اعلامیه ی هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
در باره ی اوضاع سیاسی کنونی و مختصات آن
اول ـ جنبش ضداستبدادی مردم در تداوم شش ماهه ی خود به یک نقطه ی عطف جدید رسیده است. این نقطه ی عطف را می توان در تظاهرات شکوهمند و سراسری مردم در عاشورا به عینه دید. تظاهرات عاشورا از این ویژه گی برخوردار بود که:
اولأ ـ بدون فراخوان و ابتکار رهبران اصلاح طلب و با اتکا به شبکه های اجتماعی و ارتباطاتی خود به شکلی سراسری سازمان داده شد. حضور سازمان یافته و مبتکرانه ی مردم و شکستن تمامی سد های ایجاد شده توسط نهادهای سرکوب و بر هم زدن تمامی نقشه های آن ها، از قدرت ابتکار و انعطاف پذیری این جنبش خبر می دهد. شکل گیری هم زمان تظاهرات در بسیاری از شهرهای سراسر کشور، عنصر سراسری بودن را نیز به این جنبش پویا افزوده است.
ثانیأ ـ شعار محوری تظاهرات سراسری عاشورا "مرگ بر دیکتاتور" و "مرگ بر خامنه ای" بود. این امر فرارویی جنبش کنونی از یک جنبش دمکراتیک برای حق رأی خود در چهارچوب قانون اساسی جمهوری را به سوی جنبشی برای نفی کامل نظام اسلامی و به توپ بستن قلعه ولایت را به خوبی نشان داد. اکنون جنبش اعتراضی مردم، به رفرم های کوچک نمی اندیشد، بلکه تلاش برای رسیدن به یک رفرم بزرگ و همه جانبه را دردستور کار خود قرار داده است. به چالش طلبیدن دستگاه ولایت به عنوان قوام دهنده وستونِ نگه دارنده ی جمهوری اسلامی امری بود که در سراسر کشور انجام گرفت و مرحله ی جدیدی را رقم زد.
ثالثأ ـ جنبش اعتراضی مردم در تظاهرات روز عاشورا با قدرت تمام در برابر حملات وحشیانه ی نیروهای سرکوب از خود دفاع کرد و این جا و آن جا دستگیرشده گانش را از چنگ مزدوران رژیم نجات داد. این دفاع از خود و این از خودگذشتگی در شرایطی انجام گرفت که خشونت نیروهای سرکوب، در تمامی شش ماهه ی گذشته بی سابقه بود. شلیک مستقیم به مغز تظاهرکنندگان، پرتاب آن ها از بالای پل ها، به زیر گرفتن توسط ماشین های نیروهای انتظامی، و ضرب و شتم بیرحمانه، که فیلم های آن ها سندهای ثبت شده ی جنایت یک رژیم مستبد و بیرحم است، اشکالی بود که حیرت همگان را برانگیخت. اما حتی این حد از خشونت و بیرحمی نیز باعث ترس مردم نشد و قدرت دفاعی آن ها را افزایش داد. امری که وحشت رژیم را برانگیخت.
دوم ـ تظاهرات عاشورا و پیش از آن تظاهرات یک میلیون نفری خاکسپاری منتظری، همراه با عمق یابی شعارها و خواست های مردمی و جوانه زدن اولین اقدامات دفاعی مردم، وحشت را بر سراپای دستگاه ولایت و ارگان های سرکوبش مستولی کرد. ترس از مرگ سبب شد تا رژیم حاکم ملاحظات سیاسی و حتی مذهبی را به کناری زده و حتی مقدسات خود را زیرپا بگذارد. بر هم زدن مراسم ترحیم منتظری، حمله به حسینیه ی خمینی در روز تاسوعا و بویژه کشتار و ترور در روز عاشورا، جمهوری اسلامی را حتی در میان معتقدین به اسلام نیز رسوا کرد. ترس از مرگ و لرزان دیدن پایه های قدرت است که آنها را مجبور ساخته به زورعریان روی آورند. سازماندهی تظاهرات فرمایشی در ۹دی ماه، دستگیری وسیع فعالین اجتماعی و مدنی، مفسد فی الارض خواندن تظاهرکنندگان، تلاش برای تغییر زمان اجرای احکام اعدام پس از صدور آن از ۲۰ روز به ۵ روز، تهدید و تعطیل بسیاری از روزنامه ها و نشریات، غیرقانونی کردن بسیاری از فعالیت های اینترنتی به همراه کند کردن شدید سرعت آن، ارسال پارازیت و به تعطیلی کشاندن شبکه های تلویزیونی خارج از کشور، و در یک کلام اجرای حکومت نظامی اعلام نشده در کشور پاسخ دستگاه ولایت به تظاهرات سراسری و مقاومت قهرمانانه مردمی در عاشوار بود. تلاش این حکومت نظامی اعلام نشده نه تنها درهم شکستن اراده مقاومت توده ای است بلکه تعیین تکلیف با اصلاح طلبان حکومتی نیز هست.
سوم ـ اصلاح طلبان حکومتی از دو سو زیر فشار قرار گرفته اند. از یک سو دستگاه ولایت می خواهد با دستگیری و قلع و قمع آن ها ، تکلیفشان را یک سره کند. افزایش فشار بر اصلاح طلبان و فریاد مرگ بر این و آن سردادن در تظاهرات ۹ دی ماه، و صدور احکام سنگین زندان برای زندانیان اصلاح طلب، همراه با محدود کردن شبکه های ارتباطی شان و تعطیل روزنامه هایشان، شیوه هائی است که حکومت برای تعیین تکلیف با آن ها در پیش گرفته است. از سوی دیگر جنبش اعتراضی و سراسری مردم با به توپ بستن دستگاه ولایت و به چالش طلبیدن کل نظام اسلامی و درخواست جدائی دین از دولت، از پلاتفرم اصلاح طلبان بسی فراتر رفته است. جنبش اعتراضی به لحاظ پلاتفرمی تلاش می کند خود را از پلاتفرم اصلاح طلبی جدا سازد. این امری است که نگرانی اصلاح طلبان را برانگیخته است. بر متن چنین وضعیتی است که بیانیه ی شماره 17 میرحسین موسوی صادر شده است. میرحسین موسوی، یکی از معتقدین به قانون اساسی جمهوری اسلامی، مدافع دولت دینی و ادغام دین و دولت، و یکی از مخالفین جدی سرنگونی جمهوری اسلامی است. همراهی و همگامی موسوی با جنبش مردمی، تلاشی است برای حفظ جنبش در چهارچوب جنبشی برای اصلاحات در درون حاکمیت اسلامی. از این رو عمیق تر شدن خواسته های مردم بویژه آن چنان که در شعارهای مردم در تظاهرات ۱۶ آذر، مراسم خاکسپاری منتظری و عاشورا به عیان دیده شد نمی تواند خرسندی اصلاح طلبان حکومتی را به همراه داشته باشد. بیانیه با حفظ خود در چهارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی و تن دادن به حداقل هائی که از خواست های جنبش مردمی به شدت عقب تر است، و با عقب نشینی آشکار از خواست های قبلی خود موسوی و حتی عقب نشینی از خواست تجدید انتخابات، تلاش کرده است توپ بازی را به میدان حریف انداخته و شکاف در میان طرفداران دستگاه ولایت را تشدید کرده و موضع تندروهای سرکوبگر را تضعیف کند.
با توجه به شواهد و قرائن موجود تحقق همین حداقل های بیان شده در بیانیه، با گوش های کر دستگاه ولایت روبرو خواهد شد. اما اگر این بیانیه بتواند به ایجاد شکاف در اراده واحد برای سرکوب جنبش مردمی منجر شود، و برای مدتی بر دامنه ی جنبش اعتراضی بیافزاید، می تواند مورد بهره برداری جنبش قرار گیرد. در اینجا باید با صراحت اعلام کنیم که به خشونت کشانده شدن جنبش اعتراضی در شرایط کنونی و یا فراهم شدن زمینه برای اقدامات مسلحانه نمی تواند به اهداف جنبش و تداوم آن کمک کند. همان طورهم که شدت یابی سرکوب و گسترش آن در شرایطی که هنوز جنبش مردمی از قوام یافتگی کافی برخوردار نشده است نمی تواند به نفع جنبش باشد. از این رو هر تلاشی که تیغ سرکوب را کند کرده و زمینه را برای تداوم و گسترش دامنه ی جنبش فراهم آورد، مورد استفاده بهینه ی جنبش مردمی قرار خواهد گرفت. زیرا واقعیت این است که جنبش مردمی علیرغم ظرفیت رشد یابنده اش برای استواری و قوام خود به زمان نیاز دارد. بر این پایه است که حضور اصلاح طلبان در کنار مردم در شرایط کنونی، پوششی است که هنوز دوره ی آن به سر نرسیده است.
چهارم ـ عمق یافتن خواست ها و شعارهای جنبش اعتراضی مردمی، و تداوم آن، به تدریج راه اصلاح طلبان را از راه مردم جدا خواهد کرد. اما مهمترین مسئله این است که این جدائی در شرایطی انجام گیرد که جنبش از قوام، دامنه و عمق کافی برخوردار شده باشد که امکان سرکوب و درهم شکستن آن مقدور نباشد. روشن است که تداوم شکاف در بالا هم چنان به نفع جنبش مردمی است و باید این شکاف را به تزلزل در میان دستگاه سرکوب نیز گسترش داد. با این حال در روند این جدائی، نیاز جنبش به رهبرانی از درون خود و از آن خود را به موضوع اصلی پیشاروی آن تبدیل خواهد کرد. از این رو تلاش برای متشکل تر شدن، سازمانیافته تر شد ن و روی پای خود ایستادن به زمان نیاز دارد و جنبش توده ای باید این زمان را داشته باشد تا خود را متشکل سازد. بدون سازمان یافتگی کافی، در هر تحولی که صورت بگیرد این کارگران و زحمت کشان هستند که بازنده ی اصلی خواهند بود. لذا تداوم شکاف در جبهه دشمن میتواند دررابطه با فرصت یابی برای انسجام دادن به صفوف جنبش توده ای، مورد استفاده بهینه جنبش مردمی قرار گیرد.
پنجم ـ در شرایطی که جنبش اعتراضی هر روز رادیکال تر و منسجم تر میشود و قلعه های دستگاه ولایت و ستون های اصلی حاکمیت اسلامی را نشانه رفته است، تلاش برای گسترش قاعده و دامنه ی جنبش، پیوند خواست های عمومی ـ سیاسی با خواست های مطالباتی ـ طبقاتی، تقویت شبکه های ارتباطی توده ای در محیط های کار و زندگی، تاکید بر ضرورت سازمانیابی اقشار گوناگونی مردمی به همراه تلاش برای تهیه ی پلاتفرم هایی که بیان خواست های واقعی و آتی جنبش انقلابی مردمی باشد و شکل دهی به اتحادها و اتئلاف های نیروهای چپ و سوسیالیستی که آمال و آروزهای واقعی مردم را بیان می کنند، باید در دستور کار قرارگیرد.
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی زنده باد سوسیالیسم
هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
۱۸ دی ماه ۱۳۸۸ـ ۸ ژانویه ۲۰۱۰