نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

اعدام فرزاد كمانگر و شيرين علم ...


Zurkhaneh

Pahlevanan e Iran Part 2

Iran vs Israel

فرزاد کمانگر، علي حيدريان و فرهاد وکيلي


در تاريخ 28/5/1385 عوامل تجسس کلانتري 116 مولوي حين گشت زني به دو نفر که در کنار يک دستگاه خودرو پيکان ايستاده بوده‌اند، مظنون مي‌شوند. آنان به محض رويت ماموران متواري مي‌گردند که نهايتا يک نفر به نام پيمان، که بعدا مشخص مي‌شود نام اصلي وي کاوه است، دستگير و فرد ديگر به نام کمال متواري مي‌گردد.

نتيجه بازرسي از خودروي مذکور، کشف پنج کيلوگرم مواد منفجره از زير صندلي راننده است. متعاقبا با مراجعه ماموران به محل سکونت آنان، فرد ديگري به نام فرزاد کمانگر نيز دستگير مي‌گردد. در بازرسي از اتاق وي، يک عدد باطري و دستگاه ساعت زمان‌بندي انفجار بمب کشف مي‌شود.

فرزاد کمانگر در بازجويي اوليه، خود را از وجود مواد منفجره بي اطلاع نشان مي‌دهد. حسب بررسي‌هاي به عمل آمده يکي از برادران فرزاد کمانگر به نام شيرزاد، در سليمانيه عراق فعاليت حزبي مي‌کند و سابقه محکوميت به علت همکاري با گروهک پ.ک.ک را دارد.

متهم دستگير شده ديگر به نام کاوه، که بررسي‌هاي بعدي نشان مي‌دهد شناسنامه، کارت ملي و کار شناسايي وي با نام‌هاي پيمان کرم ويسي، جعلي است، ضمن اظهار بي اطلاعي از وجود مواد منفجره، اقرار نموده که اسناد هويت جعلي را با وساطت يک نفر افغاني، در قبال مبلغ دويست و سي هزار تومان به دست آورده و پانزده روز قبل از دستگيري، در خيابان آزادي به طور اتفاقي با کمال آشنا شده است.

متعاقبا حسب تحقيقات به عمل آمده توسط وزارت اطلاعات، مشخص مي‌شود که گروهک پژاک از نيمه دوم سال 1384 اقدام به تشکيل کميته ويژه اقدامات تروريستي و بمب‌گذاري در شاخه خود نموده و بر اين اساس افرادي را از مناطق کردنشين براي انجام عمليات بمب‌گذاري جذب کرده و آموزش مي‌دهد.

در اوايل سال 1385 نيز دو تن از عاملين انفجار مورخ 18/2/1385 در شهرستان کرمانشاه دستگير شده بودند و در اين راستا متهم فرهاد وکيلي و علي حيدريان با تهيه خانه تيمي براي فرزاد کمانگر و همدست ديگر وي تهيه کارت‌هاي جعلي، مقدمات اعمال تروريستي را فراهم مي‌کرده‌اند. بر اين اساس، فرهاد وکيلي در تاريخ 22/6/1385 از طريق اعطاي نيابت قضايي به شهرستان سنندج دستگير مي‌شود. از منزل وي ماهواره و يک برگه که محتويات آن به صورت رمز بوده، کشف مي‌شود.

علي حيدريان نيز ارتباط با گروهک پژاک، اعزام براي ديدن دوره آموزش نظامي، تهيه خانه تيمي براي فرهاد وکيلي در تهران، ارتباط با فرزاد کمانگر در تهران و اقامت در محلي که آن ها نيز ساکن بوده‌اند، را پذيرفته است.

وي علت ارتباط خود با فرزاد کمانگر را انجام اقدام انفجاري در تهران اعلام مي‌کند که قرار بوده به همراه فرزاد مواد منفجره را به صورت بمب ساعتي با کنترل از راه دور به تهران منتقل و منفجر کنند.

فرهاد وکيلي نيز ارتباط با فرزاد کمانگر را مي‌پذيرد و اقرار مي‌نمايد که جدول رمز کشف شده از منزل خود را به همراه يک جلد کتاب، از طريق فردي به نام کمال و از طرف گروهک پژاک دريافت کرده است و به ارتباط با عوامل گروهک پژاک و جذب کمک‌هاي مالي به عنوان واسطه براي اين گروهک اقرار مي‌کند.

با توجه به محتويات پرونده، متهمين همگي اعضاي گروهک پژاک مي‌باشند و از سال 1377 با جذب نيرو و تبليغات، به سازماندهي تشکيلات گروهک مذکور در ايران پرداخته‌اند و در سال 1382 با تاسيس گروهک پژاک، در جهت براندازي جمهوري اسلامي ايران، فعاليت‌هاي مسلحانه خود را آغاز کرده‌اند و از جمله اقدامات آنها انفجار دو بمب در ساختمان‌هاي فرمانداري و اداره بازرگاني کرمانشاه در تاريخ 19/2/1385 و انفجار خط لوله صادراتي ايران به ترکيه است.

متهمان پرونده تحت فرماندهي فردي با نام مستعار کمال (اهل ترکيه) اقدامات بمب‌گذاري در ايران را برعهده داشته‌اند و براين اساس، اعضاي گروهک به نام‌هاي محمد (با نام‌هاي مستعار زرتشت و بهمن) و علي حيدريان (با نام‌هاي مستعار سوران و پيمان) به ايران وارد شده و از طريق فرزاد کمانگر براي آنها اوراق جعلي تهيه شده تا در تهران اقدام به بمب‌گذاري در اماکن نمايند.

مواد منفجره مکشوفه از متهمان شامل ده کيلوگرم حين دستگيري و دوازده کيلوگرم به همراه پانزده عدد چاشني انفجاري و دو قبضه نارنجک جنگي از منزل فرهاد وکيلي بوده است. همچنين از منزل متهمان 57 گلوله آرپي‌جي و 600 فشنگ سلاح سبک، 700 جلد ترجمه فارسي کتاب عبدا... اوجالان رهبرپ.ک.ک، 300 نسخه پوستر رهبران گروهک و 300 جلد نشريه و کتب تبليغاتي آنها کشف شده است.

در تاريخ 1/4/1386 پس از اخذ آخرين دفاع، نسبت به هر سه متهم به اتهام محاربه از طريق فعاليت موثر براي گروهک‌هاي ضد نظام (مستندا به مواد 186، 187 و 535 قانون مجازات اسلامي) و همچنين نگهداري و قاچاق اسلحه و مهمات (به استناد ماده 2 قانون تشديد مجازات مرتکبين قاچاق اسلحه و مهمات) کيفرخواست صادر مي‌شود.

با ارجاع پرونده به شعبه 30 دادگاه انقلاب اسلامي تهران، متهمين وکيل معرفي مي‌کنند. جلسه دادگاه در تاريخ 10/11/1386 با حضور متهمان، وکلاي آنها و نماينده دادستان تشکيل مي‌شود و پس از تفهيم اتهامات براساس مدارک موجود به متهمين و ارايه دفاعيات آنها و وکلايشان و همچنين تقديم لوايح دفاعيه از سوي وکلا ، دادگاه طي داد نامه صادره مورخ 1386/12/1متهمان فرزاد کمانگر، فرهاد وکيلي و علي حيدريان را محارب تشخيص داده و به اعدام محکوم مي‌نمايد.

همچنين از فرهاد وکيلي و علي حيدريان را به لحاظ نگهداري مواد منفجره به 10 سال حبس محکوم مي‌کند. راي فوق در تاريخ 6/12/1386 به وکلاي محکومان و خود آنان ابلاغ گرديده است که اعتراض مي‌نمايند.

با ارايه لوايح تجديد نظرخواهي توسط وکلاي محکومان، پرونده به يکي از شعب ديوان عالي کشور ارجاع مي‌شود و اين شعبه طي دادنامه صادره مورخ 10/12/1387 راي صادره را ابرام مي‌نمايد.

شيرين علم هولي آتشگاه
در تاريخ 6/3/1387 نامبرده پس از کارگذاشتن يک بمب زير خودرويي در پارکينگ قرارگاه سپاه در غرب تهران و انفجار آن، دستگير شده است.

وي در بازجويي اوليه ضمن معرفي خود به نام جعلي فرشته اميري، اظهار مي‌دارد براي انجام اين کار فردي به نام فاروق مبلغ پانصد هزار تومان پول به وي داده است و او نيز به علت نياز مالي آن را پذيرفته است. وي همچنين مدعي شده که چون پدر و مادرش فوت کرده‌اند، 10 روز پيش از روستاي محل زادگاهش به تهران آمده و از مردم در ميدان آزادي تقاضاي پول مي‌کرده که با فاروق، آشنا شده است.

از کيف متهمه حين دستگيري چند متر سيم برق، چهار عدد باطري بزرگ، يک اهم متر، چسب شيشه‌اي پهن، ريموت کنترل انفجاري و وسايل ديگري کشف شده که حاکي از تهيه مقدمات براي بمب‌گذاري ديگري بود. او مدعي است که لوازم ياد شده را فاروق به وي داده و از دليل آن ابراز بي اطلاعي مي‌کند.

متعاقبا متهمه عليرغم انکارهاي اوليه، نهايتا هويت واقعي خود را با نام شيرين علم هولي آتشگاه افشا و اقرار مي‌کند که عضو گروهک پژاک است.

متهمه همچنين اقرار مي‌کند که از طرف گروهک ياد شده براي انجام دو ماموريت بمب گذاري به تهران اعزام شده است و او نهايتا با مقاديري وجه، با همکاري يکي ديگر از اعضاي گروهک ياد شده، يکي از مقرهاي نيروي هوايي سپاه را براي انجام عمليات تروريستي انتخاب کرده و بمبي را زير خودرويي در پارکينگ محل مذکور کار گذاشته است.

متعاقبا گروهک پژاک نيز پس از وقوع انفجار ياد شده مسووليت آن را برعهده گرفته و در سايت اينترنتي خود، متهمه را عضو اين گروهک معرفي کرده است.

در تاريخ 7/6/1387 از متهمه آخرين دفاع اخذ شده و نامبرده بار ديگر اعلام مي‌کند اقدامات خود را براساس به دستور گروهک پژاک انجام داده است.

متعاقبا در پي تکميل تحقيقات، براي متهمه طبق ماده 186 قانون مجازات اسلامي (ارتباط و همکاري با گروهک پژاک و عضويت در آن) و مواد 34 و 35 قانون گذرنامه (ورود و خروج غيرقانوني از مرز) کيفرخواست صادر و پرونده براي رسيدگي به شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامي تهران ارجاع مي‌شود.

جلسه رسيدگي به اتهامات نامبرده با حضور وکيل و نماينده مدعي العموم در شعبه مذکور برگزار و پس از اخذ آخرين دفاع، دادگاه با اعلام ختم رسيدگي طي دادنامه صادره مورخ 7/10/1388 متهمه را از باب محاربه به اعدام محکوم مي‌نمايد. محکوم عليه با ابلاغ راي به آن اعتراض مي‌کند. راي صادره طي دادنامه مورخ 25/11/1388 از سوي دادگاه تجديدنظر استان تهران تاييد گرديده است.

مهدي اسلاميان
محکوم ياد شده يکي از عوامل انفجار بمب در حسينيه سيدالشهداي شيراز است که پرونده نامبرده با درخواست دادستان محترم کل کشور بر احاله پرونده به تهران و پذيرش اين درخواست، طي دادنامه شماره 99-4/3/1387 شعبه اول ديوان عالي کشور به دادسراي عمومي و انقلاب تهران احاله شده است.

متهمان اصلي اين حادثه شامل محسن اسلاميان، روزبه يحيي زاده و علي اصغر پشته مي‌باشند که نامبردگان قبلا محاکمه و با صدور حکم اعدام و اعطاي نيابت به دادسراي شيراز، حکم درباره آن اجرا گرديد. همچنين يکي ديگر از عوامل اصلي اين بمب گذاري به نام مجيد راستگو نيز در ساعات اوليه دستگيري خودکشي کرده است.

مهدي اسلامي فرزند محمد، برادر محسن اسلاميان است. وي در بازجويي اوليه اظهار داشته است: "روز حادثه محسن به من گفت امشب ساعت هشت بيا من موتور را مي‌خواهم. ساعت هشت رفت و ساعت 30/8 برگشت. محسن سراسيمه بود به من گفت: اگر چيزي به تو بگويم، جا نمي‌خوري. گفتم: نه. گفت: انفجار کار من و دوستانم بود."

فرداي آن شب محسن به شمال مي‌رود و تلفني از مهدي پول مي‌خواهد، مهدي هم دويست هزار تومان تهيه و براي او ارسال مي‌کند.

مهدي اسلاميان در بازجويي مورخ 6/3/1387 در توضيح اقدامات خود و محسن قبل از انفجار، اظهار داشته است: "چهار روز قبل از انفجار، محسن وسايل آزمايشگاهي و مواد بمب را به منزل آورده بود، محسن دو جعبه سربسته بزرگ را درون ماشين گذاشت و با بيل و کلنگ رفت. شب انفجار که به منزل آمد، من از رنگ و روي محسن و حال پريشانش به او مشکوک شدم و بعد از يکي دو ساعت خودش گفت که انفجار در حسينيه کار وي و دوستانش بوده است."

مهدي در خصوص اقداماتي که براي کمک به فرار محسن انجام داده است، مي‌گويد: "قرار شد صبح من به کيش بروم تا اگر بتوانم براي محسن قايق پيدا کنم." محسن تلفني از مهدي خواسته که به زمين کشاورزي عمويش برود و بقيه وسايل را از آنجا دور کند، اما او چنين کاري را انجام نمي‌دهد.

محسن بعد از انفجار شيراز به مهدي مي‌گويد که دو سري عمليات ديگر هم در راه دارند. براساس محتويات پرونده، مهدي تلاش مي‌کند تا محسن را از کشور خارج کند.

حسب اظهارات مهدي، وي حين دستگيري قصد داشته سيانوري را که محسن به او داده و در زير پيراهنش جاسازي کرده بود، بخورد که موفق نمي‌شود.

بازپرس براي مهدي اسلاميان به اتهام اقدام عليه امنيت کشور از طريق مشارکت در بمب گذاري، قرار بازداشت موقت صادر نموده و در تاريخ 4/6/1387 آخرين دفاع متهم اخذ شده است.
با صدور کيفرخواست، پرونده به شعبه پانزدهم دادگاه انقلاب اسلامي ارجاع مي‌شود و متهم با وکيل خود در جلسه مورخ 1388/9/4 حضور يافته است.

نهايتا دادگاه با اعلام ختم رسيدگي طي دادنامه صادره مورخ 16/9/1388 نامبرده به مجازات اعدام از باب مجاربه محکوم مي‌نمايد. راي فوق که مورد اعتراض محکوم عليه قرار گرفته، طي دادنامه صادره مورخ چهارم اسفند ماه 1388 صادره از سوي دادگاه تجديد نظر استان تهران تاييد گرديده است.