۱۳۸۹ فروردین ۱۹, پنجشنبه
اسناد تکاندهنده ای از سوابق سازمان فدائیان اکثریت
اسناد تکاندهنده ای از سوابق سازمان فدائیان اکثریت - سرکوب زندان جنایت: توهم خیانت یا کارگزاری سرمایه داری - قسمت هفتم - هشتم و نهم
قسمت نهم این اسناد
مادر شهيد قيام، كيانوش آسا: تا مجازات قاتل فرزندم، از پا نخواهم نشست
|
وى خواهان معرفى آمران و عاملان قتل فرزندش شد.
مادر كيانوش آسا گفت: هيچ جوابى تاکنون به ما ندادهاند. دو بار از دادسراى جنايى ما را احضار کردند و از ما پرسيدند که خواسته شما چيست؟ گفتيم ما مىخواهيم آمران و عاملان قتل پسرم معرفى و مجازات شود و در حال حاضر نيز پرونده را از دادسرا به اداره آگاهى فرستادهاند
خاطرنشان مىشود كيانوش آسا، دانشجوى فوق ليسانس مهندسى شيمى در دانشگاه علم و صنعت بودكه پس از دستگيرى در آستانه 30خرداد، به دست دژخيمان رژيم آخوندى در زير شكنجه به شهادت رسيد.
جنبش سبز ، خرده روایت های اسطوره ای و انباشت کاذب نظری
22 بهمن 1388 نیز با همه ی فراز و نشیب هایش آمد و رفت . نیمی از آن روز سپری نگشته بود که لحن ها قدری تغییر کرد . جملات احساسی آنها که تازه از خیابانها به منزل بازمی گشتند تا پرسش های بسیاری را که در ذهن داشتند ، با دیگر دوستان خود در دنیای مجازی به اشتراک گذارند . برای سفر کوتاهی مجبور بودم مدتی از اینترنت و دنیای مجازی یا دستکم حضور فعالانه در آن چشمپوشی کنم . با این حال آخرین صفحاتی که در ظهر پنجشنبه ی سی و یکمین سالگرد انقلاب در سایت بالاترین باز می کردم و می خواندم ، حکایت همین سرگشتگی ها بود . خشمی که از این سرگشتگی برمی خواست ، گر چه میشد دانست موقتی است و به اندک زمانی فروکش خواهد کرد ، با این حال قدری نگران کننده بود . در چنین مواقعی که دست و دل انسان برای لحظه ای می لرزد و پرسشی مهیب او را از حرکت بازمی دارد ، بیش از آنکه نیازمند انذار و خشم و عتاب باشد ، سراغ کسی را می جوید تا او را با برکشیدن مضامین تاریخی – جامعه شناختی و گاه اسطوره ای ، آرام سازد . لحن آنها که ظهر پنجشنبه از خیابانها بازمی گشتند ، مرا بیاد عصر چهارشنبه نهم دی امسال می انداخت . آن شب یادداشت کوتاهی نوشتم که ضمیمه اش بریده ی روزنامه ای از تظاهرات حامیان شاه در فروردین 1357 بود . شبی که بیشتر به برانگیختن امید دوباره می اندیشیدم ؛ اما بالندگی جنبش سبز به چیزی بیش از « امید » نیازمند بود . آن روز بریده ی روزنامه ای یا سندی تاریخی می توانست بواسطه ی منظر مقایسه گون اش ، امیدها را زنده کند ، اما به تاریخ که تنها برای بازتائید رفتارهای اکنونی نبایستی رجوع کرد . تاریخ همواره در معرض دستکاری است . همگان می خواهند اعتبار اکنونی خود را بواسطه ی تائید تاریخ به اثبات رسانند ، با این حال مهم تر از خواندن تاریخ ، خوانش ابزارها و مکانیسم خلق رمزگانی است که روایت های تاریخی را به تسخیر خود درمی آورند .
حسین بشیریه در مصاحبه ی خود با رادیو فردا ، نکته ای را طرح کرده بود که تنها نبایستی به مثابه بازی واژگانی تلقی نمود . جمله ای که به تیتر اصلی آن مصاحبه بدل شد : « فروپاشی اسطوره های جمهوری اسلامی شتاب بیشتری گرفته است » . بسیاری از کنار واژه ی « اسطوره » می گذرند یا دستکم با معادل های دیگری اشتباه می گیرند ، در حالی که گزینش این واژه از جانب بشیریه ، هرگز امری تصادفی یا لغزشی زبانی نبوده است . آنها که با قرائت اسطوره در دنیای مدرن آشنایند ، نیک می دانند که تحلیل ابزارهای برسازنده ی رمزگان کنترلی تاریخ و فرهنگ ، بی شناخت اسطوره های برساخته ی آن امکان ناپذیر است . این نوشتار قصد معرفی این اسطوره ها یا تبیین کلی آنها را ندارد ، با این حال ذکر مثالی از رولان بارت راهگشا خواهد بود .
بارت در کتاب اسطوره شناسی ( 1957 ) می نویسد : « من در سلمانی هستم و کسی یک نسخه از مجله ی پاری ماچ را به من تعارف می کند . روی جلد ، یک سیاهپوست جوان در اونیفورم سربازی فرانسوی ، سلام نظامی می دهد چشمانش به نقطه ای بالای سرش خیره مانده است ، احتمالا روی یکی از چین های پرچم سه رنگ . تمام اینها معنی این عکس هستند . اما … من بخوبی می دانم که برای من چه معنایی دارند . اینکه فرانسه یک امپراتوری عظیم است و تمام مردان جوانش بدون تعصب در مورد رنگ پوست با وفاداری زیر پرچم این کشور خدمت می کنند و هیچ پاسخ بهتری برای بدگوهای این به اصطلاح استعمارگر وجود ندارد ، مگر اشتیاقی که این سیاهپوست جوان در خدمت به اصطلاح آنان ستمگران از خود نشان می دهد . بنابراین من با یک نظام نمادین بزرگتر مواجه هستم : یک دال وجود دارد که خود در داخل نظام دیگری که از قبل وجود دارد ، بوجود آمده ( یک سرباز سیاهپوست سلام نظامی فرانسوی می دهد ) . یک مدلول هم وجود دارد ( در اینجا یک ترکیب عمدی از نظامی بودن و فرانسوی بودن ) و بالاخره ترکیب دال و مدلول است …. شکوه فرانسوی »
در طرح روایی بارت ، قدرت حاکم با مخدوش ساختن تصویر جوان سیاهپوست به واسطه ی چینش ایدئولوژیک رمزگان بصری ، ایماژی فردی را بدل به واقعیت مفهومی خدشه ناپذیری می سازد . یعنی تصویری که می تواند در نگاه نخست از منظر نگاه همدلانه و انسانی به جوانی رنگین پوست پذیرفتنی باشد ، اما در باطن نقش معکوسی را بر عهده دارد.اسطوره های برساخته ی قدرت حاکم در ایران نیز چنین نقشی را ایفا می کنند ، این اسطوره ها نه تنها با مخالفان قدرت حاکم به ستیز برنمی خیزند ، بل سعی در تائید و بازتائید آنان دارند . قدرت حاکم درست است که ابزارهای سرکوب و قوه ی قهریه را برای مواجهه ی مستقیم با مخالفانش در اختیار دارد ، اما این بدین منزله نیست که از مکانیزم های پیچیده ی دیگری نیز استفاده نمی کند .
آنچه از نه دی تا بیست و دوم بهمن امسال بر جنبش سبز گذشت ، بیشتر از منظر همین مکانیزم های مخدوش سازی اسطوره های قدرت حاکم قابل تحلیل و داوری است . 40 روز بدون راهبرد مشخص و در تعلیق و انتظار موعد تاریخی 22 بهمن . چهل روز فرسایشی ؛ در اندیشه و عمل ! این نه بخاطر آن بود که ناگهان خلائی پدید آمده یا مطالبات جنبش سبز به فراموشی سپرده شده باشد ، بل بخاطر آن بود که اسطوره های قدرت حاکم با انباشت معانی بشدت متضاد با یکدیگر و اشباع صورت کنش های سیاسی با مفاهیمی که به ظاهر متقاعد کننده اما در پس رمزگان خود بازتولید نگره ی قدرت حاکم بودند ، صحنه را بشدت مخدوش و غبارآلود می کردند . اشباع کاذب و فربگی نظری ناخواسته ی جنبش سبز به وسیله ی مکانیزم های اسطوره سازی قدرت حاکم ، با تکثر فکری و به رسمیت شناختن عقاید گونه گون اشتباه گرفته شد تا در عمل آنچه در واپسین روزهای مانده به 22 بهمن در فضای مجازی و تا حدی عرصه ی عمومی به چشم میخورد ، نوعی سرگشتگی باشد ، سرگشتگی ناشی از انباشت کاذب مفاهیم نظری بر صورت ( نمود عینی ) آنچه جنبش سبز با آن مواجه بود .
بر خلاف دکتر بشیریه معتقدم ، گر چه روایت های کلان اسطوره ای جمهوری اسلامی در حال فروپاشی است ( همچون اسطوره عدالت اسلامی ،اسطوره اخلاقی کردن سياست و … ) ، اما خرده روایت های اسطوره ای مدرن که اغلب کارکردهای پنهان و غیرمستقیم دارند ، همچنان دست ناخورده باقی مانده اند . شاید یکی از عواملی که از کامیابی جنبش سبز در 22 بهمن جلوگیری کرد ، همین خرده روایت های اسطوره ای جریان حاکم باشد : نامرئی ، غیرمستقیم و حامل تضادهای دوگانه !
ارسال شده در بازخوانی تاریخی
از چه بنویسم ؟
از اعتیاد برادرم بنویسم ؟
از خودسوزی خواهرم بنویسم ؟
از قطره قطره اشک مادرم بنویسم ؟
از بیکاری فرزندان تحصیل کرده ام بنویسم ؟
از شکم گرسنه ی نیازمندانم بنویسم ؟
از پای برهنه ی کودکانم بنویسم ؟
از قوزی کمر جوانان پیرم بنویسم ؟
از سیل زدگان بی پناهم بنویسم ؟
از آلودگی آبهای رودخانه ام بنویسم ؟
از غارتگران جنگلم بنویسم ؟
از ویرانی مدارسم بنویسم ؟
از نبود مدارس عالیم بنویسم ؟
از درد تن دامدارانم بنویسم ؟
از خستگی تن دهقانم بنویسم ؟
از اجساد سوراخ سوراخ شده ی صیادم بنویسم ؟
از حقوق نداشته ام بنویسم ؟
از دادگاههای یک طرفه ات بنویسم ؟
از فراموش شدن فرهنگم بنویسم ؟
از زبان بریده ام بنویسم ؟
از نام گذاری بچه هایم بنویسم ؟
از سکوت مرگبارم بنویسم ؟
از تن سوراخ شده ی رهبرانم بنویسم ؟
از بدنهای سوراخ شده ی یارانم بنویسم ؟
از یاران قفس نشته ام بنویسم ؟
ستقبال سرد مردم اورمیه از احمدی نژاد ــ عکس
تبریز سسی : محمود احمدينژاد در هشتمين سفر از سومين دور سفر استاني خود ، به همراه 17 نفر از اعضاي هيئت دولت به اروميه سفر کرده بود که طبق خبرهای ارسالی احمدی نژاد در ورزشگاه تختي اورميه با استقبال سرد مردم اورمیه روبه رو شده است .
زندانی سياسی کرد را در زندان امنيتی اوين مورد شناسايی قرار داده...
بنا بر اطلاع گزارشگران هرانا، واحد آمار و نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران ۱۷ زندانی سياسی کرد را در زندان امنيتی اوين مورد شناسايی قرار داده که مجموعا قريب به يک قرن زندان محکوم شده اند که چهار تن از اين افراد دارای محکوميت های سنگينی چون اعدام نيز می باشند.
مسئولين قوه قضائيه در اظهار نظرهايی از عدم تخفيف مجازات اين زندانيان در زندان اوين خبر داده اند و همچنين از اعطای مرخصی برای اين قبيل زندانيان سرباز می زنند.
همچنين تعدادی از زندانيان سياسی کرد محبوس در بند ۲۰۹ زندان اوين نيز به صورت بلاتکليف در سلولهای انفرادی اين بند نگهداری می شوند.
در پايان نام زندانيانی که از سوی واحد آمار نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران در اختيار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است می آيد:
۱- زبير والی علی، ۸ سال
۲- جهانگير سهرابی، ۵ سال
۳- ستار غفوری، ۴ سال
۴- سارون يوسفی، ۲ سال
۵- هادی امينی، ۵ سال
۶- رمضان سعيدی، ۸ سال
۷- عبدالله آذرنگ، ۲ سال
۸- متين ارجان، ۱۰ سال
۹- رمضان احمد، ۱۰ سال
۱۰- صديق کبودوند، ۱۰ سال
۱۱- علی حيدريان، ۱۰ سال و اعدام
۱۲- فرزاد کمانگر،اعدام
۱۳- فرهاد وکيلی، ۱۰ سال و اعدام
۱۴- شيرين علم هويی، اعدام
۱۵- افشين ياوری، ۲ سال
۱۶- مهدی حميدی، ۵ سال
۱۷- علی محمدی مقدم، ۱۵ سال
واردات بيشتر با دلار كمتر
دنیای اقتصاد -18 فروردین 89
واردات بيشتر با دلار كمتر
اوضاع تجارت خارجي در سال گذشته
دنياي اقتصاد- آمار رسمي منتشر شده از اوضاع تجارت خارجي كشور در سال گذشته اگر چه حاكي از كاهش 6/1درصدي ارزش واردات است، اما افزايش 5/17درصدي وزن كالاهاي وارداتي دلالت بر آن دارد كه آنچه باعث كاهش ارزش واردات شده نه كاهش حجم واردات كه كاهش قيمتهاي جهاني بوده است. همين عامل باعث شده است كه به رغم افزايش 40درصدي حجم صادرات غيرنفتي فقط شاهد 10درصد رشد ارزش در اين حوزه باشيم.
گزارش تجارت خارجی کشور در سال 88
صادرات 3/21 میلیارد دلاري
1 /55 میلیارد دلار کالا وارد شد
گروه بازرگانی - آمار رسمی گمرک ایران نشان میدهد که در سال 88 بهرغم رشد 1/10 درصدی صادرات غیرنفتی، واردات با کاهش 59/1 درصدی رو به رو شده است. تجارت خارجی کشور طی سال گذشته با 21 ميليارد و ٣٢١ ميليون دلار صادرات غیرنفتی در برابر 55 ميليارد و 189 ميليون دلار واردات رسمی، رقم خورده است.
به گزارش روابط عمومي گمرك ايران، وزن اين ميزان صادرات غيرنفتي 46 ميليون و 470 هزار تن بود كه به لحاظ وزن نيز 59/39 درصد رشد داشته است. در سال گذشته ارزش صادرات غيرنفتي كشورمان با احتساب ميعانات گازي و تجارت چمداني به 25 ميليارد و 596 ميليون دلار رسيد.
اقلام عمده صادراتي
ساير گازهاي نفتي و هيدروكربورهاي گازي عمدهترين كالاي صادراتي در سال 88 بوده است. سهم اين كالا از صادرات غيرنفتي كشورمان در مدت ياد شده يك ميليارد و 17 ميليون دلار بود و 77/4 درصد از كل صادرات غيرنفتي به اين كالا اختصاص داشت.
پروپان مايع شده در جايگاه دوم قرار گرفت و با 961 ميليون دلار 51/4درصد از كل صادرات غيرنفتي را به خود اختصاص داد. پلياتيلن گريد فيلم با 934 ميليون و 300 هزار دلار سومين كالاي عمده صادراتي كشورمان بود كه صادرات اين كالا نسبت به مدت مشابه سال قبل با افزايش 769 درصدي همراه بود.
جايگاه بعدي نيز به پسته اختصاص دارد كه سهم اين كالا از صادرات غيرنفتي در سال گذشته به 928 ميليون دلار رسيد. متانول نیز با 653 ميليون دلار از جمله عمدهترین کالاهای صادراتی کشور بود.
از این اقلام و آمار چنین بر میآید که میعانات گازی و فرآوردههای پتروشیمی همچنان در صدر فهرست کالاهای صادراتی کشور قرار دارند.
افول تجارت مرزنشينان
مرزنشينان در سال گذشته در مجموع 46 ميليون و 500 هزار دلار انواع كالا به روش تجارت چمداني صادر كردند كه اين ميزان صادرات در مقايسه با مدت مشابه سال قبل از آن 94/5 درصد كاهش داشت.
وزن صادرات از محل تجارت چمداني نيز در اين مدت 39 هزار و 800 تن برآورد شده كه از اين نظر در مقايسه با مدت مشابه سال 87 با 5 درصد افزايش همراه شده است.
خريداران عمده كالاي ايراني
در سال گذشته عراق با واردات 4 ميليارد و 109 ميليون دلار انواع كالاي ايراني عمدهترين واردكننده كالا از ايران بود؛ اگر چه پیشبینی میشد که ارزش صادرات به این کشور کمتر از این رقم باشد. در اين مدت 32/19 درصد از كل صادرات غيرنفتي كشورمان به كشور عراق اختصاص داشت.
چينيها با خريد سه ميليارد و 120 ميليون دلار انواع كالاي ايراني، دومين كشور بزرگ واردكننده كالا از ايران بودند. سهم چين از كل صادرات غيرنفتي ايران در اين مدت به 66/14 درصد رسيد. امارات متحده عربي با 2 ميليارد و 875 ميليون دلار در جايگاه سوم قرار گرفت و 51/13 درصد از كل صادرات غيرنفتي كشورمان راهی اين كشور شد. هند نیز که طی سالیان گذشته کمکم به یکی از شرکای اصلی تجارت خارجی ایران تبدیل شده است، با يك ميليارد و 263 ميليون دلار و افغانستان با يك ميليارد و دو ميليون دلار رتبههاي چهارم و پنجم را به خود اختصاص دادند.
واردات؛ از بنزین تا گندم
طی سال گذشته 51 ميليون و 851 هزار تن کالا وارد کشور شد که از اين نظر در مقايسه با مدت مشابه سال پیش از آن 45/17 درصد افزايش داشت. با این حال ارزش این میزان واردات 55 ميليارد و 189 ميليون دلار بوده كه نشانگر 52/1 درصد كاهش در مقایسه با سال 87 است. در سال گذشته بنزين عمدهترين كالاي وارداتي كشورمان بود که به ترتیب 3/8 درصد از ارزش و 15 درصد از وزن کل واردات را به خود اختصاص داد. شمش از آهن و فولاد غيرممزوج با 79/3 درصد سهم ارزشي و 46/8 درصد سهم وزني در جايگاه دوم و گندم با 14/2درصد سهم ارزشي و 9 درصد سهم وزني در جایگاه سوم قرار گرفتند.
و اما شرکای اصلی واردات ایران غیر از عراق و افغانستان همان شرکای عمده صادرات هستند. در مدت يادشده امارات متحده عربي مبدا 26 /29 درصد از كل ارزش واردات كشورمان بود و به عنوان بزرگترين كشور صادركننده كالا به ايران رتبه نخست را در ميان ساير كشورها به خود اختصاص داد. چين با اختصاص 77/8 درصد سهم ارزشي رتبه دوم و آلمان نيز با 48/8 درصد سهم در رتبه سوم جاي گرفت. كشورهاي كره و سوئيس نيز به ترتيب 26/6 درصد و 87/3 درصد از ارزش كل واردات ايران را به خود اختصاص دادند و چهارمین و پنجمین صادرکننده اصلی کالا به ایران بودند.
فاسدی را که مسئول مبارزه با فساد کرده اند؛ دانه درشتها در کنار تو اند، کوری نمی بینی؟! 19 فروردین
محمدرضا رحیمی، متهم ردیف اول پرونده های چندگانۀ فساد، زد وبند و اختلاس های میلیاردی، در حالی این بخشنامۀ بیست ماده ایِ مبارزه با فساد را به دستگاههای دولتی ابلاغ کرده است که امواجی درحال برخاستن برای پایانِ دادن به تراژدیِ وی بعنوان قلوی دوم علی کردان هستند. شخصی که اکنون ریاست ستاد مبارزه با فساد اقتصادی را بر عهده دارد، امروز بخشنامه ای ابلاغ کرده است تا یادآوری نماید…دزدی در مهلکه گرفتار آمده بود و جهتِ فرار از آن مهلکه، همراه و بلندتر از مردمانِ دیگر، فریاد می زد آی دزد را بگیرید…
در هیاهوی افشای فساد گسترده در دستگاههای دولتی و فریادهای محافظه کارانۀ رئیس دستگاه قضایی مبنی بر نقش اصلی یکی از مدیران ارشد دولتی در فسادهای میلیاردی، ابتدائا احمد توکلی و سپس الیاس نادران عضو كمیسیون اقتصادی مجلس، ضمن افشای محمدرضا رحیمی، معاون اول رئیس دولت، بعنوان رهبری باند فساد “خیابان فاطمی” و دهها مورد دیگر، این پرونده را وارد فاز جدیدی کرده و از عدم دستگیری وی و اعمال نفوذِ حامیانِ دولت ابراز نارضایتی نمودند.
با اینکه روز گذشته دفتر رحیمی در بهترین حالتِ دفاعی ، حمله ای پیش گیرانه را اتخاذ کرد و ضمن تهدیدِ طرح کنندگان موارد اتهامی به معاون اول رئیس دولت، آنها را مورد اهانتی جدی قرار داد، اما چهارشنبه عصر، شخصِ رحیمی، پشت دولت سنگر گرفته و با مظلوم نمایی خاطرنشان کرد: “دولت به زودی، چهره کسانی که امکانات بسیاری در اختیار دارند را افشا خواهد کرد.” رحیمی که نه تنها از سوی الیاس نادران، بلکه از سوی بسیاری از افراد و منابع معتبر، به فساد مالی متهم شده، همچنین ادعا کرد “همواره حافظ بیت المال بوده ام؛ اما در حال حاضر، چند نفر مغرض و بی بصیرت مشغول شبهه افکنی علیه دولت هستند .”
من پاک هستم…او پاک است…
همزمان با اظهارات امروز چهارشنبه ۱۸ فروردین رحیمی که مدعی بود در دوران ریاستش بر دیوان محاسبات دو موضوع “تخلفات در بیمه” و “معوقات بانکی” را پیگیری می کرده و حالا “همان کسانی که صاحب پول های معوقه هستند و در بیمه سوءاستفاده کرده اند، در جامعه القای شبهه می کنند و قصد آسیب به دولت را دارند”، گروهی از نمایندگان طرفدار دولت در مجلس، سخنان نادران و دیگر منتقدان را مورد اعتراض قرار داده و فاطمه بداغی، معاون حقوقی رئیس دولت نیز، در آخرین ساعات اداری چهارشنبه خاطرنشان کرد “از کسانی که علیه آقای رحیمی شبهه افکنی کرده اند، به دستگاه قضائی شکایت خواهم کرد.”
او پاک نیست…او متهم است…
از اتفاقات دیگرِ امروز چهارشنبه، اظهارات علی مطهری، یکی دیگر از اصولگرایان منتقد دولت در مجلس بود که از شخص محمود احمدی نژاد قاطعانه درخواست کرد زمینه برخورد با معاون اول خود را فراهم نماید.
مطهری به خبرگزاری مهر خاطرنشان کرد “شواهدِ امر پیداست که اتهام رحیمی جدی است و احمدی نژاد که منادی شعار عدالتخواهی است، باید در برخورد با اتهامات او پیش قدم شود”.
مطهری همچنین دستگاه قضایی را به قصور در برخورد با فساد مقاماتی چون محمدرضا رحیمی متهم نمود.
دعوت فراکسیون اقلیت از نادران
همزمان با تمام این موارد، فراكسیون اقلیت مجلس، از الیاس نادران دعوت كرد تا در یكی از جلسات این فراكسیون شركت کرده و درباره اظهاراتش در مورد پرونده فساد اقتصادی در خیابان فاطمی توضیحاتی ارائه دهد.
مجید نصیرپورعضو فراكسیون اقلیت مجلس، ضمن اشاره به اظهارات دیروز نادران خاطرنشان کرد: “سلامت جایگاه معاون اولی برای دولتی كه شعار توسعه عدالت میدهد، بسیار مهمتر است. ما امیدواریم كه اظهارات نادران در مورد محمدرضا رحیمی صحت نداشته باشد. “
به گفته وی، اگر نادران مستنداتی را ارائه كند و به این نتیجه برسیم كه گفتههایش صحت دارد، فراكسیون اقلیت و مجلس نسبت به نوع همكاری رحیمی با دولت موضع گیری خواهد كرد.
و اما بخشنامه ای که مصداقش صادر کنندۀ آن می باشد
اما متهم ردیف اول مفاسد اقتصادیِ دولت، در بخشنامۀ صادرۀ خود به مراکز دولتی، مصادیقی از فساد اقتصادی را برشمرد که هر کدام از این موارد، بخشی از اتهامات وارده به خودِ وی می باشد؛ از جمله:
دریافت و پرداخت رشوه (ارتشا مقامهای دولتی داخلی، خارجی و مقامهای سازمانهای عمومی بینالمللی)، سوء استفاده از مقام و موقعیت شغلی، حیف و میل و اختلاس و استفاده غیرمجاز از اموال توسط مقامهای دولتی، تبانی در انجام معاملات دولتی، تقلب و فریبکاری در معاملات دولتی، مداخله در انجام معاملات دولتی، عدم رعایت ضوابط برگزاری مزایده و مناقصه، حسابسازی با تنظیم صورتحساب و دفاتر غیرواقعی، تخلف از قانون و تحصیل مال از طریق نامشروع، اخذ پورسانت، اعمال نفوذ خلاف مقررات برای نفع خود یا دیگران، تخلف از قانون اخلال در نظام اقتصادی، تبانی در معاملات و قراردادها، سوء استفاده از اختیارات قانونی، تبانی در واگذاریها و خصوصیسازی…
با تمام سادگیِ اینگونه پرونده ها، اما نفوذ و دخالت و حاشیه های امنیتیِ محیط بر این دانه درشت ها، آنچنان همه چیز را پیچیده کرده است که هر روز می توان منتظر تغییر جای شاکی و متهم و پاک کردن صورت مسئله بود.
بدیهی است اگر سیستم بر آمده از دستکاری و تقلب در روند یک انتخابات و همچنین سرکوبِ قانونی ترین اعتراضات – که نمادی از فساد سیاسی و حاکمیتِ ضد قانون می باشد- براحتی می تواند فساد اقتصادی را در ادامۀ فساد سیاسیِ خود دنبال نماید و فریاد “آی دزد بگیرید” سر دهد.