:
بسم الله الرحمن الرحيم
کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِن يَقُولُونَ إِلَّا کَذِباً
سخنی که از دهانشان برمی آيد ناهنجار است، آنان جز دروغ نمی گويند
سوره کهف آيه ۵
هفته گذشته اظهاراتی از سوی آقای احمد خاتمی امام جمعه تهران در مطبوعات منعکس شد که مطالعه آن به ويژه برای فردی چون من به عنوان زندانی سياسی جمهوری اسلامی و منتقد سياست های اقتصادي، اجتماعی و سياسی حکومت، جای بسی تاسف و البته عبرت از آن باب داشت که آيا ممکن است شهوت پست و مقام و قدرت بتواند انسان ها را هر چند در لباس ظاهری پيامبر خدا (ص) به چنين سرنوشت رقت بار و مرتبه ای فرسنگ ها دور از ارزش های ديني، اخلاقی و انسانی برساند.
امام جمعه تهران در سخنانی گفته بود که: ”زندانيان سياسی که در زندان هستند به خاطر انتقاد يا اعتراض آنها نيست و اگر تظاهرات مسالمت آميز داشتند مطمئن باشيد زندانی نمی شدند“. يا ”آنچه از اين افراد شاهد بوديم تيراندازی و اقداماتی نظير خلع سلاح پاسگاه و آتش زدن مسجد بود�.“ وی همچنين زندانيان جنبش سبز را به اقدام برای براندازی متهم کرده و اين را علت اصلی زندانی بودن آنها دانسته بود.
در پاسخ بايد گفت که در حکومتی که بر خلاف دستورات قرآن، پيامبر اکرم (ص) و ائمه معصومين (ع) دروغ سکه رايج آن گرديده است البته بايستی واعظ و خطيب شهر از بر آمدن جنبش سبزی که شعار خود را ”دروغ ممنوع“ و مبارزه با جهل و فريب قرار داده است وحشت و هراس داشته و جهاد عليه دروغ و کذب را براندازی و واژگونی خود و هم قطارانش تلقی کند.
جناب آقای احمد خاتمی اگر ذره ای انصاف و تقوا داشت دستکم برای آنان که او را به بی اطلاعی از موضوعی که در باب آن سخن می گويد و يا تلاش برای بی اعتباری حتی احکام و آراء دادگاه های غير قانونی انقلاب متهم نکنند مناسب بود مراجعه ای به پرونده ها و آراء محکوميت همين زندانيان به رغم ايشان عامل تيراندازی و آتش سوزی می داشت تا متوجه شود که بر اساس همين اسناد رسمی حکومتي، مدارک و آلات جرمی که در پرونده چنين زندانيان مضبوط است چيزی نيست جز اوراقی مشتمل بر بيانيه ها، مقالات و مصاحبه هايی که بطور علنی انجام شده و يا شرح مکتوب شنود تماس های تلفنی و يا اينترنتی که حتی علنی نبوده و حاوی انتقاد و اعتراض و بيان مخالفت با سياست های جاری حکومت بوده که الحمدالله امروز در هر مجلس و محفل رسمی و غير رسمی فرياد زده می شود و يا اعتراضاتی بر پايه اجبار و تهديد و يا � و اين در حاليست که جنبش سبز و اعتراضات ميليونی مردم در روزهای پس از انتخابات رياست جمهوری ۸۸ برغم سرکوب سازمان يافته، خشونت ها، بازداشت ها و حتی شهادت ده ها تن از مردم خداجو و حق طلب معترض در اين تجمعات، هرگز از رويکرد و رفتار مدنی مسالمت جويانه خود خارج نشده و همچنان پس از گذشت بيش از سه سال بر اعتراض های عاری از خشونت برای گذار مسالمت به دمکراسی و اصلاح طلبی تاکيد دارد.
ايشان در فرازی ديگر از سخنان خود چنان تعجيل و تفريط کرده که با منتقدان هم صدا شده و بی محابا حکومت فعلی را در تضاد با موازين اسلامی و سيره امامان (ع) تصوير کرده و گفته است: ”مخالفانی که مخالف سياسی هستند، انتقادات سياسی هستند، انتقادات و اعتراضاتی دارند که بايد با آنها با سيره امامان يعنی سيره اقناعی برخورد شود، يعنی تلاش کنيم تا مخالفان را قانع کنيم�“
اينجانب بعنوان يک زندانی سياسی حکومتی که خطيب جمعه و عضو مجلس خبرگانش جناب احمد خاتمی است و تجربه تلخ حبس در بازداشتگاه های امنيتی و چندين ماه حبس در سلول انفرادی و بازداشت فرزند و پرونده سازی برای ديگر اعضاء خانواده ام را نوعی سندسازی برای تسويه حساب سياسی با والد بزرگوارم که اولين دادستان کل انقلاب ايران بوده است قلمداد کرده ام و آمادگی دارم تا با ايشان تعدادی از پرونده های زندانيان سياسی از جمله پرونده خود را بررسی کرده و انشاالله اينجانب و ايشان طبق همين اظهار نظر اخيرشان با يکديگر هم قول و هم اعتقاد شويم که حکومتی که افرادی را تنها به دليل انتقادات و اعتراضات به زندان می اندازد و حتی برای آنان حقوق يک زندانی عادی را به رسميت نمی شناسد ”نه اسلامی است و نه پيرو سيره امامان معصوم (ع)، آيا واعظ و خطيبانی که بدون اطلاع از موضوعات و يا بر اساس نوشته بولتن ها مسايلی را به خلاف مطرح می کنند خود آشکارترين سند انحراف انقلاب و نظام برآمده از آن نيستند؟ هنگامی که همزمان با سی و سومين سالگرد وفات مرحوم آيت الله طالقانی فقيه آزاد و مبارزی نستوه که اولين امام جمعه انقلاب و ابوذر زمان بود جايگاه او را در تصرف افرادی می بينيم که نه تنها لياقت و شان آن جايگاه را بلکه عدالت لازم را برای تصدی آن نداشته که با سخنان خود در آن مقام دوست و دشمن رابه تعجب واداشته آنگاه معنای عميق ”انحراف انقلاب“ و لزوم ريشه کنی پديده دروغ و دروغ گويی از ايران اسلامی را بيش از پيش در می يابيم.“فاين تذهبون“
محمدامين هادوی
شهريور ماه ۱۳۹۱
زندان اوين، بند ۳۵۰
بسم الله الرحمن الرحيم
کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِن يَقُولُونَ إِلَّا کَذِباً
سخنی که از دهانشان برمی آيد ناهنجار است، آنان جز دروغ نمی گويند
سوره کهف آيه ۵
هفته گذشته اظهاراتی از سوی آقای احمد خاتمی امام جمعه تهران در مطبوعات منعکس شد که مطالعه آن به ويژه برای فردی چون من به عنوان زندانی سياسی جمهوری اسلامی و منتقد سياست های اقتصادي، اجتماعی و سياسی حکومت، جای بسی تاسف و البته عبرت از آن باب داشت که آيا ممکن است شهوت پست و مقام و قدرت بتواند انسان ها را هر چند در لباس ظاهری پيامبر خدا (ص) به چنين سرنوشت رقت بار و مرتبه ای فرسنگ ها دور از ارزش های ديني، اخلاقی و انسانی برساند.
امام جمعه تهران در سخنانی گفته بود که: ”زندانيان سياسی که در زندان هستند به خاطر انتقاد يا اعتراض آنها نيست و اگر تظاهرات مسالمت آميز داشتند مطمئن باشيد زندانی نمی شدند“. يا ”آنچه از اين افراد شاهد بوديم تيراندازی و اقداماتی نظير خلع سلاح پاسگاه و آتش زدن مسجد بود�.“ وی همچنين زندانيان جنبش سبز را به اقدام برای براندازی متهم کرده و اين را علت اصلی زندانی بودن آنها دانسته بود.
در پاسخ بايد گفت که در حکومتی که بر خلاف دستورات قرآن، پيامبر اکرم (ص) و ائمه معصومين (ع) دروغ سکه رايج آن گرديده است البته بايستی واعظ و خطيب شهر از بر آمدن جنبش سبزی که شعار خود را ”دروغ ممنوع“ و مبارزه با جهل و فريب قرار داده است وحشت و هراس داشته و جهاد عليه دروغ و کذب را براندازی و واژگونی خود و هم قطارانش تلقی کند.
جناب آقای احمد خاتمی اگر ذره ای انصاف و تقوا داشت دستکم برای آنان که او را به بی اطلاعی از موضوعی که در باب آن سخن می گويد و يا تلاش برای بی اعتباری حتی احکام و آراء دادگاه های غير قانونی انقلاب متهم نکنند مناسب بود مراجعه ای به پرونده ها و آراء محکوميت همين زندانيان به رغم ايشان عامل تيراندازی و آتش سوزی می داشت تا متوجه شود که بر اساس همين اسناد رسمی حکومتي، مدارک و آلات جرمی که در پرونده چنين زندانيان مضبوط است چيزی نيست جز اوراقی مشتمل بر بيانيه ها، مقالات و مصاحبه هايی که بطور علنی انجام شده و يا شرح مکتوب شنود تماس های تلفنی و يا اينترنتی که حتی علنی نبوده و حاوی انتقاد و اعتراض و بيان مخالفت با سياست های جاری حکومت بوده که الحمدالله امروز در هر مجلس و محفل رسمی و غير رسمی فرياد زده می شود و يا اعتراضاتی بر پايه اجبار و تهديد و يا � و اين در حاليست که جنبش سبز و اعتراضات ميليونی مردم در روزهای پس از انتخابات رياست جمهوری ۸۸ برغم سرکوب سازمان يافته، خشونت ها، بازداشت ها و حتی شهادت ده ها تن از مردم خداجو و حق طلب معترض در اين تجمعات، هرگز از رويکرد و رفتار مدنی مسالمت جويانه خود خارج نشده و همچنان پس از گذشت بيش از سه سال بر اعتراض های عاری از خشونت برای گذار مسالمت به دمکراسی و اصلاح طلبی تاکيد دارد.
ايشان در فرازی ديگر از سخنان خود چنان تعجيل و تفريط کرده که با منتقدان هم صدا شده و بی محابا حکومت فعلی را در تضاد با موازين اسلامی و سيره امامان (ع) تصوير کرده و گفته است: ”مخالفانی که مخالف سياسی هستند، انتقادات سياسی هستند، انتقادات و اعتراضاتی دارند که بايد با آنها با سيره امامان يعنی سيره اقناعی برخورد شود، يعنی تلاش کنيم تا مخالفان را قانع کنيم�“
اينجانب بعنوان يک زندانی سياسی حکومتی که خطيب جمعه و عضو مجلس خبرگانش جناب احمد خاتمی است و تجربه تلخ حبس در بازداشتگاه های امنيتی و چندين ماه حبس در سلول انفرادی و بازداشت فرزند و پرونده سازی برای ديگر اعضاء خانواده ام را نوعی سندسازی برای تسويه حساب سياسی با والد بزرگوارم که اولين دادستان کل انقلاب ايران بوده است قلمداد کرده ام و آمادگی دارم تا با ايشان تعدادی از پرونده های زندانيان سياسی از جمله پرونده خود را بررسی کرده و انشاالله اينجانب و ايشان طبق همين اظهار نظر اخيرشان با يکديگر هم قول و هم اعتقاد شويم که حکومتی که افرادی را تنها به دليل انتقادات و اعتراضات به زندان می اندازد و حتی برای آنان حقوق يک زندانی عادی را به رسميت نمی شناسد ”نه اسلامی است و نه پيرو سيره امامان معصوم (ع)، آيا واعظ و خطيبانی که بدون اطلاع از موضوعات و يا بر اساس نوشته بولتن ها مسايلی را به خلاف مطرح می کنند خود آشکارترين سند انحراف انقلاب و نظام برآمده از آن نيستند؟ هنگامی که همزمان با سی و سومين سالگرد وفات مرحوم آيت الله طالقانی فقيه آزاد و مبارزی نستوه که اولين امام جمعه انقلاب و ابوذر زمان بود جايگاه او را در تصرف افرادی می بينيم که نه تنها لياقت و شان آن جايگاه را بلکه عدالت لازم را برای تصدی آن نداشته که با سخنان خود در آن مقام دوست و دشمن رابه تعجب واداشته آنگاه معنای عميق ”انحراف انقلاب“ و لزوم ريشه کنی پديده دروغ و دروغ گويی از ايران اسلامی را بيش از پيش در می يابيم.“فاين تذهبون“
محمدامين هادوی
شهريور ماه ۱۳۹۱
زندان اوين، بند ۳۵۰
24 شهریور 1391