نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۸ مرداد ۲۶, دوشنبه

گفتگو با دکتر محمد شريف درباره وضعيت روناک صفارزاده


حکم 6 سال و نيم زندان روناک صفارزاده توسط دادگاه تجديد نظر سنندج تاييد شده است. به همين دليل با دکتر محمد شريف که وکالت او را بر عهده گرفته است به گفتگو نشستيم.

آقاي دکتر، نحوه ورود شما به پرونده روناک چگونه بود و اين پرونده چه مراحلي را از سر گذرانده است؟

پرونده روناک صفا زاده که معروف شده به صفار زاده مرتبط مي شود با فعاليتهايي که روناک و هانا عبدي در يک تشکل مرتبط با حقوق زنان در سنندج داشتند که اين تشکل را خانم نگين شيخ الاسلامي با نام "زنان آذرمهر" ايجاد مي کند. پس از بازداشت فرض بر اين بود که روناک در رابطه با فعاليت در جنبش زنان بازداشت شده ، پدر روناک و پدر هانا با من تماس تلفني گرفتند و تقاضا کردند که وکالت روي پرونده بگذارم و از اين طريق وارد پرونده شدم. بعد از اينکه وکالت روي پرونده گذاشته شد و پرونده اتهامي را مطالعه کردم ديدم در پرونده مسئله فعاليت در جنبش زنان تقريبا تبديل به يک امر فرعي شده و اتهام اصلي اقدام عليه امنيت ملي از طريق ارتباط با "حزب حيات آزاد کردستان" ، پژاک مطرح شده است. اتهام در رابطه با فعاليت هايي است که موکلين متهم شده بودند براي اين حزب انجام داده اند. روناک در تاريخ 17/7/86 دستگير مي شود. قبل از اينکه اين پرونده در مورد روناک مطرح شود، ايشان يک خروج غير قانوني از مرز داشته اند که بعد از بازگشت از عراق بازداشت مي شوند و در دادگاه عمومي پيرانشهر محاکمه شده و به اتهام تردد غير مجاز از مرز به 9 ماه حبس مي شود. اتهام ديگري که در اين پرونده داشته اند، استفاده از تجهيزات دريافت تصوير از ماهواره بوده است. اين 9 ماه حبس در دادگاه تجديد نظر نيز تاييد مي شود. موکل در پرونده و در اتهام اصلي متهم شده بود که در اين خروج غير قانوني از مرز، به عراق رفته و در آنجا در اردوگاه قنديل بسر برده و در عين حال اتهامات بي پايه ديگري هم مطرح شده بود مبني بر اينکه در اردوگاه قنديل آموزش ديده و مطالبي از اين قبيل. توجه داشته باشيد که کل مدت خروج غير قانوني و ورود مجدد به ايران حدود 48 ساعت بوده و فکر مي کنم مدتي را که احيانا در اردوگاه قنديل بسر برده بيش از چند ساعت نبوده است. بنابراين اتهام آموزشهاي سياسي و نظامي کلا منتفي است. بعد از بازداشت در تاريخ 17/7/86 بيش از 10 بار قرار بازداشت تمديد شد و متاسفانه اقدامات انجام شده با اين هدف که قبل از صدور حکم قطعي، ايشان با قرار وثيقه بتوانند آزاد شوند بي ثمر بود. نهايتا پرونده با صدور کيفر خواست به شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامي سنندج ارجاع مي شود. براي اطلاع از اتهام ايشان متن حکم را مي خوانم. اتهامشان به اين ترتيب است " هواداري از گروهک تروريستي پژاک و فعاليت در پيشبرد اهداف آن گروهک ". اين اتهام اصلي شان بوده و هم چنين تبليغ عليه نظام و به نفع حزب مزبور . اين دو اتهام به ايشان تفهيم مي شود. دادگاه بدوي ايشان را به لحاظ عضويت در پژاک به تحمل 5 سال حبس تعزيري و از حيث فعاليتهاي تبليغي عليه نظام و به نفع حزب مذکور به تحمل 1 سال حبس تعزيري محکوم کرده است.

در عين حال همانطور که عرض کردم در مورد تردد غير مجاز از مرز هم 9 ماه حبس ميگيرد . در زماني که يک موج اعتصاب در زندانهاي سنندج شکل مي گيرد، مجددا به اتهام مشارکت در اين اعتصاب يک پرونده جديدي براي موکلم مطرح مي شود و در اين پرونده که در شعبه دوم دادگاه انقلاب اسلامي سنندج مطرح مي شود، موکل به 7 ماه حبس تعزيري محکوم شده و اين راي هم قطعي مي شود. بنابراين ايشان يک 9 ماه حبس دارند، مرتبط با تردد غير مجاز از مرز، يک 7 ماه حبس دارند مرتبط با شرکت در اعتصاب و با عناوين اتهامي "اقدام عليه امنيت ملي از طريق فعاليت تبليغي عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران بوسيله اعلان و مکتوب نمودن تبعيض قائل شدن نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران بين انسانها بواسطه مليت و جنسيت، تبعيض ميان زندانيان سياسي و مدني و شکنجه و آزار ورفتارهاي غير انساني نسبت به زندانيان و اعدام دسته جمعي زندانيان". در پرونده اصليشان هم همانطور که عرض کردم 5 سال در ارتباط با ادعاي عضويت در پژاک و 1 سال در ارتباط با فعاليت تبليغي عليه نظام. اين پرونده هم مورد اعتراض قرار مي گيرد و به دادگاه تجديد نظر سنندج ارجاع مي شود . مدت زمان طولاني سپري مي شود تا دادگاه تجديد نظر رسيدگي کند. دقت بفرمائيد که تاريخ صدور راي بدوي 26/12/87 بوده و حکم دادگاه تجديد نظر دد تاريخ 20/5/88 ابلاغ شده است. حکم تجديد نظر در پنج سطر اعتراض اينجانب را مردود و حکم بدوي را تاييد نموده و الان روناک در حال سپري کردن دوره محکوميتش هست. نکته قابل توجهي که در رابطه با پرونده اصليش مطرح است اين است که ايشان متهم بودند به محاربه . محاربه مجازاتش اعدام به سه طريق(قتل، آويختن به دار، قطع دست راست و پاي چپ) و نفي بلد است. خوشبختانه از اتهام محاربه به اين شکل تبرئه شد و 6 سال حبسي که گرفته حبس در تبعيد نيست و در همان زندان سنندج دوره محکوميت را سپري خواهد کرد. اميدوارم که بتوانم با توجه به اينکه حکم قطعي شده، برايش مرخصي بگيرم.

اولين باري که موکل را ملاقات کرديد چه زماني و دليل عدم تبديل قرار بازداشت به وثيقه چه بود؟

مدت زمان زيادي طول نکشيد. بعد از اينکه وکالتنامه را روي پرونده گذاشتم تحقيقات مقدماتي خاتمه پيدا کرده بود و پرونده به دادگاه ارجاع شده بود. بعد از ارجاع پرونده به دادگاه پرونده را مطالعه کردم از حيث ملاقات هم توانستم با موکلم ملاقات کنم بعد از آنهم چندين با پيش آمد که از تهران تا سنندج رفتم براي ملاقات اما موفق نشدم. بويژه وقتي که مسئله اعتصاب غذاي زندانيان کرد مطرح بود اين مسئله اتفاق افتاد ولي از حيث ملاقات بعد از آن مشکلي نبوده است.

اما در مورد عدم تبديل قرار. دليلي که در تمامي اين نوع پرونده ها ذکر مي شود واحد است و در مورد روناک هم همين مسئله است که در احکام دادگاه مطرح شده بيم فرار و تباني وجود دارد. در احکامي که در خصوص 10 بار تمديد قرار بازداشت روناک صادر کرده اند اين مسئله تصريح شده است. مثلا از يکي از احکام برايتان مي خوانم. در اين حکم آمده است "دادگاه به لحاظ اهميت جرم و بيم فرار و تباني و مخفي شدن متهم " قراربازداشت را تمديد مي کند.

شرايط فعلي روناک چگونه است ؟

الان روناک بطور مرتب با خانواده ملاقات دارد و بعضا هم تماس تلفني با من دارد و من حيث المجموع دارد با روحيه مناسب و بالايي دوره محکوميتش را سپري مي کند . در دوراني که پرونده در دادگاه تجديد نظر مطرح بود من جمله در همان دوره اعتصاب غذاي زندانيان کرد، ملاقات من با روناک با اين هدف صورت مي گرفت که بتوانم با ارتقاء روحيه بار زندان را برايش سبک کنم ولي هروقت با او ملاقات مي کردم، مي توانم بگويم او بيشتر به من روحيه مي داد تا من به او.

مسئله تفکيک جرايم در زندان سنندج پياده مي شود؟

نه متاسفانه و اين نکته بسيار بسيار نگران کننده اي است بويژه در مورد زندانيان زن . متاسفانه زندانها طبقه بندي نيست . روناک متولد 1364 است و به هر حال در همان بندي که روناک زنداني است زندانياني با اتهامات مختلف از قبيل اتهامات منکراتي، قاچاق مواد مخدر و ساير اتهامات عمومي در کنار هم بسر مي برند. البته عموما زندانيا ن سياسي از آنچنان درايت و کارداني برخوردارند که بتوانند روابط خودشان را با هم بندي هايشان که جرائمي از اين دست دارند، هماهنگ کنند و عموما زندانيان عادي با آنها رفتار احترام آميز دارند. ولي اگر ساير مجرمين به سبب تحريکات خارج از زندان، در صدد اذيت و آزار موکل بر بيايند اين مشکل، نگران کننده است. اگر اين مسئله نباشد همواره موکلين من که زن بوده اند توانسته اند نه تنها با ساير زندانيان روابطي بسيار منطقي داشته باشند، بلکه جو بسيار خوبي را در زندان ايجاد کرده اند به گونه اي که کشيدن بار محکوميت را براي محکومين عادي هم سبک کرده اند.

مبناي حقوقي طبقه بندي زندانيان چيست و چرا اجرا نمي شود؟

آئين نامه داخلي زندانها در اين مورد صراحت دارد و اين يک تکليف است. توجيهاتي هم که آورده مي شود از جمله در مورد اين دختر من، روناک، که چندين بار هم اين مسئله را با دادستان سنندج مطرح کرده ام اين است که جا نداريم.. ولي تکليف قانوني است . بحث در اين مورد زياد است که در اينجا امکان پرداختن به آن موجود نيست.

برخورد مسئولين قضايي با اين پرونده چگونه بود؟

در مورد پرونده روناک تقريبا محتويات پرونده نشان مي داد که اتهاماتي که براي روناک در نظر گرفته اند با نوعي نگاه خصومت آميز در نحوه انعکاس افعال مجرمانه در پرونده همراه است. مثلا وقتي کسي را متهم مي کنند که عضو جرياني است که دارد مخفي کار مي کند، اين عضويت يک تعريفي دارد . وقتي مي گويند سپري کردن دوره هاي آموزش نظامي در اردوگاه قنديل، براي اين اتهام بايد يک سري لوازم و مباني عقلي وجود داشته باشد. چگونه ممکن است انسان بتواند در چند ساعت آموزش نظامي سياسي ببيند با توجه به اينکه کل مدت خروج و ورود ايشان از مرز 48 ساعت بوده و بنابر اين با توجه به طول مسير چند ساعت بيشتر نمي توانسته در اردوگاه قنديل باشد.

يا در پرونده متهم مي شود که با اعضاي رده بالاي حزب در تماس بوده مثلا با شخصي به نام عاکيف زاگرس ارتباط داشته است. من نوع اتهاماتي را که دادگاه براي ايشان در نظر گرفته مي خوانم تا وقتي اين حرف را مي زنم قابل درک باشد. نوع اتهامات به اين ترتيب بوده :

"تهيه نارنجک، تهيه 4 کيلو سرنج، پرتاب نارنجک دست ساز، تشکيل هسته مخفي تشکيلاتي پژاک، گذراندن آموزش سياسي نظامي در مقر قنديل، شرکت در برنامه مادران آشتي، برنامه ريزي و هدايت هسته تشکيلاتي پژاک، نصب پرچم و عکس اوجالان در ميدان آزادي سنندج ، پخش اعلاميه ، ارتباط اينترنتي با کادرهاي پژاک ، ارتباط تشکيلاتي با عناصر مرکزي پژاک از جمله عاکيف زاگرس در مقر پژاک، تبليغ جهت تجزيه طلبي ..." در حاليکه کل قضيه اين بوده است که مثلا اين پديه هايي که اينها مي گويند نارنجک دستي، مواد اوليه اش اکليل و سرنج بوده است. با اين مواد عمواما ترقه درست مي کنند و ممکن است صدا داشته باشد اما اصلا قدرت تخريبي ندارد. و اصلا دختري با اوضاع و احوال جسمي روناک قادر نيست نارنجک دستي درست کند. يعني مباني اتهام نارنجک دستي فراهم نيست و بعد هم با سرنج و اکليل که نمي توان نارنجک دستي درست کرد. من براي اينکه بتوانم اين را به دادگاه ثابت کنم که اسم اين را نمي گذارند نارنجک دستي، از دادگاه تقاضا کردم که براي اثبات اين موضوع که البته نيازي هم به کارشناس ندارد، از يک کارشناس نظامي نظريه بخواهند. اما حدود 6 ماه فقط پرونده معطل ماند به اين دليل که مي گفتند نظر کارشناس هنوز نيامده است.

از سوي ديگر در رابطه با حکم صادره نيز نکاتي قابل توجه است. اتهامي که به روناک زده اند يکي مرتبط است با هواداري از يک جريان غير قانوني به نام پژاک و يکي تبليغ به نفع پژاک . دقت بفرمائيد اين اتهام تبليغ به نفع پژاک در اتهام هواداري از پژاک مستتر است . يعني هرگاه کسي متهم مي شود به هواداري از يک جريان غير قانوني يکي از لوازم اين اتهام تبليغ به نفع آن جريان است.بنابراين نمي شود يک بار محکوم شود بخاطر هواداري از آن جريان و يک بار هم محکوم شود بخاطر تبليغ براي آن جريان. به عبارت ديگر در اين حکم از حيث حقوقي به يک فعل مجرمانه دو مجازات تعلق گرفته است. در حاليکه به يک فعل مجرمانه بيش از يک مجازات نبايد تعلق بگيرد. اتهام تبليغ به نفع پژاک از آثار و لوازم هواداري از پژاک است.در حاليکه يک بار به لحاظ هواداري به روناک محکوميت حبس داده اند و يک بار به لحاظ تبليغ به نفع پژاک. اين مسئله نه تنها در پرنده روناک اتفاق افتاده که در پرونده هاي متعدد ديگري هم، با اين اقدام غير قانوني مواجه بوده ام. توجه هم داشته باشيد که روناک از حيث مجازات نيز، هم در رابطه با ماده 499 که از 3 ماه تا 5 سال حبس دارد، به حداکثر مجازات محکوم شده و هم در مستند ماده 500 که تبليغ است و از 3 ماه تا يکسال حبس دارد به حداکثر مجازات محکوم شده است.

من اميدوارم که اين نگرش غير قضائي نسبت به اين پرونده ها برداشته شود. از طرف ديگر اگر قاضي رسيدگي کننده به پرونده، يکي از بستگان نزديکش توسط عوامل همين جريان شهيد شده باشد، اين روشن است که چنين شخصي به کساني که متهم به ارتباط با همان جريان هستند ممکن است نگاه خصومت آميز داشته باشد. نمي دانم آيا مي توان اميدوار بود که اين نکته درک شود که متهميني از قبيل روناک صفازاده جزو بهترين فرزندان اين مردم هستند. جزو ارزشمندترين و نادرترين فرزندان اين مردم هستند.و اينکه در معرض چنين اتهامي قرار گرفته اند بايد مقامات قضايي بيانديشند تقصير با چه کسي است و چه کسي مقصر است؟. به هر حال تمام اين مسائل اين نکته را از بين نمي برد که اين قبيل متهمان جزو ارزشمندترين فرزندان اين آب و خاکند. دختري در اين سن و سال آمده بهترين سالهاي عمرش را در زندان سپري مي کند. چه انگيزه اي جز عشق به انسانيت مي تواند چنين دختري را در اين سن و سال در زندان نگه دارد؟ و متاسفانه اين ديگر براي من يک آرزو شده که کساني که در مورد اين پرونده ها تصميم مي گيرند اين نکته را درک کنند.

با تشکر از فرصتي که در اختيار ما نهاديد.
*************
دکتر شريف گفتني هاي زيادي از شخصيت محکم و قابل احترام روناک دارد. وقتي روناک را از ارزشمندترين و نادرترين فرزندان اين آب و خاک خطاب مي کند، مي توان عمق احترامي را که براي او قائل است، در صدايش شنيد. دکتر انبوهي از کارت پستالهايي را نشانمان داد که از گوشه و کنار جهان براي روناک ارسال شده است. دو تصوير هم که روناک در زندان آفريده و براي دکتر شريف فرستاده است را هم در اختيارمان نهاد.








کميته گزارشگران حقوق بشر

عفو بین الملل خواستار تحقیقات مستقل در مورد شکنجه معترضان شد


سازمان عفو بين الملل از رهبر جمهوری اسلامی خواست تا برای تحقیق درباره گزار ش های منتشر شده در مورد احتمال تجاوز و شکنجه معترضان انتخاباتی کمیته ای مستقل تشکیل شود.

آيرين خان، دبير کل سازمان عفو بين الملل گفت که رهبر ايران بايد برای بررسی روند رو به رشد بد رفتاری با بازداشت شدگان اخير اقداماتی را در پيش گيرد.

او گفت:« تنها انکار چنين ادعاهايی کافی نيست.»

این سخنان در حالی بیان می شود که علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، تجاوز در زندان های ایران را تکذیب کرده و اعلام کرد که حدود صد مورد ادعای تجاوز بررسی شده است.

در بیانیه عفو بین الملل آمده است که «مقامات ایرانی باید توضیح دهند که این بررسی ها چگونه و توسط چه شخص یا اشخاصی صورت گرفته است.»

پیشتر مهدى كروبى، نامزد معترض به انتخابات، در نامه اى به رييس مجلس خبرگان از وى خواست تا به موضوع «تجاوز به دختران و پسران» بازداشتى پس از انتخابات رياست جمهورى رسيدگى كند.

آقاى كروبى در اين نامه گفته است: «عده ‌اى از افراد بازداشت‌ شده مطرح نموده ‌اند كه برخى افراد با دختران بازداشتى با شدتى تجاوز نموده‌ اند كه منجر به ايجاد جراحات و پارگى در سيستم تناسلى آنان گرديده است.»

وى افزوده است: «از سوى ديگر افرادى به پسرهاى جوان زندانى با حالتى وحشيانه تجاوز كرده ‌اند به طورى ‌كه برخى دچار افسردگى و مشكلات جدى روحى و جسمى گرديده ‌اند و در كنج خانه‌هاى خود خزيده ‌اند.»

روز شنبه نيز سازمان ديده بان حقوق بشر خواهان روشن شدن نقش سطوح بالای دستگاه امنيتی جمهوری اسلامی در برخورد با معترضان وقايع اخير در ايران شده بود.

کروبی بازهم يکی ديگر از توطئه‏های حاميان کودتا را فاش کرد


25مرداد.کروبی جزييات توطئه برای لاپوشانی قتل ترانه موسوی را فاش کرد - سوابق ائمه جمعه فحاش

کروبی بازهم يکی ديگر از توطئه‏های حاميان کودتا را فاش کرد
جزييات ماجرای ترانه موسوی و ناگفته‏هايی از سوابق برخی از ائمه جمعه

مهدى كروبى در واكنش به جوسازي‏هاى اخير و توهين‏هايى كه نسبت به وى وارد مي‏شود اظهار داشت که برخى فكر مي‏كنند كه با اين تهمت‏ها و فحاشي‏كردن‏ها من از ميدان كنار مي‏روم، ولى من به اين آقايان توصيه مي‏كنم كه حداقل تاريخ را مطالعه كنند و ببينند كه بعد از انقلاب برخی هر حرفى كه خواستند نسبت به من زدند اما من ايستادگى و تحمل كردم. وی سپس به شرح ماجرای ترانه موسوی پرداخت و از انجام چنين توطئه‏هايی اظهار تاسف کرد. متن گفتگوی دبيرکل حزب اعتمادملی با سحام نيوز به اين شرح است:

دبيركل حزب اعتمادملی ضمن اعتراض به توهين ، هتاكی و تهمت‏هايی كه‏از سوی مراكز و نهادهای مختلفی و به دنبل نگارش نامه‏ای نسبت به‏او شد گفت : "‌طی هفته‏اخير حملات تندی نسبت به من وارد شد ، حملاتی كه‏از تريبون نماز جمعه و يا از سوی برخی از نمايندگان مجلس ، صدا و سيما و مطبوعات و وابستگان به نهادها و برخی از روحانيت مطرح شد كه من در برابر اين مباحث گفته بودم كه چنانچه‏اين روند ادامه پيدا كند من ناگفته‏هايی را بازگو خواهم كرد."‌ كروبی هم‏چنين از انگيزه‏انجام مصاحبه‏ای در واكنش به‏اين مسائلی كه طرح شده سخن گفت و با اشاره به‏انتقاداتی كه به وی وارد شد گفت : "‌ پس از انتخابات رياست جمهوری دهم حوادثی در كشورمان رخ داد كه‏از نظر خشونت ، بی قانونی ، خودسری و دخالت افراد غير مسئول به نام نظام و شبه نظامي‏و لباس شخصي‏ها امری بی سابقه بود و چنين است كه‏انسآن‏های مسئول ، دلسوز و آگاه بايد احتياط و تحفظ را كنار گذاشته و به هر صورتی كه صلاح مي‏دانند اقداماتی انجام دهند كه مانع ازتكرار اين حوادث شده و ريشه برخوردهای اين چنينی خشكانده شود."‌ وی افزود :‌" در هر كجای دنيا ممكن است كه چنين حوادثی اتفاقی بيافتد كه در عرصه تظاهراتی جمعيتی را دستگير كنند اما فكر نكنم كه چنين برخوردهايی صورت گرفته باشد كه گروهی را دستگير كرده و آن‏ها را به مكآن‏های خاصی منتقل كنند و با آن‏ها هر رفتاری كه مي‏خواهند انجام دهند. در واقع ابتدا افراد را به مكآن‏های نامعلومي‏منتقل كنند كه كه حتی رياست قوه قضائيه و دادستان كل كشور كه بگويند اين رفتارهايی كه‏انجام شده‏است زير نظر زندآن‏های رسمي‏كه تحت نظر ما بوده روی نداده‏است و البته پس از مدتی مشخص شود كه زير زمينی در وزارتخانه‏ای وجود داشته و يا اينكه در بازداشتگاه كهريزك ، كلانتری ، پايگاههای بسيج برخوردهايی صورت گرفته‏است."

كروبی خاطر نشان ساخت : "‌تمام اين حوادثی كه روی داده‏است به علت اعتراض مردم به نتيجه يك انتخاب بوده‏است آيا بايد با مردمي‏كه تنها از سرنوشت رای خود سوال مي‏كنند چنين برخورد كرد ؟ در عرض چند روز تعدادی كشته شده و برخی آسيب ديده‏اند به طوری كه دندآن‏ها و سرها شكسته شده‏است و حتی چشمانی كور شده و برخی تحت شكنجه‏ها جان باخته‏اند. اين درحالی است كه معمولا شكنجه‏ها برای گرفتن اعتراف با حساب و كتاب صورت مي‏گيرد و حتی اگر آن فرد زير شكنجه‏از حال برود او را به بيمارستان منتقل مي‏كنند و باقی بازجويی را در حالی انجام مي‏دهند كه‏او تحت درمان است. بنابراين از اين جهت من مي‏گويم كه خشونت‏هايی از سوی افرادی ناآگاه و بی تدبير صورت گرفته كه بی سابقه‏است و البته‏اين رفتارها در قبال افرادی بوده كه تنها به‏انتخاباتی اعتراض داشته‏اند."‌
كروبی با ابراز تاسف از چنين برخوردهايی در نظام جمهوری اسلامي‏گفت : " به‏اندازه‏ای در اين مدت رفتارهای غيرمنطقی و بی ضابطه‏انجام شده‏است كه وقتی هيات تحقيق و تفحص به خدمت رهبری گزارشی را از وضعيت پيش آمده مي‏دهند ايشان برآشفته و حتی با عباراتی تند دستور تعطيلی بازداشت گاه كهريزيك را ارائه كردند كه‏البته‏اكنون نيز شاهد بركناری برخی از عامران و مسببان اين حوادث هستيم."

وی با اشاره به‏اخباری كه به صورت مرتب از برخوردهای خشن و غير معمول با معترضان به‏انتخابات به‏او مي‏رسيد گفت : " ما هر روز اخباری را از نحوه برخورد با مردم دريافت مي‏كرديم اخباری كه همين افرادی كه مورد ضرب و شتم قرار گرفته‏اند نزد من مي‏آمدند و بيان مي‏كردند. رفتارهای خشونت آميزی كه با زنان و مردان صورت گرفته‏است مانند آنكه هنگامي‏كه به منزل زن جوانی مراجعه كرده‏اند تا او را بازداشت كنند اين زن را در مقابل چشمان مادرش به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده‏اند و اين زن هنگامي‏كه هيات بررسی تحقيق و تحفص از وضعيت زندانيان اخير را در زندان مي‏بيند با شجاعت مقابل آن‏ها مي‏ايسند و نسبت به‏اين رفتار اعتراض مي‏كند. من بسيار متاثر شدم از چنين برخوردهايی كه تحت لوای نظام جمهوری اسلامي‏انجام مي‏شود ،‌هر خواننده‏ای مي‏تواند خودش را جای ان مادری بگذارد كه دخترش را مقابل چشمانش مورد ضرب و شتم قرار داده‏اند."

وی با اشاره به برخورد ساواك در دوران مبارزات انقلابی گفت : " هنگامي‏كه در دوران مبارزه به منزل من مي‏آمدند تا مرا بازداشت كنند گاهی اوقات خانم كروبی با تندی برخورد مي‏كرد كه‏ان‏ها تنها مي‏گفتند كه سفارش كنيد كه‏ايشان حرمت ما را نگه دارد و يا در پروند يكی از بزرگان هست كه وقتی به منزلش مي‏آمدند تا بازداشتش كنند همسرش تندی مي‏كند كه تنها به‏او تذكر مي‏دهند ولی اكنون شاهد ان هستيم كه دختری را در مقابل چشم مادرش كتم مي‏زنند و از اين جهت مي‏گويم چنين برخوردهايی در كشورمان بی سابقه‏است."
كروبی با اشاره به‏اينكه بارها از طريق نامه و مصاحبه‏اين مطالب را بيان كرده‏است گفت :‌" من اين مسائل را طی نامه‏ای به رياست محترم قوه قضائيه ، وزير سابق اطلاعات و ديگر مسئولان يادآور شده و يا در مصاحبه‏ها به صورت مكرر بيان كرده‏ام تا شايد با توجهی كه نسبت به‏اين رفتارها مي‏شود مانع از تكرار ان شوند ولی بعد از مدتی اخباری به من درباره‏ازار جنسی بازداشت شدگان رسيد كه به علت ناراحتی شديد از اين موضوع نامه‏ای را به صورت محرمانه به رييس قوه قضائيه نوشتم. در همان نامه هم نگفتم كه حتما چنين اتفاقی روی داده‏است بلكه گفتم كه شايعه شده كه چنين ماجرايی روی داده و افرادی از آشنايان خودمان نيز اين مطلب را گفته‏اند و تاكيد كردم كه‏انشاء الله‏اخباری دروغ و شايعه باشد ولی بايد اين اخبار بررسی شود تا اگر شايعه‏ای بيش نيست كه همه‏از رفتارها و عملكردها با قاطعيت دفاع كنيم ولی اگر هم در مواردی چنين اتفاقی روی داده‏است بگوييم كه عاملان اين قضيه جز نيروهای خودسر بوده‏اند كه بايد معرفی و مطابق قانون مجازات شوند تا اينكه ساحت مقدس جمهوری اسلامي‏ايران را از چنين مباحثی پاك كنيم كه چنين موضوعی در تاريخ ثبت نشود و شاخ و برگ فراوانی به‏ان داده شود و از سوی ديگر خون بچه‏هايی كه در اين راه كشته شده‏اند تضييع گردد."

كروبی افزود : "‌من در اين نامه تاكيد كردم كه‏اگر هم چنين اتفاقی روی نداده‏است و ثابت شد كه‏اين چنين نبوده‏از زبان ما كه خودمان به‏انتخابات معترض بوده‏ايم مطرح شود تا حداقل عده‏ای باور كنند." كروبی با اشاره به برخوردهايی كه در واكنش به‏انتشار چنين نامه‏ای صورت گرفت گفت : "‌بيش از ده روز منتظر پاسخ نامه‏ام بودم ولی به من خبری نرسيد و بنابراين اين نامه را علنی كردم و در اين ميان جمعيت بسياری از دلسوزان نظام مرا تحسين كردند و برخی هم دوستانه‏انتقاداتی را مطرح كردند كه من نيز استقبال كردم ولی در همين راستا برخی از تريبون نماز جمعه ،‌مجلس ، وابستگاه به نهادهای نظامي‏، سايتها و خبرگزاري‏ها ، مطبوعات و صدا و سيما به بنده فحاشی كردند. ولی از اين ميان آنچه بيش از همه تاسف مرا برانگيخت مطالبی بود كه‏از تريبون نماز جمعه عليه من مطرح شد و تريبون مقدس نماز جمعه كه بايد در آن دردهای مردم گفته شود و از حقوق آن‏ها دفاع شود به تريبونی برای فحاشی عليه فردی تبديل شد. چنين برخوردهايی در حالی نسبت به بنده صورت گرفت كه من تنها با نگارش نامه‏ای يادآور شدم كه بررسی شود آيا چنين مسائلی روی داده‏است يا خير و اگر هست آيا عاملان آن مجازات خواهند شد و يا اينكه‏اعلام بركناری عده‏ای كه چنين تخلفاتی را انجام داده‏اند تنها برای جنجال سازی بوده‏است و تمامي‏اين‏ها به سركار خود برمي‏گردند مانند همان كسانی كه زمانی آن شكنجه‏ها ر انجام دادند و آبروی نظام را در عرصه‏های بين اللملی بردند و فيلمي‏از ان منتشر شد كه هيچ بيننده‏ای نتوانست ان را بيش از ده دقيقه نگاه كند و اكنون سخنانی درباره فعاليت‏های آن‏ها شنيده مي‏شود كه چنانچه لازم باشد درباره‏ان‏ها سخن خواهم گفت."‌

وی با ابراز تاسف از چنين برخوردهايی گفت : " افرادی كه بايد از تريبون مقدس نماز جمعه مسائل روز را برای مردم بازگو كنند به بهانه‏اينكه من به نظام توهين كرده‏ام تهت و افتراهايی را عليه بنده وارد كردند كه‏البته درهمين راستا برخی از نمايندگان مجلس نيز با ادبياتی نامناسب به تكرار ان پرداختند. هرچند كه‏اگر وابستگان به نهادهای خاص و يا برخی از مطبوعات و صدا و سيما چنين مطالبی را مطرح كنند دور از انتظار نيست چرا كه‏اين‏ها اجير و اسير هستند و بايد اين كار را انجام دهند و البته بسياری ديگر نيز از مظان اتهام اين‏ها به دور نيستند. از نظر اين نهادها و مراكز و به ويژه برخی مطبوعات كسانی كه همفكر انان نيستند جاسوس ، ساده‏انديش و افراطی هستند كه دچار فساد اخلاقی و اقتصادی شده‏اند. به مانند اينكه‏اخيرا يكی از روزنامه‏ها كه عادت دارد با آبروی ديگران بازی كند جمعی از كارگزاران نظام كه‏اخيرا نامه‏ای را نوشته‏اند افراطی و رانت خوار ناميده‏است حال اينكه به عنوان مثال يكی از امضاكنندگان اين نامه محمدعلی نجفی است كه 8 سال وزير آموزش و پرورش ،‌وزير آموزش عالی كشور و رييس سازمان برنامه و بودجه بوده‏است كه زمانی كه من نماينده‏امام در حج بودم در آنجا به من كمك مي‏كرد و اينك همين فرد را رانت خوار ناميده‏است. به نظر مي‏رسد كه‏اين نهادها خود را معيار و ميزان الاعمال مي‏دانند كه ديگران بايد خود را با آن‏ها بسنجند. اين‏ها به جای اينكه كسانی را كه به‏اين كشور خيانت كرده‏اند مورد حمله قرار دهند به فرزندان انقلاب حمله مي‏كنند و آبروی آن‏ها را مي‏ريزند. همين اندازه نيز بگويم روزنامه‏ای كه چنين مطلبی را مي‏نوسيد مسئولش از دوستان نزديك سعيد امامي‏و همكار او بوده‏است كه به قول يكی از بزرگان حاشيه‏امن دارد و رويين تن است ، اگر اسفنديار رويين تن بود و تنها چشمش آسيب پذير بود اين برادر رويين تنی است كه چشمش نيز از آسيب مصون است."‌ كروبی با اشاره به‏انتشار اخبار دروغ در يكی از خبرگزاري‏ها كه‏ان نيزخود را مصون از هر چيزی مي‏داند گفت :‌"‌ اين خبرگزاری محترم به‏انتشار اخباز كذب عادت دارد به طوری زمانی كه جوانی به نام غنيان در اين حوادث پس از انتخابات كشته شد اين خبرگزاری به نقل از پدر اين فرد نوشت كه گفته‏است موسوی مسئول خون فرزندش است كه پدر غنيان چندی بعد اين خبر را تكذيب كرد. كه‏اينهم نمونه‏ای از آشكار شدن دروغ گويی برخی از رسانه‏هاست."‌

كروبی در ادامه گلايه‏های بسياری داشت از ائمه جمعه‏ای كه با ادبياتی نامناسب به‏او حمله كردند و تهمت و افتراهايی را نسبت به‏او وارد كردند و برای روشن شدن افكار عمومي‏از جايگاه‏افرادی كه چنين حرمت تريبون مقدس نماز جمعه را نگه نداشته‏اند به بيان برخی از ويژگي‏های شخصيتی آن‏ها پرداخت. وی گفت: " امام جمعه‏ای كه در كنار حرم ثامن الحج اين حرف‏ها را مي‏زند و بنده را تروريست مي‏خواند گويی فراموش كرده كه در همان روزگار مبارزه كه طيف روحانيون آواره و بی خانه و كاشانه بوده‏اند و همه تحت تعقيب قرار داشته و يا تبعيد بودند و بنده نيز به عنوان عضو كوچكی از اين نظام در ميان آن‏ها حضور داشتم ، ايشان به همراه جمعی ديگر با پول‏هايی كه در اختيار داشتند سفرهای متعددی به پاكستان داشت تا انكه به تبليغ برای مرحوم آيت الله شريعتمداری بپردازد. ما كه به‏ايشان عيبی نگرفتيم ولی اين روال طبيعی تاريخ است كه‏اكنون او از تريبون نماز جمعه به دفاع از جمهوری اسلامي‏بپردازد و بنده را ضد انقلابی و تروريست بداند."

كروبی با اشاره به سخنان امام جمعه تهران عليه خود گفت :‌"‌آقايی كه در تهران از تريبون نماز جمعه چنين حرف‏هايی را مي‏زند همان فردی است كه هرچه من از ديگران سوال كردم سوابقی از ايشان نداشتند و همن اندازه‏از دوستانش شنيدم كه در صف اول درس آيت الله منتظری مي‏نشسته و در زمانی كه برخی از دوستان نزديك از مواضع ايشان گله مند بودند ايشان به شدت از مواضع او حمايت مي‏كرده‏است و پس از امام جز مخالفين درجه‏اول آيت الله منتظری تبديل شد و از اين طريق رشد جهشی و غير معقول پيدا كرد."
كروبی با بيان اينكه من از ائمه جمعه‏انتظار چنين رفتارهايی را نداشتم گفت : "‌آيا نمي‏شد كه‏اين پيشنهاد دلسوزانه را مورد بررسی قرار مي‏دادند تا مورد رسيدگی قرار گيرد و ماموری و يا مامورينی كه متخلف بوده‏اند مجازات شوند و ان گاه به مردم بگوييم كه‏اين رفتار از سوی مامور يا مامورينی خودسر صورت گرفته و ربطی به نظام جمهوری اسلامي‏ايران ندارد ؟ آيا بايد با جنجال سازی و عبارت‏هايی تند چنين به نامه دلسوزانه‏انقلاب پاسخ داده مي‏شد."‌

مهدی كروبی با اشاره به‏اظهارات مجلسي‏ها عليه وی گفت: "‌برخی دوستان مجلسی اظهاراتی را عليه بنده وارد كردند برخی از نمايندگانی كه‏اين حرف‏ها را مي‏زنند همان كسانی هستند كه در سايه عدم صلاحيت نمايندگانی كه رای آور بودند و البته جر اصلاحاتي‏های داغ نبوده و هيچ نامه‏ای را امضا نكرده بودند و چند دوره هم در مجلس حضور داشتند به مجلس راه يافتند و بايد نيز اكنون در قدردانی از اين چنين رفتاری اين چنين نيز حرف بزنند.. چرا كه ديگر نيازی نبود به دادگاه ويژه روحانيتی برگردد كه زمانی سيد‏هادی خامنه‏ای ، محتشمي‏پور ، مرحوم خلخالی ، موسويان و آيت الله بيات را محاكمه مي‏كردند چرا كه ديگر نمي‏شود به راحتی اين افراد را محاكمه كرد و البته برخی از مسئولان دادگاه نيز رضايتی به‏اين كار ندارند." وی همچنين به‏اظهارات امام جمعه موقت قم اشاره كرد و گفت : "‌از نظر بنده‏امام جمعه قم آيت الله جوادی و آيت الله‏امينی هستند و اينكه فردی را برای چنين مواقعی به عنوان امام جمعه معرفی مي‏كنند جالب توجه‏است البته من به علت آشنايی كه با پدر مرحوم ايشان دارم درباره‏اظهارات ايشان واكنشی نشان نمي‏دهم و حرمت پدرش را نگه مي‏دارم."

كروبی همچنين برای برخی از وابستگان به نهادهايی نظام كه‏اهانت‏هايی را نسبت به وی مطرح كرده بود پاسخی داشت. وی گفت :‌"‌برخی از برداران نظامي‏كه چنين حرف‏هايی را مي‏زنند بايد هم اين گونه موضعگيری كنند چرا كه‏ان‏ها اكنون تمام مراكز اقتصادی و سياسی را در اختيار دارند ولی اين افراد متوجه نيستند يك فكر و انديشه قائم به يك نفر و يا چند نفر نيست بلكه درون خانواده‏ها نيز نفوذ مي‏كند به طوری درون خانواده برخی از اين آقايان هم اختلافاتی وجود دارد كه‏اگر لازم باشد دران باره صحبت خواهم كرد."‌ وی افزود : "‌برخی از وابستگان به نهادهای نظام بسيار پهلوانانه وارد ميدان شده‏اند و هر چه كه خواستند نسبت به بنده گفتند ولی يكی از همين معترضين كه در نهادهای شبه نظامي‏نيز فعال است فراموش كرده كه دولت وقت به علت همين رفتارها و كارهايش او را از وزارت اطلاعات اخراج و به جای ديگر منتقل كرد."‌

كروبی در ادامه‏اين گفت وگو با تاكيد بر اينكه چنانچه‏اين روند ادامه پيدا كند مسائل ديگری را صريح از گذشته مطرح خواهد كرد به بيان واقعيت ماجرای ترانه موسوی پرداخت و تاكيد كرد : "‌من از پشت پرده‏اين ماجرا مي‏گويم تا ببينم كسانی كه در مزمت دروغگويی صحبت مي‏كنند برآشفته خواهند شد و در برابر اين دورغ گويی موضع گيری كنند."

وی چنين ماجرا را شرح داد : " مدتی پيش در سايت‏ها ،‌خبری منتشر شد مبنی بر اينكه خانم ترانه موسوی به همراه تعدادی ديگر در حاشيه مراسم مسجد قبا ربوده شده‏است. مدتی بعد هرچند كه تعدادی از همان بازداشت شدگان آزاد شدند ولی ترانه موسوی آزاد نشد و سپس اعلام كردند كه خانواده‏اش بيايند و جنازه‏اش را تحويل بگيرند. در همان زمان به جای آنكه تحقيقاتی درباره‏اين موضوع انجام شود در مقابل هياهوی رسانه‏های بيگانه برخی مسئولان در انديشه طراحی سناريويی برای به‏انحراف كشاندن اين موضوع در داخل و خارج بودند. بنابراين طراحان نابغه و مديرانی دور انديش سناريويی را نوشتند. برای اجرای اين سناريو به وسيله فردی كه نام او را نمي‏برم متوجه شدند كه خانواده‏ای عروسی دارند به نام ترانه موسوی كه در كانادا زندگی مي‏كند و تنها نياز به‏ان بود كه به صحنه سازی بپردازنند و خانواده‏اين دختر را وادار به‏انجام مصاحبه‏ای كنند كه در ان بگويند دخترشان زنده‏است و در كانادا زندگی مي‏كند. پس چند نفر از افراد نظامي‏،‌انتظامي‏و اطلاعاتی كه چهره‏هايی شناخته شده هستند به منزل اين خانواده محترم و شريف مي‏روند و خطاب به خانواده مي‏گويند كه ترانه موسوی دچار سانحه شوختگی شده و برای انكه معلوم شود اين عروس آن‏ها هست يا خير بيايند و جنازه‏اش را تحويل بگيرند. در همين هنگام پدرخانواده مي‏گويد كه عروس ما در ايران زندگی نمي‏كند و چون بزرگان خانه‏اهل سياست نبوده و چهره‏های علمي‏هستند بسيار ساده به‏اين موضوع نگاه كردند. در همين حال پدر خانواده به پسرش كه يكی از چهره‏های علمي‏و سياسی است تلفن مي‏كند و مي‏گويد كه چنين ماجرايی روی داده و شماره تلفن ديگر پسرش شوهر ترانه را مي‏خواهد كه فرزندش به‏او مي‏گويد برادرش برای انكه بداند موضوع از چه قرار است به كانادا رفته وهنوز نرسيده كه بتوانند با او تماس بگيرند. در همين حال مادر متوجه مي‏شود كه چنين اتفاقی افتاده و از حال مي‏رود و به بيمارستان منتقل مي‏شود. پدر خانواده وقتی كه متوجه مي‏شود قضيه جدی است برای بار دوم با پسرش تماس مي‏گيرد كه‏او متوجه مي‏شود قضيه بيخ پيدا كرده و بنابراين خود را شتاب زده به منزل مي‏رساند. او مشاهده مي‏كند كه چند نفری در خانه حضور دارند كه برخی از آن‏ها از چهره‏هايی هستند كه در دوران دفاع مقدس حضور داشته‏اند كه‏اين موضوع مرا به ياد سخنی از شهيد حميد باكری مي‏اندازد كه مي‏گفت :‌" ای كاش ما درجبهه‏ها به شهادت برسيم زيرا اگر مانديدم معلوم نيست كه چه بلايی بر سرمان آيد و جز چه جمعيتی باشيم" اين آقا كه دارای آگاهی سياسی بود هنگامي‏كه با اين افراد صحبت مي‏كند مي‏گويد كه نزد من اين حرف‏ها را نزنيد چرا كه من مي‏دانم اصل قضيه چيست و حتی اين اصطلاح را به كار مي‏برد كه پيش كولی ملق نزنيد. آن افراد نيز چون متوجه‏اگاهی اين فرد مي‏شوند از اين جهت با او صحبت مي‏كنند كه برای حفظ نظام و در مقابله با جنجال سازي‏های رسانه‏های بيگانه به صلاح است كه با آن‏ها همكاری كنند. در همان حال اعضای خانواده گفته‏اند كه شما از ما چه مي‏خواهيد آن‏ها مي‏گويند كه شما در مقابل دوربين قرار بگيريد و بگوييد كه ترانه زنده‏است. برادر شوهر ترانه‏ابتدا مخالفت مي‏كند و مي‏گويد كه‏اصل اين قضيه صحيح نيست و از سوی ديگر ما هم تاحدودی چهره‏هايی شناخته شده هستيم و البته‏از آن‏ها پرسيده كه چنانچه چنين كاری انجام شود با ترانه واقعی چه كار خواهند كرد كه‏ان افراد گفته‏اند كه شما به‏اين كارها كاری نداشته باشيد و نگران نباشيد. همچنين اين خانواده گفته‏اند عكسی كه شما داريد عروس ما نيست كه‏ان‏ها مي‏گويند شما به‏اين كارها كاری نداشته باشيد. در همين حال برادر شوهر ترانه كه يكی از چهره‏های علمي‏و سياسی بوده‏است تحت تاثير قرار مي‏گيرد و فكر مي‏كنيد كه با انجام چنين كاری در مقابل سوءاستفاده بيگانگان ايستادگی مي‏شود ولی او پيشنهاد مي‏كند كه بروند و با پدر و مادر ترانه صحبت كنند. در همين حال اين افراد شماره تلفن منزل آن‏ها را جويا مي‏شوند كه برادر شوهر ترانه مي‏گويد بنابراينكه‏ان‏ها منزلشان را تغيير داده‏اند ما شماره‏ای از آن‏ها نداريم و بردارم هم به مقصد نرسيده كه‏از او شماره شان را بگيريم. پدر شوهر ترانه نيز مي‏گويد كه شايد حاج خانم (همسرش ) شماره‏ای در اتاقش داشته باشد ولی بنابر اينكه همسرش به بيمارستان منتقل شده بود در اتاقش بسته بود و كليد نبود كه‏افراد حاضر تصميم مي‏گيرند كه در اتاق را بشكنند كه با ممانعت اعضای خانواده رو به رو شده‏اند كه خطاب به‏اين افراد گفته‏اند شما برويد و ما خودمان سعی مي‏كنيم شماره تلفن آن‏ها را پيدا كنيم.ولی جالب توجه‏اينكه قبل از انكه‏اعضای اين خانواده شماره تلفن پدر و مادر ترانه را پيدا كنند آن‏ها خودشان تلفن را پيدا مي‏كنند. در همين راستا برادر شوهر ترانه با پدر مادر وی تماس مي‏گيرد و مي‏گويد كه شما تنها تا اين اندازه صحبت كنيد و خطاب به‏اين آقايان مي‏گويد كه‏اين خانواده در جريان موضوع نيستند و در اين اندازه تنها با آن‏ها صحبت كنيد. چنين شد كه مادر و پدر ترانه موسوی در مقابل دوربين قرار گرفتند و گفتند كه دخترشان زنده‏است و در كانادا زندگی مي‏كند. البته بعد از اينكه‏اين خانواده متوجه شده‏اند كه‏اصل ماجرا چه بوده‏است بسيار ناراحت شده‏اند و مي‏خواستند كه ماجرا را بازگو كنند كه همين برادر شوهر ترانه به‏ان‏ها گفته كه حرفی نزنيد و گرنه سرنوشت شما معلوم نيست كه چه شود."‌

كروبی پس از شرح اين ماجرا از دروغ گويي‏های مسئولان ابراز تاسف كرد و گفت :‌"‌اين افراد اظهار كرده‏اند كه برای حفظ اصل نظام بايد اين خانواده‏اقدام به چنين كاری كنند ولی از نظر ما برای حفظ اصل نظام و پايبندی به قانون اساسی ، ارزشهای انقلاب و آرمآن‏های حضرت امام مهم است. حفظ اصل نظام بر پايه عمل به وعده‏هايی است كه به مردم داده‏ايم ولی متاسفم كه‏اينك از انقلاب برگشته‏ايم و با آبروی نظام بازی مي‏شود."‌

وی تاكيد كرد :‌"‌آيا مسئولان از اين طريق مي‏خواهند اعتماد مردم را جلب كنند ولی اين آقايان بسيار بی تدبير عمل كرده‏اند چرا كه مردم اين قدر هوشمند هستند كه‏اصل موضوع را بفهمند."

كروبی با بيان اينكه برای مسئولان گوشه‏ای از حوادث تاريخی را بازگو مي‏كنم گفت :‌" هنگامي‏كه در سال 41 مبارزات نهضت انقلاب اسلامي‏شروع شد يك سری افراد ناآگاه كه وابسته به حكومت بودند قصد داشتند تا با شبيه سازی ماجرای بهلول در حادثه مسجد گوهرشاد حركت امام را متوقف كنند. ماجرای بهلول از اين قرار بود كه هنگامي‏كه حادثه مسجد گوهر شاد روی داد مدتی بعد عكس فردی سر وحال را در رسانه‏ها منتشر كردند و گفتند كه‏اين همان فردی بوده كه عامل حادثه گوهرشاد بوده‏است ولی يك هفته طول نكشيد كه‏اعلاميه مبسوطی در مشهد منتشر شد كه بر روی ان دو عكس چاپ شده بود. يكی عكس فردی كه‏ان‏ها مي‏گفتند بهلول بوده و ديگر عكس بهلول واقعی كه معلوم شد اين فرد مدت‏هاست كه در زندانی در افغانستان بوده‏است. اين حادثه در 48 سال پيش روی داد و در ان زمان اين قضيه برملا شد حالا چطور اين مسئولان انتظار دارند كه در تهران و انهم در عصر ارتباطات حادثه‏ای روی دهد و كسی متوجه‏ان نشود."

كروبی افزود :‌" همان شبی كه فيلمي‏درباره ترانه موسوی از تلويزيون پخش مي‏شد من قبل از انكه در جريان اصل ماجرا قرار گيرم تحت تاثير قرار گرفتم ولی همان شب به مراسم عروسی رفتند كه در ان مراسم جوانی نزد من آمد و گفت آيا اين‏ها فكر مي‏كنند كه مردم نمي‏دانند چند تا ترانه موسوی در ايران وجود دارد و من از اين حرف متعجب شدم و با خود گفتم من با اين سن و سال و تجربه‏ای كه دارم به موضوع شك كردم ولی اين جوان اصلا شك هم نكرده‏است."‌

وی با اشاره به موثق بودن مبنعی كه جزئيات ماجرای ترانه موسوی را به وی منتقل كرده‏است گفت :‌"‌مي‏دانم كه‏ان‏ها از چه طريقی اين ترانه موسوی را پيدا كرده‏اند و منبع خبر نيز موثق است واگر لازم باشد در اين باره صريح تر صحبت مي‏كنم تا مشخص شود كه نقش افراد تا چه‏اندازه بوده‏است."‌

وی همچين به مورد ديگری از رفتارهای برخی از مسئولان اشاره كرد و گفت :‌" در سالهايی كه قتل‏های زنجيره‏ای رخ داده بود هنوز انتخابات سال 76 برگزار نشده بود كه گفتند حرم امام (ره)‌را منفجر كرده‏اند و قصد داشتند تا در حرم حضرت معصومه نيز بمب گذاری كنند كه عامل ان دستگير شده‏است. پس از گذشت يك هفته چند دختر را به تلويزيون آروند و آن‏ها بسيار سر و حال در مقابل دوربين طوری سخنرانی كردند كه‏از هر سخنران ماهری بهتر صحبت كردند. من درهمان زمان خنديدم و گفتم كه‏اين موضوعی مسخره‏است مگر مي‏شود كه فردی را بازداشت كنند و او را شكنجه كنند تا اعترافی كند و بعد با اين سرعت و با اين حالت آن‏ها را به مقابل دوربين بياورند و آن‏ها نيز اعتراف كنند. نتيجه چنين كارهايی موجب روی دادن ماجرای قتل‏های زنجيره‏ای ،‌ نويسندگان و كشته شدن فروهر و همسرش مي‏شود."‌

كروبی در ادامه خطاب به كسانی كه قصد دارند تا او را وادار به سكوت كنند گفت :‌"‌من تنها در برابر چنين رفتارهايی موضعگيری اين چنينی ندارم بلكه همان طور كه مي‏دانيد نسبت به دوستان و همفكران خودم نيز چنين موضعگيري‏هايی را دارم. من بزرگترين نقش را در توفيق جريان اصلاحات داشتم ولی هنگامي‏كه‏اختلافاتی روی داد همان آقای بزرگواری كه من نقش موثری را در پيروزی اش در انتخابات داشتم از من حمايت نكرد و همين افراد بيشترين تلاش را برای ناكامي‏اصلاحات در سال 84 داشتند."‌
كروبی در نهايت تاكيد كرد :‌"‌ اكنون شرايطی را ايجاد كرده‏ايد تا ديگر كسی جرات حرف زدن نداشته باشد ولی من باز مي‏گويم كه‏اين رفتارها و ايجاد رعب و وحشت مرا به سكوت وادار نمي‏كند و چنانچه لازم باشد برخی مسائل را مطرح مي‏كنم."‌

,تنفيذ و تحليف, احمدی نژاد، شکاف دربطن ولايت و ادامه نبرد درخيابانها

چند ياد داشت کوتاه از توفان

* * * *
مراسم مضحک , تنفيذ و تحليف, احمدی نژاد رئيس جمهورتقلبی ولی فقيه ،درشرايطی برگزارگرديد که مردم شجاع و قهرمان ايران درخيابانها بافرياد مرگ بر ديکتاتور، خامنه ای قاتله، ولايتش باطله و زندان ،شکنجه و اعتراف ديگر اثر ندارد " درمقابل نيروهای وحشی و آدمکش و تا بدندان مسلح رژيم صف آرايی کرد و خشم ونفرت خويش را از جلادان و خونريزان حاکم ابراز داشت. درتهران به رغم حضور گسترده نيروهای انتظامی و امنيتي، تظاهراتهای موضعی و تجمع های اعتراضی متنوعی در حوالی ميدان شهدا و خيابانهای شمالی منتهی به ميدان بهارستان برگزار گرديد و مردم بويژه جوانان دختر و پسر بر ضد جنايت آفرينان تبهکار جمهوری اسلامی شعارداد و بی باکانه با هزاران نيروی بسيجی و پاسدار و امنيتی به مقابله پرداخت.
مافيای قدرت می پنداشت با توسل به شوهای مستهجن تلويزيونی و تواب سازيهای مسخره می تواند نمايش تنفيذ و تحليف را به آرامی برگزار کند بطوری که آب از آب تکان نخورد.. ليکن مردم ايران مقهور سرکوب گريها و اعتراف گيريهای مشمئزکننده نگرديد و به پيکار برحقش عليه مستبدين حاکم ادامه داد. سناريوی ساختگی , انقلاب مخملی, و انگشت اتهام بسوی جنبش عادلانه و آزاديخواهانه مردم بعنوان دست دراز شده امپرياليسم با شکست مفتضحانه ای مواجه گرديد و کسی آن را جدی نگرفت. مردم چنين توهين و تحقيری را بر نتابيد و با اعتراض هرچند پراکنده وجنگ و گريز خيابانی ودرقالب ندای الله واکبرشبانه ، مراسم تنفيذ و تحليف احمدی نژاد را به سخره گرفت و داستان آرای 25 ميليونی را بروی و رهبرش تلخ گردانيد. "حماسه مشروعيت 85 درصدی شرکت مردم درانتخابات " چون استخوانی در گلوی متوليان تاريک انديش حاکم گيرکرده واحساس خفگی ميکنند.
به يمن ارتباطات الکترونيکی و توانايهای فنی نسل جوان،اعتراضات مردم در روز 12 و 14 مرداد ماه سريعا در جهان منعکس گرديد و همراه با همدلی وافشاگريهای ايرانيان مبارز و مترقی درخارج ازکشور عرصه را بر رژيم اسلامی تنگ وآبرويی برای دستاربندان کودتاچی باقی نگذاشت. مردم ايران به نمايش مسخره تنفيذ و تحليف رياست جمهوری تف ريخت و بر استمرار و تداوم مبارزه عليه رژيم احمدی نژاد و خامنه ای و شرکاء تاکيد ورزيد. مردم ايران بوِيژه جوانان شجاع کشور چنان بر عليه رژيم جمهوری اسلامی شوريد و چنان ارکان حکومت را به لرزه درآورد که کسی را يارای انکار آن نيست. امروز ديگر سخن بر سر ابطال انتخابات و رای مرا پس بده نيست. سخن بر سر مرگ و دفن کردن نظام بربرمنش جمهوری اسلامی است که هرروز قربانی ميگيرد و برای بقای طفيلی اش به هر جنايت و دروغی مبادرت ميورزد و حتا به ياران خودی نيز رحم نمی کند.

مراسم تنفيذ و تحليف درشرايطی برگزار گرديد که که بخش بزرگی از بدنه رژيم مشروعيت انتخاب احمدی نژاد را به زير سئوال برد و آن را به رسميت نشناخت. عدم حضور هاشمی رفسنجانی رئيس مجلس خبرگان و رئيس شورای مصلحت نظام و همينطور بی اعتنايی محمد خاتمی و انتقادات تند موسوی و کروبی به کودتای انتخاباتی و عدم حضورشان در مراسم تنفيذ و تحليف رياست جمهوری بحران حکومتی وشکاف عميق دربطن ولايت را به نمايش گذاشت و نگاه مطبوعات ورسانه های بين المللی را به خود جلب نمود. صحنه مضحک خيز برداشتن احمدی نژاد برای بوسيدن دست سيد علی خامنه ای که ياد آور دوران سلطنت پهلوی و چاکرمنشی هويدا و ديگر نوکران درباری بودو جا خالی دادن رهبر وبوسه احمدی نژاد به شانه وی و سپس ستودن رهبر از"شخصيت شجاع و صادق" رئيس جمهور و به ريشخند گرفتن تظاهرات ميليونی مردم و قلمداد کردن آن بعنوان ,کاريکاتوری از انقلاب بهمن, ، يک بارديگر حمايتش را از احمدی نژاد و درستی نتايج انتخابات اعلام داشت و کوچکترين نرمشی در قبال جناح رقيب نشان نداد. سيدعلی خامنه ای اما با چنين موضع گيری روشنی سرنوشت خويش را با محمود احمدی نژاد گره زده و تشديد بحران سياسی و ادامه نزاع جناحهای درون حکومتی را نويد داد. تشديد اين بحران بازهم بيشتر به تضعيف کل نظام جمهوری اسلامی و انفراد آن می انجامد. مردم به عينه ديدند که کوه موش زائيد و رايشان ملاخور شد. 45 روز نبرد خياباني، تظاهراتهای با شکوه درمقابل باندهای چاقوکش لباس شخصی و نيروهای جهنمی سپاه و بسيج و شکنجه های وحشيانه در زندانهای کهريزک و اوين و به شهادت رسيدن بيش از 150 نفر از جوانان پر اميد ميهن فضای عمومی کشور و ذهنيت مردم را بشدت تغيير داد و مردمانی که قبل از انتخابات به تغييراتی در چهارچوب نظام قانع بودند امروز اما به کمتر از سرنگونی و به محاکمه کشيدن رهبران جمهوری اسلامی رضايت نمی دهند. مردم ايران همانی نيست که قبلا بود. 45 روز پيکار جانانه عليه رژيم، نبرد جمعی و تن به تن درمقابل باند مسلح بسيجی و لباس شخصی ، احساس همبستگی و يگانگی و ندای نترسيم نترسيم ما همه با هم هستيم و شعار مرگ بر ديکتاتور و مرگ بر علی خامنه ای..... روحيه انقلابی ، تجربه گرانقدرو آموزش عملی به مردم داد که بی شک گنجينه مهمی دربراندازی نظام جمهوری اسلامی است. رژيم ولايت فقيه نيز همانی نيست که قبل از انتخابات بود. رژيم امروز بشدت ضعيف شده و پشم و پيله ولی فقيه ريخته و کسی برايش تره هم خورد نمی کند. رژيم جمهوری اسلامی هيچگاه در طول 30 سال اخير اينچنين مفلوک و منفور وپريشان و درهم ريخته نبوده است. اين اوضاع اغازی برای پايان عمر اين رژيم مافيايی است وتضادهای اجتماعی طبقاتی ايران آنچنان عميق و حاد است که از هر جرقه کوچکی امکان بر خاستن حريق بزرگ و شعله ورشدن اعتراضا ت توده ای است . رژيم جمهوری اسلامی ودر راس آن علی خامنه ای سرنوشتی جز سرنوشت رژيم منفور پهلوی نخواهد اشت. نبرد تا سرنگونی رژيم ضد انسانی و کثيف جمهوری اسلامی و استقرار آزادی و عدالت اجتماعي، آزادی بيان و عقيده، آزادی احزاب و سنديکا و اجتماعات، لغو شکنجه، برابری زن و مرد و احترام به حقوق انسانی همه آحاد مردم ادامه خواهد داشت. خود را برای تلاطمات آينده و رهبری مبارزه مردم آماده کنيم.



* * * * *

تجاوز به زنان درزندانها از زبان مهدی کروبی

نامه مهدی کروبی به رفسنجانی درمورد تجاوز به زنان درزندانها سروصدای زيادی کرده است. البته تجاوزبه زنان در زندانها درتاريخ نظام جمهوری اسلامی تازه گی ندارد. اين تجاوزات از روز 22 خرداد ماه 1388 آغازنگرديده است. تجاوزات جنسی و ضد بشری به زنان ايران از سالهای نخستين انقلاب بويژه پس از کودتای "امام " خمينی عليه جناح دکتر بنی صدر در خرداد ماه سال 1360 و عزل وی و سپس کشتار خونين جوانان کشور و قلع و قمع سازمانهای سياسی شدت يافته و همچنان ادامه دارد. دراين مورد صدها سند وخاطرات تکان دهنده از زندانيان سابق انتشار يافته و در دست همگان قرارگرفته است. سازمان عف بين الملل نيز بارها به تجاوز و تحقير زندانيان بويژه زنان اشاره داشته است . در خبرنامه سازمان عف بين الملل شماره 4 مورخ آوريل 1985 درمورد تجاوز عنف به زنان ومردان زندانی در زندانهای جمهوری اسلامی چنين می خوانيم:

"گزارش مي‌رسد که زندانيان سياسی در ايران، در صدها بازداشتگاه مخفی پراکنده در سرتاسر کشور شکنجه مي‌شوند و با آن‌ها بدرفتاری مي‌شود. بسياری از اين اماکن از سوی ساواک پليس مخفی دوران شاه، به همين منظور مورد استفاده قرار مي‌گرفت...
آنچه که در پی مي‌آيد بر مبنای [ اطلاعات] و مواد گوناگون و گسترده‌ای است که از جمله از مصاحبه‌های شخصي، با تعداد زيادی از زندانيان سياسی سابق که در خارج از ايران زندگی می کنند، طی سال‌ها، فراهم آمده است . ..
گونه‌های ديگری از شکنجه جسمی که از ۱۹۸۰ تاکنون از طرف قربانيان پيشين به عفو بين‌الملل گزارش شده است شامل مواردی مي‌شود مثل ساعت‌ها آويخته شدن با بدن کج، در حالی که يک بازو از روی شانه به پشت کشيده مي‌شود و از پشت به دست مقابل بسته می شود، سوزاندن با برق و يا با سيگار، و انواع مختلف تجاوزهای جنسي، از جمله تجاوز به عنف به مردان و زنان زندانی.
زن ۲۳ ساله‌ای که عضو هيچ سازمان سياسی نيست و کارش خدمات اجتماعی داوطلبانه بوده به عفو بين‌الملل از نحوه بدرفتاري‌ها و شکنجه‌هايی که ديده چنين گزارش داده است. او دو بار از طرف پاسداران در تهران دستگير گرديده بود. بار دوم ، در اواخر ۱۹۸۲، وی به مدت پنج هفته در يکی از ساختمان‌های کميته در "انفرادی" نگه داشته شده است. و در طی اين مدت بارها درباره وابستگي‌های سياسی فرضي‌اش مورد بازجويی قرار گرفته و اسامی رفقايش را از وی خواسته‌اند. در يک موقعيت از او خواسته‌اند لباس‌اش را بکند [برهنه شود] و مجبورش ساخته‌اند از دهان و از مقعد در وی دخول کنند. او باکره بوده است...."

آقای کروبي، موسوي، رفسنجانی و خاتمی ازجمله کسانی هستند که درآن دوران سياه از شکنجه و اعدام و تجاوز به زنان و سرکوب خونين مخالفين دفاع کرده و هنوز هم بيشرمانه از مواضع امامشان دفاع ميکنند. اگر آقای کروبی به انتقاد خود نسبت به شکنجه و اعدام و تجاوز به زنان درزندانهای رژيم صادق است ابتدا بايد به نقش خود و ياران خط امامی اش ، آقايان موسوي، رفسنجاني، خاتمی و غيرو در سالهای 60 بپردازد و تکليفش رادرقبال آن فجايع دهشتناک روشن نمايد. درغير اين صورت مردم سخنان ايشان را را جدی نمی گيرد و نخواهد گرفت. مردم ايران تجاوز و کشتار زندانيان بيگناه در سالهای 60 را هرگز فراموش نخواهد کرد و مسببين آن را نخواهد بخشيد. ملت زجر کشيده ايران برای محاکمه همه سران و دست اندرکاران رژيم جمهوری اسلامی که بيش از صد هزار نفر از زنان و مردان اين سرزمين را که جز سعادت و خوشبختی مردم و آزادی و سر بلندی ايران نمی انديشيدند، تيرباران نمودند، بيتابی ميکند و آقای مهدی کروبی نيز يکی از اين متهمين است که بايد دردادگاه خلق ايران محاکمه وپاسخگوی صدها سئوال بی پاسخ مادران و پدران داغدار ايران باشد.

� * * * *


پاسخ دندان شکن سنديکای کارگران شرکت واحد به اراجيف دادستانی

دادستان تهران در 11 مرداد ماه 88 کيفر خواستی را پيرامون اعتراضات بعد از انتخابات و دستگيرشدگان اخير قرائت کرد و جنبش عظيم و برحق وعادلانه مردم ايران و ازجمله سندکای شرکت واحد تهران را به موسسات برانداز نظير" صندوق مالی و دمکراسی" آمريکا نسبت داد.
رژيم جمهوری اسلامی اولين بار نيست که بيشرمانه اعتراضات دموکراتيک مردم را به خارج و استعمار می چسباند تا از اين طريق هرعمل ضد انسانی و جنايتکارانه اش را توجيه نمايد.
تاريخ جمهوری اسلامی تاريخ 30 شعارهای دروغين ضد امپرياليستی بوده و با همين ترفند های ارتجاعی مبارزات واقعي، انقلابی و مترقی مردم زحمتکش ايران اعم از کارگران، زحمتکشان، دانشجويان و زنان را سرکوب کرده و ايران را به زندان کهريزک همه آزاديخواهان تبديل کرده است. توطئه گران، کودتاچيان و قصابان جمهوری اسلامی همانند سربازان گريخته ازجنگ، در زير درختی پناه برده و از هر سو خود را درمحاصره می بينند. هر برگی که به زمين فرود می آيد رژيم را از جا می پراند، وی از سايه اش می ترسد و به همه بد بين است. هر ندايی را با گلوله پاسخ ميدهد. هر منتقدی را به بند می کشد و همانند رژيم منفور شاه وی را به خارج می چسباند. انقلاب مخملی نيز ورد زبان رژيم ولايت وقيح شده و با توسل به تئوری انقلاب نرم به خوديها نيز رحم نيم کند و به هر سو شليک ميکند. وی نمی تواند و يا نمی خواهد بپذيرد که مردم جان به لب آمده ايران بپاخاسته اند ورژيم کثيف ، ضد بشری و آدمکش سرمايه داری اسلامی را نمی خواهد. جمهوری اسلامی مبارزات مردم ميهن را به اجنبی می چسباندغافل ازاينکه کشتار و آزار و شکنجه وحشيانه معترضين و نارضايتی عمومی بهترين خدمت به امپرياليسم وصهيونيسم است و رژيم چنين نقشی را بخوبی ايفا کرده و ميکند.
به بند کشيدن کارگران شريف و زحمتکش شرکت واحد و شکنجه وحشيانه منصور اسالو دبير سنديکای شرکت واحد وتوطئه ضد انسانی عليه او، عين خدمت به امپرياليسم و استعماراست و سران رژيم را بايد به جرم ترور وجنايت دردادگاه خلق ايران محاکمه ومجازات نمود. سنديکای کارگران شرکت واحد به ادعانامه دادستانی تهران پاسخ دندان شکنی داده و مقهور پرونده سازی ، ارعاب و توطئه جمهوری جنايتکار اسلامی نگرديده واز حقوق عادلانه و فعاليت مستقل خويش به دفاع برخاسته است. حزب ما ضمن دفاع قاطعانه از حقوق کارگران شرکت واحد ، خواهان آزادی اعضای اين سنديکا و رهبرش منصور آسالو از زندان است و ادعانامه دادستانی تهران را بشدت محکوم ميکند.