قانون- سامان صابریان: یک ساعتی از قرارمان گذشته بود که سرانجام مردی شبیه به رئیس دولت نهم و دهم با اناری در دست آهسته آهسته از انتهای کوچه به سمت ما آمد. چشم، ابرو، خطوط پیشانی و گونه و حتی جملات کشیده کشیده او خاطرات نه چندان خوشایند محمود احمدینژاد را در دل ما زنده کرد. قرار ما با برادری منتقد، از خاندان رئیس جمهور هشت سال پیش ایران، یعنی داوود احمدینژاد بود. احمدی نژادی که ظاهری یکسان ولی گفتاری متفاوت با محمود احمدینژاد دارد و معتقد است که غرور تفاوتی با شراب ندارد، چرا که هردو مغز انسان را زائل میکند.
از ابتدا تا آخر گفتوگو علاوه بر صدای گفتوگو و شاترهای عکاسی پژواک انار خوردن مسئول اسبق بازرسی نهاد ریاست جمهوری نیز به گوش میرسید. در طول گفتوگو مشخص بود دل پری از مشایی دارد و بارها در طول مصاحبه بحثهایی را بیان کرد که ما مجبور به قطع دستگاه ضبط صوت شدیم و برای انتشار آنها منع داشتیم. از آنجایی که قبلا گفته بود سعید جلیلی نیز راه احمدینژاد را میرود و برای اینکه از جزئیات حضورش در انتخابات با خبر شویم سوال اول را اینگونه پرسیدیم:
شما یکی از چهرههایی بودید که برای ثبت نام در انتخابات آمدید، دلیلحضور و انصراف شما چه بود؟
همیشه خواست نظام این است که بازار انتخابات داغ باشد و هر کسی وظیفه دارد این بازار را داغ کند و من هم با حضورم بازار را داغ کردم.
به نفع جلیلی کنار رفتید؟
خیر. من به ایشان انتقاد شدید هم داشتم. برخی از دوستان گفتند به نفع ولایتی کنار بروم و چون ولایتی پختهتر از جلیلی بود برای ولایتی تبلیغ کردیم ولی تشکیلات ولایتی خیلی ضعیف بود و موفق نشد.
با توجه به روی کار آمدن آقای روحانی آیا باز هم اصولگرایان توان بازگشت به قدرت را دارند؟
نظام ما آزاد است و مردم نیز اختیار دارند.این موضوع به عملکرد این آقایان بستگی دارد، همانطور که به عملکرد احمدینژاد بستگی داشت و چون احمدینژاد عقلش را به دست جریان انحرافی داد و مردم نیز این را فهمیدن دیگر از آنها استقبال نشد. باید اشاره کنم رهبر انقلاب بالای سر این ملت است و هرجا که باید حرفی را بزند میزند و با کسی رو دربایستی ندارد.
دلیل اختلاف شما با احمدینژاد چه بود؟
جریان انحرافی که دور وی را گرفته بود وگرنه ما با برادرمان که پدر کشتگی نداشتیم.
خیلیها گفتند شما به دنبال سهم خواهی بودید و احمدینژاد هم به سینه شما دست رد زد و سبب شد شما به مخالفان او تبدیل شوید، این ادعا را قبول دارید؟
بله. ما دنبال سهم خواهی بودیم ولی سهم انقلاب و ولایت. سهم ما ولایت بود و ما میخواستیم هر کسی، هر کجا میآید و میرود مطیع ولایت باشد.
این اتفاقات بیشتر از زمانی شروع شد که پای مشایی به معادلات اصلی دولت باز شد این فرد از ابتدا با شما نسبت فامیلی داشت ولی چرا بعد از گذشت سالها رابطه شما با وی به اختلاف کشید؟
این فرد از ابتدا مشکل داشت و من از ابتدا به شدت مخالفت میکردم که مشایی فامیل ما شود و او را به عنوان فامیل قبول ندارم. ما از پدر و مادری که راه و رسم عقیدتی دیگری نیز داشته باشند تبعیت نمیکنیم و تنها به آنها احترام میگذاریم چه برسد به شخص دیگری.
چرا تلاش نکردید جلوی مشایی را بگیرید؟
ما نمیدانستیم مشایی تا چه حد در احمدینژاد نفوذ داشت ولی از ابتدا در او نفوذ کرده بود. باید بگویم انسان اگر در وادی غرور حرکت کرد هر کسی میتواند وارد وجودش شود و او را از راه خارج کند. وقتی انسان به وادی کبر افتاد دیگر درست بشو نیست. امام (س) نگفت خط قرمز من دولت است بلکه ایشان گفتند خط قرمز من قانون است. خط قرمز احمدینژاد عوض شد و گفت دولت من، خط قرمز من است و همین میشود که شانزده میلیارد تومان پول را میبرند و میگویند اشتباه شده است و برمیگردانیم، این یعنی چی؟
چرا اینطوری شد؟
چون قانون را قبول ندارند و خود را جای قانون قرار میدهند. نتیجه این میشود که وقتی امام (س) و رهبر انقلاب میگویند اختلاف افکنی حرام است این آقایان قوای دیگر را برنتافتند و رفتند در مجلس جنگ راه انداختند. از سوی دیگر وقتی قوه قضاییه مجرمان را احضار میکرد این آقایان نمیگذاشتند مجرمان به پیشگاه قانون بروند و این یعنی به حرف قانون و رهبری توجهی ندارند.
خیلیها اینکه احمدینژاد به پای دوستانش میایستاد را خصلت خوب وی معرفی میکردند، نظر شما چیست؟
در حکم الهی آمده است تا وقتی که نیروی من از مسیر قانون انحراف نداشته ما باید با تمام وجود از او دفاع کنیم ولی وقتی از مسیر قانون خارج شد چرا باید دفاع کرد. در جبههها نیز ما ارتشی، سپاهی، بسیجی و حتی فرمانده نیروی دریایی داشتیم که راه را اشتباه رفت و با او برخورد شد. احمدینژاد همه چیز را پس زد و در جامعه اختلاف ایجاد کرد و نظام را تضعیف کرد. ببینید یک وقتی بنده مسئولیتی ندارم حرفی میزنم انعکاسی ندارد ولی رئیس جمهور اگر دست به تضعیف نظام بزند مشکلات فراوانی را پیش میآورد...
مشکل چه بود؟
مشکل این بود که احمدینژاد از قانون عدول کرد و این میشود که در ثبت نام انتخابات دست مشایی را بلند و از جایگاه قانونی خود را خرج یک آدم میکند و سعی دارد شخصی را بر مردم تحمیل کند و احمدینژاد اگر انتخابی داشت باید من را معرفی میکرد ولی من را برادر قرار نداد. چراکه به وی انتقاد کردم.
رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیرشان با اشاره به تحرکات دولت یازدهم در سیاست خارجی فرمودند که از دیپلماسی این دولت حمایت میکنند ولی برخیها خود را فراتر از قانون میدانند و اظهاراتی را بیان میکنند که انگار ایشان با تمامی اقدامات دولت مخالفاند، نظر شما در این باره چیست؟
ما نباید نظر خودمان را به عنوان قانون و مصلحت نظام قرار دهیم. این دوستان که نیویورک رفتند اقدامات خوب وبد داشتند ولی باید دید که کدام بیشتر است که به نظر من اقدامات خوب دوستان بیشتر از برخی ایرادها بود. دولت منافعی که آمریکا میخواست در اختیار آنها نگذاشت. صدام هشت سال با ما جنگید و جنایات فراوانی داشت ولی در حال حاضر مصلحت نظام این است که از دولت عراق حمایت کنیم.
یعنی بنا به مصلحت هر اقدامی حتی رابطه با آمریکا نیز صورت میگیرد؟
بله. منافع ما در این است که از نظام عراق حمایت کنیم و اگر آمریکا نیز دست از شیطنت بردارد چه دلیلی دارد ما با آمریکا دشمن باشیم.
پس چرا برخی از دوستان هنوز اتفاق خاصی نیفتاده است با لنگه کفش به رئیس جمهور کشورمان حمله میکنند؟
این آدمها را رها کنید. این افراد تندرو هستند و درشأن یک مسلمان ایرانی نیست که با کفش و گوجه فرنگی به رئیس جمهور حمله کنند. دیپلماسی یعنی فریب و دو طرف سعی میکنند حرف خود را به کرسی بنشانند. باید دید نتیجه تدبیر و امید چه میشود و بعد از آن عکس العمل نشان دهیم و اینکه شتاب زده کاری کنیم و نظام را تضعیف کنیم، درست نیست.
به نظر شما اقداماتی که سبب تضعیف نظام میشود پا گذاشتن جای پای نتانیاهو و صهیونیستها نیست؟
آدم بیترمز و بیمنطق به اینجا میرسد. در گذشته منافقین انتقاد نابجا میکردند و امروز آلت دست استکبار جهانی هستند و دست به کشتار میزنند و تحت دستور اسرائیل بمب گذاری میکنند.
یعنی این تندرویها باعث این اقدامات میشود؟
بله، آدم اگر بیمنطق باشد به هر جایی کشیده میشود. اگر قرار است جلوی مخالفمان هم ایستادگی کنیم باید با منطق باشد. ما با منطق در برابر جریان انحرافی ایستادگی کردیم و هر چه گفتیم از فساد هزار میلیاردی تا هزاران دزدی از بیت المال که رو نشده است، درست از آب درآمد.
یعنی در همه این دزدیها دست جریان انحرافی در کار بوده است؟
یک شرکت خارجی به ایران پیشنهاد کرد تا از مازوت، بنزین تهیه کند. این طرح به دست ما رسید و با یکی از وزرای نفت آن زمان مشورت کردیم که او گفت این طرح غیر ممکن و مانند این است که از قره قورت، شیر تهیه کنیم. آنها میخواستند یک پالایشگاه به وسعت تهران احداث کنند و در آخر با استفاده از هزاران تن مازوت شاید یک قطره بنزین تهیه کنند و این یعنی اینکه میخواستند سرمایه ملت را بالا بکشند. راس این جریان یعنی مشایی به دست خط خودش به یکی از بانکها دستور داده بود که ۴۰۰ میلیون دلار به آنها تخصیص دهد که ما جلوی آن را با کمک معاون آن بانک گرفتیم که بعدها آن معاون بانک را نیز سرنگون کردند.
یعنی این معاون بانک توسط جریان انحرافی برداشته شد؟
بله مشایی هر کس را میخواست عوض میکرد و احمدینژاد او را خط قرمز خود میخواند و افراد هم از ترس اینکه جایگاه خود را از دست ندهند و اخراج نشوند دستورات او را انجام میدادند. من اگر جلوی احمدینژاد ایستادم برای این بود که افرادی را خط قرمز خود معرفی کرده بود که برای قانون هیچ احترامی قائل نبودند.
پس چرا آقای احمدینژاد دولتش را پاکترین دولت مینامید؟
وقتی آدم مغرور شود حق و باطل را تشخیص نمیدهد. وقتی برای یک دانشگاه خلاف قانون ۱۶ میلیاردتومان بدون اجازه بر میدارد دولت پاک کجاست؟ وقتی که غرور به میان بیاید عقل از بین میرود. عقل که از بین میرود، خلاف به این بزرگی نیز که صورت میگیرد باز هم از خلافکاران حمایت میکنندو میگویند ما کار را تازه شروع کردهایم و باید از اینها پرسید اگر کار شما این دانشگاه، اقدامات قبلی وکارهای اقتصادی بود باید گفت هیهات مناالذله.
نمونههای دیگر هم دیده بودید؟
یکی از دوستان به ما گفت وقتی که آگهی فروش فولاد خوزستان را دیدیم دو ماه قبل از آن به امیرمنصور خسروی گفته بودند که فولاد را بررسی کند و بعد هم آگهی فروش ۱۰ روزه زدند که فقط خسروی بتواند سهام را خریداری کند و از قبل نیز به وی گفته بودند که مسائل را بررسی کند و این اصل جرم است که ما ماجرا را به کمیسیون اصل نود ارجاع دادیم. جرم این انحرافیها یکی دوتا نیست در سایپا، مس سرچشمه و جاهای دیگر نیز پول خوردند. به ما گفتهاند این دوستانی که ۱۶ میلیارد را برده بودند طی نامهای به نهاد ریاست جمهوری گفتهاند که ۹ میلیارد و ششصد میلیون تومان دیگر نیز برداشتهاند و از آنها خواستهاند که آبروریزی نکنند و در خفا این پول را نیز بر میگردانند.
از اینگونه اقدامات در گذشته هم بوده است؟
بله، سال ۷۲ یکی از اعضای حزب توده را دستگیر کردیم که با پول جمهوری اسلامی به خارج رفته و خود را درمان کرده بود، در آن زمان یک میلیارد و نیم مفقود شد. ما نیز آنها را دستگیر کردیم که بعد از مدتی ما را نیز از کار بیکار کردند. در همین اواخر که در پدافندغیر عامل که انجام وظیفه میکردم از طرف جریان انحرافی پیام آوردند که از آنجا نیز برکنارت میکنیم و من گفتم که برای من اهمیتی ندارد.
در این دولت یازدهم چطور؟
اسنادی علیه وزرای این دولت نیز داریم که چه خلافهایی کردهاند ولی چون چشم ما به دهان مقام معظم رهبری است و ایشان هنوز اظهار نظر نکردهاند ما نیز سکوتمیکنیم.