۱۳۸۹ بهمن ۲۴, یکشنبه
جزئیاتی از بودجه یک NGO صد در صد خصوصی و غیر دولتی! خاص
در حالی که ملک زاده پیش تر در مصاحبه ای اعلام کرده بوده که موسسه خانه ایرانیان کاملا خصوصی بوده و مردم نهاد است، اطلاعات رسیده به دست خبرنگار «تابناک» حکایت از چیز دیگری دارد.
به گزارش خبرنگار «تابناک»، ملک زاده پیش تر گفته بود: «وی با اشاره به شروع به کار اولین خانه ایرانیان خارج از کشور در شهردوشنبه گفت: آیین نامه و اساسنامه خانه ایرانیان در پنج کشور آلمان، انگلستان، فرانسه، ترکیه و ایتالیا تدوین شده و مراحل اجرایی آن به پایان رسیده است.
دبیر شورای عالی ایرانیان خارج از کشور گفت: خانه های ایرانیان خارج از کشور توسط یک موسسه صد در صد خصوصی و با بودجه 300 میلیارد ریالی در کشورهایی که جمعیت بیشتری از ایرانیان دارند راه اندازی می شود.»
این اظهارات وی در حالیست که موسسه ای که به نام خانه ایرانیان در سازمان ثبت اسناد ثبت شده تمام عوامل آن به گواهی سازمان ثبت اسناد کشور از مقامات دولتی بوده و حتی اساسنامه آن که صد درصد خصوصی و غیر دولتی است به امضای هیات امنا یعنی آقایان مشایی، رحیمی، متکی، عزیزی و بقایی رسیده و در سازمان ثبت اسناد و املاک کشور ثبت شده است.
بنابر این گزارش، در اساسنامه خانه ایرانیان در بند دوم آن آورده شده است: «نوع فعالیت: کلیه فعالیت های خانه غیرسیاسی و غیر انتفاعی غیر دولتی بوده و در موضوع حمایتی، با رعایت کامل قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران و این اساسنامه فعالیت خواهد نمود» که با این اوصاف مشخص نیست سمن(سازمان مردم نهاد یا همان NGO) ای که در اساسنامه آن امده غیر سیاسی و غیر دولتی است چرا تمام امضا کنندگان اساسنامه اش همگی از رجال سیاسی و دولتی کشور هستند! که البته مسئولین دولتی فقط مشمول هیات امنا نمی شود و در اعضای هیات مدیره این سازمان صد در صد خصوصی و غیر دولتی نیز نام دولمتردان دیده می شود که در تصویر زیر مشخص است.
به گزارش خبرنگار «تابناک»، ملک زاده پیش تر گفته بود: «وی با اشاره به شروع به کار اولین خانه ایرانیان خارج از کشور در شهردوشنبه گفت: آیین نامه و اساسنامه خانه ایرانیان در پنج کشور آلمان، انگلستان، فرانسه، ترکیه و ایتالیا تدوین شده و مراحل اجرایی آن به پایان رسیده است.
دبیر شورای عالی ایرانیان خارج از کشور گفت: خانه های ایرانیان خارج از کشور توسط یک موسسه صد در صد خصوصی و با بودجه 300 میلیارد ریالی در کشورهایی که جمعیت بیشتری از ایرانیان دارند راه اندازی می شود.»
این اظهارات وی در حالیست که موسسه ای که به نام خانه ایرانیان در سازمان ثبت اسناد ثبت شده تمام عوامل آن به گواهی سازمان ثبت اسناد کشور از مقامات دولتی بوده و حتی اساسنامه آن که صد درصد خصوصی و غیر دولتی است به امضای هیات امنا یعنی آقایان مشایی، رحیمی، متکی، عزیزی و بقایی رسیده و در سازمان ثبت اسناد و املاک کشور ثبت شده است.
بنابر این گزارش، در اساسنامه خانه ایرانیان در بند دوم آن آورده شده است: «نوع فعالیت: کلیه فعالیت های خانه غیرسیاسی و غیر انتفاعی غیر دولتی بوده و در موضوع حمایتی، با رعایت کامل قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران و این اساسنامه فعالیت خواهد نمود» که با این اوصاف مشخص نیست سمن(سازمان مردم نهاد یا همان NGO) ای که در اساسنامه آن امده غیر سیاسی و غیر دولتی است چرا تمام امضا کنندگان اساسنامه اش همگی از رجال سیاسی و دولتی کشور هستند! که البته مسئولین دولتی فقط مشمول هیات امنا نمی شود و در اعضای هیات مدیره این سازمان صد در صد خصوصی و غیر دولتی نیز نام دولمتردان دیده می شود که در تصویر زیر مشخص است.
از سوی دیگر در اهداف ایجاد خانه ایرانیان 10 مورد اشاره شده که با بررسی ان ها متوجه می شویم این اهداف مذکور همگی دارای متولیان و وزارتخانه و نهادهای دولتی عریض و طویل و صرف هزینه های کذایی از بودجه بیت المال برای تاسیس خانه ایرانیان چیزی جز اصراف بیت المال در پی نخواهد داشت.
مشخص نیست علت کمک های هنگفت دولتی برای سمنی که صد در صد خصوصی، غیرانتفاعی و غیر دولتی است چیست و چرا باید یک بودجه ارزی کلان از محل هزینه های پیش بینی نشده بودجه به این سمن اختصاص یابد تا اقدام به خرید و ساخت خانه ایرانیان در سایر کشورها بکنند؟ که البته بماند که این موسسه کاملا خصوصی به مقدار 4 میلیارد تومان سهام پتروشیمی را خریداری کرده و ماهانه حدود 60 میلیون تومان فقط سود به سهام پتروشیمی این سازمان غیر انتقاعی و غیر دولتی واریز می شود.
البته ابراز لطف های دولت به این موسسه صد در صد خصوصی به اینجا ختم نشده و اسناد به دست آمده حاکیست که یک ساختمان که به ساختمان الوند موسوم است به آدرس میدان آرژانتین، خیابان الوند پلاک 31، تخلیه و در اختیار این NGO قرار گرفته است که با توجه به اختلاط بسیار شدید شورای عالی ایرانیان و موسسه صد درصد خصوصی! ، غیر دولتی! و صد البته غیر انتفاعی خانه ایرانیان! تصورات بسیار ناصوابی در اذهان جامعه، مردم و دلسوزان بوجود می آورد.
ناگفته نماند درحالی آقای ملک زاده از ساخت خانه ایران توسط یک شرکت خصوصی در سایر کشورها خبر داده که اسناد تابناک حاکیست: مبلغ 1800000 یورو برای خرید مکانی در هامبورگ المان، 400 هزار یورو برای خرید ملکی در بروکسل، ونزوئلا و ... جمعا به مقدار 107 میلیون دلار توسط دولت برای احداث این خانه ها تامین اعتبار شده است.
حال مشخص نیست موسسه ای که دولتمردان به نام خصوصی و غیر دولتی به ثبت رسانده اند چرا باید این همه مورد لطف دولت قرار گرفته و از کمک های فروان ارزی و ریالی دولت بهره مند می شود.
ملکی: قانون اساسی به مردم اجازه میدهد راهپیمایی مسالمتآمیز کنند
من با هر تجمعی که در مسیر آزادی باشد و البته تجمعی که منجر به خشونت نشود و مدنی باشد موافق هستم و اصلا چرا باید مخالفت کرد؟ قانون اساسی به مردم اجازه میدهد راهپیمایی مسالمتآمیز کنند. خصوصا حالا که در حمایت از مردم مسلمان مصر و تونس است و البته مردم خود تصمیم میگیرند
فاطمه شجاعی،جرس: دکتر محمد ملکی نخستین رئیس دانشگاه تهران پس از انقلاب اسلامی ایران، از شخصیتهای سیاسی است که در تمام این سالها فارغ از موافقت یا مخالفت با مواضع اش مورد احترام گروههای مختلف سیاسی بوده و هست.
او که در تیرماه سال 60 به خاطر مخالفت با تعطیلی دانشگاه و طرح علنی مخالفت با انقلاب فرهنگی بازداشت شد و پنج سال زندانی بود، به رغم سن و سالاش همواره مورد اعتماد و طرف مشورت فعالان دانشجویی در این سالها بوده است.
د نگرانیها و دل مشغولیهای محمد ملکی نسبت به دانشگاه و جنبش دانشگاه به صورت ویژه و فضای عمومی جامعه باعث شده است که وی در این سالها با نگارش مقالههای مکرر در این موارد ابراز نظر کند.
ملکی که با وجود شرایط جسمی بسیار نامساعد، تیر ماه سال گذشته بازداشت و بیش از ۶ ماه را در زندان سپری کرد، هم اکنون نیز شرایط جسمی نامناسبی دارد.
با دکتر محمد ملکی درباره فضای جامعه ایران در این روزها و راهپیمایی 25 بهمن مردم به گفتگو نشستیم و او با آن که حال خوبی نداشت و چندین بار مجبور به قطع مصاحبه شد، اما تا آنجا که شرایط جسمیاش اجازه داد به تحلیل شرایط روز پرداخت.
برای راهپیمایی ۲۵ بهمن به همراه اقشار مختلف و گروههای سیاسی گوناگون، تعداد زیادی از تشکلهای دانشجویی هم اعلام حمایت و شرکت کردند. چه نقشی را برای جنبش دانشجویی در فضای امروز مبارزات آزادیخواهانه ایران به صورت اعم و راهپیماییهایی چون راهپیمایی ۲۵ بهمن به صورت اخص میبینید؟
ببینید، من در نوشتهی اخیرم اشاره کردم به وضع جوانان و دانشگاهیها. گفتم و تعارف هم نکردم با کسی که من در شرایط فعلی خودم را دیگر شاگرد این بچهها میدانم، بسیاری از این بچهها آن قدر فهمیده و آشنا به مسائل هستند که نیازی ندارند کسانی مثل من به آنها بگوید چه کار بکنند و چه کار نکنند.
در این مورد هم همانطور است؛ دانشجویان خودشان تصمیم میگیرند که چه کار کنند و چه نکنند، کجا بروند و کجا نروند، در چه برنامهای شرکت کنند و در چه برنامهای شرکت نکنند. من فقط این را میتوانم بگویم که هر جریانی که در مسیر دموکراسی این مملکت باشد، در مسیر آزادی و برابری مردم باشد، اگر اینگونه فراخوانی را بدهد من موافقم چرا که همیشه گفتهام باید مراجعه شود به آراء مردم و نگاه کرد که مردم چه میگویند و چه میخواهند. بنابراین من با هر تجمعی که در مسیر آزادی باشد و البته تجمعی که منجر به خشونت نشود و مدنی باشد موافق هستم و اصلا چرا باید مخالفت کرد؟ قانون اساسی به مردم اجازه میدهد راهپیمایی مسالمتآمیز کنند. خصوصا حالا که در حمایت از مردم مسلمان مصر و تونس است و البته مردم خود تصمیم میگیرند.
درباره دانشجویان و اهمیت شرکت آنها هم، من همیشه گفتهام از سالی که دانشگاه تاسیس شد، به خصوص بعد از سال ۱۳۲۰، تحولاتی که در ایران به وجود آمد دانشجویان نقش اساسی در تحولات داشتهاند؛ در جریان آقای مصدق، در حوادث ۳۰ تیر، در حوادث ۱۵ خرداد، در شکلگیری انقلاب و تحولات بعدی مانند حوادث سال ۸۸، دانشگاهها نقش عمدهای داشتهاند. بنابراین نمیشود از نقش دانشگاه غافل شد و دانشجویان حتما نقش خواهند داشت و حتما کار خودشان را انجام میدهند و نیازی ندارند که کارشان را بنده تحلیل کنیم.
آقای دکتر، شما امروز فضای بهمن ماه ۸۹ جامعه ایران را در مقایسه با بهمن ۵۷ چگونه میبینید؟
حقیقت این است که بهمن ۵۷ آرمانها و شعارهایی داشت که مشخص بود؛ استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی. البته جمهوری اسلامی و اسلامی که مردم آن موقع میخواستند و درک میکردند اسلامی بود که آقای طالقانی و شریعتی میگفتند و به دنبال آن بودند. اما به هر حال باید دید که مردم به هدفی که در بهمن ۵۷ داشتند، رسیدند یا نه. اگر رسیدند که هیچ! اما اگر نرسیدند باید تلاش کنند تا به آن اهدافی که ۳۲ سال پیش نسل ما برای آن تلاش میکردند و شهید دادند برسند. اما از سویی فکر میکنم تفاوت این دو دوره تاریخی تفاوتی ماهوی است، باید دید آن روز مردم چه میخواستند و الان به کجا رسیدند.
به نظر شما تحولات اخیر در کشورهای منطقه مثل مصر و تونس و به پا خاستن مردم این کشورها در برابر دیکتاتوری تا چه حد تاثیرگذار بر روند تحولات ایران بوده و تا چه حد از اتفاقات یک سال گذشته ایران تاثیر پذیرفته است؟
من به عنوان یک ایرانی و به عنوان یک استاد دانشگاه به مردم مصر و مردم تونس موفقیتهای آنها را تبریک بگویم و از این که مردم این کشورها به آرامش و آزادی رسیدند واقعا اظهار افتخار میکنم و امیدوارم که در ادامه هم موفق باشند و به تمام خواستهای خودشان که آزادی و برابری و استقلال است، برسند.
درباره تاثیرات باید گفت که امروز دنیا تبدیل به یک دهکده شده است و کشورها از هم تاثیر خواهند پذیرفت. حوادثی که سال گذشته در ایران اتفاق افتاد، بیشک روی مردم مصر تاثیر گذاشته و اتفاقات امروز مصر هم روی مردم منطقه تاثیرگذار خواهد بود و مسلما این جریانها نمیتواند بیاثر باشد.
در دو مورد اخیر که در منطقه اتفاق افتاد، یعنی کشورهای مصر و تونس، همچنین انقلاب ۵۷ ایران و همینطور در بسیاری از انقلابهای مردمی دیگر مشاهده میکنیم که مستبدان همواره تلاش میکنند به جای شنیدن ندای آزادیخواهی مردم و تن دادن به خواستههای آنان، دست به سرکوب بزنند؛ حتی هنگامی که صدای کلنگ گور حاکمیتشان به گوش میرسد. چه دلیلی برای این رفتار حاکمیتهای مستبد میدانید؟
من یک مقالهای دو سال پیش نوشتم تحت عنوان “فرجام کار استبدادیان” که خیلی مفصل بود و با دلایل و مدارک بسیار. در همانجا گفته بودم که هیچ مستبدی سرنوشت خوبی نمیتواند داشته باشد و نصیحت کرده بودم که همه درس بگیرند از تاریخ؛ اگر چه به قول معروف اگر مستبد اولی از تاریخ درس گرفته بود، دیگر مستبد بعدی به وجود نمیآمد. در هر حال باید روزی درس بگیرند از تاریخ و از استبداد و زورگویی دست بردارند و این نظر من هست که بارها گفته ام. من همیشه معتقد بودم و همچنان هم معتقدم که باید به نظر مردم مراجعه کرد؛ هر نظری که مردم راجع به هر مسئلهای از قبیل قانون اساسی و نوع نظام و هر چیز دیگری بخواهند، باید به آن احترام گذاشت و آن را پذیرفت.
در مورد آنچه راجع به مستبدها گفتید هم باید گفت اگر مستبدی صدای اعتراض مردم را خاموش نکند که مستبد نیست و اگر یک فردی، حاکمی و یا نظامی اجازه دهد که مردم حرفشان را بزنند و روزنامهها آزاد باشند که دیگر استبداد نیست؛ این آزادی است و آن چیزی که ما هم میخواهیم همین است، مردم میخواهند به آزادی برسند، بی عدالتی از بین برود، حقوق مردم ضایع نشود، فقر از بین برود، دزدی و چپاول و فحشا از بین برود، مردم هم همین را میخواهند، تمام مردم دنیا همین را میخواهند.
۲۴,۱۱,۱۳۸۹
حدود ۱۵ـ۲۰ هکتار مزارع گوجهفرنگی آلوده و حدود ۱۷۰ هکتار از مزارع کشاورزی از بین رفته است، همچنین این حادثه ۵ حلقه چاه کشاورزی را کاملا غیرقابل استفاده کرده است، تعداد زیادی هم پرنده هم دراثراین رخداد از بین رفتهاند.
ایلنا: نفت این روزها دربوشهربه جای نعمت بلای جان شده است. کمتر از دو هفته پیش، نشت نفت از خط لوله فرسوده انتقال درمنطقه دیراین استان موجب شد تا ۴۰۰هکتار زمین کشاورزی به نفت آلوده شده و لکه نفتی به طول ۲۰کیلومتر ساحل بوشهر را فرا بگیرد.
چند روز پیش نیز تخریب چاه ذخیره پسابهای اسیدی حاصل ازحفاری چاه نفت درمنطقه دیلم این استان حادثه هولناک دیگری را رقم زد و موجب شده تا حدود ۱۵ـ۲۰ هکتار مزارع گوجهفرنگی آلوده و حدود ۱۷۰ هکتار از مزارع کشاورزی از بین رفته، همچنین ۵ حلقه چاه کشاورزی را کاملا غیرقابل استفاده کرده است، تعداد زیادی هم پرنده دراثراین حادثه از بین رفتهاند.
کشتکار مدیرکل مدیریت بحران استان بوشهر در مورد آخرین وضعیت آلودگی حاصل از سرریز پساب عملیات استخراج چاه نفت در منطقه دیلم بوشهر به خبرنگار ایلنا گفت: در حال حاضر چاه نفت مذکور پلمپ شده و عملیات حفاری هم قطع شده است.
او موقعیت دقیق محل وقوع حادثه را در منطقه دیر و در ارتفاعات روستای «دوراهک» عنوان کرد و ادامه داد: فعلا در مورد علت دقیق حادثه اظهارنظر نمیکنم اما آنچه مشخص است، پسماندهای اسیدی حاصل از عملیات حفاری این چاه نفت در یک چاه دیگر ذخیره و سپس دفن میشده است،که این چاه به احتمال زیاد در اثر بارندگی و وقوع سیل تخریب شده و پساب اسیدی سمت زمینهای کشاروزی سرازیر شده است.
کشتکاردر مورد آخرین وسعت سطح آلوده شده به وسیله پسابهای اسیدی استخراج چاه نفت نیزگفت: حدود ۱۵ـ۲۰ هکتار مزارع گوجهفرنگی آلوده و حدود ۱۷۰ هکتار از مزارع کشاورزی از بین رفته است، همچنین این حادثه ۵ حلقه چاه کشاورزی را نیز ازبین برده و کاملا غیرقابل استفاده کرده است، تعداد زیادی هم پرنده هم دراثراین رخداد از بین رفتهاند.
او در مورد تعداد دقیق پرندگان اظهارنظری نکرد ولی افزود: مرگومیر پرندگان از پیدا شدن لاشه آنها در منطقه وقوع حادثه مشخص شده است و برآورد دقیقی در این زمینه صورت نگرفته است.
کشتکار در زمینه آلوده شدن رودخانههای فصلی منطقه حادثه دیده نیز گفت: تنها یک رودخانه فصلی منطقه آلوده شده و هیچ یک از رودخانههای دائمی منطقه آلوده نشده است.
او تصریح کرد: با حکم قضایی چاه پلمپ شده و پرونده به مراجع قضایی فرستاده شده است: البته عملیات حفاری بر عهده بخش خصوصی بوده است و اکنون این عملیات تعطیل و شکایت به مراجع قضایی برده شده است و بناست تا توسط مراجع ذیصلاح خسارت برآورد شده و به دادگستری اعلام میشود و به طور قطع غرامت این حادثه از پیمانکار آن دریافت میشود.
او در مورد انجام اقداماتی در زمینه پاکسازی محل نیز گفت: متاسفانه به جهت اینکه این پسابها اسیدی بوده و بوسیله آب باران و سیل به زمینهای کشاورزی نفوذ کرده و پاکسازی ممکن نیست و باید منتظر ماند تا به مرور زمان از بین برود.
مدیرکل مدیریت بحران استان بوشهر در مورد میزان خسارت ریالی حادثه نیز گفت: تاکنون اداره کل محیطزیست استان اطلاعی از برآورده از خسارت ریالی به محیط زیست منطقه اعلام نکرده است که به محض اعلام در اختیار رسانهها قرار میگیرد.
اشتراک در:
پستها (Atom)