۱۳۹۵ اسفند ۱۴, شنبه
سخنانی که راست و درست باشند گاهی بسیار گزنده و تلخ است. آنانکه از دروغ پرهیز می کنند ، هرگز هراسی از نیش و کنایه دیگران نخواهند داشت.
یکی از پدیده هایی که باید بیش از پیش به آن پرداخت ، چهارچوب و ساختاری است که نام آن را «مردم» گذاشته اند. می خواهیم به این بپردازیم که چنین ساختاری می تواند سوای آن کسانی باشد که در جایگاه انسانها و مردمان یک سرزمین می شناسیم. گاهی ساختاری به نام «مردم» ، فراتر از چیزی که خودِ آن مردم هستند رفتار می کند. برای موشکافی و بررسی این پدیده ، نخست باید ساختاری که «مردم» نام گرفته است را شکست و فرو ریخت. این همان ساختاری است که اگر نام «توده» یا «خلق» نیز به خود بگیرد ، می تواند فرزندان خود را که همان مردم هستند ، قربانی کند و باز هم بانگ مردم سالاری سر بدهد.
شکستن کلیشه ها ، نخستین نیاز برای بازبینی یک پدیده است.
پس در این نوشتار به دروغ بزرگی می پردازیم که نامش «مردم سالاری» است. زمانی که با واژه ی «مردم» سر و کار داریم ، باید روشن کنیم که این مردم چه کسانی هستند. همه ی گروه های سیاسی و اجتماعی در این همسو هستند که مردم ، از رده اندیشمندان و دانشمندان و نخبه های سیاسی و اجتماعی یا از نامداران و شناخته شده ها نیستند. مردم ، همانهایی هستند که نه نامی دارند ، نه جایگاه و پست و مقامی. همان هایی که برخی آنان را توده می نامند و برخی خلق.
پس در این نوشتار به دروغ بزرگی می پردازیم که نامش «مردم سالاری» است. زمانی که با واژه ی «مردم» سر و کار داریم ، باید روشن کنیم که این مردم چه کسانی هستند. همه ی گروه های سیاسی و اجتماعی در این همسو هستند که مردم ، از رده اندیشمندان و دانشمندان و نخبه های سیاسی و اجتماعی یا از نامداران و شناخته شده ها نیستند. مردم ، همانهایی هستند که نه نامی دارند ، نه جایگاه و پست و مقامی. همان هایی که برخی آنان را توده می نامند و برخی خلق.
اکنون این پرسش به میان می آید که «مردم» در چه چیزی سالار هستند و چرا؟!
زمانی که به کسی ویژگی «سالار» را می دهیم ، بی شک یا آن ویژگی را باور داریم ، یا سرگرم دروغگویی و فریب هستیم. شاید نیز این ویژگی را از کیسه ی خلیفه خرج می کنیم و چون مال خودمان نیست ، آن را به رایگان و از روی دلسوزی به مردم می بخشیم!
از خود بپرسید آیا کسی که مردم را سالار نمی داند ، خواهان ستم و بیداد به مردم است؟! و آیا کسی که مردم را سالار می داند ، دلسوز و خواهان سربلندی مردم است؟!
زمانی که به کسی ویژگی «سالار» را می دهیم ، بی شک یا آن ویژگی را باور داریم ، یا سرگرم دروغگویی و فریب هستیم. شاید نیز این ویژگی را از کیسه ی خلیفه خرج می کنیم و چون مال خودمان نیست ، آن را به رایگان و از روی دلسوزی به مردم می بخشیم!
از خود بپرسید آیا کسی که مردم را سالار نمی داند ، خواهان ستم و بیداد به مردم است؟! و آیا کسی که مردم را سالار می داند ، دلسوز و خواهان سربلندی مردم است؟!
برخی پدیده ها چنان نیازمند موشکافی است که می شود از درون آن به پدیده های شگفت انگیز دیگر رسید. واژه ای مانند «مردم سالاری» چنان ریاکارانه و عوامفریبانه است که نه تنها مردم را به سوی گوینده می کشاند بلکه می تواند برای همان مردم ، بسیار خطرناک باشد. کسانی که چنین برچسب هایی را هزینه می کنند ، بی شک به دنبال بازگشت سرمایه هستند. آیا کسی که دلسوز مردم است ، ویژگی هایی را به آنان نسبت می دهد که آن را دارا نیستند؟! این برچسب ، بیش از هر چیز در پدیده های سیاسی شنیده می شود و باید پرسید که در کدام پدیده سیاسی است که مردم ، سالار نامیده می شوند؟! اگر سالار بودن را برابر با شایستگی بدانیم ، باید پرسید که این کدام شایستگی است که به مردم داده شده است و نمود بیرونی آن چیست؟! این شایستگی را با کدام سنگ محک باید اندازه گرفت و چگونه می شود نمایان کرد؟!
چاپلوسی کردن برای مردم ، بی شک خواست و هدفی دارد که باید چراییِ آن روشن شود. همگی می دانیم که «مردم» گستره ای از انسان های یک سرزمین هستند که از نادان ترین انسان تا داناترین و شایسته ترین ها را در بر می گیرد. گرامی داشتن همگی آنها به یک اندازه ، نه از روی خرد است و نه از روی نیکخواهی. چنین کاری نه تنها یک فریب بزرگ و نیرنگ سیاسی است ، بلکه می تواند نابود کننده ی بسیاری از شایستگی ها در یک سرزمین باشد. برابر دانستن اندیشمندان و شایستگان با کسانی که هرگز دارای آن ویژگی ها نیستند نشانه ی چیست؟! اگر آنهایی که چنین ارزشهایی را دارا نیستند ، سالار می نامیم ، چشمداشت ما از این گروه سالارها چه چیست؟!
زمانی که هندوانه های درشت زیر بغل کسانی می گذاریم که در خوشبینانه ترین حالت ، آنان را نمی شناسیم و چیزی از آنان نمی دانیم ، آیا دیگران کنجکاو نمی شوند که به دنبال چه هستیم؟!
زمانی که هندوانه های درشت زیر بغل کسانی می گذاریم که در خوشبینانه ترین حالت ، آنان را نمی شناسیم و چیزی از آنان نمی دانیم ، آیا دیگران کنجکاو نمی شوند که به دنبال چه هستیم؟!
اکنون بیایید این پدیده را از دید همان مردمانی ببینیم که سالار نامیده می شوند. اگر شما جزو آگاهان و خردمندان و شایستگان جامعه باشید ، آیا می پذیرید که شما را با همه ی مردمانی که چنین نیستند برابر کنند؟! اگر گمان می کنید که جزو خردمندان و شایستگان نیستید ، آیا این هدیه را که بی هیچ تلاشی به شما پیشکش شده است (مردم سالاری) رد خواهید کرد؟!
تنها کسانی که شاید برچسب های ناروا ولی خوشایند را رد می کنند همان شایستگان و بزرگان یک سرزمین هستند. کسانی که به راستی سالار هستند ، هرگز نمی پذیرند که ویژگی هایی بیش از آنچه که هستند به آنها داده شود. بزرگان و شایستگان ، دوست ندارند که کسی آنان را از روی ریاکاری باد کند. پس باز هم باید پرسید که باد کردن مردمانی که بیشتر آنها دارای ویژگی های بزرگان و شایستگان نیستند برای چیست؟! آیا چنین کاری از روی دلسوزی است؟! آیا اگر شما دلسوز دیگران باشید ، کاری می کنید که بی هیچ تلاشی به جای بزرگان بنشینند؟! آیا اگر دلسوز یک بی سواد باشید به او سواد می آموزید یا مدرک تحصیلی به او هدیه می دهید و او را سالار و سرور می نامید؟! کسانی که چنین کاری می کنند ، یا نادان هستند یا خواهان نابودی آن مردم و آن سرزمین.
تنها کسانی که شاید برچسب های ناروا ولی خوشایند را رد می کنند همان شایستگان و بزرگان یک سرزمین هستند. کسانی که به راستی سالار هستند ، هرگز نمی پذیرند که ویژگی هایی بیش از آنچه که هستند به آنها داده شود. بزرگان و شایستگان ، دوست ندارند که کسی آنان را از روی ریاکاری باد کند. پس باز هم باید پرسید که باد کردن مردمانی که بیشتر آنها دارای ویژگی های بزرگان و شایستگان نیستند برای چیست؟! آیا چنین کاری از روی دلسوزی است؟! آیا اگر شما دلسوز دیگران باشید ، کاری می کنید که بی هیچ تلاشی به جای بزرگان بنشینند؟! آیا اگر دلسوز یک بی سواد باشید به او سواد می آموزید یا مدرک تحصیلی به او هدیه می دهید و او را سالار و سرور می نامید؟! کسانی که چنین کاری می کنند ، یا نادان هستند یا خواهان نابودی آن مردم و آن سرزمین.
*آنان که بانگ مردم سالاری سر می دهند ، همیشه نیکخواه مردم نیستند. *چنین کاری ، آگاهانه یا ناآگاهانه ، ایجاد شکاف های بزرگ در راه آزادی و پیشرفت خواهد کرد. چنین خطایی سبب می شود تا جایگاهی که هر کسی سزاوار آن است با کسان دیگر چنان جابجا شود که پس از گذشت چندی ، نشود دانست که چه کاری را باید به چه کسی سپرد.
بی شک بسیار کم هستند کسانی که شایسته ی یک نام نباشند و برچسب های بادآورده را رد کنند. چنین چیزی نیازمند فروتنی فراوان است و اندکی خودشناسی. ما در زمانه ای هستیم که بسیاری از مردم درباره خودشان دچار باورهای آنچنانی هستند و یکی از چیزهایی که آنان را به اینجا رسانده ، همانهایی هستند که گوش مردم را از دروغ های خوشایند پر کرده اند.
باز هم به این پدیده خواهیم پرداخت.
اصولگرایان مصوبه مجلس برای حقوق ۲۴ میلیون تومانی مدیران را «شرمآور» خواندند
اصولگرایان مصوبه مجلس برای حقوق ۲۴ میلیون تومانی مدیران را «شرمآور» خواندند
۱۳/اسفند/۱۳۹۵
گزارش خبرگزاریهای ایران حاکی است که از مجموع ۲۰۴ نماینده حاضر در جلسه روز چهارشنبه مجلس، ۱۰۳ نفر به این مصوبه رأی موافق، ۴۴ نماینده رأی مخالف و هشت نفر نیز رأی ممتنع دادهاند.
این مصوبه که برای تبدیل شدن به قانون نیاز به تأیید شورای نگهبان دارد در دو روز اخیر واکنشهای زیادی بویژه از سوی اصولگرایان منتقد دولت حسن روحانی به دنبال داشته است، از جمله امام جمعه شیراز که مدعی شده این مصوبه «مردم را دچار دلهره و اضطراب کرده است».
: «برای افرادی که حقوق ماهانه آنان ۸۰۰ هزار تومان است چه پاسخی وجود دارد و چگونه قابل مقایسه است».
«حقوق ۸۰۰ هزار تومانی کارگران و اقشار ضعیف جامعه» تصریح کرده که با مصوبه مجلس، مدیران روزانه ۸۰۰ هزار تومان حقوق خواهند گرفت، حال آنکه حقوق بسیاری از مردم در ماه چنین رقمی خواهد بود.
، این مصوبه را «شرمآور» و «ریشخند عدالت» دانسته و تأکید کرده است معنای چنین تصمیمی این است که «بهارستاننشینان با آرای خود به فاصله طبقاتی ۳۰ برابری حقوق بگیران رأی "آری" دادهاند! به بیان دیگر، حقوق روزانه ۸۰۰ هزار تومانی یک مدیر خوشنشین دولتی معادل تمام حقوق و دسترنج یک ماهه یک کارگر سختکوش و نجیب است».
اشتراک در:
پستها (Atom)