22 ساعت،57 دقیقه گذشته مانا نیستانی
۱۳۹۳ مرداد ۲۱, سهشنبه
انتشار عکسی از سناتور جان مک کین با فردی که گفته میشود ابوبکر بغدادی است توجهات زیادی را در شبکههای اجتماعی برانگیخت.
انتشار عکسی از سناتور جان مک کین از جمهوریخواهان تندروی کنگره آمریکا و حامیان حمله نظامی به سوریه
در این تصویر سناتور آمریکایی در ماه مه 2013(در اوج جنگ داخلی در سوریه) در مرز سوریه با ترکیه در حال دیدار با جمعی از شورشیان سوری است
این عکس روز دوشنبه در شبکه های اجتماعی منتشر شد و بازتاب بسیاری را به همراه داشت.
«تراویس تورنتون» در گزارشی درباره همین دیدار، نوشته است؛ اینها همان شورشیانی هستند که با القاعده ارتباط دارند. سناتور مک کین در این دیدار از شوریان میخواهد که عمق بیشتری به جنگ خود با بشار اسد در سوریه بدهند.
گفته میشود که در این دیدار توافقنامهای هم میان جهادیها و شورشیان سوری امضا شده است.
خانم هیلاری کلینتون، وزیر خارجه اسبق آمریکا در کتاب خاطرات خویش که تازه به چاپ رسیده است به تشکیل داعش و حمایت از آن توسط دولت آمریکا اشاره کرده است.
به نوشته ای بی سی نیوز، شروف مدتی را نیز به اتهام تلاش برای حمله به شهر سیدنی زندانی بوده و پس از آزادی اقدام به مهاجرت به خاورمیانه کرده است.
بر اساس این گزارش، شروف پس از جدایی از همسرش در سال گذشته و با استفاده از گذرنامه برادر خود به سوریه رفت. به گفته همسر این مرد در زمان جدا شدن از او گمان می کرد که پنج فرزند آنها شامل سه پسر و دو دختر در مالزی نزد خواهر شروف هستند اما این تصاویر نشان می دهد که دست کم سه فرزند کم سن و سال پسر این زوج در سوریه و در مناطقی که تحت کنترل نیروهای داعش است به سر می برند.
مادر این سه فرزند از دولت استرالیا خواسته تا اقداماتی را برای بازگرداندن آنها به این کشور انجام دهد.
در همین رابطه پدر بزرگ این سه کودک استرالیایی به خبرنگاران گفته که از لحظه دیدن این تصاویر کار دیگری غیر از گریه کردن نداشته است.
شوک خبری ایجاد شده در استرالیا به سبب انتشار این تصاویر به حدی است که اعلام شده وزیران خارجه و دفاع امریکا که در کانبرا به سر می برند امروز در نشست با همتایان استرالیایی خود در مورد این موضوع صحبت خواهند کرد.
«با شدیدترین مجازات ادبشان کنند.» چه نوعی مجازاتی؟ شلاق. اگر بیحجابها بدانند که شلاق در انتظارشان است، خودشان را اصلاح میکنند.
در جامعه حجاب یا بدحجابی همچنان یک مسئله است.
خب! میخواهید نباشد؟ مسالهای که به دین و ناموس و آبروی خانوادهها ربط دارد، مساله مهمی است و باید هر چه زودتر راهی پیدا کرد تا این مشکل حل شود. یعنی شما منظورتان این است که نوع پوشش خانم ها مهم نیست؟
من چنین منظوری نداشتم. نظر شما درباره نوع پوشش خانمها چیست؟
خجالتآور! واقعا انسان بعضی وقتها نمیداند چه بگوید و چه کاری انجام دهد. ما جمهوری اسلامی هستیم و اسلامیترین کشور در دنیاییم و به همین دلیل نباید خیابانهای ما محل جولان بیحجابها و آرایش کرده ها باشد. آنها عمدا دست به چنین کاری میزنند تا امنیت را در جامعه کم کنند. به نظر من پوشیدن لباسهای تنگ و کوتاه و آرایشهای آنچنانی نوعی لجبازی با نظام است. دقیقا به همین دلیل باید بگیرندشان و با شدیدترین مجازات ادبشان کنند.
«با شدیدترین مجازات ادبشان کنند.» چه نوعی مجازاتی؟
شلاق. اگر بیحجابها بدانند که شلاق در انتظارشان است، خودشان را اصلاح میکنند.
حاجآقا، شلاق؟
بله شلاق. شما چرا با شلاق زدن به بیحجابها مخالفید؟
خب! شاید بهتر باشد که مشکلات را با راهحلی منطقی و یا مسالمت حل کرد.
کدام مسالمت؟ وقتی از عمد بیبندوباری به وجود میآورند و باعث میشوند پسرهای مردم منحرف شوند، نباید شلاق بخورند؟ من یک سیدی دارم که پسری میگوید با 2 میلیون تومان پیکان خریدم تا با سوار کردن دخترهای بیحجاب از آنها سوءاستفاده کنم. خب! باز هم میگویید شلاق بد است؟
اینکه یک پسر احتمالا بیمار تصمیم به ارتکاب جرم میگیرد، تقصیر دختران یا به قول شما بیحجابهاست؟
نمیفهم دلیل اصرار شما برای مخالفت چیست؟ واقعا چطور میتوانیم نسبت به این مساله بیتفاوت باشیم که دختران بیحجاب پسران را منحرف می کنند. وقتی دختری خودش را با رنگ و لعاب آنچنانی آرایش میکند، طبیعی است که مخالفان جنسی خود را وادار به انحراف میکند. به هر حال مردی که پول ندارد ازدواج کند، با دیدن چهرههای آرایش کرده تحریک به خطا میشود. حتی پیرمردها هم نمیتوانند خودشان را کنترل کنند، چه برسد به جوانان. در واقع باید گفت آنها تقوا ندارند و در خانوادهای سست بزرگ شدهاند. پایههای مذهبی سستی دارند و در خیابان جوانان را تحریک میکنند و به همین دلیل آنها را باید ادب کرد و تربیت. چطور میتوانیم در قبال آدمهایی که هیچچیزی را رعایت نمیکنند، سکوت کنیم و کاری انجام ندهیم؟
شما 2 سال پیش در مصاحبهای که با من داشتید، اینطور گفتید که دختران با آرایش و این کارها دنبال شریک زندگی هستند.
ببین! منفی همیشه دنبال مثبت است و مثبت دنبال منفی. این را قبول دارید؟
بله.
خب! وقتی دخترها و پسرها به همدیگر نگاه کنند، هیچ گناهی مرتکب نمیشوند چون غریزه انسانیة انسان را به نگاه کردن به جنس مخالف خود ترغیب میکند. مشکل آنهایی هستند که از عمد خودشان را خوشگل میکنند و لباسهای کوتاه و نازک میپوشند تا جذاب شوند تا شاید کسی به آنها پیشنهاد ازدواج بدهد. این در حالی است که باوقار و متین بودن بهتر و مهمتر است. ای کاش ازدواج در ایران سخت نبود تا جوانان در بیستوچند سالگی متاهل میشدند، آن وقت بود که خیلی از مشکلات کم میشد.
پس قبول دارید که جوانان با مشکل یا بهتر است بگوییم، بحرانی به نام ازدواج روبهرو هستند؟
به هر حال وقتی آمار بیکارها روزبهروز بیشتر میشود و معیشت دشوار، طبیعی است که تشکیل خانواده سخت میشود. اما این مشکل نیست و با وجود همه مشکلات، میتوان تشکیل خانواده داد.
چرا آمار ازدواج پایین آمده است؟
جنس مخالف در خیابان به قدری زیاد شده که هر کس میتواند با 50 هزار تومان مشکلش را حل کند. ازدواج الان طوری است که انگار کسی بخواهد برای یک لیوان شیر، گاو بخرد. وقتی پسر و دختر میتوانند به راحتی با هم باشند و هر کاری را انجام بدهند، چرا باید به فکر ازدواج باشند؟
شما دارید جوانان را متهم به بیبندوباری میکنید.
همه را نگفتم، بعضیها اینطوری فکر میکنند و عمل میکنند. شما سعی میکنید از من ایراد بگیرید. منظور من همه جوانان نبودند. اتفاقا در جامعه ما دختران و پسران زیادی هستند که تقوایشان مثال زدنی است و دینشان را با دنیایشان عوض نمیکنند.
سوالات من تمام شد. البته بدون اینکه به نتیجهای برسیم.
چه نتیجهای؟ من میگویم با بیحجابها باید شدیدترین برخورد را داشت تا دیگران هم عبرت بگیرند. البته اول باید آنها را نصحیت کرد و اگر گوش نکردند، شلاق زد. چرا فکر میکنید شلاق زدن کار بدی است؟ مگر نمیدانید در قانون آمده است که بیحجابان و شرابخواران را باید شلاق بزنند؟ متاسفانه دولت آقای احمدینژاد نه تنها به قانون عمل نکرد، بلکه با گفتن اینکه «فرهنگسازی لازم است» به بیراهه رفت.
قصد ما دفاع از احمدینژاد یا دولتش نیست. اما مگر فرهنگسازی غلط است؟
شما حرفهایی میزنید که منطقی نیست و از روی احساس است.
اینکه دنبال فرهنگ سازی برویم. منطقی نیست؟
در همه شهرهای ایران و از مرد و زن، چه باسواد و چه بیسواد از هر کسی سئوال کنید به شما میگوید که شراب حرام است و حجاب واجب. خب! این مساله مشخص چه نیازی به فرهنگسازی دارد؟ پس باید اینطور گفت که چون در قانون راهکارهایی برای جلوگیری از آن آمده است شرایط فعلی را باید به حساب کوتاهی دولتها در برخورد با پدیده بیحجابی دانست. وظیفه مشخص دولت و نیروی انتظامی مقابله با این پدیده شوم است، آن هم با قانون مجازات اسلامی.
به هر حال ممنون. حرفی مانده است؟
بیحجابها پیرمرد 90 ساله را هم از خودبیخود میکنند، چه برسد به جوانان.
البته بهتر است گفته شود «بد» حجاب نه «بی» حجاب.
چه فرقی میکند بیبندوباری است.
21 مرداد (12 آگوست) روز جهانی دریای خزر (کاسپین) نامیده شده تا این روز فرصتی باشد برای توجه به این دریا و خطراتی که آن را تهدید میکند
دریای خزر بزرگترین پیکره بسته آبی در سطح زمین است و نبود هر گونه ارتباط طبیعی با سایر اقیانوس ها آن را به یک زیست بوم ویژه تبدیل کرده است. از سوی دیگر اما این خصوصیات منحصر به فرد سبب آسیبپذیری بیشتر آن در برابر عوامل خارجی نیز شده است.
21 مرداد (12 آگوست) روز جهانی دریای خزر (کاسپین) نامیده شده تا این روز فرصتی باشد برای توجه به این دریا و خطراتی که آن را تهدید میکند. هر چند کنوانسیون حفاظت از محیط زیست دریای خزر (کنوانسیون تهران) به تصویب کشورهای حاشیهای این دریا رسیده و آنها را موظف به رعایت مفاد این کنوانسیون کرده اما گسترش آلودگیها نشان از بیتوجهی کشورهای عضو، به آن دارد.
آلودگیهای ناشی از عملیات اکشتاف و استخراج نفت و گاز، نزدیکی کارخانجات به رودخانهها و ورود فاضلابهای تصفیه نشده به دریا، ماهیگیری بیرویه، بیتوجهی مسافران و گردشگران در حفظ محیط زیست و بطور کلی آلودگیهای صنعتی، کشاورزی، میکروبی و بیولوژیکی به شکلی جدی این دریاچه را تهدید میکند که در آینده نه چندان دور میتوانند آسیبهای جبران ناپذیری به بزرگترین دریاچه جهان وارد کند و سرنوشتی تلختر از زایندهرود و دریاچه ارومیه را برای آن رقم بزند، آنگونه که شاید نسل های بعد تصویری واضح از دریای خزر را هرگز به یاد نیاورند.
متن خوشامدگويي جديد در پروازهای داخلی
ورود شما را به پرواز لايتناهي هواپيماي جمهوري اسلامي ايران خوشامد مي گوييم...خداوندا مشيت خودت را در رسيدن و لقاء به خود برما قراردادي و بر سرعت آن فزون كن.
مقصد ما به احتمال 99% بهشت موعود و احتمالأ 1% مقصدي كه بر روي بليط درج شده مي باشد.
خلبان پرواز كاپيتان بهشت زاده و گروه پروازي بد اخلاق؛ سفري خوش را برايتان آرزومند است.
لطفأ به علامت نكشيدن سيگار اصلأ توجه ننموده و آخرين سيگار زندگيتان را به خوشي و لذت دود نماييد. بستن كمربندها اصلأ ضرورتي ندارد.
در صورت بروز اشكال در سيستم هواي كابين ماسكهايي از بالاي سر شما آويزان خواهد شد كه شما قبل از آن رايحه خوش ملائک را احساس خواهيد كرد.
ارتفاع پرواز به احتمال قريب به يقين تا آسمان هفتم بوده و هواي بهشت بسيار عالي گزارش شده است.
صاویر مدرسه معتادها پس از35 سال مبارزه با اعتیاد!
صاویر مدرسه معتادها پس از35 سال مبارزه با اعتیاد!
بهرحال ترکیب وتلفیق سیاست های ضد فرهنگی و اجتماعی ومبارزه ی منفی باقاچاقچیان موادمخدر ومعتادین بیش از 35 ساله منتهی به شرایط فاجعه باراجتماعی کنونی شده است که گزارش از مدرسه معتادان داده وتأکیدشده که نه فیلم سینمایی ترسناک که واقعیت مستند می باشد. زیرا که دانش آموزان بعد سال ها دوباره برگشته اند و این بار پشت به تخته سیاه؛ با دوستانی جدید، نه پشت نیمکت؛ روی زمین. هستند اما نامرئی اند؛ این مردگان سیار فراموش شدگان نفس می کشند. برای همین به رسمیت شناخته نمی شوند. زیرا کهرنگ های دنیای شان، سبز و سرخ و ارغوانی نوجوانی نیست و از کلید بنفش روحانی هم قفل زنگ زده مشکلات شان بازنشده است برای همین فقط، رنگ وحال و روز شان خاکستری نشئگی و سیاهی خماری است. تصاویر ساختمانهای مخروبه و بزرگ با شیشههای شکسته که گفته می شود شبها صداهای عجیبی از آن شنیده میشود، صدای شکستن شیشه، جیغ یک زن و درگیری و نزاع؛ و روزها، بوی تعفن تمام فضا را پر میکند و اینکه هیچکدام از اهالی جرات عبور از کنار ساختمانها را ندارند. بهرحال افزوده شده .این روایت، چند خطی از سناریوی فیلمی ترسناک نیست، وضعیت بخشی از یک محلهی مرکزی شهر تهران، محل تلاقی دو خیابان مالک اشتر و دستغیب در منطقه 10 شهرداری، که حدود یک سال است به محل تجمع معتادان متهم به اراذل و اوباش تبدیل شده است.
بعد سالها دوباره برگشته اند و این بار پشت به تخته سیاه؛ با دوستانی جدید، نه پشت نیمکت؛ روی زمین. هستند اما نامرئی اند؛ نفس می کشند اما به رسمیت شناخته نمی شوند؛ رنگ های دنیای شان، سبز و سرخ و ارغوانی نوجوانی نیست، فقط، خاکستری نشئگی و سیاهی خماری.این ساختمانهای مخروبه و بزرگ با شیشههای شکسته که شبها صداهای عجیبی از آن شنیده میشود، صدای شکستن شیشه، جیغ یک زن و درگیری و نزاع؛ و روزها، بوی تعفن تمام فضا را پر میکند و اینکه هیچکدام از اهالی جرات عبور از کنار ساختمانها را ندارند...این روایت، چند خطی از سناریوی فیلمی ترسناک نیست، وضعیت بخشی از یک محلهی مرکزی شهر تهران، محل تلاقی دو خیابان مالک اشتر و دستغیب در منطقه 10 شهرداری، که حدود یکسال است به محل تجمع معتادان و اراذل و اوباش تبدیل شده است.منبع ایسنا وفرارو
اشتراک در:
پستها (Atom)