۱۳۹۶ بهمن ۱۳, جمعه
"استفن دودوآنون" آنچه در ایران امروز می گذرد یک انقلاب به معنای حقیقی کلمه است.
روزنامه ی معتبر لوموند چاپ پاریس در شماره ی امروز خود مصاحبه ای با یک پژوهشگر فرانسوی به نام "استفن دودوآنون" که به تازگی از ایران بازگشته درباره ی ماهیت تحولات و اعتراض های جاری ایران انجام داده است. پژوهشگر فرانسوی گفته است که حکومت اسلامی ایران در برابر تظاهرات اعتراضی که در این کشور ابعاد ملی یافته کاملاً غافلگیر شده است.
به گفته ی "استفن دودوآنون" آنچه در ایران امروز می گذرد یک انقلاب به معنای حقیقی کلمه است. نویسنده ی فرانسوی یادآور شده است که این انقلاب ریشه در اعتراض های پراکنده ای دارد که علیه فقر و فاجعه ی زیست محیطی طی سال های گذشته به طور دائم در جریان بوده است. او گفته است: بی دلیل نیست که این تظاهرات و اعتراض ها عمدتاً در مناطق و شهرهای حاشیه ی کویر ایران روی می داد. "استفن دودوآنون" سپس تصریح کرده است : آنچه اکنون در جریان است کاملاً متفاوت است. رویدادهای جاری ایران یک انقلاب بزرگ ملی است که در بیش از چهل شهر این کشور به طور همزمان جریان دارد و مستقیماً و به طور رادیکال رأس حکومت اسلامی ایران را نشانه گرفته است. به گفته ی پژوهشگر فرانسوی این ویژگی نقطه ی تمایز انقلاب جاری ایران در قیاس با جنبش سبز است.
"استفن دودوآنون" با اشاره به شعارهای جوانان در دفاع از رضا شاه آنهم در شهرهای مذهبی مشهد و قم می گوید : این قبیل شعارها بیش و پیش از هر چیز نشانه ی انزجار عمومی از نظام حاکم و مخالفت مردم نه فقط با کلیت جمهوری اسلامی، بلکه حتا با خود اسلام است.
به گفته ی پژوهشگر فرانسوی، توده های اصلی انقلاب حاضر در ایران را مردم پابرهنه ی محلات و مناطق فقیرنشین تشکیل می دهند و در این معنا می توان گفت که جمهوری اسلامی ایران دچار یک فروپاشی اجتماعی و ایدئولوژیک شده است.
"استفن دودوآنون" در ادامه افزوده است که بدون شک انقلاب جاری جمهوری اسلامی ایران را به خطر انداخته است. جامعه شناس فرانسوی تصریح کرده است که در قیاس با جنبش سبز اینبار کلیه اظهارات مقامات رژیم نشان می دهد که اردوی ترس تغییر کرده است: آنکه می ترسد حکومت است، نه مردم.
"استفن دودوآنون" می افزاید در قیاس با جنبش سبز که عمدتاً در تهران متمرکز بود و به همین خاطر سرکوب آن برای حاکمان ایران آسان بود، انقلاب جاری ایران سراسری، سریع و رادیکال و به همین دلیل مهار و سرکوب آن دشوار و پرمخاطره است. "استفن دودوآنون" افزوده است که شواهد نشان می دهد که این انقلاب شکاف و اختلافات درونی قدرت را تشدید کرده است.
پژوهشگر فرانسوی افزوده است که بارزترین مشخصه ی انقلاب جاری ایران بی بهرگی آن از ساختار رهبری است، هر چند رهبران ایران می کوشند آن را همانند گذشته به قدرت های خارجی نسبت بدهند. اما، این قبیل اتهامات به گفته ی "استفن دودوآنون" نشان دهنده ی آن است که حکومت کاملاً نسبت به مطالبات مردم ناشنوا و ناتوان است و قدرت واکنش آن بسیار ضعیف است.
پژوهشگر فرانسوی در ادامه افزوده است که زمین لرزه ی کرمانشاه در پدیداری زلزله ی سیاسی حاضر در ایران بی نقش نبوده است. این زمین لرزه به خودآگاهی مردم ایران از دامنه ی فساد و دزدی و ناکارآمدی در درون قدرت جمهوری اسلامی ایران کمک کرد. این زمین لرزه به گفته ی جامعه شناس فرانسوی به مردم ایران فهماند که در برابر رژیم حاکم هم سرنوشت هستند. "استفن دودوآنون" در پایان تأکید کرده است که انقلاب مردم ایران نه این یا آن فرد بلکه کلیت نظام اسلامی ایران را هدف گرفته است.
به گفته ی "استفن دودوآنون" آنچه در ایران امروز می گذرد یک انقلاب به معنای حقیقی کلمه است. نویسنده ی فرانسوی یادآور شده است که این انقلاب ریشه در اعتراض های پراکنده ای دارد که علیه فقر و فاجعه ی زیست محیطی طی سال های گذشته به طور دائم در جریان بوده است. او گفته است: بی دلیل نیست که این تظاهرات و اعتراض ها عمدتاً در مناطق و شهرهای حاشیه ی کویر ایران روی می داد. "استفن دودوآنون" سپس تصریح کرده است : آنچه اکنون در جریان است کاملاً متفاوت است. رویدادهای جاری ایران یک انقلاب بزرگ ملی است که در بیش از چهل شهر این کشور به طور همزمان جریان دارد و مستقیماً و به طور رادیکال رأس حکومت اسلامی ایران را نشانه گرفته است. به گفته ی پژوهشگر فرانسوی این ویژگی نقطه ی تمایز انقلاب جاری ایران در قیاس با جنبش سبز است.
"استفن دودوآنون" با اشاره به شعارهای جوانان در دفاع از رضا شاه آنهم در شهرهای مذهبی مشهد و قم می گوید : این قبیل شعارها بیش و پیش از هر چیز نشانه ی انزجار عمومی از نظام حاکم و مخالفت مردم نه فقط با کلیت جمهوری اسلامی، بلکه حتا با خود اسلام است.
به گفته ی پژوهشگر فرانسوی، توده های اصلی انقلاب حاضر در ایران را مردم پابرهنه ی محلات و مناطق فقیرنشین تشکیل می دهند و در این معنا می توان گفت که جمهوری اسلامی ایران دچار یک فروپاشی اجتماعی و ایدئولوژیک شده است.
"استفن دودوآنون" در ادامه افزوده است که بدون شک انقلاب جاری جمهوری اسلامی ایران را به خطر انداخته است. جامعه شناس فرانسوی تصریح کرده است که در قیاس با جنبش سبز اینبار کلیه اظهارات مقامات رژیم نشان می دهد که اردوی ترس تغییر کرده است: آنکه می ترسد حکومت است، نه مردم.
"استفن دودوآنون" می افزاید در قیاس با جنبش سبز که عمدتاً در تهران متمرکز بود و به همین خاطر سرکوب آن برای حاکمان ایران آسان بود، انقلاب جاری ایران سراسری، سریع و رادیکال و به همین دلیل مهار و سرکوب آن دشوار و پرمخاطره است. "استفن دودوآنون" افزوده است که شواهد نشان می دهد که این انقلاب شکاف و اختلافات درونی قدرت را تشدید کرده است.
پژوهشگر فرانسوی افزوده است که بارزترین مشخصه ی انقلاب جاری ایران بی بهرگی آن از ساختار رهبری است، هر چند رهبران ایران می کوشند آن را همانند گذشته به قدرت های خارجی نسبت بدهند. اما، این قبیل اتهامات به گفته ی "استفن دودوآنون" نشان دهنده ی آن است که حکومت کاملاً نسبت به مطالبات مردم ناشنوا و ناتوان است و قدرت واکنش آن بسیار ضعیف است.
پژوهشگر فرانسوی در ادامه افزوده است که زمین لرزه ی کرمانشاه در پدیداری زلزله ی سیاسی حاضر در ایران بی نقش نبوده است. این زمین لرزه به خودآگاهی مردم ایران از دامنه ی فساد و دزدی و ناکارآمدی در درون قدرت جمهوری اسلامی ایران کمک کرد. این زمین لرزه به گفته ی جامعه شناس فرانسوی به مردم ایران فهماند که در برابر رژیم حاکم هم سرنوشت هستند. "استفن دودوآنون" در پایان تأکید کرده است که انقلاب مردم ایران نه این یا آن فرد بلکه کلیت نظام اسلامی ایران را هدف گرفته است.
اعتراض "دختران خیابان انقلاب" واکنشهای متفاوتی را در میان جناحهای سیاسی برانگیخته است. بخشی از سخت با معترضان فرا خواندهاند. بخشی دیگر اما نگران پیامدهای منفی سختگیری حکومت هستند.
"دختران خیابان انقلاب"
اعتراض "دختران خیابان انقلاب" واکنشهای متفاوتی را در میان جناحهای سیاسی برانگیخته است. بخشی از سخت با معترضان فرا خواندهاند. بخشی دیگر اما نگران پیامدهای منفی سختگیری حکومت هستند.
اعتراض علنی به حجاب اجباری پس از اقدام ویدا موحدی ابعاد قابل اعتنایی یافته و شمار دیگری از زنان در شهرهای مختلف با سر چوب زدن روسری خود این اعتراض را گسترش دادهاند.
واکنش اصلاحطلبان به این اقدام آمیزهای از تایید یا نقد و نفی بوده است. در میان اصولگرایان نیز برخورد یکسانی دیده نمیشود، به خصوص که بخشهایی از خانوادههای سنتی هم که حجاب را به دلیل باورهای مذهبی یا علل دیگر رعایت میکنند نیز لزوما با اجباری شدن آن موافق نیستند و با بگیر و ببندهای حکومت در این زمینه همدلی و همراهی ندارند.
در تازهترین مخالفخوانیهای اصولگرایان با اقدام "دختران خیابان انقلاب" میتوان سخنان شماری از امامان جمعه در نمازهای جمعه امروز (۱۳ بهمن/ ۲ فوریه) را نمونه آورد که حکومت را به بستن شمشیر از رو دعوت کردهاند. مثلا یوسف طباطبایی، امام جمعه اصفهان: « بسیاری از انسانهای فاسقی که دستور از غرب میگیرند و در خیابانی در تهران روسری را از سر خود بر میدارند، دستور دارند و با قصد کمرنگ کردن حجاب در میان مردم مومن این اعمال را انجام میدهند. زمانی که انسان در انجام گناه بیباک شد دیگر با آن گناه مانوس خواهد شد.»
به نظر میرسد که بازداشتهایی که ظرف روزهای اخیر در مورد معترضان به حجاب اجباری صورت گرفته است با همین درک و بینش بیارتباط نیست.
در این میان "خبرآنلاین"، سایت نزدیک به علی لاریجانی، با انتشار مقالهای تحلیلی هشدار داده است که برخورد با معترضان به حجاب اجباری و مجازات سنگین علیه آنها هیچ مبنای قانونی ندارد. این مقاله ضمن نقد اظهارت مقامهای قضایی، تاکید دارد که اعتراضهای اخیر سازماندهیشده نیست و تنها خواست واحد معترضان انگیزه آن است. «این دختران بدون هماهنگی با همدیگر و بدون اینکه حتی یکدیگر را بشناسند یا از طریق سازمان دهی آشکار و نهان با همدیگر بر وقوع این جرم (بدحجابی) تبانی کرده باشند، روسری خود را به چوب میزنند و با ایستادن بر بلندی تاسیسات شهری، به این ماده قانونی، اعتراض میکنند، اعتراضی که نه با اهانت کلامی و نه با خشونت فیزیکی مانند آنچه در ناآرامیهای دی ماه ۹۶ دیدیم، همراه است، بلکه در عمل، یک دختر، -فارغ از هر انگیزهای که دارد- روسریاش را برداشته است.»
در مقاله تصریح شده است که اگر قرار است برخورد با معترضان به حجاب اجباری صورت گیرد، این برخورد نمیتواند فراتر از تبصره ذیل ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی باشد و تازه اجرای این تبصره هم جای حرف دارد. در این تبصره آمده است: «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ۱۰ روز تا دوماه یا از ۵۰ هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.»
بخشنامههای اخیر در دستگاه قضایی ایران بر تبدیل حبسهای تا ۶ ماه به انواع دیگر مجازاتها تاکید دارند. در همین راستا "خبرآنلاین" چه مجازات زندان و چه وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی برای یکی از معترضان به حجاب اجباری را غیرقانونی میداند: «قانونگذار مجازات کشف حجاب را حداکثر ۲ ماه حبس تعیین کرده است، پس ناگزیر اجرای حداکثر مجازات حبس برای دختران خیابان انقلاب، مشمول ماده ۶۵ قانون مجازات اسلامی شده و قضات اجرای احکام نمیتوانند محکوم (در اینجا دختران خیابان انقلاب) را به زندان بیندازند. بلکه باید از مجازاتهای جایگزین استفاده کنند و از آن جایی که در متن قانون، در خصوص بیحجابان، تکلیف شده میتوان آنها را به ۵ تا ۵۰ هزار تومان جریمه محکوم کرد، قضات ناچارند در مقام اجرای حکم، حداکثر آنها را به ۵۰ هزار تومان جریمه محکوم کنند که قطعا این تفسیر هم اجرای نص قانون و هم مطابق با اصل "تفسیر قانون به نفع متهم" خواهد بود چون بیگمان، دختری که حجاب برداشته و سر چوب زده، نه با تحمل ۲ ماه زندان، به راه راست باز میگردد و نه زیبنده نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است که بدخواهان این کشور و دشمنان خارجی در بوق و کرنا کنند دستگاه قضایی به جای پرداختن به فرار اختلاس گران میلیاردی، دختران را به زندان میاندازد.»
"در ناآرامیهای دیماه ۴۹۷۲ نفر بازداشت شدهاند" یکی از نمایندگان بازدیدکننده از بازداشتگاه اوین شمار بازداشتیهای ناآرامیهای اخیر را ۴۹۷۲ نفر اعلام کرد که ۴۳۸ نفر آنها هنوز آزاد نشدهاند. او نوشت که مسئولان زندان سعی در انحراف ماموریت نمایندگان داشتهاند.
"در ناآرامیهای دیماه ۴۹۷۲ نفر بازداشت شدهاند"
یکی از نمایندگان بازدیدکننده از بازداشتگاه اوین شمار بازداشتیهای ناآرامیهای اخیر را ۴۹۷۲ نفر اعلام کرد که ۴۳۸ نفر آنها هنوز آزاد نشدهاند. او نوشت که مسئولان زندان سعی در انحراف ماموریت نمایندگان داشتهاند.
علیرضا رحیمی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس و از اعضای نمایندگان بازدیدکننده از زندان اوین، در باره برخی از جزئیات این دیدار دادههای تازهای را منتشر کرده است.
۱۱ نماینده مجلس شورای اسلامی پس از گذشت تقریبا یک ماه از تقاضای بازدید از زندان اوین عصر روز سهشنبه ۱۰ بهمن ماه از این زندان دیدار کردند.
یادداشت رحیمی در حالی انتشار مییابد که گزارش رسمی هیات ۱۱ نفره هنوز منتشر نشده است و صرفا اعضای این هیات جزئیاتی از دادههایی را که به آنها دست یافتهاند در شبکههای اجتماعی یا خبرگزاریها منتشر کردهاند.
رحیمی نیز روز جمعه (۱۳ بهمن/ دوم فوریه) در یادداشتی در کانال تلگرامی خود ضمن تشریح جزئیاتی از بازدید گروه ۱۱ نفری نمایندگان از زندان اوین تلویحا از تاخیری که در تدارک این دیدار شد انتقاد کرده است. او صحنه ورود به زندان را چنین توصیف میکند: «فضای سرد و تلخ محوطه زندان هر تازهواردی را به سکوت و تامل وامیدارد.»
رحیمی با تصریح این که دیدار با حضور رئیس و مدیران سازمان زندانهای کشور و معاون وزیر اطلاعات و مقامات قضایی و اجرایی زندان اوین انجام شده، مینویسد: «تراکم همراهان و افرادی که هیات نمایندگان را در بازدید اسکورت میکردند تعجب برانگیز بود. حدود ۵۰ نفر در کل جریان بازدید نمایندگان مجلس را همراهی میکردند.»
تلاش برای انحراف ماموریت نمایندگان
رحیمی سپس مینویسد که در آغاز جلسه رئیس سازمان زندانها کوشیده است با ارائه آمار و طرح مشکلات بودجهای و نیازهای سازمان زندانها محتوا و ماموریت دیدار نمایندگان از اوین را منحرف کند.
آماری که رئیس کل زندانها در باره بازداشتها در جریان ناآرامیهای اخیر به نمایندگان داده حاکی است که از ۴۹۷۲ فرد بازداشتشده ۹۴/۷۳ درصد آن مرد و ۵/۲۷ درصد زن بودهاند. ۵۰ درصد افراد بازداشتی بین ۱۹ تا ۲۵ ساله و ۲۷ درصد بین ۲۵ تا ۳۲ ساله بودهاند.
بیشتر بخوانید: معاون وزارت کشور: ۸۴ درصد معترضان سابقه امنیتی نداشتند
مقامهای مسئول قبلا رقم بازداشتشدگان را ۳۷۰۰ نفر اعلام کرده بودند. دستکم سه نفر از این عده به دلایلی مبهم و مشکوک در زندان جان باختهاند. همین مقامها تا کنون به درخواست ۱۵۰ وکیل دادگستری ایران برای قبول وکالت بازداشتشدگان پاسخی ندادهاند. این وکلا در نامهای به رییس قوه قضائیه نوشتند که برای رفع نگرانیهای ناشی از تضییقات سابق و برای برخورداری بازداشتشدگان از حقوق کامل، انتظار دارند قوه قضائیه پذیرش وکالت آنها برای دفاع از بازداشتشدگان باشد.
درخواست نمایندگان برای بازدید از زندان اوین زمانی صورت گرفت که اخبار مبنی بر مرگ سینا قنبرپور در زندان اوین پس از بازداشتش در اعتراضات اخیر پخش شد. مسئولان زندان مدعی شدند که قنبرپور در دستشویی زندان خودکشی کرده است. پس از انتشار این خبر، اخبار مربوط به توزیع متادون در میان زندانیان و شکنجه روحی و جسمیشان باعث نگرانیهای زیادی شده بود که همین از جمله دلایل درخواست شماری از نمایندگان برای بازدید از زندان اوین بود.
به نوشته رحیمی به نقل از آمار رئیس زندانها از کل بازداشتشدگان ۴۵۳۴ نفر آزاد شده و ۴۳۸ نفر همچنان در بازداشت هستند. علاوه بر این تعداد ۵۵ نفر نیز در بازداشت وزارت اطلاعات هستند
رحیمی کل تعداد افرادی را که در تهران در زندان اوین یا در زندان وزارت اطلاعات به سر میبرند ۶ نفر اعلام کرده است که شامل ۴ مرد و دو زن میشود. این زندانیان در انتظار تعیین تکلیف قضایی وضعیت خود هستند.
"صحبت شخصی با زندانیها نشد"
در طول ناآرامیهای دیماه، ۴۷ نفر از مقامات قضایی و مسئولین سازمان زندانها بصورت شبانهروزی در زندان حضور داشتند.
رحیمی سپس با اشاره به این که محل نگهداری زندانیان حوادث دیماه و محل حادثه مرگ سینا قنبری و اندرزگاه شماره ۴ و نیز بند ویژه وزارت اطلاعات مورد بازدید هیات قرار گرفت، تصریح کرده است که "همه گفتوگوها با زندانیان در حضور مسئولان و همراهان انجام گرفت". به عبارت دیگر زندانیان در شرایطی نبودهاند که به راحتی با نمایندگان مجلس صحبت کنند و از وضعیت واقعی که در جریان بازداشتها و در زندان داشتهاند به آنها گزارش دهند..
به نوشته عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس قبل از بازدید از زندان "فیلم ضبط شده توسط دوربینهای منصوبه در محوطه سرویسهای بهداشتی مربوط به حادثه مرگ سینا قنبری ( که به اشتباه معروف به فیلم خودکشی شده) برای نمایندگان پخش شد و توضیحات مبسوطی نیز ارائه گردید". رحیمی نوشته است که در باره این فیلم و توضیحات ارائه شده بعدا جداگانه خواهد نوشت.
بسته شدن مسیر آب به سمت ایران، این منطقه به یکی از خشکترین مناطق تبدیل شد که همین مسئله مشکلات بین رفتن مشاغل سنتی، بیکاری و مهاجرت ایجاد کرده است. البته با وجود طبیعت بکر، روستاها و آثار تاریخی منحصر بفرد
بسته شدن مسیر آب به سمت ایران، این منطقه به یکی از خشکترین مناطق تبدیل شد که همین مسئله مشکلات بین رفتن مشاغل سنتی، بیکاری و مهاجرت ایجاد کرده است. البته با وجود طبیعت بکر، روستاها و آثار تاریخی منحصر بفرد
از سری گفتگوهای گزارشگران با زنان مبارز تبعیدی - با گیسو شاکری
از سری گفتگوهای گزارشگران با زنان مبارز تبعیدی - با گیسو شاکری
به این وسیله میتوانستم اهداف سیاسی و خواسته هایم را به گوش دیگران برسانم . البته حدود ده سال اول دوران تبعیدم ارتباطم فقط با بینندگان و شنوندگان سوئدی بود.تشکل ها و سازمانهای سیاسی سوئدی ودیگر هنرمندان و تشکل های زنان کشورهای دیگر. این فرصتی بود برای آشنا کردن غیر ایرانی ها به مسائل و وضعیت زنان ایران و افشای جنایت های رژیم خصوصا قتل عام زندانیان سیاسی در زندانهای ایران.ودر این میان بعنوان یک کنجکاو غیر مذهبی به مطالعه و کار روی موسیقی و عرفان مبارز و رزمی ایرانی ونقش زنان در آن میان و تاثیر آن بر جنبش های اجتماعی هم پرداختم
*****
گفتگوی گزارشگران با زنان مبارز تبعیدی – گیسو شاکری
جنبش زنان کشورمان در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر، راهی بس دشوار و طولانی در پیش دارد. چنانچه در اغلب کشورها و به یمن مبارزات زنان و تاریخچه مبارزاتی آنها مسائلی همانند حجاب اجباری، سنگسار زنان، شلاق، تفکیک مضحک جنسیتی در اماکن دولتی و آموزشی وعمومی و بسیاری مجازات شرعی دیگر،موضوعیت خود را از دست داده است اما، زنان ایران در طی چهار دهه حاکمیت ارتجاع مذهبی، همیشه و در همه حال، با این مشکلات دست و پنجه نرم کرده اند.راههای متعددی را برای حضور بیشتر در مناسبات اجتماعی و سیاسی آزموده اند اما، همانطور که دیدیم جنبشی که قرار بود یک میلیون امضا جمع کند و بسیار گسترده بود، با دستگیری چند فعال شناخته شده اش، تضعیف شد و به خاموشی گرائید. اگر چه با وقایع دی ماه سال 1396، بار دیگر حضور رادیکال زنان در صحنه اعتراضات خیابانی محسوس و تصاویر آنان جهانی شد اما، هنوز شکیل نیست, هنوز مطالبات ویژه زنان بطور کامل فرموله نشده است. مانیفست ویژه آنان که میبایستی صرفنظر از روند پیشرفت وقایع سیاسی سرلوحه خواستها و مطالبات این نیمه انسانی قرار گیرد، مکتوب نشده است. در این زمینه ها با فعالان این جنبش در خارج از کشور گفتگو داریم.
از گیسو شاکری هنرمند معترض شناخته شده در تبعید می پرسیم:
گزارشگران:
شما از جمله هنرمندان معترض و شناخته شده در تبعید هستید. هیچوقت سکوت نکرده اید و فعالیت های سیاسی و هنری شما بی وقفه، ادامه داشته است. از جمله فعالین جنبش زنان هستید. از فعالیت ها و تجارب خودتان در طی چند دهه تبعید به مختصر، بگوئید.
گیسو شاکری:
بعنوان یک هنرمند معترض تبعیدی در طول این سال ها، کارهای بیشماری انجام داده ام . از فعالیت های سیاسی گرفته تا کارهای گوناگون هنری و فرهنگی. این کارها اشکال گوناگونی داشته اند مانند سخنرانی، شعرخوانی،مقاله نویسی ،اجرای نمایش،و اجرای موسیقی و همه ی این ها هم، بدون استثنا، جهت گیری های روشن سیاسی داشته اند. یعنی در همه ی این آثار چه نوشتاری، صوتی و نمایشی خواست های سیاسی مطرح بوده و یا مطرح شده است. برای مثال هدف و محتوی آثارم در جهت افشاگری قتل عام زندانیان سیاسی، قتل های زنجیره ای ، همبستگی با کارگران و دانشجویان و مسائل زنان و تلاش برای شناساندن هنر معترض درشرایط خاص اجتماعی سیاسی ایران بوده است . مختصر بگویم کارم در طول این سالها سفر از این کشور به آن کشور از این شهر به آن شهر و از این سالن به آن سالن اجرا یا در خیابانها برای اجرای برنامه با هدف افشاگری جنایات رژیم جمهوری اسلامی ایران بوده است .کوتاه سخن حاصل این سالها یک کتاب داستان برای کودکان بزبان فارسی و سوئدی است و دودفتر شعر بزبان فارسی و یک دفتر شعر به فارسی و سوئدی ، یک کتاب پژوهشی در مورد زنان بزبان فارسی و دو کار تحقیقی در مورد خانواده های مهاجر بزبان سوئدی و چهل و پنج ترانه در ده آلبوم موسیقی بزبان فارسی وترانه هایی بزبان سوئدی، شرکت در اجرای بیش از ده نمایش بزبان های فارسی و سوئدی وتهیه و اجرای چند نمایش خیابانی در کشورهای مختلف جهان، مقالات بیشمار در زمینه های مختلف فرهنگی و سیاسی و مسائل روز.
گزارشگران:
شما از دوران نوجوانی خود با سیاست درگیر بوده اید. کدام انگیزه ها شما را برانگیخت؟
گیسو شاکری:
بخشی از آن چه که در آن جامعه وجود داشت و مرا با سیاست در گیر کرد اختناق و سانسور، نابرابری، تفکر مرد سالارانه ی حاکم بر جامعه و اختلاف طبقاتی بود. بهر حال تاثیر از محیطی که در آن بزرگ و تربیت می شوی را هم نباید نادیده گرفت که خوشبختانه من این شانس را داشتم که با مسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی روز از طریق خانواده هم آشنا شوم و سپس بعنوان یک فعال چپ وارد اجتماع بشوم.
گزارشگران:
از چه زمانی به فعالیت های سیاسی و هنری روی آوردید؟
گیسو شاکری:
با وجود سانسور و اختناق و فضای مرد سالاردنیای هنر در دوران پهلوی و از آنجائیکه نگاه من به مقوله ی هنر یک نگاه متفاوت بود ناچارا خود را از دنیای حرفه ای خوانندگی و هنردور نگه داشتم.پس از آن با برقراری فضای ضد زن و ضد هنر و ضد آزادی جمهوری اسلامی و همچنان با تفاوت نگاه من به مقوله ی زن ، هنر و سیاست عملا وارد کار هنری نمیتوانستم بشوم . هر چند اوائل انقلاب درهمخوانی دو سرود انقلابی شرکت کردم"پیام آوران سپیده "و "هوا دلپذیر شد".ضمن اینکه خواننده ی " دایه دایه " در تمام تجمعات سیاسی با نام مستعار بودم .بهر روی با خروج از کشور و در دوران تبعید هنر و بخصوص صدایم ، انتخاب اشعارم برای ترانه ها و نوع موسیقی ام بازتاب صدای درد مردم شد. مردمی که اسیر یک حکومت فاشیست مذهبی و قوانین قرون وسطایی آن هستند . بخصوص زنان که حتی پوششان و صدا و حضورشان معضل بزرگ غیر قابل حل این حکومت است .
به این وسیله میتوانستم اهداف سیاسی و خواسته هایم را به گوش دیگران برسانم . البته حدود ده سال اول دوران تبعیدم ارتباطم فقط با بینندگان و شنوندگان سوئدی بود.تشکل ها و سازمانهای سیاسی سوئدی ودیگر هنرمندان و تشکل های زنان کشورهای دیگر. این فرصتی بود برای آشنا کردن غیر ایرانی ها به مسائل و وضعیت زنان ایران و افشای جنایت های رژیم خصوصا قتل عام زندانیان سیاسی در زندانهای ایران.ودر این میان بعنوان یک کنجکاو غیر مذهبی به مطالعه و کار روی موسیقی و عرفان مبارز و رزمی ایرانی ونقش زنان در آن میان و تاثیر آن بر جنبش های اجتماعی هم پرداختم . پس ازروی کار آمدن خاتمی،سیاست فراهم کردن امکان رفت و آمد به ایران و جذب ایرانیان و استفاده ابزاری از هنر، برگزاری کنسرت ها و جشنواره ها در خارج از کشور، به قصد بزک کردن چهره منفور و جنایتکار رژیم در غرب و در میان ایرانیان ،در دستور کار دولت قرار گرفت.و البته این در حالی بود که زندان و شکنجه و سرکوب وکشتار دانشجویان وزن ستیزی همچنان ادامه داشت . حاصل این سیاست هادر میان بخش قابل توجهی از ایرانیان و حتی برخی از فعالین سیاسی تبعیدی ، ایجاد توهم در بهبود اوضاع ایران شد.
در این شرایط ضرورت ایجاب میکرد دامنه ی فعالیت سیاسی و هنری ام را در میان ایرانیان گسترش دهم تا شاید با افشاگری ها بتوانم مانعی برای از میان بردن توهماتی که ایجاد شده بود شوم . پس حضورم را در این جبهه پر رنگتر کردم صدایم را رساتر کردم و قلمم را تیز تر برای ادامه ی مبارزه برعلیه کلیت این نظام. که همچنان هم ادامه دارد.
گزارشگران:
چرا و تحت چه شرایطی ناچار به خروج از کشور شدید؟
گیسو شاکری:
سرکوب و اختناق .وقتی دیگر راهی برای ادامه ی زندگی برایتان باقی نمی گذارند، مگر چاره ی دیگری باقی ماند ، جز خروج اضطراری و استقرار در مکانی دیگر برای ادامه زندگی و مبارزه.
گزارشگران:
برخلاف برخی تبلیغات مغرضانه که گفتمان تبعید را با خارج نشینی و رفاه طلبی، برابر می نمایانند، بر ما روشن است که چنین نیست. تبعید مقوله ای چندوجهی است که میتوان برای آن کتاب ها نوشت و تعاریف بسیار گسترده ای بیان کرد. از نظر شما چه پاسخی به این سمپاشی ها میتوان داد و تعریف شما از این مقوله چیست؟
گیسو شاکری:
مقوله ی خارج نشینی و رفاه طلبی داستان ما نیست. که اگر داستان ما بود که زندگیمان این نبود ما به قصد زندگی بهتر به تبعید نیامده ایم . ما به علت فشارهای سیاسی و اجتماعی به اینجا آمده ایم. از ناچاری آمده ایم و طبیعتا نوع زندگی ما با دیگران تفاوت دارد.آن ها که برای زندگی بهتر به کشور دیگری مهاجرت کرده اند و سالی یکی دوبار هم، به ایران میروند، شکل و هدف زندگیشان با آن ها که به عنوان تبعید ناچار می شوند کشور خود را ترک کنند، تفاوت بسیار دارد . آن ها که این سمپاشی ها را می کنند، قصد دارند که با یکی به حساب آوردن این دو پدیده ، از قدرت آن ها که به تیعید آمده اند و نه در پی زندگی بهتر، کم کنند. از نیرویی که فعالین سیاسی تبعیدی برای محکوم کردن و لطمه زدن به رژیم حاکم دارند، بکاهند.
این سمپاشی ها برای کم رنگ کردن فعالیت های این مبارزین است. ولی این اتفاق نمی افتد. قدرت ما، یعنی تبعیدیان، خصوصا فعالین سیاسی نه تنها با این سمپاشی ها کم نمیشود بلکه روز به روز هم بیشتر می شود و مصمم تر از همیشه به مبارزه ی خودمان ادامه می دهیم.فراموش نکنید که وجود ما در خارج از کشور و افشاگری های ما در باره ی اختناق و شرایط ایران بودکه جنایات رژیم را برای جهانیان افشا کرد.حضور ما فعالین سیاسی تبعیدی و شرکت در تجمعات و تظاهرات و برگزاری مراسم یادمان های قتل عام زندانیان سیاسی ، قتل های زنجیره ای ،برگزاری شب های همبستگی با دانشجویان و کارگران،افشای سنگسار ها، اعدام ها ، ترورها،و قوانین ضد زن حاکم بر جامعه، نامه نگاری های مدام ما به مجامع بین المللی،حضور همیشگی مان در صحنه ،جنایات این رژیم را دائما در رسانه ها و افکار عمومی زنده نگاه داشت. یک عده ای که گاها نامشان را هم نمیدانیم در طول این سالها زحمت ها کشیدند و کشتارها و فجایع این حکومت بی رحم و جنایتکار را در مجامع بین المللی افشا کردند. بنابراین، این سمپاشی ها جز خاک در چشم خود آن ها که سم می پاشند، هیچ حاصل دیگری ندارد. این سمپاشی ها کار رژیم و عواملش است از وحشت حضور این تبعیدیان فعال که از همه چیز خود گذشته اند و محکم و استوار بر باورهایشان ایستاده اند تا این رژیم را افشا و در نهایت سرنگونش کنند.
سمپاشی را ادامه بدهند ما هم همچنان ادامه میدهیم صحنه ی جنگ است دیگر. تازه این اول راه است . کارمان بسیار است یکی از آنها تشکیل دادگاههای جنایت علیه بشریت است و سپس سازندگی همه جانبه ی آن ویرانه .
بد نیست یک نکته را یادآوری کنم و آن اینکه هیچکدام ازاین فعالیت های سیاسی ، هنری من - و ایضا بیشماری از فعالین سیاسی تبعیدی- وسیله ای برای در آمد و امرار معاشمان نبوده و نیست. این فعالیت ها و کوشش ها رادر شرایط سخت کاری که همه ی ما ناگزیر هستیم برای گذران زندگی روزانه به آن بپردازیم، انجام میدهیم.
وظیفه ی انسانی خودم میدانم بعنوان یک هنرمند که بازتاب صدای درد مردم ستم دیده ام باشم و این وظیفه به مراتب سنگین تر می شود وقتی تو بار نام هنرمند معترض تبعیدی را با خود داری .بنابراین رفاه دیگر جایی در این میان ندارد . مثلا در حالی که ما در ماههای مرداد و شهریور برای اجرای برنامه با کوله پشتی بر دوش دور جهان میگردیم تا نگذاریم خون قتل عام شد گان دهه ی 60 پایمال و به دست فراموشی تاریخی سپرده شود ،
هنرمندان ایرانی ساکن کشور که درد و ستم مردم را باید بیش از هر کس دیگری ببینند.در این ماهها هیاهویشان برای برگزاری و اجرای کنسرت و دریافت دستمزدهای کلان در خارج از کشور به آسمان میرسد بدون اینکه اشاره ای به این روزهای خونین در تاریخ ایران بکنند . حال ما در رفاه هستیم!؟
ما نه جویای نامیم نه جویای نان و نه خوشگذرانی . ما درد داریم . دردمان بس سنگین است.
تا خود صبح
بر قله ی رفیع دلهره هایم
چمباتمه زده ام
و
نظاره می کنم
مردمانی را که
آسوده در خوابند
و
غبطه نمی خورم
به آسودگیشان
" از دفتر شعر داس ماه "
گزارشگران:
برخی معتقدند که به مقوله هنر همانند ورزش بایستی نگاه مستقیم کرد و نباید آن را تابعی از تمایلات سیاسی دانست. بنظر شما سخن گفتن ازهنر متعهد ضروری است؟
گیسو شاکری:
مهمترین ابزار تبلیغ دیکتاتورها برای مشروعیت دادن و تبلیغ خودشان در مجامع بین المللی ورزش و هنر است هیتلر یکی از نمونه های بارز این پدیده است و صد البته، جمهوری اسلامی ایران. حکومت های دیکتاتوری با ارسال هنرمندان به فستیوال ها و کنسرت ها و حضور ورزشکاران در میدانهای ورزشی کارهای تبلبغی می کنند و چهره ی واقعی خود را می پوشانند. همان کاری که سالهای سال است عوامل این رژیم و هنرمندان دولتی و دست به مزدش انجام داده اند. بنابراین، از نظر من ورزش هم، هم پای هنر،تابعی از تمایلات سیاسی است. کم نبوده اند ورزشکارانی که در اعتراض به دولت دیکتاتور خودشان در سکوی قهرمانی حرکت های افشاگرانه و اعتراضی کرده اند و به این ترتیب جایگاه یک چهره بیرونی و ورزشکار متعهد را نشان داده اند . البته هنرنسبت به ورزش پیچیده تر و چند وجهی تر عمل میکند. چون در دسترس ترو با طیف وسیع تری از مردم سرو کار دارد. وظیفه هنرمند به مراتب سنگین تر و اثر گذار تر خواهد بود. هنرمندانی هم که در صف مقاومت و مبارزه بر علیه دیکتاتوری ها ایستاده بودند و ایستاده اند نیز کم نیستند. ورزشکار و هنرمند متعهد ستون های محکم مبارزه بر علیه دیکتاتورها هستند.
گزارشگران:
شما با شبکه ی جنبش زنان هشت مارس در خارج از کشور همکاری هایی داشته اید. قطعا زنده یاد آذر درخشان از فعالین خستگی ناپذیر جنبش زنان در خارج از کشور را هم میشناسید. درباره او بگوئید.
گیسو شاکری:
همراه با زنان هشت مارس و حضورگسترده ی زنان آزادیخواه دیگر از سراسر دنیا، کارزار زنان را بنیانگذاری کردیم، با یک تفکر واحد و با شعار " برای لغو کلیه قوانین نابرابر و مجازات های اسلامی علیه زنان متحد شویم". در سال اول هم پنج روزدر باد و باران و برف و کولاک در خیابانهای اروپا راهپیمایی کردیم با یک خواست بنیادین و نه رفرمیستی. خواست ما سرنگونی تمام و کمال جمهوری اسلامی ایران همراه با کلیه ی قوانین ضد زن تصویب شده دراین رژیم بود. آذر درخشان عزیز، یکی از ستون های قدرتمند این کارزار بود. جایش در میان فعالین جنبش زنان بسیار خالیست.
گزارشگران:
چرا جنبش زنان در داخل پس از تحولات سال 1388 به لحاظی خاموش شد آیا این جنبش به گفتمان اصلاح طلبی گره خورده است؟
گیسو شاکری:
بازی بین اصلاح طلبی و بنیاد گرایی جزء ثابت این رژیم است . نزدیک به چهل سال است که این بازی سیاسی ادامه دارد. در طول این سال ها دیدیم که از میان این دو،جریان های متفاوتی شکل گرفت و به نتیجه نرسید. یک ملیون امضا یکی ازاین جریانات رفرمیستی زنان بود که تغییرات اصلاح طلبانه می خواست و نه لغو قوانین ضد زن . اختلاف خواست کارزار زنان با این جریانات اصلاح طلبان هم در همین بود. یعنی اختلاف بین لغو قوانین و اصلاحات جزیی در قوانین مربوط به حقوق زنان.یکی از حیاتی ترین مسئله ی رژیم جمهوری اسلامی،وجود قوانین شریعت است که بخش وسیعی از آن مربوط می شود به قوانین ضد زن. این قوانین مگر میتواند با یک تغییر ساده نابربری را از میان بردارد؟ طبیعی است که هر خواست رفرمیستی با کوچکترین تغییر شرایط پس از مدتی ماهیت خود را نشان می دهد و طبیعتا رو به خاموشی می رود.
همانطور که می بینیم با خیزش اخیر، شعارهای مردم به سمت نه اصلاح طلب نه اصولگرا رفت. این یعنی تغیر بنیادین. چون مردم در یافته اند که هیچکدام ازایندو جناح حکومتی نمی توانند از اصول شریعت چشم پوشی کنند ، بعنوان مثال در مورد قوانین مربوط به زن . اصول شریعت شامل حجاب اجباری است . شامل چند همسری است . شامل حق حضانت است چه فرقی می کند 5 سال یا 9 سال . شامل قوانین ارث است . نفقه است . حق سفر است . سن ازدواج است ... بنابراین با تغییر یکی یا حذف حتی یکی از این موارد نمیتوان امید داشت که زنان به حقوق خود و برابری برسند.
گزارشگران: قیام دی ماه 96 را چگونه ارزیابی میکنید؟
گیسو شاکری:
خیلی ساده. قیام کنندگان از طبقات فرودست و تحت ستم جامعه هستند مانند، کارگران، بیکاران، معلمان، زنان، دانشجویان، بی خانمانان و مال باختگان.خواست قیام کنندگان دیماه 96، سرنگونی رژیم است و جایگزین کردن آن با حکومتی فارغ از قوانین مذهبی و اسلامی.قیام کنندگان آزادی می خواهند و نان. آن ها از هردو جناح حکومتی اصولگرا و اصلاح طلب عبور کرده اند و این را هم، خیلی واضح، در شعارهایشان مطرح می کنند. لازم به تفسیر و توضیح هم نیست.ضمن اینکه قیام کنندگان از مرز شعارهای مذهبی هم رد شده اند.وقتی اعتراضات مردمی به این مرحله میرسد دیگر هیچ نیرویی نمیتواند آنرا به عقب برگرداند یا متوقف کند.این جریان، مانند سیلی به پیش میرود تا بنیان این حکومت ضدبشری را در هم شکند. البته در این میان از ترفندهای زیرکانه رفرمیست ها هم نباید غافل شد که بعضا با شعار " رفراندم این است شعار مردم " به صحنه می آیند تا شعارهای سرنگونی را به انحراف بکشانند. رفراندوم پیش از سرنگونی رژیم، شعاری دولتی و بی معناست.فرو دستان و کارگران و زنان و زحمتکشان و دانشجویان و دیگر قیام کنندگان بعد از چهل سال تجربه خوب میدانند که تنها سرنگونی تمام و کمال این رژیم آن ها را به اهدافشان میرساند . برای همین شعار میدهند " مرگ بر اصل ولایت فقیه" و " جمهوری اسلامی نمی خوایم نمی خوایم" چون میدانند ولایت فقیه ستون اصلی نگه دارنده ی این حکومت و جناح های درونش است.
گزارشگران:
چندی پیش اعتراضات سراسری در شهرهای پر تعدادی صورت گرفت که هنوز در برخی نقاط ادامه دارد. نقش زنان را در اعتراضات چگونه ارزیابی میکنید؟ حتما تصویر زنی جوان را که به زن شجاع خیابان انقلاب شهرت یافته و تصویرش جهانی شده است را دیده اید, پیام این زن به نظر شما چیست؟
گیسو شاکری:
از آنجاییکه زنان تحت ستم مضاعف تاریخی قرار گرفته اند، طبیعی است که در صف اول مبارزات ضد رژیم قرار بگیرند و ما این را درهر حرکت اعتراضی می بینیم. در روزهای اول قیام دیماه 96، تصویر زنی در میان دود گاز اشک آور با مشت گره کرده، سمبل مبارزه ی زنان شد و پس از آن فیلم هایی که زنان را در صف مقدم حرکت های اعتراضی رو در روی ماموران سرکوب نشان می داد که چه بی هراس و شجاعانه ماموران را به مصاف می طلبیدند. و بالاخره زنی که بعنوان اعتراض به حجاب اجباری ، روسری خود را به چوبی آویخته و بعنوان زن خیابان انقلاب مشهور شد. همه ی اینها نشان میدهد که زنان چگونه به هر شکلی که میتوانند اعتراض خودشان را نشان میدهند. پیام همه ی این زنها طبیعتا، اعتراض به تمام فشارها و اجبارهاست چه پوششی، چه اقتصادی، چه سیاسی، چه مدنی ، چه اجتماعی که همه ی این ستم ها بر پایه ی قوانین مذهبی در یک جمهوری اسلامی است. فراموش نکنیم که قوانین ارتجاعی و قرون وسطایی اسلامی، چه مصیبتی را سالهاست به زنان تحمیل کرده است. زنان نشان دادند که نیرویی بس عظیم برای تغییر بنیادین این نظام هستند.
گزارشگران:
به نظر شما مهمترین و ابتدائی ترین مطالبات زنان کشورمان کدام است؟
گیسو شاکری:
به یک کلام : آزادی و برابری
در سال 2009حداقل خواستهایم را در یادداشتی منتشر کردم.[A]
این خواست ها در یک جامعه ی آزاد و دمکراتیک کف خواست های من به عنوان یک زن است.
گزارشگران:
هشت مارس روز جهانی زنان نزدیک است، پیام شما به زنان مبارز کشورمان چیست؟
گیسو شاکری:
بعد مکان وشرایط سیاسی حاکم بر ایران است که ما زنان را از هم دور کرده است. اما یک اصل مهم وجود دارد و آن این که آگاهی بیشتر،امکان دسترسی ما را برای رسیدن به آزادی و برابری فراهم می کند. آزادی و برابری به دست نخواهد آمد جز با اتحاد و همبستگی و خستگی ناپذیری و استواری در مبارزه.و در همین راستا است که هر روز ما هشت مارش می شود.
گزارشگران
25.01.2018
حداقل خواست های بدون قید و شرط من به عنوان یک شهروند
· یک حکومت جمهوری و دمکراتیک ناشی از ملت و نه حکومتی موروثی یا الهی ، نژادی یا دینی
· جدایی کامل دیــــن و مذهب از دولت، سيستم قضائي و آموزش و پرورش
· عدم به رسمیت شناختن یک دیــــن به عنوان دیـــــن رسمی - ضمن پذیرش تمام باورها، دینها و مذاهب بدون برتری یکی بر دیگری
· تلقی دین و مذهب و قوانین و دستورات آن به عنوان یک باور خصوصی و فردی
· تســـــــاوی کامل حقوق زنان و مردان و ممنوعیت تمام اشکال تبعیض جنسی در تمام سطوح (سیاسی، حقوقی، اجتماعی، اقتصادی ، فرهنگی و خانوادگی)
· تســــــــاوی حقوق سیاسی، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ملت های گوناگون ساکن محدوده ی جغرافیایی ایران با پذیرش کامل حق آن ها در تعیین سرنوشت خود
· پذیرش و رعایت مفاد کنوانسیون حقـــــــــوق کودک
· آزادی کامل وبدون قید و شرط بیان و اندیشه، مطبوعات، انتشارات ، رسانه های ارتباط جمعی
· آزادی کامل و بدون قید و شرط تشکیل و فعالیت حزبها، سازمانها، کانونها، شوراها، سندیکاها و انجمن ها
· آزادی تجمع، اعتصاب و تظاهرات تشکلهای سیاسی، اجتماعی، صنفی، فرهنگی، کارگری و دانشجویی و امکان فعالیت های آنها در هر شکل و در هر زمان و هرمکان
· حذف و ممنوعیت کامل اعدام، شکنجه روحی و جسمی، شلاق، سنگسار، نقص عضو و هرگونه آزار جنسی به هر شکل و در هر مکان و به هر بهانه به عنوان یکی از اشکال مجازات
· عدم وجود زندان های سیاسی
· حق آزاد انتخاب پوشش
· ممنوعیت چند همسری
· آزادی سقط جنین
· پذیرش کامل حقوق و عدم اعمال هر گونه تبعیض علیه همجنس گرایان
· آموزش رایگان تا سطح عالی
· بهداشت ودرمان و بیمه ی رایگان و همگانی
· تامین هزینهی زندگی در زمان تحصیل، بیکاری، اعتصاب، بیماری، از کار افتادگی، دوران بارداری
· حق انتخاب شدن و انتخاب کردن خود و دیگران در تمام سطح ها برای اداره ی مملکت بدون واسطه ی ارگان های تصمیم گیرنده یا تائید و تشخیص صلاحیت از سوی ارگان های دولتی و یا برخورداری از حقوق شرعی یا الهی
· تشکیل دادگاه های علنی و محاکمهیسران جمهوری اسلامی و تمام عواملی که در کشتارها و جنایت های سی سال گذشته ی فرزندان، همسران، مادران و پدران ما مستقیم یا غیر مستقیم دست داشته اند ضمن محاکمه ی مقامات حکومتي و ايادي آنان به جرم غارت و چپاول اموال مردم و باز پس گرفتن اموال غارت شده از آنان
· احترام متقابل و همکاری با کشورهای دیگر جهان برای صلح و امنیت و عدم پذیرش دخالت سیاسی و نظامی کشورهای دیگر در تعیین حق سرنوشت مردم ایران
زنده باد آزادی و برابری
به امید ایرانی آزاد و دمکراتیک فارغ از سانسور، زندان، شکنجه، اعدام، نابرابری ، فقر و سرکوب
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی ایران
من در کنار تمام کسانی هستم که با این خواستهای انسانی وحداقل موافقند و برای رسیدن به آن ها مبارزه می کنند.
گیسو شاکری هنرمند معترض وتبعیدی 03-06-2009
گیسو شاکری
اشتراک در:
پستها (Atom)