۱۳۹۲ آذر ۲۴, یکشنبه
بودجه روحانی؛ بودجه حوزه بیشتر از بودجه دانشگاهها
بودجه روحانی؛ بودجه حوزه بیشتر از بودجه دانشگاهها
روزنامه شرق: بررسی جزییات بودجه سال ۱۳۹۳ نشان میدهد، سهم دانشگاههای ایران در مقایسه با حوزههای علمیه در کشور، در افزایش بودجه سهم بالاتری است اما هنوز هم برخی نهادهای حوزوی بودجههای بالاتری نسبت به نهادهای دانشگاهی دریافت میکنند. بر اساس جزییات بودجه سال ۱۳۹۳، ۱۸ نهاد حوزوی قرار است بودجهای معادل یکهزارو ۳۰۰میلیاردتومان دریافت کنند. این درحالی است که مجموع بودجه سال ۱۳۹۲ نهادهای حوزوی رقمی معادل یکهزارو ۳۰میلیاردتومان بود.
نهادهایی همچون دانشگاه علوم و معارف قرآنی، نهاد نمایندگی مقاممعظمرهبری در دانشگاهها (کمک به حج دانشجویی)، دانشگاه معارف اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، شورایعالی حوزههای علمیه، شورای سیاستگذاری حوزههای علمیه خواهران، شورای برنامهریزی مدیریت حوزههای علمیه خراسان، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، مجمع جهانی اهل بیت، دانشگاه مذاهب اسلامی، موسسه آموزشی- پژوهشی امام خمینی، سازمان تبلیغات اسلامی، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، جامعه المصطفیالعالمیه و مرکز خدمات حوزه علمیه قم که در بودجه سال ۱۳۹۳ ذیل نهادهای دینی و حوزوی قرار گرفتهاند. همچنین پنج نهاد حوزوی شورایعالی حوزههای علمیه با ۲۷۰میلیاردتومان، شورای سیاستگذاری حوزههای علمیه خواهران با ۱۳۵میلیاردتومان، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با ۱۱۱میلیاردتومان، جامعه المصطفیالعالمیه با ۱۷۴میلیاردتومان و مرکز خدمات حوزه علمیه قم با ۴۱۰میلیاردتومان بیشترین سهم از بودجه در میان ۱۸ نهاد حوزوی را در کشور دارند.
این درحالی است که این پنج نهاد حوزوی در مقایسه با سال ۱۳۹۲ با افزایش بودجه قابلتوجهی مواجه نبودند. همچنین بودجه ۴۰۰میلیاردتومانی یک مرکز حوزوی یعنی «مرکز خدمات حوزه علمیه قم» که اقدام به پوشش خدمات بیمه، تسهیلات مسکن و سایر خدمات میکند، به شکلی است که با بودجه کل دانشگاه تهران در سال ۱۳۹۲ برابری میکند. از سوی دیگر طبق بودجه سال ۱۳۹۳ پنج دانشگاه مادر کشور یعنی دانشگاههای شریف با ۱۷۸میلیاردتومان، امیرکبیر با ۱۵۹میلیاردتومان، شهید بهشتی با ۲۲۵میلیاردتومان، علم و صنعت با ۱۳۹میلیاردتومان، علامهطباطبایی با ۱۲۸میلیاردتومان و در مجموع با ۶۸۷میلیاردتومان (معادل نیمی از بودجه نهادهای حوزوی) بودجه دریافت میکنند.
از سوی دیگر دانشگاههای پیامنور، دانشگاه تهران، دانشگاه شهید بهشتی، دانشگاه شیراز و دانشگاه تربیتمدرس پنج دانشگاهی هستند که بالاترین سهم از بودجه سال ۱۳۹۳ را دارند. همچنین در بخش علومپزشکی دانشگاههای علومپزشکی تهران، اصفهان، فارس، خراسانرضوی و دانشگاه علومپزشکی آذربایجانشرقی نیز بیشترین سهم را در میان دانشگاههای علومپزشکی دارند.
بودجه پیامنور ۸ برابر دانشگاه شریف و امیرکبیر
اگرچه دانشگاهها در سال ۹۳ وضعیت بهتری نسبت به سال گذشته دارند و این بودجه دقیقا رقم موردنیاز دانشگاهها نیست و در تصویب نهایی مجلس، چکشکاری بیشتری هم میشوند اما در این میان بودجه دانشگاه پیامنور که تولید علم آن با دانشگاههای معتبری همچون دانشگاه تهران، صنعتیشریف، علومپزشکی تهران، شهید بهشتی و صنعتی امیرکبیر قابل مقایسه نیست، افزایش قابل توجهی داشته است. دانشگاهی که با حمایتهای دولتی و به منظور کاهش میزان قدرت و نفوذ دانشگاه آزاد اسلامی و سایر موسسههای آموزشی آغاز به کار کرد و امروز سیاستهای دولتی آن را به جایی رسانده است که در بودجه سال ۹۳، بودجهای دو برابر دانشگاه تهران، چهار برابر دانشگاههایی نظیر شهید بهشتی، صنعتی امیرکبیر، صنعتیشریف و دهها برابر دانشگاههای شهرستانی و صنعتی برای آن در نظر گرفته شده است. دانشگاه پیامنور با بیش از یکهزارمیلیارد تومان، سهم بالایی از بودجه سال ۹۳ دانشگاههای کشور را دارد و این درحالی است که این دانشگاه و مسوولان آن بنابر ادعای خود در این سالها گوی سبقت را از سایر رقبایشان در آموزشعالی غیرانتفاعی ربوده و به دانشگاهی تبدیل شدهاند که بهصورت مستقل از دولت فعالیت کنند.
تولید علم و سهم از بودجه
براساس آمارهای رسمی، دانشگاههای علومپزشکی تهران، تهران، آزاد اسلامی، صنعتی اصفهان، صنعتیشریف، صنعتی امیرکبیر، تربیت مدرس، شیراز، علومپزشکی شیراز و فردوسی مشهد ۱۰ دانشگاهی هستند که هرکدام سهمی در تولید علم کشور دارند و در مجموع این ۱۰ دانشگاه ۸۳درصد از کل تولید علم کشور را در اختیار دارند. با این حال، این سوال مطرح میشود که وقتی ۸۳درصد علم از سوی ۱۰ دانشگاه کشور تولید میشود، باقی دانشگاهها چه اقداماتی در زمینه تولید علم انجام میدهند و چرا سهم هرکدام از آنها حتی به یکدرصد از کل تولید علم در کشور نمیرسد اما بودجهای همتراز با دانشگاههایی با تولید علم بالا دریافت میکنند؟ درواقع دانشگاههایی نظیر دانشگاه تبریز، دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی، دانشگاه علومپزشکی مشهد، دانشگاه علومپزشکی شهیدبهشتی، دانشگاه مازندران، دانشگاه علومپزشکی اصفهان، دانشگاه ارومیه، دانشگاه شهیدچمران اهواز، دانشگاه بوعلی سینا، دانشگاه شهید باهنر کرمان، علامهطباطبایی تهران، جامعهالمصطفی قم و دانشگاه پیامنور، که همگی بودجه دولتی دارند و در میان ۲۰ دانشگاه برتر کشور قرار میگیرند، در بهترین و بیشترین حالت هرکدام تنها یکدرصد نسبت به کل تولید علم ایران سهم دارند.
روزنامه شرق: بررسی جزییات بودجه سال ۱۳۹۳ نشان میدهد، سهم دانشگاههای ایران در مقایسه با حوزههای علمیه در کشور، در افزایش بودجه سهم بالاتری است اما هنوز هم برخی نهادهای حوزوی بودجههای بالاتری نسبت به نهادهای دانشگاهی دریافت میکنند. بر اساس جزییات بودجه سال ۱۳۹۳، ۱۸ نهاد حوزوی قرار است بودجهای معادل یکهزارو ۳۰۰میلیاردتومان دریافت کنند. این درحالی است که مجموع بودجه سال ۱۳۹۲ نهادهای حوزوی رقمی معادل یکهزارو ۳۰میلیاردتومان بود.
نهادهایی همچون دانشگاه علوم و معارف قرآنی، نهاد نمایندگی مقاممعظمرهبری در دانشگاهها (کمک به حج دانشجویی)، دانشگاه معارف اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، شورایعالی حوزههای علمیه، شورای سیاستگذاری حوزههای علمیه خواهران، شورای برنامهریزی مدیریت حوزههای علمیه خراسان، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، مجمع جهانی اهل بیت، دانشگاه مذاهب اسلامی، موسسه آموزشی- پژوهشی امام خمینی، سازمان تبلیغات اسلامی، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، جامعه المصطفیالعالمیه و مرکز خدمات حوزه علمیه قم که در بودجه سال ۱۳۹۳ ذیل نهادهای دینی و حوزوی قرار گرفتهاند. همچنین پنج نهاد حوزوی شورایعالی حوزههای علمیه با ۲۷۰میلیاردتومان، شورای سیاستگذاری حوزههای علمیه خواهران با ۱۳۵میلیاردتومان، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با ۱۱۱میلیاردتومان، جامعه المصطفیالعالمیه با ۱۷۴میلیاردتومان و مرکز خدمات حوزه علمیه قم با ۴۱۰میلیاردتومان بیشترین سهم از بودجه در میان ۱۸ نهاد حوزوی را در کشور دارند.
این درحالی است که این پنج نهاد حوزوی در مقایسه با سال ۱۳۹۲ با افزایش بودجه قابلتوجهی مواجه نبودند. همچنین بودجه ۴۰۰میلیاردتومانی یک مرکز حوزوی یعنی «مرکز خدمات حوزه علمیه قم» که اقدام به پوشش خدمات بیمه، تسهیلات مسکن و سایر خدمات میکند، به شکلی است که با بودجه کل دانشگاه تهران در سال ۱۳۹۲ برابری میکند. از سوی دیگر طبق بودجه سال ۱۳۹۳ پنج دانشگاه مادر کشور یعنی دانشگاههای شریف با ۱۷۸میلیاردتومان، امیرکبیر با ۱۵۹میلیاردتومان، شهید بهشتی با ۲۲۵میلیاردتومان، علم و صنعت با ۱۳۹میلیاردتومان، علامهطباطبایی با ۱۲۸میلیاردتومان و در مجموع با ۶۸۷میلیاردتومان (معادل نیمی از بودجه نهادهای حوزوی) بودجه دریافت میکنند.
از سوی دیگر دانشگاههای پیامنور، دانشگاه تهران، دانشگاه شهید بهشتی، دانشگاه شیراز و دانشگاه تربیتمدرس پنج دانشگاهی هستند که بالاترین سهم از بودجه سال ۱۳۹۳ را دارند. همچنین در بخش علومپزشکی دانشگاههای علومپزشکی تهران، اصفهان، فارس، خراسانرضوی و دانشگاه علومپزشکی آذربایجانشرقی نیز بیشترین سهم را در میان دانشگاههای علومپزشکی دارند.
بودجه پیامنور ۸ برابر دانشگاه شریف و امیرکبیر
اگرچه دانشگاهها در سال ۹۳ وضعیت بهتری نسبت به سال گذشته دارند و این بودجه دقیقا رقم موردنیاز دانشگاهها نیست و در تصویب نهایی مجلس، چکشکاری بیشتری هم میشوند اما در این میان بودجه دانشگاه پیامنور که تولید علم آن با دانشگاههای معتبری همچون دانشگاه تهران، صنعتیشریف، علومپزشکی تهران، شهید بهشتی و صنعتی امیرکبیر قابل مقایسه نیست، افزایش قابل توجهی داشته است. دانشگاهی که با حمایتهای دولتی و به منظور کاهش میزان قدرت و نفوذ دانشگاه آزاد اسلامی و سایر موسسههای آموزشی آغاز به کار کرد و امروز سیاستهای دولتی آن را به جایی رسانده است که در بودجه سال ۹۳، بودجهای دو برابر دانشگاه تهران، چهار برابر دانشگاههایی نظیر شهید بهشتی، صنعتی امیرکبیر، صنعتیشریف و دهها برابر دانشگاههای شهرستانی و صنعتی برای آن در نظر گرفته شده است. دانشگاه پیامنور با بیش از یکهزارمیلیارد تومان، سهم بالایی از بودجه سال ۹۳ دانشگاههای کشور را دارد و این درحالی است که این دانشگاه و مسوولان آن بنابر ادعای خود در این سالها گوی سبقت را از سایر رقبایشان در آموزشعالی غیرانتفاعی ربوده و به دانشگاهی تبدیل شدهاند که بهصورت مستقل از دولت فعالیت کنند.
تولید علم و سهم از بودجه
براساس آمارهای رسمی، دانشگاههای علومپزشکی تهران، تهران، آزاد اسلامی، صنعتی اصفهان، صنعتیشریف، صنعتی امیرکبیر، تربیت مدرس، شیراز، علومپزشکی شیراز و فردوسی مشهد ۱۰ دانشگاهی هستند که هرکدام سهمی در تولید علم کشور دارند و در مجموع این ۱۰ دانشگاه ۸۳درصد از کل تولید علم کشور را در اختیار دارند. با این حال، این سوال مطرح میشود که وقتی ۸۳درصد علم از سوی ۱۰ دانشگاه کشور تولید میشود، باقی دانشگاهها چه اقداماتی در زمینه تولید علم انجام میدهند و چرا سهم هرکدام از آنها حتی به یکدرصد از کل تولید علم در کشور نمیرسد اما بودجهای همتراز با دانشگاههایی با تولید علم بالا دریافت میکنند؟ درواقع دانشگاههایی نظیر دانشگاه تبریز، دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی، دانشگاه علومپزشکی مشهد، دانشگاه علومپزشکی شهیدبهشتی، دانشگاه مازندران، دانشگاه علومپزشکی اصفهان، دانشگاه ارومیه، دانشگاه شهیدچمران اهواز، دانشگاه بوعلی سینا، دانشگاه شهید باهنر کرمان، علامهطباطبایی تهران، جامعهالمصطفی قم و دانشگاه پیامنور، که همگی بودجه دولتی دارند و در میان ۲۰ دانشگاه برتر کشور قرار میگیرند، در بهترین و بیشترین حالت هرکدام تنها یکدرصد نسبت به کل تولید علم ایران سهم دارند.
قراردادهای فرهنگی شبههناک مرتضوی + اسناد قرارداد میلیونی با شبکه 3 سیما
قراردادهای فرهنگی شبههناک مرتضوی + اسناد قرارداد میلیونی با شبکه 3 سیما
گزارش تحقیق و تفحص
از سازمان تأمین اجتماعی موجب واکنش سعید مرتضوی مدیر عامل پیشین این
سازمان شد به طوریکه برخی از نتایج تحقیق و تفحص را تکذیب کرد، این در حالی
است که اسناد موجود نشان از وجود تخلفاتی جدی از جمله در بخش فعالیتهای
فرهنگی این سازمان دارد.
طی
واکنشهای سعید مرتضوی به گزارشات تهیه شده تحقیق و تفحص مجلس برخی مفاد از
گزارش توسط مرتضوی تکذیب شده و در مورد برخی از مفاد سخنی به میان نیامده
است که نمونه تکذیبیههای ارسال شده از جانب مرتضوی، هزینه کرد این سازمان
برای تهیه یک ویژهبرنامه در شبکه سه سیما بودهاست.
درک لزوم
تهیه ویژه برنامه هفته تأمین اجتماعی در شبکه سه سیما برای بیمهشدگان
سازمان تأمین اجتماعی که نیمی از جمعیت کشور را تشکیل داده و منابع سازمان
تأمین اجتماعی از حق بیمه پرداختی آنان تأمین میشود مشکل است، حال اینکه
هزینه پرداختی برای ساخت این برنامه به مبلغ یک میلیارد و 500 میلیون ریال
توسط سعید مرتضوی مدیرعامل وقت سازمان تأمین اجتماعی تکذیب شده که اسناد
این قرار داد در ادامه آمده است.
در این
قرارداد و چند قرارداد مشابه دیگر از سوی سازمان تأمین اجتماعی تنها یک شخص
برای تهیه برنامه به صدا و سیما معرفی شده که این موضوع هم در جای خود
قابل بررسی است، همچنین وقتی مدیر عامل وقت سازمان تأمین اجتماعی این هزینه
کرد را رد میکند یعنی خود او نیز به چنین هزینههایی بیاعتقاد بوده و
میداند پذیرش این هزینهها غیرقابل قبول است.
از مصادیق
سوء مدیریت، تخصیص اعتبار به هزینهکرد غیر ضرور در نهادیهای دولتی و نیمه
دولتی است که نمونه این سوء مدیریتها در سازمان تأمین اجتماعی اتفاق
افتاده است. سازمان تأمین اجتماعی از جمله سازمانهایی است که وظیفه
خدمترسانی، آن هم به قشر متوسط به پایین جامعه دارد بنابراین هزینههای
تبلیغاتی و تشریفاتی کمتر در این سازمان توجیه پیدا میکند.
از مصادیق
این هزینهکردها مراسمی برای تجلیل از رئیس جمهور بود که تنها برای اجرای
مجری برنامه 40 میلیون ریال و برای فیلمبرداری، عکاسی و سایر تبلیغات
مراسم 320 میلیون ریال هزینه شده است.
مراسم شصتمین سالگرد سازمان تأمین اجتماعی اوج هزینه کردها
اما این
هزینهها در برگزاری مراسم شصتمین سالگرد سازمان تأمین اجتماعی به اوج خود
میرسد، مراسمی که در سه روز متفاوت و در سه مکان متفاوت برگزار شد، 25
تیرماه در سالن اجلاس سران، 29 تیرماه در سالن وزارت کشور و 31 تیر ماه در
سالن هتل همای تهران.
هزینه
پذیرایی در سالن اجلاس سران 604 میلیون و 250 هزار ریال بوده که فقط 35
میلیون ریال آن صرف هزینههای گلآرایی مراسم شده و کرایه سالنهای برگزاری
مراسم در سالن اجلاس سران 582 میلیون و 500 هزار ریال بوده است. تندیسهای
اهدایی در این مراسم 120 میلیون ریال و لباس نیروهای تأمین اجتماعی برای
حضور در مراسم 132 میلیون ریال هزینه داشته، همچنین قریب به 800میلیون ریال
هزینه رپرتاژ آگهی در روزنامههای کثیرالانتشار کشور برای درج پوستری با
این عنوان «شصت سال تلاش، امسال موسم حماسه» شده است.
همچنین جمع
کل مبالغی که برای اجرای مراسم در هتل همای تهران پرداخت شده 1068 میلیون
ریال بوده و آنچه که در مورد برگزاری این مراسم در هتل همای تهران جالب
توجه است مالکیت هتل است، که 100 درصد سهام آن متعلق به خود سازمان تأمین
اجتماعی است.
برای برگزاری
مراسم مختلف سازمان تأمین اجتماعی یک بازنشسته ارتش تحت عنوان مشاور جهت
اجرای برنامههای سازمان تأمین اجتماعی قرارداد منعقد نموده که ماهیانه
حقوق و دستمزد دریافت مینموده است تا در هنگام برگزاری مراسم و همایشها
به عنوان مجری ایفای نقش نمایند، لیکن برای برگزاری سه مراسم (کلنگزنی
بیمارستان شهید لواسانی، مراسم افطاری سالن اجلاس و مراسم افطاری هتل هما)
جمعاً برای سه برنامه فوق به شرح ذیل با شرکتی قرارداد منعقد شده است:
مبلغ 20 میلیون ریال بابت ساخت انیمیشن
مبلغ 90 میلیون ریال بابت ساخت یک ترانه با نام پیک باد
مبلغ 600 میلیون ریال بابت برگزاری مراسم تجلیل و رونمایی از تمبر یادبود در هتل هما
مبلغ 132 میلیون ریال بابت مراسم کلنگزنی در بیمارستان لواسانی
مبلغ 320 میلیون ریال بابت مراسم تجلیل از رئیس جمهور در سالن اجلاس
برای اجرا در
برنامههای فوق جمعاً 1162 میلیون ریال به شرکت مذکور پرداخت شده که سندی
مبنی بر برگزاری مناقصه جهت واسپاری امور مذکور موجود نیست.
مراسم دیگری
در سازمان تأمین اجتماعی تحت عنوان همایش تجلیل از چهرههای ماندگار سازمان
تأمین اجتماعی برگزار شده است که هزینه برگزاری آن قریب به 600 میلیون
ریال بوده و 60 سکه قطعه سکه تمام بهار آزادی برای اهدا به 60 چهره ماندگار
سازمان ارائه شده، علیرغم اینکه نام چهرههای ماندگار برای دریافت این
سکهها درج شده اما امضا یا رسیدی از این نامها در راستای تأیید
دریافتهایشان وجود ندارد.
سال گذشته کشور در شرایط اقتصادی بدی قرار داشته و تأکیدات مقام معظم
رهبری بر مفاهیم اقتصاد مقاومتی تمرکز داشت، این فشار اقتصادی بر قشر ضعیف
جامعه ملموستر بود، حال اینکه یکی از بانیان اصلی رسیدگی به معیشت این
قشر، سازمان تأمین اجتماعی است که انتظار مخاطبان هدف این سازمان تمرکز
ریزترین منابع بر مصارف این قشر است.
بیش از ۴۰ تالاب ایران خشک شده است
احمدعلی کیخا، معاون محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط
زیست اعلام کرد که بیش از ۴۰ تالاب ایران با وسعت یک میلیون هکتار از ۴۰
تا صددرصد خشک شده است.
به گزارش خبرگزاری فارس، آقای کیخا امروز یک شنبه ۲۴ آذرماه با اعلام
این موضوع در مراسم امضای تفاهمنامه فاز دوم پروژه مدیریت اکولوژیک تالاب
انزلی گفت: " ۴۱ نوع تالاب از ۴۲ تالاب دنیا در ایران وجود دارد اما به
دلیل توجه نکردن به مسائل زیستمحیطی امروز با مشکل مواجه هستیم. "
ما ایرانیان و سیاست
مژگان پورمحسن
مژگان پورمحسن
جوانتر که بودم از خود می پرسیدم چرا سیاست در میانِ مردم
ما جایی ندارد؟ چرا با مردم که می نشینی تا زمانیکه باصطلاح صحبتهای عادی
می کنی با علاقه از زندگیشان و فرزندانشان می گویند و به سیاست و بخصوص
عَمِل یا پراتیک سیاسی که می رسد بسیاری موضوع را عوض کرده یا می گویند ما
از سیاست سر در نمی آوریم یا اصطلاح بسیار با مُسَمای « سیاست پدر مادر
ندارد » را یادآورمیشوند و بدین ترتیب عدم وجود علاقه به سیاست را اعلام
میدارند. از نظر بنده که قبلاً عرض کرده ام نه تاریخ شناسم نه جامعه شناس
طولِ عمرِ تاریخی یک ملّت، جغرافیای یک ملّت و عواملی که طی این زمانِ
تاریخی و مکانِ جغرافیایی بر مَردُم گذشته تأثیر عمیقی بر آن مَردُم می
گذارد و فرهنگ آنان را میسازد. ما ایرانیان جنگ های بسیار کرده ایم و باز
هم آماده ایم بجنگیم. ما پیروزیهای جنگی و بخصوص از بعد از حملهٔ اعراب به
ایران و از دست دادن هویت چند هزار ساله مان شکست های فراوان داشته ایم.
شکستهایی که ربطی به ضعف جنگاوری مردم نداشته بلکه مستقیماً به « سیاست »
مربوط بوده است و روحیهٔ جنگاوری در عین سیاست گریزی را بنده این چنین
برآورد می کنم. برای ما ایرانیان « سیاست » همان چیزیست که ما نداریم. چرا؟
برخی تصوّر می کنند بدلیل سادگی ما و یا عدم پیچیدگی فکری و ذهنی ماست.
برخی دیگر سطح والای اخلاقی ما ایرانیان را مغایربا آلودگی به چیزِ کثیفی
بنام سیاست میدانند و بالاخره بسیاری از ما ایرانیان فکر می کنیم مردُم هیچ
کاره اند و آن « بالاییها » هر کار بخواهند می کنند و ما بیخود نباید خود
را فدایِ آنچه نمی دانیم دُمش به کجا ( دشمنِ خارجی ) وصل است بکنیم.
من با وجود اعتقاد صد در صد به ضرورت دخالت همهٔ آحاد
مردم در سیاست و تعیین سرنوشت ملّی خویش عرض می کنم که کلیهٔ « دلایل »
سیاست گریزی فوق را در سّن و سال امروزم وکسب تجربیّاتی چند در عملِ سیاسی
و تحصیل آکادمیک سیاست بین المللی خوب می فهمم.
وقتی قریب نود وچند در صد مردم ما منجمله حقیر آنقدر
بیسواد سیاسی هستیم که به یک آخوند که «هیچ » احساس ملّی ایرانی ندارد و
جمهوری اسلامیش که هیچ معنا و مفهومی ندارد رأی میدهیم و نتیجهٔ فضاحت بار
آنرا در همهٔ زمینه ها می بینیم آیا می توانیم به درک وفهم سیاسی خود
اعتماد کنیم؟ آیا ما مردم چنین آیندهٔ ذلت باری را برای خود می دیدیم و
وقتی می فهمیم آمدن خمینی به ایران نقشهٔ غرب برای حفظ وپیشبرد منافعش در
ایران و منطقه بوده و ما ساده لوحانه فکر می کردیم فدای جان برای استقلال
کشورو آزادی مردم وبر پایی حکومت عدلِ علی که قابلی ندارد، چگونه دوباره
وصد باره جان برکف به دنبالِ نمادِ دیگری بیفتیم که اوهم درداخل ایران یا
خارجِ ایران برایمان هوا میکنند؟ وحالا به وضعیت کشور و روزگار سیاه
مردممان نگاه کنید که چه میخواستیم و چه شُد؟ مردم ما که از جان و مال فردی
و خانوادگی هر آنچه داشتند تقدیم کردند، از هر آنچه ثروت انسانی و مادی
مملکت بود محروم شدند که به اصطلاح مملکت استقلال داشته باشد و به « شرق و
غرب » وابسته نباشد. اوضاع امروز کشور آخوند زده و مردم آخوند سالار را
ببینید. از دریا و آب و خاک و زراعت و صنعت و هنر و علم این کشور، آخوند ها
همه را بر باد دادند. از نسل انقلاب همه را کشتند و دار زدند و با تحقیری
بی نظیر به سکوت و افسردگی کشاندند و یا به فرار از آب و خاکی که نَفَسِمان
بود مجبور کردند. نسل ما را سوزاندند و همه خبردارشدند بر ما چه گذشت و
در نهایت گفتند « شما که نمیتوانید با این هیولا در بیفتید پس حداقل جانتان
را حفظ کنید تا ببینیم این آخوندها را کِی از سرمان برمیدارند. » البته که
این صحبت ها پس از سَرخوردنی تمام عیار قابل درک است فقط اشکالش این است
که حتی با سکوتِ سیاسی تمامِ مردم، باز آخوندها با بی صلاحیتی تمام عیاردر
سیاست داخلی، اقتصادی، زیست محیطی، آموزشی، فرهنگی ووو سیاست بین المللی و
بازارجهانی نمی گذارند مردم ما حد اقل امنیّت و رفاه و آسایش را داشته
باشند. پس نمی شود گفت «اگر در سیاست دخالت نکنیم زندگی را بُرده ایم .»
نسل ما از سیاست آنچنان ناجوانمردی دید که اعتمادش به
توانش برای تغییرزیربنایی جامعه را ازدست داد و اگر چه این واقعیت بسیار
تلخ است امّا واقعیّت دیگر این است که اگر ما در سیاست مداخله نکنیم، سیاست
در همهٔ ابعاد زندگی ما دخالت می کند.
دنباله دارد
مژگان پورمحسن
اشتراک در:
پستها (Atom)