بهروز سورن: نیمه شب نوشته های من - 8 - مجتبی واحدی و نکته ای که میبایستی تصحیح کند
ماجرای فیلم برداری هم چنین بوده است که در محل ملاقات پشت کرکره ای نزدیک به محل, دوربین فیلمبرداری را پنهان کرده بودند و محمود از ماجرا بی خبر بوده است. اینکه مادر ایشان از جریان خبر داشته است بر من هم روشن نیست. آنچه مسلم است گفتگوی خصوصی پسری با مادرش و سپس علنی نمودن و تبلیغات ابزاری از آن که دل هزاران مادر شریف دیگر را بدرد آورد و اوج انحطاط فناتیسم مذهب را نشان میداد, در امتداد جنایات و عوامفریبی های نظام بود. به نقل از دوستان و هم سلولی ها و هم بندی هایش, محمود طریق الاسلامی در طول زندانش در اصفهان به تمامی تعهدات سیاسی و اخلاقی خویش پایبند بود و هرگز رهائی خود را به قیمت رها کردن اسرار رفقایش نخواست.
در پی وبگردی های شبانه ام به مطلبی
برخوردم از آقای مجتبی واحدی در سایت بی بی سی فارسی که در مورد اعدام شدن
یا نشدن فرزندان ایت ... گیلانی نوشته است.صرف نظر از مبهم نویسی های ایشان در مورد پسران گیلانی و تکرار تبلیغات رژیم در آندوران مبنی بر حکم اعدام آنها از طرف شخص گیلانی اما در ادامه به نکته ای برخورد میکنیم که نشان میدهد آقای واحدی بر تاریخچه سرکوب نیروهای متشکل در آندوران احاطه ندارند و یا به سبب جوانی تاریخچه سرکوب و سازمان ها و تشکل ها در دهه شصت را نمی شناسند..
آقای واحدی در ادامه مطلبشان می نویسند:
در پاسخ، یکی از اقدامات تبلیغی در ابتدای
دهه شصت را یاد آوری کردم که برای تشویق خانواده های مذهبی و ایجاد احساس
تکلیف شرعی در آنها انجام می شد. در آن برنامه تلویزیونی، گفتگوی مادری
اصفهانی با پسرش نمایش داده می شد. گفتگوی مادر وفرزند نشان می داد که
پسر، از اعضای سازمان مجاهدین بوده و مادرش با "لو" دادن او خواستار
اعدامش شده است. البته آن پسر اعدام شد و مادر هم به خاطر انجام وظیفه ، خدا را شکر می کرد ( نمی دانم احساس کنونی آن مادر چیست).
ما هم نمیدانیم امروز آن مادر چه میگوید و چه می
پندارد اما آنچه امروز دور از هیاهوی سرکوب برای تمامی یاران و همفکران
محمود طریق الاسلامی از کادرها و مسئولین کمیته رهبری راه کارگر در اصفهان
روشن است اینکه ایشان هوادار سازمان مجاهدین نبوده اند بلکه مارکسیست و از
اعضای کمیته مرکزی سازمان راه کارگر در اصفهان.
ماجرای فیلم برداری هم چنین بوده است که در محل ملاقات پشت کرکره ای نزدیک به
محل, دوربین فیلمبرداری را پنهان کرده بودند و محمود از ماجرا بی خبر بوده
است. اینکه مادر ایشان از جریان خبر داشته است بر من هم روشن نیست. آنچه
مسلم است گفتگوی خصوصی پسری با مادرش و سپس علنی نمودن و تبلیغات ابزاری
از آن که دل هزاران مادر شریف دیگر را بدرد آورد و اوج انحطاط فناتیسم مذهب
را نشان میداد, در امتداد جنایات و عوامفریبی های نظام بود. به نقل از دوستان و هم سلولی ها و هم بندی هایش, محمود طریق الاسلامی در طول زندانش در اصفهان به تمامی تعهدات سیاسی و اخلاقی خویش پایبند بود و هرگز رهائی خود را به قیمت رها کردن اسرار رفقایش نخواست.
زندگی نامه محمود را در این آدرس ببینید
در همین رابطه از ایرج مصداقی
بهروز سورن
4.10.2012
منتشر شد: