به مناسبت سى ونهمين سال سالگرد اسارت “عباس امیرانتظام”
در حکومتهای دیکتاتوری، مردم در اسارت به سر می برند؛خواه در درون زندان ها و سیاه چال ها باشند و خواه در بیرون از زندان.در کشورهایی که دیکتاتور حرف اول و آخر را می زند، نخبگان کشور در زنجیرند.مردم نیز مجال نفس کشیدن ندارند زیرا شیوه چنین رژیم هایی با کشورهای اشغال شده توسط خارجی ها، فرقی ندارد.
جمهوریاسلامی نمونه بارز حاکمیتی تمامیت خواه و انحصار طلب است که،به دلیل چنین خصلتی ازسوی روحانیون، در سال ۱۳۵۸ به جای مجلس “موسسان”،مجلسی به نام “خبرگان” تشکیل داد.در همین مجلس بود که اصل “ولایت فقیه” به تصویب رسید. این نخستین گام قبضه کردن قدرت توسط روحانیون نزدیک به “خمینی” بود.
در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ وقتی جمعی دانشجو به رهبری”محمد موسوی خویینی ها” به درون سفارت آمریکا ریختند و ۴۴۴ روز ۵۲ دیپلمات را به اسارت گرفتند، شدیدترین لطمات مالی و سیاسی را به ایران زدند. روحانیون حاکم،با موافقت “خمینی”مجالی یافتند تا با مخالفان “ولایت فقیه” تسویه حساب کنند.
در همین راستا،شوهای تلویزیونی توسط اشغال کنندگانی چون “ابراهیم اصغر زاده”،”محسن میردامادی”و”حبیب الله بیطرف”با کارگردانی”عباس عبدی”آغاز شد.این گروه که در ادامه خود را”اصلاح طلب” و طرفدار جامعه مدنی معرفی کرد،در چندین نمایش تلویزیونی- به زعم خود- دست به افشاگری زده و بسیاری از روشنفکران منتقد و دولتمردان سکولار را در زمره جاسوسان آمریکا و مرتبط با سازمان سیا معرفی نمود.در میان این جمع”عباس امیرانتظام” معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت موقت، از جمله مهمترین قربانیان این طرح بود.
“امیرانتظام” که در آبان ماه ۱۳۵۸،سفیر ایران در کشورهای اسکاندیناوی بود، از دسیسه ای که برایش طرح ریزی شد، کاملا بی خبر بود. وی در گفتگویی ۷ ساعته که با یک زندانی سیاسی سابق در اوین داشته است، می گوید:«من در سفارت ایران بودم که تلکسی از وزارت خارجه با امضای (قطب زاده) وزیر خارجه، دریافت کردم.در این تلکس، از من خواسته شده بود که فورا به تهران مراجعه کنم.بعدا معلوم شد که (کمال خرازی) امضای قطب زاده را جعل کرده است!»بعد از آمدن “امیرانتظام” به تهران، تعدادی پاسدار وی را شبانه در مجاورت ساختمان وزارت خارجه، محاصره کرده و به محل دادسرایانقلاب می برند.
اما مدارک ادعا شده از سوی اشغالکنندگان سفارت آمریکا چه بوده است؟!در کیفرخواست دادگاه انقلاب، استفاده از واژه “DEAR” در مکاتبات نخست وزیری با سفارت خانه،یکی از موارد اتهامی به شمار می رفت!
اگرچه”مهدی بازرگان”در جلسه دادگاه کلیه کارها و اتهامات بیاساس علیه معاون سابق خود را برعهده گرفت و تصریح کرد که کلیه اعمال وی با هماهنگی قبلی با نخست وزیر صورت گرفته، اما “محمدی گیلانی” به عنوان حاکم شرع،”امیرانتظام” را به حبس ابد محکوم کرد.
نگاهی جامع و عمیقتر به سناریوی اشغال سفارت آمریکا نشان می دهد که این حرکت نه تنها در مجموع به سود منافع ایالات متحده منتهی شد و ایران را از همان زمان با تحریمهای بین المللی مواجه کرد، بلکه اساسا دانشجویان مزبور در اثبات اتهاماتی که به تعداد زیادی از منتقدان جمهوری اسلامی زدند، توفیقی نیافتند.
از طرفی مشخص شد که علت تسویه حساب با “امیرانتظام” نیز به اقدام وی در جهت”انحلال مجلس خبرگان” باز میگردد.”امیرانتظام”در این رابطه، می گوید:«در زمانی که این مجلس در حال بررسی پیشنویس قانون اساسی بود، طرحی به ذهنم رسید که با تصویب هیات دولت، این مجلس منحل شود.قضیه را با مهندس بازرگان مطرح کردم.او سرش را روی میز کارش گذاشت و حدود ۱۵ دقیقه در سکوت فکر کرد و بعد گفت که من موافقم.خودت برو و امضاها را از وزیران بگیر.من از ساعت ۱۰ صبح تا ۴ بعدازظهر،به کلیه وزارتخانه ها رفتم و همه وزرا امضا کردند جز ۴ وزیر:(یزدی)،(معین فر)،(صباغیان) و(سحابی).
قرار شد موضوع را به خمینی نگوییم.چون می دانستیم اگر او مطلع شود، مخالفت خواهد کرد.» وی در ادامه این ماجرا که می توانست سرنوشت جمهوری اسلامی را تغییر دهد و حداقل اصل “ولایت فقیه” برای همیشه فراموش شود، می گوید:«چون تعدادی از اعضای شورای انقلاب در هیات دولت نیز حضور داشتند، قرار شد در روز جلسه این موضوع را اعلام کنیم و از خبرنگاران هم دعوت کردیم که به نخست وزیری بیایند، خودم نیز در اتاق منشی (بازرگان) نشستم و منتظر نتیجه جلسه بودم؛ پس از ساعت ها بازرگان از اتاق خارج شد و رنگ صورتش قرمز شده بود.او به من گفت که فردا از ایران برو و خبرنگاران را مرخص کن! بازرگان تعریف کرد که وقتی طرح را مطرح کردیم، افرادی چون(خامنه ای) و (رفسنجانی)، گفتند که ما مخالفتی نداریم اما تاکید کردند که بهتر است امام را در جریان قرار دهیم.»
عباس امیرانتظام که از ۲۷ آذر ۵۸ روانه زندان شده، در طول مدت عمر جمهوری اسلامی تا امروز، به عنوان یک “زندانی سیاسی” باقی مانده است.او هم اینک تحت عنوان مرخصی استعلاجی و ادامه روند درمان، در خانه اش به سر می برد.
در اواسط دهه ۷۰ از سوی بعضی مقامات حکومت، پیغامهایی برای او فرستاده شد که می تواند از کشور خارج شود.اما امیرانتظام تاکید داشت که”باید دادگاهی برای اعاده حیثیت و بی اساس بودن اتهامات وی برگزار شود.”وی ابراز نگرانی میکرد که چنانچه از کشور خارج شود، دیگر نتواند به ایران بازگردد.
نکته حیرتآور در این میان،مواضع دانشجویان اشغال کننده سفارت آمریکا، در مورد فردی است بی گناه، که بار ۳۷ سال اسارت را به دوش کشیده است. “عباس عبدی” دستیار “موسوی خویینیها” که پس از آزادی گروگان ها در دادستانی انقلاب،مشغول به کار شد و با وزارت اطلاعات نیز همکاری می کرد؛در دوران ریاست جمهوری “محمد خاتمی” به پاریس رفت و با “باری روزن” یکی از دیپلمات های آمریکایی که زمان اشغال سفارت، در اسارت دانشجویان بود، ملاقات کرد.
بعضی گزارشها از این حکایت داشت که “عبدی از روزن عذرخواهی کرده است.” اما عبدی در دهه ۸۰ در مناظره با ابراهیم یزدی از موضع خود نسبت به امیرانتظام کوتاه نیامده و حتی مدعی شد که “امیرانتظام” کد سیا داشته است!
“امیرانتظام” در مورد آخرین ملاقاتش با مهدی بازرگان می گوید:«روزی به من گفتند اگر میخواهی با کسی ملاقات کنی به ما بگو. گفتم مایلم با بازرگان ملاقات کنم. با چند اطلاعاتی، به منزل بازرگان رفتیم. ماموران در اتاق نشسته بودند تا حرفهای ما را گوش کنند.هنگام خداحافظی پسر بازرگان همراه ماموران رفت تا همراهیشان کند. در آن لحظه حدود ۳۰ ثانیه فرصت کردیم، خصوصی حرف بزنیم.بازرگان مرا در آغوش کشید و گفت که همه تحلیلهای تو درست بود. من برای عمل قلب به خارج میروم و در بازگشت روی طرحها، کار می کنیم.این دیدار ۵ روز قبل از فوت بازرگان بود.»
هر چند برای مقامات اصلی جمهوری اسلامی نیز ثابت شد که “عباس امیرانتظام”،بیگناه روانه زندان شده است اما ۳۹ سال از بهترین سالهای عمر او در سیاهچالها سپری شد. او گرچه امروز با انواعی از بیماریهایی مواجه است که محصول چند دهه اسارت است ولی، به عبارتی او خسته نشد بلکه زندان های حکومت اسلامی را خسته کرد.