Here are all Mohammad Hassibi's videos on Vimeo. You can see both the videos this user has uploaded, as well as any other users' videos they appear in.
Choose "Uploaded" to see the videos this user has uploaded to Vimeo. Choose "Other Credits" to see the videos that Mohammad Hassibi is credited in by other users.
We recommend using the sort bar which allows you to view these videos in different orders or formats. If you are looking for a particular video, use the "search these videos" link.
۱۳۹۰ مرداد ۱۷, دوشنبه
پژواکِ انقلاب اسرائیل
YouTube - Videos from this email
Ad Manufacturer Warranty 818-783-0118 |
Show 20 more Ads BEST Price Spy Watches 2GB-$39, 4GB-$44,8GB-$54, HD 1280x960 Video & Sound. Buy Now! Handmade Graphic TShirts Mens, Womens + Kids Sizes $18-25 Printed by hand in BRKLYN NYC Nixon Watches 2011 Range See the latest 2011 Nixon Watches Price Match & Free Delivery Sheepskin Boots SALE 100% Australian made Buy now & save Express worldwide delivery. Hurry! About these links |
2 of 3038
17% full
Using 1318 MB of your 7613 MB
©2011 Google - Terms & Privacy
Disable buzz
Last account activity: 3 hours ago
DetailsMohammad Hassibi's
Mohammad Hassibi's videos
- 56 Uploaded
- /
- 0 Other Credits
- /
- 56 Total
Videos 1-12 of 56
Show me videos in format
newest
thumbnail
Search these videos
Mohammad Hassibi's videos
:گزارشى از توسعه نگران کننده بيابان در شرق ايران خراسان
مرداد : عصر يک روز گرم تابستان وقتى از جاده آسيايى حد فاصل گناباد- سه راهى مهنه در جنوب خراسان رضوى عبور مى کنم حرکت شن هاى روان و غبار هوا به حدى است که علاوه بر کاهش سرعت خودرو بايد چراغ هاى آن را هم روشن کنم. قصه چيست؟ چرا با وجود جنگل هاى وسيع در منطقه باز هم شن هاى روان به حرکت درآمده اند و ماسه هاى بادى فضا را تيره و تار کرده اند؟مشکل به تداوم خشکسالى هاى چند ساله و نبود کوچک ترين بوته و گياه در دشت هاى خشک برمى گردد، وقتى باران نبارد، گياه نرويد و خاک سيراب نشود فرسايش شروع مى شود و امروزه دشت هاى وسيعى در کشور درگير فرسايش بادى هستند و هرساله خسارت هاى سنگينى هم به مزارع، مراتع و تاسيسات زيربنايي، راه، راه آهن و شهرها و روستاها وارد مى شود.آرى فرسايش بادى که در برخى نقاط کشور به ميزان ۱۵ تن در هکتار طى هر سال گزارش شده بسيارى از روستاها را زير خاک فرو برده و کوچ اجبارى روستاييان را سبب شده است. تخليه روستاها با وجود جنگل هاى ۴۰ ساله در بخش وسيعى از بخش سه قلعه در جنوب شهرستان سرايان حرکت شن هاى روان عرصه را بر زندگى روستاييان تنگ کرده و اغلب روستاهاى در معرض باد و فرسايش خاک، تخليه شده است.روستاى «کامرود» از جمله روستاهايى است که ۵۰خانوار جمعيت آن امروز به يک خانوار رسيده است و سرپرست اين خانوار هم قرقبان منطقه است. سرعت توفان و انبوه ماسه و شن ها به حدى است که نمى توان چشم باز کرد. اين جا از زراعت خبرى نيست و تعداد دام ها هم به تعداد انگشتان دو دست نمى رسد.«الهيار وطن خواه» که قرقبان افتخارى و مجرى نمونه طرح هاى بيابان زدايى است مى گويد: احداث جنگل در اين دشت علاوه بر کاهش حرکت شن هاى روان و رشد وسعت بيابان ها سبب شده خسارت کانون هاى بحرانى کمتر شود ولى براى مهار فرسايش بادى مسئولان بايد با مطالعه و اجراى طرح هاى اصولى اقدامات موثرى انجام دهند.وى با ابراز نگرانى از برخى بى توجهى ها و تخريب ۸۰درصد جنگل ها و مراتع منطقه مى گويد: خشکسالى بيابان زايى را تقويت کرده و شاهد هجوم شن هاى روان به محدوده روستاهاى منطقه هستيم.وقتى در جاده آسفالته به شهر سه قلعه نزديک مى شوم حرکت ماسه بادى و شن ها به حدى است که تابلوى ورودى و نماى شهر قابل رويت نيست.شرايط موجود و تداوم بادهاى ۱۲۰ روزه سيستان که اين شهر را در مى نوردد علاوه بر آلودگى محيط، درختان مقاوم در برابر خشکى را نيز تحت تاثير قرار داده است.يکى از ساکنان اين شهر کويرى مى گويد: کانون بحرانى سه قلعه زندگى و معيشت مردم را به طور مستقيم تحت تاثير قرار داده است. «نژادرحيم» مى افزايد: مجاورت کانون بحرانى با شهر و مرکز ثقل جمعيت از معضلاتى است که با وقوع خشکسالى هاى پياپى شدت فاجعه را هر سال گسترده تر و عميق تر مى کند. به گفته او انباشت خاک در منازل و معابر باعث تداوم معضل زيستى و اجتماعى در منطقه شده است.يک کارشناس منابع طبيعى نيز بروز مشکلات بهداشتى و خطرات تهديدکننده در موقع توفان براى بيماران تنفسي، کودکان و سالمندان، خسارات زياد و غيرقابل جبرانى را به بار مى آورد.«عبداللهى» گفت: حرکت شن هاى روان به محصولات و تاسيسات کشاورزي، مدفون شدن مراتع دامدارى زير شن ها و از بين رفتن دام و کم شدن دامدارى از مهم ترين اثرات حرکت شن هاى روان در کانون هاى بحرانى است.کارشناس دفتر امور بيابان سازمان جنگل ها و مراتع کشور مى افزايد: شرايط بسيارى از کانون هاى فرسايش بادى به ويژه در استان هاى خراسان جنوبى و کرمان بحرانى است و اگر در ۳ سال آينده اين بحران رفع نشود عواقب بسيار مخربى دامن گير مردم مناطق تحت نفوذ اين فرسايش ها خواهد شد.بندسار سه قلعه امروز ديگر محل کشت و کار نيست، شن هاى روان که حتى با وجود جنگل هاى وسيع هر صبح سطح جاده آسفالته را مى پوشاند کشتزارها را ماسه اى کرده است و قنات ها را مسدود، کانال هاى آبيارى مملو از شن هستند و نمى توان کارى براى مهار آن انجام داد. کوير بشرويه يکى از نقاط بحرانى در حاشيه کوير مرکزى ايران دشت بشرويه است. شهرستانى که با وجود تلاش هاى فراوان در عرصه بيابان زدايى و توسعه مراتع و جنگل هاى دست کاشت اکنون در محاصره کوير قرار دارد و توفان هاى شن آسايش مردمان آن را گرفته است.فرماندار اين شهرستان با اشاره به وسعت ۷۸۰ هزار هکتارى آن مى گويد: بشرويه ۱۰ درصد وسعت استان و ۸درصد کانون هاى فرسايش بادى را به خود اختصاص داده است.«غلامرضا پورسلطانى» مى گويد: اجراى طرح هاى بيابان زدايي، آبخيزدارى و مهار شن هاى روان زمينه ساز جهاد اقتصادى است و اين امر مى تواند امنيت سرمايه گذارى را در مناطق کويرى به دنبال داشته باشد.حجت الاسلام «محمد شمس الدين» امام جمعه بشرويه هم نگران آثار مخرب تغيير اقليم است و با اشاره به خشکسالى هاى متوالى و وزش توفان هاى شن در منطقه از مسئولان مى خواهد در اجراى طرح هاى بيابان زدايى با کارهاى کارشناسى و شناسايى گونه هاى گياهى مقاوم تلاش بيشترى داشته باشند. او بارندگى کم، ميزان تبخير سالانه که بيشتر از ميزان ريزش نزولات جوى است، فقر پوشش گياهى و وجود بادهاى فرساينده را از جمله دلايل افزايش مناطق بيابانى مى داند.حرکت شن هاى روان در بخشى از کوير راه آهن سراسرى مشهد- بافق را نيز از گزند مصون نگذاشته است و همواره خساراتى به اين تاسيسات وارد مى شود. تداوم خشکسالى همان جنگل هاى دست کاشت و مرتع هاى طبيعى را هم به زانو درآورده و ديگر اين روزها در توفان شن و ماسه چشم شترهاى سرگردان در کوير هم جايى را نمى بيند. ۲۲ کانون بحرانى در خراسان جنوبى «حبيب ا... شريفى» مديرکل منابع طبيعى و آبخيزدارى خراسان جنوبى هم مدعى است بر اساس طرح هاى مطالعاتى انجام شده در اين استان ميزان فرسايش خاک به طور متوسط سالانه حدود 8.8 تن در هکتار است.وى با اشاره به قرارگرفتن خراسان جنوبى بر روى کمربند خشک و نيمه خشک نيمکره شمالى مى افزايد: در خراسان جنوبى ذخاير منابع آبى بسيار ضعيف و نزولات جوى کم و ميزان پوشش گياهى اندک است و با توجه به وجود ۲۲ کانون فرسايش بادى در استان بايد طرح هاى بيابان زدايى به صورت يک بسيج ملى و همگانى نهادينه شود.وى فرسايش زياد و خاک، توفان هاى شن، جابه جايى تپه هاى ماسه اي، زيرشن رفتن کشت مردم، پر شدن کانال هاى آب ازشن را از جمله مشکلات موجود در سطح منطقه بحرانى سه قلعه اعلام مى کند و مى افزايد: پروژه بين المللى احياى اراضى جنگلى و تخريب شده با تاکيد بر اراضى تحت فرسايش بادى و اراضى شور با عنوان RFLOL در منطقه سه قلعه از توابع شهرستان سرايان اجرا مى شود.به گفته وى اين پروژه با مشارکت ايران و صندوق تسهيلات جهانى زيست محيطى GF اجرا مى شود و سازمان جهانى خواربار و کشاورزى ملل متحد (فائو) نيز پيمانکار اجرايى آن است.مديرکل منابع طبيعى و آبخيزدارى خراسان رضوى هم مدعى است فرسايش خاک در اين استان بحرانى است و اين پديده هر ساله خسارت هايى را به استان وارد مى کند.مهندس «حسن تقوايى» با اشاره به وجود ۱۵ کانون فرسايش بادى در اين استان مى افزايد: فرسايش خاک در استان به طور متوسط بين ۹ تا ۲۴ تن در هکتار در هر سال به طور ميانگين ۱۵ تن در هکتار طى سال است.به گفته وى از ۶ ميليون هکتار عرصه بيابانى اين استان بيش از يک ميليون و ۷۲۷ هزار هکتار تحت فرسايش بادى است.وى با ابراز نگرانى از خسارت سنگين فرسايش بادى به تاسيسات شهرى و روستايى مى گويد: متاسفانه اعتبارات مورد نياز طرح هاى بيابان زدايى و مهار کانون هاى بحرانى به موقع و به ميزان کافى تامين نمى شود و اين شرايط مناطق بحرانى را کنترل ناپذير کرده است. افزايش بادهاى ۱۲۰ روزه اما خشکسالى بيش از يک دهه مشکلات فراوانى را هم براى استان سيستان و بلوچستان به وجود آورده است و هم اکنون بادهاى مشهور ۱۲۰ روزه سيستان به ۱۶۰ روز افزايش يافته است. به گزارش مهرمنطقه سيستان واقع در شمال اين استان از حدود ۱۱ سال پيش تاکنون به دليل قطع رودخانه هيرمند و خشک شدن بستر درياچه هامون با بحران خشکسالى روبرو شده است و منطقه اى که در گذشته به انبار غله ايران معروف بود اکنون با از بين رفتن کشاورزي، دامپرورى و صيد و صيادى دست به گريبان است.جنوب سيستان و بلوچستان با شهرستان هاى خاش، سراوان، ايرانشهر، سرباز، سيب سوران، زابلي، نيکشهر، کنارک و چابهار نيز به علت کاهش نزولات آسمانى و خشک شدن رودخانه ها و سدها دوران ناخوشايندى را پشت سر مى گذارند.سيستان و بلوچستان از حدود ۱۱ سال پيش تاکنون به دليل قطع رودخانه هيرمند و خشک شدن بستر درياچه هامون با بحران خشکسالى روبرو شده است و منطقه اى که در گذشته به انبار غله ايران معروف بود اکنون با از بين رفتن کشاورزي، دامپرورى و صيد و صيادى دست به گريبان است.قطع آب اين رودخانه و خشک شدن درياچه هامون موجب افزايش بادهاى ۱۲۰ روزه و حرکت شن هاى روان و گرد و غبار شده و تاکنون خسارات زيادى به بخش هاى مختلف وارد کرده است.سرپرست اداره کل حفاظت محيط زيست سيستان و بلوچستان معتقد است که خشکسالى بيش از يک دهه گذشته در منطقه سيستان علاوه بر افزايش سرعت توفان و گرد و غبار ناشى از آن، مدت زمان وزش بادها را نيز افزايش داده است.خسرو افسرى بيان داشت: اکنون حدود ۳۳ درصد سطح اين استان را بيابان و شنزار تشکيل مى دهد که همين تعداد، وسعتى معادل شش ميليون و ۳۰ هزار هکتار را شامل مى شود.مدير کل اداره منابع طبيعى و آبخيزدارى استان نيز مى گويد: تاکنون با انجام بررسى هاى کارشناسي، ۲۷ کانون بحرانى فرسايش خاک در سطح بيش از يک ميليون هکتار از مساحت استان شناسايى شده است. محمدنبى يارى افزود: بادهاى موسمى ۱۲۰ روزه که بعد از وقوع خشکسالى هاى چند سال اخير به حدود ۱۶۰ روز افزايش يافته موجب جارى شدن شن هاى روان در خانه و کاشانه و زندگى مردم و گسترش بيابان شده است.يک کارشناس زيست محيطى مى گويد: برخى بررسى ها نشان مى دهد که منشاء گرد و غبار توفان هاى منطقه سيستان بستر تالاب خشکيده بين المللى هامون است اما بررسى هاى بعدى کارشناسى و تهيه گزارش هاى ميدانى توسط بعضى از کارشناسان محيط زيست و منابع طبيعى مشخص کرده که تداوم خشکسالى هاى اخير و افزايش سرعت باد و شدت غلظت گرد و خاک، کانون هاى بحرانى جديدى در منطقه به وجود آمده است.کارشناسان اظهار مى دارند که با ادامه اين شرايط، اثرى از نيزارهاى تالاب هامون به جاى نخواهد ماند و اين معضل با تبعات زيان بار فراوانى اين منطقه را همچنان تهديد مى کند. مديرکل منابع طبيعى سيستان و بلوچستان نيز بيان داشت: حدود ۹۴ درصد مساحت اين استان را عرصه هاى منابع طبيعى شامل يک ميليون هکتار جنگل، ۱۰ ميليون و ۲۵۰ هزار هکتار مرتع و شش ميليون و ۳۰۰ هزار هکتار بيابان در بر مى گيرد که براى حفظ منابع طبيعى و جلوگيرى از بيابان زايى نياز به همکارى بيش از پيش تمام سازمان ها، نهادها و گروه هاى مختلف و آحاد مردم است. اعتبارات ناکافى! اما آيا راهکارى براى کاهش فرسايش خاک وجود دارد؟به گفته کارشناسان بر اساس تکاليف قانون بهره ورى منابع طبيعى براى کاهش فرسايش خاک در کشور برنامه ريزى شده و قرار است فرسايش خاک تا پايان برنامه پنجم به يک تن در هکتارکاهش يابد.مدير کل دفتر امور بيابان هاى کشور با اشاره به اين که ۶۱درصد از مساحت کشور داراى اقليم خشک و فراخشک است، مى گويد: ۱۰۰ميليون هکتار از اراضى کشور در معرض بيابان زايى قرار دارد که از اين مساحت ۷۵ميليون هکتار در معرض فرسايش آبي، ۲۰ميليون هکتار در معرض فرسايش بادى و ۵ميليون هکتار در معرض ساير اشکال تخريب اعم از شيميايى و فيزيکى قرار دارد.وى مى گويد: در برنامه چهارم توسعه اعتبارات نسبتا مناسبى براى تثبيت شن و طرح هاى بيابان زدايى اختصاص يافت ولى درصد تحقق اعتبارات ملى و استانى در اغلب استان ها حدود ۴۰درصد بوده است. برنامه راهبردى بيابان زدايى در نيمه راه! بر اساس بند (ه) ماده (۶۹) قانون برنامه پنج ساله چهارم توسعه، مقرر شده بود در طول برنامه به ميزان حداقل 5.1 ميليون هکتار (سالانه ۳۰۰هزار هکتار عمليات اجرايى) عمليات کنترل کانون هاى بحرانى بيابانزا صورت گيرد. يک عضو کميسيون کشاورزى مجلس مى گويد: در مناطق خشک و فراخشک ايران، به دليل شرايط اقليمي، عوامل انسانى بيابانزا از قبيل افزايش جمعيت، چراى مفرط دام از پوشش گياهى موجود، توسعه صنعتى و تغيير کاربرى اراضى و برداشت بى رويه از سفره هاى آب زيرزميني، پديده بيابانزايى رشد فزاينده اى دارد. سطح اراضى بيابانى کشور بالغ بر 57.32 ميليون هکتار است و از اين مقدار 5.19 ميليون هکتار در معرض فرسايش بادى و حدود شش ميليون هکتار آن را کانون هاى بحرانى فرسايش بادى و اراضى تحت تاثير از آن تشکيل مى دهد. به گفته وى بررسى عملکردها نشان مى دهد اقدامات انجام شده از روند مناسبى برخوردار نبوده است به طورى که در سال هاى ۱۳۸۴ لغايت ۱۳۸۷ از ۳۰۰هزار هکتار برنامه پيش بينى شده ساليانه به ترتيب 17،22،14و هشت درصد برنامه تحقق يافته است. رجايى مى افزايد: بيشترين عمليات در سال۱۳۸۵ با 5.66 هزار هکتار معادل ۲۲درصد برنامه و کمترين درسال۱۳۸۷ با 9.23 هزار هکتار معادل هشت درصد برنامه به اجرا درآمده است. با احتساب ۴۶هزار هکتار متوسط عملکرد چهارساله ۱۳۸۴ لغايت ۱۳۸۷ و با ادامه روند کنونى تامين و تخصيص اعتبار و شيوه اجرايى استانى طرح، براى اجراى کامل هدف قانون برنامه پنج ساله چهارم توسعه، حدود ۲۹سال از برنامه عقب هستيم از اين رو کارشناسان برنامه راهبردى بيابان زدايى کشور را در نيمه راه مانده مى دانند. نبود آمار و برنامه جاى تاسف است بعد از ۳دهه از پيروزى انقلاب هنوز ميزان فرسايش بادى در کشور سنجش نشده و تمام تلاش ها و هزينه کردن اعتبارات ميلياردى در اين حوزه بدون برنامه اصولى انجام مى شود.«کاظم هندآبادى» مدير کل امور بيابان و سازمان جنگل ها و مراتع و آبخيزدارى کشور در اين باره مى گويد: از آن جايى که تاکنون ميزان فرسايش بادى در کشور سنجش نشده است معاونت مناطق خشک و نيمه خشک سازمان جنگل ها بر آن است تا در ۳استان يزد، کرمان و سمنان اقدام به راه اندازى مراکز پايش و سنجش ميزان فرسايش بادى کند تا بتواند در برنامه ريزى ها و مطالعات بعدى مورد استفاده قرار گيرد.وى با اعلام اين که هنوز بودجه راه اندازى اين مراکز مشخص نشده است مى افزايد: راه اندازى اين مراکز جزو برنامه است ولى اين بحث تنها کار اجرايى و احداث ساختمان نيست بلکه جنبه هاى مطالعاتى را نيز در بر مى گيرد. وى درباره اين که«آيا با نبود شاخص در ميزان فرسايش بادى تکليفى که براى کاهش ميزان فرسايش بادى در برنامه پنجم براى سازمان جنگل ها در نظر گرفته شده است محقق خواهد شد يا خير؟» مى گويد: در اين زمينه از نظر کاهش ميزان فرسايش بادى آن گونه که براى فرسايش آبى مدنظر است چيزى تکليف نشده است و تنها به موضوع کاستن از اراضى و کانون هاى بحرانى و فرسايش بادى در برنامه پنجم پرداخته شده است.به هر حال در برنامه چهارم با وجود تاکيدات و وجود ظرفيت هاى کارى متاسفانه اعتبارات تخصيصى سالانه براى عمليات اجرايى تثبيت شن هاى روان و بيابان زدايى تنها ۳۸درصد اعتبارات مصوب بوده است و لذا اهداف برنامه محقق نشده است و تداوم اين روند در برنامه پنجم با وجود بحرانى تر شدن کانون هاى فرسايش بادى کشور به مراتب خطرآفرين و نگران کننده تر است.
رضا خندان: همه آن اتفاقات مقابل چشمان گریان فرزندانم رخ داد
گفتگوی با همسر نسرین ستوده درباره بازداشت چند ساعته خانواده
دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۸ اوت ۲۰۱۱
|
کلمه_زهرا صدر: رضا خندان همسر نسرین ستوده در صفحه فیس بوک خود اعلام کرد روز یکشنبه ۱۶ مرداد مسولین زندان اوین نه تنها از ملاقات حضوری بچهها جلوگیری کردند بلکه کل خانواده را به همراه خواهر نسرین ستوده تاعصر بازداشت کردند.
نسرین ستوده که از ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ در بازداشت است، در دادگاه به جرم “اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه نظام و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر” به تحمل ۱۱ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده است.
این حقوقدان و فعال حقوق بشر طی این یک سال تحت شدیدترین فشارهای روحی و روانی قرار گرفت و بارها از ملاقات با فرزندان خردسالش محروم شد اما همچنان پای اعتقادات خود ایستاده است.
وی که وکالت بسیاری از زندانیان جریانات پس از انتخابات را به عهده داشت در آستانه برگزاری دادگاه برای تعلیق پروانه وکالت اش در نامه ای به همسرش می نویسد: من چه پروانهی وکالت داشته باشم یا نداشته باشم به احکام ناعادلانهی آنها معترضم. میخواهند دادگاهی برپا کنند تا پروانهی وکالتم را ابطال کنند. البته پروانهی وکالتی دارم که سعی کرده بودم ضمیمهی شرافتم باشد. اگر روزی پروانهی وکالت را حکومتی از من بگیرد، شرافتم را که با هیچ حکمی نمیتواند بگیرد. همان مرا بس. تا زمانی که این احکام غیر عادلانه به حیات خود ادامه میدهد و تا زمانی که دادگاه انقلاب به صدور احکام اعجاب انگیز خویش ادامه میدهد، عزیزم، من بیپروانهی وکالت یا با پروانه، به این احکام معترضم.اعتراض به احکام ناعادلانه نیاز به پروانهی وکالت ندارد. به آنها بگو پروانهام را از من بگیرید، عدالت را نه؟
رضا خندان همسر نسرین ستوده در گفتگو با خبرنگار کلمه می گوید: من ذره ای انتظار ندارم تفاوتی قائل شوند بین همسر من و بقیه ی زندانی ها اما از همکارانشان و وکلای کانون وکلا شنیدم که بازداشت یک وکیل اداب و رسوم خاصی دارد. یعنی اینها میگویند قاضی و وکیل دو بال فرشته ی عدالت هستند وقتی با اینها برخورد می شود قوانین و مقررات حکم می کند شان وکیل و قاضی حتی اگه ثابت شده باشد که مجرم است در مراحل بازداشت و بازجویی رعایت شود.
روز گذشته دو فرزند خردسال رضا خندان و نسرین ستوده در راهروهای دادسرا و زندان تجربه های تلخی داشتند. تجربه هایی که محتوای تاریخ قضاوت را در کشورمان می سازد.
متن کامل گفتگوی خبرنگار کلمه را با رضا خندان همسر نسرین ستوده با هم میخوانیم:
ممکن است توضیح دهید دیروز حین ملاقات چه مشکلی برایتان ایجاد شد؟
من و خانواده ام سرگرم گفتگو با همسرم بودیم که ناگهان یکی از مسئولان زندان آمد و دستش را از بین من و دخترم دراز کرد و سعی داشت دفترچه یادداشت من را که مطالب شخصی خودمان مثل سفارش هایی که خانومم میدهد و من در آن مینویسم را بدون هیچ دلیلی از ما بگیرد.
ایشون سعی داشت دفترچه ی من را به طرز غیر عادی و زننده ای از دستان ما بیرون بکشد و من مقاومت کردم و دفترچه را به وی ندادم. مسئواین هم در واکنش به برخورد من همه ما را، خانوادگی، بازداشت کردند و گفتند که حق ندارید از اینجا بیرون بروید تا دفترچه را بدهید و بعد از مدت کوتاهی کیف خواهر خانم ستوده هم به لیسا درخواست برای بازرسی هایشان اضافه شد.
به لحاظ قانونی شما اجازه داشتید که دفترچه یا کیف همراه داشته باشید یا مخفیانه وارد کرده بودید؟
من غیر قانونی دفترچه را آنجا نبرده بودم و این کاملا قانونی است و منعی ندارد. همه ی ملاقات کنندگان همراه با خود نه فقط دفترچه که، تلفن و کیف و همه چیز میبرند. اصلا بازرسی در ملاقات عمومی وجود نداره و همه مجاز هستند وسایل خود را همراه داشته باشند. من هم اولین بارم نبود همیشه می بردم. اصلا دفترچه و یادداشت کردن امر طبیعی ای است. زندانیان درخواست هایی دارند و ما برای پیگیری کارهایشان و درخواست هایشان ناچاریم که یادداشت کنیم ما آنقدر حضور ذهن نداریم که بتوانیم همه ی موارد را حفظ کنیم. مقاومت من به این دلیل بود که برای بازرسی وسایل شخصی ما باید حکم قضایی داشته باشید.
کودکان شما را هم همراه با شما به دادسرا منتقل کردند یا بچه ها را فرستادید منزل؟
همه ی ما را تا ساعت ۵ در راهروهای آنجا و در آن فضای پر تنش نگه داشتند. بچه های من خیلی آسیب دیدند. دخترم گریه می کرد و بدتر از همه این که این اتفاقات در مقابل چشم همسرم رخ داد. بعد هم ما را به دادسرای اوین منتقل کردند و با مسئولین دادسرا حرف زدیم و ساعتها آنجا منتظر نگه داشته شدیم و آنها همچنان اصرار داشتند به بازرسی بدنی و کیف و دفترچه یادداشت.
بالاخره دفترچه را تحویل مسئولان دادید یا خیر؟
البته من به عنوان نشان دادن همکاریم همان برگه را که یادداشت کرده بودم به آنها نشان دادم که همسرم ظرف خواسته بود و یه سری کارهای شخصی که گفته بود و من یادداشت کرده بودم. من آن برگه را کندم و به آن ها دادم که فکر نکنند چیز خاص خطرافرینی یادداشت کردم اما آنها قبول نکردند و میخواستند کل دفتر را ببینند. من هم به قاضی دفترچه را دادم که خود قاضی گفت این که چیزی ندارد و تعجب کرده بود از این همه جنجال.
برخورد ماموران با شما و فرزندانتان چطور بود؟
این چند ساعت خیلی پر تنش بود. بچه ها بین سربازها و در راه پله ها و راهروها اینطرف و آنطرف کشیده می شدند. ساعت ۳ و نیم بعد از ظهر پسرم در بغلم بود واقعا خیلی گرسنه شده بود و من هر چه به ماموران آنجا گفتم چیزی برای بچه تهیه کنین گناه دارد گوش کسی بدهکار نبود و دنبال کارای خودشان بودند.
تا ساعت ۵ که اونجا بودیم من بارها درخواست کردم که برای بچه ها غذایی تهیه شود و آنها طفره رفتند و نهایتا از یکی از سربازها خواهش کردیم یک بیسکویت برای بچه ها تهیه کند که به جای نهار بخورند و بیشتر از این اذیت نشوند.
بچه های من امروز خیلی اذیت شدند و من مطمئنم آسیبی که توی دادسرا و اوین دیدند به این راحتی ها ترمیم نخواهد شد.
نهایتا چه اتفاقی افتاد که رهایتان کردند؟
بعد از کلی رفتارهای ناشایست نهایتا از طرف دادسرا نامه ای نشانمان دادند که به آنها مجوز می داد ما و وسایلمان را بازرسی کنند. البته فقط یک نامه را نشانمان دادند ولی من به خاطر شرایط بچه ها پذیرفتم و اجازه دادم وسایلمان را بازرسی کنند و همانطور که مشخص بود چیزی پیدا نکردند که دال بر مجرمیت باشد و یا وسیله ای داشته باشیم که خلاف باشد. نهایتا ساعت ۵ ما را رها کردند.
مشخصا در سالن ملاقات یا قبل از ان مشکل خاصی با خانم ستوده ایجاد شده بود که چنین حساسیتی را ایجاد کرده بود؟
همسر من قبل از ملاقات وقتی فهمیده بود که ملاقات حضوری نیست در اعتراض تصمیم داشته که به سالن ملاقات عمومی نیاید اما چون بچه ها آمده بودند و نیامدن مادرشان اذیتشان می کرد به سالن امد اما گفت از دفعه ی بعد اگر ملاقات حضوری بچه ها را قطع کنند نمی آیم. نسرین با من صحبت از اعتصاب غذا کرد اما قطعی نگفت و نمیدانم با اتفاقی که افتاد چه کار خواهد کرد و تا هفته ی دیگر باید صبر کنیم. البته من همواره توصیه کردم که اعتصاب غذا نکند.
در حال حاضر شما خبر دادید به خانم ستوده که آزاد شده اید یا ایشان در نگرانی از وضعیت شما هستند؟
همان ابتدای این درگیری ملاقات تمام شد، صدا قطع شد و پرده ها پایین آمد و تا هفته ی دیگر روز ملاقات ما هیچ خبری از هم نداریم و قطعا نگرانی وجود دارد برایش. البته ایشون متوجه نشد که ما چند ساعت بازداشت بودیم مگر اینکه خود ماموران به او اطلاع دهند. ما هیچ ارتباطی تا یکشنیه ی آینده با ایشون نخواهیم داشت.
با توجه به اذیت شدن خودتان و خصوصا فرزندانتان و اینکه نهایتا مشخص شد شما هیچ خلافی مرتکب نشده بودید قصد شکایت ندارید؟
والا اگر بخواهم شکایت کنم باید به خودشان شکایت کنم. من قطعا با مشورت وکلای خودم اینکارو میکنم اگه لازم بود. اما به هر حال از خودشان به خودشان شکایت کردن را نمیدانم چه جوابی میدهد.
در واقع اقدام بعدی شما چه خواهد بود؟
من با وکلای محترم خودم و خانومم که لطف دارن همیشه مشورت میکنم و اگه لازم یا صلاح باشد شکایت خواهم کرد مگر اینکه مسئولین زندان دست از این رفتارها بردارند. تاکیدم الان روی ملاقات بچه هاست. به خاطر شرایط سنی و روحی خاصشان. ما از مسئولان انتظار داریم که به طور مرتب و با برنامه ملاقات حضوری وجود داشته باشد.
این خواسته ی زیادی نیست. من هیچ وقت نگفتم همسر من را آزاد کنید البته به شدت معتقدم که حقش هم هست ازادی اما حالا که اصرار هست ایشون را نگه دارند حداقل حقوقش را رعایت کنند.
فکر میکنید دلیل فشار مضاعفی که بر خانم ستوده وارد می شد از کجا ناشی شده؟
والا من هم نمیدانم. من ذره ای انتظار ندارم تفاوتی قائل شوند بین همسر من و بقیه ی زندانی ها اما از همکارانشان و وکلای کانون وکلا شنیدم که بازداشت یک وکیل اداب و رسوم خاصی دارد. یعنی اینها میگویند قاضی و وکیل دو بال فرشته ی عدالت هستند وقتی با اینها برخورد می شود قوانین و مقررات حکم می کند شان وکیل و قاضی حتی اگه ثابت شده باشد که مجرم است در مراحل بازداشت و بازجویی رعایت شود.
شهریور پارسال همسرم بازداشت شد و اولین ملاقات حضوری ما خرداد ماه امسال بود. دادستان یا مسئولان قضایی این حق را از ما دریغ میکردند و به ما ملاقات نمیدادند.
در تمام ایام عید نوروز هم هیچ ملاقاتی نداشتیم. عیدی که قاعدتا باید به خانواده ها مرخصی و ملاقت حضوری بدهند، ما حتی ملاقات کابینی هم نداشتیم. از ۲۶ اسفند تا ۱۹ فروردین هیچ ملاقاتی نداشتیم.
این مظلومیت بچه ها و فشاری که به خانواده ها می آید واقعا غیر قابل تحمل هست.
سخنی با مسئولین قضایی کشور دارید؟
حرف های من را مطالعه کنند اگر خلاف واقع گفتم بیایند و اعلام کنند. دلایل خود را بگویند و اعلام کنند که چرا و به چه جرمی دو تا بچه را اینقدر از حضور مادر محروم میکنند و در ایام عید از پشت دیوارهای شیشه ای هم حتی محروم بودند از دیدار مادر.
یک نکته هم باید یادآوری کنم. ما کم کم به سالگرد بازداشت همسرم نزدیک می شویم و این یعنی به سالگرد درگذشت پدرشون نزدیک میشویم. من میخواهم یاد اوری کنم که یکی از بزرگترین فشارهایی که همسر من همواره درباره ی آن حرف میزند این است که در سلول ناگهان به اوخبر فوت پدرش را داده اند بدون اینکه اجازه دهند در مراسم تشییع و ختم شرکت کند. این ماجرا فشار زیادی به همسرم وارد کرده و هنوز آزارش می دهد.
نسرین ستوده که از ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ در بازداشت است، در دادگاه به جرم “اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه نظام و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر” به تحمل ۱۱ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده است.
این حقوقدان و فعال حقوق بشر طی این یک سال تحت شدیدترین فشارهای روحی و روانی قرار گرفت و بارها از ملاقات با فرزندان خردسالش محروم شد اما همچنان پای اعتقادات خود ایستاده است.
وی که وکالت بسیاری از زندانیان جریانات پس از انتخابات را به عهده داشت در آستانه برگزاری دادگاه برای تعلیق پروانه وکالت اش در نامه ای به همسرش می نویسد: من چه پروانهی وکالت داشته باشم یا نداشته باشم به احکام ناعادلانهی آنها معترضم. میخواهند دادگاهی برپا کنند تا پروانهی وکالتم را ابطال کنند. البته پروانهی وکالتی دارم که سعی کرده بودم ضمیمهی شرافتم باشد. اگر روزی پروانهی وکالت را حکومتی از من بگیرد، شرافتم را که با هیچ حکمی نمیتواند بگیرد. همان مرا بس. تا زمانی که این احکام غیر عادلانه به حیات خود ادامه میدهد و تا زمانی که دادگاه انقلاب به صدور احکام اعجاب انگیز خویش ادامه میدهد، عزیزم، من بیپروانهی وکالت یا با پروانه، به این احکام معترضم.اعتراض به احکام ناعادلانه نیاز به پروانهی وکالت ندارد. به آنها بگو پروانهام را از من بگیرید، عدالت را نه؟
رضا خندان همسر نسرین ستوده در گفتگو با خبرنگار کلمه می گوید: من ذره ای انتظار ندارم تفاوتی قائل شوند بین همسر من و بقیه ی زندانی ها اما از همکارانشان و وکلای کانون وکلا شنیدم که بازداشت یک وکیل اداب و رسوم خاصی دارد. یعنی اینها میگویند قاضی و وکیل دو بال فرشته ی عدالت هستند وقتی با اینها برخورد می شود قوانین و مقررات حکم می کند شان وکیل و قاضی حتی اگه ثابت شده باشد که مجرم است در مراحل بازداشت و بازجویی رعایت شود.
روز گذشته دو فرزند خردسال رضا خندان و نسرین ستوده در راهروهای دادسرا و زندان تجربه های تلخی داشتند. تجربه هایی که محتوای تاریخ قضاوت را در کشورمان می سازد.
متن کامل گفتگوی خبرنگار کلمه را با رضا خندان همسر نسرین ستوده با هم میخوانیم:
ممکن است توضیح دهید دیروز حین ملاقات چه مشکلی برایتان ایجاد شد؟
من و خانواده ام سرگرم گفتگو با همسرم بودیم که ناگهان یکی از مسئولان زندان آمد و دستش را از بین من و دخترم دراز کرد و سعی داشت دفترچه یادداشت من را که مطالب شخصی خودمان مثل سفارش هایی که خانومم میدهد و من در آن مینویسم را بدون هیچ دلیلی از ما بگیرد.
ایشون سعی داشت دفترچه ی من را به طرز غیر عادی و زننده ای از دستان ما بیرون بکشد و من مقاومت کردم و دفترچه را به وی ندادم. مسئواین هم در واکنش به برخورد من همه ما را، خانوادگی، بازداشت کردند و گفتند که حق ندارید از اینجا بیرون بروید تا دفترچه را بدهید و بعد از مدت کوتاهی کیف خواهر خانم ستوده هم به لیسا درخواست برای بازرسی هایشان اضافه شد.
به لحاظ قانونی شما اجازه داشتید که دفترچه یا کیف همراه داشته باشید یا مخفیانه وارد کرده بودید؟
من غیر قانونی دفترچه را آنجا نبرده بودم و این کاملا قانونی است و منعی ندارد. همه ی ملاقات کنندگان همراه با خود نه فقط دفترچه که، تلفن و کیف و همه چیز میبرند. اصلا بازرسی در ملاقات عمومی وجود نداره و همه مجاز هستند وسایل خود را همراه داشته باشند. من هم اولین بارم نبود همیشه می بردم. اصلا دفترچه و یادداشت کردن امر طبیعی ای است. زندانیان درخواست هایی دارند و ما برای پیگیری کارهایشان و درخواست هایشان ناچاریم که یادداشت کنیم ما آنقدر حضور ذهن نداریم که بتوانیم همه ی موارد را حفظ کنیم. مقاومت من به این دلیل بود که برای بازرسی وسایل شخصی ما باید حکم قضایی داشته باشید.
کودکان شما را هم همراه با شما به دادسرا منتقل کردند یا بچه ها را فرستادید منزل؟
همه ی ما را تا ساعت ۵ در راهروهای آنجا و در آن فضای پر تنش نگه داشتند. بچه های من خیلی آسیب دیدند. دخترم گریه می کرد و بدتر از همه این که این اتفاقات در مقابل چشم همسرم رخ داد. بعد هم ما را به دادسرای اوین منتقل کردند و با مسئولین دادسرا حرف زدیم و ساعتها آنجا منتظر نگه داشته شدیم و آنها همچنان اصرار داشتند به بازرسی بدنی و کیف و دفترچه یادداشت.
بالاخره دفترچه را تحویل مسئولان دادید یا خیر؟
البته من به عنوان نشان دادن همکاریم همان برگه را که یادداشت کرده بودم به آنها نشان دادم که همسرم ظرف خواسته بود و یه سری کارهای شخصی که گفته بود و من یادداشت کرده بودم. من آن برگه را کندم و به آن ها دادم که فکر نکنند چیز خاص خطرافرینی یادداشت کردم اما آنها قبول نکردند و میخواستند کل دفتر را ببینند. من هم به قاضی دفترچه را دادم که خود قاضی گفت این که چیزی ندارد و تعجب کرده بود از این همه جنجال.
برخورد ماموران با شما و فرزندانتان چطور بود؟
این چند ساعت خیلی پر تنش بود. بچه ها بین سربازها و در راه پله ها و راهروها اینطرف و آنطرف کشیده می شدند. ساعت ۳ و نیم بعد از ظهر پسرم در بغلم بود واقعا خیلی گرسنه شده بود و من هر چه به ماموران آنجا گفتم چیزی برای بچه تهیه کنین گناه دارد گوش کسی بدهکار نبود و دنبال کارای خودشان بودند.
تا ساعت ۵ که اونجا بودیم من بارها درخواست کردم که برای بچه ها غذایی تهیه شود و آنها طفره رفتند و نهایتا از یکی از سربازها خواهش کردیم یک بیسکویت برای بچه ها تهیه کند که به جای نهار بخورند و بیشتر از این اذیت نشوند.
بچه های من امروز خیلی اذیت شدند و من مطمئنم آسیبی که توی دادسرا و اوین دیدند به این راحتی ها ترمیم نخواهد شد.
نهایتا چه اتفاقی افتاد که رهایتان کردند؟
بعد از کلی رفتارهای ناشایست نهایتا از طرف دادسرا نامه ای نشانمان دادند که به آنها مجوز می داد ما و وسایلمان را بازرسی کنند. البته فقط یک نامه را نشانمان دادند ولی من به خاطر شرایط بچه ها پذیرفتم و اجازه دادم وسایلمان را بازرسی کنند و همانطور که مشخص بود چیزی پیدا نکردند که دال بر مجرمیت باشد و یا وسیله ای داشته باشیم که خلاف باشد. نهایتا ساعت ۵ ما را رها کردند.
مشخصا در سالن ملاقات یا قبل از ان مشکل خاصی با خانم ستوده ایجاد شده بود که چنین حساسیتی را ایجاد کرده بود؟
همسر من قبل از ملاقات وقتی فهمیده بود که ملاقات حضوری نیست در اعتراض تصمیم داشته که به سالن ملاقات عمومی نیاید اما چون بچه ها آمده بودند و نیامدن مادرشان اذیتشان می کرد به سالن امد اما گفت از دفعه ی بعد اگر ملاقات حضوری بچه ها را قطع کنند نمی آیم. نسرین با من صحبت از اعتصاب غذا کرد اما قطعی نگفت و نمیدانم با اتفاقی که افتاد چه کار خواهد کرد و تا هفته ی دیگر باید صبر کنیم. البته من همواره توصیه کردم که اعتصاب غذا نکند.
در حال حاضر شما خبر دادید به خانم ستوده که آزاد شده اید یا ایشان در نگرانی از وضعیت شما هستند؟
همان ابتدای این درگیری ملاقات تمام شد، صدا قطع شد و پرده ها پایین آمد و تا هفته ی دیگر روز ملاقات ما هیچ خبری از هم نداریم و قطعا نگرانی وجود دارد برایش. البته ایشون متوجه نشد که ما چند ساعت بازداشت بودیم مگر اینکه خود ماموران به او اطلاع دهند. ما هیچ ارتباطی تا یکشنیه ی آینده با ایشون نخواهیم داشت.
با توجه به اذیت شدن خودتان و خصوصا فرزندانتان و اینکه نهایتا مشخص شد شما هیچ خلافی مرتکب نشده بودید قصد شکایت ندارید؟
والا اگر بخواهم شکایت کنم باید به خودشان شکایت کنم. من قطعا با مشورت وکلای خودم اینکارو میکنم اگه لازم بود. اما به هر حال از خودشان به خودشان شکایت کردن را نمیدانم چه جوابی میدهد.
در واقع اقدام بعدی شما چه خواهد بود؟
من با وکلای محترم خودم و خانومم که لطف دارن همیشه مشورت میکنم و اگه لازم یا صلاح باشد شکایت خواهم کرد مگر اینکه مسئولین زندان دست از این رفتارها بردارند. تاکیدم الان روی ملاقات بچه هاست. به خاطر شرایط سنی و روحی خاصشان. ما از مسئولان انتظار داریم که به طور مرتب و با برنامه ملاقات حضوری وجود داشته باشد.
این خواسته ی زیادی نیست. من هیچ وقت نگفتم همسر من را آزاد کنید البته به شدت معتقدم که حقش هم هست ازادی اما حالا که اصرار هست ایشون را نگه دارند حداقل حقوقش را رعایت کنند.
فکر میکنید دلیل فشار مضاعفی که بر خانم ستوده وارد می شد از کجا ناشی شده؟
والا من هم نمیدانم. من ذره ای انتظار ندارم تفاوتی قائل شوند بین همسر من و بقیه ی زندانی ها اما از همکارانشان و وکلای کانون وکلا شنیدم که بازداشت یک وکیل اداب و رسوم خاصی دارد. یعنی اینها میگویند قاضی و وکیل دو بال فرشته ی عدالت هستند وقتی با اینها برخورد می شود قوانین و مقررات حکم می کند شان وکیل و قاضی حتی اگه ثابت شده باشد که مجرم است در مراحل بازداشت و بازجویی رعایت شود.
شهریور پارسال همسرم بازداشت شد و اولین ملاقات حضوری ما خرداد ماه امسال بود. دادستان یا مسئولان قضایی این حق را از ما دریغ میکردند و به ما ملاقات نمیدادند.
در تمام ایام عید نوروز هم هیچ ملاقاتی نداشتیم. عیدی که قاعدتا باید به خانواده ها مرخصی و ملاقت حضوری بدهند، ما حتی ملاقات کابینی هم نداشتیم. از ۲۶ اسفند تا ۱۹ فروردین هیچ ملاقاتی نداشتیم.
این مظلومیت بچه ها و فشاری که به خانواده ها می آید واقعا غیر قابل تحمل هست.
سخنی با مسئولین قضایی کشور دارید؟
حرف های من را مطالعه کنند اگر خلاف واقع گفتم بیایند و اعلام کنند. دلایل خود را بگویند و اعلام کنند که چرا و به چه جرمی دو تا بچه را اینقدر از حضور مادر محروم میکنند و در ایام عید از پشت دیوارهای شیشه ای هم حتی محروم بودند از دیدار مادر.
یک نکته هم باید یادآوری کنم. ما کم کم به سالگرد بازداشت همسرم نزدیک می شویم و این یعنی به سالگرد درگذشت پدرشون نزدیک میشویم. من میخواهم یاد اوری کنم که یکی از بزرگترین فشارهایی که همسر من همواره درباره ی آن حرف میزند این است که در سلول ناگهان به اوخبر فوت پدرش را داده اند بدون اینکه اجازه دهند در مراسم تشییع و ختم شرکت کند. این ماجرا فشار زیادی به همسرم وارد کرده و هنوز آزارش می دهد.
اشتراک در:
پستها (Atom)