تجاوز به کودکان و «حافظه تاریخی» ما ایرانیان
ایرج مصداقی
ایرج مصداقی
جامعه ما فراموش کار است . ما
حافظه تاریخی نداریم. برای همین است که جانیانی همچون قاسم سلیمانی به
طرفهالعینی میتوانند به عنوان «آریو برزن» و «بابک» و «رستم» و در نقش
قهرمان ملی و عارف و عابد و زاهد و .... مطرح شوند و از هنرپیشه و خواننده و
فوتبالیست و ورزشکار تا مفسر سیاسی و ... در مورد آنها کاغذ سیاه کنند.
به خاطر نداشتن «حافظه
تاریخی» است که خاتمی و میرحسین موسوی به «قهرمان» عدهای تبدیل میشوند و
خامنهای مدافع منافع ملی و کسی که کشور را از جنگ و بی ثباتی به دور
نگهداشته!
***
در هفتههای گذشته، هزاران
مطلب و صدها مقاله و خبر در مورد سوءاستفاده جنسی سعید طوسی از نوجوانان
«جامعه قرآنی» انتشار یافت. برنامههای ویژهی صدای آمریکا و بی بی سی به
این امر اختصاص پیدا کرد و موضوعات را از جنبههای مختلف مورد بررسی و
تحلیل قرار دادند؛ اما هیچکس در هیچ کجا، از سرنوشت کودکانی که توسط ناظم
حزباللهی دبستانشان مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بودند، پرسشی نکرد. انگار
چنین چیزی در جامعهی ما اتفاق نیفتاده است.
هیچکس به یادش نبود که حداقل
۶ کودک دبستان پسرانه شهرک دانشگاه تهران که سنشان بین ۸ تا ۱۱ سال بود،
قربانی تجاوز به عنف ناظم دبستانشان شده بودند. و این ناظم به مدت ۵ سال
به اعمال خود ادامه میداد.
فقط دو سال از برملا شدن این
موضوع میگذرد و کسی آن را به یاد نمیآورد. من همان موقع در این رابطه
مقالهای نوشته و به نقش مظفر الوندی پاسدار جنایتکار اوین که امروز در نقش
«دبیر مرجع ملی حقوق کودک»، مشاور پورمحمدی جنایتکار وزیر دادگستری دولت
روحانی است، در پرده پوشی این جنایت اشاره کردم. میدانم بسیاری مایل به
شنیدن این واقعیتها نیستند. حتی از انتشار چنین مطالبی نیز به بهانههای
گوناگون سرباز میزنند.
مظفر الوندی در گفتگو با ایلنا مدعی شده بود:
«من اعتقاد دارم که تمامی این
موارد به زور نبوده و در برخی موارد، گرایشی دو طرفه بوده است. متأسفانه
در هر مکانی که به صورت متمرکز از کودکان نگهداری میشود، احتمال وقوع چنین
اتفاقاتی نیز وجود دارد و این یک مسأله جهانی است. میزان فراگیری این گونه
موارد در کشور برای ما مشخص نیست... از نظر علمی نیز برخی بر این باورند
که این کششها و گرایشها در برخی مقاطع سنی دو طرفه است. من نیز بر این
باورم، همه این موارد به زور نبوده و گاه این گرایش، دو طرفه بوده است؛
بنابراین، باید زمینه این گونه گرایشها از بین برود؛ فضاهای مجازی و
ماهواره روی کودکان تأثیر میگذارند و به نظر میآید کارهای فرهنگی و
آموزش میتواند کارآمدتر از اقدامات قضایی در این زمینه باشد. »
ادعاهای رذیلانهی این
جنایتکار از سوی رسانههای عمومی مورد توجه قرار نگرفت. فعالان حوزهی حقوق
کودک با آن برخورد نکردند و سیاست «شتر دیدی ندیدی» را پیشه کردند.
در گزارشها آمده بود:
«تا به حال تجاوز این مرد که
پنجسال ناظم این مدرسه بوده، به شش کودک از طریق سازمان پزشکی قانونی
تأیید شده و تعداد دیگری از دانشآموزان این مدرسه هم میگویند ناظم
مدرسهشان آنها را آزار و اذیت کرده و حالا برای تأیید ادعایشان درحال رفت و
آمد به پزشکی قانونیهستند. ما با بعضی از این بچهها صحبت کردهایم. آنها
میگویند بعضی همکلاسیهایشان را در قسمتی از مدرسه دیدهاند که ناظم
مدرسه در حال تجاوز به آنهاست ولی چون این بچهها نمیدانستند که او چه کار
میکند، اینطور تعبیر کردهاند که ناظم همکلاسیشان را تنبیه میکند.»
حتماً سرنوشت پروندهی
سوءاستفاده جنسی سعید طوسی همچون پرونده ناظم حزباللهی دبستان شهرک
دانشگاه به دست فراموشی سپرده خواهد شد. از نظام ولایت فقیه به جز این
انتظاری نمیرود.
نکتهای که بایستی به آن توجه
کرد این است که در زمان یاد شده هیچکس پرسشی در مورد هویت ناظم متجاوز
نکرد و عکسی از او انتشار نیافت، امروز که پروندهی تجاوز سعید طوسی مورد
توجه افکار عمومی است هم کسی به یاد کودکان یاد شده نیست. «فعالان حقوق
کودک» گویا مسئولیتهای مهمتری به دوش دارند.
در مقالاتی که ۳ سال پیش راجع
به فساد در فوتبال ایران نوشتم نیز به سوءاستفاده جنسی از کودکان در
آکادمیهای فوتبال اشاره کردم. رد اخبار آن را میتوانید در آدرس های زیر
ببینید. اما کسی به این گونه امر علاقهای ندارد.
باید پذیرفت که اشکال فقط در نظام حاکم نیست. ما نیز به سهم خود در این نکبت مسئولیم. به سهم خود چقدر میاندیشیم.
ایرج مصداقی ۱۰ نوامبر ۲۰۱۶
|
|