نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۳ دی ۲۶, جمعه

اجساد برادران کواشی روی دست مانده است

خاکسپاری سه تروریست اسلامی در فرانسه مشکل‌آفرین شده است. اجساد برادران کواشی که به دفتر مجلۀ شارلی هبدو حمله کردند، و همچنین پیکر امیدی کولی‌بالی مهاجم سوپرمارکت یهودیان، همچنان بلاتکلیف مانده است. شهرداری محل سکونت سعید کواشی، رسماً با دفن او در گورستان شهر مخالفت می‌کند.

 شهردار شهر رنس (Reims) با قاطعیت، امکان دفن برادران کواشی را در گورستان این شهر رد کرده است. سعید کواشی، برادر بزرگ‌تر، به مدت دو سال در این شهر – واقع در ١۵٠ کیلومتری شمال شرق پاریس- زندگی می‌کرد.
 شهردار رنس که به حزب راست "اتحاد برای جنبش مردمی" (UMP) تعلق دارد، گفته است: "به هیچ عنوان نمی‌پذیرم که گورستان رنس به زیارتگاه و محل بازدید آدم‌های متعصب و یا به محلی برای ابراز کینه‌ تبدیل گردد". او همچنین گفته است که به هرحال، برای دفن برادر کوچک‌تر – شریف- در این شهر هیچ دلیل موجهی وجود ندارد.

بر اساس قوانین فرانسه، متوفی می‌تواند یا در محل سکونت و یا در محل مرگ دفن شود.

علاوه بر شهر رنس، فرض تدفین برادران کواشی در دامارتن نیز مطرح شده است. دو تروریست پس از پناه گرفتن در چاپخانه‌ای در این شهرک کوچک حومۀ پاریس، در همان محل نیز کشته شدند. از نظر قانون، شهر دامارتن ناچار به پذیرش اجساد دو برادر خواهد بود اما شهردار این شهر هم اکراه خود را نسبت به این احتمال ابراز داشته است.
 از سوی دیگر همسر سعید کواشی که به واسطۀ وکیل اظهار نظر می‌کند، دفن دو برادر را در محل کشته شدنشان توهین تلقی کرده است.

پیکر امیدی کولی‌بالی که یک پلیس زن و سپس چهار گروگان را در یک سوپرمارکت یهودی به قتل رساند، در وضعیت مشابهی قرار دارد و هنوز دفن نشده است. اجساد برادران کواشی رسماً از پزشکی قانونی به خانوادۀ آنها تحویل داده شده اما در مورد جسد کولی‌بالی اطلاع دقیقی در دست نیست.

آرنو روبینه، شهردار رنس گفته است که مشکل پیش آمده، یک مشکل سیاسی است و حل آن بر عهدۀ دولت است. به نوشتۀ نشریات محلی، آرنو روبینه که به جناح راست وابسته است و در نتیجه مخالف دولت به شمار می‌آید، می‌خواهد این پروندۀ حساس را به گردن رئیس جمهور و نخست‌وزیر بیندازد.

در سال ٢٠١٢، دفن محمد مراح، نیز با همین مشکل مواجه شده بود. محمد مراح در شهر تولوز فرانسه هفت نفر را با انگیزه‌های اسلام‌گرایانه کشت و از جمله در حمله به مدرسۀ کودکان یهودی سه کودک را به قتل رساند. پیکر او در نهایت با دخالت رئیس جمهور وقت، نیکلا سارکوزی، در حومۀ شهر تولوز دفن شد.

آمریکا بعد از آن که در سال ٢٠١١ اسامه بن لادن را در پاکستان به قتل رساند، جسد او را به دریا انداخت.

Saturday, May 10, 2014 Recommended reading: Iranian dissident Mana Neyestani


Saturday, May 10, 2014

Recommended reading: Iranian dissident Mana Neyestani



Mana Neyestani is an Iranian dissident cartoonist. He's one of the stable of comix creators that has been collected by my French publisher,  Éditions çà et là. I first met him in the booth at the Angouléme Int'l Comix festival this past February, and again during the Arras Book Festival during my just completed trip to France. He was a tall, very quiet, well-dressed guy. Didn't engage much with the rest of us, especially blabbers like myself, Frank Santaro and Gregory Benton, just smiled at our antics. But publisher Serge suggested I take a look at his two books. During a break in the action I did, and was blown away.

Later, I talked to him over the many group meals our little collective enjoyed during Angouléme week and found him friendly and witty. He spoke perfect English, as well as French. His wife was there, too, also a dissident exile and an up-and-coming animator in France. She was as effervescent and extroverted as Mana was quiet. 





Mana was originally an architect in Iran. His cartoons started appearing in Tehran papers in 1990 (the same year I started my comic strip) and drew immediate ire from the authorities who deemed  them 'too political.' 

One of his cartoons sparked riots, which resulted in the death of 19 people. The authorities shuttered the newspaper Neyestani worked for, and threw the cartoonist and his editor in solitary confinement inside of Iran's infamous Evin prison, where Mana was subjected to numerous interrogations. Authorities demanded he confess to many fabricated charges. Three months later, Neyestani used a temporary prison leave to flee the country with his wife. After spending time in several other countries, including Turkey, Malaysia, and China, he finally ended up in France, where he was granted political refugee status.

Mana's political cartoons, all wordless, are collected in Tout va Bien! (All is Well!), a small, thick tome from Éditions çà et là. As a sometimes political cartoonist, all I can say is....wow. This is the real deal. Cartoons so courageous, angry and incendiary that they were deemed a threat to the rulers of Iran. I often joke about cartoonists being rounded up here and sent to a Containment Camp for the Unpatriotic. That's exactly what happened to Mana, and it was no joke.  When you understand that, his cartoons are incredibly powerful and moving... and beautifully drawn, in that dense pen & ink style I admire so much (and have never been able to master on my own). Not easy to track down a copy of this book right now, but hopefully it will eventually be brought to the US.

I don't really understand the cartoon that caused the riots, being completely ignorant of Iran's ethnic tensions. Here's a recap HERE. Perhaps the cartoon was misinterpreted, or simply used as an excuse to riot, or maybe  it's just the volatile nature of the region. Who knows? There have been plenty of examples of cartoons resulting in riots and deaths in that part of the world.  




Mana's first graphic novel, An Iranian Metamorphosison the other hand,has just been released in English. The novel is a combination of his own story and Kafka's classic tale, depicting Neyestani's time in prison -- including the psychological torture he faced -- all depicted in powerful black-and-white illustrations with his signature dark humor and, of course, many cockroaches. Fittingly, the cartoon that landed him in prison also featured a cockroach. An Iranian Metamorphosis  illustrates the difficult and often absurd, tragicomic situation intellectuals in Iran face. Pick up a copy. Highly recommended.

نچه در این ویدئو میبینید گردن زدن یک زن در ملاء عام در عربستان سعودی میباشد، این زن در گوشه خیابان به اتهام قتل مورد قصاص با شمشیر قرار گرفت.

نچه در این ویدئو میبینید گردن زدن یک زن در ملاء عام  در عربستان سعودی میباشد، این زن در گوشه خیابان به اتهام قتل  مورد قصاص با شمشیر قرار گرفت.
به گزارش  «خبرگزاری صدای مسیحیان ایران» (VOCIR) در این ویدئو منتشر شده، یک زن اهل میانمار که توسط مقامات عربستان سعودی ادعا شده است وی  متهم به قتل  دختر ۷ ساله خود میباشد،  اعدام این زن  در روز سه شنبه ۱۳ ژانویه در شهر مکه انجام شده است (این هفتیمین اعدام ازآغاز سال ۲۰۱۵ میباشد)
نام این زن « لیلا بنت عبدالمطلب باسم » میباشد ، ویدئوی منتشر شده نشان میدهد  لیلا در لحظات قبل از اجرای قصاص با فریاد و التماس ادعا میکرد که من مرتکب قتل نشده ام . من مرتکب قتل نشده ام  لیلا گریه می کرد و به جلاد و۴ افسر پلیس  حاضر در محل میگفت  تورا به خدا  من را ببخشید و فریاد میزد، «این بی عدالتی است. این بی عدالتی است »
پس از اجرای حکم قصاص بر لیلا سپس یک آمبولانس می آید  و با یک بلندگو فریاد میزند  «این وزارت كشور است»:  آیاتی از قرآن(سوره مائده  آیه ۳۳-۳۸) را فریاد میزد سزاى كسانى كه با [دوستداران] خدا و پيامبر او مى‏جنگند و در زمين به فساد مى‏كوشند جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت‏يكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايى آنان در دنياست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت (۳۳) مگر كسانى كه پيش از آنكه بر ايشان دست‏يابيد توبه كرده باشند پس بدانيد كه الله  آمرزنده مهربان است (۳۴)اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از الله  پروا كنيد و به او [توسل و] تقرب جوييد و در راهش جهاد كنيد باشد كه رستگار شويد (۳۵)در حقيقت كسانى كه كفر ورزيدند اگر تمام آنچه در زمين است براى آنان باشد و مثل آن را [نيز] با آن [داشته باشند] تا به وسيله آن خود را از عذاب روز قيامت بازخرند از ايشان پذيرفته نمى‏شود و عذابى پر درد خواهند داشت (۳۶)مى‏خواهند كه از آتش بيرون آيند در حالى كه از آن بيرون آمدنى نيستند و براى آنان عذابى پايدار خواهد بود (۳۷) و مرد و زن دزد را به سزاى آنچه كرده ‏اند دستشان را به عنوان كيفرى از جانب الله  ببريد  مگر ندانسته‏ اى كه فرمانروايى آسمانها و زمين از آن الله است  هر كه را بخواهد عذاب مى‏كند و هر كه را بخواهد مى‏بخشد و الله  بر هر چيزى تواناست (۳۸)
« لیلا بنت عبدالمطلب باسم » در دادگاه شریعت عربستان سعودی به اتهام قتل و سو استفاده جنسی از دختر هفت ساله خود به اعدام (گردن زدن) محکوم شده بود،اما لازم به ذکر میباشد که وی در دادگاه و حتی تا آخرین لحظه زندگی خود بر بیگناهی خود اصرار داشته است.
مجازات مرگ  در نظام حقوقی عربستان سعودی بر اساس  شریعت اسلام میباشد و برای جرایمی از قبیل سرقت مسلحانه، جرائم مربوط به مواد مخدر، جادوگری، زنا، قتل، تجاوز به عنف و ارتداد از اسلام اجرا میشود ،گردن زدن به طور گسترده ای در این کشور به عنوان اصلی ترین نوع اعدام میباشد ، اما مرگ با سنگسار، مصلوب کردن ،  تیرباران نیز دربرخی از مناطق این کشور اجرا میشود.
مشاهده این ویدئو به افراد زیر ۱۸ سال و افرادی که دارای بیماری قلبی هستند توصیه نمیشود.

هجوم خدا سالاری به مردم سالاری


خود شکن آئینه شکستن خطاست                                                         علی اصغر حاج سید جوادی
                                                                                                   15 ژانویه 2015 پاریس
    

                                      هجوم خدا سالاری به مردم سالاری


گلوله‌هائی که همرا با نعرة «الله اکبر  به قلب قلمزنان نشریة چارلی هبدو شلیک شد مظهر هجوم ظلمت خیمه نشینان قرن هفتم میلادی به روشنائی قرن بیست و یکم میلادی است. جنگ مسجدِ مدینه و آگورایِ* آتن است، مسجد مکان سجده و اظهار بندگی به خالق یکتا و استماع وعظ یک سویه واعظ از فراز منبر است؛ آگورا میدان اجتماع شهروندان آتن آزاد نه برای شنیدن مواعظ یک سویه شریعت مداران بلکه برای بحث و شور و مصلحت اندیشی جمعی بر سر مسائل زندگی عمومی و روابط اجتماعی جامعه است. این مسجد از زمان هجرت بنیانگذار اسلام از مکه به مدینه در سال 622 میلادی تا امروز، یعنی سال 2015 میلادی بر محور ایمان به مثلث توحید و نبوت و معاد، یعنی حبس حرکت و پویائی انسان درکشف و شناخت خود و طبیعت پیرامونی خود ادامه دارد. امّا آگورای آتن پس از قرنها جست و خیز و عبور از ظلمات توحش قرون وسطائی و محاکم تفتیش عقاید بنیاد گرای مسیحی به مجلس شورا و یا پارلمان یا نهاد قانونی متکی به رأی و انتخاب شهروندان آزاد تبدیل شد.
وقتی در روز 7 ژانویه بازماندگان قرن هفتم میلادی با کلاشنیکف در آگورای شارلی هبدو قلمهای قرن بیست و یکم را در قلب روشنائی‌تابان اندیشة پاریس به خاک و خون کشیدند؛ در آغاز شب رئیس جمهور فرانسه، فرانسوا هولاند در نطق تلویزیونی خود گفت: « امروز جمهوری با تمام وجود خود مورد هجوم قرار گرفت است، جمهوری یعنی آزادی بیان عقیده، جمهوری یعنی فرهنگ، جمهوری یعنی خلاقیّت، جمهوری یعنی دمکراسی، این جمهوری است که آدمکشان بر آن حمله ور شدند، ... آزادی همیشه نیرومند تر از بربریّت است، پاسخ ما به بربریت همبستگی ماست، همبستگی در هر نوعی از انواع آن ...»
هنگام ادای این سخنان از سوی رئیس جمهور فرانسه میلیونها فرانسوی در پاریس و در کلیة شهرهای فرانسه به سیاق همین همبستگی نهادی شده در وجدان اجتماعی ملت فرانسه، در ورای تفاوتهای فکری و طبقاتی و جنسی و مذهبی رو به سوی میدانهای بزرگ شهرهای خود نهادند و درکنار یکدیگر آشنا و نا آشنا ایستادند؛ و همراه سرود ملی فرانسه، فریاد «همة ما شارلی هستیم!» سر دادند؛ اینگونه همبستگی در راستای ایمان و اعتقاد به حق مشترک انسان به آزادی اندیشه و وجدان که از گذر سالهای دراز کشمکش و جدال بر سر تفاوتهای مذهبی و جنسی و نژادی و قومی و طبقاتی به ثمر رسیده بود؛ راقم این سطور را به خاطره تلخی از خاطرات گذاشته فراخواند آنجائی که آقای خمینی در مقام رفیع رهبری انقلاب در آبانماه سال 1358 یعنی نه ماه بعد از انقلاب بهمن 1357 در یکی از سخنان خود در حمله به مخالفان طرفداران افسار گسیخته حزب اللهی و خط امامی در‌‌کمیته‌های انقلاب و پاسداران تازه به دوره رسیده به دنبال صدور فرمان « این قلم ها را بشکنید» گفت: « آن سرنیزه ها را شکستیم، این قلمها را هم می شکنیم»
راقم این سطور در سر مقاله دو شنبه 14 آبانماه 1358 نشریه هفتگی جنبش زیر عنوان: « کدام قلمها را باید شکست؟» در پاسخ به گفتة خمینی نوشت: « ... ما معتقدیم وقتی که قلم شکسته شد، سرنیزه ها راست می شود ... وقتی که قلمها و زبانها را بدون تمیز و تشخیص این که کدام قلم و زبان از آزادی و حق دفاع می کند و کدام قلم و زبان در راه گمراهی خلق قدم بر می دارد، شکستیم راه را برای سرنیزه و چاقو هموار می کنیم؛ ما اکنون در این نقطه قرار داریم، اکنون بنام مذهب و زیر حمایت قدرتی که فرصت طلبان در تمسک به مذهب برای خود فراهم آورده اند می بینیم که چگونه به دانشگاهها حمله می برند و با چاقو و ناسزا و تهمت محصول فعالیت دانشجویان را از دیوارها پاره می کنند تا جائی که رئیس هیئت مدیره موقت دانشگاه  تهران می گوید:   « ... اگر مهاجمان آزاد شوند من استعفا می دهم زیرا در گذشته با مسلسل ما را تهدید می کردند و امروز با چاقو، وقتی چاقو زبان باز می کند و بر محیط دانشگاهها مسلط می شود در حقیقت آغاز راهی است که سرانجام به حکومت سر نیزه منتهی می شود»
خمینی در ایفای وعده خود نظیر احمدی نژادها یا شاگردان مکتب ولایت مطلقه فقیه در شکستن سر نیزه ها و قلمها گزافه نگفته بود، زیرا سرنیزه‌های آرتش شاهنشاهی را به سپاه پاسداران انقلاب و قلم و زبان طرفداران آزادی و مردمسالاری را به صدا و سیما و کیهان و نظیر آن هدیه کرد.
با نگاهی ساده به اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی باید حق تاریخی خمینی را به عنوان بنیانگذار نظری و عملی نظام خداسالاری قرن هفتم میلادی برای نابودی نظام مردم سالاری در قرن بیستم و بیست و یکم میلادی از یاد نبریم؛ این حق در آنجائی به ثبت تاریخی می رسد که خمینی نظیر بنیانگذار اسلام و البته بدون طی کردن راه پر فراز و نشیب او، با استفاده از فرو ریختن نظام سراپا ورشکسته سیاسی و اقتصادی سلطنت، نظام آفریده در ذهن خود را در قالب ولایت مطلقه، بدون مدیریت مستقیم و عاری از هر گونه مسؤلیّت بر اساس رهبری انقلاب بنا کرد که طرح آن را نه سال قبل از انقلاب در نشستهای درسی خودر در نجف تقریر کرده بود. نظام ساخته و پرداختة او نه بر اساس رأی مردم است و نه بر پایة عقل بشری، بلکه طبق اصل دوم قانون اساسی « جمهوری اسلامی نظامی است بر پایه ایمان به خدای یکتا لا اله الا الله و اختصاص حاکمیّت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر او»
اما این خدای دست نیافتنی و نا ملموس حق تشریع و قانوگذاری خود را بر طبق اصل دوم قانون اساسی چگونه واگذار می کند؟ طبق بند 5 از اصل دوم به امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلامی و درتبصره الف از بند 6 « به اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط بر اساس کتاب و سنّت معصومین سلام‌الله علیهم اجمعین.» در اصل 5 از قانون اساسی جمهوری اسلامی امر حکومت و امامت امت ( نه شهروندان) متعلق به ولی عصر عجل‌الله تعالی فرجه است که همچنان بعد از هزار و چهار صد سال غایب است، بنا براین امر نظام سیاسی ایران و حکومت و حاکمیّت مملکت به فقیهی واگذار می شود که با تقوا و آگاه به زمان، شجاع و مدّبر و مدیر است؛ در سیر تحوّل نظام جمهوری اسلامی از آغاز تا کنون و نتایج فلاکت بار آن ثابت می کند نه از خمینی و نه از جانشینان او هیچ نشانی از تقوا و آگاهی نسبت به زمان و تدبیر و مدیریّت مشاهده نمی شود. زیرا اصل 57 در قانون اساسی جمهوری اسلامی آنجائی است که هر سه نهاد قانونی حاکم بر کشور یعنی قوه مقنّنه و قضائیّه و اجرائیّه یکجا زیر نظارت و دخالت ولایت مطلقه امر و امامت قرار می گیرند و استقلال و اختیار قانونی وظایف خو را از دست می دهند و به آلتی از آلات قدرت مطلقه ولایت امر تبدیل می شوند؛ در این صورت اگر تدبیر وکفایتی در مدیرّیت ولی مطلقه هم وجود داشته باشد، طبعاً این تدبیر مدیرّیت جز در حفظ مطلقیّت قدرت سیاسی- دینی رهبر و هواداران استبداد مطلقه و دشمنی مستمر با آزادی قلم و بیان عقیده نخواهد بود.
یک ملّت با تمام تفاوتها و گرایشهای اجتماعی و سیاسی و مادی و فرهنگی خود برای دفاع از آزادی قلم و بیان در کنار هم می ایستند، تکیه و پشتوانه آنها به تاریخی است که پدران آنها نسل اندر نسل برای بدست آوردن آزادی و استواری آزادی در فرهنگ اجتماعی و سیاسی جامعه خود از جان و هستی خود مایه گذاشتند؛ آنها که ساعتها ندای «همة ما شارلی هستیم» سر می دادند در حافظة تاریخی خود طنیتن صدای ولتر و ولترها و رابله ها و مونتنی ها را از چهار صد سال فاصله دارند که می گفتند: « ما با عقیدة تو مخالفیم ولی جان خود را می دهیم تا تو حرفت را بزنی»
امّا غم انگیز است برای من رانده از وطنم به خاطر دفاع از آزادی قلم وقتی در صف رؤسای دولی که جهت دفاع از آزادی قلمزنان و تصویر پردازان به خاک افتاده نشریه «شارلی هبدو»، در خیابان ولتر پاریس گام بر می دارند، قاتل و مقتول، حاکم و محکوم و غالب و متجاوز و مغلوب بی دفاع را در دو سه قدمی یکدیگر می بینم، یعنی بنیامین نتانیاهو صهیونیست اسرائیلی و ابوعباس مسلمان فلسطینی را. قاتلان جادو زده از تعصّب جاهلی نمی دانند هر گلوله ای که به نام اسلام به قلب یک یهودی یا مسیحی در اروپا و آمریکا شلیک می شود، تنها یک جنایت و تجاوز به حق زندگی یک انسان و انسانیّت نیست؛ بلکه یک گل سرخ خندان و شادابی است که به صهیونیزم جهانی عموماً به نتانیاهوهای اسرائیلی هدیه می شود. آخر دو سال قبل بود که آرتش نتانیاهو دو هزار انسان بی دفاع فلسطینی را در غزه قتل عام کرد، کشتار نا جوانمردانه و جنایت نابخشودنی برادران کائوشی در سالن تحریریه شارلی هبدو و کولی بالی در فروشگاه بزرگ یهودی پاریس تنها تجاوز به حق آزادی قلم و اندیشه که انگیزة حیات بشری است نبود، بلکه هدیه بی درد سر و مجانی به همه دشمنان آزادی و استقلال انسانها و دولتها و احزاب و سازمانها و ابسته به آنهاست.
 از گفتن این حقیقت گریزی نیست که در قرن 21 بشریّت پنج قاره جهان گذشته از مردمی که همچنان نظیر ایران در چنگ دشمنان آزادی درپوشش اسلام به اسارت افتاده اند؛ در کشورهائی که بر چسب دموکراسی در پیشانی خود دارند نیز از آفات گوناگون ناشی از سازش و ائتلاف نانوشته قدرت سیاسی و آزادی اقتصادی بر کنار نیستند، تمدن بشری در مرز کهنگی و فرسودگی الگوهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی بر خاسته از عصر روشنگری ایستاده است، شعار یک نفر برای همه و همه برای یک نفر در حال سقوط به ظلمات هر کس برای خود است، سقوط اندیشة گاندی به خمینی و از مارکس به پوتین ... فلسفه نیز در حال سقط آزاد از از امانوئل کانت به برنار هانری لوی است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* آگورا (به انگلیسی: Agora و به یونانی: Ἀγορά) به میدان‌های عمومی مهم در شهرهای یونان باستان گفته می‌شد، که نقش مرکزیت شهر را ایفا می‌نمود