حکم 6 سال و نيم زندان روناک صفارزاده توسط دادگاه تجديد نظر سنندج تاييد شده است. به همين دليل با دکتر محمد شريف که وکالت او را بر عهده گرفته است به گفتگو نشستيم.
آقاي دکتر، نحوه ورود شما به پرونده روناک چگونه بود و اين پرونده چه مراحلي را از سر گذرانده است؟
پرونده روناک صفا زاده که معروف شده به صفار زاده مرتبط مي شود با فعاليتهايي که روناک و هانا عبدي در يک تشکل مرتبط با حقوق زنان در سنندج داشتند که اين تشکل را خانم نگين شيخ الاسلامي با نام "زنان آذرمهر" ايجاد مي کند. پس از بازداشت فرض بر اين بود که روناک در رابطه با فعاليت در جنبش زنان بازداشت شده ، پدر روناک و پدر هانا با من تماس تلفني گرفتند و تقاضا کردند که وکالت روي پرونده بگذارم و از اين طريق وارد پرونده شدم. بعد از اينکه وکالت روي پرونده گذاشته شد و پرونده اتهامي را مطالعه کردم ديدم در پرونده مسئله فعاليت در جنبش زنان تقريبا تبديل به يک امر فرعي شده و اتهام اصلي اقدام عليه امنيت ملي از طريق ارتباط با "حزب حيات آزاد کردستان" ، پژاک مطرح شده است. اتهام در رابطه با فعاليت هايي است که موکلين متهم شده بودند براي اين حزب انجام داده اند. روناک در تاريخ 17/7/86 دستگير مي شود. قبل از اينکه اين پرونده در مورد روناک مطرح شود، ايشان يک خروج غير قانوني از مرز داشته اند که بعد از بازگشت از عراق بازداشت مي شوند و در دادگاه عمومي پيرانشهر محاکمه شده و به اتهام تردد غير مجاز از مرز به 9 ماه حبس مي شود. اتهام ديگري که در اين پرونده داشته اند، استفاده از تجهيزات دريافت تصوير از ماهواره بوده است. اين 9 ماه حبس در دادگاه تجديد نظر نيز تاييد مي شود. موکل در پرونده و در اتهام اصلي متهم شده بود که در اين خروج غير قانوني از مرز، به عراق رفته و در آنجا در اردوگاه قنديل بسر برده و در عين حال اتهامات بي پايه ديگري هم مطرح شده بود مبني بر اينکه در اردوگاه قنديل آموزش ديده و مطالبي از اين قبيل. توجه داشته باشيد که کل مدت خروج غير قانوني و ورود مجدد به ايران حدود 48 ساعت بوده و فکر مي کنم مدتي را که احيانا در اردوگاه قنديل بسر برده بيش از چند ساعت نبوده است. بنابراين اتهام آموزشهاي سياسي و نظامي کلا منتفي است. بعد از بازداشت در تاريخ 17/7/86 بيش از 10 بار قرار بازداشت تمديد شد و متاسفانه اقدامات انجام شده با اين هدف که قبل از صدور حکم قطعي، ايشان با قرار وثيقه بتوانند آزاد شوند بي ثمر بود. نهايتا پرونده با صدور کيفر خواست به شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامي سنندج ارجاع مي شود. براي اطلاع از اتهام ايشان متن حکم را مي خوانم. اتهامشان به اين ترتيب است " هواداري از گروهک تروريستي پژاک و فعاليت در پيشبرد اهداف آن گروهک ". اين اتهام اصلي شان بوده و هم چنين تبليغ عليه نظام و به نفع حزب مزبور . اين دو اتهام به ايشان تفهيم مي شود. دادگاه بدوي ايشان را به لحاظ عضويت در پژاک به تحمل 5 سال حبس تعزيري و از حيث فعاليتهاي تبليغي عليه نظام و به نفع حزب مذکور به تحمل 1 سال حبس تعزيري محکوم کرده است.
در عين حال همانطور که عرض کردم در مورد تردد غير مجاز از مرز هم 9 ماه حبس ميگيرد . در زماني که يک موج اعتصاب در زندانهاي سنندج شکل مي گيرد، مجددا به اتهام مشارکت در اين اعتصاب يک پرونده جديدي براي موکلم مطرح مي شود و در اين پرونده که در شعبه دوم دادگاه انقلاب اسلامي سنندج مطرح مي شود، موکل به 7 ماه حبس تعزيري محکوم شده و اين راي هم قطعي مي شود. بنابراين ايشان يک 9 ماه حبس دارند، مرتبط با تردد غير مجاز از مرز، يک 7 ماه حبس دارند مرتبط با شرکت در اعتصاب و با عناوين اتهامي "اقدام عليه امنيت ملي از طريق فعاليت تبليغي عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران بوسيله اعلان و مکتوب نمودن تبعيض قائل شدن نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران بين انسانها بواسطه مليت و جنسيت، تبعيض ميان زندانيان سياسي و مدني و شکنجه و آزار ورفتارهاي غير انساني نسبت به زندانيان و اعدام دسته جمعي زندانيان". در پرونده اصليشان هم همانطور که عرض کردم 5 سال در ارتباط با ادعاي عضويت در پژاک و 1 سال در ارتباط با فعاليت تبليغي عليه نظام. اين پرونده هم مورد اعتراض قرار مي گيرد و به دادگاه تجديد نظر سنندج ارجاع مي شود . مدت زمان طولاني سپري مي شود تا دادگاه تجديد نظر رسيدگي کند. دقت بفرمائيد که تاريخ صدور راي بدوي 26/12/87 بوده و حکم دادگاه تجديد نظر دد تاريخ 20/5/88 ابلاغ شده است. حکم تجديد نظر در پنج سطر اعتراض اينجانب را مردود و حکم بدوي را تاييد نموده و الان روناک در حال سپري کردن دوره محکوميتش هست. نکته قابل توجهي که در رابطه با پرونده اصليش مطرح است اين است که ايشان متهم بودند به محاربه . محاربه مجازاتش اعدام به سه طريق(قتل، آويختن به دار، قطع دست راست و پاي چپ) و نفي بلد است. خوشبختانه از اتهام محاربه به اين شکل تبرئه شد و 6 سال حبسي که گرفته حبس در تبعيد نيست و در همان زندان سنندج دوره محکوميت را سپري خواهد کرد. اميدوارم که بتوانم با توجه به اينکه حکم قطعي شده، برايش مرخصي بگيرم.
اولين باري که موکل را ملاقات کرديد چه زماني و دليل عدم تبديل قرار بازداشت به وثيقه چه بود؟
مدت زمان زيادي طول نکشيد. بعد از اينکه وکالتنامه را روي پرونده گذاشتم تحقيقات مقدماتي خاتمه پيدا کرده بود و پرونده به دادگاه ارجاع شده بود. بعد از ارجاع پرونده به دادگاه پرونده را مطالعه کردم از حيث ملاقات هم توانستم با موکلم ملاقات کنم بعد از آنهم چندين با پيش آمد که از تهران تا سنندج رفتم براي ملاقات اما موفق نشدم. بويژه وقتي که مسئله اعتصاب غذاي زندانيان کرد مطرح بود اين مسئله اتفاق افتاد ولي از حيث ملاقات بعد از آن مشکلي نبوده است.
اما در مورد عدم تبديل قرار. دليلي که در تمامي اين نوع پرونده ها ذکر مي شود واحد است و در مورد روناک هم همين مسئله است که در احکام دادگاه مطرح شده بيم فرار و تباني وجود دارد. در احکامي که در خصوص 10 بار تمديد قرار بازداشت روناک صادر کرده اند اين مسئله تصريح شده است. مثلا از يکي از احکام برايتان مي خوانم. در اين حکم آمده است "دادگاه به لحاظ اهميت جرم و بيم فرار و تباني و مخفي شدن متهم " قراربازداشت را تمديد مي کند.
شرايط فعلي روناک چگونه است ؟
الان روناک بطور مرتب با خانواده ملاقات دارد و بعضا هم تماس تلفني با من دارد و من حيث المجموع دارد با روحيه مناسب و بالايي دوره محکوميتش را سپري مي کند . در دوراني که پرونده در دادگاه تجديد نظر مطرح بود من جمله در همان دوره اعتصاب غذاي زندانيان کرد، ملاقات من با روناک با اين هدف صورت مي گرفت که بتوانم با ارتقاء روحيه بار زندان را برايش سبک کنم ولي هروقت با او ملاقات مي کردم، مي توانم بگويم او بيشتر به من روحيه مي داد تا من به او.
مسئله تفکيک جرايم در زندان سنندج پياده مي شود؟
نه متاسفانه و اين نکته بسيار بسيار نگران کننده اي است بويژه در مورد زندانيان زن . متاسفانه زندانها طبقه بندي نيست . روناک متولد 1364 است و به هر حال در همان بندي که روناک زنداني است زندانياني با اتهامات مختلف از قبيل اتهامات منکراتي، قاچاق مواد مخدر و ساير اتهامات عمومي در کنار هم بسر مي برند. البته عموما زندانيا ن سياسي از آنچنان درايت و کارداني برخوردارند که بتوانند روابط خودشان را با هم بندي هايشان که جرائمي از اين دست دارند، هماهنگ کنند و عموما زندانيان عادي با آنها رفتار احترام آميز دارند. ولي اگر ساير مجرمين به سبب تحريکات خارج از زندان، در صدد اذيت و آزار موکل بر بيايند اين مشکل، نگران کننده است. اگر اين مسئله نباشد همواره موکلين من که زن بوده اند توانسته اند نه تنها با ساير زندانيان روابطي بسيار منطقي داشته باشند، بلکه جو بسيار خوبي را در زندان ايجاد کرده اند به گونه اي که کشيدن بار محکوميت را براي محکومين عادي هم سبک کرده اند.
مبناي حقوقي طبقه بندي زندانيان چيست و چرا اجرا نمي شود؟
آئين نامه داخلي زندانها در اين مورد صراحت دارد و اين يک تکليف است. توجيهاتي هم که آورده مي شود از جمله در مورد اين دختر من، روناک، که چندين بار هم اين مسئله را با دادستان سنندج مطرح کرده ام اين است که جا نداريم.. ولي تکليف قانوني است . بحث در اين مورد زياد است که در اينجا امکان پرداختن به آن موجود نيست.
برخورد مسئولين قضايي با اين پرونده چگونه بود؟
در مورد پرونده روناک تقريبا محتويات پرونده نشان مي داد که اتهاماتي که براي روناک در نظر گرفته اند با نوعي نگاه خصومت آميز در نحوه انعکاس افعال مجرمانه در پرونده همراه است. مثلا وقتي کسي را متهم مي کنند که عضو جرياني است که دارد مخفي کار مي کند، اين عضويت يک تعريفي دارد . وقتي مي گويند سپري کردن دوره هاي آموزش نظامي در اردوگاه قنديل، براي اين اتهام بايد يک سري لوازم و مباني عقلي وجود داشته باشد. چگونه ممکن است انسان بتواند در چند ساعت آموزش نظامي سياسي ببيند با توجه به اينکه کل مدت خروج و ورود ايشان از مرز 48 ساعت بوده و بنابر اين با توجه به طول مسير چند ساعت بيشتر نمي توانسته در اردوگاه قنديل باشد.
يا در پرونده متهم مي شود که با اعضاي رده بالاي حزب در تماس بوده مثلا با شخصي به نام عاکيف زاگرس ارتباط داشته است. من نوع اتهاماتي را که دادگاه براي ايشان در نظر گرفته مي خوانم تا وقتي اين حرف را مي زنم قابل درک باشد. نوع اتهامات به اين ترتيب بوده :
"تهيه نارنجک، تهيه 4 کيلو سرنج، پرتاب نارنجک دست ساز، تشکيل هسته مخفي تشکيلاتي پژاک، گذراندن آموزش سياسي نظامي در مقر قنديل، شرکت در برنامه مادران آشتي، برنامه ريزي و هدايت هسته تشکيلاتي پژاک، نصب پرچم و عکس اوجالان در ميدان آزادي سنندج ، پخش اعلاميه ، ارتباط اينترنتي با کادرهاي پژاک ، ارتباط تشکيلاتي با عناصر مرکزي پژاک از جمله عاکيف زاگرس در مقر پژاک، تبليغ جهت تجزيه طلبي ..." در حاليکه کل قضيه اين بوده است که مثلا اين پديه هايي که اينها مي گويند نارنجک دستي، مواد اوليه اش اکليل و سرنج بوده است. با اين مواد عمواما ترقه درست مي کنند و ممکن است صدا داشته باشد اما اصلا قدرت تخريبي ندارد. و اصلا دختري با اوضاع و احوال جسمي روناک قادر نيست نارنجک دستي درست کند. يعني مباني اتهام نارنجک دستي فراهم نيست و بعد هم با سرنج و اکليل که نمي توان نارنجک دستي درست کرد. من براي اينکه بتوانم اين را به دادگاه ثابت کنم که اسم اين را نمي گذارند نارنجک دستي، از دادگاه تقاضا کردم که براي اثبات اين موضوع که البته نيازي هم به کارشناس ندارد، از يک کارشناس نظامي نظريه بخواهند. اما حدود 6 ماه فقط پرونده معطل ماند به اين دليل که مي گفتند نظر کارشناس هنوز نيامده است.
از سوي ديگر در رابطه با حکم صادره نيز نکاتي قابل توجه است. اتهامي که به روناک زده اند يکي مرتبط است با هواداري از يک جريان غير قانوني به نام پژاک و يکي تبليغ به نفع پژاک . دقت بفرمائيد اين اتهام تبليغ به نفع پژاک در اتهام هواداري از پژاک مستتر است . يعني هرگاه کسي متهم مي شود به هواداري از يک جريان غير قانوني يکي از لوازم اين اتهام تبليغ به نفع آن جريان است.بنابراين نمي شود يک بار محکوم شود بخاطر هواداري از آن جريان و يک بار هم محکوم شود بخاطر تبليغ براي آن جريان. به عبارت ديگر در اين حکم از حيث حقوقي به يک فعل مجرمانه دو مجازات تعلق گرفته است. در حاليکه به يک فعل مجرمانه بيش از يک مجازات نبايد تعلق بگيرد. اتهام تبليغ به نفع پژاک از آثار و لوازم هواداري از پژاک است.در حاليکه يک بار به لحاظ هواداري به روناک محکوميت حبس داده اند و يک بار به لحاظ تبليغ به نفع پژاک. اين مسئله نه تنها در پرنده روناک اتفاق افتاده که در پرونده هاي متعدد ديگري هم، با اين اقدام غير قانوني مواجه بوده ام. توجه هم داشته باشيد که روناک از حيث مجازات نيز، هم در رابطه با ماده 499 که از 3 ماه تا 5 سال حبس دارد، به حداکثر مجازات محکوم شده و هم در مستند ماده 500 که تبليغ است و از 3 ماه تا يکسال حبس دارد به حداکثر مجازات محکوم شده است.
من اميدوارم که اين نگرش غير قضائي نسبت به اين پرونده ها برداشته شود. از طرف ديگر اگر قاضي رسيدگي کننده به پرونده، يکي از بستگان نزديکش توسط عوامل همين جريان شهيد شده باشد، اين روشن است که چنين شخصي به کساني که متهم به ارتباط با همان جريان هستند ممکن است نگاه خصومت آميز داشته باشد. نمي دانم آيا مي توان اميدوار بود که اين نکته درک شود که متهميني از قبيل روناک صفازاده جزو بهترين فرزندان اين مردم هستند. جزو ارزشمندترين و نادرترين فرزندان اين مردم هستند.و اينکه در معرض چنين اتهامي قرار گرفته اند بايد مقامات قضايي بيانديشند تقصير با چه کسي است و چه کسي مقصر است؟. به هر حال تمام اين مسائل اين نکته را از بين نمي برد که اين قبيل متهمان جزو ارزشمندترين فرزندان اين آب و خاکند. دختري در اين سن و سال آمده بهترين سالهاي عمرش را در زندان سپري مي کند. چه انگيزه اي جز عشق به انسانيت مي تواند چنين دختري را در اين سن و سال در زندان نگه دارد؟ و متاسفانه اين ديگر براي من يک آرزو شده که کساني که در مورد اين پرونده ها تصميم مي گيرند اين نکته را درک کنند.
با تشکر از فرصتي که در اختيار ما نهاديد.
*************
دکتر شريف گفتني هاي زيادي از شخصيت محکم و قابل احترام روناک دارد. وقتي روناک را از ارزشمندترين و نادرترين فرزندان اين آب و خاک خطاب مي کند، مي توان عمق احترامي را که براي او قائل است، در صدايش شنيد. دکتر انبوهي از کارت پستالهايي را نشانمان داد که از گوشه و کنار جهان براي روناک ارسال شده است. دو تصوير هم که روناک در زندان آفريده و براي دکتر شريف فرستاده است را هم در اختيارمان نهاد.
کميته گزارشگران حقوق بشر
۱۳۸۸ مرداد ۲۶, دوشنبه
گفتگو با دکتر محمد شريف درباره وضعيت روناک صفارزاده
عفو بین الملل خواستار تحقیقات مستقل در مورد شکنجه معترضان شد
سازمان عفو بين الملل از رهبر جمهوری اسلامی خواست تا برای تحقیق درباره گزار ش های منتشر شده در مورد احتمال تجاوز و شکنجه معترضان انتخاباتی کمیته ای مستقل تشکیل شود.
آيرين خان، دبير کل سازمان عفو بين الملل گفت که رهبر ايران بايد برای بررسی روند رو به رشد بد رفتاری با بازداشت شدگان اخير اقداماتی را در پيش گيرد.
او گفت:« تنها انکار چنين ادعاهايی کافی نيست.»
این سخنان در حالی بیان می شود که علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، تجاوز در زندان های ایران را تکذیب کرده و اعلام کرد که حدود صد مورد ادعای تجاوز بررسی شده است.
در بیانیه عفو بین الملل آمده است که «مقامات ایرانی باید توضیح دهند که این بررسی ها چگونه و توسط چه شخص یا اشخاصی صورت گرفته است.»
پیشتر مهدى كروبى، نامزد معترض به انتخابات، در نامه اى به رييس مجلس خبرگان از وى خواست تا به موضوع «تجاوز به دختران و پسران» بازداشتى پس از انتخابات رياست جمهورى رسيدگى كند.
آقاى كروبى در اين نامه گفته است: «عده اى از افراد بازداشت شده مطرح نموده اند كه برخى افراد با دختران بازداشتى با شدتى تجاوز نموده اند كه منجر به ايجاد جراحات و پارگى در سيستم تناسلى آنان گرديده است.»
وى افزوده است: «از سوى ديگر افرادى به پسرهاى جوان زندانى با حالتى وحشيانه تجاوز كرده اند به طورى كه برخى دچار افسردگى و مشكلات جدى روحى و جسمى گرديده اند و در كنج خانههاى خود خزيده اند.»
روز شنبه نيز سازمان ديده بان حقوق بشر خواهان روشن شدن نقش سطوح بالای دستگاه امنيتی جمهوری اسلامی در برخورد با معترضان وقايع اخير در ايران شده بود.
کروبی بازهم يکی ديگر از توطئههای حاميان کودتا را فاش کرد
25مرداد.کروبی جزييات توطئه برای لاپوشانی قتل ترانه موسوی را فاش کرد - سوابق ائمه جمعه فحاش جزييات ماجرای ترانه موسوی و ناگفتههايی از سوابق برخی از ائمه جمعه مهدى كروبى در واكنش به جوسازيهاى اخير و توهينهايى كه نسبت به وى وارد ميشود اظهار داشت که برخى فكر ميكنند كه با اين تهمتها و فحاشيكردنها من از ميدان كنار ميروم، ولى من به اين آقايان توصيه ميكنم كه حداقل تاريخ را مطالعه كنند و ببينند كه بعد از انقلاب برخی هر حرفى كه خواستند نسبت به من زدند اما من ايستادگى و تحمل كردم. وی سپس به شرح ماجرای ترانه موسوی پرداخت و از انجام چنين توطئههايی اظهار تاسف کرد. متن گفتگوی دبيرکل حزب اعتمادملی با سحام نيوز به اين شرح است: دبيركل حزب اعتمادملی ضمن اعتراض به توهين ، هتاكی و تهمتهايی كهاز سوی مراكز و نهادهای مختلفی و به دنبل نگارش نامهای نسبت بهاو شد گفت : "طی هفتهاخير حملات تندی نسبت به من وارد شد ، حملاتی كهاز تريبون نماز جمعه و يا از سوی برخی از نمايندگان مجلس ، صدا و سيما و مطبوعات و وابستگان به نهادها و برخی از روحانيت مطرح شد كه من در برابر اين مباحث گفته بودم كه چنانچهاين روند ادامه پيدا كند من ناگفتههايی را بازگو خواهم كرد." كروبی همچنين از انگيزهانجام مصاحبهای در واكنش بهاين مسائلی كه طرح شده سخن گفت و با اشاره بهانتقاداتی كه به وی وارد شد گفت : " پس از انتخابات رياست جمهوری دهم حوادثی در كشورمان رخ داد كهاز نظر خشونت ، بی قانونی ، خودسری و دخالت افراد غير مسئول به نام نظام و شبه نظاميو لباس شخصيها امری بی سابقه بود و چنين است كهانسآنهای مسئول ، دلسوز و آگاه بايد احتياط و تحفظ را كنار گذاشته و به هر صورتی كه صلاح ميدانند اقداماتی انجام دهند كه مانع ازتكرار اين حوادث شده و ريشه برخوردهای اين چنينی خشكانده شود." وی افزود :" در هر كجای دنيا ممكن است كه چنين حوادثی اتفاقی بيافتد كه در عرصه تظاهراتی جمعيتی را دستگير كنند اما فكر نكنم كه چنين برخوردهايی صورت گرفته باشد كه گروهی را دستگير كرده و آنها را به مكآنهای خاصی منتقل كنند و با آنها هر رفتاری كه ميخواهند انجام دهند. در واقع ابتدا افراد را به مكآنهای نامعلوميمنتقل كنند كه كه حتی رياست قوه قضائيه و دادستان كل كشور كه بگويند اين رفتارهايی كهانجام شدهاست زير نظر زندآنهای رسميكه تحت نظر ما بوده روی ندادهاست و البته پس از مدتی مشخص شود كه زير زمينی در وزارتخانهای وجود داشته و يا اينكه در بازداشتگاه كهريزك ، كلانتری ، پايگاههای بسيج برخوردهايی صورت گرفتهاست." كروبی خاطر نشان ساخت : "تمام اين حوادثی كه روی دادهاست به علت اعتراض مردم به نتيجه يك انتخاب بودهاست آيا بايد با مردميكه تنها از سرنوشت رای خود سوال ميكنند چنين برخورد كرد ؟ در عرض چند روز تعدادی كشته شده و برخی آسيب ديدهاند به طوری كه دندآنها و سرها شكسته شدهاست و حتی چشمانی كور شده و برخی تحت شكنجهها جان باختهاند. اين درحالی است كه معمولا شكنجهها برای گرفتن اعتراف با حساب و كتاب صورت ميگيرد و حتی اگر آن فرد زير شكنجهاز حال برود او را به بيمارستان منتقل ميكنند و باقی بازجويی را در حالی انجام ميدهند كهاو تحت درمان است. بنابراين از اين جهت من ميگويم كه خشونتهايی از سوی افرادی ناآگاه و بی تدبير صورت گرفته كه بی سابقهاست و البتهاين رفتارها در قبال افرادی بوده كه تنها بهانتخاباتی اعتراض داشتهاند." كروبی با ابراز تاسف از چنين برخوردهايی در نظام جمهوری اسلاميگفت : " بهاندازهای در اين مدت رفتارهای غيرمنطقی و بی ضابطهانجام شدهاست كه وقتی هيات تحقيق و تفحص به خدمت رهبری گزارشی را از وضعيت پيش آمده ميدهند ايشان برآشفته و حتی با عباراتی تند دستور تعطيلی بازداشت گاه كهريزيك را ارائه كردند كهالبتهاكنون نيز شاهد بركناری برخی از عامران و مسببان اين حوادث هستيم." وی با اشاره بهاخباری كه به صورت مرتب از برخوردهای خشن و غير معمول با معترضان بهانتخابات بهاو ميرسيد گفت : " ما هر روز اخباری را از نحوه برخورد با مردم دريافت ميكرديم اخباری كه همين افرادی كه مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند نزد من ميآمدند و بيان ميكردند. رفتارهای خشونت آميزی كه با زنان و مردان صورت گرفتهاست مانند آنكه هنگاميكه به منزل زن جوانی مراجعه كردهاند تا او را بازداشت كنند اين زن را در مقابل چشمان مادرش به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادهاند و اين زن هنگاميكه هيات بررسی تحقيق و تحفص از وضعيت زندانيان اخير را در زندان ميبيند با شجاعت مقابل آنها ميايسند و نسبت بهاين رفتار اعتراض ميكند. من بسيار متاثر شدم از چنين برخوردهايی كه تحت لوای نظام جمهوری اسلاميانجام ميشود ،هر خوانندهای ميتواند خودش را جای ان مادری بگذارد كه دخترش را مقابل چشمانش مورد ضرب و شتم قرار دادهاند." وی با اشاره به برخورد ساواك در دوران مبارزات انقلابی گفت : " هنگاميكه در دوران مبارزه به منزل من ميآمدند تا مرا بازداشت كنند گاهی اوقات خانم كروبی با تندی برخورد ميكرد كهانها تنها ميگفتند كه سفارش كنيد كهايشان حرمت ما را نگه دارد و يا در پروند يكی از بزرگان هست كه وقتی به منزلش ميآمدند تا بازداشتش كنند همسرش تندی ميكند كه تنها بهاو تذكر ميدهند ولی اكنون شاهد ان هستيم كه دختری را در مقابل چشم مادرش كتم ميزنند و از اين جهت ميگويم چنين برخوردهايی در كشورمان بی سابقهاست." كروبی با اشاره بهاينكه بارها از طريق نامه و مصاحبهاين مطالب را بيان كردهاست گفت :" من اين مسائل را طی نامهای به رياست محترم قوه قضائيه ، وزير سابق اطلاعات و ديگر مسئولان يادآور شده و يا در مصاحبهها به صورت مكرر بيان كردهام تا شايد با توجهی كه نسبت بهاين رفتارها ميشود مانع از تكرار ان شوند ولی بعد از مدتی اخباری به من دربارهازار جنسی بازداشت شدگان رسيد كه به علت ناراحتی شديد از اين موضوع نامهای را به صورت محرمانه به رييس قوه قضائيه نوشتم. در همان نامه هم نگفتم كه حتما چنين اتفاقی روی دادهاست بلكه گفتم كه شايعه شده كه چنين ماجرايی روی داده و افرادی از آشنايان خودمان نيز اين مطلب را گفتهاند و تاكيد كردم كهانشاء اللهاخباری دروغ و شايعه باشد ولی بايد اين اخبار بررسی شود تا اگر شايعهای بيش نيست كه همهاز رفتارها و عملكردها با قاطعيت دفاع كنيم ولی اگر هم در مواردی چنين اتفاقی روی دادهاست بگوييم كه عاملان اين قضيه جز نيروهای خودسر بودهاند كه بايد معرفی و مطابق قانون مجازات شوند تا اينكه ساحت مقدس جمهوری اسلاميايران را از چنين مباحثی پاك كنيم كه چنين موضوعی در تاريخ ثبت نشود و شاخ و برگ فراوانی بهان داده شود و از سوی ديگر خون بچههايی كه در اين راه كشته شدهاند تضييع گردد." كروبی افزود : "من در اين نامه تاكيد كردم كهاگر هم چنين اتفاقی روی ندادهاست و ثابت شد كهاين چنين نبودهاز زبان ما كه خودمان بهانتخابات معترض بودهايم مطرح شود تا حداقل عدهای باور كنند." كروبی با اشاره به برخوردهايی كه در واكنش بهانتشار چنين نامهای صورت گرفت گفت : "بيش از ده روز منتظر پاسخ نامهام بودم ولی به من خبری نرسيد و بنابراين اين نامه را علنی كردم و در اين ميان جمعيت بسياری از دلسوزان نظام مرا تحسين كردند و برخی هم دوستانهانتقاداتی را مطرح كردند كه من نيز استقبال كردم ولی در همين راستا برخی از تريبون نماز جمعه ،مجلس ، وابستگاه به نهادهای نظامي، سايتها و خبرگزاريها ، مطبوعات و صدا و سيما به بنده فحاشی كردند. ولی از اين ميان آنچه بيش از همه تاسف مرا برانگيخت مطالبی بود كهاز تريبون نماز جمعه عليه من مطرح شد و تريبون مقدس نماز جمعه كه بايد در آن دردهای مردم گفته شود و از حقوق آنها دفاع شود به تريبونی برای فحاشی عليه فردی تبديل شد. چنين برخوردهايی در حالی نسبت به بنده صورت گرفت كه من تنها با نگارش نامهای يادآور شدم كه بررسی شود آيا چنين مسائلی روی دادهاست يا خير و اگر هست آيا عاملان آن مجازات خواهند شد و يا اينكهاعلام بركناری عدهای كه چنين تخلفاتی را انجام دادهاند تنها برای جنجال سازی بودهاست و تمامياينها به سركار خود برميگردند مانند همان كسانی كه زمانی آن شكنجهها ر انجام دادند و آبروی نظام را در عرصههای بين اللملی بردند و فيلمياز ان منتشر شد كه هيچ بينندهای نتوانست ان را بيش از ده دقيقه نگاه كند و اكنون سخنانی درباره فعاليتهای آنها شنيده ميشود كه چنانچه لازم باشد دربارهانها سخن خواهم گفت." وی با ابراز تاسف از چنين برخوردهايی گفت : " افرادی كه بايد از تريبون مقدس نماز جمعه مسائل روز را برای مردم بازگو كنند به بهانهاينكه من به نظام توهين كردهام تهت و افتراهايی را عليه بنده وارد كردند كهالبته درهمين راستا برخی از نمايندگان مجلس نيز با ادبياتی نامناسب به تكرار ان پرداختند. هرچند كهاگر وابستگان به نهادهای خاص و يا برخی از مطبوعات و صدا و سيما چنين مطالبی را مطرح كنند دور از انتظار نيست چرا كهاينها اجير و اسير هستند و بايد اين كار را انجام دهند و البته بسياری ديگر نيز از مظان اتهام اينها به دور نيستند. از نظر اين نهادها و مراكز و به ويژه برخی مطبوعات كسانی كه همفكر انان نيستند جاسوس ، سادهانديش و افراطی هستند كه دچار فساد اخلاقی و اقتصادی شدهاند. به مانند اينكهاخيرا يكی از روزنامهها كه عادت دارد با آبروی ديگران بازی كند جمعی از كارگزاران نظام كهاخيرا نامهای را نوشتهاند افراطی و رانت خوار ناميدهاست حال اينكه به عنوان مثال يكی از امضاكنندگان اين نامه محمدعلی نجفی است كه 8 سال وزير آموزش و پرورش ،وزير آموزش عالی كشور و رييس سازمان برنامه و بودجه بودهاست كه زمانی كه من نمايندهامام در حج بودم در آنجا به من كمك ميكرد و اينك همين فرد را رانت خوار ناميدهاست. به نظر ميرسد كهاين نهادها خود را معيار و ميزان الاعمال ميدانند كه ديگران بايد خود را با آنها بسنجند. اينها به جای اينكه كسانی را كه بهاين كشور خيانت كردهاند مورد حمله قرار دهند به فرزندان انقلاب حمله ميكنند و آبروی آنها را ميريزند. همين اندازه نيز بگويم روزنامهای كه چنين مطلبی را مينوسيد مسئولش از دوستان نزديك سعيد اماميو همكار او بودهاست كه به قول يكی از بزرگان حاشيهامن دارد و رويين تن است ، اگر اسفنديار رويين تن بود و تنها چشمش آسيب پذير بود اين برادر رويين تنی است كه چشمش نيز از آسيب مصون است." كروبی با اشاره بهانتشار اخبار دروغ در يكی از خبرگزاريها كهان نيزخود را مصون از هر چيزی ميداند گفت :" اين خبرگزاری محترم بهانتشار اخباز كذب عادت دارد به طوری زمانی كه جوانی به نام غنيان در اين حوادث پس از انتخابات كشته شد اين خبرگزاری به نقل از پدر اين فرد نوشت كه گفتهاست موسوی مسئول خون فرزندش است كه پدر غنيان چندی بعد اين خبر را تكذيب كرد. كهاينهم نمونهای از آشكار شدن دروغ گويی برخی از رسانههاست." كروبی در ادامه گلايههای بسياری داشت از ائمه جمعهای كه با ادبياتی نامناسب بهاو حمله كردند و تهمت و افتراهايی را نسبت بهاو وارد كردند و برای روشن شدن افكار عمومياز جايگاهافرادی كه چنين حرمت تريبون مقدس نماز جمعه را نگه نداشتهاند به بيان برخی از ويژگيهای شخصيتی آنها پرداخت. وی گفت: " امام جمعهای كه در كنار حرم ثامن الحج اين حرفها را ميزند و بنده را تروريست ميخواند گويی فراموش كرده كه در همان روزگار مبارزه كه طيف روحانيون آواره و بی خانه و كاشانه بودهاند و همه تحت تعقيب قرار داشته و يا تبعيد بودند و بنده نيز به عنوان عضو كوچكی از اين نظام در ميان آنها حضور داشتم ، ايشان به همراه جمعی ديگر با پولهايی كه در اختيار داشتند سفرهای متعددی به پاكستان داشت تا انكه به تبليغ برای مرحوم آيت الله شريعتمداری بپردازد. ما كه بهايشان عيبی نگرفتيم ولی اين روال طبيعی تاريخ است كهاكنون او از تريبون نماز جمعه به دفاع از جمهوری اسلاميبپردازد و بنده را ضد انقلابی و تروريست بداند." كروبی با اشاره به سخنان امام جمعه تهران عليه خود گفت :"آقايی كه در تهران از تريبون نماز جمعه چنين حرفهايی را ميزند همان فردی است كه هرچه من از ديگران سوال كردم سوابقی از ايشان نداشتند و همن اندازهاز دوستانش شنيدم كه در صف اول درس آيت الله منتظری مينشسته و در زمانی كه برخی از دوستان نزديك از مواضع ايشان گله مند بودند ايشان به شدت از مواضع او حمايت ميكردهاست و پس از امام جز مخالفين درجهاول آيت الله منتظری تبديل شد و از اين طريق رشد جهشی و غير معقول پيدا كرد." كروبی با بيان اينكه من از ائمه جمعهانتظار چنين رفتارهايی را نداشتم گفت : "آيا نميشد كهاين پيشنهاد دلسوزانه را مورد بررسی قرار ميدادند تا مورد رسيدگی قرار گيرد و ماموری و يا مامورينی كه متخلف بودهاند مجازات شوند و ان گاه به مردم بگوييم كهاين رفتار از سوی مامور يا مامورينی خودسر صورت گرفته و ربطی به نظام جمهوری اسلاميايران ندارد ؟ آيا بايد با جنجال سازی و عبارتهايی تند چنين به نامه دلسوزانهانقلاب پاسخ داده ميشد." مهدی كروبی با اشاره بهاظهارات مجلسيها عليه وی گفت: "برخی دوستان مجلسی اظهاراتی را عليه بنده وارد كردند برخی از نمايندگانی كهاين حرفها را ميزنند همان كسانی هستند كه در سايه عدم صلاحيت نمايندگانی كه رای آور بودند و البته جر اصلاحاتيهای داغ نبوده و هيچ نامهای را امضا نكرده بودند و چند دوره هم در مجلس حضور داشتند به مجلس راه يافتند و بايد نيز اكنون در قدردانی از اين چنين رفتاری اين چنين نيز حرف بزنند.. چرا كه ديگر نيازی نبود به دادگاه ويژه روحانيتی برگردد كه زمانی سيدهادی خامنهای ، محتشميپور ، مرحوم خلخالی ، موسويان و آيت الله بيات را محاكمه ميكردند چرا كه ديگر نميشود به راحتی اين افراد را محاكمه كرد و البته برخی از مسئولان دادگاه نيز رضايتی بهاين كار ندارند." وی همچنين بهاظهارات امام جمعه موقت قم اشاره كرد و گفت : "از نظر بندهامام جمعه قم آيت الله جوادی و آيت اللهامينی هستند و اينكه فردی را برای چنين مواقعی به عنوان امام جمعه معرفی ميكنند جالب توجهاست البته من به علت آشنايی كه با پدر مرحوم ايشان دارم دربارهاظهارات ايشان واكنشی نشان نميدهم و حرمت پدرش را نگه ميدارم." كروبی همچنين برای برخی از وابستگان به نهادهايی نظام كهاهانتهايی را نسبت به وی مطرح كرده بود پاسخی داشت. وی گفت :"برخی از برداران نظاميكه چنين حرفهايی را ميزنند بايد هم اين گونه موضعگيری كنند چرا كهانها اكنون تمام مراكز اقتصادی و سياسی را در اختيار دارند ولی اين افراد متوجه نيستند يك فكر و انديشه قائم به يك نفر و يا چند نفر نيست بلكه درون خانوادهها نيز نفوذ ميكند به طوری درون خانواده برخی از اين آقايان هم اختلافاتی وجود دارد كهاگر لازم باشد دران باره صحبت خواهم كرد." وی افزود : "برخی از وابستگان به نهادهای نظام بسيار پهلوانانه وارد ميدان شدهاند و هر چه كه خواستند نسبت به بنده گفتند ولی يكی از همين معترضين كه در نهادهای شبه نظامينيز فعال است فراموش كرده كه دولت وقت به علت همين رفتارها و كارهايش او را از وزارت اطلاعات اخراج و به جای ديگر منتقل كرد." كروبی در ادامهاين گفت وگو با تاكيد بر اينكه چنانچهاين روند ادامه پيدا كند مسائل ديگری را صريح از گذشته مطرح خواهد كرد به بيان واقعيت ماجرای ترانه موسوی پرداخت و تاكيد كرد : "من از پشت پردهاين ماجرا ميگويم تا ببينم كسانی كه در مزمت دروغگويی صحبت ميكنند برآشفته خواهند شد و در برابر اين دورغ گويی موضع گيری كنند." وی چنين ماجرا را شرح داد : " مدتی پيش در سايتها ،خبری منتشر شد مبنی بر اينكه خانم ترانه موسوی به همراه تعدادی ديگر در حاشيه مراسم مسجد قبا ربوده شدهاست. مدتی بعد هرچند كه تعدادی از همان بازداشت شدگان آزاد شدند ولی ترانه موسوی آزاد نشد و سپس اعلام كردند كه خانوادهاش بيايند و جنازهاش را تحويل بگيرند. در همان زمان به جای آنكه تحقيقاتی دربارهاين موضوع انجام شود در مقابل هياهوی رسانههای بيگانه برخی مسئولان در انديشه طراحی سناريويی برای بهانحراف كشاندن اين موضوع در داخل و خارج بودند. بنابراين طراحان نابغه و مديرانی دور انديش سناريويی را نوشتند. برای اجرای اين سناريو به وسيله فردی كه نام او را نميبرم متوجه شدند كه خانوادهای عروسی دارند به نام ترانه موسوی كه در كانادا زندگی ميكند و تنها نياز بهان بود كه به صحنه سازی بپردازنند و خانوادهاين دختر را وادار بهانجام مصاحبهای كنند كه در ان بگويند دخترشان زندهاست و در كانادا زندگی ميكند. پس چند نفر از افراد نظامي،انتظاميو اطلاعاتی كه چهرههايی شناخته شده هستند به منزل اين خانواده محترم و شريف ميروند و خطاب به خانواده ميگويند كه ترانه موسوی دچار سانحه شوختگی شده و برای انكه معلوم شود اين عروس آنها هست يا خير بيايند و جنازهاش را تحويل بگيرند. در همين هنگام پدرخانواده ميگويد كه عروس ما در ايران زندگی نميكند و چون بزرگان خانهاهل سياست نبوده و چهرههای علميهستند بسيار ساده بهاين موضوع نگاه كردند. در همين حال پدر خانواده به پسرش كه يكی از چهرههای علميو سياسی است تلفن ميكند و ميگويد كه چنين ماجرايی روی داده و شماره تلفن ديگر پسرش شوهر ترانه را ميخواهد كه فرزندش بهاو ميگويد برادرش برای انكه بداند موضوع از چه قرار است به كانادا رفته وهنوز نرسيده كه بتوانند با او تماس بگيرند. در همين حال مادر متوجه ميشود كه چنين اتفاقی افتاده و از حال ميرود و به بيمارستان منتقل ميشود. پدر خانواده وقتی كه متوجه ميشود قضيه جدی است برای بار دوم با پسرش تماس ميگيرد كهاو متوجه ميشود قضيه بيخ پيدا كرده و بنابراين خود را شتاب زده به منزل ميرساند. او مشاهده ميكند كه چند نفری در خانه حضور دارند كه برخی از آنها از چهرههايی هستند كه در دوران دفاع مقدس حضور داشتهاند كهاين موضوع مرا به ياد سخنی از شهيد حميد باكری مياندازد كه ميگفت :" ای كاش ما درجبههها به شهادت برسيم زيرا اگر مانديدم معلوم نيست كه چه بلايی بر سرمان آيد و جز چه جمعيتی باشيم" اين آقا كه دارای آگاهی سياسی بود هنگاميكه با اين افراد صحبت ميكند ميگويد كه نزد من اين حرفها را نزنيد چرا كه من ميدانم اصل قضيه چيست و حتی اين اصطلاح را به كار ميبرد كه پيش كولی ملق نزنيد. آن افراد نيز چون متوجهاگاهی اين فرد ميشوند از اين جهت با او صحبت ميكنند كه برای حفظ نظام و در مقابله با جنجال سازيهای رسانههای بيگانه به صلاح است كه با آنها همكاری كنند. در همان حال اعضای خانواده گفتهاند كه شما از ما چه ميخواهيد آنها ميگويند كه شما در مقابل دوربين قرار بگيريد و بگوييد كه ترانه زندهاست. برادر شوهر ترانهابتدا مخالفت ميكند و ميگويد كهاصل اين قضيه صحيح نيست و از سوی ديگر ما هم تاحدودی چهرههايی شناخته شده هستيم و البتهاز آنها پرسيده كه چنانچه چنين كاری انجام شود با ترانه واقعی چه كار خواهند كرد كهان افراد گفتهاند كه شما بهاين كارها كاری نداشته باشيد و نگران نباشيد. همچنين اين خانواده گفتهاند عكسی كه شما داريد عروس ما نيست كهانها ميگويند شما بهاين كارها كاری نداشته باشيد. در همين حال برادر شوهر ترانه كه يكی از چهرههای علميو سياسی بودهاست تحت تاثير قرار ميگيرد و فكر ميكنيد كه با انجام چنين كاری در مقابل سوءاستفاده بيگانگان ايستادگی ميشود ولی او پيشنهاد ميكند كه بروند و با پدر و مادر ترانه صحبت كنند. در همين حال اين افراد شماره تلفن منزل آنها را جويا ميشوند كه برادر شوهر ترانه ميگويد بنابراينكهانها منزلشان را تغيير دادهاند ما شمارهای از آنها نداريم و بردارم هم به مقصد نرسيده كهاز او شماره شان را بگيريم. پدر شوهر ترانه نيز ميگويد كه شايد حاج خانم (همسرش ) شمارهای در اتاقش داشته باشد ولی بنابر اينكه همسرش به بيمارستان منتقل شده بود در اتاقش بسته بود و كليد نبود كهافراد حاضر تصميم ميگيرند كه در اتاق را بشكنند كه با ممانعت اعضای خانواده رو به رو شدهاند كه خطاب بهاين افراد گفتهاند شما برويد و ما خودمان سعی ميكنيم شماره تلفن آنها را پيدا كنيم.ولی جالب توجهاينكه قبل از انكهاعضای اين خانواده شماره تلفن پدر و مادر ترانه را پيدا كنند آنها خودشان تلفن را پيدا ميكنند. در همين راستا برادر شوهر ترانه با پدر مادر وی تماس ميگيرد و ميگويد كه شما تنها تا اين اندازه صحبت كنيد و خطاب بهاين آقايان ميگويد كهاين خانواده در جريان موضوع نيستند و در اين اندازه تنها با آنها صحبت كنيد. چنين شد كه مادر و پدر ترانه موسوی در مقابل دوربين قرار گرفتند و گفتند كه دخترشان زندهاست و در كانادا زندگی ميكند. البته بعد از اينكهاين خانواده متوجه شدهاند كهاصل ماجرا چه بودهاست بسيار ناراحت شدهاند و ميخواستند كه ماجرا را بازگو كنند كه همين برادر شوهر ترانه بهانها گفته كه حرفی نزنيد و گرنه سرنوشت شما معلوم نيست كه چه شود." كروبی پس از شرح اين ماجرا از دروغ گوييهای مسئولان ابراز تاسف كرد و گفت :"اين افراد اظهار كردهاند كه برای حفظ اصل نظام بايد اين خانوادهاقدام به چنين كاری كنند ولی از نظر ما برای حفظ اصل نظام و پايبندی به قانون اساسی ، ارزشهای انقلاب و آرمآنهای حضرت امام مهم است. حفظ اصل نظام بر پايه عمل به وعدههايی است كه به مردم دادهايم ولی متاسفم كهاينك از انقلاب برگشتهايم و با آبروی نظام بازی ميشود." وی تاكيد كرد :"آيا مسئولان از اين طريق ميخواهند اعتماد مردم را جلب كنند ولی اين آقايان بسيار بی تدبير عمل كردهاند چرا كه مردم اين قدر هوشمند هستند كهاصل موضوع را بفهمند." كروبی با بيان اينكه برای مسئولان گوشهای از حوادث تاريخی را بازگو ميكنم گفت :" هنگاميكه در سال 41 مبارزات نهضت انقلاب اسلاميشروع شد يك سری افراد ناآگاه كه وابسته به حكومت بودند قصد داشتند تا با شبيه سازی ماجرای بهلول در حادثه مسجد گوهرشاد حركت امام را متوقف كنند. ماجرای بهلول از اين قرار بود كه هنگاميكه حادثه مسجد گوهر شاد روی داد مدتی بعد عكس فردی سر وحال را در رسانهها منتشر كردند و گفتند كهاين همان فردی بوده كه عامل حادثه گوهرشاد بودهاست ولی يك هفته طول نكشيد كهاعلاميه مبسوطی در مشهد منتشر شد كه بر روی ان دو عكس چاپ شده بود. يكی عكس فردی كهانها ميگفتند بهلول بوده و ديگر عكس بهلول واقعی كه معلوم شد اين فرد مدتهاست كه در زندانی در افغانستان بودهاست. اين حادثه در 48 سال پيش روی داد و در ان زمان اين قضيه برملا شد حالا چطور اين مسئولان انتظار دارند كه در تهران و انهم در عصر ارتباطات حادثهای روی دهد و كسی متوجهان نشود." كروبی افزود :" همان شبی كه فيلميدرباره ترانه موسوی از تلويزيون پخش ميشد من قبل از انكه در جريان اصل ماجرا قرار گيرم تحت تاثير قرار گرفتم ولی همان شب به مراسم عروسی رفتند كه در ان مراسم جوانی نزد من آمد و گفت آيا اينها فكر ميكنند كه مردم نميدانند چند تا ترانه موسوی در ايران وجود دارد و من از اين حرف متعجب شدم و با خود گفتم من با اين سن و سال و تجربهای كه دارم به موضوع شك كردم ولی اين جوان اصلا شك هم نكردهاست." وی با اشاره به موثق بودن مبنعی كه جزئيات ماجرای ترانه موسوی را به وی منتقل كردهاست گفت :"ميدانم كهانها از چه طريقی اين ترانه موسوی را پيدا كردهاند و منبع خبر نيز موثق است واگر لازم باشد در اين باره صريح تر صحبت ميكنم تا مشخص شود كه نقش افراد تا چهاندازه بودهاست." وی همچين به مورد ديگری از رفتارهای برخی از مسئولان اشاره كرد و گفت :" در سالهايی كه قتلهای زنجيرهای رخ داده بود هنوز انتخابات سال 76 برگزار نشده بود كه گفتند حرم امام (ره)را منفجر كردهاند و قصد داشتند تا در حرم حضرت معصومه نيز بمب گذاری كنند كه عامل ان دستگير شدهاست. پس از گذشت يك هفته چند دختر را به تلويزيون آروند و آنها بسيار سر و حال در مقابل دوربين طوری سخنرانی كردند كهاز هر سخنران ماهری بهتر صحبت كردند. من درهمان زمان خنديدم و گفتم كهاين موضوعی مسخرهاست مگر ميشود كه فردی را بازداشت كنند و او را شكنجه كنند تا اعترافی كند و بعد با اين سرعت و با اين حالت آنها را به مقابل دوربين بياورند و آنها نيز اعتراف كنند. نتيجه چنين كارهايی موجب روی دادن ماجرای قتلهای زنجيرهای ، نويسندگان و كشته شدن فروهر و همسرش ميشود." كروبی در ادامه خطاب به كسانی كه قصد دارند تا او را وادار به سكوت كنند گفت :"من تنها در برابر چنين رفتارهايی موضعگيری اين چنينی ندارم بلكه همان طور كه ميدانيد نسبت به دوستان و همفكران خودم نيز چنين موضعگيريهايی را دارم. من بزرگترين نقش را در توفيق جريان اصلاحات داشتم ولی هنگاميكهاختلافاتی روی داد همان آقای بزرگواری كه من نقش موثری را در پيروزی اش در انتخابات داشتم از من حمايت نكرد و همين افراد بيشترين تلاش را برای ناكامياصلاحات در سال 84 داشتند." كروبی در نهايت تاكيد كرد :" اكنون شرايطی را ايجاد كردهايد تا ديگر كسی جرات حرف زدن نداشته باشد ولی من باز ميگويم كهاين رفتارها و ايجاد رعب و وحشت مرا به سكوت وادار نميكند و چنانچه لازم باشد برخی مسائل را مطرح ميكنم." |
,تنفيذ و تحليف, احمدی نژاد، شکاف دربطن ولايت و ادامه نبرد درخيابانها
چند ياد داشت کوتاه از توفان
* * * *
مراسم مضحک , تنفيذ و تحليف, احمدی نژاد رئيس جمهورتقلبی ولی فقيه ،درشرايطی برگزارگرديد که مردم شجاع و قهرمان ايران درخيابانها بافرياد مرگ بر ديکتاتور، خامنه ای قاتله، ولايتش باطله و زندان ،شکنجه و اعتراف ديگر اثر ندارد " درمقابل نيروهای وحشی و آدمکش و تا بدندان مسلح رژيم صف آرايی کرد و خشم ونفرت خويش را از جلادان و خونريزان حاکم ابراز داشت. درتهران به رغم حضور گسترده نيروهای انتظامی و امنيتي، تظاهراتهای موضعی و تجمع های اعتراضی متنوعی در حوالی ميدان شهدا و خيابانهای شمالی منتهی به ميدان بهارستان برگزار گرديد و مردم بويژه جوانان دختر و پسر بر ضد جنايت آفرينان تبهکار جمهوری اسلامی شعارداد و بی باکانه با هزاران نيروی بسيجی و پاسدار و امنيتی به مقابله پرداخت.
مافيای قدرت می پنداشت با توسل به شوهای مستهجن تلويزيونی و تواب سازيهای مسخره می تواند نمايش تنفيذ و تحليف را به آرامی برگزار کند بطوری که آب از آب تکان نخورد.. ليکن مردم ايران مقهور سرکوب گريها و اعتراف گيريهای مشمئزکننده نگرديد و به پيکار برحقش عليه مستبدين حاکم ادامه داد. سناريوی ساختگی , انقلاب مخملی, و انگشت اتهام بسوی جنبش عادلانه و آزاديخواهانه مردم بعنوان دست دراز شده امپرياليسم با شکست مفتضحانه ای مواجه گرديد و کسی آن را جدی نگرفت. مردم چنين توهين و تحقيری را بر نتابيد و با اعتراض هرچند پراکنده وجنگ و گريز خيابانی ودرقالب ندای الله واکبرشبانه ، مراسم تنفيذ و تحليف احمدی نژاد را به سخره گرفت و داستان آرای 25 ميليونی را بروی و رهبرش تلخ گردانيد. "حماسه مشروعيت 85 درصدی شرکت مردم درانتخابات " چون استخوانی در گلوی متوليان تاريک انديش حاکم گيرکرده واحساس خفگی ميکنند.
به يمن ارتباطات الکترونيکی و توانايهای فنی نسل جوان،اعتراضات مردم در روز 12 و 14 مرداد ماه سريعا در جهان منعکس گرديد و همراه با همدلی وافشاگريهای ايرانيان مبارز و مترقی درخارج ازکشور عرصه را بر رژيم اسلامی تنگ وآبرويی برای دستاربندان کودتاچی باقی نگذاشت. مردم ايران به نمايش مسخره تنفيذ و تحليف رياست جمهوری تف ريخت و بر استمرار و تداوم مبارزه عليه رژيم احمدی نژاد و خامنه ای و شرکاء تاکيد ورزيد. مردم ايران بوِيژه جوانان شجاع کشور چنان بر عليه رژيم جمهوری اسلامی شوريد و چنان ارکان حکومت را به لرزه درآورد که کسی را يارای انکار آن نيست. امروز ديگر سخن بر سر ابطال انتخابات و رای مرا پس بده نيست. سخن بر سر مرگ و دفن کردن نظام بربرمنش جمهوری اسلامی است که هرروز قربانی ميگيرد و برای بقای طفيلی اش به هر جنايت و دروغی مبادرت ميورزد و حتا به ياران خودی نيز رحم نمی کند.
مراسم تنفيذ و تحليف درشرايطی برگزار گرديد که که بخش بزرگی از بدنه رژيم مشروعيت انتخاب احمدی نژاد را به زير سئوال برد و آن را به رسميت نشناخت. عدم حضور هاشمی رفسنجانی رئيس مجلس خبرگان و رئيس شورای مصلحت نظام و همينطور بی اعتنايی محمد خاتمی و انتقادات تند موسوی و کروبی به کودتای انتخاباتی و عدم حضورشان در مراسم تنفيذ و تحليف رياست جمهوری بحران حکومتی وشکاف عميق دربطن ولايت را به نمايش گذاشت و نگاه مطبوعات ورسانه های بين المللی را به خود جلب نمود. صحنه مضحک خيز برداشتن احمدی نژاد برای بوسيدن دست سيد علی خامنه ای که ياد آور دوران سلطنت پهلوی و چاکرمنشی هويدا و ديگر نوکران درباری بودو جا خالی دادن رهبر وبوسه احمدی نژاد به شانه وی و سپس ستودن رهبر از"شخصيت شجاع و صادق" رئيس جمهور و به ريشخند گرفتن تظاهرات ميليونی مردم و قلمداد کردن آن بعنوان ,کاريکاتوری از انقلاب بهمن, ، يک بارديگر حمايتش را از احمدی نژاد و درستی نتايج انتخابات اعلام داشت و کوچکترين نرمشی در قبال جناح رقيب نشان نداد. سيدعلی خامنه ای اما با چنين موضع گيری روشنی سرنوشت خويش را با محمود احمدی نژاد گره زده و تشديد بحران سياسی و ادامه نزاع جناحهای درون حکومتی را نويد داد. تشديد اين بحران بازهم بيشتر به تضعيف کل نظام جمهوری اسلامی و انفراد آن می انجامد. مردم به عينه ديدند که کوه موش زائيد و رايشان ملاخور شد. 45 روز نبرد خياباني، تظاهراتهای با شکوه درمقابل باندهای چاقوکش لباس شخصی و نيروهای جهنمی سپاه و بسيج و شکنجه های وحشيانه در زندانهای کهريزک و اوين و به شهادت رسيدن بيش از 150 نفر از جوانان پر اميد ميهن فضای عمومی کشور و ذهنيت مردم را بشدت تغيير داد و مردمانی که قبل از انتخابات به تغييراتی در چهارچوب نظام قانع بودند امروز اما به کمتر از سرنگونی و به محاکمه کشيدن رهبران جمهوری اسلامی رضايت نمی دهند. مردم ايران همانی نيست که قبلا بود. 45 روز پيکار جانانه عليه رژيم، نبرد جمعی و تن به تن درمقابل باند مسلح بسيجی و لباس شخصی ، احساس همبستگی و يگانگی و ندای نترسيم نترسيم ما همه با هم هستيم و شعار مرگ بر ديکتاتور و مرگ بر علی خامنه ای..... روحيه انقلابی ، تجربه گرانقدرو آموزش عملی به مردم داد که بی شک گنجينه مهمی دربراندازی نظام جمهوری اسلامی است. رژيم ولايت فقيه نيز همانی نيست که قبل از انتخابات بود. رژيم امروز بشدت ضعيف شده و پشم و پيله ولی فقيه ريخته و کسی برايش تره هم خورد نمی کند. رژيم جمهوری اسلامی هيچگاه در طول 30 سال اخير اينچنين مفلوک و منفور وپريشان و درهم ريخته نبوده است. اين اوضاع اغازی برای پايان عمر اين رژيم مافيايی است وتضادهای اجتماعی طبقاتی ايران آنچنان عميق و حاد است که از هر جرقه کوچکی امکان بر خاستن حريق بزرگ و شعله ورشدن اعتراضا ت توده ای است . رژيم جمهوری اسلامی ودر راس آن علی خامنه ای سرنوشتی جز سرنوشت رژيم منفور پهلوی نخواهد اشت. نبرد تا سرنگونی رژيم ضد انسانی و کثيف جمهوری اسلامی و استقرار آزادی و عدالت اجتماعي، آزادی بيان و عقيده، آزادی احزاب و سنديکا و اجتماعات، لغو شکنجه، برابری زن و مرد و احترام به حقوق انسانی همه آحاد مردم ادامه خواهد داشت. خود را برای تلاطمات آينده و رهبری مبارزه مردم آماده کنيم.
* * * * *
تجاوز به زنان درزندانها از زبان مهدی کروبی
نامه مهدی کروبی به رفسنجانی درمورد تجاوز به زنان درزندانها سروصدای زيادی کرده است. البته تجاوزبه زنان در زندانها درتاريخ نظام جمهوری اسلامی تازه گی ندارد. اين تجاوزات از روز 22 خرداد ماه 1388 آغازنگرديده است. تجاوزات جنسی و ضد بشری به زنان ايران از سالهای نخستين انقلاب بويژه پس از کودتای "امام " خمينی عليه جناح دکتر بنی صدر در خرداد ماه سال 1360 و عزل وی و سپس کشتار خونين جوانان کشور و قلع و قمع سازمانهای سياسی شدت يافته و همچنان ادامه دارد. دراين مورد صدها سند وخاطرات تکان دهنده از زندانيان سابق انتشار يافته و در دست همگان قرارگرفته است. سازمان عف بين الملل نيز بارها به تجاوز و تحقير زندانيان بويژه زنان اشاره داشته است . در خبرنامه سازمان عف بين الملل شماره 4 مورخ آوريل 1985 درمورد تجاوز عنف به زنان ومردان زندانی در زندانهای جمهوری اسلامی چنين می خوانيم:
"گزارش ميرسد که زندانيان سياسی در ايران، در صدها بازداشتگاه مخفی پراکنده در سرتاسر کشور شکنجه ميشوند و با آنها بدرفتاری ميشود. بسياری از اين اماکن از سوی ساواک پليس مخفی دوران شاه، به همين منظور مورد استفاده قرار ميگرفت...
آنچه که در پی ميآيد بر مبنای [ اطلاعات] و مواد گوناگون و گستردهای است که از جمله از مصاحبههای شخصي، با تعداد زيادی از زندانيان سياسی سابق که در خارج از ايران زندگی می کنند، طی سالها، فراهم آمده است . ..
گونههای ديگری از شکنجه جسمی که از ۱۹۸۰ تاکنون از طرف قربانيان پيشين به عفو بينالملل گزارش شده است شامل مواردی ميشود مثل ساعتها آويخته شدن با بدن کج، در حالی که يک بازو از روی شانه به پشت کشيده ميشود و از پشت به دست مقابل بسته می شود، سوزاندن با برق و يا با سيگار، و انواع مختلف تجاوزهای جنسي، از جمله تجاوز به عنف به مردان و زنان زندانی.
زن ۲۳ سالهای که عضو هيچ سازمان سياسی نيست و کارش خدمات اجتماعی داوطلبانه بوده به عفو بينالملل از نحوه بدرفتاريها و شکنجههايی که ديده چنين گزارش داده است. او دو بار از طرف پاسداران در تهران دستگير گرديده بود. بار دوم ، در اواخر ۱۹۸۲، وی به مدت پنج هفته در يکی از ساختمانهای کميته در "انفرادی" نگه داشته شده است. و در طی اين مدت بارها درباره وابستگيهای سياسی فرضياش مورد بازجويی قرار گرفته و اسامی رفقايش را از وی خواستهاند. در يک موقعيت از او خواستهاند لباساش را بکند [برهنه شود] و مجبورش ساختهاند از دهان و از مقعد در وی دخول کنند. او باکره بوده است...."
آقای کروبي، موسوي، رفسنجانی و خاتمی ازجمله کسانی هستند که درآن دوران سياه از شکنجه و اعدام و تجاوز به زنان و سرکوب خونين مخالفين دفاع کرده و هنوز هم بيشرمانه از مواضع امامشان دفاع ميکنند. اگر آقای کروبی به انتقاد خود نسبت به شکنجه و اعدام و تجاوز به زنان درزندانهای رژيم صادق است ابتدا بايد به نقش خود و ياران خط امامی اش ، آقايان موسوي، رفسنجاني، خاتمی و غيرو در سالهای 60 بپردازد و تکليفش رادرقبال آن فجايع دهشتناک روشن نمايد. درغير اين صورت مردم سخنان ايشان را را جدی نمی گيرد و نخواهد گرفت. مردم ايران تجاوز و کشتار زندانيان بيگناه در سالهای 60 را هرگز فراموش نخواهد کرد و مسببين آن را نخواهد بخشيد. ملت زجر کشيده ايران برای محاکمه همه سران و دست اندرکاران رژيم جمهوری اسلامی که بيش از صد هزار نفر از زنان و مردان اين سرزمين را که جز سعادت و خوشبختی مردم و آزادی و سر بلندی ايران نمی انديشيدند، تيرباران نمودند، بيتابی ميکند و آقای مهدی کروبی نيز يکی از اين متهمين است که بايد دردادگاه خلق ايران محاکمه وپاسخگوی صدها سئوال بی پاسخ مادران و پدران داغدار ايران باشد.
� * * * *
�
پاسخ دندان شکن سنديکای کارگران شرکت واحد به اراجيف دادستانی
دادستان تهران در 11 مرداد ماه 88 کيفر خواستی را پيرامون اعتراضات بعد از انتخابات و دستگيرشدگان اخير قرائت کرد و جنبش عظيم و برحق وعادلانه مردم ايران و ازجمله سندکای شرکت واحد تهران را به موسسات برانداز نظير" صندوق مالی و دمکراسی" آمريکا نسبت داد.
رژيم جمهوری اسلامی اولين بار نيست که بيشرمانه اعتراضات دموکراتيک مردم را به خارج و استعمار می چسباند تا از اين طريق هرعمل ضد انسانی و جنايتکارانه اش را توجيه نمايد.
تاريخ جمهوری اسلامی تاريخ 30 شعارهای دروغين ضد امپرياليستی بوده و با همين ترفند های ارتجاعی مبارزات واقعي، انقلابی و مترقی مردم زحمتکش ايران اعم از کارگران، زحمتکشان، دانشجويان و زنان را سرکوب کرده و ايران را به زندان کهريزک همه آزاديخواهان تبديل کرده است. توطئه گران، کودتاچيان و قصابان جمهوری اسلامی همانند سربازان گريخته ازجنگ، در زير درختی پناه برده و از هر سو خود را درمحاصره می بينند. هر برگی که به زمين فرود می آيد رژيم را از جا می پراند، وی از سايه اش می ترسد و به همه بد بين است. هر ندايی را با گلوله پاسخ ميدهد. هر منتقدی را به بند می کشد و همانند رژيم منفور شاه وی را به خارج می چسباند. انقلاب مخملی نيز ورد زبان رژيم ولايت وقيح شده و با توسل به تئوری انقلاب نرم به خوديها نيز رحم نيم کند و به هر سو شليک ميکند. وی نمی تواند و يا نمی خواهد بپذيرد که مردم جان به لب آمده ايران بپاخاسته اند ورژيم کثيف ، ضد بشری و آدمکش سرمايه داری اسلامی را نمی خواهد. جمهوری اسلامی مبارزات مردم ميهن را به اجنبی می چسباندغافل ازاينکه کشتار و آزار و شکنجه وحشيانه معترضين و نارضايتی عمومی بهترين خدمت به امپرياليسم وصهيونيسم است و رژيم چنين نقشی را بخوبی ايفا کرده و ميکند.
به بند کشيدن کارگران شريف و زحمتکش شرکت واحد و شکنجه وحشيانه منصور اسالو دبير سنديکای شرکت واحد وتوطئه ضد انسانی عليه او، عين خدمت به امپرياليسم و استعماراست و سران رژيم را بايد به جرم ترور وجنايت دردادگاه خلق ايران محاکمه ومجازات نمود. سنديکای کارگران شرکت واحد به ادعانامه دادستانی تهران پاسخ دندان شکنی داده و مقهور پرونده سازی ، ارعاب و توطئه جمهوری جنايتکار اسلامی نگرديده واز حقوق عادلانه و فعاليت مستقل خويش به دفاع برخاسته است. حزب ما ضمن دفاع قاطعانه از حقوق کارگران شرکت واحد ، خواهان آزادی اعضای اين سنديکا و رهبرش منصور آسالو از زندان است و ادعانامه دادستانی تهران را بشدت محکوم ميکند.