نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۶ بهمن ۱۹, پنجشنبه

سی و دومین مراسم یادبود بیژن جزنی و یاران

کرم شبتابی در خیل بردگان
کریم قصیم
نه! من و ما هرگز از خیل عظیم و میلیونی «بردگانی که زنجیرهای بردگی خویش را می لیسیدند» (م. نوریزاد) نبودیم. چهل سال پیش گروه بسیار کوچک و فعالی بودیم در پیکار آزادی، جنبشی که نقطه عطف آن «ده شب شعر» کانون نویسندگان ایران بود. از آزادیخواهان و دموکراسی طلبان دیرینه که هرگز به خمینی و همدستانش بله نگفتیم، مانند جبهه دموکراتیک ملی، احزاب دموکراسی طلب کردستان، گنبد و ........
خمینی و خیل بردگانش با اسلام عزیزشان سررسیدند و میهن و  جنبش را ملاخور کردند.
حوزه نفوذ من و ما (نشریه اتحاد چپ) به راستی محدود، و به تمثیل چون «کرم شبتاب» (صمد بهرنگی)، با نور پرسش و انتقاد بر مواضع ولایت فقیه و برنامه های روحانیت به قدرت رسیده، در روشنگری کوشا. شاهد مثال من از جمله گزیده سرمقاله های «اتحاد چپ» که فایل پ.د.اف آن به ضمیمه تقدیم ثبت تاریخ و به ویژه پیش کش نسل جوان و دلیر کنونی است. درود به یاران آن زمان.

آستانه چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی شده و نکبت زای سال 57
به امید دفع اسلام سیاسی و رهائی «بردگان» آن
به امید آزادی ایران و بهروزی هم میهنان
19 بهمن 1396 / کریم قصیم
ضمیمه: فایل  

۳۰۰ کارشناس ارشد و دکتر متقاضی کار در یک رستوران

داوود محمدی دارای دکترای تاریخ، در محمد شهر کرج بعنوان بنا کار می‌کند و یک دانش آموخته ریاضیات محض نگهبان است.
اما کارشناسان ارشد و دکترهایی هستند که از همین شغل‌ها هم محرومند، مانند یک کارشناس ارشد حقوق سیاسی که آماده است در رستوران ظرفشویی کند.
برای تهیه گزارشی از بیکاری دانش‌آموختگان، خبرنگار یک آگهی استخدام در ستون نیازمندی‌های روزنامه می‌دهد با این مضمون که برای کار در یک رستوران مجلل به تعدادی خانم و آقا با مدرک کارشناسی ارشد و دکترا نیاز است.
نزدیک به ۳۰۰ نفر با مدارک کارشناسی ارشد و دکترا به آگهی واکنش نشان دادند. یکی از آن‌ها که کارشناس ارشد حقوق سیاسی است و برای مصاحبه دعوت شده می‌پذیرد در رستوران ظرفشویی کند.

۹۵ درصد دریاچه ارومیه خشک شده طی سالهای طولانی در زمینه مصرف آب کشاورزی، نحوه آبیاری محصولات و همچنین سدسازی های بی دلیل و بدون کارشناسی صورت گرفته، علت اصلی خشک شدن بخش اعظم دریاچه ارومیه بوده است.


 ۹۵ درصد دریاچه ارومیه خشک شده
 طی سالهای طولانی در زمینه مصرف آب کشاورزی، نحوه آبیاری محصولات و همچنین سدسازی های بی دلیل و بدون کارشناسی صورت گرفته، علت اصلی خشک شدن بخش اعظم دریاچه ارومیه بوده است.
media

جمعیت حاشیه‌نشینان ایران در آغاز دهه ۸۰ هفت میلیون نفر بود که اکنون به‌گفته مقامات ایرانی این رقم به ۱۵ میلیون نفر رسیده است.

جمعیت حاشیه‌نشینان ایران در آغاز دهه ۸۰ هفت میلیون نفر بود که اکنون به‌گفته مقامات ایرانی این رقم به ۱۵ میلیون نفر رسیده است.جمعیت حاشیه‌نشینان ایران در آغاز دهه ۸۰ هفت میلیون نفر بود که اکنون به‌گفته مقامات ایرانی این رقم به ۱۵ میلیون نفر رسیده است.
خاک‌سفید، محله‌ای در شرق تهران است که مهاجران شهرهای دیگر در سال ۱۳۵۹ در آن ساکن شدند. در اسفندماه ۱۳۷۹ نیروی انتظامی، به‌مسئولیت وقت محمدباقر قالیباف، شهردار پیشین تهران، خانه‌های این منطقه را تخریب و بزهکاران آن را بازداشت کرد.
محله آلونک‌نشین زورآباد کرج واقع در مرز منطقه‌ای مرفه‌نشین و در شمال این شهر، در طول دهه ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ با تخریب خانه‌ها و جابه‌جایی ساکنان آن توسط شهرداری مواجه شد.
کوی طلاب از قدیمی‌ترین محله‌های مشهد نیز در خردادماه ۱۳۷۱، زمانی که علی جنتی استاندار خراسان بود، با بولدوزرهای شهرداری تخریب شد و به درگیری دو روزه با مردم محله کشیده شد که در جریان آن شش مأمور امنیتی و سه نفر از مردم عادی کشته شدند، بیش از ۳۰۰ نفر بازداشت شدند و ۱۰ میلیارد ریال خسارت به‌بار آمد. در آن زمان عباس واعظ طبسی، تولیت آستان قدس تصمیم داشت محدوده حرم امام هشتم شیعیان را گسترش دهد و به‌همین دلیل نگاه خریدار به کوی طلاب مشهد داشت که در مجاورت حرم قرار دارد.
سرانجام نیروی انتظامی در اسفندماه ۱۳۷۹ دست به یک خانه‌تکانی بزرگ در محله طلاب زد و بخشی از ساختمان‌هایی را که به شکل غیرقانونی در این محله ساخته شده بودند تخریب و خلاف‌کاران زیادی را دستگیر کرد.

جنبشِ نان" درمفهوم سیاسی‌اش، جنبشی باخواستِ تامین نیازهای اقتصادی و برقراری عدالت اقتصادی‌ست. جنبش دیماه 1996 درآغاز"جنبش نان" بود که بتدریج توامان با جنبش سیاسیِ آزادیخواهانه ادامه یافته است.

جنبشِ نان" درمفهوم سیاسی‌اش، جنبشی باخواستِ تامین نیازهای اقتصادی و برقراری عدالت اقتصادی‌ست. جنبش دیماه 1996 درآغاز"جنبش نان" بود که بتدریج توامان با جنبش سیاسیِ آزادیخواهانه ادامه یافته است. 

زنان دربزنگاه

از بازار تبریز تا چاله‌ میدان تهران 
Tue 6 02 2018 

مسعود نقره کار


در تاریخ میهنمان اعتراض ها و شورش ها و بلواهائی نیز به طوراخص و به خاطر کمبود ویا نبودِ نان، ویا فقدان کیفیت قابل قبول نان ِمصرفی برپا شده اند که نام "شورش و بلوای نان" برآن‌ها گذاشته اند. نان درتغذیه مردم میهنمان به عنوان "قوت لایموت" نقشی پایه ای داشته‌است، وکمبود و نبود آن نشان ازبی توجهی به نیازهای اولیه مردم و بیانگرمشکل اقتصادی‌ و اجتماعی‌ای اساسی بوده‌است. شورش ها و بلوا های نان بی تردید در پیوند با" جنبش نان"، که به آن اشاره شد، قرارمی گیرند. 

از شاخصه‌های اعتراض ها و"بلواها و شورش های نان" حضور گسترده زنان ساکن درمناطق فقیرو زحمتکش نشین به عنوان پیشگامان این حرکت دراکثراعتراض ها بوده است. خواست و خصلتِ این نوع حرکت ها ویژگی‌های اجتماعی و طبقاتی زنان شرکت کننده در جنبش‌های گوناگونِ و متنوعِ عدالت طلبانه و آزادیخواهانه را نیز نشان داده اند. 

"درﻃﻮل ﻋﺼﺮ ﻧﺎﺻﺮی72ﺑﺎر ﻗﺤﻄﻲ و ﮔﺮاﻧﻲ درﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺨﺘﻠﻒ روی داد. درﻧﺘﻴﺠﺔ اﻳﻦ وﺿﻌﻴﺖ47 ﺑﺎرﺑﻠﻮا و ﺷﻮرش ﺷﻬﺮﻫﺎي ﻣﻮرد ﻧﻈﺮرا ﻓﺮاﮔﺮﻓﺖ و 23 ﻧﻔﺮازﺣﻜﺎم و دﻳﻮاﻧﻴﺎن درراﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﻧﺎﺗﻮاﻧﻲ و ﺳﻮء ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ در ﺑﺤﺮان ﻧﺎن از ﻛـﺎر ﺑﺮﻛﻨـﺎرشدند، اما ﻋﻮاﻣﻞ اﺻﻠﻲ ﺑﺮوز ﮔﺮاﻧﻲ و ﻗﺤﻄﻲ ازﺑﻴن ﻧﺮﻓﺖ و ﻫﻤﻮاره ﺟﺎﻣﻌـﻪ را در لبه ﭘﺮﺗﮕﺎه ﻗﺤﻄﻲ ﻧﮕﻪ ﻣﻲ داﺷﺖ.ﻏﻠﻪ اﺻﻠﻲترین و ﻣﻬﻢ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﺤﺼﻮل اﻗﺘﺼﺎد ﻛﺸﻮر و مهم ﺗﺮﻳﻦ ﻋﺎﻣﻞ ﮔﺮدش ﻧﻘﺪﻳﻨﮕﻲ در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻮد، ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﺒﺐ اﻓﺰاﻳﺶ ﻗﻴﻤﺖ آن ﻣﻮﺟﺐ اﻓﺰاﻳﺶ ﺛﺮوت دو ﮔﺮوه اﺻـﻠﻲ ﺻـﺎﺣﺒﺎن ﺳـﺮﻣﺎﻳﻪ، ﻣﻼﻛﺎن و ﺗﺠﺎر ﻣﻲ ﺷﺪ. ازﻫﻤﻴﻦ رو اﺣﺘﻜﺎرﻏﻠﻪ ازﺳﻮی اﻳﻦ دو ﮔﺮوه ﭘﺪﻳـﺪه‌اي ﺑـﻮد ﻛـﻪ ﻫﻴﭻ ﮔﺎه ﺣﺘﻲ دراوج ﻗﺤﻄﻲ ﻫﺎی ﻫﻮﻟﻨﺎﻛﻲ ﻫﻤﭽﻮن ﻗﺤﻄﻲ بزرگ سال 1288 ﻛﻨﺎر ﮔﺬاﺷﺘﻪ نشد و...دراﻳﻦ ﻣﻴﺎن، ﺷﻴﺮاز ﺑﺎ 16ﺑﺎر ﺑﺮﭘﺎﻳﻲ ﺑﻠﻮا ﭘﻴﺸﮕﺎم اﻋﺘﺮاض ﺑﻪ ﮔﺮاﻧﻲ و ﻗﺤﻄﻲ بوده اﺳـﺖ، ﭘﺲ ازآن ﺗﻬﺮان با 11 بار، ﻛﺮﻣﺎن، اﺻﻔﻬﺎن و ﺗﺒﺮﻳﺰ4 بار ﺑﻮﺷﻬﺮ و ﻗﺰوﻳﻦ 2 ﺑـﺎر و درﻣﺸـﻬﺪ، رﺷﺖ، ﻳﺰد و اردﺑﻴﻞ ﻳﻚ ﺑﺎر، ﺑﻠﻮاي ﻧﺎن اﺗﻔﺎق اﻓﺘﺎده اﺳﺖ. ﺟﺎﻟﺐ اﻳﻨﻜﻪ ﻓﺎرس، ﻳﻜﻲ ازﻏﻠﻪ ﺧﻴﺰﺗـﺮﻳﻦ ﻣﻨـﺎﻃﻖ ﻛﺸـﻮر، ﺑـﻴﺶ از ﻧﻘـﺎط دﻳﮕـﺮ ﺷـﺎﻫﺪ ﺑﻠﻮاﻫﺎي ﻧﺎن ﺑﻮده اﺳﺖ و..."(1)

1

" اول ماه مارس سال 1861(1275 قمری) ، وقتی ناصرالدین شاه پس از چند روزی که به قصد شکار به جاجرود رفته بود، باز می گشت، حدود شش هزار زن چادری، در حالی که مانند مراسم عزا به روبندهای خود گل زده بودند جلوی محافظان و فراشان ناصری را گرفتند. شاه دستورحرکت به کاخ را داد و فراش‌ها مجبور شدند با خشونت زنان را کنار زنند. زنان با سنگ و چوب بر قدرت شلاق فراشان فائق آمدند و کالسکه سلطان صاحبقران درانبوه زنان معترض گیرکرد.

زنان به کالسکه نزدیک شدند و اعتراض خود را بیان کردند، هاینریش بروگش، خاورشناس و سفیر وقت پروس در ایران نقل می کند که زنان فریاد می‌زدند که ما و بچه‌هایمان گرسنه‌ایم و چند روز است که نان پیدا نکرده‌ایم و به جای نان آشغال و کثافت خورده‌ایم. ناصرالدین شاه قاجار که سخت نگران شده بود تنها توانست با وعده رسیدگی فوری به شکایت زنان راه را برای خود باز کند تا کالسکه به سرعت به درون قصر وارد شود، اما همراهان شاه که به دنبال کالسکه سلطنتی در حرکت بودند این شانس را نداشتند که از دست زنان به سلامت بگذرند، در این میان وضعیت کامران میرزا که وزیر جنگ و فرزند شاه بود ازهمه بدتربه پایان رسید.معروف بود که کامران میرزا انبارهای بزرگی مملو از گندم دارد و در این انبارها را بسته است که قحطی شود و گندم خود را گران‌تر بفروشد. همین شهرت کافی بود که زنان تهران وزیر جنگ دربار را از اسبش به زمین بیاندازند و او را مفصل کتک بزنند. وزیر جنگ توانست با سر و صورت خونین به دربار باز گردد. همراهان شاه و فراشان که وضع پذیرایی بانوان را از وزیر جنگ دیدند، فرار از میدان اعتراض را بر قرار ترجیح دادند. 

روز بعد آتشی که زنان تهران درانداخته بودند شعله‌ی بیشتری گرفت، جمع بسیاری از مردان و زنان به سوی ارک سلطنتی راه افتادند، فراشان نتوانستند مانع از ورودشان به کاخ شوند، دراین روز نیز زنان در صف نخست اعتراض بودند. مردم حالا در میدان بزرگ وسط ارک بودند و اعتراض خود را فریاد می‌زدند تا مگر به گوش صاحبقران برسد. نتیجه‌ی اعتراض اعدام محمد خان کلانتر تهران به دستور شاه درملاعام و دستوراتی برای پایین آوردن قیمت نان بود." (2)

2

نام زینب معروف به زینب پاشا (زینب باجی، بی‌بی‌شاه زینب، ده‌باشی زینب و ائل قیزی) با شورش نان در تبریز و قیام علیه واگذاری امتیاز فروش تنباکو گره خورده است.

تابستان ۱۲۷۰ زینب پاشا در ناآرامی‌های تبریز نقش مهمی به عهده داشت. در جریان نهضت تنباکو بعد از بسته شدن بازار تبریز، مأموران با ارعاب و فشار دوباره دکان‌ها را باز می‌کنند. گفته می‌شود زینب پاشا که عادت داشت دو گوشه چادر را به کمر ببندند همراه عده‌ای دیگر از زنان با چوب و چماق وارد بازار می‌شوند و دکان‌ها را می‌بندند. در منابع مختلف گفته شده که در جریان درگیری‌ها چند زن کشته شدند.

در جریان احتکار گندم وغلات توسط ثروتمندان و کارگزاران قاجار درتبریز که موجب گرسنگی و قحطی شده بود، زینب پاشا و گروه‌اش محتکران را شناسایی می‌کردند و به انبارهای آن‌ها حمله برده و گندم و غلات را بین گرسنگان تقسیم می‌کردند. روزی در جمع تبریزی‌ها که از شرایط ناراضی بودند حاضر می‌شود و خطاب به جمع می‌گوید: "اگر شما مردان جراُت ندارید جزای ستم پیشگان را کف دستشان بگذارید، اگر می‌ترسید که دست دزدان وغارتگران را از مال و ناموس و وطن خود کوتاه کنید، چادر ما زنان را سرتان کنید و در کنج خانه بنشینید و دم از مردی و مردانگی نزنید، ما جای شما با ستمکاران می‌جنگیم."(3)

زینب پاشا علاوه بر ساماندهی اعتراض خیابانی به انبارهای غله از جمله انبار والی آذربایجان حمله کرد و گندم و آرد انبار‌ها را بین گرسنگان توزیع کرد.درشورش نان در زمان ناصرالدین شاه زنان زیادی نقش آفرین و فرمانده اعتراض‌ها بودند، از جمله انیس‌الدوله در دربار ناصرالدین‌شاه و زنی دیگر به نام 'رستمه' در زنجان. هنوزهم در تبریز وقتی می‌خواهند زنی با اقتدار را مثال بزنند می‌گویند "مثل دهباشی زینب یا زینب پاشا" باش.!

زینب پاشا در محله فقیرنشین و حاشیه‌ای "عمو زین الدین" تبریززاده شد. پدر وی شیخ سلیمان از مردان تهی دست تبریز بود. "وی زنی تنومند و قوی هیکل بود که در دوره‌ای که بیشتر زنان در تبریز روبند به صورت خود داشتند، با صورتی باز و بدون رو بند رفت و آمد می کرد. فعالیت‌های وی تا زمامداری مظفرالدین شاه و روزگار مبارزه برای مشروطه در طی حوادث گوناگون ادامه یافت. برخی از منابع از فعالیت صدها زن در اطراف وی خبر داده‌اند. علاوه بر این زنان، زینب چند یار وفادار و هم آرمان داشت که هسته اصلی گروه وی را تشکیل می‌دادند که: "یوز باشی خاور، نایب کلثوم، فاطمه نساء، آتلی شاه به بیم، سلطان بیگم، جانی بیگم، خیرالنساء و ماه بیگم" نام داشتند. بیشتر زنان مبارز و یاران اصلی زینب از محله عمو زین الدین تبریز بودند. محل گردهمایـی و سازماندهی این زنان جلوی مسجد محله عمو زین الدین ذکر شده است.

ظاهر شدن زنان و اعتراض آنان در آن دوره از تاریخ ایران، جوش و خروش زیادی در بین مردان برمی‌انگیخت و آنان را موظف به حمایت و همراهی با زنان می‌کرد. "هر مرد وظیفه داشته که شئونات زنان را که در میان جامعه احترام فوق ‏العاده داشته ‏اند، ولو با فدا کردن جان خود، حفظ نماید. وقتی عده‌‏ای زن در بازار ظاهر می‌‏‏شدند، احساسات مردان شعله ‏ور گشته، به پا می‌خاستند و مانع را از میان برمی‌‏داشتند. این غلیان وقتی به اوج می‌‏رسید که زنی لچک خود را به نشانه‏ استمداد به طرف مردان پرتاب می‌کرد." 

"سخنرانی های آتشین زینب و شخصیت كاریزماتیك وی در فرهنگ و تاریخ آذربایجان به گونه‌ای تأثیرگذار و ماندگار شده كه حتی در مثل‌‌ها و اشعار فولكلورِ مردم این دیار نیز جای گرفته است. شاعران مرد، اشعاری در تمجید از وی سرودند. میرزا فرخ شرح قیام زینب در جریان بستن بازار در اعتراض به گرسنگی و گرانی و حمله به خانه قائم مقام، والی آذربایجان را در شعری 22 بیتی به نظم درآورده و در پایان با تأکید بر شهامت و جسارت زینب، اشاره می‌کند که در این روز این حقیر (خود شاعر) از‌‌‌‌ترس ازمنزل خارج نشدم. برخی آخرین تحرک زینب را حمله به خانه های نظام العلما و علاء الملک و ثقه الدوله ازمحتکران تبریز و مصادره اموال آن ها در ربیع الثانی 1316 ق. می دانند. 

در برخی از منابع تاریخی آمده که وی در اواخر عمر به همراه تعدادی از یارانش قصد سفر به کربلا داشت که هنگام عبور از مرز، کاروان آنها مورد آزار و اذیت سربازان عثمانی قرار گرفت. "با وجود آن که زینب سن بالایی داشت، اما به همراه یارانش مقاومت کردند و وارد خاک عراق شدند. متأسفانه از آن به بعد از سرنوشت وی و بازگشتش به ایران یا ماندن در عراق اطلاعی در دست نیست.(4)

3

دربلوای نان و شایعه‌‌‌ی احتمال قحطی دراواخر شهریور 1304 هزاران زن از محله‌های جنوب شهر تهران، به ویژه از چاله میدان که شایع بود زنان متهور و شجاعی دارد ، به خیابان ریختند و با شعار "ما نان می‌خواهیم" به طرف مجلس رفتند." روز پنج شنبه دوم مهر ماه چندین هزارزن به طرف مجلس هجوم بردند.

زنان شیر دل با چوب و با مشت/ هجوم آور به مجلس پشت در پشت.

اکثر وکلایی که مورد تهدید زنان قرار گرفته بودند در صدد فرار برآمدند.

دختر حاجی کلانتر که نفوذ زیادی درمحله چاله میدان داشت، چادرنماز خود را به کمر بسته با چوب نیم سوزی به جلو افتاده و چندین هزار زن پشت سرش به طرف مجلس روانه گردیدند...آن ها به مجلس هجوم برده و شروع به شکستن در و پنجره‌‌ها نمودند.(5)



4

" یکسال پس از اشغال نظامی ایران توسط متفقین، کمبود نان در تهران ( و تعدادی از شهرها همچون کرمانشاه، نجف‌آباد، زنجان، سنندج، تبریز، داراب، رشت، قزوین، ملایر، اراک و گلپایگان...) شورشی مردمی را رقم زد. مردم مثل همیشه به نانوایی می‌رفتند و قوت غالب‌شان را از شاطرها می‌گرفتند. با این حال، چند وقتی بود که نان کیفیت سابق را نداشت. نانوایی‌ها نانی را دست مردم می‌رساندند که مخلوطی ازخاک اره، خرده شیشه، سنگ و کلوخ داشتند. مدت زیادی نگذشت که مردم خشم و غضب‌شان را با شورش و تظاهرات و در نهایت حمله به مجلس شورای ملی نشان دادند و با شعار" ما نان می‌خواهیم" اعتراض‌شان را به نام بلوای نان در تاریخ معاصر ایران به ثبت رساندند.

سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۲ شمسی یکی از پیچیده‌ترین مقاطع تاریخ معاصر ایران است. سال‌هایی که سقوط حکومت رضاشاه کنش و واکنش‌های گوناگونی را به دنبال آورد و فضای کشور را در مدت زمان کوتاهی به کلی دگرگون کرد. متفقین درسوم شهریور ۱۳۲۰ به ایران تجاوز کردند و بدون هیچ مقدمه، اخطار یا اعلان قبلی خاک ایران را به اشغال درآوردند. ایران درمواجهه با مشکل قحطی و کمبود نان قرارگرفت.

روز ۱۷ آذر سال ۱۳۲۱ دانش‌آموزان مدارس تهران طبق قرار قبلی مدارس را تعطیل کرده و به طرف مجلس رهسپار شوند. آنان با شعار "ما نان می‌خواهیم" به راه افتادند و در جلوی در اصلی مجلس در میدان بهارستان تجمع کردند. ظرف مدت اندکی عده زیادی به این جمعیت پیوستند و به مغازه‌ها و ساختمان‌های مجلس هجوم آوردند و به غارت مغازه‌ها و شکستن و تخریب اماکن عمومی پرداختند. شماری از مردم نیز عازم خانه قوام شدند و آنجا را غارت کردند. در ساعت‌های اولیه نیروهای انتظامی برای متفرق کردن جمعیت تلاشی نکردند ولی با وخامت اوضاع در ساعت‌های پایانی روز وارد عمل شدند و به تیراندازی هوایی دست زدند. شورش سه روز به طول انجامید و هر روز شدید‌تر می‌شد. مردم با شعارهایی چون "نان و پنیر و پونه، قوام گشنمونه"، "قوام فراری شده، سوار گاری شده" در خیابان‌ها حرکت می‌کردند. با گسترش اعتراضات به تدریج شهر از دست قوای نظامی خارج می‌شد.

در جریان این غائله شاه از قوام خواسته بود استعفا دهد، اما قوام نپذیرفت و گفته بود من اعادۀ نظم خواهم کرد و تا مجلس به من رای عدم اعتماد ندهد، استعفا نخواهم کرد. هرچند دولت قوام در آن مقطع سقوط نکرد اما بالاخره فعالیت‌های شاه و دربار و دیگر مخالفان موثر افتاد و قوام‌السلطنه در ۲۴ بهمن ۱۳۲۱ شمسی ناچار به استعفا شد. برخی دست دربار را در آنچه بلوای نان خوانده شد پررنگ می‌دانند." و بلوای نان را نمایش نبرد قدرت شاه و قوام دانسته اند.(6)

***

منابع:

1- ﺗﺄﺛﻴﺮﺑﻠﻮاﻫﺎي ﻧﺎن ﺑﺮرواﺑﻂ ﺣﻜﻮﻣﺖ و ﻣﺮدم درﻋﺼﺮ ﻧﺎﺻری، دارﻳﻮش رﺣﻤﺎﻧﻴﺎن و ﻣﻬﺪي ﻣﻴﺮﻛﻴﺎیی، تحقیقات ﺗﺎرﻳﺦ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، پژوﻫﺸﮕﺎه ﻋﻠﻮم اﻧﺴﺎﻧﻲ و ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت فرهگی سال ﺳﻮم، ﺷﻤﺎره دوم،

زﻣﺴﺘﺎن، پائیز1392 صص97 - 65 

http://www.ensani.ir/storage/Files/20140423104746-9733-28.pdf

2- سایت فرارو، تاریخ ایرانی : فهیمه السادات آقامیری-بخش تاریخ ایران و جهان تبیان

3- نوشین احمدی خراسانی، نشریه بایا 

4- ابراهیم، تیموری، تحریم تنباکو، اولین مقاومت منفی در ایران، تهران، کتابخانه‌ سقراط، 1328، ص ۲۳

- فریدون آدمیت، شورش بر امتیازنامه رژی، تحلیل سیاسی، تهران 1360، ص 13

- دلریش بشری، زن دردوره قاجار، چاپ اول، تهران، ۱۳۷5، صص 161-158

- زهرا میرزائی پری، زینب پاشا، پیشتاز بیداری زنان مشروطه خواه در تبریز، گنجینه اسناد، تابستان 1385، شماره 62، ص 99

- کریم، طاهرزاده بهزاد، قیام آذربایجان درانقلاب مشروطیت ایران، 1363،ص 8

- مهرداد خوشكارمقدم، زنان تاریخ ساز، زینب پاشا، اسطوره مقاومت زن ایرانی، "تارنمای مگ ایران" 6/2/1385

- زینب پاشا، پیشتاز بیداری زن درعصر بیدادی قاجار - نوشته دكتر سیروس برادران شكوهی ، محقق و استاد سابق گروه تاریخ دانشگاه تبریز

- زینب پاشا، زن اسطوره ای آذربایجان، نوشته علی كریمی/ شیرزنی به نام زینب پاشا، نوشته علیرضا مددیان

5- حسین کوهی کرمانی، غوغای جمهوری، تهران، بی تا، ص 79

- حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، جلد دوم و سوم ، مؤسسه امیرکبیر، 1357

6- حسین مکی ، تاریخ بیست ساله ایران/ یرواند آبراهامیان، ایران بین دوانقلاب / و منبع شماره 2

مجمع عمومی عادی سالانه‌ی کانون نویسندگان ایران روز جمعه ۱٣ بهمن در منزل یکی از اعضا برگزار شد. این مجمع باید شهریور ۱٣۹۵ تشکیل می‌شد؛ اما روز برگزاری با یورش ماموران امنیتی به محل مجمع، متوقف ماند



مجمع عمومی عادی سالانه‌ی کانون نویسندگان ایران روز جمعه ۱٣ بهمن در منزل یکی از اعضا برگزار شد. این مجمع باید شهریور ۱٣۹۵ تشکیل می‌شد؛ اما روز برگزاری با یورش ماموران امنیتی به محل مجمع، متوقف ماند. چند ماه بعد هیئت دبیران برای تکمیل اعضای خود ناچار شد انتخابات مکاتبه‌ای برگزار کند (پیش‌تر گزارش آن منتشر شد). در سالگشت انتخابات تکمیلی، هیئت دبیران تصمیم گرفت مجمع عمومی را فرا بخواند. به همین منظور کمیسیون تدارک مجمع را مامور کرد تا کارهای لازم را انجام دهد. تلاش‌های کمیسیون تدارک مجمع عمومی روز سیزدهم بهمن ۱٣۹۶ منجر به برگزاری مجمع شد؛ البته در فضایی از بیم و امید.

پرویز بابایی رییس سنی جلسه ابتدا برگزاری مجمع را به حاضران تبریک گفت و سپس به یاد علی‌اشرف درویشیان نویسنده‌ی نامی و عضو برجسته‌ی کانون که در آبان سال جاری درگذشت، یک دقیقه سکوت داد. پس از ادای احترام به علی‌اشرف درویشیان هیئت رییسه‌ی مجمع از میان داوطلبان و با تایید مجمع تشکیل شد. هیئت‌رییسه‌: فرخنده حاجی‌زاده (رییس)، علی‌رضا جباری (معاون) و محمدرئوف مرادی (منشی) گردش کار را به دست گرفتند. گزارش فعالیت‌های هیئت دبیران را چوکا چکاد خواند و گزارش مالی بازرسان را قباد حیدر. پس از آنکه گزارش‌ها به تایید اعضای مجمع رسید، هیئت نظار متشکل از فریبرز رییس‌دانا، محمد زندی، سیدعلی صالحی، منیژه گازرانی و منیژه نجم‌عراقی با تایید مجمع فرایند انتخابات را به عهده گرفتند. اسامی داوطلبان برای سمت‌های دبیری، منشی‌گری، بازرسی و صندوقداری کانون ثبت شد و رای‌گیری به عمل آمد ونتیجه رای‌گیری به این شرح اعلام شد:

اعضای اصلی هیئت دبیران به ترتیب آرا:
۱. رضا خندان (مهابادی)
۲. محسن حکیمی
٣. حافظ موسوی
۴. اکبر معصوم‌بیگی
۵. حسن اصغری
(آراء نفرات چهارم و پنجم برابر است)

اعضای جانشین (علی‌البدل) هیئت دبیران به ترتیب آرا:
۱. رحیم رسولی
۲. کیوان باژن
٣. علی‌رضا آدینه
۴. روح‌اله مهدی‌پور عمرانی
۵. علی کاکاوند
(آراء علی‌رضا عباسی و علی کاکاوند برابر بود اما عباسی داوطلبانه کنار رفت)

منشی:
هرمز ناصر شریفی

صندوقدار:
علی صبوری

بازرسان:
۱. بکتاش آبتین
۲. قباد حیدر

بی‌تردید آنچه در تصمیم حاکمیت مبنی بر عدم دخالت نهادهای امنیتی در برگزاری این دوره‌ی مجمع عمومی کانون تاثیر بسزا داشته، اعتراضات سراسری مردم در هفته‌های اخیر بوده است.

کانون نویسندگان ایران - ۱٨ بهمن ۱٣۹۶