مارکاريان روبن
چھارمين کنفراس بيست کشور صنعتی، که اقتصادھايشان در مجموع ھشتادوپنج درصد کل
توليد ناخالص جھان را تشکيل می دھد، در سئول پايتخت کره جنوبی روز جمعه کار خود را
پايان داد. اين ھمايش که از سال ٢٠٠٨ تا کنون چھار اجلاس تشکيل داده است بتدريج
جايگزين کنفراس ھفت و يا ھشت کشور صنعتی( ١) می شود. کارکرد اين ھمايش تلاش
مشترک قدرتھای اصلی سرمايه داری ( به ھمراه مراکز مھم پيرامونی) سرمايه داری برای
مقابله با بحران کنونی نظام سرمايه داری می باشد. ترديدی نيست که بحران جاری نظام
سرمايه داری، که از سپتامبر ٢٠٠٨ سرباز کرد،عميق ترين و گسترده ترين بحرانی است که
نظام سرمايه داری در تمامی طول موجوديت خود تجربه کرده است. اين بحران بحرانی است
ساختاری و جھانی که از بحران مسکن در آمريکا شروع و نظام بانکی و مالی سرمايه
داری را به آستان فروپاشی سوق داده و آنگاه بسرعت از بخش مالی به ھمه بخش ھای"
اقتصاد واقعی" گسترش يافت. رکود، کاھش تقاضای موثر، ورشکستگی بنگاه ھای توليدی
و خدماتی، افزايش جھش آسای بيکاری .... علائم گسترش بحران به ھمه بخش ھای "
اقتصاد واقعی" بود.بيست قدرت سرمايه داری جھانی دريک اقدام ضربتی، و در ھمکاری و
ھماھنگی با ھم، قريب چھارده تريليون دلار( ھر تريليون برابر است با ھزار ميليارد دلار)
پول برای بازسازی نظام بانکی و مالی تزريق کردند و بدين ترتيب علائم زندگی را دوباره به
پيکر در حال احتضارنظام مالی سرمايه جھانی بازگرداندند. عليرغم بازسازی بخش مالی و
بانکی احياء اقتصاد واقعی بسيار کند و شکننده است. کانون ھای بحران زای جديدی در
اقتصاد آمريکا،اتحاديه اروپا و سايربخشھای اقتصاد جھانی سرباز کرده است که ھريک می
تواند در صورت عدم مھار تعادل لرزان کنونی را بھم زده و بحران را با شدت و گستره
بيشتر و عميق تر به صحنه بازگرداند. بھبود بسيار کند اقتصاد آمريکا( که بزرگترين اقتصاد
و بازار جھان است)، اقتصادھای بدھکارو درآستانه ورشکستگی در اتحاديه اروپا( مانند
يونان، پرتقال، ايرلند، اسپانيا، ايتاليا)( ٢)، جنگ تجاری از طريق کاھش نرخ برابری ارزھا
ميان قدرت ھای اصلی سرمايه داری جھانی مانند آمريکا،چين، ژاپن، کره جنوبی، آلمان ...از
جمله حفره ھائی است که می تواند در متن کنونی اقتصاد جھانی مجددا" به سقوط
آزاداقتصادی بيانجامد.
جنگ ارزی، کانون کشمکش ھای کنفراس سئول
موضوع اصلی کنفراس ٢٠ کشور صنعتی که اکنون در سئول جريان دارد جنگ ارزی است
که خصلت بسيار حاد يافته است. دو طرف اصلی اين جنگ آمريکا و چين ھستند که
اقتصادھايشان ھر يک به نوبه خود نقش تعيين کننده ای در اقتصادی جھانی ايفاء می نمايد
و بنابراين نرخ برابری ارزھای آنھا می تواند تاثيرات تعيين کننده ای بر روی اقتصاد
کشورھای ديگربر جای بگذارد.
دولت آمريکا حکومت چين را متھم می کند که به طور مصنوعی يوان، ارز اين کشور را،
پائين نگھداشته است. پائين بودن نرخ برابری يوان در برابر دلار موجب ارزانی کالاھای
چينی در مقايسه با توليدات کشورھای ديگر و از جمله کالاھای آمريکا گشته وبدين ترتيب
کسری موازنه تجاری آمريکا دربرابر چين را افزايش می دھد. اما دولت امريکا به نوبه خود
در مظان ھمين اتھام قرار دارد. اوباما تصميم گرفته است با چاپ ۶٠٠ ميليارد دلار پول، و
ترزيق آن به اقتصاد آمريکا، تحرکی برای خروج از رکود اقتصاد آمريکا، که بھبود آن بشدت
کند است، به وجود آورد. سرريز کردن دلار به اقتصاد جھانی موجب کاھش نرخ برابری دلار
و افزايش قدرت رقابتی صادرات آمريکائی در برابر رقبای خود می شود. ژاپن( ٣) و کره
جنوبی، که خود از صادرکنندگان بزرگ در سطح جھان ھستند، برای خنثی کردن ارزان شدن
دلار از طريق بانک ھای مرکزی خود مبالغ عظيمی دلار خريداری کرده اند برای آن که
صادراتشان از سوی بنگاه ھای امريکائی مورد تھديد قرار نگيرد. برزيل و ساير کشورھای
حاشيه ای، در کنفراس ٢٠ کشور صنعتی، نيز به نوبه خود اعلام کرده اند که دولت آمريکا
از طريق چاپ دلار و پائين آوردن مصنوعی برابری دلار در برابر ساير ارزھا، ذخائر ارزی
کشورھای در حال توسعه و جھان حاشيه را خشکانده وآنھا را در برابر فشارھای بحران
اقتصادی جاری نظام سرمايه داری بی دفاع می سازد.آنھا از اين سياست آمريکا را ھمچون
صدور يک سونامی ويرانگر در اقتصادھای کشورھای در حال توسعه و حاشيه ارزيابی می
کنند.
پس از جنگ جھانی دوم دلار به ارز جھانی بلامنازع و منبع ذخيره ارزی کشورھای ديگر
مبدل شد. نظام پولی" برتن وودز" که پس از جنگ جھانی دوم بوجود آمد و ارزھای اصلی
نظام سرمايه داری را با نرخ برابری ثابت در برابردلار تنظيم می کرد قادر بود ثبات پولی را
در سطح مراکز اصلی سرمايه داری حفظ کند .دولت آمريکا در سال ، ١٩٧۵ با پيدايش اولين
نشانه ھای موج بزرگ بحران پس از جنگ جھانی دوم، اين نظام را برھم زد و از آن پس به
ثبات نسبی دربازارھای ارز خاتمه يافت. اما دلار اقتدار خود را به مثابه ارز و ذخيره اصلی
ارزی جھانی، در عين حال نشانه ھژمونی جھانی اقتصادی آمريکا بود، ھمچنان حفظ کرد.
اين امر به دولت آمريکا اجازه می داد که در صورت لزوم با چاپ دلار مشکلات اقتصادی
خود را در دوره ھای گوناگون حل و فصل نمود و لگدھای بحران ھايش را از طريق
نوسانات دلار به ديگران منتقل سازد.
ھر دوره بحران در نظام سرمايه داری دوره تحميل ھزينه بحران به اردوی کار و زحمت از
يک سو و در عين حال دوره تشديد اختلافات درباره شيوه ھای خروج از بحران ميان طبقه
سرمايه دار، تلاش برای صدور بحران به گروه بندی ھای رقيب ، ھم در سطح ملی و ھم در
سطح بين المللی، از سوی ديگر می باشد. تجارب جنگ جھانی اول و دوم به سرمايه
انحصاری در سطح جھانی آموخته است که ھمواره ميان جبھه اصلی( اشتراک در تحميل
بحران به طبقه کارگر و عموم مردم) وجبھه فرعی ( اختلاف ميان قدرت ھای سرمايه داری
در سطح جھانی) تفاوت نھاده وجبھه فرعی را به جبھه اصلی مبدل نسازد.
قدرت ھای سرمايه داری پس از مھار سقوط بخش مالی و بازسازی آن، اقدام به سرريز
کردن ھزينه بحران بر اکثريت شھروندان جوامع شان يعنی کارگران و زحمتکشان کرده اند.
در اکثر کشورھای سرمايه داری پيشرفته سياست بسيار شديد رياضت اقتصادی در دستور
کار دولت ھا قرار دارد. سياستی که تمامی دست آوردھائی را که جنبش کارگری در قرن
بيستم به آنھا دست يافته در معرض تھديد قرار می دھد. تھاجم تمام عيار سرمايه درعرصه
ھای اجتماعی، سياسی، فرھنگی و طبقاتی مقاومت کارگران، جوانان، زنان، بازنشستگان را
که در خط مقدم اين تعرض قراردارند برانگيخته است . فرانسه، يونان، ايتاليا، اسپانيا،
رومانی و اخيرا" انگليس نيز شاھد انکشاف ھرچه بيشتر اين چالش ھاست.
اما اين جنگ جبھه دومی نيز دارد و آن تلاش در انتقال ھر چه بيشتربحران به رقبا و
کاھش از دامنه بحران در اقتصاد خودی می باشد. جنگ ميان قدرت ھای جھانی خود را به
صورت جنگ ھای تجاری يا جنگ ھای ارزی نشان می دھد که حل و فصل آنھا موضوع
مرکزی کنفراس سئول بود .اما آيا کنفراس سئول توانست به اين جنگ پايان داده و از طريق
سازش به آتش بس دست يابد؟ واقعيت اين است که کنفراس سئول بدون ھيچ نتيجه عملی به
کار خود پايان داد. اختلافات ميان دولت آمريکا و کشورھائی که دارای مازادھای عظيم
صادراتی ھستند و ھمچنين اختلافات دولت آمريکا با دولت ھای در حال توسعه مانند برزيل
در مورد نحوه تنظيم رابطه ارز و مازاد تجاری به ھيچ نوع سازش عملی روشن و قابل
اتکاء، جز يک سلسله توصيه ھا و قول وقرارھائی نمايشی، نيانجاميد.دربيانيه نھائی سران
٢٠ کشور مجموعه ای از توصيه ھا مطرح شده است که ھيچ نوع ضمانت اجرائی ندارد از
جمله اجتناب از کاھش مصنوعی برابری ارز از ارزش واقعی آن در بازار( که قصد دولت
چين است)، کاھش مازاد تجاری به زير چھار درصد از توليد ناخالص ملی( طرف اين توصيه
چين، آلمان، ژاپن و... ھستند)،اجتناب از چاپ و سرريز کردن يک جانبه منابع عظيم پول به
اقتصاد( انتقاد غيرصريح از امريکا) ، تقويت ذخاير بانک ھای سرمايه گذاری برای مقابله با
بحران ھای مالی( اکنون ميزان ذخائر اين بانک ھا تنھا کفاف پرداخت ھای دو روز تعھدات
آنھا را می دھد و نه بيشتر) و ...در مورد مھار انحصارات مالی که بازيگران اصلی بورس
بازی در اقتصاد کازينوئی سرمايه داری ھستند ھيچ گونه نتيجه و توافق روشنی حاصل
نشد.( ۴) بدين ترتيب بزرگ ترين برندگان کنفراس ھای ٢٠ کشور صنعتی سرمايه مالی و
انگلی است که نه تنھا با تزريق منابع مالی کلان بازسازی شده است( ۵) بلکه با موج جديد
در ھم شکستن نظام تامين اجتماعی عرصه ھای جديدی برای سوداندوزی ھای عظيم در
برابرش گشوده شده است. فاش گوئی در باره خصلت انگلی نظام موجود تنھا ادعای ما
منقدان نظام سرمايه داری نيست." جان استيگ ليتس"(برنده جايزه نوبل اقتصاد) می گويد
" بايد بانکداران را به گوشه زندان بياندازيم و گرنه اقتصاد نمی تواند دوباره سرپايش
بيايستد... ويليام بلاک و جيمز گالبرايت از سرشناس ترين اقتصادادنان آمريکائی نيز
متعقدند که " نمی توان به بحران پايان داد مگر آن که اين جنايتکاران متقلب را به زندان
افکند"...." جرج اکرلوف" اقتصاد دان برنده جايزه نوبل نيز می گويد "بجای تنبيه اين
جنايتکاران يقه سفيد ما آنھا را نجات داده ايم و بدين ترتيب انگيره ھای باز ھم بيشتری
( برای تخريب اقتصاد در آينده فراھم ساخته ايم"!( ۶
جنگ واقعی اما در جبھه اصلی عليه تعرض سرمايه برای تحميل ھزينه بحران به کارگران
و زحمتکشان ادامه دارد. در ھفته گذشته با اعتراضات گسترده دانشجويان انگليس، و اعلام
يک روز اعتراض ملی توسط آنھا، اين کشور نيز به صف کشورھائی پيوست که در آن
مقاومت در برابر تعرض سرمايه با مقاومت توامند توده ای مواجه می شود. در فرانسه
اتحاديه ھای کارگری فراخوانی برای روز ٢٣ نوامبر ، به عنوان نھمين اقدام بزرگ توده ای
وسراسری، عليه قانون بازنشتسگی جديد منتشر کرده اند. ائتلافی به اسم" ما حاضر نيستيم
ھزينه بحران شما را بپردازيم" متشکل از شصت تشکل در آلمان فراخوانی برای يک اقدام
عمومی در ٢۶ نوامبر( قرار است در اين روز پارلمان آلمان برنامه رياضت ا قتصادی اين
کشور را تصويب کند) صادر کرده اند. اتحاديه ھای کارگری در کشورھای مانند ايتاليا،
يونان، رومانی و ... در تدارک اعتراضات جديد ھستند.تعرض سرمايه را، تنھا از يک طريق،
از طريق وارد کردن ھر چه بيشتر نيرو به صحنه پيکار طبقاتی می توان خنثی کرد!
شنبه ٢٢ آبان ١٣٨٩ برابر با ١٣ نوامبر ٢٠١٠
*********************************************************************
١)- ھفت کشور صنعتی شامل آمريکا، آلمان، ژاپن، فرانسه، انگلستان، کانادا،ايتاليا بودند که پس از )
فروپاشی شوروی روسيه نيز به عنوان ناظر به آنھا اضافه شد.
٢)- خطر ورشکستگی اکنون اقتصاد ايرلند را نيز به طور جدی تھديد می کند. )
٣)- ورود مقادير زياد دلار به بازار ارزش ين در برابر دلار سه درصدکاھش داده است. )
۴)- جز اولين کنفراس ٢٠ کشور صنعتی که در اوج بحران در سال ٢٠٠٨ برگزار شد و توانست اقدامات )
ضربتی برای نجات نظام در حال فروپاشی سرمايه داری را ھماھنگ کند سه کنفراس بخاطر رقابت ھای
درونی به ھيچ نتيجه محسوسی دست نيافته است.
۵)- ھم اکنون بخش مالی ذخائر عظيمی برای فعاليت ھای انگلی در اختيار دارد که عبارتند از سودھای )
عظيم انحصارات چندمليتی که مفر سرمايه گذاری در اقتصاد واقعی ندارد، تريليون ھا دلاری که از ھمه
انواع بورس بازی به دست آمده و بالاخره چاپ اسکناس و باصطلاح پول ارزانی که روانه بازار می شود.
کنفراس تورنتو ٢٠ کشور صنعتی نشان داد که دولت ھای اصلی و حاشيه سرمايه داری خود مباشر سرمايه
مالی بوده و قادر به ھيچ اقدام جدی برای مھار غولی که اکنون با قدرت بيشتری از شيشه خارج می شود
نيستند.
۶)-مراجعه کنيد به منبع زير: )
http://www.businessinsider.com/nobel-economist-says-we-have-to-prosecute-
fraud-or-else-the-economy-wont-recover-2010-11