نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۳ آذر ۲۷, پنجشنبه

دروغ «آیت‌الله العظمی» که خناق نیست وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِّلْمُکَذِّبِینَ


دروغ «آیت‌الله العظمی» که خناق نیست
وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِّلْمُکَذِّبِینَ 
 
إِنِّی وَ اَللَّهِ لَوْ لَقِیتُهُمْ وَاحِداً وَ هُمْ طِلاَعُ اَلْأَرْضِ کُلِّهَا مَا بَالَیْتُ وَ لاَ اِسْتَوْحَشْتُ... وَ لَکِنَّنِی آسَى أَنْ یَلِیَ أَمْرَ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا ...(نهج البلاغه. نامه ۶۲)
به خدا سـوگند! اگر به تنهایی (با ستمگران) روبرو شوم، حتّی اگر تمام زمیـن را پر کرده باشند، نمی‌ترسم و (از رویارویی با آنها) باکی به خـود راه نمی‌‌دهم...اما رنج من این است که بر سرنوشت جامعه بی خردان و نابکاران سوارند.(کسانی که بوئی از راستی و جوانمردی نبرده اند)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
سید محمد موسوی بجنوردی (متولد عراق) فرزند میرزا سید حسن بجنوردی صاحب کتاب القواعد الفقهیه است. عراق که بود در مسجد جامع نجف (هندی) کتبی چون رسائل و مکاسب را برای شیعیان عرب زبان تدریس می‌کرد و سید عباس موسوی و شیخ راغب حرب از بنیان‌گذاران حزب الله لبنان از شاگردان وی بودند.
...
موسوی بجنوردی پس از انقلاب ۱۳۵۷ از عراق به ایران آمد و در دفتر استفتائات آیت‌الله خمینی مشغول به کار شد. در سال ۱۳۵۹ دادگاه عالی قضات را راه‌اندازی کرد و از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ دو دوره به عضویت شورای عالی قضایی (بالا‌ترین نهاد قضایی کشور) درآمد.
سید حسن خمینی داماد اوست.
موسوی بجنوردی در دانشکده‌های حقوق و الهیات دانشگاه تهران، و در حوزهٔ علمیه قم و...درس می‌داد. از جمله نوشته‌های وی فقه تطبیقی و «مصادر التشریع عندالامامیه و السنه» است.
وی برادر سید محمدکاظم موسوی بجنوردی رهبر حزب ملل اسلامی است که درخاطرات خانه زندگان (قسمت یازدهم)  به وی اشاره نموده‌ام.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
موسوی بجنوردی که دم از «تدوین منشور حقوق بشر شهروندی» زده و تصریح می‌کند «بهایی حق تحصیل آزاد ندارد، اصلا حقوق شهروندی ندارد»، با مُدره نمایی تقلا می‌کند خاک در چشم مردم ستمدیده ایران بپاشد.
وی که با ادا و اطوار به اصطلاح اصلاح طلبانه به نقل از دکتر کاتوزیان می‌گوید «سلول انفرادی از مصادیق شکنجه است»، شرح می‌دهد «در اوین چند تایی سلول انفرادی دیدم که بعد از اعتراض من جمع کردند» و در زندان تنها «چشمان زندانی را می‌بستند تا ساعت ها فکر بکند...»
...
موسوی بجنوردی بعد از این «والذاریات»، اعدام‌های اوایل انقلاب را هم به گردن آیت‌الله منتظری انداخته و می‌گوید: «امام خمینی اصلاً فتوای اعدام برای مفسد فی‌الارض را قبول نداشت و قائل به حکم اعدام شاه هم نبود.»
بگذریم که نظر صریح خمینی که صوت و فیلم و متن آن موجود است نشان می‌دهد تا کجا موسوی بجنوردی پرت و پلا می‌بافد و دروغ می‌گوید.
...
آیت‌الله خمینی فرجه می‌دهد تا بر طبق دیدگاه دیگر که «اعدام» را جایز می‌داند عمل شود. این را هم حاشا می‌کنید؟ گیریم که به قول موسوی اردبیلی و آنچه در «تحریر الوسیله» آمده، «اعدام شخص مفسد در نظر مبارک ایشان مورد احتیاط است»، مگر محاکم قضایی می‌توانستند بدون رضایت وی حکم مفسد فی الارض بدهند؟
موسوی بجنوردی با اشاره به اینکه سال ۶۷، پس از پذیرش قطعنامه، مجاهدین از راه قصر شیرین حمله کردند و تا اسلام‌آباد هم پیشروی کردند‌، گفته‌است:
«همان زمان وزیر اطلاعات وقت به امام خبر دادند که برخی از اعضای منافقین که در زندان‌ها هستند می‌خواهند شورش کنند...»
امام دستور دادند این‌ها مجددآً بازجویی شوند. حالا اگر قضات حکم اعدام دادند دیگر ربطی به امام پیدا نمی‌کند. ایشان هیچ حرفی در مورد اعدام کردن یا نکردن این افراد نگفتند...
فقط دستور امام این بود که از این افراد بازجویی کنند و اگر برگشتند، آزاد شوند وگرنه «طبق موازین» حکم بدهید و آن حکم را هم «حاکم شرع» باید صادر می‌کرد.
...
چشم باز و گوش باز و این عمی (عما)
حیرتم از چشم بندی خدا
باید بلند بلند به سبک مش قاسم در فیلم دایی جان ناپلئون گفت حضرت آیت‌الله «دروغ چرا تا قبر آ... آ.. آ..» 
مگر این دنیا چه ارزشی دارد که اینهمه دروغ می‌گویید و جفا می‌کنید؟ چه فایده دارد که آدمی جهانی را ببَرد امّا خود را ببازد؟ 
آیا نامه‌های آیت‌الله منتظری و اعتراض وی به اعدامها را هم می‌توان حاشا کرد؟
آیا نامه رئیس شورای عالی قضایی (موسوی اردبیلی) به خمینی در مرداد سال ۶۷ که از چند و چون و اجرای حکم می‌پرسد هم دروغ است؟
آیا صاحب آن «حکم» (آن فتوای مهیب) نگفت «هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است. سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید...»؟
...
ننگ اسیرکُشی سال ۶۷ را با آب هفت دریا نیز نمی‌توان شست. بیخود تقلا نکنید و خشت بر دریا نزنید. 
ـــــــــــــــــــ
پانویس 
بهائیان حقوق شهروندی ندارند (کفتگوی خبرگزاری فارس با آیت‌الله موسوی بجنوردی)
 
اگر قضات حکم اعدام دادند دیگر ربطی به امام پیدا نمی کند. (سایت جماران)
...

روستاهای منطقه بویراحمد در استان کهکیلویه و بویراحمد

روستاهای منطقه بویراحمد در استان کهکیلویه و بویراحمد



































تخریب همدیگر

تخریب همدیگر

تخریب همدیگر

حکايت "درون و برون"ِ يک آخوند تروريست! مسعود نقره‌کار

حکايت "درون و برون"ِ يک آخوند تروريست! مسعود نقره‌کار

مسعود نقره‌کار
"درون و برون" عنوان دفتر شعر محمدحسن منطقی‌ست. شاعر اين دفتر که به سال ۱۳۷۴ در تهران منتشر شد همان هنگام با احساس خستگی و گناه از "قلبی سياه" و "خطا"های بسيار خبر داد. وی سرانجام پرده‌ی "راز نهفته اصل خويش" پس زد تا جهانيان چهره‌ای ديگر از خلاف و جنايت بنيادگرائی اسلامی را ببينند
باب آشنائی

وقتی بانوی پستچی دو بسته ی گونی مانند را که سفارشی از ايران پست شده بود، تحويل ام می داد، نفس نفس زنان و خندان گفت: "برايتان شمش طلا فرستاده اند". تا آن روز بسته ی پستی آن شکلی و به آن سنگينی از ايران دريافت نکرده بودم. دو گونی ِ پلاستيکی، که حسابی مُهر و موم شده بودند. نا آشنائی با نام فرستنده هم شک و ترديدم را بيشتر کرد که مبادا " بمبی" درکار باشد.بالاخره اما دل به دريا زدم و رفتم سراغ شان. درهرگونی ۲ کارتن کتاب، چيزی حدود ۱۰۰ نسخه " مجموعه شعر"ی از محمد حسن منطقی، با عنوان از "درون و برون " جای داده بودند. کتاب را دست نگرفته بودم که نامه ای هم از محمد حسن منطقی دريافت کردم ، نامه را هم به آدرس صندوق پستی " کانون نويسندگان ايران در تبعيد در امريکا" فرستاده بود. يادداشتی تايپ شده که "به نام خدا " ئی بر پيشانی ومحمد حسن منطقی ای بر پای خود داشت. خواسته بود به عنوان "رئيس کانون نويسندگان ايرانی درامريکا و کانادا" درباره شعرها نظر بدهم و کتاب ها را درميان اهل قلم ايرانی به عنوان هديه توزيع کنم . آدرسی هم گذاشته بود. يادداشتی برايش فرستادم که مجموعه شعر را خواهم خواند و به عنوان يک خواننده ی شعرنظر خواهم داد، قول دادم کتاب اش را در اختيار منتقدان و صاحب نظران قرار دهم، تا شايد نقد و نظری برآن بنويسند. نيمی ازکتاب ها را به دوستان دادم و نيم ديگرش بيش از ۱۰ سالی ست کنجی از گاراژ خاک می خورند.
مجموعه شعر "درون و برون"

مجموعه شعری که من دريافت کردم در ۲۰۴ صفحه در سال ۱۳۷۴ در چاپخانه صنوبر در تهران منتشر شده است. شعرها با حروف درشت و اکثرا خوشنويسی ای تکراری، چاپ شده اند. سعيد حامد صابری که انجام امورهنری و طرح جلد کتاب به عهده اش بود، برامر چاپ نيز نظارت داشته و کتاب را در ۵ هزار نسخه منتشر کرده است. براين مجموعه که به " غواصان اوقيانوس درون" تقديم شده است، سعيد حامد صابری پيشگفتاری دارد با عنوان " وقتی با او آشنا شدم":
".. وقتی با او آشنا شدم بدلخانه(*) را شناختم. آنجائی که همه چيزش بَدَل است، جائی که در آن اصل معنا ندارد. مجازستانی که در آن برای حقيقت جائی نيست و همه چيز استعاره است و مجاز...دانستم شعراو موجی از اقيانوس درون اوست و فهميدم ابيات او قطراتی از اين اقيانوس است فرو ريخته برشن های ساحلی برون او. گزافه گوئی است اگر شن ها ادعا کنند از برخورد با قطرات،صدف های اين اقيانوس را فهميده اند...او فردی ست که برای حفظ استقلال ذهن خود همواره مبارزه می کند تا اغيار بدان راه نيابند..وقتی با او اشنا شدم عرفان اصل و عرفان بدل را شناختم....مصمم به جمع آوری و چاپ اشعار او شدم..ايشان اجازه چاپ برخی از اشعار خود را نداد...برای يافتن برخی از اشعارش که دردسترس نبود، من و همسرم روزهای بسياری در کتابخانه های مختلف، کتاب های سال کيهان اوايل دهه ۶۰ را ورق زديم و بالاخره موفق به يافتن آن ها شديم و......"

محمدحسن منطقی‌
"شعرهائی که فهميدنی نيستند"
محمد حسن منطقی در توصيف شعرهای اش سروده:
" نامحرم! اين تصوير محرم ديدنی نيست
ای عقل! شعر"منطقی" فهميدنی نيست. "
شعرهائی که در مجموعه "درون و برون" با شعر" قران درون" آغاز و با شعر" ديوان بسر شد و..." پايان می گيرند. " قران درون" مصرعی عربی و مصرع ديگر فارسی ست. او می سرايد که بگويد:" قران درون رويش به قران برون وا شد."
" اناالحق، اناالحق، اناالحق، اناالحق
خدا شد خوددگراسم من ازاسماء حسنی شد."
شاعر در شعر"ديوان بسر شد و..." نوعی چشم انتظاری نشان می دهد:
" يا منتظر! به منظر چشمان نيامدی
پنهانی آمدی و نمايان نيامدی
...
ديدارتوبه علم يقين سهل وساده است
ما ناقصيم اگر به نظرمان نيامدی"
شاعر در بسياری از شعرها تلاوت قران درون می کند که بگويد "همه در قيد و من از قيد همه آزادم "، اما اين آزاد از قيد همه " نگاه خسته " به همه چيز دارد:
...
خلاصه آنکه به غيراز سياه رنگی نيست
سپيده رفته و من از سياه خسته شدم
چرا به توبه من واعظی وقع ننهاد؟
مگرخطاست که از اشتباه خسته شدم؟
يگانه شاهد اشعار" منطقی" اين بود
که من ز قلب سياه از گناه خسته شدم"
محمد حسن منطقی در شعری بلند با عنوان " بدلخانه" به جائی می رسد که همه چيز را در اين مجازستان استعاره و بدلی می بيند:
اينجا بدلخانه است هر اصلی شکسته
هرکس بجای هر کسی بيجا نشسته.
او اما در اين مجازستان " اهل حال" هم هست، تا حدی که حاضراست کفاره گناه اينکه در کنار شراب و ساقی و مطرب، ياری هم مهيا می کرد، بدهد.
شراب و ساقی و مطرب همه بودندجز همدم
خدارا شکر می گويم که ياری هم مهيا شد
..."
و در" افسانه" اش می سرايد:
"ياری نديدم از بی کسی در منتهای بی کسی
تنها يکی آمد و گفت: امشب بيا من خانه ام"
وقتی" درخواب بودن اش با زيبا رخی" را به رخ می کشد" اقرار می کند:
" ما آنچه می کرديم بی فتوا نکرديم
ما صاحب فتوای اين آداب بوديم"
وی در شعر"بهانه شادی" سروده است:
" تنها بهانه ای که زشادی هنوز هست
دررنج و سختی وغم و اندوه و ناله ها
آذين نمودن درميخانه است تا
شايد دو باره پرشود از می پياله ها "

شاعرِ" گنجينه" های خلافکاری و جنايت!
دهه ای پيش که شعرهای اش را خواندم با آخوند- شاعری آشنا شدم که خود را "رازی نهفته در ميان خلق" معرفی می کرد:
"من در ميان خلق چو رازی نهفته ام
اين راز را به هيچ زبانی نگفته ام"
آخوند شاعری که با اصل پنداشتن خود وايده های اش، عليه هرآنچه او بَدَلی می دانست، شوريد بود:
" اصل ها رفته بدل مانده، نبايد برويم؟
اين بدلخانه که جا مانده نه جای من و توست"
در ياد و ذهن، تصوير و کلام روحانیِ شاعری داشتم که به نوعی با آخوندهای حاکم درگيراست، روحانی – شاعری که ذهنيتی متناقض و ناپايدار،شخصيتی عاصی و خودخواه داشت، با خواست ها و رفتارهائی که آخونديسم ممنوعه بودن آنان را در حرف تبليغ و ترويج کرده است.
و خبررا شنيدم که: محمد حسن منطقی يا هارون مونس در سيدنی استراليا دست به جنايت برده است. و اينکه حتی آن هنگام، و پيش ازآن که دفتر شعرش منتشر شود دست به اختلاس زده و خلافکاری ها کرده، و اينکه بيمار جنسی بوده است و در قتل فجيع همسرش مشارکت داشته است ، و اينکه از بد بريده و به بدترگرويده است، بريده از آخوندهای حکومت اسلامی و دخيل بسته به- جنايت عريان اسلامی- يعنی داعش.....
و دريافتم " رازهای آن گنجينه" را، ومردی که خيال می کرد:"هرجا که می روم سخن از بخت "منطقی" است."
" گنجينه" ای که با برپا کردن فاجعه ای ضد بشری، بارديگرنشان داد بنيادگرائی اسلامی زوائدی دارد، که رفتارضد اجتماعی، قانون ستيزی و نارسيسسم پاره هائی ازآن هستند، و تجاوزگر بنياد گرائی که بربستراختلال و توهم چنين بپندارد:
" من پاسدار مملکت ذهن خويشم آه
هر شب تجاوزی به مرزم، نخفته ام"
چيزی جز باز توليد جنايت نخواهد شد.

محمد حسن منطقی يا شيخ هارون مونس، در شعرهای اش ازعشق به خدا، آزادی،حقيقت، انسانيت،شادی و... دم زده است اما در عمل و زندگی نشان داد در اين حوزه ها " جعبه حرف" بود و "اصلی" که به آن می باليد و"راز نهفته " اش می پنداشت،همان بنيادگرائی اسلامی بوده است، پديده ای که "قلب سياه " وخلاف و جنايت ذاتی آن است، و "شاعران" اش حتی - هم چون محمدحسن منطقی - سرزمين خود چنين توصيف می کنند:
"اسمش بَدَلخانه است، شهری فاضلابی است
گويا مدينه فاضله درانقلابی است
آب ممات امروز در هر جوی جاری است
اسکندر ازآب حيات ما فراری است."
ــــــــــــــــــــــــــــ

پرونده هسته‌ای بیش از جنگ به کشور ضربه زده است

ر همایش هسته‌ای دانشگاه تهران مطرح شد:

پرونده هسته‌ای بیش از جنگ به کشور ضربه زده است


سه سخنران یک همایش درباره برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی که روز چهارشنبه ۲۶ آذر در تهران برگزار شد به صراحت با برنامه اتمی ایران مخالفت و اعلام کردند که این برنامه بیش از جنگ هشت ساله ایران و عراق به کشور ضربه زده است.
این نخستین بار طی ده سال گذشته است که مخالفان برنامه هسته‌ای ایران در داخل کشور به صورت علنی و در سطحی وسیع امکان ابراز مخالفت با این برنامه را پیدا کرده‌اند.
احمد شیرزاد، نماینده پیشین مجلس، در این همایش گفت که ایران نه منابع اولیه فناوری هسته‌ای را دارد و نه احاطه‌ای به فن‌آوری آن.
صادق زیباکلام، استاد دانشگاه، نیز تصریح کرد که «موضوع هسته‌ای» بیشتر از جنگ هشت ساله ایران با عراق به کشور ضربه زده است.
داود هرمیداس باوند، استاد دانشگاه تاکید کرد که حسن روحانی وظیفه دارد به طور مسالمت آمیز مناقشه هسته‌ای ایران را حل و فصل کند.
در این همایش که در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد بنا بود که سیروس ناصری، عضو تیم مذاکره کننده هسته‌ای ایران در دولت محمد خاتمی، نیز سخنرانی کند که به گفته برگزار کنندگان به دلیل «هماهنگ نشدن زمان پروازش» نتوانست در آن حضور پیدا کند.
احمد شیرزاد، نماینده مجلس ششم، در این همایش با اشاره به سخنان پیشین خود گفت که از «چاه هسته‌ای آبی در نمی‌آید مگر برای بعضی‌ها نانی در آید. اما دریغ از یک لیوان آب».
وی افزود: «در سال ۷۹ وقتی وارد مجلس شورای اسلامی شدم درباره سیاست‌های هسته‌ای از هر کس سوال می‌کردم که استراتژی ما در بحث هسته‌ای چیست؟ جوابی نمی‌شنیدم و هرکس جواب را به دیگری موکول می‌کرد».
این استاد فیزیک و فارغ التحصیل دکترای فیزیک ذرات بنیادین از دانشگاه صنعتی شریف همچنین با بیان اینکه ایران نه منابع اولیه فناوری هسته‌ای را دارد و نه احاطه‌ای به فن‌آوری آن، تاکید کرد که استخراج اورانیوم از عمق ۳۰۰ متری برای ایران ۱۰ برابر قیمت جهانی هزینه دارد.
عده‌ای هم در یک اتاق بسته می‌نشینند و فکر می‌کنند عقل کل هستند در حالی که برای یک ملت تصمیم می‌گیرند همین می‌شود که ۲۰ سال از سیاست هسته‌ای ایران می‌گذرد در حالی‌که این‌جا هستیم
احمد شیرزاد، نماینده پیشین مجلس
این استاد دانشگاه تصریح کرد: «آقای پوتین درباره فعالیت‌های هسته‌ای ایران گفت که شرایط در این بحث برای ایران به این شکل است که مثلا برای تولید کفش مورد نیاز یک خانواده اقدام به ساخت کارخانه کفش‌سازی کنیم».
آقای شیرزاد گفت: «عده‌ای هم در یک اتاق بسته می‌نشینند و فکر می‌کنند عقل کل هستند در حالی که برای یک ملت تصمیم می‌گیرند همین می‌شود که ۲۰ سال از سیاست هسته‌ای ایران می‌گذرد در حالی‌که این‌جا هستیم».
احمد شیرزاد پیش از این نیز بار‌ها از برنامه اتمی ایران انتقاد کرده بود، از جمله نطق پیش از دستور او در مجلس ششم بازتاب‌های فراوانی داشت.
وی در نطق پیش از دستور خود گفته بود: «از ما تصویر رژیمی ساخته‌اند که دروغ می‌گوید و به تعهدات خود در مقابل جامعه جهانی پایبند نیست… چند روز پیش تیتر درشت برخی از روزنامه‌های اروپا این بود که جمهوری اسلامی ایران ۱۹ سال به جهانیان دروغ گفت».
آقای شیرزاد در سال ۸۵ نیز در مصاحبه با روزنامه ایتالیایی «لارپوبلیکا» گفته بود که «استخراج هر کیلو اورانیوم ناخالص از معادن یزد ۱۳۰ دلار برای ایران خرج دارد، در حالی که در بازارهای جهانی بهای یک کیلو کیک زرد اندکی بیش از ۲۰ دلار است».
«ادعای تاثیرگذاری انرژی هسته‌ای بر ۲۰۰ رشته دیگر»
این نماینده پیشین مجلس در ادامه سخنان روز چهارشنبه خود گفت: «ما برای استفاده‌های پزشکی و تحقیقاتی به چشمه‌های ضعیف رادیواکتیو نیاز داریم و همین برای ما کافی است و هیچ وقت هم تا قبل از تحریم‌ها مشکلی در تامین این چشمه‌ها نداشتیم».
وی اظهار داشت: «اینکه می‌گویند انرژی هسته‌ای در ۲۰۰ رشته دیگر تاثیرگذار است و آن‌ها را فعال می‌کند کجاست؟ کسانی که این ادعا را دارند بیایند و چند تا از این رشته‌ها و تاثیراتی که تاکنون انرژی هسته‌ای بر صنایع ما گذاشته است را بگویند».
این استاد دانشگاه با بیان اینکه متاسفانه بحث هسته‌ای در کشور «ناموسی» شده است، افزود: «وقتی چیزی ناموسی شد دیگر نمی‌توان بر روی آن گفت‌وگو کرد و مشکل ما در ۱۱ سال گذشته همین مسئله بوده است».
ساعاتی پس از انتشار خبرهای میزگرد دانشگاه تهران، خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران مصاحبه‌هایی را در واکنش به سخنان مطرح شده در این میزگرد منتشر کرد.
حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان، اظهارات احمدشیرزاد و صادق زیباکلام در دانشگاه تهران را تلاش به گفته او «مدعیان اصلاحات» برای تشویق دولت به «خیانت» دانست.
وی از دولت حسن روحانی خواست که از اظهارات این دو نفر «اعلام برائت» کند.
«ضربه‌ای بیش از جنگ هشت ساله»
صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران، نیز در همایش روز چهارشنبه گفت که «موضوع هسته‌ای» بیشتر از جنگ هشت ساله ایران با عراق به کشور ضربه زده است.
فعالیت‌های هسته‌ای دست کم از سال ۸۲ به این سو خیلی شیره گلوسوزی برای مملکت نبوده است، نه از نظر پیشرفت علمی خیلی خبری بوده و نه از لحاظ اقتصادی و چه بسا با مطالبی که مطرح شد به ضرر ما بوده است
صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران
به گزارش خبرگزاری فارس، این استاد دانشگاه اظهار داشت: «حکومت دو استدلال در رابطه با مسئله هسته‌ای داشت. یکی از آن‌ها این بود که می‌گفتند برنامه هسته‌ای باعث پیشرفت‌های علمی فراوانی می‌شود و استدلال دوم هم این بود که می‌گفتند این برنامه باعث به وجود آمدن صنایع انبوهی در کشور خواهد شد. احمدی‌نژاد هم در جایی گفت که مسئله‌ هسته‌ای ۲۵۰ صنعت به وجود می‌آورد بنابراین چون غربی‌ها نمی‌توانند پیشرفت ما را ببینند با ما مخالفت می‌کنند».
وی تاکید کرد: «من بار‌ها از اصولگرایان پرسیدم حداقل یکی از این ۲۵۰ صنعتی که هسته‌ای به وجود می‌آورد بگویید. هیچ پیشرفت و نوآوری علمی در رابطه با مسئله هسته‌ای نه تنها در ایران بلکه در هیچ کشوری وجود ندارد».
آقای زیباکلام تصریح کرد: «فعالیت‌های هسته‌ای دست کم از سال ۸۲ به این سو خیلی شیره گلوسوزی برای مملکت نبوده است، نه از نظر پیشرفت علمی خیلی خبری بوده و نه از لحاظ اقتصادی و چه بسا با مطالبی که مطرح شد به ضرر ما بوده است».
وی افزود: «ما در مقابل همه تهدید‌هایی که داشته‌ایم فقط گفته‌ایم که اسلام با سلاح هسته‌ای مخالف است و علما و مقام معظم رهبری فتوا داده‌اند که سلاح هسته‌ای حرام است و یک طلبه ساده هم می‌داند که فتوا تابع زمان است».
این استاد دانشگاه یادآور شد که «برای اولین‌بار» اجازه داده می‌شود درباره مسئله هسته‌ای در تریبون‌های مستقل از حکومت صحبت شود و این دستاوردی است که با روی کارآمدن دولت یازدهم به دست آمده است.
صادق زیباکلام در ادامه سخنان خود تصریح کرد: «وقتی توافق ژنو صورت گرفت جریان دلواپسیم به راه افتاد… با این حال این فضا باعث شد تا افرادی مثل من هم به سیاست‌های هسته‌ای هشت ساله دولت احمدی‌نژاد انتقادات‌مان را داشته باشیم».
از ابتدای شروع مذاکرات هسته‌ای ایران در دولت آقای روحانی، اصولگرایان به‌ویژه شاخه تندروی آن جبهه پایداری، انتقادات شدیدی از عملکرد تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای مطرح کرده‌اند، از جمله ۲۳ تیرماه شرکت‌کنندگان در همایش «خط قرمز» با ادبیاتی شدیداللحن به تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران حمله کردند.
پیش از آن نیز سیزدهم اردیبهشت‌ماه همایش مشابهی با عنوان «دلواپسیم» با حضور تعدادی از نمایندگان عضو جبهه پایداری مجلس برگزار شده بود.
«روحانی در مقابل تاریخ و مردم مسوول است»
داود هرمیداس باوند، استاد دانشگاه، نیز در میزگرد روز چهارشنبه، ادعاهای مطرح شده درباره مقایسه فعالیت‌های هسته‌ای ایران با ملی شدن صنعت نفت را رد کرد.
وی تصریح کرد: «آنچه در دولت مصدق صورت گرفت نوعی مبارزه حق طلبانه مبتنی بر حقوق بین‌الملل بود اما در بحث هسته‌ای روند مقاومت در برابر زورگویی‌ها به سمتی رفت که در بلندمدت حقوق مسلم دیگری از ایران کاسته شد و هر بار بی‌نتیجه ماندن مذاکرات باعث می‌شد تا تحریم‌های جدیدی علیه کشور مشروعیت یابد».
آنچه در دولت مصدق صورت گرفت نوعی مبارزه حق طلبانه مبتنی بر حقوق بین‌الملل بود اما در بحث هسته‌ای روند مقاومت در برابر زورگویی‌ها به سمتی رفت که در بلندمدت حقوق مسلم دیگری از ایران کاسته شد و هر بار بی‌نتیجه ماندن مذاکرات باعث می‌شد تا تحریم‌های جدیدی علیه کشور مشروعیت یابد
داود هرمیداس باوند
این استاد دانشگاه گفت: «روحانی در مقابل تاریخ و مردم مسوول است و… وظیفه دارد به طور مسالمت آمیز و سازنده موضوع هسته‌ای را حل و فصل کند».
در ادامه واکنش‌ها به این همایش، مسئول نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه تهران سخنان مطرح شده در میزگرد دانشکده ادبیات این دانشگاه را «‌ساده‌اندیشانه» خواند و افزود: «نباید با این بهانه‌‌ها با دست خودمان تسلیم دشمن شویم».
یه گزارش خبرگزاری فارس، ابراهیم کلانتری افزود: «در دنیای امروز گاهی حتی مسائل بسیار ناچیز‌تر از بحث هسته‌ای برای کشور‌ها به مسئله ناموسی تبدیل می‌شود. به نظر من حرف ساده‌ اندیشانه‌ای است که گفته می‌شود چرا مسئله هسته‌ای را ناموسی کرده‌اند یا موضوع هسته‌ای برای ما سود ندارد».
برگزاری این همایش با برگزاری نخستین نشست از دوره هفت ‌ماهه ادامه مذاکره با گروه ۱+۵ در روز چهارشنبه ۲۶ آذر در ژنو سوئیس همزمان شده است.
مهلت مذاکرات ایران و ۱+۵، سوم آذر گذشته به پایان رسید، اما طرف‌ها برای به دستیابی به توافق جامع هسته‌ای، این گفت‌وگوها را برای هفت ماه دیگر تمدید کردند.

منزل جناب علی انصاری شوهر خواهر سردار جعفری فرمانده سپاه/ عکس


Thursday, December 18, 2014

Mr. Ali Ansari, Sardar Jafari, Guards commander-in-law's sister's house



خانواده قلعه نویی نیز در مراسم عزاداری روز اربعین شرکت کردند.در عکس زیر تصاویری از ماشین هوتن قلعه نویی، فرزند امیرقلعه نویی در مسجد را مشاهده می کنید.

خانواده قلعه نویی نیز در مراسم عزاداری روز اربعین شرکت کردند.در عکس زیر تصاویری از ماشین هوتن قلعه نویی، فرزند امیرقلعه نویی در مسجد را مشاهده می کنید.

مولوی فضل الله" فرمانده طالبان پاکستان نیست که چندی پیش دستور قتل "ملاله یوسف زی" برنده جایزه نوبل صلح را داده بود

فردی که دستور قتل‎عام 132 دانش‌آموز پاکستانی را داد


"مولوی فضل الله"
هفت عامل انتحاری «تحریک طالبان» پاکستان روز گذشته با حمله به یک مدرسه غیرانتفاعی ارتش، ۱۴۱ نفر از جمله ۱۳۲ دانش آموز را به قتل رساندند. به گفته مقامات پاکستانی، کماندوهای ارتش پاکستان تروریستهای طالبان را در مدرسه ای که در آن صدها دانش آموز و آموزگار به گروگان گرفته شده بودند را، از پای در آوردند.


ملاله



گفت و گوی یک دانش‌آموز بهایی با سه نماینده مجلس


گفت و گوی یک دانش‌آموز بهایی با سه نماینده مجلس

من دانش آموز سال سوم دبیرستان هستم. نمره های درسی ام عالی هستند. معلم هاینم امیدوارند در کنکور سال آینده اسمم را در فهرست نفرات برتر ببینند اما خودم می دانم که حتی اگر جزو بهترین رتبه‌ها هم باشم، باز در دانشگاه های ایران جایی برای من نیست؛ مثل خواهرم که در «دانشگاه بهشتی» دانشجوی معماری بوده و سال دوم دانشگاه اخراج شده است.
ديروز پس از انتشار سخنان آیت الله «موسوی بجنوردی» که به صراحت از نادیده گرفتن حقوق شهروندی بهاییان سخن گفته بود، فكري به ذهنم رسيد. او به فارس گفته بود: «هیچ وقت ما نمی‌گوییم بهایی حق تحصیل آزاد دارد، اصلا حقوق شهروندی ندارد. مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان از حق شهروندی برخوردارند زیرا ادیان ابراهیمی هستند.»
با خودم گفتم وقتی خودشان می‌گویند شما حقوق شهروندی ندارید، ما به کی و کجا می‌توانیم اعتراض کنیم؟ نماینده ای هم نداریم که صدایمان را به گوش او برسانیم. با اين حال، تصميم گرفتم با چند نماینده عضو کمیسیون آموزش تماس بگیرم و به عنوان يك دانش آموز بهایی و از آن ها بخواهم حقوقم را به عنوان شهروند ایرانی پی گیری کنند.
موفق شدم با سه نماینده صحبت کنم. هر سه، نماینده تهران هستند، تا مقطع دکترا تحصیل کرده  و استاد دانشگاه یا مراکز پژوهشی هستند.

زهره طبیب زاده نوری : مسلمان شو مشکلت حل می‌شود

«زهره طبیب زاده نوری»، دکترای دندان پزشکی دارد از دانشگاه شهید بهشتی و از اعضای هیات علمی همین دانشگاه است. او یکی از نمانیدگانی بود که از «رضا فرجی دانا»، وزیر پیشین علوم درباره بازگشت دانشجویان بهایی به دانشگاه ها سوال کرد.
سلام خانم طبیب زاده! من یک مشکلی دارم که می خواستم خیلی کوتاه وقت تان را بگیرم.
  • بفرمایید. فقط لطفا کوتاه چون الان باید وارد جلسه ای بشوم.
من یک دانش آموز ایرانی هستم که همه معلم هایم امید دارند در کنکور سال آینده جزو رتبه های برتر می‌شوم اما تضمینی برای حضورم در دانشگاه وجود ندارد.
  • چه طور؟
 چون بهایی هستم.
  • شماره من را از چه کسی گرفتید؟
 شماره را از یکی از دوستان خبرنگارم گرفتم. گفتند شما اگر کاری از دست تان بربیاید، انجام می‌دهید.
  • ببینید دخترم! شما بهاییان با اسلام عناد دارید، ما هم که نمی‌توانیم دشمنان اسلام را وارد مراکز دانشگاهی اسلامی کنیم. شما وارد دانشگاه می‌شوید، بعد می‌روید سراغ تبلیغ دین. همین الان بر اثر بی دقتی تیم وزارت علوم سابق چندین دانشجوی بهایی وارد دانشگاه ها شده و جزوه های تبلیغ بهاییت در دانشگاه ها پخش شده است. البته مسلمانان با این جزوه‌ها فریب نمی‌خورند. خود بهایی ها هم این را می‌دانند اما به خاطر عنادی که با اسلام دارند، این کارها را می‌کنند.
 یعنی کاری از دست شما برنمی آید؟
  • ببیند عزیزم! شما برو مطالعه کن، کمی قرآن بخوان، از اسلام بیش‌تر یاد بگیر و سعی کن خودت تصمیم بگیری. من قول می دهم اگر با دقت مطالعه کنی و با عقل و تدبیر تصمیم بگیری، دین اسلام را انتخاب می کنی و همه مشکلاتت خود به خود حل می‌شوند. اگر منابعی برای مطالعه می‌خواهی، می توانی به دفتر من مراجعه کنی. شماره دفتر را یادداشت کن و با من تماس بگیر. من باید به جلسه بروم. خدانگه‌دار.

مهدی کوچک زاده: از ایران بروید

«مهدی کوچک زاده»، نماینده تهران و دارای مدرک دکترای مهندسی آب از «دانشگاه تربیت مدرس» و از اعضای هیات علمی همان دانشگاه است. کوچک زاده عضو «جبهه پایداری» و از نمایندگان تندروی اصول گرا است. بعد از حدود دو ساعت تماس با دفتر این نماینده و هماهنگی با منشی دفترش، به عنوان فردی که مشکل شخصی دارد و فقط مشکل را باید به خود آقای نماینده بگوید، تلفن به او وصل می‌شود.
 سلام آقای کوچک زاده! من دانش آموز خوبی هستم و معلم هایم امیدوارند که در کنکور سال آینده جزو نفرات برتر باشم.
  • خب، انشالله. چه کاری از دست من بر می آید.
 با همه این احوالات، من نمی‌توانم وارد دانشگاه شوم چون بهایی هستم.
  • (خنده) شما که احتیاجی به دانشگاه‌های ما ندارید، ماشالله خودتان دانشگاه و تشکیلات و همه چیز دارید. خب بروید دانشگاه مخفی خودتان. وقت ما را هم نگیرید.
 آقای کوچک زاده! من با هر دینی، ایرانی هستم و شما نماینده همه مردم هستید. جواب تان به من همین است؟
  • کار دیگری هم می توانید انجام دهید؛ می‌توانید بروید و در دامان امریکا و اسراییل بیفتید. آن جا بگویید از خودشان هستید، راحت وارد دانشگاه می‌شوید و مدرک می‌گیرید. چرا می‌مانید؟ هم خودتان اذیت می‌شوید و هم برای ما مشکل درست می‌کنید.
 اما من می‌خواهم در کشور خودم زندگی کنم.
  • پس تابع قوانین باشید.
تلفن همراهش زنگ می‌خورد و می‌گوید من بیش تر از این وقت ندارم خانم.

محمود نبویان:دانشگاه جای بهایی ها نیست

«سیدمحمود نبویان»، نماینده تهران است، تحصیلات حوزوی دارد و دکترای فلسفه تطبیقی گرفته است. او دانشیار گروه فلسفه «موسسه امام خمینی» است. محمود نبویان از شاگردان «محمدتقی مصباح یزدی» است و بارها از اسلامی کردن دانشگاه ها سخن گفته است.
 آقای نبویان! من از تحصیل در دانشگاه محروم هستم. دوستانم توصیه کردند که با شما تماس بگیرم و مشکلم را مطرح کنم.
  • چرا از تحصیل محروم هستید. از دانشگاه اخراج شده اید؟ مشکل منکراتی داشتید.
 خیر. من اصلا هنوز وارد دانشگاه نشده ام اما چون بهایی هستم، می دانم که از تحصیل دانشگاهی محروم هستم؟
  • بله. دانشگاه جای بهایی ها نیست. دانشگاه کشورهای اسلامی باید اسلامی باشد.
 اما دانشجویانی هستند که ادیان دیگری دارند؟
  • ادیان؛ بهاییت که دین نیست. بهاییت یک فرقه است. یک فرقه من در آوردی است.
 به هر حال، من با هر دین و آیینی ایرانی هستم و شما نماینده همه مردم ایران هستید؟
نخیر من نماینده شما نیستم. بنده نماینده مردم مسلمان ایران هستم.