۱۳۹۴ آبان ۱۹, سهشنبه
Ce que cache la "réconciliation" de Soral : un discours d’intégration et de domination envers les classes populaires (vidéo)Saïd Bouamama
|
1er mars 2015
En une semaine, on a eu les radicaux de gauche qui redéposent un projet de loi sur les mamans qui accompagnent leurs enfants dans les sorties scolaires ; le relancement du débat sur le voile à l'université ; et la déclaration de Sarkozy disant : "on est contre le foulard parce qu'on est pour l'égalité". Face à l'angle mort sur la dénonciation de l'islamophobie d'une bonne partie des partis politiques, Alain Soral peut dire "je n'ai pas de problème avec l'islam" et construire ainsi une offre politique basée sur l'idée de la réconciliation avec les musulmans. Pourtant, cette offre cache un discours intégrationniste et de domination envers les classes populaires.
Source : Investig’Action
روحالله روحانی، آخرین بهایی اعدام شده در ایران
کیان ثابتی
کیان ثابتی
بیش از ۳۵ سال از استقرار نظام اسلامی در ایران میگذرد. جمهوری اسلامی در آغاز با شعار آزادی و برابری برای همه مردم ایران (مسلمان و غیرمسلمان) بنیان گذاشته شد، اما از همان سالهای نخستین، ایرانیان غیرمسلمان که با عنوان اقلیتهای دینی شناخته میشوند، با فشار و آزار از سوی حاکمیت ایران مواجه شدند.
در بین باورمندان ادیان غیر اسلام، وضعیت نقض حقوق پیروان دین بهایی که پر تعدادترین اقلیت دینی در ایران محسوب میشود، نامطلوبتر است. به رسمیت شناخته نشدن دیانت بهایی در قانون اساسی جمهوری اسلامی، بهانهای بوده است تا فشار و آزار بر باورمندان بهایی پایان نپذیرد و فقط شکل اعمال آن در دورههای مختلف، تفاوت یابد.
آزار و اذیت بهاییان منحصر به مصادره اموال، تخریب اماکن مذهبی، اخراج از کار و پذیرفته نشدن در دانشگاه نبوده است، بلکه در این سالها، تعداد زیادی از شهروندان بهایی طعم زندانهای جمهوری اسلامی را چشیدهاند و بیش از ۲۰۰ نفرشان اعدام شدهاند یا به قتل رسیدهاند.
در ۳۷ سال گذشته تنها در دوران هشت ساله ریاست جمهوری محمد خاتمی از شدت فشار و آزار بر شهروندان بهایی کاسته شد. البته در این دوران هم بهاییان همچنان با محرومیتهای اجتماعی مثل ممنوعیت تحصیل و کسب و کار روبهرو بودند، اما تعداد کمتری به اتهام باورهای مذهبی، بازداشت و زندانی شدند.
تنها فرد بهایی اعدام شده در این دوران، روحالله روحانی نجفآبادی، شهروند بهایی ساکن مشهد است. گرچه یک فرد بهایی دیگر به نام ماشاءالله عنایتی هم هنگام گذراندن دوران محکومیت خود در زندان اصفهان، بر اثر ضرب و شتم در داخل زندان درگذشت و شهروند بهایی دیگری به نام شهرام رضایی نیز با انگیزه مذهبی توسط اشخاص ناشناس در رشت به قتل رسید، اما بهجز روحالله روحانی، شهروند بهایی دیگری در دوران ریاست جمهوری خاتمی اعدام نشد.
تاکنون جز نام این شهروند بهایی که در اسامی و آمار زندانیان عقیدتی اعدام شده در ایران آمده است، از چگونگی دستگیری و اعدام او اطلاع چندانی در دست نبوده است.
این گزارش حاصل گفتوگو با چند فرد مطلع درباره این شهروند بهایی اعدام شده است تا شاید نکات پنهان و مبهم پرونده او آشکار شود. گفتوگو شوندگان به دلایل امنیتی حاضر به آشکار کردن هویت خود نشدند.
دستگیری و اعدام روحالله روحانی نجفآبادی
روحالله روحانی در مهر ماه سال ۱۳۷۶ هجری خورشیدی در خانه شخصیاش بازداشت شد.
ماموران اداره اطلاعات مشهد او را بازداشت کردند. اتهام او بهایی کردن یک زن مسلمان به نام سونیا جاهدی، در سال ۱۳۷۲ در مشهد عنوان شده است.
روحانی پیش از آخرین دستگیری، دو بار دیگر هم بازداشت شده بود که در یک مورد آن در سال ۱۳۶۳، به اتهام فعالیت در تشکیلات مذهبی بهایی، یک دوره محکومیت شش ماهه را در زندان وکیلآباد مشهد گذرانده بود.
چندی پس از بازداشت روحانی در سال ۷۶، سه نفر از مدیران جامعه بهاییان مشهد به نامهای ذبیحی، کاشفی و نصیرزاده هم به همین اتهام بازداشت شدند.
جریان بهایی شدن آن فرد مسلمان
بر اساس صحبتهای افراد آگاه، خانمی که مادر و خانواده مادریاش بهایی بودهاند و از این طریق با دیانت بهایی آشنا بوده، اظهار تمایل میکند که بهایی بشود اما گروهی که در آن زمان مدیریت جامعه بهایی مشهد را بر عهده داشته است (خادمین مشهد)، به دلیل بروز مشکلات اجتماعی احتمالی به دلیل بهایی شدن، پیشنهاد این زن را نمیپذیرد.
سال ۷۲ این خانم با مردی بهایی ازدواج میکند و پس از آن با اصرار او، گروه خادمین مشهد میپذیرد تا او به عنوان عضو جامعه بهایی مشهد پذیرفته شود.
روح لله روحانی، از سوی گروه خادمین مشهد مسئول ثبتنام بهاییان جدید بوده و نام این فرد را هم به عنوان بهایی در دفتر اسامی بهاییان ثبت میکند. به دلیل شایعههایی که از گذشته درباره شهروندان بهایی در ایران پخش و منتشر شده، مدیریت جامعه بهایی اسامی بهاییان را در دفاتری ثبت میکردند تا در صورت لزوم برای رفع شبهات دراختیار حکومت قرار دهند (اسامی ثبت شده فرزندان خانوادههای بهایی که علاقهمند به انتخاب دین پدری نبودهاند را در بر نمیگرفته است).
در سالهای ۷۵ و ۷۶ این زن و شوهر بهایی بارها به اداره اطلاعات مشهد احضار میشوند و برای مسلمان شدن تحت فشار قرار میگیرند.
در مهر ماه ۷۶ نیز روحالله روحانی بازداشت و پس از مدتی، سه نفر عضو گروه خادمین مشهد هم دستگیر میشوند. روحانی پس از چند ماه از بازداشتگاه اداره اطلاعات به بند زندانیان عادی زندان وکیلآباد مشهد منتقل میشود، در حالی که همان زمان یک بند برای زندانیان عقیدتی- سیاسی در این زندان وجود داشته و یک شهروند بهایی دیگر هم دوره محکومیت خود را در آن بند پشت سر میگذاشته است.
۳۰ تیر ماه سال ۷۷ اما از اداره اطلاعات مشهد با خانه روحالله روحانی تماس میگیرند و با دادن خبر اعدام او، از خانوادهاش میخواهند برای تحویل جسد به سردخانه مراجعه کنند. برای دفن بیسر و صدای جسد یک ساعت وقت به آنها داده میشود.
اعدام روحالله روحانی نجفآبادی در حالی صورت گرفته است که سند یا شواهدی در مورد تشکیل دادگاه برای او به دست نیامده است. اگر دادگاهی هم برگزار شده باشد، خانواده او از برگزاری آن بیخبرند.
این شهروند بهایی از زمان بازداشت تا اعدام کمتر از ده ماه در زندان بوده و هیچ مدرکی دال بر اعتراض او به حکم یا تایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور وجود ندارد.
چندی پس از اعدام او، سه مدیر جامعه بهاییان مشهد آزاد میشوند و مسئولان پرونده، بهاییزاده بودن سونیا جاهدی را با توجه به دفن مادربزرگ او در گورستان بهایی تایید میکنند.
چرا اعدام شد؟
روحالله روحانی نجفآبادی ۲۹ تیر ماه ۱۳۷۷ در زندان وکیلآباد مشهد اعدام شده است. او آخرین شهروند بهایی است که در زندانهای جمهوری اسلامی اعدام شد.
این شهروند بهایی در زمان شرکت محمد خاتمی، ریاست جمهوری وقت ایران در اجلاس سالانه سران کشورهای عضو سازمان ملل متحد در نیویورک اعدام شد. تاکنون مشخص نشده که چرا این شهروند بهایی چنین با عجله و سراسیمه اعدام شده است و چرا در دادگاه احتمالی وکیلی نداشته است.
از سوی دیگر سه نفر مدیر جامعه بهایی مشهد آزاد شدهاند و اتهام بهایی کردن یک زن مسلمان هم چند ماه بعد از اعدام روحانی، با تایید بهایی بودن خانواده مادری زن، رفع شد.
به این ترتیب به نظر میرسد روحالله روحانی قربانی درگیری جناحهای قدرت در ایران شده است. در حالی که رئیسجمهوری وقت با شعار «گفتوگوی تمدنها» در اجلاس سالانه سازمان ملل حضور داشت، جناح مخالف دولت با دراختیار داشتن قوه قضاییه و وزارت اطلاعات، با اعدام ناگهانی روحانی، برنامه ضربه زدن به خاتمی و همفکرانش را داشتند.
در آن مقطع، روحالله روحانی تنها زندانی بهایی در ایران بود که بازجوییهایش پایان یافته بود و در بازداشت موقت بود.
مشهد هم همواره جایگاه جناح راست حکومت بوده؛ پس بهترین گزینه اعدام روحالله روحانی بوده است. بازتاب وسیع این خبر اما موجب شد در اخبار شامگاهی شب ۳۱ تیر ماه از شبکه اول تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی، مجری در آخرین خبر اعلام کند که طبق اعلان سازمان ثبت احوال کشور، «فردی با مشخصات و نام روح الله روحانی در دفتر ثبت آمار و سجلات ایران وجود نداشته و خبر رسانههای خارج از ایران درباره این فرد، کذب و در جهت تخریب چهره جمهوری اسلامی ایران در جهان است.»
این تکذیبیه در شبی پخش شد که ماموران وزارت اطلاعات ایران به طور ناگهانی با سه زندانی بهایی در جلسه سوگواری روحالله روحانی حاضر شده و پس از یک ساعت، جلسه را ترک کردهاند.
روحالله روحانی نجفآبادی هنگام مرگ همسر و چهار فرزند داشت. خانواده او ساکن ایران هستند.
منبع: رادیو زمانه
اشتراک در:
پستها (Atom)