خمینی پاریسی؛این لقبی بودکه ابوالحسن بنی صدر بعدازخروج ازایران در پیام خودبه رهبر جمهوری اسلامی ایران داد.
شخصیت ورفتارخمینی وهرانسان دیگرمتاثر از تربیت خانوادگی و بیش ازهمه، متاثر از تربیت اجتماعی ومحیط اوست.
خمینی تاهنگامی که درعراق می زیست باعده ای محدود ازجنس خودوبدون اطلاع کافی از داخل ایران،عمری سپری کرد. ساختاراصلی شخصیت ایشان_که بعدهابروزکرد_درهمان دوران شکل گرفت.
خمینی درمدت اندکی که ازیک فضای بسته ودگم حوزوی وخفقان سیاسی رژیم بعث عراق،پابه دایره ی بسیاروسیعی ازنیروهاو گفتمان وآزادی واطلاع رسانی گذاشت به سرعت خودنیزازجنس آنهاشد.فقط متاسفانه زمانش زودبسرآمدواگرکمی طول می کشید شایدچشم وگوش خمینی بازترمی شد.او وقتی هم به ایران آمدکانالیزه شد.ودردام انحصارافتاد.
تفاوت فاحش گفتمان خمینی درپاریس با گفتمان وی پس ازورودبه ایران آنقدرملموس است که درمیان عام وخاص زبانزدشد.
همه خمینی پاریسی را دوست دارند.
مااین تفاوت واختلاف وی باهم صنف خودش را_که درایران درسال های مبارزه و زندگی درمیان توده مردم،زندان وتبعید بودند_می بینیم.مثل تفاوت ایشان با آیت الله طالقانی و منتظری که بعداعوارض آن آشکارشد.
آیت الله منتظری _که وی مریدخمینی بود_نمونه این تفاوت فاحش است.وهمین اختلاف،خودسبب شکاف عمیقی شدکه فی المثل درجریان افشای قتل عام سال ۶۷زندانیان سیاسی که به صراحت آیت الله منتظری درهمان سال،درمقابل هیات مرگ خطاب به آنهامی گویدکه تاریخ ازشماوخمینی به عنوان جنایتکارنام خواهدبرد،ماآنرامی بینیم.
علاوه براینها،ماهمین اختلاف وهمین نوع تربیت اجتماعی واثرگذاری محیط رادرمورد کسانی که باعقایدمختلف(اعم ازچپ مارکسیسم تامسلمان)درزندان های رژیم پهلوی باهم حشرونشرداشتند_که همانجاوهمانهامنشا اختلاف بعداززندان درپس ازپیروزی انقلاب شد_مشاهده می کنیم.
اسدالله لاجوردی عضوجمعی گروه موتلفه که دربازاردکان کسب داشت،ودرزندان افتاده بود،ازجمله ی آن است.وی پس ازپیروزی انقلاب می بینیم که به شغل دادستانی انقلاب می رسد.وفجایعی که ازوی نقل محافل شده،حاصل تراوشات شخصیت درونی وی است.
ازیک طرف،مابااسلام روحانیتی روبروبودیم که درصددحکومت اسلامی بودو واژه "جمهوری" راوارداتی وغرب زدگی ومخالف روح اسلام می دانست؛واتفاقااین بخش از روحانیت_که جزوقاعدین بودندودرمبارزه ی سیاسی فعال نبودند_توانست بعدازپیروزی سوارحکومت شود.
ویک اسلام هم،اسلام مسعودرجوی ست که جزوبازماندگان سازمان مجاهدین خلق بود.
سازمانی که دیگر جز افرادی دست چندم تشکیلاتی،نیرویی نداشت،اماباتوهمات یک جوان بقول آیت الله طالقانی۳۰ساله ی احساساتی،و براثر جو زمان،توانست بخشی زیادی ازجوانان ونیروهای خوشنام وبخش روشنفکری رابدنبال وحمایت ازخودوادارد. مسعودرجوی نه تنهادرقدوقواره بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق نبود،بلکه یک نیروی کاریزماو دارای اندیشه هم نبود.اوموج سوارخوبی بود.بااینکه سوابق اونشان می دادکه وی بشدت خودگرا،ترسو وخیانت پیشه است،ولی بدلیل قحط الرجالی درسازمان، توانست ازخودبرای جوانان ناآگاه،چهره ای موجه بسازد.
اسلام مسعودرجوی چیزی شبیه همان گفتمان ولایت مطلقه فقیه است.
سطلنت فقیه وسلطنت مسعودتفاوتی در رفتار وعمل ندارد.فقط درگفتمان واژه ها یکی سنتی ست ودیگری آمیخته باعلم روز...
سازمان مجاهدین خلق که هم اکنون ازآن مجموعه ای از افرادپیر،فرتوت وعلیل باقی مانده،ازمنفورترین گروه هادرمیان خلق خود است وهمواره برای ادامه حیات آویزان این وآن است.چه صدام.چه ترامپ وچه آل سعودو...
همیشه ازاین تشکیلات_به شکل یک لبه ی قیچی_بیگانگان وایضا جمهوری ولایت فقیه برای منهدم کردن افرادوجریان ها،بهره وری بهینه دلخواه خودراکرده ومی کند!
واسلام دیگراسلام نیروهای باصطلاح امروزی ملی _مذهبی،اعم ازتشکیلات نهضت آزادی بازرگان،شریعتی،سروش وجبهه ملی هوادار مصدق وروشنفکران فرنگ رفته ای وفرنگ دیده ای مثل ابوالحسن بنی صدراست.
جهان بینی اسلامی که ازآن انواع قرائت و شناخت برای اداره ومدیریت جهان تبیین و تحریرشده ومی شود.که ازمیان همه ی اینها، شوربختانه نصیب انقلاب۵۷قرائت ولایت مطلقه فقیه شدوقریب۴۰سال وضعیت موجودرارقم زد!
ومهم ترازهمه،جهلی بودکه عده ای جهال را سوارکارکردوهیزم آن هم تخم اختلافی بودکه توسط خناسان بی چهره ولی باتعددنقاب بذرش پاشیده شد.و تاالآن هم مثل علف هرز، هرزه های عالم سیاست هم هست....
انقلاب درچندماه مانده به پیروزی اش مرکز ورودوخروج جاسوسان موساد،سیا وکا.گ.ب شد.وآنهاباساماندهی نیروهای کارکشته ی ساواک وبابذرافشانی تخم نفاق ضربه ی کاری راواردکردند.
هنری کیسینجر(وزیراسبق امورخارجه آمریکا) درهمان سال نخست،چنین امری را پیش بینی کردوگفت:
"چنانچه آیت الله خمینی حکومت ایران را بدست گیردظرف دوسال آزادی درایران کمتر خواهدشد،ثروت آن کاهش خواهدیافت،وهم چنین همکاری این کشورباغرب برای احیاء ضعیف ترخواهد شد".
(نقل ازروزنامه اطلاعات۱۷بهمن۱۳۵۷)
وهمان ۷خوانی شدکه دکتربنی صدردرکارنامه خودبانقل قول ازکیسینجرنوشت.
دلیل ریشه دارش این بودکه دربین نیروهای کیفی،صحه صدر،تسامح وتعامل کم بودودر بین مردم عادی،ناآگاهی وجهل بیدادمی کرد؛لذا ازآنان(مردم عوام) قاصرینی ساخت که بدست خود وضعیت موجودراساخت!
گفتنی ست مطالب داخل[کروشه]استنتاج بنده ازمتن ونظرشخصی ست.
این مجموعه قسمت بعدی هم دارد.
محمد شوری
نویسنده وروزنامه نگاربیکار
تیرماه۱۳۹۶
[فتنه ی ولایت فقیه]
(نشریه دفترسیاسی سپاه پاسداران
رویدادهاوتحلیل،ش۱۷)
به نقل ازروزنامه آیندگان۶خرداد۱۳۶۰
هاشمی رفسنجانی:
اوایل انقلاب اختلافاتی به این شکل وجود نداشت.(اختلاف نظری گروه هاواشخاص با روحانیت)حتی درمجلس خبرگان نیزآنچنانی وجودنداشت.امابه محض اینکه اصل ولایت فقیه درمجلیس خبرگان به تصویب رسید ناسازگاری باروحانیت آغازشد.
[توجه!
فتنه وانشقاق ازهمینجاشروع شد.
انقلابی که همه درآن حضورداشتند.وقرائت های متفاوت ومتضادی که ازاسلام برداشت می شد،منتهی به این شدکه یک نفربرای همه به عنوان نایب امام زمان وخلیفه الله تصمیم بگیرد!]
[ماازهمه ی چپ هاچپ تریم!]
مجله جوانان،دوشنبه۱تیر۱۳۶۰ش۷۴۹سال پانزدهم
نقل سخنان ابوالحسن بنی صدر
دراجتماع نمازگزاران تبریز
۲۷اردیبهشت۱۳۵۹
اگرحرف حساب داریداین میکروفون ورادیو تلویزیون ومطبوعات.
بجای اینکه برویددروغ وتهمت بنویسیدو برچسب بزنیدواسلحه بگیریدوتوطئه کنید،اگر راست می گوئیدبیائیدبحث کنیم.واگرنیامدید بدانیدکه شماابوجهل های زمان هستیدو ابوجهل های این زمان سرنوشتشان هم مرگ درقلمرواندیشه وفکر است وهم مرگ تن است.
مابرای بحث آماده ایم به شماگفتم اگرچماق را زمین بگذاریدازاین طرف کسی چماق بر نخواهدداشت.خیر!اینهاحزب اللهی هستندو اینهاهستندکه چماق بدست می آیندو اجتماعات رابرهم می زنند.
گفتم:اتاق های دانشگاه راازچماق کی پرکرده بود؟...شمابایدبدانیدآن ارباب آمریکایی که آن نقشه هاراکشیده اندبدانندکه چپ ترازما هیچکس دردنیانیست.آن چپ واقعی ماهستیم که مسلمانیم.راست هاآنهایی هستندکه یاازاین نظرازابرقدرتهافرمان می بردویاازآن ابرقدرت دیگر.مسلمان هاکه می خواهندنظام جهان نه شرقی باشدونه غربی.
[کشف بزرگ!]
مجله جوانان،دوشنبه۱تیر۱۳۶۰ش۷۴۹سال پانزدهم
قسمتی ازگزارش این مجله:
توضیح ضروری:
درپی تشدیداختلاف نظرآقای بنی صدررئیس جمهورباشورای عالی قضایی ومجلس شورای اسلامی ودولت وشورای نگهبان قانون اساسی که باخلع ایشان ازفرماندهی کل قوااوج بیشتری گرفت،سرویس سیاسی مجله جوانان ضمن بررسی همه جانبه گفته هاونوشته های ایشان وباتوجه به مواضع متخذه به جستجوی ریشه های اصلی واولیه این اختلاف پرداخت وضمن کنجکاوی دراسنادومدارک مربوط به مجلس خبرگان به سندی دست یافت که نشان می دهدآقای بنی صدراصولابه قانون اساسی رای نداده وطبعاآنراقبول نداشته است تابه موجب سوگندریاست جمهوری حافظ قانون اساسی باشدوطبعاآنچه که ایشان ازآن بنام قانون یادمی کنندبدون شک منطبق بر متن قانون اساسی نیست که دردسترس همگان قرارداردوتمام نهادهای انقلابی وارگان های دولتی موظف ومکلف به اجرای آن هستند.
[توجه!
طبق این کشف،امضای بنی صدردرسندارائه شده وجودندارد،ایشان به قانون اساسی رای نداده ولذاهیچ تعهدی هم به آن ندارد!!]
[من انقلابی ام]
مجله جوانان،دوشنبه۱تیر۱۳۶۰ش۷۴۹سال پانزدهم
نقل از:سخنان بنی صدر:
(خطاب به قضات دادگستری)
من انقلابی هستم وانقلاب یعنی اجرای قانون.درجامعه ای که قانون اجراء نشود،هیچ است.
[شورای نگهبان؛فصل الخطاب!]
روزنامه کیهان۲۱خرداد۱۳۶۰
دکتربهشتی:
قانون اساسی برای مسائل مورداختلاف راه حل های روشن دارد.
دکتربهشتی رئیس دیوانعالی کشورپیش ازظهردیروزدریک مصاحبه مطبوعاتی پیرامون مسائل جاری مملکت باشرکت خبرنگاران داخلی وخارجی شرکت کرد.
رئیس دیوانعالی کشوردرجواب به پیشنهادتشکیل جلسه ای باحضوررئیس جمهور ومسئولین سه قوه برای رفع اختلافات وتداوم انقلاب گفت:
ماهمانطورکه مکرراعلام کردیم بیاری خداوند، میان دولت ومجلس وشورای عالی قضایی اختلافی مشاهده نمی کنیم.هریک ازاین سه نهادبارعایت حدودوظایف واختیاراتشان برای خدمت به مردم وپیشبردانقلاب اسلامی می کوشند.کوشش آنهاازهماهنگی مطلوبی برخورداراست.دراین میان آقای رئیس جمهورراه وشیوه خاصی درمقابل دولت و مجلس وشورای عالی قضایی دارندومکررابرای اینکه ایشان هم بااین سه نهادهماهنگ شوند گفتگوهای مفصلی به عمل آمده ولی به نتیجه نرسیده،زیراهمانطورکه ایشان درکارنامه، سخنرانی ومصاحبه هایشان گفته اند،معتقدند که مجلس وشورای عالی قضایی بایدخودرا با ایشان هماهنگ کنند بنابراین دررابطه باریاست جمهوری ونقش آن برداشتی دارندکه مجلس وشورای عالی قضایی وبخصوص شورای نگهبان وبطورکلی کسانیکه درمجلس خبرگان تهیه کننده قانون اساسی بوده اندقالباچنین نظر وبرداشتی راندارند.خوشبختانه این مساّل راه حل های روشنی دارد.درقانون اساسی وظایف واختیارات رئیس جمهوری مشخص شده است...بنابراین رئیس جمهوربایدتسلیم مصوبات مجلس وقوانینی که مجلس شورای اسلامی تصویب می کنندباسندوهرجادرفهم وبرداشت قانون اساسی نظراتشان بامجلس مغایرباشد،طبق قانون اساسی رای شورای نگهبان قطعی است ودیگرنبایدایشان بامجلس روی رای خودپافشاری کند.
[توجه!
ومشکل هیچگاه حل نشد؛بلکه بانظارت استصوابی هرکه راخواستندقانونی حذف وازدایره ولایت فقیه به بیرون پرتاب وسپس سربه نیست...!]
[قانونی که بنده ی خدارابجای خدابرگرده مردم سوارکرد]
روزنامه کیهان۱۴خرداد۱۳۶۰
نوشته ی سیدمحمد خاتمی
یادداشت روز:
آرای عمومی
قسمت اول
رای مردم درکشورهای غربی آلتی است در دست سیاست های حاکم که ازطریق جوسازی وتبلیغات گسترده هرچه بخواهندبااذهان انجام می دهندوتصمیم مردم رابجانبی که مورد خواست سیاست بازان حرفه ایست هدایت می نمایندوتزویررادربدترین شکل آن،وسیله استقرارحاکمیت زوروزرمی کنند.ولی آراء عمومی دراین کشوروبه برکت انقلاب اسلامی بدون اینکه گرفتاربازی های رایج دردنیای سیاست روزگارگردد،درعین آزادی به تحقق "جمهوری اسلامی"تعلق گرفته است واین بدان معنی است که به مدداسلام وارزش های اسلامی جایی برای بازیگری های خیانت بارسیاست بازان نماند.
اگردرغرب روال آنچه دمکراسی نامیده می شودبرآنست که حتی آراء عمومی وسیله استقراراستبدادمرئی ونامرئی گردد،اسلام وقانون اساسی برخاسته ازآن به هیچ وجه اجازه چنین سوء استفاده ای رابه هیچ انسانی وهیچ جریانی نخواهددادومی بینیم طبق همین قانون اساسی مصوب مردم عنصرامامت برسرنوشت امت،استقرارقانون اساسی و جریان امورنظارت واشراف داردتاخدای نخواسته انقلابی که برای حاکمیت دین خدا صورت گرفته است به بیراهه محکومیت مجددمردم به استبدادی دیگرنیفتدو بنده ناتوانی بجای خدابرگرده بندگان تازه ازبندرسته اوسوارنشود.
[توجه!
زمان ثابت کردکه نظارت استصوابی شورای نگهبان منصوب ولی فقیه بنده ی خدایی رابجای خدابرگرده مردم سوارکردورای مردم آلت دست۶فقیه منصوب ولی فقیه شد!
واین همان استبدادنامرئی ست که استمراریافت؛ولی آقای خاتمی اکنون سکوت پیشه کرده وهمچنان مردم راتهییج می کندکه برویدپای صندوق رای...!]
[خیاط درکوزه!]
روزنامه کیهان۱۴خرداد۱۳۶۰
نوشته ی سیدمحمدخاتمی
یادداشت روز:
آراء عمومی
اگراختلاف نظرناشی ازابهامی باشدکه درقانون اساسی وجودداردمگرخودهمین قانون اساسی مصوب مردم،شورای نگهبان وفقط شورای نگهبان راصالح برای تفسیرقانون اساسی نمی دادندواگرافرادوگروه هایی دراثرخودخواهی تفسیرشورای نگهبان رانپذیرندبه آراء عمومی مردم دهن کجی نکرده اند؟...باری هنگامی که اختلاف ناشی ازابهام درقانون اساسی باشدبحکم همین قانون وبه استنادرای مردم وتصویب امام تنهاشورای نگهبان است که باتفسیری که بدست می دهدمی تواندتکلیف راروشن کندوهیچکس وهیچ مقام دیگرحق صدورحکم دراین باره نداردواگرحکمی ازسوی شورای نگهبان صادرسدهیچکی نبایدازآن سرباززند...
[توجه!
وتفسیرشورای نگهبان ازقانون اساسی وازحق ایشان مبنی برنظارت برانتخابات،نظارت استصوابی بوددواینچنین بودکه خیاط ها درکوزه افتادند!]
[درباورخودتجدیدنظرکنید]
روزنامه کیهان۱۶خرداد۱۳۰
نوشته سیدمحمدخاتمی
یادداست روز
ازقسمت سوم:
هنگامی مردم شهیدپروروانقلابی ایران به برکت رشدوبیداری که درپرتواسلام ورهبری های امام بدست آورده اندازمسیرانتخابات آزاداولین دوره مجلس قانونگذاری راایجادمی کنند،چون نتیجه انتخابات مردم صددرصد مطابق آنچه مامی اندیشیم ومی خواستیم نیست،بجای اینک دراندیشه وباورخود تجدید نظرکنیم،بدون کوچکترین وسواس واحتیاط، ازتقلب وتزویرسخن به میان می آوریم....
[پیروزی بنی صدرمرهون ماست!]
روزنامه کیهان۱۷خرداد۱۳۶۰
نوشته سیدمحمدخاتمی
یادداشت روز
آراء عمومی
قسمت چهارم
مسلماآقای رئیس جمهوردرمیان بسیاری از مردمی که ایشان راانتخاب کرده اندازمقبولیت ومحبوبیت برخوردارندولی ازآغازانتخاب ایشان تاکنون بدون کوچکترین تردیدی جابجایی هایی درطیف طرفداران ومدعیان طرفداری ایشان پدیدآمده است.
برای دوستداران اسلام ومقام ریاست جمهوری اسلامی سخت تاسف انگیزونگران کننده است وقتی می بینندکه بسیاری ازچهره های مومن وصادق که آقای بنی صدرپیروزی خودرا درانتخابات تاحدزیادی مرهون تلاش وبی قراری این فرزندان برومندانقلاب اسلامی در هرگوشه وکنارمملکت یاازآقای بنی صدرجدا شده اندیادیگرآن شورواشتیاق دیروزرانسبت به ایشان ندارندوتاسف بیشتراینکه بسیاری کسانی که امروزسنگ طرفداری ازرئیس جمهوررابرسینه می زنندچهره های غیرسالم ورانده شده ای هستندکه آقای بنی صدرنیز چون دیگرشخصیت های دست اندرکارامور نمی پسندندوبه ایشان رای هم ندادندولی بدین وسیله بهانه ای برای حضورشوم درصحنه وانتقام گیری ازنیروهای اصیل مسلمان وانقلابی یافته اند.عناصری که بخاطرسوء پیشینه سیاسی ویااجتماعی وبه علت حضور نیروهای مومن یعنی همانهاکه درپیروزی اولین رئیس جمهورنقش تعیین کننده داشته اندبه انزواکشیده شده بودندوامروزبه بهانه طرفداری ازنهادقانونی ومورداحترام ریاست جمعوری بازبه صحنه آمده اندهم رئیس جمهور راقربانی مطامع پلیدخودکنندوهم جمهوری اسلامی راازمسیراصلی منحرف نمایندوآیا نزدیکی بیشترآقای رئیس جمهوربادیگر نمایندگان منتخب ملت مانع بروراین دردهاومشکلات نمی شد؟
[عده ای درحال مشکل تراشی ]
مجله جوانان،دوشنبه۱تیر۱۳۶۰ش۷۴۹سال پانزدهم
نقل ازسخنان ابوالحسن بنی صدر
درمصاحبه باروزنامه اطلاعات
۱۹خرداد۱۳۵۹
ازلحاظ مجلس،من نه گرفتاری دارم نه نگرانی.
نمایندگان مجلس رامردم انتخاب کرده اند.اگر مجلس خوب بایدعمل کرد،داوری آن بامردم است.نگرانی وقتی است که عده ای بخواهند مجلس راوسیِله کاربکنندوشب وروزبدوندکه مجلس به میل آنهاعمل کندوجوبرایش درست کنند.دراین صورت بله برای مجلس مشکلات بوجودخواهدآمد.چنانچه برای خودمن نیزمشغول مشکل تراشی هستند.
[مجلس آلت دست]
مجله جوانان،دوشنبه۱تیر۱۳۶۰ش۷۴۹سال پانزدهم
نقل ازسخنان ابوالحسن بنی صدر
درمصاحبه با ردزنامه اطلاعات
۱۲بهمن۱۳۵۸
کسی نبایدخودراجانشین مجلس کند.مجلس، مجلس است.
رئیس جمهور،رئیس جمهوراست.آقای بهشتی،آقای بهشتی است وغیرآقای بهشتی غیرآقای بهشتی.
ایشان ومن نبایددراظهارنظرجانشین مجلس بشویم.مجلس بایدخودش آزادانه اظهارنظر بکند.اگر قرارشددیگری دراظهارنظرجانشین اوشود آنوقت می شودمجلس آلت دست. مجلس آلت دست نمی تواندکشورراباوضعیتی که اینک داردحفظ کند.من حق دارم این حرفها رابه عنوان یک ایرانی بزنم.
سوال:آیاشمانامزدهائی که باآنهاتوافق فکری وهمگامی داریدجهت مجلس معرفی خواهیدکرد؟
جواب:
من نامزدبه مردم معرفی نخواهم کرد.مردم خودشان بایدببینندچه کسانی باکسی که اخیرا به اورای داده اندتوافق دارند.
باقانون اساسی که ماداریم اگرمجلس بخواهد نقطه مقابل رئیس جمهوری باشدکارهافلج خواهدشد.پس مجلس ضمن آنکه کنترل اموررا داردبایدترکیبی داشته باشدکه بارئیس جمهوری همگام باشد.بایدازابتداقانون اساسی راطوری می نوشتندکه حساب قوه مجریه جدامی شد.نتیجتااگرمجلس رای دیگری هم می داداختلالی درحکومت ایجادنمی کرد.در حالی که عملاوضع ما مثل فرانسه هم نیست. یعنی رئیس جمهوری ومجلس خیلی بهم چسبیده اند.اگرهماهنگ نباشندامورفلج خواهدشد.
توجه!
باتثبیت واعمال نظارت استصوابی توسط منصوبین ولی فقیه درشورای نگهبان،عملامجلس آلت دست تاسیس شد!]
[دریک اقلیم سه پادشاه نمی گنجد]
مجله جوانان،دوشنبه۱تیر۱۳۶۰ش۷۴۹سال پانزدهم
قانون اساسی وحفظ رعایت آن
ابوالحسن بنی صدر
۱۹خراد۱۳۵۹
مردمی که به قانون اساسی رای داده اندخود بایدضامن اجرای قانون اساسی باشندودر حدودقانون اساسی به همه گروه هاامکان و اجازه بیان واجتماع بدهند.بدیهی است که اجتماع بایددرحدودقانون باشدووقتی مقامات اداری اجتماع راممنوع می کنندبه لحاظ رعایت مصالح عمومی است وموقتی است و بایدهمه این ممنوعیت رامحترم بشمارندو اگرهم عده ای حریم قانون راشکستندمردم بایدخونسردباشندتابتوان اجراء قانون رابه کسانی که آنرااجرانکرده اندتفهیم وقبولاند. امروزبرهمه مردم ماست که باچشمان باز مراقب اوضاع کشورشان باشندوباتصمیم استواروخونسردی مانع ازآن بشوندکه حوادثی به وجودبیاید.
رئیس جمهورسپس به نقش دوستان نادان انقلاب درتضعیف اشاره کردوگفت:
این تنهااختصاص به ایران ندارد.درهمه جای دنیارژیم های انقلابی که ازپادرمی آینددوستان نادان دارندواین دوستان نادان بیشترضررو زیان می زنندبه پیشرفت کارحکومت انقلابی. مثلااین عده به عنوان انقلابی خیال می کندکه وظیفه مقدم آنان این است که حمله بکندبه مسئولین امور.چون اگرنکنند،مخالف حمله می کند!
وقتی که به اومی گویندکه آقاشماطرفدارحکومت هستیداین حملات راکه کردیدچی بود؟
می گوید:اگرمن نمی کردم کارمی افتادبدست فدایی خلق!
خوب،بگذاربیفتدیاآن فدایی خلق حق می گویدویاناحق.که اگرحق گفت ماآن حق راعمل می کنیم وازناحق دست می کشیم واگرناحق می گویدچراتوبااومسابقه می دهی وحکومت راتضعیف می کنی که نکندکاربدست اوبیفتد؟ولی اعتقادکن به رهبری.خیال نکن که اینها گوسفندهستندکه اگرهرکسی انتقادکرداینها می افتندودست وپای آنهامی لرزدوفوری سنکوب می کنند؟نه،اینهاهم بشرهستندوناحق راجواب می دهندوماهفته آینده نشان می دهیم درموردگنبدکه یک دولت انقلابی هنوزده درصدازقاطعیتی که بایدبکارمی ببرددرآنجا بکاربرده است.بایدبیشترازاینهاقاطع عمل بکنندواین رابرای افکارعمومی روشن می کنم. ولی بناّبراین دیگرنبایدبرای تضعیف دولت بااومسابقه داد.
دراصل۱۱۳قانون اساسی گفته است که رئیس جمهوری بایداجرای قانون بکند.مفهوم آن این است که می خواهیم درکشوراسلامی ایران قانون حکومت بکندومجری قانونی من هستم. این یک اختیاروسیع،لکن سازنده است.
اختیاردرتخریب نیست.من نمی توانم مآنع اجرای قانون بشوم.من اگرقانون اجرانشدیا خلاف قانون اجراشد،ساکت بمانم_اگرمراقب اجرای قانون نباشم می توانندطبق یک اصل دیگرمحاکمه ام کنندوبگویندتوصلاحیت ریاست جمهوری نداری،زیرادراین موردقانون اجرانشده.آنجاقانون اجرانشده ومقصرتو هستی.پس این نقشی که قانون اساسی به من داده وبه معنی کلی اش انقلاب داده اینست که من مجری قانون اساسی باشم ومن بایدخودرالایق این معنی به جامعه نشان دهم.
[توجه!
معضل قانون اساسی دراداره ی کشورهمچنان اثرات مخرب خودرامی گذارد.
آنزمان بایدنخست وزیری می داشتیم که می بایست بارئیس جمهوری تفاهم داشته باشد.اماوقتی بامجلسی که بایدازآن رای اعتمادمی گرفت واین مجلس به شخص مطلوب رئیس جمهوی رای نمی داد،ونخست وزیری راتحمیل می کرد،که بارئیسش درتضاد وتفاهم نبود،خب معلوم است که همان سرآغازفتنه ای شدکه سرانجامش این بودکه اولین رئیس جمهوری کمترازدوماه دوام نیاورد.
امادعواواین فتنه تمام نشد؛بین میرحسین موسوی نخست وزیروخامنه ای رئیس جمهوری هم ادامه پبداکردوحتی باتغییرقانون اساسی درسال۶۸وحذف نخست وزیری وتجمیع قدرت درشخص ولی فقیه هم که اکثرعزل ونصب هابرعهده ی اوست،وعملارئیس جمهوری شدتدارکاتچی(بقول سیدمحمدخاتمی)این روندادامه پیداکرد!
واتفاقاهمین تناقض،خودش دستاویزی شد تاهرکژی وفسادی که پیش بیایدهیچکس طبق همین قانون اساسی،راس های قدرت مسئولیت آنرابرعهده نگیرندوآنرابه یکدیگرپاس دهند!!واینگونه یک ملت رابازی داده ودرخفاهم به ریش این ملتی که درهردوره بیش ازدوره ی قبل برای رای دادن درپای صندوق انتخابات صف می کشدبخندندوبگویند:مردم برای تثبیت قدرت مطلقه ولی فقیه که سالهاست متکلم الوحده است،رای داده اند!!]
[سپاه وقدرت مطلقه]
مجله جوانان،دوشنبه۱تیر۱۳۶۰ش۷۴۹سال پانزدهم
نقل از:ابوالحسن بنی صدر
۳مهر۱۳۵۹
اگرازآن روزنخست،زورمداری وقدرت طلبی واین حس تفوق وحاکمیت رادرافراد بوجودنمی آوردیم،خصوصادرسپاهیان بوجودنمی آوردیم،اینگونه عوارض راببارنمی آوردواین چیزی است که مابایدباآن مبارزه کنیم.
[توجه!
سپاه پاسداران وقدرت مافیایی این نهاد نظامی درپناه وحمایت ولی فقیه به اینجارسید.نهادی که طبق قانون اساسی می بایست ازماهیت واصل انقلاب۵۷دفاع کند.
اصل انقلاب آزادی،استقلال وعدالت اجتماعی بودکه اینک باتجمیع ثروت وبه اضافه قدرت،حریم خصوصی عده ای خاص شده است]
[خورده کاری های سپاه]
مجله جوانان،دوشنبه۱تیر۱۳۶۰ش۷۴۹سال پانزدهم
نقل ازسخنان ابوالحسن بنی صدر
دراجتماع نمایندگان سپاه
۱۸اسفند۱۳۵۸
شماسپاهی هستیدبرای جلوگیری ازتوطئه های این دودسته(شرق وغرب)این کاراصلی شماست که بقیه دربرابراین کار،خورده کاری بحساب می آید.
شمااگربخواهیدبه خورده کاری مشغول شویدازکاراصلی بازمی مانیدوهم چنین خورده کاری برای شماموافق ومخالف درست می کند. واینهاجوراخراب می کنندوموقعی که جوخراب شدسپاه ازوزنش درافکارعمومی کم می شود.دیگرموقعی که خطرپیش آمدنمی تواندموثرواقع شود.چون سپاه اصل کارش اینست که موردحمایت مردم باشدتابتواند کارهارادرست انجام دهدوپیش ببرد.خود دشمن هم که شب وروزتبلیغانش راصرف خراب کردن سپاه کرده وشمااین رامی دانیدهر کجاکه می روندمی بینیم که می گویندسپاه نباشد،خوب چرانباشد؟معلوم است چرامی گوئیدسپاه نباشدبرای اینکه اومی خواهدتوطئه اش رابکند.
[توجه!
این خورده کاری ها سپاه الان به بنگاه های بزرگ اقتصادی تبدیل شده وبقول همان رئیس جمهورموردحمایت ولی فقیه _که نظرش به نظرات اونزدیک بود_(یعنی احمدی نژاد)برادران قاچاقچی خودمان!!]
[۷خوان کیسینجر؛خوابی که تعبیرشد]
روزنامه کیهان۱۲خرداد۱۳۶۰
نقل ازسخنان ابوالحسن بنی صدردریک مصاحبه مطبوعاتی:
لابدشماهم شتیده ایدکه آقای کیسینجردر بازگشت ازخاورمیانه درانجمن یهودیان واشنگتن صحبتی کرده،اوگفته است برای اینکه انقلاب ایران صادربشودبایدازموانع بسیاری عبوربکند.این موانع بحران های سیاسی واقتصادی است که درهمین مصاحبه مادرباره آنهابحث کردیم:
منازعات قومی ومذهبی است که ازاول انقلاب مارابدان گرفتارکرده اند.
منازعات مرری باعراق است.یعنی همین جنگ. واگرایران ازاین دوران ها بگذرد،تازه مسائلی باهمسایگان خویش درخلیج فارس داردواگربه حل آنهاهم موقق بشودوقتی خواهدبودکه اسرائیل به همه هدف های خودرسیده است.
خیلی صریح وآشکارمی گویدکه برای انقلاب اسلامی ماهفتخوان درست کرده،بطوری که ما ازاین هفتخوان جان سالم بدرنبردیم،معنای روشن حرف های اوباصراحت تمام است.
این است که پیروزی انقلاب مابه نیات آمریکابا عنوان سلطه گرواسرائیل به عنوان زائده سلطه امریکاصدمه جدی می زنند.پس دشمن هم می داندکه مادرکجای تاریخ قرارگرفته ایم. خودماهم بایدبدانیم که دراینجاقرارگرفته ایم. کمی ازتلاش برای ویران کردن یکدیگرصرف نظرکنیم.وهمه همت هاوکوشش هایمان را یکجامتمرکزکنیم واین انقلاب رابه پیروزی برسانیم.
[کودتای خزنده]
روزنامه انقلاب اسلامی۱۷خرداد۱۳۶۰
کارنامه ی رئیس جمهور
۱۹تا۲۶اردیبهشت ماه ۶۰
قسمت ششم:جنگ عجیب
واماجنگ عجیب،ماجنگی رابرعهده کرفتیم در روزاول برآوردمی شدکه ازنظرنظامی مقاومت مابیشترازچهار،پنج روزطول نخواهدکشیدو اینک نه ماه است.
درهمان روزهای سخت این جنگ که هرکس ازهرسو،خطابه ونطق وشعر آماده می کردتا گناه شکست آنرابرعهده ی من بگذارد،من آنرایک حماسه ی بزرگ این نسل خواندم و مسئولیت کامل آنرابرعهده گرفتم.حالاهم نمی خواهم راجع به این حماسه بزرگ، این ایستادگی واستقامت که افتخاری جاویداز نسل امروزاست وبهترین ترجمان اراده ی حیات مستقل دراین ملت است صحبت کنم و این رابه بعدمی گذارم.می خواهم نسل امروز ونسل فردابداندبجای آنکه به کسی که مسئولیت عملی این جنگ رابرعهده داردکمک بشود؛تمام عوامل به ضداوعمل می کنند...این هفت خوانی که کسینجربرای ماتعبیه کرده است همانسان که مانع رسیدن رستم به مقصد نشدمانع ازرسیدن نسل امروزبه هدف های بزرگ اسلام نیزنخواهدشد.این جنگ براستی ازشگفتی هاوازعجیب ترین عجایب است.با اینحال یک شگفتی دیگر نیزداردوآن اعتماد عمومی است.تااین زمان آنهاکه می خواستند کودتای خزنده کننددرگرفتن مردم ازبنی صدر شکست خورده اند.دربرانگیختن امام به مخالفت نیز شکست خورده اند.وازشگفتی های این جنگ است که مردم این همه وباتمام توان مارادراین جنگ یاری رساندند.
[توجه!
اماسرانجام کودتای خرنده ازجهل وجنگ کار خودش راکرد.واولین رئیس جمهوری جمهوریک انقلاب رامجبوربه هزیمت ازایران نمود.جنگی که به اقاریرفرماندهانی چون شمخانی بنی صدرراخائن ندانست؛ولی جنگ جهل مردم همیشه کارسازتراست؟...]
[عجله کردید!]
نشریه امت(ارگان جنبش مسلمانان مبارز.دکترحبیب الله پیمان)سال سوم،ش۱۱۲
دوشنبه۲۵خرداد۱۳۶۰
اطلاعیه جنبش مسلمانان مبارزراجع به حوادث اخیرکشور
سرانجام همچنانکه ازمدت هاقبل پیش بینی می شد،تضادجناح لیبرال درراس قدرت با دولت،بنابه ماهیت آن ونیروهای اجتماعی که ازآن حمایت می کردند(بطورعمده سرمایه داران،اقشارمرفه،وگروه های وابسته وطرفدار سرمایه داری غرب)به تضادباانقلاب وتوده های محروم هوادارآن ورهبری انقلاب امام خمینی منجرگردید.توهم این جناح به برخورداربودن ازحمایت وسیع توده هاسبب شدکه درجبهه بندی علنی بارهبری انقلاب تعجیل کنندوهمین حرکت موجب افشای ماهیت آنهابرای توده های وفاداربه انقلاب گردید.حادثه ۱۴اسفندو پیامدهای آن،جبهه متحدلیبرالی راازاین توهم خارج نساخت وهمچنان خیره درسراب پایگاه توده ای خود،پیروزی رادردسترس می دیدند.
[خمینی پاریسی]
پیام بنی صدر :
۲۷تیر۱۳۶۰
ایشان(امام)گفته بودندکه اگربه نابودکردن آزادی هااعتراض نکنم وباباندحاکم ازدرسازش درآیم وبرتصرف نهادهای قانونی چون شورای قضائی وشورای نگهبان ومجلس وهیات وزیران وروزنامه هاورادیوو تلویزیون و...صحه بگذارم،رئیس جمهور وفرماندهی کل قوارا هنوزهم حفظ می کنم واگرچنین نکنم تاهمه جاایستاده اند...آمریکابانفوذهمه جانبه که دارد،بدست حاکمان کنونی مخالفان واقعی رژیم دلخواهش راازمیان نمی برد...این رژیم درزمینه اسلام وآزادی هادچارچنان دگرگونی شده است که رژیم شاه سابق آرزو کردنی گشته است...یک سخن همیشگی این جانب به آقای خمینی این بودکه مردم شمارامرجع دینی می شناسندونه یک سیاستمدارمتخصص قطع ووصل های داخلی وخارجی.جای تاسف بسیاراست که وی این سخن رانشنیدوبااسلام وکشوروشخصیت خودآنچه که کردومی کند... باکمال میل حاضرم ازده هاگناه کرده ونکرده توبه کنم به شرط آنکه آقای خمینی،آقای خمینی پاریسی بشوند.
(نقل ازنشریه فترسیاسی سپاه پاسداران، رویدادهاوتحلیل،ش۲۳)
[جوسازان]
مجله جوانان،دوشنبه۱تیر۱۳۶۰ش۷۴۹سال پانزدهم
متن نامه آقای بنی صدرخطاب به مردم مسلمان
بسمه تعالی
مردم مسلمان ایران!
شمابارای قاطع خودمرابه ریاست جمهوری انتخاب کردید.اینک می توانیدازخودبپرسید اگراینجانب باتوقعات قدرت گرایان هماهنکی می کردم آیادروضعی که مرادرآن قرارداده اند،قرارمی گرفتم؟
اگرزبان شما نمی شدم واعتراض نمی کردم،اگروضع کشورراروزانه به شماگزارش نمی کردم،اگرهرچه واقع می شدراقانونی می شمردم،اگر....بامن اینطورمی کردند؟
به دین خودورای واعتمادشماخیانت نکردم وتا جایی که توانستم کوشیدم بسیاری جریان ها رابه موقع مطلع شدم وهشداردادم صدایم را درقیل وقال های جوسازان گم کردند واینک نیزمثل جدم حسین بن علی(ع)آنچه ازخطرها که می بینم برای شماپیش بینی می کنم...
۲۲خرداد۱۳۶۰