- ظهورمفهوم ژئوپولیتیک، در علوم سیاسی و نظامی ، وعمل کرد آن در سیاست های جهانی قدرت های بزرگ
چهار شنبه ۲۲ دی ۱۳۸۹ - ۱۲ ژانويه ۲۰۱۱
کاظم رنجبر
Kazem.randjbar@yahoo.fr
پیشگفتار :
سرژ چاخوتین ،(Serge Tchakhotine-1883-1973 )(1) جامعه شناس آلمانی روسی الاصل ، عضو حزب سوسیال دموکرات آن کشور، شاهد روی کار آمدن نازیسم هیتلری در آلمان بود ،به عنوان یک یک جامعه شناس ، نقش تبلیغا ت نازی ها را در روی کار آمدن آدلف هیتلر را ، در کتابی با عنوان :
Le viol des foules par la propagande politique - ( ترجمه : تجاوز به عنف به توده مردم ، از طریق تبلیغات سیاسی . ) را بطور گسترده با ارائه اسناد توضیح و تفسیر می کند. تبلیغات مذهبی آخوند ها در جامعه فقیر، از منظر فرهنگ سیاسی ، در ایران امروز ، عینأ نظیر تبلیغات نازی های هیتلری ، و به مانند تجاوز به عنف ،به تودهً مردم است. چاخوتین در مقدمه کتابش می نویسد :«...» مسموم کردن ، یک جنایت است،و قوانین جامعه عامل این جنایت را مجازات می کنند.زمان آن رسیده است ،که درک بکنیم ، موقعیتی پیش می آید ،که توده ًمردم ، که در یک دموکراسی ، آراء آنان ، سیاست آن دولت دموکراتیک را تعین می کنند، همین تودهً مردم بوسیله ً زهر تبلیغاتی ، واقعأ هلاک می شوند. در طول یک قرن گذشته ،در قارهً اروپا ، دو رژیم توتالیتر (تمامیت خواه) کمونیزم ، و نازیسم به روی کار آمدند ، و هر کدام ، به نحوی دنیا را به آتش و خون کشیدند، و با گذاشتن ملیونها قربانی ، فروپاشیدند. می دانیم که هر دو نظام کمونیستی و نازیسم ، از بطن سرمایه داری لجام گسیخته قرن نوزدهم ، رشد کردند. اگر چه نظام کمو نیستی شوروی ، و نازیسم هیتلری فروپاشیدند، اما ، سرمایه داری جهان شمول ، با تمام قدرت و رقابت های بین المللی ، به حیات خود ادامه می دهد ، تنها با این تفاوت ، که اینبار اگر به جنگ های جهانی روی نمی آورد ، برعکس ، هرگز ، بعد از جنگ دوم جهانی ، شعله جنگ های منطقه ای و رقابت های قدرت های استعماری ، از طریق این جنگ های تحمیلی و منطقه ای ، به ملت های ضعیف ، خاموش نشده است. یکی از این جنگ ها ،که حتی از بعد منطقه گذشته ، و از اندونزی تا شمال آفریقا ، جوامع اسلامی یک ملیارد و دویست ملیون نفر را ، به نسبت وشد ت های مختلف ، در کام خود بلعید ه است و می رود بیش از پیش ، جهان اسلام در در آتش کینه و جهل و خرافات دین ستیزی ، جنگ های مذهبی ، چون سنی علیه شیعه ، مسلمان علیه مسیحی ، یهودی علیه مسلمان ، به نابودی بکشد ، نتیجه همین سیاست تبلیغاتی قدرت های بزرگ در راستای رقابت های بی رحمانه اقتصادی ، مالی ، وتثبیت سلطه خود ، به منا بع طبیعی و حیاتی ،و مناطق سوق الجیشی دنیا است. هزینه های انسانی و مالی این رقابت ها را ، ملت های فقیر عقب مانده ، آسیائی ، آفریقائی ، آمریکای لاتین می پردازند.
در حقیقت بنا به سخن معروف نیکلا ماکیاول ،(1469-1527 ) هدف وسیله را توجیح می کند، ژئو پولتیک و ژئو استراتژیک قدرت های امپریالیستی ،از قرن نوزدهم تا امروز ،در راستای سیاست خود، اسلام سیاسی را آفریده اند .لذا مطلقا لازم است ، در راستای شناخت عاملان و اهداف طراحان اسلام سیاسی ، بخشی از این مقاله را به مفهوم و معنی ژئو پولیتیک ،و ژئو استراتژی قدرت های بزرگ ، اختصاص بدهیم.
* * * * *
از 11 سپتامبر 2001 ، همه جا صحبت از بر خورد «تمدن ها » است .نه تنها ساموئل هینتنگتون ،(Samuel Huntington -1927-2008 ) حتی مورخ فرانسوی فرناند برو دل (Fernand Braudel-1902-1982) در اثر معروف خود ،(Grammaire des civilisations ) با عنوان : قاعده تمدن ها ، عمیقا ،به نظریه: برخورد مذاهب تکیه کرده است.گردانند گان افکار عمومی ،شدیداً سعی می کنند،که این اندیشه را ، در باور های عمومی ، خصوصأ در بین ملت های مسلمان ، چنین جا بکنند،که این جنگها و این بر خوردها و تضاد ها ، تضاد های بین دنیای فقرا ، با دنیای ثروتمند ها است. اماً اسامه بن لادن ،یک ملیاردر عربستان سعودی است،که خود و خانواده اش ، با بانکهای آمریکائی و اروپائی ارتباط تنگاتنگ دارند.خانواده ارتجائی وسلطنتی عربستان سعودی ،بزرگترین پشتیبان مالی سازمان ها های تروریستی بنام اسلام ، هرگز برنامه ای در راستای عدالت اجتماعی ، نه تنها در عربستان ، در هیچ یک از کشور های مسلمان ارائه نکرده است. فقط ادعا دارند، که می خواهند :«سرزمین مقدس اسلام !!! » را از وجود نا پاکان غیر مسلمان ، پاک کنند.(2) انفجار کلیسای مسیحیان بغداد ،و کشتن 53 نفر عراقی مسیحی ،در 31 اکتبر 2010، انفجار کلیسای مسیحیان مصر در بندر اسکندریه در شب تولد مسیح در 31 دسامبر 2010، بهنگام عبادت این مسیجیان ، توسط تروریست های مسلمانان افراطی ، نمونه هائی از این عملیات کاملأ طراحی شده ، در راستای یک سیاست ارتجائی نظام های فاسد حاکم در جهان اسلام هستند.ساموئل هینتنگتون وفرناد برودل ، به مسئله رقابت و تلاش برای گسترش ادیان ، اشاره می کنند، اما رقابت های ناشی از ژئو پولیتیک قدرت های امپریالیستی جهان امروز ، قبل از آنکه پیروان ادیان مختلف در رقابت های به ظاهر دینی ، خون همدیگر را بریزند ، این قدرت های بزرگ در چهار چوب منافع خود ،جنگهای خونین چون جنگ اول با 8 ملیون کشته وجنگ دوم جهانی را، با 60 ملیون کشته راه می انداختند،که در آن مذهب نقشی نداشت.آلمانی های پروتستان و کاتولیک ،در مقابل ، فرانسوی کاتولیک و پروتستان می جنگیدند. همین امروز هم ، جنگهای منطقه در نقاط مختلف دنیا ، اگرچه بظاهر ، چهره جنگ های مذهبی ، بین مسیحیت و اسلام و یهودیت ، بودائی ، کنفسیوسی دارند، اینها ظاهر مسئله هستند.پشت این جنگ ها ، ژئوپولیتیک و ژئواستراتژی قدرت های امپریالیستی عمل می کنند. کشور افغانستان،و ملت مظلوم افغان ، بهترین نمونه ای، از قربانی کردن یک ملت ، توسط قدرت های امپریالیستی ، در رقابت برای اهداف سیاسی ، نظامی ،و افتصادی این قدرت ها است.رقابت های امپریالیسم انگلیس ، با امپریالیسم روسیه تزاری در قرن نوزدهم، ادامه آن در قرن بیستم، این بار روسیه با نام اتحاد جماهیر شوروی، وا نگلیس ، با همپیمانان آمریکائی ، سعودی ، و پاکستانی ، بیش از 30 سال است ، ملت افغان را در گیر جنگ ، ویرانی ، فقر و بدبختی و تروریسم کرده اند.
لازم است در راستای یک دید دیگر از ظهور اسلام سیاسی از قرن نوزدهم تا امروز ، ولو بطور بسیار خلاصه ، چند لحظه روی دو مفهوم سیاسی و نظامی ، یعنی :ژئوپولیتیک ،و ژئو استراتژی ، مکث بکنیم ، و بعدأ خوانندگان ، با آشنا شدن با مثالهای تاریخی ،در راستای سیاست استعماری قدرت های بزرگ ، ملاحظه خواهند کرد، که اسلام سیاسی ،ساخته و پرداخته استعمار، برای تحمیق ملت های مسلمان است .
ژئو پولیتیک (Géopolitique )(3)
این کلمه ، مرکب از کلمه : (Gé ) به معنای زمین ، در زبان یونانی ،و (Politique ) به معنی سیاست ، برای اولین بار: ( Rudolf-Kjellen-1864-1922) رودلف کیلن سوئدی استاد جغرافیا ،درسال 1889 در مقاله ایکه در یک روزنامه منتشر شده بود ، این اصطلاح ژئوپلتیک را بکار برده بود. این مقاله در رابطه با مرز های سوئد بود .
این استاد جغرافیا ، یکی از آثار علمی خود راکه در باره ماهیت و مشخصات قدرت های بزرگ ، بحث و تفسیر می کند ، این عنوان را دارد :Stomakterna . یعنی: قدرت های بزرگ . ژئوپولیتک ، برای موًلف ، به ذات خود یک علم است.این علم در خدمت سیاستگزاران و طراحان سیاست های کلان و دور مدت ، دولت ها را مورد مطالعه قرار میدهد.ژئو پولیتیک هویت و فضای حیاتی هر دولتی را مورد مطا لعه وتوجه قرار داده و طرح هائی را در این رابطه طراحی می کند.. به عبارت دیگر ، ژئو پلتیک ، به عنوان بخش مهم علوم سیاسی ، دقیقأ وحدت دولت ، حکومت ، و ملت را مورد مطالعه قرار می دهد.از طریق دید دراز مدت ،و تحلیل ، و طراحی ها مناسب با و اقعیت های محیط ، وزمان ،از منظر ژئوپولیتیک، ماهیت و مسئولیت دولت و وحدت ملت شناخته می شود.
در واقع رودلف کیلن ، به عناصر جغرافیای سیاسی را ،که جغرافیا دان آلمانی بنام :فردریش راتزل (Frederich Ratzel-1844-1904 ) بنیانگذار مکتب ژئو پولیتیک آلمان ، تکیه می کند. راتزل ، دولت ها را، در رابطه با موقعیت جغرافیائی ،فضائی اجتماعی - فرهنگی –اجتماعی ، محیطی ،که هر کدام از این عناصر تاثیر متقابل دارند مورد دقت و مطالعه قرار می دهد . فضای حیاتی ، و اجتماعی و فرهنگی ، و محیط پیرامونی ، دولت های همسایه ، راههای دریائی ، مناطق سوق الجیشی ، باور های مذهبی ، منابع زیر زمینی ، عناصر مهم مطالعاتی برای طراحان ژئو پولیتیک هستند. به عناون مثال ، موقعیت جغرافیائی ایران ، بین امپریالیسم زورگو تزاریسم روسیه ، امپریالیزم «تاواریش های سرخ » از یک طرف ، امپریالیزم انگلیس ،که با استعمار هندوستان و حضور نیروئی دریائی خود ، در خلیج فارس ، تبدیل به همسایه جنوبی شده بود، امروز همان سیاست امپریالیستی را آمریکا ، همراه با متحدان خود انگلیس ،اسرائیل فرانسه، آلمان ، ایتالیا ، اعمال می کنند. این دخالت ها ی مستقیم و غیر مستقیم ،در طول سه قرن گذشته ،تاریخ سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی ، اجتماعی ایران امروز را شکل داده اند. در دوران ایکه من صاحب این قلم ، کودک دبستانی بودم، در شهری چون تبریز ،بعضی از تبریزیها ،آخوند و ملٌا را ، دم روباه انگلیس ، می نامیدند ، امروز می فهمم ،که حرف چندان بی ربط نمی گفتند.
برای آشنائی خوانندگان ، به این بخش از بینش سیاست ها جهانی ، که در آن قدرت های بزرگ ، چون آمریکا ، انگلیس ، روسیه ، آلمان ، فرانسه ، نقش اساسی دارند، نگاه کوتاهی ، به مکاتب ژئو پلتیک این قدرت ها را ، مورد مطالعه قرار می دهیم. از آنجائیکه ژئوپولیتیک ، علمی است ،که در ابتدا از فرهنگ و بینش آلمانی ها بر خاسته است ، لذا ،لازم است از مکتب ژئو پلتیک آلمان شروع بکنیم .
مکتب ژئو پو لیتیک آلمان .Die Geopolitik.
بعد از تحلیل و تفسیر مفهوم ژئو پلتیک ، توسط فردریک راتزل،و رودلف کیلن ، دانشگاه های متعدد کشور های بزرگ ، وستاد های فرماندهی ارتش ها ، و دانشگاه های جنگ این کشور ها، با مطالعات دقیق و تحلیلهای خود ، این علم را در خدمت وطن و ملت خود گذاشتند، واین چنین است ،که ما امروز شاهد وجود چهار مکتب و بینش از ژئو پلتیک در دنیا داریم،که لازم است آنها را مورد توجه قرار بدهیم.
دید و بینش تئوریک راتزل ، طوری طرح ریزی شده است ،که از بطن آن ، مکتب ژئو پولیتیک آلمان ، معروف به مکتب برلن ، بوجود آمده است. از نتایج این ژئوپولتیک برلن ، رایش دوم (امپراطوی آلمان – اولین «دولت – ملت آلمان » از سال 1871، تاپایان جنگ اول جهانی 1918 –شکست آلمان را، در تاریخ با عنوان، رایش دوم ، به قلم می آورند.) در نیمه قرن نوزدهم ، تلاش بر آن داشت ،که بر وسعت جغرافیائی و قدرت سیاسی آلمان را در جهان بیا فزاید. از منظر فلسفی ، ژئو پلتیک آلمان ، تحت تاثیر فلسفه طبیعیون ، وفضای حیاتی و محیطی ،تحت تاثیر اندیشه های جغرافیا دان آلمانی :کارل ریتر ،(Carl Ritter-1779-1859 )، از پیروان فیلسوف معروف آلمان ،فردریک هگل (1770-1831) می باشد. این جغرافی دان نظریه داروین ، معروف به داروینیسم اجتماعی را ، که بر اندیشه : تنازع بقا و تکامل آنواع تکیه دارد ، در مکتب ژئوپولتیک آلمان ، گنجاند. این تز می گوید : جوامع بشری هم بمانند انواع موجودات ، برای ادامه حیات و تکامل خود، مجبور به مبارزه با رقبای خود هستند،و این جوامع در چنیبن مبارزه دائمی ، به تکامل وبرتری ، دست می یابند.در واقع نطفه این اندیشه ، در فرهنگ ایرانی هم وجود دارد، به عنوان مثال : برو قوی شو ، گر راحت جهان طلبی ، که در نظام طبیعت ضعیف ، پایمال است.. این نظریه داروینیسم اجتماعی ، در واقع توسط بیولوژیست معروف آلما ن ارنست هاکل ،(Ernest –Haekel-1834-1919) واضع اصطلاح : محیط زیست ،(Ecologie) ،با دید راتزل و مکتب ژئو پولیتیک آلمان همخوانی دارد ،او می گوید «...» دولت به مفهوم اساسی ، اجراء کنندهً ژئوپولتیک ، بمانند یک موجود زنده است ،که به دنیا می آید ، بزرگ می شود، به سن بلوع می رسد ،و به رشد نهائی قدم می گذارد، بعدأ به مروز پیر شده و از بین می رود.(بهترین نمونه تاریخی از این نظریه ، امپراطوری هخامنشی در ایران، امپراطوری روم باستان در گذشته ، جماهیر شوروی ، در زمان معاصر بودند.)
راتزل اضافه می کند و می گوید : دولت برای ادامه حیات خود ، باید بر وسعت خاکی و قدرت سیاسی ، اقتصادی ، علمی و فرهنگی خود بیافزاید. از زاویه دید چنین نظریه است ،که راتزل در ادامه ، می گوید :آلمان برای ادامه خود باید بر وسعت جغرافیائی خود بیافزاید. برای رسیدن به چنین اهداف ، باید دولت امکان افزایش قدرت داشته باشد، لذا دولت احتیاج به توسعه و دست اندازی به سرزمین های دیگر ، و فضای لازم حیاتی را در سرلوحه سیاست خود قرار بدهد.کلمه :Lebensraum- فضای حیاتی ، اصطلاحی که ، برای اولین بار، راتزل ساخته است.پیروان اندیشه های راتزل ، این نظریه ها را در اختیار شاهزادگان آلمانی گذاشتند در نهایت این سیاست در زمان هیتلر ، در عمل ، به اجراء گذاشته می شود.آنها به رژیم نازی یک نقشه جهانی را از نقطه نظر خود ارائه می دهند،که در آن «قدرت های بزرگ » دنیا را را بر مبنای : اتحادیه ها ،وسلسله مراتب نژادی ، برای بهره گیری از اقوام ضعیف ، تقسیم کردند.
این برداشت نازی ها ، از مفهوم ژئوپلتیک فعال ، درست مخالف حق تعین سرنوشت ، توسط ملت ها را نفی می کند،که آن زمان حزب سوسیال دموکرات آلمان از این تز دفاع می کرد. در بین طرفداران راتزل می توان از ژنرال :کارل هوشفر(Karl Haushofr,1869-1946 )از ایالت باویر را نام برد ،که مفهوم فضای حیاتی را بطور روشن و آشکار ، در راستای اهداف هژمونی به یک سیطره ، تفسیر می کند.این ژنرال آلمانی بعد از شکست این کشور در جنگ اول جهانی ، یکی از مبلغان قدرت و هژمونی آلمان بود . هوشفر در راستای دکترین ژئوپولیتیک خود ، دنیا را به چهار منطقه تقسیم میکند.
منطقه 1- پان اروپائی : که در آن اروپا ، آفریقا ، خاورمیانه را ، فضای حیاتی آلمان قلمداد می کند.
منطقه 2 –پان آمریکا : که قاره آمریکای شمالی ، مرکزی ، جنوبی را ، فضای حیاتی آمریکا منظور می کند.
منطقه 3- پان روس : روسیه ، آسیای مرکزی، آسیای جنوبی را ، منطقه روسیه ، محسوب می کند.
منطقه 4- پان ژاپن : منطقه آسیائی ، شامل چین ، کره، منچوری ، فلیپین ، سنگاپور ، ویتنام ، جزایر آقیانوس کبیر را وشمال این افیانوس را منطقه حیاتی ژاپن ، به عنوان متحد آلمان ، منظور می کند.
تقسیم دنیا با این روش و نقطه نظر ، در در عین حال ، به محاصره کشیدن انگلیس ،و محدود کردن قدرت دریائی این امپرا طوری بود.
یک سازمان دولتی آلمان، در راستای ایجاد وفراهم آوردن عملی آن ، بکار گرفته شد ،و از بطن چنین بینش سلطه گری آلمان نازی ، دنیا وارد جنگ حهانی دوم گردید. نتیجه ویرانگر این بینش از نقش دولت های پر قدرت ، ضایعات انسانی و ویرانی ناشی از آن ، باعث شد ، تا مدتی ، دکترین ژئوپلتیک ، توسط استادان دانشگاه ها و افسران عالی رتبه ستاد های فرماندهی، تا سالهای 1970-1980 منفور و مطرود شناخته شود.اما ازاواخر سالهای 1970 ، شکست آمریکا در جنگ ویتنام ، اختلاف چین کمونیستی ، با اتحاد جماهیر شوروی ، مبارزات ملت های استعمار شده در طول تاریخ ، رقابت های تجاری ، واحتیاج مبرم قدرت های صنعتی به مواد اولیه استراتژیک ، نفت ، گاز ، مس ، کوبالت ، منگنز ، اورانیوم .. باعث شد،که بار دیگر ، دکترین ژئو پولیتیک ، وارد صحنه های سیاسی ونظامی ، جهان بشود، که یکی از پارامتر های عملی و فعال آن ،اسلام سیاسی در مقابل ناسیونالیزم دکتر مصدق ، وسرهنگ عبدالناصر ،و ایده ئولوژی کمونیسم وسوسیالیزیم و نقش آن در سیاست های قدرت های بزرگ ، نسبت به مناطق بسیاری مهم ، از جنبه منابع گاز و نفت ، و ژئواستراتژیک مدیترانه ، خاورمیانه و آسیای مرکزی ، است،که ما در طول 50 سال گذشته شاهد آن هستیم.
شخصیت سیاسی زبیگنو برژنسکی ، چون هانری کسینجر، ساموئل هانتینگون، برای ایرانیان اهل دانش و پژوهش در زمینه ژئو پولیتیک و ژئو استراتژی ،شخصیت های آشنا هستند.برژنسکی از سال 1977 تا 1981، مشاور امور وزارت خارجه جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا بود. ظهور وشکل و سازمان دهی اسلام افراطی طالبانی در افغانستان، در مبارزه علیه اشغال نظامی این کشور توسط ارتش شوروی ، از طرح های همین برژنسکی و همفکران او بود.شکست ارتش شوروی در افغانستان ، ترک این ارتش با خفت و خواری را ، برژنسکی ، بنام انتقام از روسیه ، در شکست نظامی آمریکا در ویتنام یاد می کند. برژنسکی در سال 1997، کتابی را با عنوان شطرنج بزرگ چاپ و منتشر کرد،که برای اطلاع و آگاهی خوانندگان ، روی مطالب بسیار پر اهمیت این کتاب ،که شامل منطقه حساس حوالی دریای خزر ،شرق و شمال شرقی ایران را نیزشامل می شود، چند لحظه روی آن مکث می کنیم.خوانندگان ایرانی بخاطر داشته باشند، اگرچه امروزبرخورد نظامی ، یعنی جنگ واقعی ، بین قدرت های بزرگ رسمآ وجود ندارند، ولی جنگ های منطقه ،و جنگهای اطلاعاتی ،رقابت های اقتصادی ، صنعتی ،بمانند دو بازیگر قهار شرطرنج ، برای کیش و مات کردن رقیب ، همیشه وجود داشته و وجود خواهد داشت. وقتی که ملتهای چون ، ترکیه ،ایران ،مصر، که هرکدام بیش از یک قرن برای استقرار نظام دموکراتیک ،وتجد د و ملی گرائی مبارزه کرده ،و در این راستا به موفقیت های نسبتأ چشمگیر دست یافته بودند، چگونه یکباره از سالهای 1960 این کشور ها ، با پدیده« اسلام سیاسی و متحجر ارتجاعی ، روبرو شدند؟ جواب این سئوال را در راستای رقابت ها و مبارزات پشت پرده این قدرت های رقیب باید جستجو کرد.( با تمام معذرت از خوانندگان این مقاله ، مطلب زیر را در بخش دوازدهم این سلسله مقاله با عنوان : اسلام چون سلاح سیاسی را ، ذکر کرده بودم ، منظور از تاکید ،و دوباره آوردن این بخش ، در رابطه با دید خوانندگان ، با مفاهیم ژئوپلتیک و ژئو استراتژی از جببه علمی ،و نقش آن در سیاست های خارجی قدرت های بزرگ است.تا روزیکه ملت های چون ایران ، به مسائل سیاسی ، چه داخلی و چه جهانی ، از منظر علمی با آن آشنا نباشند ، هر جاه طلب جاهلی ، بنام شاه شاهان ، یا ولی فقیه ، رهبر مستضعفان جهان ،و یا تجزیه طلبان گوناگون ، آلت دست بیگانگان ، استقلال ، تمامیت ارضی ایران و حقوق و کرامت انسانی ملت ایران را در حق تعین نظام دموکراتیک لائیک ، جدائی دین از سیاست و حکومت را ، توسط یک مشت مزدوران مسلح ، فاقد عرق ملی و میهنی ، برباد خواهد داد.)
برژنسکی در کتاب 273 صفحه ای خود ، که به زبان فرانسه نیز ترجمه شده است ،منظور او از استفاده ازکلمه تخته شطرنج بزرگ، اشاره به رقابت بین قدرت های بزرگ ، و در نهایت ما ت وشکست دادن رقبا ی خود در این بازی بزرگ است، با این تفاوت ،که تخته شطرنج این بازی ، به عظمت و بزرگی کره خاکی با جمعیتی تقریبأ 7 ملیارد نفری است. در جهان سیاست، یک اصلی هست ،که می گویند:روابط دولت ها ، برمبنای دوستی ورفاقت، پایه گذاری نشده اند، بلکه برمبنای منافع بنیان گذاری می شوند.در این بازی بزرگ شطرنج، قدرت های بزرگ، بازیکنان اصلی بازی هستند،و کشورهای کوچک مهره های کوچک این بازی محسوب می شوند، به همین جهت نیز چه بسا این مهره ها، در بازی بزرگ قدرت ها، قربانی اهداف آنان بشوند.این قدرت ها حتی ، زمانی برای رسیدن به اهداف خود ، بین ملت های کوچک ، جنگ های خونین راه می اندازند،( جنگ عراق علیه ایران)، یا زمانی یک کشور را در راستای منافع خود تقسیم ،و یا تجزیه می کنند.(کره شمالی ، کره جنوبی ، ویتنام شمالی ، ویتنام جنوبی، یمن شمالی ، یمن جنوبی )،زمانی قوم پراکنده ای را بنام یک ایده ئولوژی کاملأ دروغ و بی پایه بنام سرزمین موعد برای یهودیان،که «قباله آن را خدای یهود امضا کرده است !!!» در قلب سرزمین یک ملت دیگرچون فلسطین ،کشوری بنام اسرائیل می سازند .ووو.
برژنسکی بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، از منطقه بسیار مهم استراتژیک واقع در شرق اروپا،و آسیای میانه، متشکل از کشورهای ، اوکرائن،بلغارستان ، رومانی ،یوگسلاوی سابق،آذربایجان،گرجستان ، ارمنستان ،افغانستان،ترکمنستان، ازبکستان،تاجکستان،قزاقستان،و قیرقیزیستان ، را در محدوه جغرافیای سیاسی ، یا ژئوپلتیک بنام اوره آزی( مخفف اروپا و آسیا) قرار می دهد،و کشور ایران و ترکیه را نیز ، مستقیم و غیر مستقیم، در این محدوده بسیار حساس منظور می کند ،و این منطقه را بالکان قرن بیست و یکم می نامد. واضافه می کند،
هر قدرتی بر این منطقه مسلط بشود ، مسلمأ بر دنیا مسلط خواهد شد.برژنسکی فقط به اظهار نظر بسند نمی کند ، بلکه ، راه و روش وسیاستی را که آمریکا و متحدان اروپائی او باید در این منطقه پیش بگیرند ، در یک فصل کامل ، آنرا توضیح ونفسیر می نماید..مسلمأ عامل دین و مذهب ساکنان بخشی از این منطقه مسلمان ، مسیحی ارتدکس ، شرق اروپا ، با مسیحیت ارتدکس روس ، منطقه مسلمان نشین غرب چین ، (منطقه ایغور،که چند وقت پیش شاهد نا آرامی ها بود) درگیری آمریکا و متحدان اروپائی او در افغانستان ،و استقرار پایگاه های نظامی آمریکا در بعضی از جمهوری های مسلمان نشین سابق کمونیستی ، که زیر سلطه روسیه شوروی بودند ،پارامتر هائی (واقعیت های اثباتی) هستند ، که نمی توان از کنار آن گذشت. وانگهی، نه چین ،و نه هندوستان امروز را، نمی توان از جنبه قدرت اقتصادی و سیاسی و نظامی ، با چین و هندوستان اوایل قرن بیستم ،که هردو مستقیم و غیر مستقیم در بند اسارت قدرت های استعمار ی بودند مقایسه کرد. بنا به آمار خود کشور هند بیش از 150 ملیون مسلمان دراین کشور زندگی می کنند،مسلمأ وجود این جمعیت کثیر، با داشتن همسایه چون پاکستان ،که بخاطر کشمیر مسلمان ، 5 بار جنگ های خونین و در نهایت به تجزیه پاکستان شرقی ، (بنگالدش با جمعیت بیش از 150 ملیون ) درمرزهای شرقی هندوستان پایان یافت ،لذا این کشور، نمی تواند به سیاست های آمریکا از جنبه ژئو پلتیک و ژئو استراتژیک بی تفاوت بماند . به همین جهت می بینیم ،که هویت اسلامی ، با جمعیت بیش از یک ملیارد و نیم مسلمان ، پخش شده در 57 کشور جهان در موقعیت های حساس ژئو استراتژی دنیا ، با منابع عظیم مواد اولیه استراتژیک اش ، در طرح و برنامه های استعماری قدرت های بزرگ ،سوء استفاده از اختلافات دینی و قومی زبانی و فرهنگی این ملتها ، در طرحهای آمریکا ، روسیه ،چین ، هندوستان امروز نقش دارند.مگر آقای دبلیو بوش ، بنام خاورمیانه بزرگ ، طرح تغیر مرزهای کشورهای خاورمیانه را پیش نمی کشید؟ همین طرح هنوز در برنامه های سیاسی قدرت های استعماری به قوت خود باقی است.آریل شارون علنأ می گفت :ایران بدون بمب اتم هم خطرناک است.این گروهای تجزیه طلب فعا ل، که علنأ می خواهند آذربایجان ، کردستان ، خوزستان وبلوچستان را «ازشونیسم فارس » جدا بکنند، فکر می کنیدهزینه این تبلیغات را از ارث پدری و یامهریه مادری شان می پردازند؟ (ادامه دارد )
توجه : در بخشهای آینده ، در راستای این مقاله ، ژئوپولیتک قدرت های بزرگ جهانی ، چون انگلیس ، آمریکا ، روسیه تزاری و روسیه شوروی ، فرانسه ،و چین ، از منظر خوانند گان گرامی ، خواهیم گذراند.
اقتباس بطور کامل ، و یا به اختصار ، با ذکر نام نویسنده ،و نام سایت ، کاملا آزاد است.
پاریس 12 ژانویه 2011 .
منابع :
در زبان فرانسه .
1.http://www.priceminister.com/offer/buy/46652672/Serge-Tchakhotine-Le-Viol-Des-Foules-Par-La-Propagande-Politique-Livre.html
2.http://www.editionsladecouverte.fr/catalogue/index-Religions_et_geopolitique-9782707138088.html
3- http://fr.wikipedia.org/wiki/G%C3%A9opolitique