اعلام رسیدن ضریب جینی به ٣٧٤/٠ از عددی كه در سال ١٣٩٢ به ٣٦٥٠/٠ رسیده بود و روند رو به افزایش این شاخص به ما میگوید كه دیگر پرداخت یارانه قدرتی برای عادلانهتر كردن توزیع درآمدها ندارد.
یك توضیح: ضریب جینی شاخصی بین صفر و یك است كه هرچه به طرف صفر میل كند به مفهوم آن است كه توزیع درآمدها بین اقشار و گروههای درآمدی جامعه عادلانهتر است و هرچه به یك نزدیكتر شود از ناعادلانهتر شدن توزیع پول بین مردم حكایت دارد.
با افزایشی شدن روند ضریب جینی، مهمترین مانور تبلیغاتی دولت قبل روی دستاوردهای هدفمندی یارانهها نیز دیگر جایی برای عنوان شدن ندارد. از همان ابتدا نیز تحلیلگران بر مقطعی بودن این پیامد تاكید میكردند.
كاهش ٤٦/٧ واحد درصدی اثرگذاری یارانه
بررسی اثرگذاری یارانه در سفره مردم نشان میدهد از سال ٨٩ به عنوان سال شروع هدفمندی یارانهها تا سال ١٣٩٤ (آخرین اعلام بودجه خانوار از سوی بانك مركزی) سهم یارانه نقدی در درآمد خانوار ٤٦/٧ واحد درصد كم شده است. به بیانی دیگر سهم یارانهها از ٧٦/١٤ درصد در درآمد خانوار به ٣٠/٧ درصد رسیده است كه به معنای كاهش بیش از ٥٠ درصدی اثرگذاری یارانهها در زندگی مردم است.
در سال ١٣٨٩ هر خانوار ١٣ میلیون و ٦٨١ هزار و ٣٥٨ تومان درآمد سالانه داشت. با توجه به بُعد خانوار در آن سال میزان یارانه دریافتی خانوادهها در سال دو میلیون و ٢٠ هزار و ٢٠٠ تومان بود. بنابراین در سال ١٣٨٩ به عنوان سال شروع هدفمندی، یارانه نقدی سهمی برابر با ٧٦/١٤ درصد در كل درآمدهای ناخالص یك خانوار داشت.
در سال ١٣٩٤ اما هر خانوار در طول یك سال ٢٥ میلیون و ٢٥٨ هزار و ٥٦١ تومان درآمد ناخالص كسب میكرد. در این سال كه بُعد خانوار هم كوچكتر شده است؛ میزان یارانه دریافتی خانوادهها به یك میلیون و ٨٤٥ هزار و ٤٨٠ تومان رسیده است. در نتیجه در سال ١٣٩٤ یارانه نقدی سهمی برابر با ٣٠/٧ درصد در كل درآمدهای ناخالص یك خانوار داشته است.
از سوی دیگر بررسی دستاوردهای پرداخت یارانهها بر افزایش رفاه اجتماعی و قدرت خرید مردم نشان میدهد این قانون اثرات بسیار اندكی بر رشد قدرت خرید مردم داشته است. بنابراین اگرچه دولت همه ساله مبالغ زیادی از بودجه عمومی را صرف پرداخت یارانه نقدی و همچنین یارانه كالاهای اساسی كرده است اما به دلیل فراگیر بودن اینگونه پرداختها تاثیر قابل توجهی در بهبود وضع معیشتی اقشار كم درآمد جامعه نداشته و ارزش واقعی كمكهای دولت بر الگوی تغذیه جامعه چندان شایان توجه نبوده است.
پرداخت شش میلیون ریال یارانه و قدرت خرید ٦٢٠ هزار ریالی
بطور نمونه سال ٩١ به عنوان سالی كه هدفمندی یارانهها از ابتدای آن سال با بیشترین اثرگذاری در بودجه خانوار اجرا شد؛ یارانه پرداخت شده برای هر فرد مبلغی در حدود شش میلیون ریال در آن سال بوده است این درحالی است كه این رقم تنها توانسته قدرت خریدی به میزان ٦٢٥ هزار ریال ایجاد كند. این قدرت خرید در سال ١٣٩٠ در حدود ٦٦٥ هزار ریال بوده است.
این روند نشان میدهد در صورتی كه تغییری در اعطای فراگیر یارانه توسط دولت صورت نگیرد قدرت خرید ایجاد شده از محل پرداخت یارانه نقدی در سالهای آینده به دلیل ادامه نرخهای تورم سالانه به طور قابل ملاحظهای كاهش خواهد یافت.
هزینههای ثروتمندان ١٧ برابر فقرا
محاسبات نشان میدهد نابرابری درآمدی در ایران در سالهای میانی دهه ١٣٨٠ افزایش پیدا كرده و به خصوص در سالهای ١٣٨٥ و ١٣٨٦ به بالاترین مقدار خود رسیده است به طوریكه به عنوان مثال در سال ١٣٨٦، هزینههای دهك دهم یعنی ١٠ درصد ثروتمند ٦٢/١٧ برابر هزینههای ١٠ درصد فقیر كشور بوده است.
همچنین كمترین میزان نابرابری از سال ١٣٨٩ به بعد و بهخصوص در سالهای ١٣٩٠ تا ١٣٩٢ بوده به طوریكه تمامی شاخصها كاهش قابل توجه نابرابری در سال ١٣٩٠ را نشان میدهند. در این خصوص اعطای یارانه نقدی به صورت مساوی به تمام گروههای درآمدی به واسطه اجرای قانون هدفمندی یارانهها، موجب كاهش نابرابری شده است زیرا یارانه اعطایی برای گروههای پایین سهم بالایی از درآمد این گروه بوده و هزینههای آنها را پس از دریافت یارانه بهشدت تحت تاثیر قرار داده است.
این درحالی است كه در گروههای درآمدی بالا به طور معمول دریافت یارانه نقدی كه سهم ناچیزی از درآمد آنها محسوب میشود؛ میزان هزینه را تحت تاثیر قرار نمیدهد و از آنجایی كه شاخصهای محاسبه شده بر اساس دادههای هزینه خانوار است این شاخصها كاهش شدید نابرابری در سال ١٣٩٠ را نشان میدهد.
با این حال اثرات مثبت هدفمندی یارانهها در سالهای بعد به دلیل افزایش تورم و رشد پایین اقتصاد، از دست رفت.
تورم در طبقه فقیر بیشتر از ثروتمندان
بررسی نرخ تورم در دهكهای مختلف هزینهای نشان میدهد نرخ تورم، گروههای كم درآمد را بیشتر تحت تاثیر قرار داده است. در مدت مورد بررسی نرخ تورم دهك اول هزینهای یعنی كمدرآمدترین گروه در سالهای مورد بررسی همواره بیش از نرخ تورم دهك دهم بوده است. همچنین در سالهایی كه تورم افزایش داشته این اختلاف بیشتر شده است.
به طوریكه در سال ١٣٨٧ نرخ تورم دهك اول ٢٩ درصد و نرخ تورم دهك دهم ٨/٢١ درصد بوده كه اختلاف ٢/٧ درصدی بین این دو بیشترین اختلاف در طول دوره مورد بررسی است و پس از آن اختلاف ١/٦ درصدی در سال ١٣٩٠ در رتبه دوم قرار دارد. همچنین در سالهای ١٣٨٤ و ١٣٨٨ كه كمترین نرخ تورم دوره برای هر دو گروه هزینهای ثبت شده، اختلاف بین نرخ تورم دو گروه نیز در حداقل و به ترتیب ٧/١ و ٢/٢ درصد است. بنابراین تورم گروههای فقیر همواره بیشتر بوده و در نتیجه درآمد یا هزینه واقعی آنها بر اثر تورم بیشتر از گروههای پردرآمد كاهش پیدا كرده است.
رشد بالای قیمت خوراكیها، نابرابری را بیشتر كرد
یكی دیگر از مواردی كه باعث تاثیرگذاری بیشتر تورم بر گروههای فقیر نسبت به گروههای ثروتمند میشود؛ تورم بالاتر مواد خوراكی از كل هزینههای خانوارهای با درآمد پایینتر نسبت به دهكهای بالاتر درآمدی (هزینهای) بیشتر است و همین امر باعث میشود تا تورم، هزینههای دهكهای پایین هزینهای را بیشتر تحت تاثیر قرار دهد.
در این مدت سهم هزینههای خوراكی از كل هزینههای یك خانوار در دهك دهم هزینهای در همه سالهای مورد بررسی بسیار بیشتر از این سهم در خانوار دهك اول هزینهای است. به طوریكه این اختلاف در كمترین مورد در سال ١٣٨٧، ٢٧/١٩ درصد بوده و در بیشترین مورد طی سالهای مورد بررسی به ٧٨/٣٩ درصد رسیده است.
نرخ تورم در گروه مواد خوراكی به غیر از دو سال ١٣٨٤ و ١٣٨٥ بیش از نرخ تورم شاخص كل بوده و در سالهای افزایش نرخ تورم بهخصوص سالهای ١٣٩٠ تا ١٣٩٢ اختلاف این دو افزایش یافته به طوریكه در سال ١٣٩٠ این اختلاف به حدود ١٧ درصد رسیده است. در نتیجه تاثیرگذاری تورم بر قدرت خرید گروههای كم درآمد نسبت به گروههای با درآمد بالاتر اختلاف بین گروههای كم درآمد و پردرآمد را بیشتر كرده و منجر به افزایش نابرابری شده است.