نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۵ مهر ۵, دوشنبه



اعلامیه مهندس عباس امیرانتظام برای آزادی دکتر عبدالفتاح سلطانی

اینجانب ضمن ستایش از پایبندی قابل تقدیر دکتر عبدافتاح سلطانی که مانند سایر همکاران با وجدان خود، که یا در حال حاضردر بند بوده و یا به ناروا طعم تلخ زندان را در برهه ای از دوره کاری خود تجربه کرده اند خواهان تجدید نظر در وضعیت فعلی پرونده ایشان بوده، با این امید که اقدامات لازم و به حق بر اساس قوانین و مقررات موجود، توسط مسئولین ذیربط در راستای آزادی هر چه سریعتر ایشان انجام پذیرد.

بدون شک نام و یاد وکلایی مانند دکتر سلطانی، خانم نسرین ستوده و آقای دکتر سیف زاده، و سایر عزیزان که جانانه در کنار اصول و وظایف حرفه ای خود در جهت دفاع از متهمان سیاسی ایستاده و هرگز آنها را فدای منافع فردی و دنیوی خود که به راحتی می توانست ضامن امنیت شغلی و ارتقاء جایگاه آنان در جامعه شغلی شان باشد، همواره در دل و ذهن یکایک ما درد آشنایان ماندگار و جاوید خواهد ماند.


اینجانب که خود در حال حاضر دچار کسالت های عدیده بوده و آن چنان حال خوشی ندارم فقط می توانم آرزو کنم که در آینده ای نه چندان دور همه این عزیزان وسایر زندانیان عقیدتی مانند نرگس محمدی را نه تنها در میان خانواده خود آنها بلکه در میان خانواده بزرگ شان یعنی ملت قدرشناس ایران دوباره ببینیم.
با احترام،

عباس امیرانتظام

۱ /۷ / ۱۳۹۵

گزارشی تکان دهنده از فقر ؛ دوتاش فروشیه!

گزارشی تکان دهنده از فقر ؛ دوتاش فروشیه!

no_photo
به گزارش ایسنا :  با چهره‌ای خسته و چشمانی بی‌رمق بی‌حوصله اطراف را می‌کاود، رنگ به چهره ندارد و نشانی از خوشحالی مادر شدن نمی‌توان در او یافت.
‌تن نحیف و بی‌جانش به وضوح خبر از تحمل ۹ ماه بارداری با مشقت می‌دهد، ضعف شدیدی که به دلیل کافی نبودن حمایت‌هایی که باید از زن بارداری که قرار بوده سه نوزاد به دنیا بیاورد، صورت می‌گرفته و نگرفته، در صورتش هویداشت.
‌سه‌قلوهایش همین پریشب در همین اراک خودمان به دنیا آمدند، اما این فرشته‌های کوچک از بدو ورود به این کره خاکی در چرخه سرگردانی سرنوشت قرار گرفتند، سرنوشتی که جامعه با خطی ناخوانا و نامرتب بر پیشانی آنها با قلم سیاه حک کرده است.
با تلاش بسیار بالاخره کنار تخت ر.ع مادر سه قلوها رسیدم، خواستم مادر شدن آن هم مادر سه فرشته کوچک شدنش را تبریک بگویم، اما شرمنده ناتوانی و بی‌حوصلگی‌اش شدم و ترجیح دادم شاد باشم همان در ذهن باقی بماند.
از حال و احوالش پرسیدم و گفت: دوران بارداری برایم خیلی سخت بود. شوهرم کارگر است و با یک دست و یک پای نیمه‌فلج هزینه زندگی را تامین می‌کرد، اما توان زندگی ما به اندازه تامین هزینه بارداری سه نوزاد نبود و به سختی و در فقر این دوران سپری شد، از طرفی در زمان بارداری‌ام همسرم که کارگر ساختمانی است، در جریان یک حادثه در محل کار از ارتفاع سقوط کرده و به دنبال آسیب ناشی از این سقوط از آنزمان توانایی کار کردنش کمتر هم شده است و تصور تامین هزینه یک زندگی پنج نفره توسط وی بسیار دور از ذهن است.
به سختی روی تخت کمی جابه جا شد و ادامه داد: سه سال از ازدواج‌مان می‌گذرد و این اولین بارداری من بود، تصور نمی‌کردم که روزی سه قلو باردار شوم.
می‌پرسم یکباره مادر سه فرزند شدن باید خیلی هیجان‌انگیز باشه درسته؟ با نفس عمیقی انگار تمام انرژی‌اش را برای صحبت کردن جمع می‌کند و با تردید سرش را به نشانه تایید تکان می‌دهد و می‌گوید: حس خوب؟ هزینه‌هایی که نمی‌دانم از کجا باید تامین شود، اجازه تجربه این حس خوب را نمی‌دهد.
سکوت می‌کند و انگار خودش را برای گفتن برخی کلمات به سختی قانع می‌کند و ادامه می‌دهد: ما توان نگهداری سه فرزندمان را نداریم و شاید مجبور شویم دو فرزند را از خودمان جدا کنیم.
قصد فروش دو نوزاد از سه نوزاد را دارد، و در مقابل تعجب همراه با نگرانی من نگاهش را از من برمی‌گرداند و مستأصل به اطراف می‌چرخاند و می‌گوید: هزینه‌های بزرگ کردن سه نوزاد در توان ما نیست و به هیچ عنوان قادر به این کار نیستیم.
همین که می‌گویم نهادهای حمایتی وجود دارد بهزیستی، کمیته امداد امام خمینی(ره) حرفم را قطع می‌کند و ادامه می‌دهد: همسرم ۱۲ سال است که تحت حمایت بهزیستی است. در دوران بارداری به بهزیستی مراجعه کردم، گفتند زمانی که نوزادان به دنیا امدند درخواست بدهید تا برایشان کارت صادر کنیم و در تمام دوران بارداری هیچ حمایتی نشدم، اصلا الان معلوم نیست بچه‌ها زنده بمانند.
می‌گوید اگر کارتی هم برای این سه بچه صادر شود، هزینه‌ای که بابت هر کارت ارائه می‌شود با این مخارج بالای زندگی برای آنها غذا و لباس و وسیله نخواهد شد و ادامه می‌دهد: من مادر هستم و هر سه فرزندم را دوست دارم، اما نمی‌توانم این سه نوزاد را گرسنه در خانه نگهداری کنم اگر هم حمایتی از طرف اقوام و دوستان باشد، مقطعی است بویژه اینکه هزینه‌های نوزادان با بزرگ شدن‌شان هر روز بیشتر می‌شود.
اشاره‌ای به مدارک و رسید بیمارستان که روی میز مقابل تختش است، می‌کند و می‌گوید: سه میلیون تومان هزینه سزارین شده که نمی‌توانیم پرداخت کنیم از طرفی سه نوزادم در بیمارستان بستری شده و در دستگاه قرار دارند و هزینه نگهداری هر کدام از آنها هم شبی ۷۵۰ هزار تومان است که این هزینه را هم نمی‌توانیم پرداخت کنیم، تازه این هزینه‌های ابتدای راه است و ادامه راه حتما هزینه‌های بیشتری در پی دارد.
گفتن این سخنان برای مادر سه قلوها راحت نبود، استراحت و سکوت شاید می‌توانست لحظه‌ای انرژی را به او بازگرداند پس با او خداحافظی کردم.
به گزارش ایسنا، برای پیگیری امکان احتمالی حمایت از این مادر و نوزادانش با معاون امور اجتماعی بهزیستی استان مرکزی تماس گرفته و در رابطه با حمایت‌های این نهاد از مددجویانی که صاحب چند قلو می‌شوند پرسیدم، وی گفت: در صورت تامین اعتبار به این کودکان به صورت مقطعی ۵۴ هزار تومان داده می‌شود. تعیین دوره‌های پرداخت به میزان تامین اعتبار بستگی دارد.
عبدالکریم یادگاری بیان کرد: در مواقعی هم اعتبار برای این منظور تخصیص داده نمی‌شود و نمی‌توانیم از چندقلوها حمایت کنیم و باید منابع لازم برای اینکار وجود داشته باشد. پیش از این شیر خشک به این نوزادان تعلق می‌گرفت که در حال حاضر شیر خشک نوزادان چندقلو توسط مرکز بهداشت تامین می‌شود.
وی در رابطه با هزینه‌های بیمارستان مادر و سه قلوها گفت: همسر این خانم باید به بهزیستی مراجعه کند تا بررسی شود از چه طریق می‌توان برای تامین هزینه‌ها به این خانواده کمک کرد.
به گزارش ایسنا، معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی اراک نیز در رابطه با هزینه‌های درمان سه قلوها و مادرشان گفت: این خانواده‌ می‌تواند به مددکاری بیمارستان مراجعه کند. مددکاری بیمارستان در صورت نیاز بیماران به کمک‌های مالی حدود ۲۰ درصد از هزینه‌ها را پرداخت می‌کند.
حسین سرمدیان در این خصوص که این خانواده قدرت پرداخت کل هزینه درمان مادر و نوزادان را ندارد و اینکه آیا راه دیگری برای تامین هزینه وجود دارد؟ بیان کرد: همراه بیمار می‌تواند تقاضایی به بخش درمان و بخش توسعه علوم پزشکی جهت تامین هزینه‌ها بدهد، بخش درمان نیز تقاضا را به وزارتخانه ارجاع می‌دهد.
وی ادامه داد: در صورتی که بخواهند سریع‌تر به نتیجه برسند همراه بیمار می‌تواند بعد از ارجاع تقاضا از طریق بخش درمان علوم پزشکی شخصا به وزارتخانه مراجعه داشته باشد و موضوع پیگیری شود.
به گزارش ایسنا، شرایط جسمی و روحی این مادر به هیچ وجه مطلوب نیست و مادران می‌دانند که حتی تصور فروش دو فرزند چه بار گرانی بر تک تک سلول‌های روح و جسم یک مادر است، مادری جوان که رویاهای بسیاری را برای فرزندانش در سر پرورانده بود و حال که خداوند سه فرشته کوچک را در دامانش گذارده به حدی از استیصال رسیده است که به پیشنهاد فروش دو فرزند برای تامین هزینه‌های بیمارستان و هزینه‌های زندگی از سویی و جلوگیری از به فقر کشیده شدن تمامی فرزندانش از سوی دیگر می‌اندیشد.
هیچ معلوم نیست که این سه نوزاد تا چند روز دیگر در دامان این مادر زجر کشیده و خسته از سختی روزگار در کنار یکدیگر بمانند، شاید همین فردا وقتی همه خوابیم نوزادی یا نوزادانی در قبال مبلغی ناچیز معامله شده باشند و هیچ معلوم نیست که سرنوشت برای این موجودات معصوم چه خوابی دیده باشد و آنها را با خود به چه ورطه‌هایی بکشد.
و هیچ معلوم نیست که خریداران این متاع ظریف طمعکارانی از جنس دامن‌زنندگان به معضلات اجتماعی باشند یا فرشتگان نجات، هر چند با توجه به شرایط زندگی والدین این نوزادان، زندگی در همین خانواده هم مصداق زندگی در زیر دیوار معضلات اجتماعی است، سرنوشتی که می‌توان برای آنان متصور شد.
در هر صورت این مادر نگران و مستاصل نیازمند کمک از سوی سازمان‌های دولتی و خیرین است و در غیر این صورت به احتمال بسیار زیاد اینجا دو نوزاد برای فروش هست!
%DB%B2%DA%A9%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D9%85%DB%8C.jpg
 

چهارشنبه 13 مرداد 1395

Pir-s.jpg

شاملو بزرگ در لجنزار ولی فقيه