امضا کرده است. در عين حال با کردهای ساکن شمال شرق سوريه نيز همکاريهايی دارد.

کشور علوی:

علوی های سوريه هر چند اقليت کم جمعيتی هستند ولی هنوز هم با حمايت مسيحيان اين کشور بخش اعظم نواحی ساحلی سوريه را در کنترل خود دارند. برخی از مخالفان رژيم بشار اسد وی را متهم کرده اند که به شکلی برنامه ريزی شده سنی ها را از اين مناطق اخراج کرده تا زمينه را برای تشکيل يک کشور علوی در همين مناطق فراهم کند. اما تنها منطقه اصلی نفود و سکونت علوی های سوريه نواحی شمال غربی اين کشور و بندر اللازقيه ( لازقيه) مرکز آن است. اگر رژيم بشار اسد در موضع ضعف قرار بگيرد ممکن است مرکز حکومت خود را به اين منطقه منتقل کند.

و شايد جغرافيای سياسی منطقه به شکل فعلی باقی بماند.

با وجودي که سالها تنش و درگيريهای قومی و حرفه ای ادامه داشته قدرتهای بزرگ جهانی و قدرت های منطقه ای از وقوع تشنج های بزرگ در خاورميانه هراس دارند و به احتمال زياد تلاش خواهند کرد عراق و سوريه را يکپارچه حفظ کنند.

هر چند هويت عربی اکنون از هويت قومی و فرقه ای ضعيف تر شده ولی هنوز هم يک عنصر مهم است. به عنوان مثال شيعيان عراق خود را از اکثريت شيعيان ايران متمايز می دانند و در جريان جنگ با ايران در دهه ۱۹۸۰ صدها هزار سنی و شيعه عراقی کشته شدند.

در عين حال بعيد است که حکومت عراق به شکل داوطلبانه حاضر شود تجزيه بخشی از قلمرو اين کشور را بپذيرد. ممکن است يک روش کارآمد برای شراکت قدرت بين شيعيان و سنی های عراق به مرور شکل بگيرد.

ده‌ها روستا در دهستان‌های جلالوند و عثمانوند بخش سرفیروزآباد «کرمانشاه» که در مجموع حدود ۲۰۰ خانوار را در دل خود جای داده اند، این روزها وضعیتی بحرانی دارند، خشک شدن چشمه‌ها و چاه‌های آب، اوضاع را وخیم‌تر کرده‌ است.

به داد کودکان تشنه کرمانشاه برسید

khoshksali-saham-newsده‌ها روستا در دهستان‌های جلالوند و عثمانوند بخش سرفیروزآباد «کرمانشاه» که در مجموع حدود ۲۰۰ خانوار را در دل خود جای داده اند، این روزها وضعیتی بحرانی دارند، خشک شدن چشمه‌ها و چاه‌های آب، اوضاع را وخیم‌تر کرده‌ است.
به گزارش منابع خبری، کم آبی، خشک‌سالی و بی توجهی مسئولین برای مردم این روستاها، مانند نمک روی زخم آزار دهنده است. به‌طوری که اگر پای درد دل هرکدام از اهالی بنشینید حرف‌هایی بس ناراحت کننده از وضعیت انسانی در این منطقه را خواهید شنید.
khoshksali-saham-newsدر این روستاها که شغل اصلی مردمانش کشاورزی و دامداری است، خشک شدن چشمه‌ها و چاه‌های آب اوضاع را وخیم کرده است و به نوعی ادامه زندگی غیر قابل تحمل شده است.
khoshksali-saham-newsصدها رأس دام سبک و سنگین هر روز به علت این مشکلات در حال از بین رفتن و یا فروش اجباری هستند و کشاورزان نیز با توجه به خشک‌سالی‌های اخیر و سال‌جاری مزارع خود را از ۱ تا ۱۰۰درصد از دست داده اند و محصولی را از اراضی خود برداشت نکرده اند.
khoshksali-saham-newsدر کنار این شرایط بحرانی آب و هوایی، یکی دیگر از مشکلات که به نوعی باعث ناراحتی مردم روستا شده است، کم توجهی مسئولین به‌ویژه بخشداری سرفیروزآباد است که طبق اظهارات برخی از مردم بومی این دو روستا آب‌رسانی به صورت نامنظم و هفت روز یکبار انجام می‌شود که این میزان آب نیز به هیچ عنوان جواب‌گوی نیاز آن‌ها نیست.

khoshksali-saham-news

ایران